تاریخ اسلام

انقلاب اسلامی ایران ثمره هجرت حضرت معصومه سلام‌الله علیها

انقلاب اسلامی ایران ثمره هجرت حضرت معصومه سلام‌الله علیها


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ حضرت فاطمه معصومه (س) در تاریخ اسلام و ایران هر چند تحول آفرین بود، اما متاسفانه همچنان ناشناخته مانده است. آن خدمت بزرگی که حضرت زینب (س) برای قیام جهانی امام حسین (ع) انجام داد، حضرت معصومه (س) نیز برای برادرشان امام رضا (ع) انجام دادند. با این تفاوت که حضرت زینب (س) باید در زمانه امویان که دشمنی آشکاری با اهل بیت پیامبر (ص) داشتند به رسالت خود عمل می‌کردند و حضرت معصومه (س) در زمان مأمون عباسی که با مزورانه خود را محب آل محمد (ص) نشان می‌داد وارد میدان تبیین می‌شدند و از این منظر کار حضرت معصومه (س) دشوارتر بود.

مأمون عباسی با دعوت اجباری امام رضا (ع) به مرو عملا می‌خواست علاوه بر زیر نظر داشتن آن حضرت (ع) مدینه را از کانون شیعیان خارج کند، اما وجود حضرت فاطمه معصومه (س) در مدینه نتوانست مأمون را به هدف غایی خود نزدیک کند و مدینه همچنان در کانون توجه شیعیان قرار داشت. هر چند برای هجرت حضرت فاطمه معصومه (س) دلایل مختلفی مطرح شده است، اما نمی‌توان اعمال سیاست عباسیان را از نظر دور داشت.

مسیر هجرت حضرت فاطمه معصومه (س) بر خلاف برادرشان امام رضا (ع) از شهر‌های شیعه نشین بود. همین امر نیز حساسیت دستگاه خلافت عباسی را به همراه داشت. در واقع انتخاب هوشمندانه این مسیر یک اقدام راهبردی اثرگذار برای رسوایی خلافت غاصبانه عباسیان بود. طبیعتا مأمون عباسی برای دفع خطر باید مانع از رسیدن حضرت فاطمه معصومه (س) و برادران ارجمندشان به مرو می‌شد. 

به همین دلیل در نزدیکی ساوه جنگی میان همراهان حضرت فاطمه معصومه (س) و مأموران عباسی در گرفت که نتیجه آن شهادت برادران و برادرزادگان و دیگر همران آن حضرت شد. خود حضرت نیز بدلیل مسمویتی که دستگاه عباسی مسبب آن بود بیمار شدند. بعد از اوج گرفتن بیماری تصمیم به ورود به شهر قم گرفتند و نهایتا در این شهر به شهادت رسیدند. 

هجرت حضرت فاطمه معصومه (س) به ایران را باید آغاز انقلابی عظیم علیه ارکان طاغوت دانست. جهاد تبیین آن حضرت و روشنگری‌های ایشان علیه دستگاه جبار و مزور عباسی بعد از گذشت ۱۲ قرن منجر به سقوط رژیم پهلوی به دست با کفایت امام خمینی (ره) شد. در واقع آن پرچم ظلم ستیزی که به دست حضرت فاطمه معصومه (س) به اهتزار درآمد و در ظاهر فرود آمد به دست امام راحل دومرتبه افراشته و به منزل پیروزی رسید.

وجود مبارک و پربرکت حضرت فاطمه معصومه (س) در قم خیرکثیری بود که عالمان بسیاری را در حریم منور آن حضرت گردهم آورد. از شیخ کلینی تا امام خمینی (ره) سلسله‌ای از عالمانی بزرگ بودند که میراث تشیع را با خون دل نگاه داشتند که مهمترین آن مسئله ولایت فقیه بود. امری که اعتقاد و التزام به آن سبب ایجاد انقلاب عظیم اسلامی در ایران شد. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی ایران ثمره هجرت حضرت معصومه سلام‌الله علیها بیشتر بخوانید »

با این کتاب تازه نشر معارف حدیث غدیر را از زبان امیرالمؤمنین (ع) بخوانیم

با این کتاب تازه نشر معارف حدیث غدیر را از زبان امیرالمؤمنین (ع) بخوانیم


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، جدیدترین اثر حجت الاسلام محمد محمدیان، نویسنده کتاب‌های پرتیراژ «علی از زبان علی علیه السلام» و «حسین از زبان حسین علیه السلام»، با نام «حدیث غدیر از زبان امیرالمومنین (ع)» درآستانه عید سعید غدیر منتشر و روانه کتابفروشی‌ها شد.

تاریخ مدون اسلام گرچه از فراز و نشیب‌های فراوانی عبور کرده و از کانال‌های مختلفی گذشته و به دفعات مکرر مورد بازبینی حزب بنی امیه و بنی عباس قرار گرفته است، با تمام این اوصاف هنوز نقاط روشن و غیرقابل انکاری دارد.

هر فرد اهل تحقیقی کتب تاریخ اسلام را ورق بزند و به دور از تعصبات و پیش‌داوری‌ها فقط در صدد یافتن حقیقت باشد، به وضوح خواهد فهمید که پیامبر اسلام (ص) اهتمام خاصی به امر جانشینی خود و ولایت امر و رهبری مسلمانان داشته و در فرصت‌های مختلف با صراحت تمام دستورات الهی را در این‌باره به مردم ابلاغ و به شدت بر آن پافشاری و تأکید کرده است.

در میان ادله امامت حضرت علی (ع) حدیث غدیر از جایگاه ویژه و منزلت والایی برخوردار است؛ زیرا گرچه رسول خدا (ص) در زمان‌ها و شرایط مختلف و با بیانات متعدد جانشینی حضرت علی (ع) و امامت و رهبری ایشان را به مردم گوشزد کرده بود، اما اعلان رسمی این امر مهم در روز غدیر اتفاق افتاد که به دلیل شرایط خاص، حساسیت زیادی پیدا کرده بود.

در کتاب غدیر از زبان امیرالمؤمنین، سعی شده است مواردی که امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر احتجاج و در سخنان خویش به آن استناد یا به مناسبت‌هایی آن را نقل و به آن استشهاد کرده‌اند، جمع‌آوری و با ترتیب تاریخی در حد امکان تنظیم شود.

فهرست کتاب حدیث غدیر از زبان امیرالمؤمنین به شرح زیر است:

۱ ـ مسجد مدینه، چند روز بعد از ارتحال پیامبر (ص)
۲ ـ خطبه وسیله، هفت روز پس از وفات پیامبر (ص)
۳ ـ گفتوگویی در خلوت با خلیفه اول
۴ ـ شورای خلافت، بعد از مرگ خلیفه دوم
۵ ـ مسجدالنبی، روزگار عثمان
۶ ـ میدان جنگ جمل، سخنی با طلحه
۷ ـ نام‌های منظوم در جواب معاویه
۸ ـ قبل از عزیمت به صفین
۹ ـ صفین، گفتگو با فرستادگان معاویه
۱۰ ـ میدان شهر کوفه
۱۱ ـ مسجد کوفه، استشهاد به حدیث غدیر
۱۲ ـ کتمان‌کنندگان حدیث غدیر.
۱۳ ـ عید غدیر، خطبه غدیریه
۱۴ ـ نامه‌ای به شیعیان در واپسین روز‌های زندگی

این کتاب به قیمت ۱۱۰ هزار تومان به شمارگان ۲۰۰۰ جلد در تیر ماه روانه بازار شد.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

با این کتاب تازه نشر معارف حدیث غدیر را از زبان امیرالمؤمنین (ع) بخوانیم بیشتر بخوانید »

وقتی طراحان لباس در حوزه حجاب دغدغه‌مند نیستند

وقتی طراحان لباس در حوزه حجاب دغدغه‌مند نیستند


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «حجاب و عفاف» از دیرباز همواره موضوعی فراگیر در میان مردم ایران بوده است که حتی می‌توان ریشه‌های آن را در پیش از اسلام نیز جستجود کرد. با ورود اسلام به ایران نوع پوشش زنان جهت‌دار شد و با پیروزی انقلاب اسلامی به شکل گسترده‌تری نهادینه شد.

قبل از انقلاب و در واقعه قیام گوهرشاد شاهد بزرگترین حضور اعتراض آمیز زنان علیه کشف حجاب بودیم که نشان از دغدغه‌مندی زنان ایرانی نسبت به صیانت از مسئله حجاب دارد. زنان ایرانی حجاب را نه فقط یک توصیه اسلامی که واجبی الهی و تکلیفی شرعی، چون نماز می‌دانند که تحت هیچ شرایطی نباید ترک شود و مشمول هیچ تبصره‌ای نیست.

با رشد وسایل ارتباط جمعی و دسترسی آسان به فضای مجازی از یک سو و عدم سیاست‌گذاری مدیران فرهنگی به نسل جوان از سوی دیگر سبب شد تا دامنه نفوذ دشمنان انقلاب اسلامی گسترش یافته و افکار عمومی جوانان بخصوص دختران زیر سیطره امپراطوری رسانه‌ای غرب قرار بگیرد. مقاومت بخشی از دختران جامعه نسبت به حفظ حجاب ـ که البته هنوز وجه غالب نیست ـ ناشی از همین امر است. حال آنکه واقعیت آن است همین تعداد معدود که مبادرت به کشف حجاب کرده‌اند به حقیقت و فلسفه حجاب پی نبرده‌اند و اغلب فضای موجود بخصوص در وقایع اخیر حجاب از سر برداشته‌اند.

از این نکته که بگذریم باید این سوال اساسی را مطرح کرد که اگر ما از دختران جوان و نوجوان انتظار حفظ را داریم که چه فکری برای آن‌ها در حوزه لباس کرده‌ایم؟ طراحان مد و لباس چه اقدامی برای پاسخ دادن به روحیه تنوع طلبی این قشر از جامعه ـ که فی‌نفسه امری منفی نیست ـ کرده‌اند؟ حفظ حجاب و عفاف منافتی با تنوع رنگ و فراوانی مد ندارد. نوع پوششی که انتظار داریم می‎تواند هم به‌روز باشد و در عین حال از حدود شرع و عرف تجاوز نکند.

دختری که قصد دارد به سمت پوشش اسلامی بیاید، اما در بازار با فقدان لباس مورد نظر مواجه شود باید دست به چه انتخابی بزند. متاسفانه لباس مناسبی که حجاب او را حفظ کند با قیمت بالایی بفروش می‌رسد حال آنکه لباس‌های نازل نامناسب با تنوع رنگ و مد بالایی عرضه می‌شود. با توجه به نسبت نامعقول سطح درآمد خانواده‌ها و قیمت بالای چادر و مانتو‌های مناسب می‌توان دریافت که با مشکل اساسی و بغرنجی روبه‌رو هستیم.

سیاست‌گذران فرهنگی اگر در برنامه‌های خود علی‌الظاهر نگاه سختگیرانه‌ای به حفظ حجاب دارند و با اعمال جرایمی که در دراز مدت بازدارنده نیست قصد دارند با پدیده بی‌حجاب مقابله کنند. باید فکری به حال بازار مد و لباس نیز داشته باشند و طراحان و فعالان این حوزه را که ظاهرا در مورد حجاب و عفاف دغدغه‌ای ندارند را به تکاپو و حرکت وا دارند.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی طراحان لباس در حوزه حجاب دغدغه‌مند نیستند بیشتر بخوانید »

مراسم گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی برگزار شد

شهید سلیمانی در جهاد و مقاومت خستگی‌ناپذیر بود


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌‌پرس، «محمدحسین رجبی‌دوانی» مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام در مراسم گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی در سازمان مرکزی عقیدتی سیاسی ارتش، اظهار داشت: شهید سلیمانی از دفاع مقدس سربلند بیرون آمد و برای او مقدر شده بود که جهادش در نیروی قدس سپاه ادامه پیدا کند. همین سخت‌کوشی باعث شد شهید سلیمانی نماد استقامت و مقاومت شود.

وی با اشاره به اینکه مکتب شهید سلیمانی برگرفته از مکتب انقلاب اسلامی است، به ویژگی‌های شهید سلیمانی اشاره و خاطرنشان کرد: اولین ویژگی شهید سلیمانی شناخت، معرفت و یقین کامل به ولایت بود که این درس بزرگ را از ساحت مقدس حضرت زهرا (س) آموخت.

رجبی‌دوانی خستگی‌ناپذیری در جهاد و مقاومت را از دیگر ویژگی‌های شهید سلیمانی دانست و اظهار داشت: شهید سلیمانی هرگز محدودیتی از نظر زمان و مکان برای خود قائل نشد و بعد از دفاع مقدس در مرز‌های شرقی کشور در مقابل شرارت‌ها ایستادگی کرد. شهید سلیمانی بعد از آن در مسائل منطقه‌ای در لبنان، عراق و سوریه نقش آفرینی کرد؛ به‌طوری که دبیرکل حزب الله لبنان موفقیت‌های حزب الله به خصوص در جنگ ۳۳ روزه را مدیون تدابیر و رشادت‌های شهید سلیمانی می‌داند.

وی با تاکید بر اخلاص شهید سلیمانی گفت: شهید والامقام در انجام کار‌ها رضایت خدا و، ولی خدا را مدنظر داشت و هرگز به دنبال مطرح شدن در جامعه نبود، وظیفه خود را سربازی می‌دانست و تا آخرین لحظه از عهد خود کوتاه نیامد. توجه به کرامت انسان‌ها از دیگر ویژگی‌های شهید سلیمانی است و این نگاه جذب حداکثری باعث شد بسیاری از اقشار مختلف شهید سلیمانی را به عنوان الگو خود انتخاب کنند.

رجبی دوانی در پایان اظهار کرد: مکتب شهید سلیمانی محدود به ایران نشد و همه آزادی‌خواهان جهان و پیروان ادیان دیگر هم شیفته مرام و مکتب شهید سلیمانی شدند؛ از مسیحیان سوریه گرفته که زندگی خود را مدیون شهید سلیمانی می‌دانند تا سنی‌های معتدله عراق و زیدی‌های یمن و حتی آزادگان مسیحی در آمریکای لاتین، در واقع شهید سلیمانی احیا کننده مکتب اسلام و مبلغ مکتب انقلاب اسلامی است.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید سلیمانی در جهاد و مقاومت خستگی‌ناپذیر بود بیشتر بخوانید »

امام حسین علیه‌السلام: به‌راستی‌که من مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی‌بینم

امام حسین علیه‌السلام: به‌راستی‌که من مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی‌بینم


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ سول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیات‌بخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادی‌خواهان زندگی می‌بخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.

در مطالعه حادثه کربلا با شخصیت‌های پرشماری برمی‌خوریم که هر یک می‌تواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیه‌السلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایت‌هایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر می‌شود که قسمت دوم آن را در ادامه می‌خوانید:

زندگی همرا با ستمکاران جز رنجش و خستگی نیست

حضرت در طی مسیر اصحاب خود را به‌دست چپ ميل مى‌داد و مى‌خواست آن‌ها را از لشكر حُر بن یزید جدا کند و آن‌ها مى‌آمدند و ممانعت مى‌کردند و مى‌خواستند كه لشكر آن حضرت را به‌طرف كوفه كوچ دهند و آن‌ها امتناع مى‌کردند و پيوسته بااین‌حال بودند تا در حدود نينوا به زمين كربلا رسيدند.

چون به آن زمين رسيد پرسيد: «اين زمين چه نام دارد؟»

عرض كردند: «كربلا می‌نامندش.»

چون حضرت نام كربلا شنيد گفت: «اَللّهُمَ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنَ الْكَربِ وَ الْبَلاءِ.»

پس فرمود: «اين موضع كَربْ و بَلا و محل محنت است، فرود آیید كه اين‌جا منزل و محل خيام ما و اين زمين جاى ريختن خون‌ها و واقع شدن قبرهاى ماست و خبر داد مرا جدم رسول خدا (ص) به اين‌ها.»

پس فرمود: «بار خدایا ما خاندان پیامبر تو محمد (ص) هستیم که دشمنانت ما را بیرون راندند از حرم جدمان و آواره ساختند در این بیابان و بنی‌امیه بر ما ستم کردند. بار خدایا حق ما را بگیر و ما را بر گروه ستم‌کاران یاری ده.»

سپس رو به یاران خود کرد و فرمود: «مردم بردگان دنیا هستند و دین لقمه‌ای است در دهانشان و تا مزه آن می‌تراود آن‌را نگه می‌دارند. بدانید چون وقت آزمایش برسد دین‌داران اندک خواهند شد. فی‌الحال کاری پیش آمد که خود می‌بینید. به‌راستی‌که دنیا دگرگون و وارونه شده و خوبی‌هایش پشت کرده و چیزی باقی نمانده است جز ته‌مانده‌ای، مانند آن آبی که ته ظرفی بماند و آن‌را دور بریزند و مانند چراگاهی ناگوار است. مگر نمی‌بینید حق را که غریب مانده و به آن عمل نمی‌شود و باطل را که از آن جلوگیری نمی‌شود. در اینجاست که مؤمن باید راغب دیدار خدای سبحان باشد و به‌راستی‌که من مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستم‌کاران را جز رنجش و خستگی نمی‌دانم.»

در اين حال ديدند سوارى که نامش مالک بن نُسَیر بود از جانب كوفه پدیدار شد، كمانى بر دوش افكنده و به‌تعجیل مى‌آيد.

آن دو لشكر ايستادند به انتظار آن سوار چون نزديك شد بر حضرت سلام نكرد و نزد حُر بن یزید رفت. بر او و اصحاب او سلام كرد و نامه‌اى به او داد كه عبیدالله ابن زياد براى او نوشته بود، چون حُر بن یزید نامه را گشود ديد نوشته است: «اما بعد؛ هنگامى كه پيك من به‌سوی تو رسید كار را بر حسين تنگ گردان و او را در بيابانى كه آبادانى و آب در آن ناياب باشد فرود آر. من امر كرده‌‎ام پيك خود را كه از تو مفارقت نكند تا آن‌ انجام اين امر را ببیند و خبرش را به من برساند.»

پس حُر بن یزید نامه را براى حضرت و اصحابش قرائت كرد و در همان موضع كه زمين بى‌آب و آبادانى بود راه را بر آن حضرت سخت گرفت و امر به نزول کرد. حضرت فرمود: «بگذار ما را كه در اين قريه‌هاى نزديك كه نينوا يا غاضريّه يا قريه ديگر كه محل آب و آبادانى است فرود آییم.»

حُر بن یزید گفت: «به خدا قسم نمى‌توانم مخالفت حكم ابن زياد کنم با بودن اين پیک كه بر من ديده‌بان قرار داده است.»

زُهَير بن القَيْن گفت: «يا بن رسول‌الله دستورى دهيد كه ما با ايشان مقاتله كنيم. والله جنگ با اين قوم در اين وقت آسان‌تر است از جنگ با لشكرهاى بى‌حدی كه بعد از این خواهند آمد.»

حسین (ع) فرمود: «كراهت دارم از آن‌که من ابتدا به قتال ايشان كنم.»

پس حسین (ع) و یاران و اهل حرمش در آن‌جا فرود آمدند و خیمه‌ها بر پا کردند. حُر بن یزید نيز با اصحابش در سوی دیگری خیمه زدند.

حسین (ع) بعد از آن زمین‌های کربلا و اطراف آن‌را به شصت هزار درهم خرید و به مردمان همان ناحیت وقف کرد و با آن‌ها شرط فرمود که مردم را به‌طرف مصرع و مقتل و مدفنش راهنمایی کنند و زائرینش را تا سه روز ضیافت کنند.

پس از وورد حسین (ع) به کربلا عبدالله بن زیاد نامه‌ای به آن حضرت به این مضمون نوشت: «به من خبر رسیده است که در کربلا فروآمده‌ای، بدان که امیرالمومنین یزید، به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و نان سیر نخورم تا تو را به خداوند ملحق کنم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه درآیی، والسلام.»

چون این نامه به حسین (ع) رسید و آن را خواند، نامه‌ای را انداخت و فرمود: «رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مخلوق را به خشم خالق بخرند.»

فرستاده عبیدالله بن زیاد گفت: «ای اباعبدالله جواب نامه؟»

حسین فرمود: «این نامه را جوابی نیست. زیرا عذاب الهی بر عبیدالله لازم شده است.»

چون قاصد نزد عبیدالله بازگشت و پاسخ حسین (ع) را گفت، این زیاد برآشفت و به عمر بن سعد نگریست و او را به جنگ با حسین (ع) فرمان داد. عمر بن سعد که در اندیشه ولایت ری بود، عذر خواست. عبدالله بن زیاد گفت: «پس فرمان ولایت را بازگردان.»

عمر بن سعد گفت: «امروز را به من مهلت ده تا بیندیشم.»

عبدالله بن زیاد گفت: «بیندیش اما بدان که یا باید به جانب حسین بروی و بعد مهیای ری شوی و یا حکومت بر ری را فراموش کنی.»

عمر بن سعد از نرد عبدالله بن زیاد بیرون شد و به خانه‌اش رفت روز بعد عمر بن سعد نزد عبیدالله بن زیاد رفت و گفت: «مرا به این مسئولیت گماردی و در مقابل آن حکم ولایت ری را اعطا کردی. مردم از این معامله آگاهند، من پذیرفتم که به سوی کربلا بروم اما می‌خواهم عده‌ای از اشراف کوفه را که در این مقاتله به آن‌ها نیاز دارم نزد خود بخوان تا من را همراهی کنند.»

عبدالله بن زیاد گفت: «ما در این‌که چه کسی را با تو بفرستیم از تو نظرخواهی نخواهیم کرد. اگر با همین لشکری که با تو به کربلا می‌آیند از عهده این مأموریت برمی‌آیی آن‌را بپذیر، در غیر این‌صورت کار را به دیگری واگذار نمایم.»

عمر بن سعد چون این پاسخ را شنید گفت: «خودم خواهم رفت.»

چون روز ديگر شد عمر بن سعد با چهار هزار سوار به كربلا رسيد و در برابر لشكر آن امام مظلوم فرود آمدند. عمر بن سعد و لشکریانش پس از آن که خیمه‌ها افراشتند.

پيوسته عبیدالله بن زياد لشكر براى عمر بن سعد روانه مى‌كرد تا آن‌که در ششم محرم بيست هزار مرد جنگی نزد آن ملعون جمع شدند. پيوسته لشكر از پی لشکر آمد تا سى هزار سوار نزد عمر بن سعد جمع شد و ابن زياد براى عمر بن سعد نوشت، عذرى براى تو نگذاشتم در زیادی لشكر بايد مردانه باشى و آن‌چه واقع مى‌شود در هر صبح و شام مرا خبر دهى.

چون جواب نامه به عمر بن سعد رسيد آن‌چه عبيدالله بن زیاد نوشته بود به حضرت عرض نكرد؛ زيرا كه مى‌دانست آن حضرت به بيعت با يزيد راضى نخواهد شد. ابن زياد پس‌ از این نامه، نامه ديگرى نوشت براى عمر بن سعد كه حائل شود ميان حسين (ع) و اصحاب او و ميان آب فرات و كار را بر ايشان تنگ كند و مگذارد كه يك قطره آب بچشند چنان‌که آب را بر عثمان بن عّفان بستند.

چون اين نامه به عمر بن سعد رسيد همان وقت عمر بن حجّاج را با پانصد سوار بر شريعه فرات موكّل گردانيد و آب را بر حسین (ع) و یاران و اهل بیتش بستند.

عبیدالله بن حصین ازدی بانگی بلند برآورد و گفت: «ای حسین! این آب را می‌بینی که همرنگ آسمان است؟ به خدا سوگند از آن قطره‌ای نیاشامی تا از تشنگی درگذری.»

حسین (ع) دست به دعا برداشت و عرض کرد: «خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نیامرز.»

اين واقعه در هفتم ماه محرم و سه روز قبل از شهادت آن حضرت واقع شد.

 بُریر بن خُضَیر هَمدانی بعد از بستن آب به حسین (ع) عرض کرد: «یا بن رسول‌الله (ص) مرا دستوری می‌دهی نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخنی گویم؟ شاید پشیمان شود.»

حسین (ع) فرمود: «اختیار با توست.»

بُریر بن خُضَیر با مشک و علمی نزد عمر بن سعد رفت چون به نزد وی رسید سلام نکرد. عمر بن سعد گفت: «ای مرد همدانی تو را چه بازداشت از سلام گفتن مگر من از مسلمانان نیستم و خدا و رسول (ص) او را نمی‌شناسم؟»

بُریر بن خُضَیر گفت: «اگر مسلمان بودی و خدا را می‌شناختی به جنگ عترت رسولش (ص) نمی‌آمدی و آب را ذریه‌اش نمی‌بستی.»

عمر بن سعد سر به زیر انداخت و آن‌گاه گفت: «به خدا سوگند که من می‌دانم آزار کردن او حرام است، اما در خود نمی‌بینم که حکومت ری را به دیگری واگذارم.»

بُریر بن خُضَیر ناامیدانه بازگشت و به حسین (ع) گفت: «عمر بن سعد راضی شد تو را به ولایت ری بفروشد.»

هنگامی‌که تشنگی بر حسین (ع) و اصحاب آن حضرت شدت گرفت، آن حضرت برادرش عباس (ع) را خواند و ایشان را در میان سی سواره‌نظام و بیست پیاده به‌سوی نهر فرات روان داشت و بیست مشک با آنان فرستاد. آن‎ها به آب نزدیک شدند در حالی که نافع بن هلال با پرچمی پیشاپیش آنان بود، در این وقت عمرو بن حجاج سردسته نیروهای عمر بن سعد فریاد زد: «کیستی؟»

نافع بن هلال گفت: «منم نافع بن هلال.»

عمرو بن حجاج گفت: «برای چه آمده‌ای؟»

نافع بن هلال گفت: «آمده‌ایم تا از این آبی که بر روی ما بسته‌اید نبوشیم.»

عمرو بن حجاج گفت: «بنوش. گوارایت باد.»

نافع بن هلال گفت: «به خدا سوگند هرگز قطره‌ای از آن نخواهم نوشید. درحالی‌که حسین (ع) و یارانش همه تشنه‌اند.»

در این موقع همراهان نافع بن هلال در مقابل عمرو بن حجاج ظاهر شدند. عمرو بن حجاج گفت: «راهی برای نوشیدن اینان نیست. ما را در این‌جا گماشته‌اند تا اینان را از آب باز داریم.»

چون نیروهای پیاده‌نظام عباس (ع) نزدیک شدند، نافع به هلال به آن‌ها گفت: «مشک‌های خود را پر کنید.»

آنان تاختند و مشک‌های خود را پر آب ساختند. عمرو بن حجاج و یارانش بر ایشان هجوم بردند ولی عباس (ع) و نافع بن هلال حمله آنان را دفع کردند و به‌طرف پیادگان بازگشتند و به ایشان گفتند: «آب را به خیمه‌ها برسانید.»

پس آن دو برای پیادگان حریم گرفتند در این موقع عمرو بن حجاج و همراهانش به‌جانب سواران روی آورده اندک زمانی با آنان درگیر شدند و پیادگان فرصت یافته مشک‌ها را به سلامت به اردوی حسین (ع) برسانند.

منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی ولاشجردی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام حسین علیه‌السلام: به‌راستی‌که من مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی‌بینم بیشتر بخوانید »