تاریخ دفاع مقدس

تجهیز ارتش صدام توسط فرانسه به سلاح‌های پیشرفته


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۶۰؛ در جبهه عنکوش (غرب رودخانه کرخه)، نیروهاى هوابرد ارتش و بسیج عشایر به سمت تپه ۱۲۰ پیشروى و دشمن را وادار به عقب‌نشینى کردند و ارتفاع تپه‌چشمه (غرب رودخانه کرخه) را به تصرف درآوردند. در این حمله تعدادى از نیروهاى عراقى کشته و ۴۰ نفر اسیر شدند. در محور اهواز ـ خرمشهر، چهار فروند بالگرد اقدام به انهدام سد خاکى دشمن کردند. این سد از تخیتیه تا نزدیک پادگان حمید در جنوب جاده احداث شده هست. آتش شدید نیروهاى عراقى باعث شد بالگرد‌ها محل را ترک کنند؛ اما پیش از ترک محل یک خودروى عراقى را نابود کردند.

بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن، انبار اسکله شماره ۸ آبادان آتش گرفت. آتش نیرو‌های خودی در منطقه عملیاتی شمال آبادان، تعدادی از سنگر‌های انفرادی دشمن را منهدم کرد و لوله‌های نفتی عراق (روبه‌روی گارد ساحلی آبادان) به آتش کشیده شد. بر اثر آتش رزمندگان در کوت‌شیخ (بخش اشغالی خرمشهر) یک سنگر بتنی منهدم و تعدادی از نیرو‌های عراقی کشته و مجروح شدند. همچنین یک نفر از نیرو‌های خودی براثر اصابت ترکش خمپاره زخمی شد.

به علت انسداد جاده خاکى الله اکبر (شمال سوسنگرد) براثر سیل و ایجاد مشکل در انتقال مجروحان، سه نفر از زخمی‌هاى محور سوسنگرد، به شهادت رسیدند. در جبهه سومار (منطقه‌ای مرزی در جنوب غربی استان کرمانشاه) و در جریان مبادله آتش میان توپخانه‌هاى ایران و عراق، یک نفربر و سه بولدوزر عراقى آتش گرفت و یازده نفر از نیرو‌های عراقی کشته یا زخمى شدند. نیروهاى ارتش و سپاه پاسداران در جبهه نوسود (شمال غربی پاوه) دو سنگر و دو کامیون مهمات دشمن را منهدم کردند و هشت نفر از نیرو‌های عراقى کشته شدند.

با آتش خمپاره‌اندازهاى سپاه، یک قبضه تیربار کالیبر ۵۰ عراق در نودشه (شمال غربی پاوه) منهدم و از قواى دشمن یک نفر کشته و دو نفر زخمى شدند. با شلیک توپخانه نیروى زمینى ارتش ایران در جبهه میمک (استان ایلام)، هفت سنگر، یک چادر مهمات و دو خودروى حامل تجهیزات جنگى منهدم و ۱۰ عراقى کشته یا زخمى شدند. همچنین در درگیرى دیگرى در این منطقه، با آتش توپخانه و خمپاره‌انداز‌ها بر مواضع و سنگرهاى دشمن، به چندین تانک ارتش عراق آسیب وارد شد و سرنشینان آنها کشته یا مجروح شدند.

در جبهه گیلان‌غرب یک انبار مهمات، یک سنگر تانک، دو خودرو، یک تانک و یک خودروى سنگین حامل مهمات دشمن نابود شد و دو نفر از رزمندگان شهید و سه نفر مجروح شدند. براثر آتش توپخانه بر روى پاسگاه سیدصادق (شرق سلیمانیه) در خاک عراق، دو سنگر، چهار خودرو و یک انبار مهمات ارتش عراق نابود شدند.  آتش خمپاره‌انداز‌ها در منطقه شورشیرین (استان ایلام) باعث انهدام یک دستگاه خودرو، چند سنگر و دو انبار مهمات دشمن منهدم شد. همچنین براثر آتش متقابل دشمن، یک دستگاه جیپ شهباز و یک قبضه تفنگ ۱۰۶ میلی‌متری آسیب دیدند و تعدادی گلوله ۱۰۶ میلی‌متری منهدم شد.

یک گروه هفت نفری از نیرو‌های بسیج مستقر در ارتفاعات ملکشاهی (مناطق مرکزی استان ایلام) به قصد نفوذ به منطقه استقرار دشمن با مین برخورد کردند و یک نفر شهید و چهار نفر مجروح شدند. مبادله آتش در منطقه پاوه منجر به انهدام یک دستگاه خودروی دشمن شد. همچنین دو نفر از اهالی منطقه شهید و سه نفر مجروح شدند. یک درجه‌دار ارتش نیز براثر برخورد ترکش خمپاره مجروح و به بیمارستان پاوه منتقل شد.

در محوطه پایگاه پاسداران و بسیج شهرستان کامیاران (جنوب استان کردستان)، براثر انفجار مین پنج نفر مجروح شدند. مجاهدین مسلمان عراقی، در حمله به تیپ دوم کماندویى ارتش صدام در خانقین (نزدیک مرز خسروی)، ۱۳۰ نفر از آنها را کشته و ۵۲ نفر را مجروح کردند. همچنین آسایشگاه‌هاى این تیپ را با مواد منفجره منهدم و دوازده خودروى سبک و سنگین ارتش دشمن به آتش کشیده شد. در این حمله دو نفر از رزمندگان مجاهد به شهادت رسیدند.

در درگیرى بین نیروهاى سپاه پاسداران مستقر در مهاباد و افراد گروه‌هاى مسلح ضدانقلاب، پنج تن از ضدانقلابیون کشته و پانزده نفر از آنان زخمى شدند. در این درگیرى فرمانده گروه ضربت سپاه و یکى از نیروهاى سپاه شهید و دو نفر مجروح شدند. نیروهاى سپاه پاسداران روستاهاى ویسه، سیاه ناو و چور (توابع مریوان) را پاک‌سازى کردند. یکى از عوامل ضدانقلاب و چهار نفر از نیروهاى ارتش عراق کشته شدند.

در محور سقز به بوکان، روستاى سراخر (شمال استان کردستان) پاک‌سازى شد. در این عملیات ۹۱ نفر دستگیر، ۱۵ نفر کشته و ۵۳ نفر زخمى شدند و مقدارى مهمات به دست آمد. یک نفر از نیروهاى خودى هم زخمى شد. ۱۲ نفر از نیروهاى ارتشى و بسیجى حدود هشت ماه پیش (۸ الى ۹ خرداد ۱۳۵۹)، در گردنه کله‌خان بانه اسیر و به زندان برده‌هور (سور) کومله منتقل شدند. سرهنگ ابراهیم اصغرلو و یکى از نیروهاى بسیج، نقشه فرار از زندان را طرح‌ریزى و همراه بیست نفر دیگر فرار کردند؛ اما در نزدیکى روستاى ملاشیخ سردشت به اسارت دمکرات درآمدند و درحالى‌که به طرف واران از توابع پیرانشهر برده مى‌شدند، به کمین دو نفر از افراد کومله برخوردند.

در این درگیری سرهنگ ابراهیم اصغرلو از نیروی مخصوص تهران و محمد وفایى از بسیج اصفهان سردشت شهید شدند و افراد کومله به دست دمکرات‌ها اسیر و همراه سایر اسرا به زندان دولتو منتقل شدند. پیکر این دو شهید امروز، به افراد بومى تحویل داده شد. از ۱۹ نفر نیروی ارتشی که در ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ در منطقه بانه اسیر کومله شده بودند، چهار نفر آزاد شدند. نوزده فروند هواپیمای مهاجم به وسیله رادار (همدان، تبریز، دزفول، ایلام، بوشهر و خارک) کشف شد که براثر تیراندازی یگان‌های پدافند متواری شدند.

یک فروند هواپیمای دشمن به حریم هوایی آبادان تجاوز کرد که با آتش پدافند هوایی متواری شد. دولت فرانسه همزمان با تحویل دادن چندین فروند هواپیماى میراژ به عراق، مقادیر زیادى سلاح و مهمات جنگى پیشرفته نیز به ارتش این کشور داد. این سلاح‌ها شامل موشک‌هاى ضدهوایى، توپ‌هاى سنگین با برد زیاد و بمب‌هاى قابل استفاده در هواپیماهاى میراژ از نوع معروف تخریبى مجتمع‌هاى صنعتى و نفتى هستند.  

اعضاى هیئت صلح سازمان کنفرانس اسلامى (کمیته حسن نیت) با مقامات سیاسى و نظامى ایران در مورد پایان دادن به جنگ مذاکره کردند. رئیس‌جمهور، بنی‌صدر و حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شوراى اسلامى، پس از جلسه با کمیته حسن نیت، شرایط ایران را براى پایان دادن به جنگ (تعیین متجاوز، همزمانى آتش‌بس و خروج بدون قیدوشرط نیروهاى عراقى) اعلام کردند.  

گروهک فرقان در اطلاعیه‌اى مسئولیت ترور آیت‌الله ربانى شیرازى (نماینده امام خمینى در استان فارس و عضو شوراى نگهبان) را بر عهده گرفت.  ستاد مشترک ارتش آمار تلفات (شهید، مجروح، اسیر و مفقود) نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران را تا ساعت هشت امروز ۲۷ هزار و ۷۸۱ نفر اعلام کرد.

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تجهیز ارتش صدام توسط فرانسه به سلاح‌های پیشرفته بیشتر بخوانید »

ضرب شصت پیشمرگان مسلمان عراقی به صدام در دفاع از ایران


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: دوشنبه ۳ فروردین ۱۳۶۰؛ تأسیسات نفتی و مناطق مسکونی آبادان مورد هدف آتش توپخانه و خمپاره‌انداز‌های دشمن قرار گرفت. پنج خانه منهدم و قسمتی از پالایشگاه طعمه آتش شد که به وسیله مأموران آتش‌سوزی مهار شد. در منطقه فیاضیه (از توابع آبادان) یک انبار مهمات و در بخش اشغالی خرمشهر تعدادی سنگر دشمن منهدم شد. شش نفر شهید و ۲۴ نفر زخمی شدند. همچنین یک نفر از مأموران شهربانی براثر اصابت ترکش گلوله توپ دشمن زخمی شد.

نقاط مسکونی اهواز و سوسنگرد هدف توپخانه دشمن قرار گرفت و به بخش‌هایی از شهر‌ها خساراتی وارد شد و دو نفر شهید شدند. نیرو‌های دشمن در منطقه رقابیه (جنوب غربی شوش) در مقابله با رزمندگان ایران شکست خوردند و با از دست دادن چهار تانک و دو بالگرد، عقب‌نشینی کردند. لشکر ۲۱ ارتش مواضع دشمن در منطقه کرخه را هدف قرار داد که یک دستگاه خودرو و یک انبار مهمات و سه سنگر منهدم و شش نفر کشته و زخمی شدند.

در تبادل آتش در این منطقه، یک درجه‌دار و یک سرباز نیز زخمی شدند. همچنین یک میدان مین در منطقه شناسایی و ۱۰ عدد مین خنثی و تخلیه شد. در درگیری در منطقه بان‌میران (از توابع گیلان‌غرب) ۴۰ نفر از افراد دشمن کشته و تعدادی زخمی شدند و دو نفر هم به اسارت درآمدند. همچنین دو قبضه کلاشینکف، یک قبضه آرپی‌جی ۷، تعدادی نارنجک دستی و مقداری مهمات به غنیمت گرفته شد.

در بانسیران (از توابع گیلان‌غرب) پنج نفر از افراد دشمن به اسارت درآمدند. آتش یگان‌های مستقر در منطقه کانی‌سخت (مسیر جاده مهران ـ صالح آباد ـ ایلام)، نه سنگر گروهی دشمن را منهدم و عده‌ای از آنها را کشته یا زخمی کرد. تبادل آتش توپخانه‌ها در مناطق میمک، شورشیرین و ارکواز (مناطق مرزی غرب استان ایلام) شدت بیشتری داشت. نبرد توپخانه و خمپاره‌انداز در جبهه‌های میمک، کانی‌سخت، شورشیرین، مهران، زله‌زرد، داربلوط، سومار، ارکواز، ملک‌شاهی، نی‌خزر، هلاله، ذهاب و قصرشیرین در ساعات پایانی دیروز و امروز، جریان داشت. همچنین امروز، با اصابت گلوله خمپاره در ارتفاعات ذیل، پنج نفر شهید و سه نفر زخمی شدند.

نیرو‌های سپاه در منطقه پاوه با نیرو‌های دشمن درگیر شدند که در این درگیری پنج نفر شهید و ۱۰ نفر زخمی شدند. در حمله رزمندگان به پاسگاه کوخلان عراق (مقابل منطقه مریوان) شش نیروی دشمن کشته شد و دو قبضه آرپی‌جی ۷، شش قبضه کلاشینکف و مقداری مهمات به غنیمت درآمد. همچنین ساختمان پاسگاه منهدم شد. مواضع دشمن در منطقه هرگینه (مقابل مریوان)، هدف توپخانه قرار گرفت و ده نفر کشته و زخمی شدند.

لشکر ۶۴ پیاده ارومیه اعلام کرد که در دو روز گذشته چهار نظامی و یک غیرنظامی عراق، خود را به پادگان سردشت معرفی و تقاضای پناهندگی کردند. همچنین ۲۹ نظامی و هشت غیرنظامی که گروگان حزب دموکرات بودند، آزاد و به پادگان پیرانشهر تحویل داده شدند. در منطقه پاییروان میاندوآب (جنوب آذربایجان غربی) نیرو‌های سپاه پاسداران با ضدانقلاب درگیر شدند که در نتیجه آن تعدادی از مهاجمین کشته و زخمی و یک سپاهی شهید و چند نفر زخمی شدند.

یک واحد چریکی متشکل از سپاهیان پاسدار و ارتش، چهار کیلومتر داخل خاک عراق نفوذ و پاسگاه کوکلان عراق را تصرف کردند. در این عملیات عده‌ای از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی شدند و مقادیری جنگ‌افزار‌های سبک و سنگین به غنیمت گرفته شد. در حملات چریکی گروهی از نیرو‌های مردمی که خود را «فدائیان اسلام» می‌نامیدند، در مناطق گردنه چناره (بخش مرکزی و جنوب سنندج)، مزاران، پشت‌تپه، میشان، گرده‌نو و مله‌زرد، (توابع غربی استان کرمانشاه) تعدادی از نیرو‌های عراقی کشته و زخمی شدند و شماری از تجهیزات نظامی دشمن منهدم شد.

بر اثر حمله توپخانه دشمن نه نفر از مردم اهواز شهید و بیست‌وسه نفر زخمی شدند. نیرو‌های عراقی، نخلستان کنجانچم (پانزده‌کیلومتری شمال مهران) را با خمپاره شیمیایی هدف قرار دادند که بوی گوگرد، تنگی نفس و سوزش چشم اهالی و دود خاکستری‌رنگ ازجمله علایم آن بود. این حادثه تلفات جانی نداشت. بر اثر آتش توپخانه دشمن در سوسنگرد و روستا‌های اطراف آن، چهار پاسدار شهید و سه نفر زخمی شدند. در مقابل، در محور دارخوین (بخش مرکزی شادگان) سه انبار مهمات دشمن در منطقه مارد (بخش مرکزی خرمشهر) با آتش توپخانه منهدم شد.  

پیشمرگان مسلمان عراقی (از گروه‌های مخالف حزب بعث) با حمله به سلیمانیه و قطع برق این شهر خساراتی به بعثی‌ها وارد کردند. در این حمله یک نیروی شهربانی کشته و چند نفر زخمی شدند. بنی صدر، رئیس‌جمهور، با ارسال نامه محرمانه‌ای به حجت‌الاسلام احمد خمینی، ضمن گلایه از اقدامات دادستان ارتش در خصوص دستگیری برخی فرماندهان این نیرو و بازجویی آنان، انعکاس موضوع به رهبر انقلاب و ممانعت از ادامه چنین اقداماتی را خواستار شد.  

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در مصاحبه‌ای با هفته‌نامه الموتف (چاپ نیکوزیا)، گفت: «ایران تا سرنگونی رژیم صدام حسین به جنگ ادامه خواهد داد.» همچنین ادامه جنگ تا بیرون راندن نیرو‌های بعثی از خاک ایران را به عنوان اصل پیشروی جمهوری اسلامی اعلام کرد و گفت: ما به دنبال هیچ‌گونه توافقی با بغداد نیستیم.   روزنامه لوموند (چاپ فرانسه) امروز، در گزارش مبسوطی به وضعیت سوسنگرد در جبهه جنوب و موقعیت حساس نظامی آن پرداخت.

احمد سکوتوره، رئیس‌جمهور گینه، در رأس یک کمیته صلح ۹ نفره براى تبادل نطر با رئیس‌جمهور پاکستان درباره پایان دادن به جنگ ایران و عراق وارد اسلام‌آباد شد. سایر اعضاى این کمیته از کشورهاى بنگلادش، ترکیه، مالزى، گامبیا و سنگال هستند. همچنین یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادى‌بخش فلسطین و حبیب شطى، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامى، از دیگر اعضاى این کمیته مى‌باشند.

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ضرب شصت پیشمرگان مسلمان عراقی به صدام در دفاع از ایران بیشتر بخوانید »

تشکیل گروه «جوانمرد» در آبادان برای تقابل با ضد انقلاب


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آبادان از شهرستان‌های بزرگ استان خوزستان هست. آبادان در جلگه‌ی خوزستان هست و تنها چند ارتفاع در شمالش دارد که ارتفاع بلندترین‌شان ۱۲ متر هست. شهر آبادان مهم‌ترین شهر شهرستان هست که فاصله‌اش از خرمشهر ۱۵ کیلومتر از اروندکنار ۴۸ کیلومتر و از اهواز ۱۱۵ کیلومتر هست. شهر‌های خسروآباد و اروندکنار و شهرک‌های نهر خزعل نهر قصر و نهر علی شیر و دهستان‌های بهمن شیر قصبه و حومه هم در آبادان معروف‌اند.

آب و هوای آبادان گرم و شرجی هست. در آبادان تنها بیست روز سال دمای هوا کمتر از پنج درجه‌ی سانتی گراد هست. در منطقه باد‌های گرم و خشکی میوزد که خاک و شن هم دارند. آبادان تا سال ۱۳۱۴ عبادان بوده و پیش‌تر به آن جزیره الخضر هم گفته‌اند؛ شاید، چون آبادان زیارتگاهی دارد که منسوب به حضرت خضر نبی هست. عده‌ای بانی شهر را سردار معروف جنگ‌های قرن اول هجری «عباد بن حصین» می‌دانند.

دیگرانی می‌گویند گروهی از متصوفه‌ی هوادار مکتب «حسن بصری» نخستین مراکز آموزشی و تبلیغی خود را در نخلستان‌های منطقه تاسیس کردند و عبادان یعنی عابدان برخی هم می‌گویند «اردشیر هخامنشی» در این ناحیه دو آبادی ایجاد کرد به نام‌های بهمن اردشیر و آبادان اردشیر؛ آبادان اردشیر به آبادان که نام شهر هست تغییر یافت و بهمن اردشیر به بهمنشیر که نام رودخانه هست. تا قرن‌ها مردم منطقه در نخلستان‌ها در کپر زندگی می‌کردند. سال ۱۲۸۷ که نخستین چاه نفت را در مسجد سلیمان کشف کردند و انگلیسی‌ها تصمیم گرفتند کنار اروند در آبادان پالایشگاه بسازند، سرنوشت آبادان عوض شد.  

پس از پیروزی انقلاب و در آشفته بازار ضعف حکومت مرکزی، آبادان که شهری مهاجرپذیر بود و قومیت‌های مختلف در آن زندگی می‌کردند آشوب شد. خلق عرب در آبادان فعال بودند و از راه جزیره‌ی مینو و اروندرود با عراق ارتباط داشتند. دولت مرکزی نوار مرزی را خوب کنترل نمی‌کرد و ضد انقلاب راحت می‌توانست از مرز بگذرد و سلاح و مهمات تهیه کند. انفجار بمب، مین‌گذاری پرتاب نارنجک و مهم‌تر از همه منفجر کردن خطوط لوله‌ی نفت از کار‌های ضد انقلاب قبل از آغاز جنگ بود. مردم آبادان گروهی به نام «جوانمرد» یا نیرو‌های خط لوله تشکیل دادند تا با خرابکاری‌های ضد انقلاب در خطوط نفت مقابله کنند.  

اولین فعالیت نظامی عراق در آبادان روز ۹ خرداد ۵۸ ثبت شده هست. چهار بالگرد عراقی روی پاسگاه مرزی خسروآباد عملیات شناسایی انجام دادند و یک گردان توپخانه‌ی عراق در فاو مستقر شد. تیراندازی‌های گاه و بیگاه به گشتی‌های ایران در اروند شناسایی‌های مکرر عبور ناوچه‌های عراقی از خط مرزی (تالوگ) در اروند تقویت گشتی‌ها و نیرو‌های مستقر در اروند تجاوزات مکرر به حریم هوایی آبادان ایجاد مزاحمت شناور‌های جنگی عراق برای قایق‌های ایرانی و استقرار گردان‌های زرهی و توپ خانه مقابل پاسگاه‌های مرزی در آن سوی اروند دیگر تحرکات نظامی عراق در اطراف آبادان قبل از آغاز رسمی جنگ بود.  

«میشل عفلق» بنیانگذار حزب بعث بعد از دیدار با نیرو‌های عراقی که از کارون گذشته بودند برای صدام نوشت «دیدار با قهرمانان و دلاوران قادسیه‌ی صدام در زمین عرصه‌ی نبرد لحظه‌ای جاودانی هست. به ویژه دیدار با قهرمانانی که با عبور از کارون شجاعتی از خود نشان داده‌اند که تاریخ آن را برای فرزندان آینده‌ی عرب روایت خواهد کرد. تمام احترام و محبت ما برای صدام و رفقای قهرمانش باد.» شاید عفلق هرگز نامه‌ای نمی‌نوشت اگر می‌دانست خیلی زود رزمندگان ایرانی نیرو‌های عراق را ذلیل و خوار از شرق کارون بیرون می‌رانند، از کارون می‌گذرند و تا مرز هم تعقیبشان می‌کنند.

بعد از ظهر ۳۱ شهریور ۵۹ چند دقیقه بعد از آغاز جنگ توپ‌ها خمپاره‌ها و بمب‌های عراقی آبادان آباد را به شهری کاملا جنگ‌زده بدل کردند. خانه‌ها ویران شدند، خانواده‌ها متلاشی شدند. مردم به خیابان‌های شهر آمدند و شهر شلوغ شد. پالایشگاه آبادان را هم بمب باران کردند و دود سیاه و غلیظی همه‌ی شهر را پر کرد…. اروند، مرز ایران و عراق در آبادان بود و گذشتن از اروند برای رسیدن به آبادان منطقی نبود. ارتش صدام از شلمچه و زمین‌های شمالی آن وارد ایران شد و بنا داشت اول خرمشهر، بعد آبادان را بگیرد. آنها از کارون گذشتند، اما مدافعان آنها را در شرق رودخانه و شمال آبادان زمین گیر کردند.

آبادان هم سایه‌ی خرمشهر بود. چهارم آبان که خرمشهر را اشغال کردند محاصره‌ی آبادان هم تنگ‌تر شد. تلویزیون عراق مرتب گزارش پیشروی‌های ارتش عراق و سرکشی صدام به سردارانش را پخش می‌کرد. سرود معروف «قائد صدام» را آن قدر پخش کرده بودند که خیلی‌ها آن را حفظ شده بودند. مقابل ارتش عراق مدافعانی دست خالی و با ایمان بودند چیزی که در اولین نگاه به چشم آمد نماز خواندن بچه‌ها در کوچه و خیابان بود. اگر مسجد نزدیکی نبود آنها نمی‌خواستند بی‌اجازه‌ی صاحب‌خانه‌ها در محوطه‌ی خانه‌ها نماز بخوانند.

عراقی‌ها خرمشهر را گرفته و آبادان را محاصره کرده بودند. اگر آبادان را هم می‌گرفتند بر اروند مسلط می‌شدند. برای گرفتن آبادان باید از بهمن شیر می‌گذشتند؛ تلاش کردند، اما موفق نشدند. مدافعان ایستادند تا به دشمن بفهمانند ورود سربازان عراقی به آبادان ممنوع هست. امام می‌گفت من منتظرم حصر آبادان از بین برود. باید این حصر شکسته شود. نگذارید اینها بیایند آبادان حال تهاجمی بگیرید. اما بنی صدر نتوانست کاری کند ولی چند ماه پس از رفتنش پنجم) مهر سال ۱۳۶۰ ایرانی‌ها محاصره‌ی آبادان را شکستند و عراقی‌ها را کیلومتر‌ها از آبادان دور کردند پایان محاصره‌ی آبادان پس از مدت‌ها ایرانی‌ها را شاد کرد.

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تشکیل گروه «جوانمرد» در آبادان برای تقابل با ضد انقلاب بیشتر بخوانید »

رسیدن به سه راهی شهادت زیر آتش دشمن


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مهدی میرزایی ازندریانی؛ رزمنده و نیروی اطلاعات و عملیات لشکر انصار الحسین (ع) در دوران دفاع مقدس، در بخشی از کتاب «زندگی در کمین» به بیان خاطرات خود از عملیات کربلای ۵ پرداخته که به مناسبت ایام این عملیات غرورآفرین منتشر می‌شود:

هیچ‌یک از ما نمی‌دانستیم قرار هست کجا برویم و کدام محور را شناسایی کنیم؛ حتی راننده از مقصد اطلاعی نداشت. او می‌بایست طبق دستور و هماهنگی نیروی اطلاعات عملیات حرکت می‌کرد. من داخل ماشین، مسیر حرکت را به‌دقت دنبال می‌کردم، زیرا برادرم که در واحد اطلاعات عملیات بود، به من یاد داده بود زمانی که به منطقه‌ای اعزام شدیم حتماً با دقت به اطراف نگاه کنیم و علائم قراردادی بگذاریم؛ زیرا ممکن هست توسط دشمن سمت محاصره شویم در این صورت اگر بدانیم باید به کدام می‌توانیم خودمان را نجات بدهیم.

 من این مهارت را از برادرم که بسیار هوشیار بود یاد گرفتم و همواره در مأموریت شناسایی به مقابل و اطراف خود با دقت و حساسیت نگاه می‌کردم.

 به شلمچه رسیدیم. در آنجا چیزی که برای من جلب‌توجه کرد، شورونشاط نیرو‌های رزمی و عملیاتی بود.

منطقه شلمچه این‌گونه بود که نیرو‌ها باید قدم‌به‌قدم جلو می‌رفتند تا بتوانند سنگر‌ها و خاکریز‌ها را تصرف کنند. نمی‌شد در یک مرحله حدود ده کیلومتر پیشروی کرد؛ زیرا استحکامات و موانع زیادی وجود داشت.

 هر گردانی بیشتر از سه ساعت نمی‌توانست در خط مقدم مقاومت کند؛ به همین دلیل چند نیروی پشتیبانی و احتیاط هم آماده کرده بودند. نیرویی که به خط‌زده بود، دوباره به عقب برمی‌گشت تا سازمان‌دهی شود.

 در شلمچه هر گردان سه تا چهار بار به خط مقدم زد. شورونشاط نیرو‌های ایرانی برای من دلگرم‌کننده و روحیه‌بخش بود.

 زمانی که به شلمچه رسیدیم، بمباران منطقه از سوی جنگنده‌ها و بالگرد‌ها و توپخانه دشمن به‌شدت ادامه داشت؛ خوشبختانه به دلیل آتش پدافندی ایران، هواپیما‌های دشمن مجبور بودند به ارتفاع بالاتری بروند و همین باعث می‌شد موشک‌های آنها حدود دویست، سیصد متر منحرف شوند.

سه‌راهی شهادت

روی جاده هم بالگرد‌های عراقی به هر تحرکی از نیرو‌های ما پاسخ می‌دادند، به‌ویژه هر خودروی زرهی و مهندسی جهاد سازندگی، آمبولانس و تویوتا و هر جنبنده‌ای که به سمت خط مقدم می‌رفت، هدف آتش سنگین توپخانه و بالگرد‌های عراقی قرار می‌گرفت. ما در زیر آتش شدید دشمن، به سه‌راهی شهادت رسیدیم. دلیل نام‌گذاری این سه‌راهی شهادت، این بود که دشمن اشراف کاملی بر حضور و شب و روز، نیرو‌ها و خودرو‌های مهندسی رزمی تانک و حتی آمبولانس‌های ما را می‌زد.

در این سه‌راهی که حدود یک و نیم کیلومتر با خط مقدم فاصله داشت جهنمی از آتش برپا بود. بعضی‌ها هم اسم آن را سه‌راهی مرگ گذاشته بودند.

وقتی به سه‌راهی شهادت رسیدیم، سمت راست ما قرارگاه تاکتیکی لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) برای هدایت و سازماندهی نیرو‌ها قرار داشت.

 وارد آنجا که شدیم حدود ۲۵ موشک کاتیوشا به اطراف قرارگاه اصابت کرد. خواستم به دست‌شویی بروم. دست‌شویی حدود بیست متر از قرارگاه فاصله داشت و آن را به‌صورت اضطراری ساخته بودند. فقط دو ورق آهن روی دیوار‌های آن قرار داشت و به‌هیچ‌وجه امن و محکم نبود.

 به سمت دست‌شویی رفتم و پس‌ازآن زیر آتش شدید دشمن، به‌سوی سنگر فرماندهی لشکر راه افتادم. در سنگر محمد حجازی فرمانده طرح عملیات، علی چیت‌سازیان فرمانده اطلاعات عملیات و حاج مهدی کیانی فرمانده لشکر داشتند.

حاج مهدی کیانی دومین فرمانده شجاع و توانمند استان همدان بعد از حاج حسین همدانی بود و اقتدار و صلابت خاصی داشت. حدود یک ساعت در سنگر نزد حاج مهدی کیانی بودیم؛ درحالی‌که سنگر به دلیل برخورد انواع گلوله‌های توپ و خمپاره و آتش سنگین کاتیوشای دشمن می‌لرزید.

 حاج مهدی کیانی با کالک و نقشه، ما را توجیه کرد و سپس گفت: الان شما باید یه کیلومتر رو با تویوتا برین و بعد از ماشین پیاده بشین و به‌صورت نیم‌خیز به سعید اسلامیان برسین.

به جهنم شلمچه خوش اومدین

سعید اسلامیان، فرمانده محور عملیات بود و بعد از فرمانده لشکر حرف اول و آخر را در منطقه نبرد می‌زد. با دستور حاج مهدی کیانی حدود یک کیلومتر با تویوتا رفتیم. هشت نفر پشت ماشین‌سوار شده بودند و بلدچی نیرو‌های اطلاعات هم کنار راننده نشسته بود.

نزد سعید اسلامیان رفتیم. زمانی که پشت خاکریز رسیدیم به‌صورت نشسته با او روبوسی کردیم او به‌محض دیدن ما گفت: برادران عزیز، به جهنم شلمچه خوش اومدین!

شناسایی سخت حین انجام عملیات

 یکی از نیرو‌های اطلاعات عملیات هم پیش اسلامیان بود. او به ما گفت باید سیصد متر به‌صورت نیم‌خیز روی دژ بدویین روی این دژ انواع گلوله و موشک شلیک می‌شد و حدود دو متر از کف زمین فاصله داشت هیچ راه دیگری غیراز این دژ برای رسیدن به خط مقدم وجود نداشت.

سعید اسلامیان به ما گفت: هر نفر باید با فاصله سه متر از نفر جلویی و به‌صورت نیم‌خیز روی دژ بدویین و اگه تیر خوردین، اونجا دراز نکشین، هر جوری شده باید خودتون رو به سنگر اول برسونین.

من نفر چهارم ستون بودم. با سرعت و به‌صورت نیم‌خیز زیر آتش شدید دشمن حرکت کردیم. وقتی می‌دویدیم، تیر‌های دشمن به‌جای پای ما می‌خورد؛ اما به ما اصابت نمی‌کرد این هم از عنایات الهی بود.

 خودمان را به داخل یک سنگر رساندیم. نبرد سختی در منطقه در جریان بود و دشمن هم صد متر بیشتر با ما فاصله نداشت. تمامی نیرو‌ها و ادوات زرهی آنها به‌ویژه تانک‌ها خمپاره‌های ۸۱ و ۱۲۰ و توپ ۱۰۶ نزدیک ما بودند؛ درحالی‌که نیرو‌ها و ادوات ما به‌ویژه توپخانه در عقبه بودند و تنها نیرو‌های رزمی با خمپاره ۸۱ و ۶۰ میلی‌متری کنار رزمندگان ما حضور داشتند.

 در آنجا حتی آمبولانسی برای انتقال مجروحان به عقب خط وجود نداشت؛ زیرا هدف گلوله‌های دشمن قرار می‌گرفت. همه‌چیز زیر دید دشمن بود.

 برای شناسایی منطقه نیازی به دوربین نبود؛ زیرا فاصله زیادی با دشمن نداشتیم. حدود دو ساعت به شناسایی نیرو‌ها و ادوات زرهی آنها از درون سنگر پرداختیم. دشمن در حال آماده شدن برای نبرد بود و ما جابه‌جایی نیرو‌ها و ادوات جنگی آنها را روی جاده مشاهده می‌کردیم.

تجهیزات جنگی آنها به‌صورت کاروانی و ستونی وارد منطقه نبرد می‌شد. شناسایی منطقه نبرد صرفاً برای آشنایی با مکان نبرد، موانع، استحکامات و آرایش نیرو‌های دشمن بود. این شناسایی، بیشتر شامل نوک کانال پرورش ماهی و مواضع هلالی شکل و پنج‌ضلعی و سنگر‌های نونی شکل می‌شد.

ده نفر داخل سنگر بودیم. ناگهان دو گلوله توپ ۱۰۶ میلی‌متری، مستقیم به سنگر ما اصابت کرد. با اصابت گلوله‌ها گردوخاک و دود بلند شد و مقداری از سقف سنگر روی سر ما ریخت.

در حین شناسایی سه جنگنده ایرانی به شکل خطرناکی از بالای سنگر ما عبور کردند. این جنگنده‌ها به حدی در ارتفاع پایین حرکت می‌کردند که نزدیک بود به دکل‌های دیدبانی دشمن برخورد کنند.

پرواز در ارتفاع پایین برای پنهان ماندن از دید رادار‌های دشمن بود. سه جنگنده ایرانی، مواضع دشمن و مقر زرهی آنها را بمباران کردند. پدافند هوایی دشمن خیلی دیر متوجه شد.

بعد از شناسایی به خط مقدم رفتیم. در خط مقدم رزمندگان تیپ ۴۴ قمربنی هاشم (ع) از استان چهارمحال و بختیاری مستقرشده بود.

 اولین بار بود که در خط مقدم یک موشک ضدتانک مالیوتکا می‌دیدیم. این موشک می‌توانست یک تانک را منهدم کند. قدرت انفجار آن از آرپی‌جی بیشتر بود.

مجروحان در حال راز و نیاز

در خط مقدم پیکر مطهر شهدا و مجروحان زیادی روی زمین افتاده بود و امکانی برای انتقال آنها به عقب خط وجود نداشت. مجروحان در حال رازو نیاز با خدا بودند. خیلی ناراحت بودم که نمی‌توانم کاری برای آنها انجام بدهم.

یک‌طرف دژ، آب بود و طرف دیگر، دشمن. مجبور بودیم فقط از روی دژ حرکت کنیم. این غیرت و رشادت نیرو‌های تیپ ۴۴ قمربنی هاشم در خط مقدم بود که ایستادگی کردند تا اجازه ندهند خط سقوط کند. آنها سنگر‌هایی را به‌صورت حفره‌روباهی حفر کردند و در آن سنگرها، تیربار‌ها و آرپی‌جی‌های خود را قرار دادند. در همان سنگر هم امکان داشت نیرو‌ها مورد اصابت گلوله‌های دشمن قرار بگیرند.

 آتش دشمن بر ما برتری داشت. در چنین وضعیتی شناسایی منطقه عملیاتی را انجام دادیم و می‌بایست زود به عقب برمی‌گشتیم. من و بیشتر نیرو‌های شناسایی مایل نبود dl به عقب برگردند؛ زیرا آنجا امن‌تر بود.

 روی خط اول و دوم و سوم مقر تاکتیکی فرماندهی لشکر و تیپ و توپ‌خانه آتش شدیدی وجود داشت. دشمن نمی‌توانست منطقه‌ای را که ما برای شناسایی رفته بودیم بمباران کند؛ زیرا احتمال هدف قرار گرفتن نیرو‌های خودش وجود داشت؛ بنابراین عقبه نیرو‌های ما، از جمله واحد توپ‌خانه مهندسی تدارکات و پشتیبانی را بمباران می‌کرد.

 زمانی که ماشینی روی جاده منهدم می‌شد دیگر عبور از آن جاده ممکن نبود. من به چشم خودم دیدم که ماشین تویوتای فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۵۵ ویژه شهدای کردستان سردار شهید حسین‌علی نوری با موشک بالگرد‌های عراقی هدف قرار گرفت و او به شهادت رسید.

ما در زیر این آتش شدید تیربار‌ها و خمپاره ۶۰ دشمن، دوباره حدود سیصد متر از روی دژ به عقب برگشتیم. تنها لطف و عنایت خداوند بود که گلوله یا ترکشی به ما اصابت نکرد.

 چهره‌های ما به علت دود و باروت انفجار در سنگر شناسایی سیاه شده بود؛ به همین دلیل، به همدیگر نگاه می‌کردیم و می‌خندیدیم.

به کنار خاک‌ریزی که ماشین منتظر ما بود، رسیدیم. ما وظیفه نداشتیم راننده را به منطقه شناسایی ببریم. او باید منتظر می‌ماند تا برگردیم.

 سوار ماشین شدیم تا به قرارگاه تاکتیکی در شلمچه برویم. در این مدت، فرمانده لشکر به فرمانده گردان ۱۵۶ سیدالشهدای اسدآباد دستور داده بود، نیرو‌های گردان ۱۵۶ باید تا ساعت هشت شب اول جاده شلمچه مستقر شوند ما از این موضوع اطلاعی نداشتیم و نمی‌دانستیم در عقبه چه می‌گذرد.

انتقال نیرو‌ها زیر آتش شدید دشمن

 به‌محض رسیدن به قرارگاه یک کنسرو به ما دادند. چند لقمه خوردم. زمانی که نیرو‌های گردان رسیدند؛ شروع به تقسیم‌بندی آنها کردیم تا سوار کامیون‌ها شوند.

نیرو‌های اطلاعات عملیات را جلوی کامیون سوار کردیم و فرمانده دسته‌ها را کنار راننده گذاشتیم تا اگر برای راننده اتفاقی افتاد یا از رفتن به خط مقدم سر باز زد، او بتواند ماشین را هدایت کند.

 رانندگان، ماشین شخصی خود را به جبهه آورده بودند و ممکن بود زیر آتش دشمن از رساندن نیرو‌ها به خط مقدم منصرف شوند. ده کامیون پر از نیرو شد. کامیون‌ها به‌صورت ستونی و با فاصله از هم در شب حرکت می‌کردند. زیر آتش شدید دشمن، وارد سه‌راهی مرگ و منطقه شلمچه شدیم.

 حدود چهل موشک کاتیوشا به کامیون‌های ما برخورد کرد و چند کامیون منهدم شد. سازمان‌دهی گردان ما به هم خورد و نیرو‌های ما زمین‌گیر شدند.

با تدبیر و شجاعت فرمانده گردان، حاج رضا میرزایی و قائم‌مقامش، رضا محمد میرزایی نیرو‌ها را جمع کردیم و سوار ماشین شدیم. حدود بیست دقیقه طول کشید تا نیرو‌ها جمع شوند. در این حین، دوباره گلوله‌های کاتیوشا به گردان ما اصابت کرد و بیشتر مجروحان به شهادت رسیدند.

دید دشمن بر گردان ما به سبب منور‌هایی بود که منطقه را مثل روز روشن می‌کردند. موشک‌هایی که در مرحله دوم اصابت کرد نظم گردان را به هم‌ریخت و ۶۰ شهید و مجروح دادیم. عباس کاظمی، مسئول تدارکات ما هم در آنجا به شهادت رسید.

 مجبور شدیم برخی از نیرو‌ها را با ماشین نیسان تدارکات انتقال دهیم؛ زیرا اگر پیاده به‌صورت ستونی حرکت می‌کردیم قتل‌عام می‌شدیم.

 کامیون‌هایی را که آسیب‌دیده بودند رها کردیم و نیرو‌های تدارکات را انتقال دادیم. حدود ساعت دوی شب وارد کانال پرورش ماهی شدیم. نبردی سخت و تن‌به‌تن با دشمن صورت گرفت.

یک گروهان ویژه داشتیم که پیش‌مرگ و شهادت‌طلب بودند و قرار بود به سمت نونی شکل‌ها بروند. نونی شکل‌ها پاسگاه‌هایی بودند که روی پشت‌بام آنها یک پدافند هوایی دولول و چهارلول قرار داده بودند.

 ما هرچه گلوله آرپی‌جی به‌سوی این پاسگاه‌ها شلیک کردیم، موفق نشدیم پدافند هوایی را هدف قرار دهیم. این استحکامات از بتن ساخته‌شده بود و به حدی محکم بود که گلوله آرپی‌جی به‌محض اصابت کمانه می‌کرد. تنها گلوله توپ ۱۰۶ میلی‌متری می‌توانست چنین استحکاماتی را نابود کند. ما هم نیروی پیاده بودیم و دسترسی به این توپ نداشتیم.

مجروحیت و بازگشت پرماجرا به عقب

روز بیست و ششم دی ۱۳۶۵ در کانال پرورش ماهی یک گلوله موشک کاتیوشا کنار من برخورد کرد و ترکش آن به بازو و پا و کمرم خورد.

 روی زمین افتادم خودم را به پشت یک خاک‌ریز رساندم. موج انفجار هم من را گرفته بود و خون زیادی ازدست‌داده بودم. انتقال مجروحان امکان‌پذیر نبود؛ زیرا می‌بایست حواسمان به خط مقدم دشمن می‌بود تا محاصره نشویم.

حدود نیم ساعت روی زمین افتاده بودم. دو نفر از نیرو‌های اطلاعات لشکر ۳ عاشورای تبریز که یکی از آنها فرمانده گروهان بود، بالای سر من آمدند و گفتند: چی شده؟ گفتم: ترکش‌خورده‌ام و خون‌ریزی دارم و حالم خوب نیست.

آنها به‌سرعت من را بلند کردند و پشت یک ماشین تویوتا قراردادند. پشت ماشین چند پیکر مطهر شهید قرار داشت و دو نفر مجروح هم بودند. حرکت کردیم وقتی به سه‌راهی شهادت رسیدیم، ناگهان چند موشک کاتیوشا جلوی ماشین اصابت کرد. ترکش موشک سبب شهادت دو نفر رانده شد. دو نفر از مجروحانی هم که پشت ماشین بودند شهید شدند.

موج انفجار من را گرفت و یک ترکش به بازو و ترکش دیگری به پایم اصابت کرد. بی‌هوش شدم. دو نفر از پاسدارانی که در آن ماشین بودند شهید شدند و با ماشینی که در مسیر بود من را به یک پست امدادی انتقال دادند.

 در آنجا جلوی خونریزی را گرفتند و لباس‌های من را که شیمیایی شده بود برش زدند؛ زیرا فرصتی نبود لباس‌ها را عوض کنند. سپس من را به درمانگاه فاطمه الزهرا (س) انتقال دادند.

شب سوار هواپیمای سی ۱۳۰ شدیم. در هواپیما چند تن از فرماندهان عالی‌رتبه ارتش و سپاه هم حضور داشتند من آنها را نمی‌شناختم. من و حدود سی چهل مجروح دیگر را با برانکارد به هواپیما انتقال دادند.

سالم به فرودگاه مهرآباد تهران رسیدیم. ما را به بیمارستان شهید فیاض بخش بردند سه چهار روز در آنجا بستری بودم. ساختمان بیمارستان بسیار قدیمی، بود بعدازآن مرا به بیمارستان شهید مصطفی خمینی انتقال دادند. بیش از یک ماه در آنجا بستری بودم نزدیک سال نو مرا به بیمارستان سینای تهران بردند در بیمارستان سینا ترکش‌ها را از بدنم خارج کردند. عوارض شیمیایی هم حاد شده بود و بدنم تاول‌زده بود. مشکل ریه هم داشتم و به‌سختی می‌توانستم نفس بکشم.

پیروزی رزمندگان و همرزمان

در جریان عیادت‌ها خبردار شدم، شب بعد از مجروحیت من، نیروی تازه‌نفس به جبهه اعزام‌شده و نیرو‌ها در شش گردان توانستند در همان کانال پرورش ماهی، دوباره به خط بزنند و یکی از نونی شکل‌ها و قسمتی از پنج‌ضلعی را تصرف کنند. پس‌ازآن فرمانده گردان ۱۵۶ با فرمانده لشکر تماس گرفت و خبر تصرف این مناطق را اعلام کرد.

بسیاری از نیرو‌های گردان ما شهید یا مجروح شدند. پس از تثبیت خط، گردان ۱۵۴ که فرمانده آن، سالار آبنوش بود، خط را تحویل گرفت. گردان ۱۵۶ هم به هتل پرشین که محکم‌تر از هتل کاروان‌سرا بود، برگشت.

منبع: یعقوبی، حسن، زندگی در کمین، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان، تهران ۱۴۰۳، صص ۲۱۳، ۲۱۴، ۲۱۵، ۲۱۶، ۲۱۷، ۲۱۸، ۲۱۹، ۲۲۱، ۲۲۲، ۲۲۳، ۲۲۴

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

رسیدن به سه راهی شهادت زیر آتش دشمن بیشتر بخوانید »

آمریکا در جریان «عملیات کربلای ۴» چگونه به عراق کمک کرد؟

آمریکا در جریان «عملیات کربلای ۴» چگونه به عراق کمک کرد؟


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مطابق آخرین تصمیم گیری و جمع‌بندی وضع موجود، برای انجام عملیات کربلای ۴، چهار زمین شلمچه، ابوالخصیب، منطقه مقابل جزیره «ام‌الرصاص» و جزیره مینو انتخاب شد. این چهار منطقه از نظر مانور آتش و عقبه و پشتیبانی به یکدیگر وابستگی داشتند. از این رو، هر کدام به یک قرارگاه سپرده شد.

همراه با این فشارها، تحرک جدید دشمن در عرصه زمینی که پس از اشغال اراضی کشور در آغاز جنگ، برای اولین بار صورت می‌گرفت، جبهه خودی را تحت فشار قرار داده بود. در چنین شرایطی علاوه بر مقابله با حملات عراق به خط‌های پدافندی در طول مرز، آماده شدن برای حمله بزرگ بعدی، مسئولیت دیگری بود که می‌بایست به آن جامه عمل بپوشاند.

تصرف منطقه استراتژیک فاو و جداسازی بخش جنوبی سرزمین عراق از این کشور اقتضا می‌کرد که مناطق مهمی، چون بصره و ام‌القصر نیز مورد توجه قرار گیرد و به نظر می‌رسید توقف در این منطقه و عدم توسعه وضعیت، به زیان نیرو‌های خودی باشد. زیرا منطقه عملیات فاو به لحاظ وسعتی که داشت از این قابلیت برخوردار بود که سلسله عملیات بعدی در همین مکان انجام شود.

دلایل انتخاب منطقه

پس از پیروزی فاو که باعث به هم خوردن موازنه نظامی به نفع ایران شد، لازم بود در اقدامی دیگر که از اهمیت ویژه و هدف استراتژیک برخوردار باشد، سرنوشت جنگ به نقطه نهایی رهنمون شود. برای این منظور، منطقه جدید می‌بایست از شرایطی برخوردار می‌بود که هدف‌های مورد نظر تحقق می‌یافت.

منطقه عمومی بصره در جنوب، مهم‌ترین مناطقی بودند که از تابستان سال۱۳۶۱ همواره برای عملیات‌های بزرگ و سرنوشت‌ساز مورد توجه فرماندهان بودند و عملیات‌های متعددی در این جبهه‌ها انجام شده بود:شرق بصره (عملیات رمضان)، هورالهویزه

(عملیات خیبر و بدر) و فاو (عملیات والفجر ۸) مناطقی بودند که طی سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ عرصه نبرد میان رزمندگان اسلام و دشمن بودند. تنها منطقه‌ای که در آن، عملیاتی صورت نگرفت، منطقه «ابوالخصیب»، جزیره مینو و بخشی از زمین شلمچه بود که در میان هدف‌های مطرح در اطراف بصره، به دلیل نزدیکی به شهر، مهم‌تر از بقیه بودند. به همین دلیل، استحکامات، آرایش سلاح و یگان‌های دشمن نیز در این منطقه (با تأکید بر شلمچه) بیشتر از سایر مناطق عملیاتی بود؛ و همین موضوع موجب شد که طی چهار سال پس از عملیات رمضان، فرماندهان نظامی توجه جدی به این منطقه کنند.

افزون بر این، اهمیت شهر بصره که هدف اصلی استراتژی نظامی جمهوری اسلامی پس از فتح خرمشهر به شمار می‌رفت، مهم‌ترین عامل در انتخاب این زمین برای عملیات کربلای ۴ بود.

از دیگر ویژگی‌هایی که باعث انتخاب این منطقه برای عملیات شد، عوارض موجود در زمین غرب اروند در منطقه ابوالخصیب بود، زیرا وجود نهرها، نخلستان‌ها و کانال‌های کشاورزی و نیز عدم وجود استحکامات در منطقه پتروشیمی تا بصره، این منطقه را قابل تصرف و پدافند کرده بود. همچنین به دلیل آن که دو جناح منطقه عملیاتی، از شمال به آب‌گرفتگی شلمچه و کانال ماهی‌گیری و از جنوب به خور «زبیر» و زمین‌های باتلاقی اطراف آن محدود شده بود، قدرت تحرک دشمن ضعیف برآورد می‌شد.

مزیت دیگر منطقه عملیاتی، واگذاری مسئولیت حفاظت و اداره آن به سپاه‌های سوم و هفتم عراق بود.

این مسئله با توجه به مانور عملیات که نفوذ از میان خط حد دو سپاه بود، یکی از ویژگی‌های برجسته منطقه عملیاتی به شمار می‌رفت.

طرح مانور

مانور در این عملیات، نقش اساسی و تعیین کننده‌ای داشت. زیرا تجربه عبور از عرض رودخانه اروند، این بار می‌بایست در طول رودخانه انجام می‌گرفت؛ و این عبور که خود تاکتیک ویژه و ابتکار عملیات به شمار می‌رفت در صورت تحقق، جنبه‌های دیگر آن که شامل شکستن خط، پاک‌سازی، نفوذ در عمق و تسلط بر چند راه (ورودی شهر بصره) می‌شد، تحول عظیمی در جنگ ایجاد می‌کرد. از این رو، از اردیبهشت تا مهر ۱۳۶۵ و سپس آذرماه همان سال، بحث‌های مختلف و طرح‌های گوناگونی ارائه شد ولی بدلیل معایب آنها منتفی شد. یکی از موضوعات اساسی در طرح‌های ارائه شده، از نظر فرماندهان سپاه، وابستگی ابتکار ویژه به غافل‌گیری دشمن بود.

بدین ترتیب پس از یک دور بحث، طرحی تصویب شد که مورد توافق تمامی فرماندهان بود.

در جلسه روز ششم مهر ۱۳۶۵ پس از بحث و گفتگو، سرانجام فرماندهان یگان‌ها مانور عملیاتی از «پنج ضلعی» در شلمچه تا جزیره «سهیل» در مقابل جزیره مینو را پذیرفتند. آنها پذیرفتند که زمین شلمچه بر زمین مقابل جزیره مینو ترجیح دارد. همچنین، اهمیت زمین دو طرف اروند و ابوالخصیب و نیز تاکتیک ویژه برای عبور از تنگه مورد قبول واقع شد. در پایان این جلسه، فرمانده سپاه گفت: «برادران عزیز، همه توجیه هستند و احتیاجی به توضیح اهمیت عملیات نیست. این سومین منطقه‌ای هست که برای رفتن به سمت بصره در آن عمل می‌کنیم. منطقه رمضان شرق بصره هور الهویزه و اینجا، خدای ناکرده اگر از ما کوتاهی سربزند، مسئولیت ما خیلی سنگین هست. ما باید با تمام قدرت تکلیفمان را انجام دهیم آن وقت، هر چه خدا خواست. اینجا یک شجاعت بزرگ و تدبیر و دقت بالایی می‌طلبد. این تاکتیک و شیوه جنگی که ما برای این عملیات مهیا کرده‌ایم، دشمن آمادگی‌اش را ندارد و از طرف ما احتیاج به توکل و ایثار بالایی دارد. برادر‌ها باید همه مسائل را با هم حل کنند و تا آخر عملیات، دست اخوت و برادری به هم بدهند، چون این عملیات با همیاری و همکاری پیش می‌رود. لذا، باید تقسیم کار کنید و همدیگر را کمک کنید.»

از نیمه دوم مهرماه کار آماده‌سازی منطقه عملیات با جدیت پیگیری شد. در حین این پی‌گیری و پیشبرد امور، بحث مانور باز هم مطرح شد و سرانجام، در آذرماه فرمانده سپاه با دریافت نظرات و مسائل جدید، طی جلسه‌ای با آقای هاشمی، خط جدید کاری را به نیروی زمینی سپاه ابلاغ کرد.

مطابق آخرین تصمیم گیری و جمع‌بندی وضع موجود، برای انجام عملیات کربلای ۴، چهار زمین شلمچه، ابوالخصیب، منطقه مقابل جزیره «ام‌الرصاص» و جزیره مینو انتخاب شد. این چهار منطقه از نظر مانور آتش و عقبه و پشتیبانی به یکدیگر وابستگی داشتند. از این رو، هر کدام به یک قرارگاه سپرده شد.

خط حد قرارگاه‌ها نیز به شرح زیر مشخص شد:

۱- قرارگاه نجف، از شمال پنج ضلعی در شلمچه تا جزایر بوارین و ام‌الطویله.

۲- قرارگاه قدس، عبور از تنگه و پیشروی در پتروشیمی و ابوالخصیب.

۳- قرارگاه کربلا، مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام‌الرصاص و پیشروی تا جاده دوم و سوم. این قرارگاه تأمین کل منطقه عملیاتی را نیز به عهده داشت؛

۴- قرارگاه نوح، تأمین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو.

نیروی مورد نیاز برای عملیات، ۳۵۲ گردان برآورد شد، اما تنها ۲۵۰ گردان مهیا شد که در قالب ۱۳ لشکر و ۱۲ تیپ مستقل وارد عملیات شدند.

شرح عملیات

طی چند روزی که به زمان عملیات باقی مانده بود بمباران و آتش توپخانه عراق روز به روز افزایش می‌یافت. صبح روز سوم نیز اطراف پل فجر، نهر عرایض، سواحل کارون، اوایل جاده خرمشهر، حوالی ایستگاه هفت و برخی نقاط دیگر، بمباران شد و آتش توپخانه دشمن نیز فزونی یافت. پس از تاریک شدن هوا در روز سوم، (زمان آغاز عملیات) عراقی‌ها به ریختن فلر به وسیله هواپیما و شلیک منور دست زدند.

از ساعت ۱۹ تا ۲۱ بیش از پنج مورد گزارش در مورد اقدامات دشمن به قرارگاه مرکزی رسید. با آنکه اوضاع نگران کننده بود، اما تحلیل کلی فرماندهی آن بود که شرایط عادی هست. از ساعت ۲۱ غواص‌ها به درون رودخانه رها شدند، اما پس از حدود نیم ساعت، در ساعت ۲۱:۳۵ اطلاع داده شد که دشمن با تیربار نیرو‌ها را زیر آتش گرفته هست. این تحرک دشمن نیز مانند شب‌های گذشته عادی فرض شد لذا دستور داده شد همه در ساعت ۲۲:۳۰ پای کار باشند. اما ساعت ۲۱:۳۸ دقیقه «لشکر ۱۴ امام حسین (ع)» خبر داد که دشمن روی خط، منور زیادی انداخته و داخل رودخانه نیز با تیربار به نیرو‌ها حمله کرده هست. تمام این اقدامات دشمن داخل تنگه متمرکز شده بود. همان جایی که می‌بایستی تاکتیک ویژه عملیات انجام می‌گرفت.

در ساعت ۲۲، فرمانده «قرارگاه قدس» اعلام کرد که «لشکر ۳۱ عاشورا» متوقف شده هست و امکان استفاده از «لشکر ۴۱ ثارالله (ع)» نیز وجود ندارد، و تیربار دشمن در خط و روی آب نیرو‌ها را هدف قرار داده هست در محور قرارگاه قدس لشکر‌های ۱۴ امام حسین (ع)، «۲۱ امام رضا (ع)» و «۳۱ عاشورا» در ساعات نخست حمله و قبل از درگیری، تلفات زیادی متحمل شدند. با این همه، فرمانده قرارگاه ابراز می‌داشت، شرایط حاد نیست. عدم تحرک خاص دشمن در محور‌های قرارگاه‌های نوح، کربلا و نجف و نیز عادی بودن شرایط در آن محورها، موجب تقویت این برداشت فرماندهی شده بود، اما شرایط در محور قرارگاه قدس به کلی با شرایط محور‌های دیگر متفاوت بود.

به هر صورت، حدود ساعت ۲۲:۰۸ با خبر‌های گوناگونی که رسید، فرماندهی پی برد که دشمن تک را کشف کرده هست. اما اوضاع به سختی قابل اداره و بازگشت به شرایط قبل از حمله بود و از سوی دیگر، هنوز تا اندازه‌ای امیدواری وجود داشت. از این رو، در ساعت ۲۲:۳۰ سوم دی‌ماه ۱۳۶۵ رمز عملیات قرائت شد و یگان‌ها در تمام محور‌ها عملیات را آغاز کردند و این در شرایطی بود که این بار، دشمن عملیات را آغاز کرده بود.

با آغاز حمله سراسری در منطقه عملیاتی، در محور قرارگاه‌های نجف، قدس، نوح و کربلا نیرو‌ها دست به پیشروی زدند و هدف‌هایی نیز تصرف شد. این وضعیت موجب آرامش در قرارگاه شد، اما در ساعت ۱۰ دقیقه بامداد، لشکر ۱۴ امام حسین (ع) خبر داد این یگان نتوانسته هست در جزیره «بلجانیه» قایق‌های حامل نیرو را پیاده کند و دشمن از سمت جزایر «بوارین» و ماهی مانع عبور این قایق‌ها شده و تعدادی از آنها نیز منهدم شده‌اند. قرارگاه قدس نیز اطلاع داد، نوک جزیره ماهی پاک‌سازی نشده هست و دشمن روی تنگه به شدت تیراندازی می‌کند.

در جزیره ام‌الرصاص، «لشکر‌های ۸ نجف»، ۱۴ امام حسین (ع)، ۲۵ کربلا و ۴۱ ثارالله وارد عمل شده و ضمن شکستن خط‌های اول دشمن، پیشروی در عمق را آغاز کردند.

لشکر ۲۵ که وارد جزیره ام‌الرصاص شده بود، نتوانست تا صبح سرپل به دست آمده را توسعه دهد.

در محور قرارگاه نجف، «لشکر ۱۹ فجر» توانست وارد پنج ضلعی شود و در محور دیگر نیز، لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل پیشروی کرد. وضعیت در منطقه شلمچه از شرایط بهتری نسبت به سایر محور‌ها برخوردار بود.

در منطقه جزیره مینو، قرارگاه نوح «تیپ ۳۳ المهدی» توانست خط را بشکند، اما با نیرو‌های دشمن مواجه شد که با سختی توانست پس از پاک‌سازی، با تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) در خط اول الحاق کند. اما وجود آتش در جناح راست، این محور را تهدید می‌کرد. در این حال، لشکر ۷ ولی‌عصر (عج) نیز توانست وارد جزیره سهیل شود.

بر پایه خبر‌های رسیده از اطلاعات قرارگاه خاتم (سپاه) دشمن دو اقدام اساسی را در دستور کار خود قرار داد: اول اجرای آتش روی دهانه کارون و تنگه، دوم جلوگیری از پیشروی لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ ابوالفضل در داخل پنج‌ضلعی در محور شلمچه.

علاوه بر این، در ساعت یک بامداد، رادیو عراق خبر حمله ایران را همراه با نقطه و محور‌های آن اعلام کرد، موضوعی که درگذشته سابقه نداشت. به ویژه در این خبر اعلام شد که این حمله بین سپاه‌های هفتم و سوم انجام گرفته هست و لشکر‌های ۱۱ و ۱۵ درگیر هستند. این خبر، احتمال هوشیاری و آگاهی دشمن را از حمله، در ذهن فرماندهی بیشتر تقویت کرد.

پس از آن که عبور از تنگه (محور اصلی عملیات) ناممکن شد، عبور از جزایر ام‌الرصاص و ام‌البابی، محور تلاش جبهه خودی قرار گرفت. اما در ساعت ۲:۱۰ بامداد قرارگاه کربلا اطلاع داد که دهانه کارون از ناحیه پشت ام‌الرصاص، زیر آتش دشمن قرار دارد و همه قایق‌های حامل نیرو‌های تیپ انصارالحسین (ع) آسیب دیده‌اند. فرمانده قرارگاه نوح نیز وضع تیپ ۳۳ المهدی را نامناسب گزارش کرد.

علاوه بر این، در ساعت ۲:۲۰ بامداد فرمانده لشکر ۸ نجف شرایط یگان خود را در جزیره ام‌الرصاص سخت توصیف کرد؛ و این در حالی بود که انهدام وسیع قایق‌ها به دست دشمن، امکان انتقال نیرو را به جلو با مشکل مواجه کرده بود. ضمن آن که تردد نیرو‌ها به دلیل آتش دشمن به سختی امکان‌پذیر بود.

در ساعت ۳:۱۷ بامداد لشکر ۷ ولی‌عصر (عج) اعلام کرد، قایقی در اختیار ندارد و بخشی از جزیره سهیل را نیز پاک‌سازی نکرده هست. در شلمچه نیز، لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ ابوالفضل (ع) توان حفظ پنج ضلعی را نداشتند و در محور بوارین نیز مشکل به وجود آمده بود. از این رو، در ساعت ۶:۱۰ صبح به قرارگاه نجف اجازه داده شد، عقب‌نشینی کند.

اوضاع در قرارگاه‌های دیگر نیز مساعد نبود؛ داخل جزیره ام الرصاص الحاق صورت نگرفته بود، لشکر ۲۵ کربلا نتوانست سرپل خود را در جزیره ام‌البابی توسعه دهد، لشکر ۸ موفق به پاک‌سازی هدف‌های خود در جزیره ام‌الرصاص نشد و تیپ انصارالحسین نیز نتیجه روشنی به دست نیاورد. یگان‌های دیگر نیز شرایط مشابهی داشتند. از این رو، فرماندهی با تشکیل جلسه‌ای دستور داد جزیره ام‌الرصاص حفظ شود و در محور‌های دیگر یگان‌ها عقب‌نشینی کنند. اما در پی اظهار خوش‌بینی چند تن از فرماندهان و دریافت برخی خبرها، بار دیگر برای ادامه عملیات امیدواری ایجاد شد و برخی تلاش‌ها نیز صورت گرفت، اما از حدود ساعت ۱۱ صبح عراق علیه مواضع رزمندگان دست به پاتک زد و سرانجام، در ساعت ۲۳:۴۵ دقیقه شب (چهارم) توقف عملیات اعلام شد.

بدین ترتیب، به منظور حفظ قوا و طراحی دوباره عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد. در این عملیات، ۹۸۵ تن از نیرو‌های خودی شهید و ۸۰۷۱ تن مجروح شدند.

علل موفق نبودن عملیات

عوامل تاکتیکی و استراتژیکی مختلفی در ناکامی کربلای ۴ دخالت داشتند، اما نقش عوامل زیر برجسته و تعیین کننده‌تر بود:

۱- آگاهی عراق از مکان و زمان عملیات که بیشتر مرهون اطلاعاتی بود که آمریکا به تلافی ماجرای مک‌فارلین در اختیار این کشور قرار داده بود.

منابع اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا دقیق‌ترین و جزئی‌ترین خبر‌ها را درباره عملیات کربلای ۴ در اختیار عراقی‌ها قرار داده بودند. اظهارات مقامات عراقی در مورد اهداف عملیات و نتیجه آن حاکی از آن بود که اطلاعات ارسالی به عراق حاوی نکات قابل ملاحظه‌ای بوده هست. در این باره وزیر دفاع عراق گفته بود: «هدف ایران شهر بصره بوده و هست. ایرانی‌ها اگر موفق می‌شدند هدف‌های خود را تحقق بخشند، ارتباط میان سپاه سوم و هفتم را قطع می‌کردند و تمام فاو و خورعبدالله و شمال بصره را به اشغال خود درمی‌آوردند. علت شکست کنونی این هست که ما آماده بودیم و نقشه‌های لازم را طرح کردیم و از درس‌های فاو استفاده کردیم.»

وزیر دفاع وقت عراق ضمن تشکر از امریکا اظهار داشته بود: ما به خاطر این اطلاعات از آنان تشکر می‌کنیم، اما به آنان خاطر نشان می‌کنیم که در مقایسه با برخوردشان با ایران، در این مورد تعادل برقرار نبوده هست.»

۲- تجربه دشمن از عملیات فاو و عبور غواص‌ها از اروند و نیز مسلح کردن زمین در محور‌های حمله، آن گونه که امکان مقابله با مهاجمان را برای آنها فراهم می‌ساخت.

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آمریکا در جریان «عملیات کربلای ۴» چگونه به عراق کمک کرد؟ بیشتر بخوانید »