تاریخ دفاع مقدس

تواضع شهید محمد همایون‌پور در انکار تحصیلاتش/ توصیه شهید به علاقمندان شهدا


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهدای دفاع مقدس ستارگان همیشه پر فروغیهستند که راه را به هر که چشم بینا داشته باشد نشان می‌دهند. در این میان شهدای دانشجو درخشش خاصی دارند که علی‌رغم ایجاد امکان تحصیل، پای در رکاب امام امت (ره) نهادند تا جبهه‌ها را پر کنند.

شهید محمد همایون‌پور فرزند عباس متولد سال ۱۳۴۴ از جمله شهدای دانشجو در رشته شیمی دانشگاه امیرکبیر بود که نهم مهر سال ۱۳۶۶ بر اثر اصابت ترکش گلوله خمپاره ۶۰ در منطقه شلمچه، هنگام گرفتن وضو برای اقامه نماز ظهر به شهادت رسید. برادر این شهید، علی همایون‌پور نیز شش ماه بعد در تاریخ هفتم فروردین ۱۳۶۷ در منطقه شاخ شمیران عراق به شهادت رسید.

«زهرا همایون‌پور» خواهر شهید «محمد همایون‌پور»در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس درباره برادرش اظهار داشت: محمد متولد سال ۱۳۴۴ در محله ستارخان بود. در دبیرستان «تزکیه» درس خواند. خصوصیات اخلاقی برجسته‌ای داشت. فوق العاده با ایمان، مودب، منظم و باخدا بود. محمد بسیار آرام و بردبار و صبور بود. اهل تهذیب نفس و پرهیزگاری بود نه تنها خودش گناه نمی‌کرد، بلکه سعی می‌کرد دیگران را نیز از گناه نهی کند. انسانی اهل خودسازی و تهجد بود. نفسش را مهار کرده بود، مثلا اگر کسی در حال غیبت کردن بود، محمد به وی نزدیک می‌شد طوری که کسی نفهمد دست روی گوشش می‌گذاشت می‌گفت: «داری گوشت برادر مرده ات رامی خوری غیبت نکن و جمع را ترک می‌کرد».

وی افزود: محمد از سال دوم دبیرستان به جبهه رفت. تابستان ۱۳۶۳ به عنوان رزمنده بسیجی به جبهه غرب اعزام شد و در عملیات‌های مختلف همانند «فتح مهران، پنجوین، کربلای ۴» حضور داشت. سال چهارم دبیرستان درس‌های کنکورش را در جبهه خواند. یکی از دوستانش به ما گفت: چهار شب نخوابید و تا سحر درس می‌خواند، روزه هم می‌گرفت. هنگامی که صدایم کرد نوری را در صورتش دیدم. محمد درس خواندن را یک وظیفه همراه با جبهه رفتن می‌دانست و خودش این گونه عمل می‌کرد.

همایون‌پور ادامه داد: محمد در رشته مهندسی شیمی پلیمر دانشگاه امیرکبیر قبول شد. سر کلاس درس حاضر بود، اما استاد خانم پای تخته مطالبی را می‌نویسد، محمدبرای این که نگاهش به استاد نیافتد مطالب را ندیده جزوه دوستش را می‌گیرد و می‌نویسد. سال آخر دانشگاه بود. بورسیه و زمینه تحصیل در کانادا برایش فراهم شده بود. خودش به دوستش می‌گوید: «من چگونه با وضعیت خانم‌های کانادایی بروم آنجا درس بخوانم و غصه می‌خورد».

خواهر شهید همایون‌پور افزود: برادرم سال ۶۵ در عملیات فتح مهران، خدمه تانک بود که از ناحیه پا زخمی شد و مدتی پایش در گچ بود و با عصا به دانشگاه می‌رفت. خودش به شوخی می‌گفت که با عصا قدم‌هایم بلندتر شده و زودتر به دانشگاه می‌رسد، همه مردم نگاه می‌کنند و می‌خندند. بعد از امتحانات پایان دوره مادرم به وی گفت که شما تازه گچ پایت را باز کرده‌ای، ابتدا به مشهد برای زیارت امام رضا (ع) برو و کمی استراحت کن تا وضعیت جسمانی‌ات بهتر شود، بعد به جبهه برو. محمد به مادرم گفته بود که رزمنده‌ها در جبهه خسته شده‌اند و نیاز به مرخصی دارند، من باید به جبهه بروم تا آن‌ها بتوانند برای استراحت و مرخصی به خانه هایشان بروند.

زهرا همایون‌پور گفت: آخرین باری که به جبهه رفته بود به دلیل برخورداری از تحصیلات دانشگاهی و این که مدت زمان زیادی در جبهه بود. مسئول دسته شد. گویا در جمعی، رزمنده‌ها دور هم نشسته و صحبت تحصیلات میانشان پیش آمده بود که محمد گفته بود این قدر سواد دارم که بتوانم بخوانم و بنویسم. دوستانش بعد از شهادتش فهمیدند برادرم تحصیلات دانشگاهی داشته، اما به خاطر تواضعش نگفته که دانشجوی سال آخر است.

خواهر شهید همایون‌پور در خاطره‌ای دیگر یادآور شد: یادم می‌آید، کفش برادرم پاره بود و این قدر کفشش کهنه و خراب شده بود که وقتی باران می‌آمد داخل کفشش آب می‌رفت. کفش جدید که خرید خاکی اش کرد، از وی پرسیدم چرا این کار می‌کنی؟ گفت: خیلی‌ها ندارند نمی‌توانند کفش نو بخرند یا خاطرم هست حجب و حیا و احترام خاصی به پدر و مادرم می‌گذاشت، یک مرتبه که پدرم جوشکاری می‌کرد به محمد دو قطعه فلز داده بود نگه دارد دستش سوخته بود پدرم وقتی فهمید گفت: چرا چیزی نگفتی؟ گفته بود نمی‌خواستم کار نیمه‌تمام بماند. خیلی مسئولیت پذیر بود و جدی در انجام دادن کار‌ها بود.

وی افزود: خاله‌ام رابطه صمیمی و خوبی با محمد داشت، وقتی برادرم شهید شد خیلی گریه و بی‌قراری می‌کرد، از شدت گریه زیاد چشمانش کاسه خون شده بود. شبی محمد را در خواب می‌بیند که آمده و به خاله‌ام گفته بود «نمی‌خواهد این همه گریه و زاری ناله کنی، تلاش کن نمازت را اول وقت بخوانی».

انتهای پیام/ 191



منبع خبر

تواضع شهید محمد همایون‌پور در انکار تحصیلاتش/ توصیه شهید به علاقمندان شهدا بیشتر بخوانید »

سوسنگرد سرنوشت جنگ و تاریخ مقاومت را رقم زد/ سیلی اول را صدام درجبهه سوسنگرد خورد


گروه جهاد و حماسه دفاع‌پرس: سوسنگرد مجاهدانی را در خود پرورش داد که بعد‌ها مدیریت و فرماندهی جنگ را به عهده گرفتند به طوری‌که اکثر مسئولان عالی رتبه نظامی در این جبهه رشد یافته‌اند. رزمندگان سه روز با حداقل امکانات و تجهیزات مقاومت کردند و در برابر ارتش قدرتمند عراق ایستادند. اجحاف در حق رزمندگان داخل شهر سوسنگرد است اگر نگوییم با شرایط حماسی ایستادگی کردند. جنگ تمام‌عیار و جانانه‌ای در تاسوعا و عاشورا انجام دادند. رزمندگان عزم و اراده دشمن را در اصلی‌ترین محور شکستند و اولین سیلی و ضربه را به دشمن بعثی زدند تا عزم، اراده، شجاعت و شهامت خود را به رخ دشمن بکشند.

سردار احمد غلامپور از فرماندهان دوران دفاع مقدس است. فرمانده‌ای که سینه وی مملو از خاطرات و دلاورمردی‌های رزمندگان و شهیدانی همانند «مصطفی چمران»، «حمید تقوی‌فر»، «علی غیور اصلی» و «حسین بسطامی» است. گنجینه‌ای مملو از خاطره شهامت، شجاعت و ایمان مردانی که در عملیات‌های مختلف در دفاع از حریم ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس در دل خود دارند.

وی طی سال‌ها حضور متمادی در جنگ به مدارج بالای فرماندهی سپاه در دفاع مقدس دست یافت از جمله فرماندهی قرارگاه کربلا، سپاه خوزستان و بسیاری از عملیات‌ها دوران دفاع مقدس. وی اکنون عضو هیات علمی و استاد دانشگاه امام حسین (ع) است و در سنگر علم و دانش به تدریس مباحث نظامی می‌پردازد تا جوانمردان دیگری را برای فردای جامعه اسلامی تربیت کند.

از این‌رو برای یادآوری دلاورمردی‌های رزمندگان اسلام و ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس به ویژه سال‌های ابتدایی آن، به سراغ سردار احمد غلام‌پور فرمانده قرارگاه کربلا، فرمانده سابق سپاه سوسنگرد و عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) رفته و با وی به گفت‌وگو نشستیم.

سردار احمد غلامپور در این گفت‌وگو اظهار داشت: باید تاریخچه‌ای به صورت محدود در مورد سوسنگرد بیان کنم، چون ما وقتی می‌گوییم سوسنگرد باید دقیقا معلوم کنیم که کدام عملیات در چه مقطعی و حادثه‌ای است؟ ۲۶ آبان در واقع سالروز «شکست حصر سوسنگرد» است، نه سالروز آزادسازی آن؛ زیرا آزادسازی به مواردی مثل فتح خرمشهر اطلاق می‌شود، که، چون این شهر کاملا اشغال شده بود، عملیات آزادسازی برای فتح آن انجام شد، در صورتی که سوسنگرد محاصره شده بود و ما حصر سوسنگرد را شکستیم.

وی افزود: واقعیت مهم این بود، که دشمن به کشور ما تجاوز کرد. مهم‌ترین هدف اصلی دشمن اشغال محور خوزستان بود، سه محور در شمال خوزستان برای خودش تعیین کرده بود، تصرف شهر‌های شوش، دزفول بستن جاده مهم و استراتژیک اندیمشک و قطع ارتباط با استان‌های شمالی هدف دشمن بود و در خوزستان یک محور چذابه به سمت بستان، سوسنگرد و حمیدیه تعریف کرد و قصد تصرف اهواز را داشت. محور میانی که دو بخش اصلی داشت و محور دیگر طلاییه کوشک که عراقی‌ها برای تصرفش با لشکر پنج مکانیزه روی جاده اهواز خرمشهر آمده بودند و نیز با الحاق لشکر ۹ در منطقه سوسنگرد به هم پیوستند. محور دیگر محور جنوبی خرمشهر ـ آبادان بود که عراقی‌ها قصد داشتند از محور شلمچه وارد شوند. دشمن تصمیم گرفته بود، از سه محور به خوزستان حمله کند.

سیلی اول رزمندگان اسلام به ارتش بعث

غلام‌پور ادامه داد: متاسفانه با وجود مجموع حوادثی که در استان خوزستان اتفاق افتاد، در جنگ تحمیلی و سال‌های بعد از جنگ، خیلی در موردش صحبت و تبلیغات نمی‌شود. عمده‌ترین مسئله محور خرمشهر و آبادان است، در صورتی که حوادث در محور میانی سوسنگرد اتفاق افتاد و مسائل بسیار مهمی بودند، که سرنوشت جنگ در این محور رقم زدند؛ البته مشخص است که فتح خرمشهر حماسه‌ای بزرگ بود اما اگر به حوادث روزشمار جنگ نگاه کنیم، در واقع سیلی اول به صدام و ارتش بعث در جبهه سوسنگرد زده شد. همه محاسبات صدام غلط از کار درآمد و نقش برآب شد. در روز‌های اول جنگ که ارتش عراق به کشور ایران حمله کرد، در محور شمالی تا پشت رود کرخه جلو آمد. خیلی مقاومت جزئی و محدودی صورت گرفت. در واقع حادثه مهمی رخ نداد. شاید یکی از دلایل این بود، که مناطق جمعیتی در مسیر ارتش عراق وجود نداشت. اما نهم مهر سال ۵۹ تازه ۱۰ روز از جنگ گذشته بود. زمانی که لشکر  ۹ عراق به حمیدیه و لشکر ۵ مکانیزه به ۲۰ کیلومتری جاده اهواز رسیدند، تقریبا دشمن با یک حرکت می‌توانست اهواز را تصرف کند.

وی گفت: در این مقطع حادثه شبیخون غیور اصلی اتفاق افتاد که باعث شد، تقریبا آن حرکت آخر لشکر ۵ و ۹ عراق که قصد تصرف و اشغال اهواز را داشتند، ناکام مانده و نقشه عراقی‌ها به هم بریزد و اهواز از سقوط نجات پیدا کند. نهم مهر آن سال فقط ۱۰ روز از جنگ گذشته بود، اگر اهواز سقوط می‌کرد امروز چیزی به نام سقوط خرمشهر و حصر آبادان معنا و مفهوم نداشت، چون اگر اهواز سقوط کرده بود، آبادان و خرمشهر هم توسط دشمن اشغال می‌شد. این حادثه بزرگ که اتفاق افتاد، نقشه عراقی‌ها را به هم زد و باعث شد وقتی به شمال خوزستان می‌رسند پشت کرخه متوقف شوند. به دلیل این که محورها‌ی دیگر متوقف شده و ناچار شدند به محور میانی در جنوب با توجه به مقاومت‌هایی که صورت گرفت بروند یعنی به سمت کارون که نهایتا حصر آبادان شکل گرفت.

غلامپور ابراز داشت:‌ مهم‌ترین محور برای عراقی‌ها محور میانی چذابه از سمت بستان، سوسنگرد و حمیدیه اهواز بود که هدف اصلی آنها تصرف مرکز استان بود. روند حوادث سه ماهه جنگ را که بررسی می‌کنیم، بیشترین اتفاقات در محور سوسنگرد افتاده است. عراق بیش از چهار بار به سوسنگرد حمله کرد، تا پیشروی قبلی که متوقف شده و آسیب دیده را ترمیم و کامل کند. ایام هیجدهم و نوزدهم آبان عراقی‌ها به سمت عقب رانده شدند و تا نزدیک بستان عقب‌نشینی کردند اما مجددا تصمیم گرفتند از دو محور سمت رودخانه کرخه‌کور و ارتفاعات الله‌اکبر که آنجا مستقر شده بودند، بروند که محور جاده بستان سوسنگرد بود و از سه مسیر اقدام کردند و سوسنگرد را به مرحله سقوط رساندند.

انتهای پیام/ 119



منبع خبر

سوسنگرد سرنوشت جنگ و تاریخ مقاومت را رقم زد/ سیلی اول را صدام درجبهه سوسنگرد خورد بیشتر بخوانید »

سؤال، ابهام و شبهه درباره دفاع مقدس و نحوه مواجهه ما


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حسن علایی فعال؛ در چهلمین سالگرد گرامیداشت دفاع مقدس قرارگرفته‌ایم. چهل‌سالگی یعنی بلوغ کامل، بالندگی، پختگی و کارآمدی محض. طی این چهل سال که از شروع جنگ گذشته است حرف‌های زیادی زده‌شده و حرف‌های زیاد دیگری باقیمانده است که باید زده شود. کار‌های زیادی انجام‌شده و کار‌های بسیاری مانده است که باید انجام شود. گام‌های بزرگی برداشته‌شده و گام‌های بزرگ دیگری مانده که باید برداشته شود. راه‌های بسیاری پیموده شده و راه‌های بسیاری مانده است که باید پیموده شود.

حال باید پرسید گذشت چهل سال از حرف‌های زده‌شده و نشده، کار‌های انجام‌شده و نشده، گام‌های برداشته‌شده و برداشته نشده و راه‌های پیموده شده و نشده چه واقعیت و ضرورتی را ایجاب می‌کند؟ آیا مسیری که در این چهل سال با موضوع جنگ و دفاع مقدس طی شده است، مسیر درستی بوده است؟ آیا در قبال مسئولیتی که درباره دفاع مقدس وجود داشته درست عمل شده است یا نه؟ نقاط قوت و نقاط ضعف این مسیر طی شده در طول چهل سال چیست؟ آیا مدیرانی که در قبال دفاع مقدس مسئولیتی داشته‌اند بی‌کم‌وکاست به مسئولیت و وظایفشان عمل کرده‌اند؟ در چه زمینه‌هایی کاستی وجود داشته است؟ آیا عملکرد مدیران و مدیریت‌ها مورد ارزیابی قرارگرفته است؟ در طول این چهل سال کدام مدیر و مدیریت موفق بوده است؟ چه تعداد از مدیران موفق تشویق شده‌اند و چه تعداد از مدیران ناموفق و نالایق توبیخ شده‌اند؟

آیا ضرورتی در ارزیابی کار‌های انجام‌شده و مدیریت‌های اعمال‌شده وجود دارد؟ آیا موضوع دفاع مقدس از چنان اهمیتی برخوردار است که در چهل‌سالگی آن، به ارزیابی و ارزش‌گذاری پرداخته شود؟ آیا نقشه‌راهی برای طی گام دوم دفاع مقدس تدوین شده است؟ کدام سازمان و مرکزی مسئولیت تدوین نقشه‌راه برای طی مسیر در چهل سال دوم دفاع مقدس را بر عهده دارد؟ آیا ضرورتی برای تدوین نقشه‌راه احساس می‌شود؟ راستی متولی اصلی دفاع مقدس در کشور کیست؟ مسئول رسیدگی به امور رزمندگان، ایثارگران، آزادگان، جانبازان و خانواده‌های آن‌ها کیست؟ و چه کسی پاسخگوی نارسائی‌ها درزمینه‌ی رسیدگی به امور آنان است؟ و… همه‌ی این نکات و نکات دیگری که بیانش مجال دیگری را اقتضاء می‌کند ضرورت یک اصل را مبرهن و روشن می‌سازد و آن آسیب‌شناسی حوزه دفاع مقدس با همه سازوکار‌ها و عملکردهاست.

لازمه آسیب‌شناسی، بررسی «وضع موجود» و مقایسه آن با «وضع مطلوب» است. وضع مطلوب چیست و چه شخص و سازمانی باید وضع مطلوب را طراحی کند؟ روشن است که بررسی وضع موجود به معنای زیر سؤال بردن زحمات سال‌های گذشته نباید تلقی شود. همچنین لازمه آسیب‌شناسی ایجاد زمینه‌های لازم برای به چالش کشیده شدن عملکرد‌ها در حوزه دفاع مقدس و ایجاد مجال برای طرح نگاه‌های انتقادی است. نگاه‌های انتقادآمیز به دفاع مقدس نه‌تن‌ها نباید تخطئه شود و از دور خارج گردد که باید مورد استقبال قرار گیرد. منتقدینِ منصف که فرق بین توهین و افترا و بدگویی را به‌خوبی می‌دانند، باید عرصه را برای طرح نگاه‌های انتقادی خود فراهم ببینند تا در پرتو طرح انتقادات و پرسش‌های اساسی، صاحب­نظران و کارشناسان فرصت بیان حقایق دیگری درباره دفاع مقدس را بیابند؛ بنابراین بررسی سؤالات، ابهامات و شبهاتی که درباره دفاع مقدس مطرح می‌شود راهکار دیگری برای فراهم‌سازی مقدمات برای آسیب‌شناسی است.

بی‌مناسبت نیست در اینجا به مطلبی نغز و راهگشا از رهبر معظم انقلاب (مدظله) استناد کنیم. ایشان در تبیین نقش طرح سؤالات در تولید علم می‌فرمایند: «یکی از امتیازات امروز، کثرت سؤالات است؛ سؤال زیاد است. وقتی سؤال زیاد بود، مسائلی که به وجود می‌آید، میدان را باز می‌کند برای فعالیت ذهنی، برای عبور از مرز‌های علم؛ آن‌وقت آثار تولید می‌شود. یک نویسنده‌ی متعصّب مصری سال‌ها پیش یک کتابی علیه تشیّع نوشت بنام فجر الاسلام؛ [که]در آن حرف­های واقعاً غیرمنصفانه‌ای علیه تشیّع [بود]. البتّه بعد دنباله‌ی آن ضحی الاسلام و ظهر الاسلام و عصر الاسلام و مانند این‌ها را هم نوشت. این‌ها همه را بنده آن‌وقت‌ها در همان سال‌های اواخر [دهه‌ی]۴۰ یا اوایل [دهه‌ی]۵۰ خوانده‌ام. این کتاب فجر الاسلام موجب شد که چند نفر از برجستگان علمای ما چند اثر برجسته به وجود بیاورند. یکی از آن آثار برجسته الذّریعة است؛ ذریعه‌ی آشیخ آقابزرگ تهرانی. یکی از آن آثار برجسته تأسیس‌الشّیعةلفنون‌الاسلام است؛ مال مرحوم صدر. همه‌ی این‌ها در مقابل فجر الاسلام [نوشته شد]. گمان می‌کنم یکی از آن آثار برجسته‌ای که تحت تأثیر کار فجر الاسلام -نوشته‌ی احمد امین مصری- به وجود آمد، کتاب مرحوم سیّد محسن امین است؛ این کتابِ شرح‌حال علما یا اعیان‌الشّیعة. خب، یعنی یک مسئله ایجاد شد، برای پاسخ به آن مسئله چند کار مهم انجام گرفت که اگر چنانچه آن سؤال نبود، این کار‌های مهم انجام نمی­گرفت.» [۱]بر این اساس نباید شک کرد که طرح سؤالات و نگاه­های انتقادی و حتی شبهه افکنی‌ها، با هر غرضی که می‌خواهد باشد، موتور محرکه‌ای است برای اذهان فعالی که نیازمند تلنگری هستند تا به حرکت درآیند و با جوشش فکری، نکات بکر و تازه‌ای درباره واقعیت‌های دفاع مقدس ارائه نمایند.

معظم له همچنین با مخاطب قرار دادن علما، اساتید، صاحب­نظران، هنرمندان، روشنفکران و جوانان، با اشاره به لزوم دارا بودن نگاه نقادی می‌فرمایند: «علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد، این‌ها نگاه نقّادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگی کشور همچنان داشته باشند و تذکّر بدهند. البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این‌وآن، بنده موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه‌ی انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی‌شماری از آن‌ها در بین جوان‌های ما، در بین صاحب‌نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل‌کرده‌های ما حضور دارند ـ می‌توانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی می‌شود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد می­گذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن جامعه است، او می‌فهمد». [۲]بنابراین اگر کسی موضع مخالفی نسبت به جنگ داشت یا انتقادی نسبت به عملکرد مدیری که در بخش‌های دولتی و غیردولتی؛ اعم از کشوری و لشکری، مسئولیتی در قبال جنگ و دفاع مقدس داشته­ و یا دارد، کرد، نباید با واکنش سخت مواجه شده و مورد بی‌مهری قرار گیرد. بدیهی است ذات جنگ مذموم است و خوشایند کسی نیست؛ بنابراین طرح سؤال و انتقاد و حتی بدگویی و نق زدن نسبت به وقوع آن امری است طبیعی. باید سازوکار مواجهه منطقی با سؤالات، ابهامات و شبهه‌افکنی‌ها درباره دفاع مقدس که تمامی نخواهد داشت، فراهم شود تا علاوه بر اقدامات ایجابی، از این معبر هم نقبی به استحصال گنجِ جنگ زده شود. دراین‌باره گفتنی‌های دیگری وجود دارد که از صاحب‌نظران انتظار می­رود با ورود به بحث و ارائه نظر‌های صائب به غنای بحث بیفزایند. ان شاء الله

پاورقی:

[۱]بیانات در دیدار طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران؛ ۱۳۹۶/۰۶/۰۶

[۲]بیانات در حرم مطهر رضوی (ع)، ۱۳۹۳/۰۱/۰۱

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

سؤال، ابهام و شبهه درباره دفاع مقدس و نحوه مواجهه ما بیشتر بخوانید »

صدور اولین دستور نظامی امام خمینی (ره) در «عملیات خیبر»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به تقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به‌ طورکلی اندیشه نظامی و دفاعی امام خمینی که ناشناخته‌ترین اندیشه سیاسی اجتماعی وی است، در ذیل آرای فقهی ایشان در خصوص سیاست و جامعه معنا می‌یابد.

در اندیشه سیاسی و اجتماعی امام، اسلام به‌عنوان هدف نهایی مبنای شکل‌گیری جامعه و حکومت است و جنگ و دفاع باهدف حفظ جامعه و حکومت ضرورت دارد؛ لذا از این منظر دفاع و جنگ هیچ‌کدام به‌تن‌هایی کافی نیست و هر دو ضرورت دارند. به لحاظ جامعه‌شناختی، تبیین مدیریت نظامی امام در جنگ عراق با ایران مشکل است. این پرسش که امام خمینی در جنگ عراق با ایران چه نوع مدیریتی را در سطوح مختلف نظامی اعمال می‌کرده، پاسخ صریح و روشنی دریافت نکرده است.

در کتاب «بررسی مواضع نظامی امام خمینی (ره) در جنگ ایران و عراق» که توسط دکتر رسول افضلی و امیر محسن زادگان تألیف شده، سعی شده تا در بررسی دیدگاه‌های صاحب‌نظران و رسانه‌ها در این خصوص، به این پرسش پاسخ داده است. در این بخش به نقش امام در پیشبرد اهداف نظامی عملیات خیبر می‌پردازیم.

عملیات خیبر در همان مرحله اول با موانع عمده‌ای مواجه شد که به گفته فرماندهان، فائق آمدن بر آن‌ها بدون لحاظ شدن تدابیر امام خمینی برای مقاومت عمده امکان‌پذیر نبود. در جریان این عملیات، با توقف پیشروی در محور طلائیه، وضعیت جدیدی پیش آمد و ازآن‌پس ایران باید قابلیت و توانایی خود را در حفظ جزایر تصرف‌شده نشان می‌داد؛ کاری که بسیار دشوار بود. باور عموم نیرو‌ها این بود که حفظ جزایر، یا عملی نیست یا بسیار دشوار است و باید بهای زیادی برای آن پرداخته شود. عراق توانسته بود نیرو‌های ایران را از محور‌های العزیز، القرنه و طلائیه وادار به عقب‌نشینی کند و بیرون راندن نیرو‌های مستقر جزایر را نیز محتمل می‌دانست، به‌ویژه آنکه از لحاظ عقبه، آتش، دفاع ضدهوایی، زرهی و ضدزره و ده‌ها عامل دیگر بر نیرو‌های ایران برتری داشت.

پس از توقف درگیری در محور طلائیه، تا شروع حمله به جزایر حدود پنج روز جبهه‌ها حالت عادی داشت و دشمن تلاش خاصی از خود نشان نمی‌داد. امام (ره) در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۶۲ شخصاً به فرماندهان جنگ دستور دادند که «جزایر حتما باید نگه داشته شوند؛ هر طور که شده.» این دستور تحولی اساسی در سرنوشت عملیات ایجاد کرد و سپاه این بار هر آنچه در اختیار داشت، از فرماندهان سپاه گرفته تا باقیمانده سازمان یگان‌ها را وارد صحنه کرد. از لحاظ روحیه و استقامت نیز توان سپاه دوچندان شد و همه، حفظ هدفی را که امام تعیین کرده بود، به بهای خون و جان خود در دستور کار قرار دادند.

مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره تأثیر این دستور امام (ره) که در واقع اولین دخالت مستقیم وی در اداره جنگ بود، خطاب به فرماندهان جنگ می‌گوید: «من خدمت امام عرض کردم و ایشان تأیید کردند که طوری برنامه‌ریزی کنید که در همین‌جا جنگ را تمام کنیم؛ چون این امر دیگر برای کشور قابل‌تحمل نیست.» «این امر امام است که شما در هر شرایط باید بروید جلو. ما اگر نتوانیم جزایر را حفظ کنیم و این هفت هشت کیلومتر را برویم جلو، دیگر نمی‌توانیم بجنگیم.»

دستور مستقیم امام عملاً انگیزه فرماندهان را تشدید کرد

محسن رضایی در این‌باره گفت: «از جزیره بیرون نمی‌رویم؛ حتی اگر سازمان سپاه از بین برود.» آقای شمخانی نیز که قائم‌مقام فرمانده کل سپاه بود، به فرماندهان لشکر‌های ۲۷ حضرت رسول (ص) گفت: «بروید جزایر را حفظ کنید. این دستور امام است و من خودم می‌آیم آر. پی. جی می‌زنم.»

مطابق پیش‌بینی امام و فرماندهان، پس از چند روز در ۱۶ اسفند ۱۳۶۲ عراق با اجرای آتش سنگین، بمباران وسیع هوایی و استفاده از هلی‌کوپتر، تانک و نیرو‌های پیاده، پاتک سنگینی را علیه جزایر جنوبی آغاز کرد. به گفته حاج احمد آقا، امام شخصاً و لحظه‌به‌لحظه وضعیت جبهه را زیر نظر داشت. اصرار امام (ره) به حفظ جزایر سبب شد که باوجود حجم گسترده آتش عراق و ضعف نیرو‌های خودی، فرماندهان جنگ این جزایر را به سمبل مقاومت تبدیل کنند. به روایت اسناد و شواهد، رزمندگان ایرانی تحت تأثیر دستور مستقیم امام، با گوشت و پوست و دادن خون خود، ماشین جنگی ارتش عراق را متوقف کردند. شهادت فرماندهانی، چون حاج همت، یاغچیان، حمید باکری و اکبر زجاجی بهایی بود که برای حفظ جزایر پرداخته شد.

تدبیر امام درباره عملیات خیبر و اصرار وی بر مقاومت، پیامد‌های مهمی در تقویت جبهه‌های ایران در دوره‌های بعد داشت. نتایج این عملیات همان‌طور که امام پیش‌بینی می‌کرد، ضمن ایجاد تزلزل در جبهه عراق، زمینه‌ساز اندیشه‌های جدید مقاومت در عملیات‌های بعدی شد.

امام (ره) به‌خوبی دریافته بود که با از دست دادن جزایر تصرف شده، کابوس شکست عملیات رمضان همچنان پابرجا می‌ماند و عراق با اتکا بر این اندیشه قادر خواهد شد عنان جنگ را به دست گیرد. تدبیر نظامی امام در عملیات خیبر درباره مقاومت در ازای هر چیز، باور و اطمینان ارتش عراق را متزلزل کرد؛ به‌طوری‌که فرماندهان ارتش عراق این مقاومت را ناباورانه توصیف کردند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

صدور اولین دستور نظامی امام خمینی (ره) در «عملیات خیبر» بیشتر بخوانید »

روایت شهید سلیمانی از حساسیت منطقه عملیاتی والفجر ۸ + صوت



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برای اولین صوتی از سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی منتشر کرده است که به روایت ایشان از حساسیت منطقه عملیاتی والفجر ۸ می‌پردازد.

متن صحبت‌های آن شهید عزیز به شرح زیر است:

«یک عملیات بسیار و بسیار حساس و پر استراتژی و عملیاتی که از هر نظر برای جمهوری اسلامی هم می‌تواند سعادت‌بخش باشد هم مشکل‌ساز باشد. عملیاتی که می‌خواهیم انجام بدهیم که ان‌شاءالله به حول و قوه الهی در آستانه‌اش هستیم که زمان ساعت‌شماری برای ساعت عملیات، تا عملیات بدر و عملیات خیبر و همه عملیات‌هایی که تابه‌حال انجام دادیم از هر لحاظ فرق می‌کند.

این عملیات ما، هم از نظر سیاسی فرق می‌کند که خط‌مشی مسئولین جمهوری اسلامی را مشخص می‌کند، هم از نظر نظامی فرق می‌کند. از نظر سیاسی با بدر خیلی فرق می‌کند، چون زمین عملیات در جایی واقع‌ شده است که زمین منطقه یک زمین از نظر سوق‌الجیشی، کاملاً سیاسی است یعنی زمین منطقه جنوب اروندرود زمینی است که در خط مرز کویت، عربستان و عراق واقع شده است.

هر حرکت یک نیروی نظامی یک کشور از نظر سیاسی بسیار بسیار حائز اهمیت است و عملیاتی است که با این ارزش سیاسی بالای سیاسی ـ نظامی که این عملیات دارد فشار‌های زیادی قطعاً به جمهوری اسلامی خواهد بود، این تیپ فشارها، چه فشار‌های سیاسی باشد چه فشار‌های نظامی باشد یعنی این منطقه عملیات، منطقه عملیاتی است که دنیا روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند، بیش از بدر، بیش از خیبر و بیش از همه عملیات‌هایی که انجام دادیم.

سرمایه‌گذاری روی این است که ما قطعاً می‌دانیم که در این عملیات پل هوایی مهمات بین بغداد و کشور‌های خارج برگزار خواهد شد یعنی آنچه که کمک از دستشان بربیاید انجام می‌دهند به دلیل حساسیت این عملیات.»

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

روایت شهید سلیمانی از حساسیت منطقه عملیاتی والفجر ۸ + صوت بیشتر بخوانید »