تاریخ شفاهی

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود



سوژه ناب و سِری جنگ الکترونیک/جنگال عامل موفقیت عملیات کربلای۵

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علی اصغر زارعی اصالتاً آذری است و در آبان‌ماه ۱۳۳۵ در محله جوادیه به‌دنیا آمد، او دوران دبستان را در همان جوادیه سپری کرد و در دبستان «ادب» درس خواند. زارعی می‌گوید: قبل از انقلاب به جوادیه تگزاس می‌گفتند یعنی شرایط خاص فرهنگی خودش را داشت و از انواع خربکاری‌ها و خلاف‌کاری‌ها در آن بود. ضمن اینکه بسیاری از طبقات پایین جامعه به لحاظ معیشتی در آن قسمت شهر بودند. او طی سپری کردن دبیرستان و دانشگاه فعالیت انقلابی خود را آغاز کرد.

زارعی تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشکده آبادان ادامه داد بیشتر فعالیت‌های انقلابی او در آن دوران بود که زارعی در این‌باره می‌گوید، در آن دوره، شهربانی و کلانترهای آبادان با یک نوع هماهنگی یکپارچه و هماهنگ به انقلاب پیوستند و ما برخی از دوستان را در کلانتری‌ها گذاشتیم و من هم در کلانتری مرکزی بودم یک حساب و کتابی روی سلاح‌ها و مهمات داشتیم و معمولاً خود پاسبان‌ها و نیروهای شهربانی که به گشت می‌رفتند بچه‌های ما را هم برای همراهی می‌بردند که مشکلی پیش نیاید. و بعد دوران خدمت او به ۸ سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی آغاز شد.

در دوران دفاع مقدس در حالی‌که کشورمان با تنگناهای بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرز و بوم راه هرگونه استفاده از فناوری را بسته بودند ابتکارات و خلاقیت‌ها و انجام اقدامات تکلیف گرایانه در جبهه‌ها توانست عملکردی را به‌جای بگذارد که دنیا را به حیرت وا داشته است. تحریم‌های سنگین و کمبود امکانات در این دوره با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه بوده است اما تأثیر ابتکارات و خلاقیت‌ها با تکیه بر توانمندی‌های بومی به تجارب غیرقابل اغماضی بدل گشته است. یگان جنگ الکترونیک که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود از جمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعیین کننده در زمان جنگ اکنون یک تجربه قابل اتکا برای برون رفت از مشکلات موجود به ویژه در حوزه‌های فن‎‌آوری و ارتباطات است.

زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، بی‌اندازه حمایت می‌شد و ۱۴ گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورد استفاده ناتو (ساخت انگلستان) را در اختیار او قرار دادند، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست خالی و درمیان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند با اقدامی ماندگار و البته بسیار مؤثر دست پیدا کنند و بر سیستم و تکنولوژی پیشرفته دشمن فائق آیند.

ایده تأسیس یگان جنگال زمانی به وجود آمد که دست اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقا دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کردند.

در تعریفی که برای جنگ الکترونیک وجود داشت و مبنای کار بود این تعاریف بود که جنگ الکترونیک از ۳ قسمت تشکیل می‌شود الف پشتیبانی جنگ الکترونیک، جنگ ضد الکترونیک و جنگ ضد ِ ضد الکترونیک. کار پشتیبانی جنگ الکترونیک عمدتاً بر این اساس است که شما هر عملیات جنگ الکترونیک را بخواهید انجام دهید در ابتدا منوط به تشخیص طیف الکترومغناطیسی دشمن است که حالا این طیف را درارتباطات عمومی یا در ناوبری و یا در هدایت موشک‌ها و جنگ‌افزارها استفاده می‌کنند. شما باید یک تجهیزاتی داشته باشید که بتوانید طیف الکترومغناطیس مورد نظر را تشخیص بدهید. برای این کار به خاطر طبیعت امواجی که استفاده می‌شود، لازم است تا حدودی به دشمن نزدیک شوید. طول موج و فرکانس هر چقدر بالاتر باشد، بُرد بی‌سیم کوتاه‌تر می‌شود و شما نیاز دارید تا به دشمن بیشتر نزدیک و نزدیک‌تر شوید اولی امواجی که فرکانس‌شان پایین‌تر است چون سیگنال به جو می‌خورد و برمی‌گردد و ارتباطات بُررد بلند شما را تأمین می‌کند، شما در یک فاصله معقولی با دشمن می‌تووانید طیف الکترومغناطیس مورد استفاده را داشته باشید. زمانی‌که دشمن را تشخیص دادید و طیف فرکانسی میزان فعالیت و زمان‌های فعالیت‌های او را به دست آوردید این‌جا تصمیم فرماندهی جنگ یا آن گروه فنی اهمیت دارد که تصمیم بگیرد از فعالیت‌های دشمن چه استفاده‌ای بکند!

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود. خب این یقیناً فرماندهی را به این نقطه رسانده بود که مباحث تخصصی و فنی وزن کاملاً قابل توجهی پیدا کرده و ما هم در این عرصه افراد متخصص خوبی داریم. آن زمان فرماندهی با یک موجی از نیروهای متخصص مواجه بود اعم از دانشجویان دانشگاه‌ها، اساتید و متخصصانی که در سطح کشور وجود داشتند. هر کدام از این افراد وارد هر عرصه‌ای می‌شدند پنجره‌های جدیدی را ایجاد می‌کردند. یحیی نیازی پژوهشگر و نویسنده کتاب جنگ الکترونیک در گفت‌وگوی تفصیلی با ما از جنگال، تفاوت جنگ الکترونیک با شنود و متفاوت بودن تاریخ شفاهی با خاطرات شفاهی می‌گوید.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به اینکه نویسنده بسیاری از کتاب‌های جنگ و دفاع مقدس هستند و با راویان گفت‌وگوهایی داشتید در کتاب «اینجا خط مقدم است» نوع نگارش کتاب با کتاب «جنگ الکترونیک» بسیار متفاوت بود، دلیل این امر و نوع روند نگارش در چیست؟

کتاب «اینجا خط مقدم است» به نوعی «خاطرات شفاهی» بود اما کتاب «جنگ الکترونیک»، «تاریخ شفاهی» است. تاریخ شفاهی روندی را از زندگی شخص تا دوره فعالیت‌های او را روایت می‌کند اما خاطرات شفاهی یک برهه از زمان را روایت می‌کند، یعنی ما به رغم اینکه آقای زرگر (راوی کتاب اینجا خط مقدم است) مسائل مختلفی داشت اما برشی از زندگینامه‌شان بود. ولی این کتاب (جنگ الکترونیک) از تولد تا پایان جنگ است.

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود در درجه اول باید درباره تاریخ شفاهی بگویم که ما در مرکز مطالعات جنگ فعالیت‌های را در این زمینه انجام می‌دهیم که مولفه‌هایی مختلفی را برای چاپ کتاب و تدوین تاریخ شفاهی مدنظر قرار می‌دهیم و در اصل چهار ویژگی مبنای کار ما است، که آن را نسبت به برخی گفت‌وگوهای که تحت عنوان تاریخ شفاهی انجام می‌شود، متمایز می‌کند. با توجه به اینکه تب تاریخ شفاهی بالا است هر کسی فعالیتی را که انجام می‌دهد اسمش را تاریخ شفاهی می‌گذارد. اما مشخصه‌های اصلی تاریخ شفاهی از ۴ مؤلفه اصلی پیروی می‌کند ۱. روند محور، ۲. سندمحور، ۳. روش‌مند ۴. هدف مند. یعنی ما در بخش روند محور، از تولد شخص تا پایان جنگ نگارش را شروع می‌کنیم دلیلش هم این است که خاستگاه اجتماعی فرد و محل رشدش معلوم باشد تا زمانی‌که به انقلاب اسلامی رسیده باشد اگر در دوره انقلاب نقشی داشته شیب نگارش را کند می‌کنیم تا مفصل‌تر گفت‌وگو کنیم و بعد می‌رسیم به ۳۱ شهریور ۵۹ که از این به‌بعد تمام اتفاقات و رویدادها کاملاً بیان می‌شود و جزئیات به صورت کامل و دقیق آورده می‌شود. در بخش سند محور هم سعی می‌کنیم گفت‌وگوهای فرد در دوره‌های جنگ را با اسناد بررسی می‌کنیم برای آن‌که در جاهایی اسناد مبهم است با راوی هماهنگ می‌کنیم که به نوعی واکاوی و بازخوانی در این بخش انجام می‌شود.

کتاب «جنگ الکترونیک» به روایت علی زارعی چه تفاوتی با کتاب شنود و جنگ الکترونیک» به روایت علی اسحاقی دارد؟ این تفاوت‌ها در چه زمینه‌هایی بیشتر نمود داشته پرداخت‌ها یا موضوعات یا اشخاص راوی؟

در حیطه جنگ الکتر ونیک موضوعاتی بود که به‌صورت مکتوب به آن پرداخت نشده بود که البته «مخابرات در جنگ» اولین کتابی بود که من در این زمینه به نگارش درآوردم. اما درباره کتاب‌هایی که به جنگ الکترونیک به نگارش درآمدند اول درباره کتاب جنگ الکترونیک به روایت آقای اسحاقی بگویم. ما تصمیم گرفتیم که در حوزه شنود مجموعه‌ای از کتاب‌ها را به نگارش درآوریم، اما وقتی از شنود صحبت می‌کنیم یعنی زیرمجموعه‌ای از جنگ الکترونیک را عنوان کردیم.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است. کتابی که به روایت آقای اسحاقی منتشر شد شاخه‌ای از جنگ الکترونیک است و اساساً به جنگ الکترونیک ارتباط پیدا نمی‌کند.

در اصل مبدع و مؤسس جنگ الکترونیک دکتر وفا غفاریان است که رئیس جنگ الکترونیک در دوره ۸ سال جنگ هم بود. تیم آقای غفاریان و آقای زارعی جنگ الکترونیک را با این ماموریت‌هایی که گفتم، آغاز می‌کنند.

آقایان غفاریان و زارعی چگونه و با چه امکاناتی به اطلاعات دست پیدا می‌کردند با توجه به اینکه کشور در آن دوران تحریم بود و امکانات و تجهیزات قوی هم نداشتیم و تا چه اندازه کسب اطلاعات و دریافت و شنود پیام‌های عراقی سِری و مخفیانه بود به‌گونه‌ای که حتی اشخاص هیچ اطلاعاتی از جنگ الکترونیک نداشتند و نمی‌دانستند پیام‌ها چگونه شنود می‌شود؟

این اشخاص مطالعات عمیقی هم نسبت به سیستم راکال و رمزکننده‌هایی که غربی‌ها در اختیار صدام گذاشته بودند، داشتند. سیستم راکال ۲۰ وات با برد بلند در همان سال‌های اولیه جنگ توسط شرکت راکال انگلستان در اختیار صدام قرار گرفت که این سیستم‌ها در زمان خودش جز بهترین و قوی‌ترین سیستم‌ها بود (یعنی درباره دوره‌ای صحبت می‌کنیم که در منازل خیلی از شهروندان هم تلفن وجود نداشت در دوره موبایل و اینترنت صحبت نمی‌کنیم) این سیستم تجهیزات سازمانی ناتو بود. اینکه ما می‌گوئیم کشورهایی مختلف از جنگ صدام حمایت کردند یکی از همین موضوع جنگ الکترونیک بود.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود. آقای زارعی هم در آن دوران در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده بود.

آنها با فعالیت‌هایی که داشتند بر روی رمزکننده‌ها کار کردند و مهندسی معکوس انجام دادند و با آنالیزهای بسیار در نهایت توانستند به وسیله یک کد در کسری از ثانیه ماهیت رمز را برای خودشان باز کنند. یعنی دو تا سیستم ارتباطی عراقی‌ها شروع به صحبت می‌کردند متخصصان جنگ الکترونیک کدی را ارسال می‌کردند و led روشن می‌شد و به‌راحتی پیام‌های عراقی را شنود می‌کرد. وقتی عراقی‌ها می‌خواندند پیام‌های (الفوریة و السریة) یعنی آنی و سِری تمام این پیام‌ها را شنود می‌کردند عراقی‌ها به‌گونه‌ای به این سیستم ارسال پیام‌هایشان مطمئن بودند که پیام‌های سری‌شان هم از این طریق ارسال می‌کردند در حالی‌که در آن زمان می‌گفتند پیام‌های سِری را باید نفر می‌برد که به هیچ‌جا درز پیدا نمی‌کرد. بالاخره تجهیزاتی که آن‌ها در اختیار داشتند از ناتو بود و فکرش را هم نمی‌کردند کسی پیام‌هایشان را شنود کند.

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود

مثلاً اگر بخواهم مصداقی بیان کنم اگر ما در عملیات فاو توانستیم از حضور دشمن باخبر شویم یکی از دلایل‌اش این بود که از طریق شنود و جنگال زودتر اطلاعات رسیده بود. یعنی با دقت تمام آقای زارعی در این کتاب می‌گویند وقتی عراقی‌ها از دژبانی عبور می‌کردند، لحظه به لحظه تمام اطلاعات را به یگان‌ها می‌دادند.

یا اگر درباره عملیات کربلای ۵ هم اگر بخواهم درباره تأثیر موفقیت‌آمیز شنود و جنگال‌ها بگویم، زمانی‌که عملیات کربلای ۴ با ناکامی مواجه شد و عملیات کربلای ۵ ظرف ۱۵ روز برنامه‌ریزی شد یکی از مؤلفه‌های تصمیم‌ساز برای فرماندهی همین اطلاعاتی بود که از جنگال رسید. زیرا عراقی‌ها فکر کرده‌بودند که در عملیات قبلی به پیروزی رسیده‌اند و تمام نیروهایشان را به مرخصی فرستاده بودند و ایرانی‌ها هم به همین علت با عقب‌نشینی عراقی‌ها، تصمیم به حمله گرفتند و عملیات کربلای ۵ به موفقیت منجر شد.

دلیل سِری بودن جنگ الکترونیک چیست؟ با توجه به اینکه خود شما در آن دوران در مخابرات سپاه فعالیت داشتید اما از این نیروها و جنگ الکترونیک خبری نداشتید؟

در مدت زمان ۶ ماه تا یک سال برخی از افراد در اتاق ایزوله مانده بودند تا کار پژوهشی و مطالعاتی را در زمینه جنگ الکترونیک انجام دهند که این مطالعات بسیار شکننده بود. بعد یکسری تجهیزات می‌خواستند چون نمی‌توانستند دقیقاً عنوان کنند که برای چه کاری می‌خواستند به سختی تجهیزات را جمع‌آوری کردند. حتی زمانی که آقای رضایی در بازدید از دانشگاه صنعتی شریف رفته بود و مطالبه کرده بود که به جنگ کمک کنند هنوز خیلی مطلع نبود که در جنگال چه اتفاقاتی رخ می‌دهد البته آقای غفاریان به عنوان مسئول این کار و آقای زارعی به عنوان جانشین، آقای رضایی را در جریان می‌گذاشتند اما از جزئیات خبری نداشتند. دلیل‌اش این بود که اگر به تمامی فرماندهان در همه سطوح اطلاعات جنگال داده شود و این پخش شود، امکان دارد این پروژه مهم از دست برود. بنابراین در سطح شنود خیلی‌ها مطلع بودند که اطلاعات گرفته می‌شود اما دقیقاً نمی‌دانستند از چه طریق و با چه روشی است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علی اصغر زارعی اصالتاً آذری است و در آبان‌ماه ۱۳۳۵ در محله جوادیه به‌دنیا آمد، او دوران دبستان را در همان جوادیه سپری کرد و در دبستان «ادب» درس خواند. زارعی می‌گوید: قبل از انقلاب به جوادیه تگزاس می‌گفتند یعنی شرایط خاص فرهنگی خودش را داشت و از انواع خربکاری‌ها و خلاف‌کاری‌ها در آن بود. ضمن اینکه بسیاری از طبقات پایین جامعه به لحاظ معیشتی در آن قسمت شهر بودند. او طی سپری کردن دبیرستان و دانشگاه فعالیت انقلابی خود را آغاز کرد.

زارعی تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشکده آبادان ادامه داد بیشتر فعالیت‌های انقلابی او در آن دوران بود که زارعی در این‌باره می‌گوید، در آن دوره، شهربانی و کلانترهای آبادان با یک نوع هماهنگی یکپارچه و هماهنگ به انقلاب پیوستند و ما برخی از دوستان را در کلانتری‌ها گذاشتیم و من هم در کلانتری مرکزی بودم یک حساب و کتابی روی سلاح‌ها و مهمات داشتیم و معمولاً خود پاسبان‌ها و نیروهای شهربانی که به گشت می‌رفتند بچه‌های ما را هم برای همراهی می‌بردند که مشکلی پیش نیاید. و بعد دوران خدمت او به ۸ سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی آغاز شد.

در دوران دفاع مقدس در حالی‌که کشورمان با تنگناهای بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرز و بوم راه هرگونه استفاده از فناوری را بسته بودند ابتکارات و خلاقیت‌ها و انجام اقدامات تکلیف گرایانه در جبهه‌ها توانست عملکردی را به‌جای بگذارد که دنیا را به حیرت وا داشته است. تحریم‌های سنگین و کمبود امکانات در این دوره با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه بوده است اما تأثیر ابتکارات و خلاقیت‌ها با تکیه بر توانمندی‌های بومی به تجارب غیرقابل اغماضی بدل گشته است. یگان جنگ الکترونیک که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود از جمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعیین کننده در زمان جنگ اکنون یک تجربه قابل اتکا برای برون رفت از مشکلات موجود به ویژه در حوزه‌های فن‎‌آوری و ارتباطات است.

زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، بی‌اندازه حمایت می‌شد و ۱۴ گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورد استفاده ناتو (ساخت انگلستان) را در اختیار او قرار دادند، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست خالی و درمیان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند با اقدامی ماندگار و البته بسیار مؤثر دست پیدا کنند و بر سیستم و تکنولوژی پیشرفته دشمن فائق آیند.

ایده تأسیس یگان جنگال زمانی به وجود آمد که دست اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقا دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کردند.

در تعریفی که برای جنگ الکترونیک وجود داشت و مبنای کار بود این تعاریف بود که جنگ الکترونیک از ۳ قسمت تشکیل می‌شود الف پشتیبانی جنگ الکترونیک، جنگ ضد الکترونیک و جنگ ضد ِ ضد الکترونیک. کار پشتیبانی جنگ الکترونیک عمدتاً بر این اساس است که شما هر عملیات جنگ الکترونیک را بخواهید انجام دهید در ابتدا منوط به تشخیص طیف الکترومغناطیسی دشمن است که حالا این طیف را درارتباطات عمومی یا در ناوبری و یا در هدایت موشک‌ها و جنگ‌افزارها استفاده می‌کنند. شما باید یک تجهیزاتی داشته باشید که بتوانید طیف الکترومغناطیس مورد نظر را تشخیص بدهید. برای این کار به خاطر طبیعت امواجی که استفاده می‌شود، لازم است تا حدودی به دشمن نزدیک شوید. طول موج و فرکانس هر چقدر بالاتر باشد، بُرد بی‌سیم کوتاه‌تر می‌شود و شما نیاز دارید تا به دشمن بیشتر نزدیک و نزدیک‌تر شوید اولی امواجی که فرکانس‌شان پایین‌تر است چون سیگنال به جو می‌خورد و برمی‌گردد و ارتباطات بُررد بلند شما را تأمین می‌کند، شما در یک فاصله معقولی با دشمن می‌تووانید طیف الکترومغناطیس مورد استفاده را داشته باشید. زمانی‌که دشمن را تشخیص دادید و طیف فرکانسی میزان فعالیت و زمان‌های فعالیت‌های او را به دست آوردید این‌جا تصمیم فرماندهی جنگ یا آن گروه فنی اهمیت دارد که تصمیم بگیرد از فعالیت‌های دشمن چه استفاده‌ای بکند!

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود. خب این یقیناً فرماندهی را به این نقطه رسانده بود که مباحث تخصصی و فنی وزن کاملاً قابل توجهی پیدا کرده و ما هم در این عرصه افراد متخصص خوبی داریم. آن زمان فرماندهی با یک موجی از نیروهای متخصص مواجه بود اعم از دانشجویان دانشگاه‌ها، اساتید و متخصصانی که در سطح کشور وجود داشتند. هر کدام از این افراد وارد هر عرصه‌ای می‌شدند پنجره‌های جدیدی را ایجاد می‌کردند. یحیی نیازی پژوهشگر و نویسنده کتاب جنگ الکترونیک در گفت‌وگوی تفصیلی با ما از جنگال، تفاوت جنگ الکترونیک با شنود و متفاوت بودن تاریخ شفاهی با خاطرات شفاهی می‌گوید.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به اینکه نویسنده بسیاری از کتاب‌های جنگ و دفاع مقدس هستند و با راویان گفت‌وگوهایی داشتید در کتاب «اینجا خط مقدم است» نوع نگارش کتاب با کتاب «جنگ الکترونیک» بسیار متفاوت بود، دلیل این امر و نوع روند نگارش در چیست؟

کتاب «اینجا خط مقدم است» به نوعی «خاطرات شفاهی» بود اما کتاب «جنگ الکترونیک»، «تاریخ شفاهی» است. تاریخ شفاهی روندی را از زندگی شخص تا دوره فعالیت‌های او را روایت می‌کند اما خاطرات شفاهی یک برهه از زمان را روایت می‌کند، یعنی ما به رغم اینکه آقای زرگر (راوی کتاب اینجا خط مقدم است) مسائل مختلفی داشت اما برشی از زندگینامه‌شان بود. ولی این کتاب (جنگ الکترونیک) از تولد تا پایان جنگ است.

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود در درجه اول باید درباره تاریخ شفاهی بگویم که ما در مرکز مطالعات جنگ فعالیت‌های را در این زمینه انجام می‌دهیم که مولفه‌هایی مختلفی را برای چاپ کتاب و تدوین تاریخ شفاهی مدنظر قرار می‌دهیم و در اصل چهار ویژگی مبنای کار ما است، که آن را نسبت به برخی گفت‌وگوهای که تحت عنوان تاریخ شفاهی انجام می‌شود، متمایز می‌کند. با توجه به اینکه تب تاریخ شفاهی بالا است هر کسی فعالیتی را که انجام می‌دهد اسمش را تاریخ شفاهی می‌گذارد. اما مشخصه‌های اصلی تاریخ شفاهی از ۴ مؤلفه اصلی پیروی می‌کند ۱. روند محور، ۲. سندمحور، ۳. روش‌مند ۴. هدف مند. یعنی ما در بخش روند محور، از تولد شخص تا پایان جنگ نگارش را شروع می‌کنیم دلیلش هم این است که خاستگاه اجتماعی فرد و محل رشدش معلوم باشد تا زمانی‌که به انقلاب اسلامی رسیده باشد اگر در دوره انقلاب نقشی داشته شیب نگارش را کند می‌کنیم تا مفصل‌تر گفت‌وگو کنیم و بعد می‌رسیم به ۳۱ شهریور ۵۹ که از این به‌بعد تمام اتفاقات و رویدادها کاملاً بیان می‌شود و جزئیات به صورت کامل و دقیق آورده می‌شود. در بخش سند محور هم سعی می‌کنیم گفت‌وگوهای فرد در دوره‌های جنگ را با اسناد بررسی می‌کنیم برای آن‌که در جاهایی اسناد مبهم است با راوی هماهنگ می‌کنیم که به نوعی واکاوی و بازخوانی در این بخش انجام می‌شود.

کتاب «جنگ الکترونیک» به روایت علی زارعی چه تفاوتی با کتاب شنود و جنگ الکترونیک» به روایت علی اسحاقی دارد؟ این تفاوت‌ها در چه زمینه‌هایی بیشتر نمود داشته پرداخت‌ها یا موضوعات یا اشخاص راوی؟

در حیطه جنگ الکتر ونیک موضوعاتی بود که به‌صورت مکتوب به آن پرداخت نشده بود که البته «مخابرات در جنگ» اولین کتابی بود که من در این زمینه به نگارش درآوردم. اما درباره کتاب‌هایی که به جنگ الکترونیک به نگارش درآمدند اول درباره کتاب جنگ الکترونیک به روایت آقای اسحاقی بگویم. ما تصمیم گرفتیم که در حوزه شنود مجموعه‌ای از کتاب‌ها را به نگارش درآوریم، اما وقتی از شنود صحبت می‌کنیم یعنی زیرمجموعه‌ای از جنگ الکترونیک را عنوان کردیم.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است. کتابی که به روایت آقای اسحاقی منتشر شد شاخه‌ای از جنگ الکترونیک است و اساساً به جنگ الکترونیک ارتباط پیدا نمی‌کند.

در اصل مبدع و مؤسس جنگ الکترونیک دکتر وفا غفاریان است که رئیس جنگ الکترونیک در دوره ۸ سال جنگ هم بود. تیم آقای غفاریان و آقای زارعی جنگ الکترونیک را با این ماموریت‌هایی که گفتم، آغاز می‌کنند.

آقایان غفاریان و زارعی چگونه و با چه امکاناتی به اطلاعات دست پیدا می‌کردند با توجه به اینکه کشور در آن دوران تحریم بود و امکانات و تجهیزات قوی هم نداشتیم و تا چه اندازه کسب اطلاعات و دریافت و شنود پیام‌های عراقی سِری و مخفیانه بود به‌گونه‌ای که حتی اشخاص هیچ اطلاعاتی از جنگ الکترونیک نداشتند و نمی‌دانستند پیام‌ها چگونه شنود می‌شود؟

این اشخاص مطالعات عمیقی هم نسبت به سیستم راکال و رمزکننده‌هایی که غربی‌ها در اختیار صدام گذاشته بودند، داشتند. سیستم راکال ۲۰ وات با برد بلند در همان سال‌های اولیه جنگ توسط شرکت راکال انگلستان در اختیار صدام قرار گرفت که این سیستم‌ها در زمان خودش جز بهترین و قوی‌ترین سیستم‌ها بود (یعنی درباره دوره‌ای صحبت می‌کنیم که در منازل خیلی از شهروندان هم تلفن وجود نداشت در دوره موبایل و اینترنت صحبت نمی‌کنیم) این سیستم تجهیزات سازمانی ناتو بود. اینکه ما می‌گوئیم کشورهایی مختلف از جنگ صدام حمایت کردند یکی از همین موضوع جنگ الکترونیک بود.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود. آقای زارعی هم در آن دوران در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده بود.

آنها با فعالیت‌هایی که داشتند بر روی رمزکننده‌ها کار کردند و مهندسی معکوس انجام دادند و با آنالیزهای بسیار در نهایت توانستند به وسیله یک کد در کسری از ثانیه ماهیت رمز را برای خودشان باز کنند. یعنی دو تا سیستم ارتباطی عراقی‌ها شروع به صحبت می‌کردند متخصصان جنگ الکترونیک کدی را ارسال می‌کردند و led روشن می‌شد و به‌راحتی پیام‌های عراقی را شنود می‌کرد. وقتی عراقی‌ها می‌خواندند پیام‌های (الفوریة و السریة) یعنی آنی و سِری تمام این پیام‌ها را شنود می‌کردند عراقی‌ها به‌گونه‌ای به این سیستم ارسال پیام‌هایشان مطمئن بودند که پیام‌های سری‌شان هم از این طریق ارسال می‌کردند در حالی‌که در آن زمان می‌گفتند پیام‌های سِری را باید نفر می‌برد که به هیچ‌جا درز پیدا نمی‌کرد. بالاخره تجهیزاتی که آن‌ها در اختیار داشتند از ناتو بود و فکرش را هم نمی‌کردند کسی پیام‌هایشان را شنود کند.

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود

مثلاً اگر بخواهم مصداقی بیان کنم اگر ما در عملیات فاو توانستیم از حضور دشمن باخبر شویم یکی از دلایل‌اش این بود که از طریق شنود و جنگال زودتر اطلاعات رسیده بود. یعنی با دقت تمام آقای زارعی در این کتاب می‌گویند وقتی عراقی‌ها از دژبانی عبور می‌کردند، لحظه به لحظه تمام اطلاعات را به یگان‌ها می‌دادند.

یا اگر درباره عملیات کربلای ۵ هم اگر بخواهم درباره تأثیر موفقیت‌آمیز شنود و جنگال‌ها بگویم، زمانی‌که عملیات کربلای ۴ با ناکامی مواجه شد و عملیات کربلای ۵ ظرف ۱۵ روز برنامه‌ریزی شد یکی از مؤلفه‌های تصمیم‌ساز برای فرماندهی همین اطلاعاتی بود که از جنگال رسید. زیرا عراقی‌ها فکر کرده‌بودند که در عملیات قبلی به پیروزی رسیده‌اند و تمام نیروهایشان را به مرخصی فرستاده بودند و ایرانی‌ها هم به همین علت با عقب‌نشینی عراقی‌ها، تصمیم به حمله گرفتند و عملیات کربلای ۵ به موفقیت منجر شد.

دلیل سِری بودن جنگ الکترونیک چیست؟ با توجه به اینکه خود شما در آن دوران در مخابرات سپاه فعالیت داشتید اما از این نیروها و جنگ الکترونیک خبری نداشتید؟

در مدت زمان ۶ ماه تا یک سال برخی از افراد در اتاق ایزوله مانده بودند تا کار پژوهشی و مطالعاتی را در زمینه جنگ الکترونیک انجام دهند که این مطالعات بسیار شکننده بود. بعد یکسری تجهیزات می‌خواستند چون نمی‌توانستند دقیقاً عنوان کنند که برای چه کاری می‌خواستند به سختی تجهیزات را جمع‌آوری کردند. حتی زمانی که آقای رضایی در بازدید از دانشگاه صنعتی شریف رفته بود و مطالبه کرده بود که به جنگ کمک کنند هنوز خیلی مطلع نبود که در جنگال چه اتفاقاتی رخ می‌دهد البته آقای غفاریان به عنوان مسئول این کار و آقای زارعی به عنوان جانشین، آقای رضایی را در جریان می‌گذاشتند اما از جزئیات خبری نداشتند. دلیل‌اش این بود که اگر به تمامی فرماندهان در همه سطوح اطلاعات جنگال داده شود و این پخش شود، امکان دارد این پروژه مهم از دست برود. بنابراین در سطح شنود خیلی‌ها مطلع بودند که اطلاعات گرفته می‌شود اما دقیقاً نمی‌دانستند از چه طریق و با چه روشی است.



منبع خبر

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود بیشتر بخوانید »

برای ما فرقی نمی‌کرد مجروحان از چه کشوری هستند

برای ما فرقی نمی‌کرد مجروحان از چه کشوری هستند



همراه با رنج اسرا در «طبیب زندان دولتو»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» در ادامه مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی، کتاب «طبیب زندان دولتو»، به روایت «سید مسعود خاتمی» را منتشر کرده است.

این کتاب که به کوشش «محمدرضا باقری» به نگارش درآمده است در ۱۴ فصل شامل از تولد تا انقلاب اسلامی، اسارت در زندان دولتو، تدابیر مدیریتی در استان فارس، از فرماندهی منطقه فارس تا عضویت در شورای عالی سپاه، مسئولیت در بهداری جنگ و معاونت حقوقی ـ پارلمانی وزارت سپاه، شکل‌گیری ستاد امداد و درمان و اقدامات آن، بسیج جامعه پزشکی برای پشتیبانی از جنگ، متخصصان متعهد، مسئله بهداشت در جنگ تحمیلی، مواجهه جامعه پزشکی با عوامل ناشناخته شیمیایی در جنگ، تحقیقات و اقدامات کادر پرشکی برای کمک به مجروحان شیمیایی، شیوه‌های درمان مصدومان شیمیایی، ادامه روند درمان مجروحان بعد از جنگ تحمیلی و تاریخچه تشکیل و توسعه دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله (عج) تنظیم شده است.

در پیشگفتار کتاب «طبیب زندان دولتو» می‌خوانیم:

«با عنایت به نقش واحد بهداری در جبهه‎ها اعم از نیروهای متخصص و تجهیزات پزشکی و همچنین نیاز به هماهنگی برای انتقال مجروحان از خطوط مقدم به بیمارستان‌های شهرها، ضرورت تشکیل بهداری کل سپاه را بیشتر نمایان کرد. بهداری کل سپاه مسئول اعزام نیروهای متخصص به جبهه‌ها و تامین تجهیزات مورد نیاز بهداری رزمی و هماهنگی میان دستگاه‌ها بود.

در ضمن می‌بایست تمهیدات لازم را در جهت تاسیس مراکز درمانی نزدیک به مناطق عملیاتی به منظور کاهش فاصله زمانی مجروحیت و درمان، در نظر می‌گرفت و امکانات مورد نیاز برای اقدام را فراهم می‌کرد. به عبارت دیگری بهداری کل حلقه وصل وزارت بهداشت و درمانی جمعیت هلال احمر، بنیاد شهید و دیگر دستگاه‌ها با بهداری‌های رزمی در مناطق جنگی غرب و جنوب بود.

شکل‌گیری ستاد امداد و درمان و عضویت سپاه در این ستاد نیز زمینه‎ای جهت بسیج نیروهای متخصص برای اعزام به جبهه‌ها و تامین تجهیزات و امکانات مورد نیاز اورژانس‌ها و بیمارستان‌های صحرایی و از همه مهم‌تر بسیج ظرفیت‌های هوایی، زمینی و ریلی کشور برای انتقال سریع مجروحان به مراکز درمانی پشت جبهه فراهم کرد.»

قسمتی از متن کتاب:

«حضرت امام (ره)» در جنگ همان شیوه مقابله با استکبار جهانی پیش از پیروزی انقلاب را در پیش گرفت و با فراخوان مردم تحت عنوان تکلیف شرعی، همه را برای کمک به میدان آورد. بعد از پیروزی انقلاب، کشور هنوز نیروی نظامی درست و حسابی نداشت. بعضی از سران ارتش بعد از انقلاب برکنار شده بودند و نهادهای دولتی انسجام لازم را نداشت.

سپاه هم به آن صورت شکل نگرفته بود. در آن وضعیت، در مقابل ارتش کلاسیک دشمن با آن همه امکانات و پشتیبانی‌های بیگانگان چه نیرویی می‌توانست صف‌آرایی کند؟

با شروع جنگ، حضرت امام (ره) فرمان بسیج عمومی دادند و تاکید کردند که جنگ در راس امور است و هم و غم همه باید رویارویی با دشمن باشد که به کشور حمله کرده است. بعد از صحبت‌های امام، همه اقشار مردم فرمان امام را لبیک گفتند و به صحنه آمدند؛ از جمله جامعه پزشکی که از روز اول جنگ در کنار رزمندگان حضور داشت.

بعد از حادثه حلبچه، ما عده‌ای از مصدومان شیمیایی از مردم عادی عراق داشتیم. نگهداری نیروها و مردم عادی عراقی ضوابطی داشت. بیشتر آنها را به بیمارستان‌های نظامی می‌بردند که از نظر امنیتی کنترل کنند و گرنه برای کادر پزشکی ما مجروحان تفاوتی نداشتند و با همه مثل هم برخورد می‌کردند. یکی از اصول اخلاقی گروه‌های پزشکی در جبهه و پشت جبهه این بود که وقتی برای امداد رسانی می‌رفتند، به هیچ وجه برایشان فرقی نمی‌کرد که مصدومان از کدام کشورند.»

«طبیب زندان دولتو»، تاریخ شفاهی «سید مسعود خاتمی» در ۳۰۴ صفحه مصور به کوشش «محمدرضا باقری» به رشته تحریر درآمده و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است.



منبع خبر

برای ما فرقی نمی‌کرد مجروحان از چه کشوری هستند بیشتر بخوانید »

رویکرد «مسجد رهبر» فردمحوری و تملق نیست

رویکرد «مسجد رهبر» فردمحوری و تملق نیست



«مسجد رهبر» به چاپ دوم رسید/ روایتی از مبارزات آیت‌الله خامنه‌ای در دهه 50

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «مسجد رهبر (تاریخ شفاهی مسجد کرامت)» درباره یکی از مساجد و مراکز مبارزات انقلابی دوران پیش از انقلاب است. این‌کتاب آذرماه امسال توسط انتشارات راه‌یار چاپ شد و اواخر همان‌ماه به چاپ دوم رسید.

در این‌کتاب با بیش از ۷۰ تن از اشخاص و چهره‌های مرتبط با مسجد کرامت در مشهد گفتگو شده است. مصاحبه‌های کتاب هم توسط حسن سلطانی، سیدمحمد امیر احمدی طباطبایی و احمد عسگری انجام و توسط مرتضی انصاری‌زاده تدوین شده‌اند.

«مسجد رهبر»، به گفته دست‌اندکاران تولیدش، گزارشی است از شکل‌گیری و فعالیت‌های مسجد کرامت، در نزدیکی حرم مطهر امام رضا (ع) است. این‌مسجد را که بعدها امام جماعتش، رهبر انقلاب اسلامی شد، می‌توان از جهات گوناگون نمونه‌ای ممتاز از الگوی فعالیت مسجدی در منظومه معرفتی آرمانی اسلام ناب معرفی کرد. «مسجد رهبر»، از یک سو این الگو را توضیح می‌دهد و از دیگر سو، مسیر رشد مشهد انقلابی را از چند دهه پیش از انقلاب اسلامی روشن می‌کند؛ مسیری که در آن، برخی دشواری‌ها و پیچیدگی‌های آمیختن سنت و روشن فکری، توده و نخبگان، دینداری و مبارزه آشکار شده است.

اما در ادامه روند بررسی این‌کتاب، میزگردی در نقد و بررسی آن در مهر برگزار شد که با حضور مرتضی انصاری زاده تدوین کننده کتاب و محمدصادق کوشکی به عنوان منتقد همراه بود. به‌این‌ترتیب تدوین‌کننده کتاب با یک منتقد و نظرگاهی متفاوت هم روبرو بود و سخنان متفاوتی درباره «مسجد رهبر» بیان شد.

بحث درباره این‌کتاب ابتدا با صحبت درباره تاریخ شفاهی، محاسن و معایبش آغاز شد و سپس به خود کتاب «مسجد رهبر» رسید.

گزارش مشروح این‌میزگرد در ادامه می‌آید:

* خب آقای کوشکی از شما شروع کنیم؛ از مواجهه اول‌تان با کتاب!

کوشکی: این کتاب عملاً تاریخ شفاهی است و تاریخ شفاهی هم ویژگی‌هایی دارد که یکی از آنها این است که خمیرمایه و بستری برای تولید آثار هنری و پژوهشی باشد.

* پس می‌توانیم اول، کمی درباره تاریخ شفاهی صحبت کنیم.

بله. کتاب‌های تاریخ شفاهی، منابع دست اول محسوب می‌شوند که دانشجویان، پژوهشگران و یا هنرمندان و یا فیلمنامه‌نویسان به آنها مراجعه می‌کنند. اما چرا به این کتاب‌ها مراجعه می‌کنند و به یک تاریخ منقح و پژوهشی مراجعه نمی‌کنند؟ پاسخ این است که تاریخ شفاهی پیاده شده یک مصاحبه است و حس و حال و جنس آدم‌ها را منتقل می‌کند در حالی که در یک اثر منقح تاریخی، چنین شرایطی وجود ندارد. از این منظر تاریخ شفاهی کاری خالص‌تر است اما تاریخ‌های منقح و پژوهشی بیشتر مطالعه می‌شود.

البته کارهای تاریخ شفاهی چندنقص هم دارند؛ یکی از آنها این است که مبتنی بر حافظه افراد است و طبیعی است که حافظه دچار جابه‌جایی یا ریختگی شود. نقص دیگر این است که کتاب‌های تاریخ شفاهی، فرد محور هستند. یعنی خود گوینده خاطره در محور قرار دارد و هر کسی دنیا را از زاویه دید خودش می بیند. در نتیجه در تاریخ شفاهی، گوینده خاطره در محور قرار دارد.

رسالت تاریخ شفاهی در حد پیاده کردن نوار نیست. متأسفانه خیلی از کسانی که امروز وارد تاریخ شفاهی می‌شوند، خلاء بزرگی دارند و آن بی سوادی است. یعنی همه‌چیز را از نوار پیاده می‌کنند حالا کسی که تاریخ شفاهی کار می‌کند اگر بخواهد به واقعیات و تاریخ وفادار باشد و خیلی در گفته‌های راوی خاطره دست نبرد، گاهی با تناقض‌های آشکاری روبرو می‌شود. البته تناقضات گاهی ظریف هستند و فقط کسی که در تاریخ شفاهی تخصص دارد متوجه آنها می‌شود. متخصص تاریخ شفاهی سعی می‌کند تناقض‌های ضعیف را رفع رجوع کرده و در پاورقی توضیح‌شان دهد.

اگر بخواهیم از نواقص تاریخ شفاهی مصون بمانیم، وظیفه کسی که آن را تدوین می‌کند، خیلی برجسته می‌شود.

* چرا؟

چون نقش اصلی او غیر از بررسی و ویرایش، این است که تناقض‌ها و ریختگی‌های ذهن راوی را تصحیح کند. از این حیث کار متخصص تاریخ شفاهی مثل مرمت آثار باستانی می‌ماند. یعنی اگر کسی که آن را تدوین می‌کند این مهارت و تسلط بر تاریخ را نداشته باشد ممکن است در مرمت آن از ترمیم اعوجاج‌ها و معایب غافل شود و این ایرادات در کار منعکس شوند.

یکی از هنرهای تدوین‌کننده انتخاب موضوع و سوژه خوب است. رسالت تاریخ شفاهی در حد پیاده کردن نوار نیست. متأسفانه خیلی از کسانی که امروز وارد تاریخ شفاهی می‌شوند، خلاء بزرگی دارند و آن بی سوادی است. یعنی همه‌چیز را از نوار پیاده می‌کنند. این‌حرف‌ها را می‌زنم چون اگر بخواهیم در مورد کتاب مسجد رهبر حرف بزنیم نمی‌شود تنهایی به آن پرداخت بلکه باید در کنار باقی کتاب‌های تاریخ شفاهی درباره‌اش حرف بزنیم.

تاریخ شفاهی مظلوم واقع شده و قدر و قیمتش شناخته نمی‌شود چون خیلی از آدم‌هایی که سراغش می‌روند، سوادش را ندارند. در حالی که تاریخ شفاهی زحمتش به مراتب بیشتر از تاریخ سیستماتیک دانشگاهی است و به چشم هم نمی‌آید.

* این‌نواقص و ایراداتی که به تاریخ شفاهی وارد می‌دانید، در کتاب «مسجد رهبر» هم به چشم می‌آیند؟

من درباره رفع نواقص تاریخ شفاهی در کتاب «مسجد رهبر» نگرانی‌هایی داشتم که البته دیدم این نواقص تا حدود زیادی رفع شده‌اند. البته ممکن است مواردی را پیدا کنیم که این ایرادات در آنها به چشم بخورند اما در مجموع آقای انصاری تلاشش را کرده است. یعنی غیر از مصاحبه‌های تیم دست اندرکار تهیه کتاب، مصاحبه‌های دیگر را هم مرکز اسناد مشهد استخراج کرده که این‌ها، اسناد مکمل هستند.

سن و سال آقای انصاری و همکارانشان مربوط به پس از انقلاب است و مسجد کرامت و فعالیت‌هایش را ندیده‌اند. اما از اسناد موجود استفاده‌های خوبی کرده‌اند تا گرفت‌وگیرهای و آن اعوجاج‌های مقوله تاریخ شفاهی را برطرف کنند. اما اگر سن و سالشان به آن ایام قد می‌داد و آن زمان را درک کرده بودند، نتیجه کاملاً متفاوت و پخته‌تر از وضعیت فعلی می‌شد.

* با این‌اوصاف، به‌نظرتان حالت فعلی کتاب، چه کمبودی دارد؟

اگر مصاحبه‌ها یا اسناد مربوط به اداره‌های آن زمان مثلاً ساواک و شهربانی را مطالعه می‌کردند، طبیعتاً در فضای مصاحبه‌ها و سوالاتشان تأثیر می‌گذاشت و بهتر می‌شدند. اما حس می‌کنم این‌کار را انجام نداده‌اند.

* فکر می‌کنم هنوز ایرادتان را به کتاب مطرح نکرده‌اید. هنوز دارید درباره نکات و محاسن «مسجد رهبر» صحبت می‌کنید.

بله. به اشکالاتش هم می‌رسیم. البته اشکالاتم زیاد نیستند.

فردمحوری و تملق‌گفتن، خدمت به رهبری نیست و اتفاقاً بزرگترین خیانت است. من کتاب را با این سوءظن به دست گرفتم که احتمالاً اثری تملق‌گو باشد اما هرچه بیشتر جلو رفتم، دیدم این‌طور نیست. در همین زمینه به نظرم اگر اسم کتاب «مسجد کرامت» بود، بهتر می‌شد اما نکته بعدی درباره این‌اثر، این است که آقای انصاری، کتاب را فصل‌بندی کرده و این‌کار را براساس موضوع انجام داده است. این کار برای نویسنده سخت است و خیلی هم سخت است چون می‌شد تاریخی کار کرد اما ایشان موضوعی کار کرده و نتیجه اینکه کتاب برای استفاده فیلمنامه نویس، دانشجو و پژوهشگر، آسان‌تر شده است. اما به هر حال زحمت خودش بیشتر شده است چون عموماً در آثار تاریخ شفاهی می‌بینیم که کتاب‌ها را با چینش تاریخی تنظیم می‌کنند.

مزیت دیگر این‌کتاب، خود موضوع آن است که البته اگر گفتگوهایش ۲۰ سال پیش انجام و منتشر می‌شدند، راویان زنده بیشتری می‌داشت. موضوع کتاب مهم است؛ نه به خاطر اینکه مسجد آقای خامنه‌ای است، چون خود مسجد، مسجد خاصی بوده است و اگر رهبر انقلاب به‌عنوان محور موضوعی کتاب در نظر گرفته می‌شد، کتاب ضعیفی از آب در می‌آمد. اما آقای انصاری و تیم همراهشان، مسجد کرامت را محور قرار داده اند و رهبری یکی از بازیگران اتفاقات این کتاب است. از این جهت بحث تملق و چاپلوسی درباره این‌کتاب منتفی است.

یکی از خطراتی که ممکن بود این‌کتاب به دامش بیفتد، فردمحوری است که خود رهبر انقلاب به‌عنوان یک‌انسان فرهنگی، چنین‌رویکردی را نمی‌پذیرد و واقعاً هم قهرمان این‌کتاب یک مسجد است و محور بودنش هم در تدوین کتاب و مصاحبه‌ها حفظ شده است. ذیل آن هم افرادی حضور دارند که یکی از آنها سیدعلی خامنه‌ای است.

همه می‌دانیم فردمحوری و تملق‌گفتن، خدمت به رهبری نیست و اتفاقاً بزرگترین خیانت است. من کتاب را با این سوءظن به دست گرفتم که احتمالاً اثری تملق‌گو باشد اما هرچه بیشتر جلو رفتم، دیدم این‌طور نیست. در همین زمینه به نظرم اگر اسم کتاب «مسجد کرامت» بود، بهتر می‌شد. نکته دیگر این است که در خاطرات حاشیه‌روی‌هایی دیده می‌شود که به ماجرا بر نمی‌گردد اما کمک می‌کند ماجرا درک شود. نمی‌دانم این‌حاشیه‌روی‌ها به عمد آورده شده‌اند یا از دست نویسنده و تدوین کننده در رفته‌اند. مثلاً در کتاب به زندگی شخصی بانی مسجد خیلی پرداخته شده است.

در مجموع کتاب به حقایق وفادار بوده است و مسیر پیشروی‌اش هم طبیعی است. درباره شخصیت‌ها اغراق نکرده و اگر جایی درباره رهبری حرف زده، خیلی معمولی و در آئینه کلام دیگران بوده است.

* پس از محاسن، نوبت معایب کتاب است. گفتید اشکالات‌تان کم هستند.

بله. درباره اشکالات کتاب باید بگویم که به‌نظرم، روشی هستند و باعث می‌شوند استفاده از آن سخت شود. حیف است کتابی که موارد ذکر شده مثبت پیشین، در آن رعایت شده‌اند، این‌ایرادات را داشته باشند. یکی از این ایرادات، درباره بخش و فصل است. مدلی که تدوین‌کننده کتاب در این‌زمینه استفاده کرده، اختراع خود ایشان است. یعنی فرازهایی از کتاب وجود دارد که من نمی‌دانم جزو کدام بخش و یا کدام فصل هستند؟ یا فصل دوم کتاب کجاست! این‌مسئله استفاده از کتاب را دشوار می‌کند.

نکته بعدی نحوه ارجاعات و پاورقی‌هاست که برای چنین‌کتابی خیلی مهم است اما این‌دو با هم مخلوط شده‌اند. متأسفانه هم پاورقی‌ها و هم توضیحات به شکل پاورقی آمده‌اند. مشکل دیگر این است که فهرست منابع کتاب مخلوط است. یعنی طبق عرفی که می‌شناسیم، ابتدا کتاب‌ها و سپس مجلات و دیگر منابع طبق حروف الفبا مرتب می‌شوند اما در این‌کتاب اینگونه نیست و کتاب، مجله، مصاحبه، بولتن و … همگی در فهرست منابع درهم‌اند.

ما برای گفتگو با اعضای این‌مسجد و فعالان پیش از انقلاب، مشکلات زیادی داشتیم ازجمله این‌که خیلی‌ها برای مصاحبه اعتماد نمی‌کردند. در نتیجه دوستمان آقای عسگری به جلسات دعای ندبه هفتگی مسجد کرامت رفت و مدت‌ها با پیرمردهای مسجد نشست و برخاست کرد تا اعتمادشان را به دست آورد تدوین کننده کتاب یک‌سری اسناد را در متن آورده که خوبند و در حکم همان اسناد مکملی هستند که به آنها اشاره کردیم اما معلوم نیست برخی دیگر از سندها چرا در کتاب آمده‌اند. در برخی از فرازها هم سندها قاطی و مخلوط هستند. برخی از عکس‌های پایان کتاب هم ربطی به موضوع ندارند. در کل، عکس‌ها بعضی ربط مستقیم دارند، بعضی ربط خفیف یا به اصطلاح یواشکی دارند و بعضی هم اصلاً ربطی به ماجراها ندارند.

اینها همه ایرادات کتاب بودند که در گروه ایرادات ساختاری یا فرمال جا دارند.

* خب آقای انصاری‌زاده، پاسخ‌های شما را درباره این‌ایرادات و نکات آقای کوشکی بشنویم.

انصاری‌زاده: ابتدا به این‌مساله اشاره کنم که این‌کتاب یک کار تیمی است و کار تدوین‌اش به عهده من بود. پیش از این‌کتاب، پروژه‌های تاریخ شفاهی زیادی دنبال می‌شد و مسجد کرامت محل اتصال خیلی از چهره‌هایی بود که خاطراتشان در قالب این‌پروژه‌های مستند در حال تهیه و تدوین بودند. در نتیجه از جایی به بعد گفته شد خود مسجد کرامت به‌عنوان یک‌پروژه مستقل در نظر گرفته شود.

ما برای گفتگو با اعضای این‌مسجد و فعالان پیش از انقلاب، مشکلات زیادی داشتیم ازجمله این‌که خیلی‌ها برای مصاحبه اعتماد نمی‌کردند. در نتیجه دوستمان آقای عسگری به جلسات دعای ندبه هفتگی مسجد کرامت رفت و مدت‌ها با پیرمردهای مسجد نشست و برخاست کرد تا اعتمادشان را به دست آورد.

کوشکی: بله؛ تاریخ شفاهی همین است. خانم لیلی گلستان برای مصاحبه با یکی از نویسندگانی که می‌خواست آن را در یک مجله چاپ کند، ماه‌ها رفت و آمد و اصطلاحاً کلنگ زد تا همین اعتمادسازی را انجام داد و در نهایت موفق شد با آن فرد مصاحبه بگیرد. گاهی یک مصاحبه برای پروژه تاریخ شفاهی ماه‌ها از دست اندرکارانش وقت می‌گیرد.

انصاری‌زاده: بله همین‌طور است. سال ۹۴ یا ۹۵ بود که بحث تدوین کتاب با من مطرح شد. در آن زمان مصاحبه‌ها هنوز انجام می‌شدند. اما یک‌نکته مهم درباره تاریخ شفاهی وجود دارد که باید به آن توجه کرد و آن، این است که می‌شود تحقیقات و مصاحبه‌ها را تا ابد ادامه داد ولی بالاخره باید یک‌جا نقطه پایان را گذاشت و کتاب را منتشر کرد. در غیر این‌صورت تبدیل به آرشیو اسناد می‌شویم. نکته دیگر این است که در تهیه این کتاب تلاش کردیم اسناد را فدای جذابیت نکنیم.

کوشکی: بله، این هم نکته مهمی است وگرنه اصالت کار از بین می‌رود.

انصاری‌زاده: نمونه خوانی، ویراستاری و بازنویسی مجدد کتاب خیلی طول کشید. آن ابتدا که با من صحبت شد، فکر کردیم پروژه ۶ ماهه تمام می‌شود اما دوسه مرتبه تا ویراستاری نهایی رفتیم و برگشتیم.

* بله طبیعی است. وقتی مصاحبه‌های جدید به پروژه اضافه شوند…

کوشکی: درهای جدید باز می‌شود و باید مطالب قبلی را به‌هم ریخت و با آن‌ها تطابق داد.

* آقای انصاری‌زاده من هم درباره اسم کتاب به این‌مساله فکر می‌کردم، «مسجد رهبر» در ادامه آن‌بحث تملق که آقای کوشکی مطرح کردند، شاید خیلی مستقیم باشد و مخاطب را پس بزند.

برایم مهم بود که در محتوای کتاب فقط دوران ۵ ماهه سخنرانی‌های رهبر انقلاب در مسجد کرامت درشت‌نمایی نشود. چون ایشان و دیگر اعضای فعال مسجد، خیلی کارهای دیگر از جمله جلسات قرآن و فعالیت‌های خیرخواهانه را در این محل انجام می‌دادند. و درست است رهبری پس از آن ۵ ماه، در مسجد کرامت سخنرانی نکردند اما فعالیت‌شان همچنان ادامه داشت انصاری‌زاده: درباره اسم باید بگویم یک‌کار سخت در زمینه کتاب‌های تاریخ شفاهی، همین انتخاب اسم است. به هر حال عنوان «مسجد رهبر» دو ایهام معنایی داشت و از بین همه اسم‌های پیشنهادی تصمیم بر این گرفته شد که به‌دلیل همین ایهام، به‌عنوان اسم کتاب انتخاب شود.

برایم مهم بود که در محتوای کتاب فقط دوران ۵ ماهه سخنرانی‌های رهبر انقلاب در مسجد کرامت درشت‌نمایی نشود. چون ایشان و دیگر اعضای فعال مسجد، خیلی کارهای دیگر از جمله جلسات قرآن و فعالیت‌های خیرخواهانه را در این محل انجام می‌دادند. و درست است رهبری پس از آن ۵ ماه، در مسجد کرامت سخنرانی نکردند اما فعالیت‌شان همچنان ادامه داشت.

* آن‌برهه ۵ ماهه، مربوط به چه‌تاریخی است؟

آن برهه ۵ ماهه سخنرانی مربوط به مهر تا اسفند ۵۲ است که در ادامه آن ماجرای ممنوع‌السخنرانی و ممنوع‌الامام جماعت بودن رهبری پیش آمد. بعد هم که به ایرانشهر تبعید شدند.

آقای خامنه‌ای در آن دوره روی مرز باریکی حرکت می‌کردند. ایشان حساسیت‌های زمان را خوب درک می‌کرد و به دوستان و اهالی مسجد می‌گفت حساسیت‌زایی نکنند تا مسجد بی‌خود و بی‌جهت و برای دلایل ضعیف بسته نشود و اگر بناست بسته شود، هزینه سنگینی روی دست ساواک بگذارد.

* منظورتان این است که برخی در آن‌دوران تندروی می‌کردند؟

بله. و نیاز بود متعادل شوند.

خلاصه در آن زمان اشاره یا آوردن نام امام خمینی (ره) جرم محسوب می‌شد و این یکی از همان حساسیت هاست. یعنی اگر کسی با صراحت اسم امام خمینی (ره) را می‌آورد، اتفاقات خوبی در انتظارش نبود.

کوشکی: بله در آن زمان فقط آیت الله سعیدی بود که به طور مکتوب از امام خمینی نام می‌برد و به طور کامل اسم ایشان را به‌عنوان استادش می‌آورد.

* که زیر شکنجه شدید هم شهید شد!

کوشکی: بله.

* ماجرای مَته و سوراخ‌کردن سر برای ایشان بود؟

کوشکی: نه. ساواک ایشان را خفه کرد. به‌خاطر خفگی شهید شد.

* آقای انصاری‌زاده به باقی مسائل بحث بپردازیم. درباره عکس‌ها و اسناد کتاب هم صحبت‌هایی باقی مانده است.

انصاری‌زاده: بله. ما از نظر عکس خیلی خیلی در مضیقه بودیم و تصاویر چاپ‌شده در کتاب را به‌سختی تهیه کردیم.

نکته دیگر هم درباره اسناد؛ که آقای کوشکی اشاره‌ای به آن داشتند. هر سندی که در فهرست نام برده شده، حتماً در متن استفاده شده است.

کوشکی: نه. مواردی هست. آن‌ها را نشان به شما نشان می‌دهم که به امید خدا در چاپ‌های بعدی این‌مساله و دیگر مسائل رفع شوند.



منبع خبر

رویکرد «مسجد رهبر» فردمحوری و تملق نیست بیشتر بخوانید »

تاریخ شفاهی و اسناد مکتوب دفاع مقدس مکمل همدیگر هستند


تاریخ شفاهی و اسناد مکتوب دفاع مقدس مکمل همدیگر هستندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «حسین فروتن‌نژاد» مدیر «تحقیقات و آموزش اسنادی و محتوای دیجیتال» سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، در مصاحبه با برنامه «گفت‌وگوی فرهنگی» در رادیو «گفت‌وگو» با بیان این‌که تاریخ شفاهی و اسناد مکتوب دفاع مقدس مکمل همدیگر هستند و باید برای نسل آینده حفظ شوند، اظهار داشت: دیدگاه‌های مختلفی بر اسناد مکتوب و نوشتاری وجود دارد که برداشت‌های متنوعی از این اسناد می‌تواند انجام شود؛ بنابراین وقتی با نظرات افرادی که در صحنه وجود داشتند و باعث بروز آن اتفاق شدند، صحبت می‌کنیم، از وقایعی برای ما سخن می‌گویند که بسیار ارزشمند است و ما را در مسیر تاریخ شفاهی یاری می‌کنند.

وی با بیان این‌که تاریخچه «تاریخ شفاهی» به سال ۱۹۲۲ به فرانسه برمی‌گردد، افزود: در واقع در اروپا مجله‌ای تحت عنوان «تحلیل‌های اجتماعی و واقعیت‌های تاریخی» روند زندگی طبقات پائین‌دست جامعه را بررسی کرده و رخداد‌ها و جزئیات وقایع تاریخی را ثبت و ضبط می‌کند و در جنگ جهانی دوم نیز به تهیه تاریخ آفریقا از برخی افراد به‌صورت عامیانه با روش مصاحبه، به ثبت محفوظات آن‌ها می‌پردازد و از طریق تاریخ باستان‌شناسی و زبان‌شناسی، تاریخ آفریقا را می‌نگارد.

فروتن‌نژاد با اشاره به این‌که تاریخ شفاهی در ایران به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سال ۱۳۶۲ برمی‌گردد، گفت: سازمان‌هایی که در بحث تاریخ شفاهی در ایران انجام وظیفه می‌کنند، بنیاد انقلاب اسلامی، موسسات مطالعات تاریخ معاصر در کنار مرکز اسناد انقلاب اسلامی یا سازمان کتاب آموزه‌ها مرکز اسناد و کتابخانه دفاع مقدس، رسماً مسئولیتی را برعهده گرفته‌ا‌ند که فعالیت تاریخ شفاهی ایثارگران هشت سال دفاع مقدس را ثبت و ضبط کنند.

مدیر «تحقیقات و آموزش اسنادی و محتوای دیجیتال» سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، با بیان اینکه برای رسیدن به یک کتاب نیازمند ارائه آموزش‌های لازم به افراد است، تصریح کرد: سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس این برنامه‌ریزی را انجام داده و کارگاه‌های مختلفی را در بخش تاریخ شفاهی و بخش اسنادی پایه‌ریزی کرده که در تهران و استان‌های مختلف، به‌صورت ملی انجام گرفته است.

فروتن‌نژاد با اشاره به رونمایی از ۸۰ عنوان کتاب تاریخ شفاهی و اسناد دفاع مقدس، گفت: با توجه به شرایط به‌وجود آمده ناشی از شیوع کرونا، مجبور شدیم تا با حداقل افراد رونمایی انجام شود که در این راستا از ۱۵ فرمانده لشکری و کشوری و رؤسای سازمان‌ها دعوت به‌عمل آمد و مهمان ویژه در این خصوص، «اشرف بروجردی» معاون رئیس جمهور و ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی بود.

وی با بیان این‌که با تشخیص تیم کارشناس و داوری، از میان ۸۰ کتاب رونمایی‌شده، پنج عنوان کتاب برتر انتخاب شدند، خاطرنشان کرد: کتاب «به عشق امام» از استان خراسان جنوبی، کتاب «برای صلح جنگیدم» از استان خوزستان، کتاب «به‌وسعت واژه‌های بی‌مرز» از استان آذربایجان غربی، کتاب «عاطفان بی‌هیاهو» از استان فارس و کتاب «اسناد کمیته‌های پشتیبانی جنگ» از استان کهکیلویه و بویر احمد، این پنج عنوان کتاب برتر هستند که طبق بررسی‌های به‌عمل آمده، استان‌های آذربایجان غربی، کهکیلویه و بویر احمد و فارس از استان‌های برترند.

انتهای یپام/ 113



منبع خبر

تاریخ شفاهی و اسناد مکتوب دفاع مقدس مکمل همدیگر هستند بیشتر بخوانید »

تدوین اسناد نقش دولت در دفاع مقدس/ نگارش تاریخ شفاهی فرماندهان بهترین مستند برای آن دوران است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ظهر امروز (سه‌شنبه) در آئین رونمایی از ۸۰ عنوان کتاب با موضوع دفاع مقدس که در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: رونمایی از ۸۰ کتاب تاریخ شفاهی از زبان رزمندگانی که یا امروز در بین ما نیستند و یا اینکه در بین جامعه زندگی می‌کنند بسیار ارزشمند است چراکه جوانان با رشادت‌ها و ایثار‌ها و مقاومت‌های کسانی که جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند تا ما امروز بتوانیم در پرتو آن فداکاری‌ها در امنیت و آرامش زندگی کنیم، آشنا می‌شوند.

وی ادامه داد: تاریخ تکرارپذیر نیست و عزیزانی که خاطرات جنگ را بیان کردند، ممکن است امروز در بین ما نباشند بنابراین نگارش وقایع از زبان کسانی که خودشان ناظر و حاضر بودند بهترین مستند و اطقانی برای تاریخ است.

بروجردی افزود: تدوین تاریخ شفاهی کار پژوهشی است که با روش‌های استاندارد باید نگارش و در اختیار مردم قرار بگیرد؛ بنابراین فقط مصاحبه نباید صورت گیرد بلکه دانسته‌ها با روش علمی باید راستی‌آزمایی و تدوین شوند. همزمانی این وقایع و حوادث در کنار مصاحبه‌ها بسیار مهم است، یعنی کار پژوهشی صرف حضور فرد در حادثه کفایت نمی‌کند لذا جوانب آن حادثه نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفت: سازمان کتابخانه ملی ایران بنا به دستور ریاست جمهوری در پی تدوین و جمع آوری نقش دولت در اسناد دفاع مقدس است. مستحضر هستید که بحث تامین نیاز‌های پشت جبهه، مراودات سیاسی و. در دوران جنگ برعهده دولت بود که این اسناد به زودی در کتابخانه ملی رونمایی خواهد شد. در این زمینه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همکاری خوبی با ما داشتند و انیدواریم این اسناد را در دهه مبارک فجر رونمایی کنیم.

وی اذعان داشت: هیچ ملتی تجربه ملت ما را در جنگ ندارد و مبنای حرکت رزمندگان در آن دوران ایمان و اخلاص بود و همین ویژگی‌ها بود که منجر به حضور شجاعانه و فداکارانه افراد در جبهه‌ها شد. ما باید در برابر تهاجم‌ها و زورگویی‌ها مقاومت لازم را نشان دهیم و بحث تحریم‌ها بسیار جدی است و اگر ملت ما صبور نبود نمی‌توانستیم مقاومت خوبی در برابر دشمن داشته باشیم. امروز پیام شهدا را باید به نسل آینده منتقل کنیم چراکه خون شهدا ضامن حفظ نظام است؛ بنابراین انتقال این پیام‌ها در قالب کتاب کاری ارزشمند است که باید ادامه داشته باشد.

بروجردی تصریح کرد: رسالت مهم امروز ما انتقال تاریخ دفاع مقدس به نسل جوان است تا جوانان با ایثارگری‌ها و رشادت‌های رزمندگان آشنا شوند و همه باید بدانند که آرامش امروز حاصل آرمان‌هایی است که شهدا داشتند.

انتهای پیام/ 117



منبع خبر

تدوین اسناد نقش دولت در دفاع مقدس/ نگارش تاریخ شفاهی فرماندهان بهترین مستند برای آن دوران است بیشتر بخوانید »