تاریخ شفاهی

مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای رونمایی می‌شود

مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای رونمایی می‌شود


مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای رونمایی می‌شود

به گزارش نوید شاهد؛ مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای روز دوشنبه ۵ آذر توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی رونمایی می‌شود.

امیر سرتیپ حاتمی معاون ستاد کل نیروهای مسلح، دکتر صالحی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و سید محمود علوی وزیر سابق اطلاعات سخنرانان این‌ مراسم هستند که به بیان سخنانی درباره شهدای هسته‌ای و تاریخ شفاهی آنان می‌پردازند.

مراسم یادشده روز دوشنبه ۵ آذر از ساعت ۹:۳۰ در محل ساختمان مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نشانی تهران، خیابان دکتر شریعتی، پایین‌تر از میدان قدس، مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار می‌شود.



منبع خبر

مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای رونمایی می‌شود بیشتر بخوانید »

ویژه‌برنامه‌های کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به‌مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، سازمان‌هایی که با کتاب سروکار بیشتری دارند، در این یک هفته که به نام «کتاب و کتابخوانی» نام‌گذاری شده هست، به فعالیت‌های بیشتری می‌پردازند.

«مرجان خالقی» مدیر کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که ۱۴ سال هست که در این کتابخانه مشغول به کار هست، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس اظهار داشت: کتابخانه ما بیش از ۴۵ هزار عنوان منبع دارد که منابع آن شامل کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها، نشریات و مواد دیداری_شنیداری و مقالات هستند.

دفاع مقدس به‌مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/8/26/2690257_583.jpg” alt=”ویژه‌برنامه‌های کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به‌مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی” width=”600″ height=”400″ align=”middle”>

وی افزود: ما ویژه‌برنامه‌ای را به‌مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی با عنوان «بیا بریم کتابخونه» تدارک دیده‌ایم که در آن مورد، غرفه‌هایی را روی پل آزادی که داخل محوطه موزه قرار دارد برای معرفی کتابخانه‌مان برپا می‌کنیم. در این مکان‌ها قرار هست برخی برنامه‌های جنبی از جمله رنگ‌آمیزی و قصه‌گویی برای کودکان و معرفی کتابخانه برای بزرگسالان برگزار کنیم. ما به‌مناسبت این هفته می‌خواهیم کتابخانه خود را بهتر به مردم معرفی کنیم.

خالقی با اشاره به اینکه محیط کتابخانه ما میان یک فضای فرهنگی قرار دارد، ادامه داد: کتابخانه ما در مسیر باغ کتاب و کتابخانه ملی قرار دارد و هرکه می‌خواهد به این دو محیط برود، معمولاً از موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تردد می‌کند؛ به همین خاطر تصمیم گرفتیم برای معرفی کتابخانه‌مان به‌عنوان جامع‌ترین کتابخانه دفاع مقدس ایران این غرفه‌ها را تشکیل دهیم و خود را به افراد معرفی کنیم.

مدیر کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: ما پوستر‌های معرفی کتابخانه را به سازمان‌ها، نهاد‌ها و حتی مساجد فرستادیم تا عموم مردم بتوانند با این مکان آشنا شوند و قرار هست تازه‌های کتابخانه را در سایت موزه معرفی کنیم.

وی در مورد کار‌هایی که برای معرفی کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس انجام شده‌اند، اظهار داشت: ما برای معرفی کتابخانه کار‌های بسیاری انجام داده‌ایم که یکی از آنها شرکت در مصاحبه‌های مختلف در برنامه‌های ترویجی مانند نمایشگاه کتاب، صداوسیما و… به‌منظور معرفی کتابخانه بوده هست.

خالقی افزود: با توجه به شرایط اخیر در منطقه، مراجعه‌کنندگان ما در مورد این موضوع از ما کتاب می‌خواهند.

مدیر کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ادامه داد: کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، یک کتابخانه تخصصی در حوزه دفاع مقدس هست. حدود ۸۰ درصد از کتاب‌هایی که ما داریم در حوزه دفاع مقدس، ۱۳ درصد در حوزه انقلاب اسلامی و هفت درصد هم در حوزه مقاومت هستند که شامل کتاب‌هایی در حوزه‌های لبنان، غزه، افغانستان و کشور‌های منطقه هست که به‌نحوی درگیر مقاومت هستند.

وی در مورد خدماتی که در این کتابخانه ارائه می‌شوند، گفت: ما در کتابخانه به عموم مردم خدمات ارائه می‌دهیم و پژوهشگران، دانشجویان و حتی خانواده‌ها که به‌دنبال داستان، رمان، تاریخ شفاهی، خاطرات شهدا می‌گردند به ما مراجعه می‌کنند و کتاب را برای خود و خانواده‌شان امانت می‌گیرند.

خالقی ادامه داد: ما پس از جایزه «کتاب سال» که در سال گذشته برگزار شد، گروهی را به‌عنوان «پژوهشگران و نویسندگان حوزه ادبیات پایداری» تشکیل دادیم و نویسندگان بسیاری عضو آن هستند.

وی افزود: ما جلسات نقد کتابی برگزار و نویسندگان و منتقدان این حوزه را دعوت می‌کنیم تا مردم با آنها آشنا شوند و اطلاعات کتاب‌ها، نویسندگان و منتقدین طی پوشش خبری که دارد منتشر شوند.

مدیر کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: ارتباطات ما با نویسندگان، منتقدان و ناشران نیز در نمایشگاه‌های کتاب وجود دارد و دوستانمان کتاب‌های خود را معرفی می‌کنند و ما آن را برای نمایشگاه‌های کتاب بعد تهیه کنیم.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ویژه‌برنامه‌های کتابخانه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به‌مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی بیشتر بخوانید »

سپاه سد محکمی در برابر پیشروی دشمن بعثی

سپاه سد محکمی در برابر پیشروی دشمن بعثی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. وی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت ششم آن را در ادامه می‌خوانید.

** بارقه‌های امید

نهم آبان ۱۳۵۹ هست. صبح زود با فرمانده سپاه پاسداران تماس گرفتم که خبر داد دیشب طرح عملی نشده؛ زیرا نیروی ما نتوانسته از بهمنشیر عبور کند و آنها [عراقی‌ها]در نخلستان موضع گرفته مانع عبور از رودخانه شده‌اند. مایه ناراحتی شدید شد که این روز‌ها حوادث همه در جهت ناراحتی هست و شده بعد الشده و همه عسر و سختی و حالا به انتظار یُسر بعد العسر و فرج بعد الشده که «ان مع العسر یسراً» و «عند تناهى الشده یکون الفرج یا «فرج بعد الشده».

حدود ساعت ۹ به هنگ ژاندارمری رفتم در اتاق فرماندهی همۀ افسران، مسئولین و پاسداران، دور و بر فرمانده عملیات جمع شده بودند. معلوم شد نیروی دشمن از ناحیه نخلستان‌ها نفوذ کرده از رودخانه بهمنشیر عبور کرده و از قبرستان به طرف شهر حمله کرده و حالا فرماندهان و مسئولان جنگ دارند نقشه دفع حمله را می‌کشند؛ مثل اینکه سرنوشت خرمشهر دارد به سراغ آبادان می‌آید.

فرمانده عملیات سرهنگ شکرریز مشغول طرح نقشه برای جلوگیری از نفوذ دشمن به شهر هست او را افسری مصمم و قاطع و با اخلاص دید. م خلاصه طرح چنین بود از پاسگاه ژاندارمری دروازه خسروآباد، نیرو‌های مرکب از سپاه و بسیج ارتش و داوطلبان مسلح به طور منظم در طول جادۀ خسروآباد استقرار یافته و همگی قسمت چپ جاده [را]که محل استقرار نیروی دشمن هست زیر آتش گیرند و نیروی هوایی نیز وارد عمل شده موضع استقرار دشمن را بکوبد این طرح را به افسران و سرگرد‌ها ابلاغ کرد که به دنبال مأموریت بروند خود نیز با هنگش عازم جبهه شد.

اکنون همه در یک دلهرگی خاصی به سر می‌بریم که خدایا اگر این اهریمنیان به این شهر دست یابند چه خواهد شد؛ شهری که حدود اقلاً بیش از سی هزار زن و مرد درش وجود دارد و اینها هیچ‌گونه راه فراری ندارند؛ چه اینکه آبادان از هر طرف محاصره هست همه دست به دعا برداشته برای رزمندگان دعا کردیم که خداوند آنان را در سرکوبی خصم موفق دارد.

درگیری در حوالی کوی ذوالفقاری از صبح به شدت ادامه دارد و دشمن که با تجهیزات کامل تانک و نفربر و اسلحه سبک و سنگین آمده تلاش دارد به شهر نفوذ کند و رزمندگان انقلابی ارتش و سپاه و بسیج و نیرو‌های مردمی با تمام تلاش مانع نفوذ دشمن شده‌اند. ساعت حدود ۱۲ به اتفاق سید محمد صدر که از اداره رادیو آمده بود و برادرم رسول و فرزندانم مهدی و محمود به مسجد قدس برای نماز رفتیم.

آنجا هم حالت اضطراب و نگرانی در میان مردم محسوس بود؛ اما جوانان با روحیه‌ای قوی داشتند برای دفع و سرکوبی دشمن آماده می‌شدند. نماز ظهر و عصر را با برادران حاضر در مسجد خواندم شهر به شدت زیر آتش خمپاره و توپ هست تا نماز ظهر را تمام کردم صدای چند انفجار وحشت‌زا دور و بر مسجد را لرزاند بعد از نماز مقداری غذا از مسجد گرفته به رادیو رفتم و آنجا پیامی خطاب به رزمندگان و خواهران و برادران آبادانی داده به منزل مراجعت کردیم؛ اما معلوم هست که با این وضعی که پیش آمده قرار و آرامش برای کسی باقی نمی‌ماند.

ساعت ٤ بعد از ظهر به هنگ ژاندارمری رفتم سرهنگ حسنی سعدی در اتاق فرماندهی بود از ایشان و یکی از برادران آقای خوش طینت سپاه خرمشهر وضع جبهۀ ذوالفقاری را جویا شدم، معلوم شد برادران ما تا اندازه‌ای موفق به عقب راندن دشمن شده‌اند؛ اما خطر هنوز به طور کلی رفع نشده هست تا بعد از مغرب در ستاد عملیات بودم و بعد از مغرب به منزل آمدم.

هنوز دقیقاً نمی‌دانم وضع درگیری در ذوالفقاری به چه صورت هست، ابتکار عمل در دست کیست و دشمن در چه وضعی هست؛ ولی جسته و گریخته خبر‌هایی حاکی از موفقیت نیرو‌های خودی به گوش‌ می‌رسد. از سپاه پاسداران تلفنی جویا شدم پاسخ خوشحال کننده بود معلوم شد نیرو‌های ما موفق شده‌اند؛ نه تنها مانع پیشروی دشمن شده‌اند که آنها را به عقب رانده و تار و مار کرده‌اند؛ تلفات جانی و مالی قابل ملاحظه‌ای به آنها وارد کرده‌اند چند نفر را هم اسیر کرده‌اند.

ساعت هشت رادیو جریان عملیات را تشریح کرد فوق‌العاده مسرت‌آور بود؛ چه اینکه معلوم شد عده زیادی از نیرو‌های دشمن کشته و حدود بیست نفر اسیر که در میان آنها افسر و درجه‌دار‌هایی و تعداد قابل توجهی هم مهمات از آنها گرفته شده که با تماس با فرمانداری و ستاد عملیات و سپاه پاسداران معلوم شد خبر‌ها همه درست و مورد تأیید هست. حدود ساعت ده شب اعلامیه‌ای از طرف ستاد عملیات جنوب منتشر شد حاکی از پیروزی مدافعان اسلام و شکست و هزیمت کامل دشمن بعثی در واقعه ذوالفقاری.

ساعت یازده شب آقای صفاتی که برای بسیج نیرو‌های مستقر در مساجد رفته بود به اتفاق فرزندم مهدی آمدند آنها نیز خبرهایشان سرورانگیز بود. حالا بیش از چهل روز هست از آغاز درگیری تاکنون که ما در چنین نوساناتی گذرانده‌ایم. گاهی وضع فوق‌العاده غم‌انگیز و ملال‌آور بوده و زمانی فرح بخش و امیدوار کننده که از عنایات الهی امیدوارم این شب تاریک و صبح روشن و نورانی و پیروزی و ظفر فرا رسد. 

آقای صفاتی گفت می‌خواهم به هنگ بروم و از نزدیک شاهد وضع باشم. ایشان رفتند و پس از ساعتی تلفن کردند که می‌خواهم از رادیو بخواهم ترتیب مصاحبه‌ای با فرمانده عملیات بدهد؛ حضور شما هم لازم هست؛ که قبول کردم. 

امشب از شب‌های تاریخی هست از تمام اطراف آبادان آتش شلیک روشن هست شلیک تفنگ‌های ژ – ۳ و مسلسل و کلاشینکف از ناحیۀ ذوالفقاری و قبرستان جدید غرش توپ‌های کاتیوشا و تفنگ ١٠٦ و خمسه خمسۀ آبادان را پر کرده هست. صحنه نبرد سرنوشت ساز هست و لحظه‌ای امشب آرام ندارد گرچه شب‌های زیادی هست که آرامش از آبادان رفته، اما امشب وضع طور دیگری هست.

گاهی بالای پشت بام می‌رفتم و شاهد آتش شلیک از هر طرف بودم و گاهی جلوی در منزل می‌آمدیم به اتفاق فرزندان و برادرم کوچه‌های اطراف به طوری خلوت هست که با قبرستان چندان تفاوتی ندارد همه گذاشته‌اند و رفته‌اند و به عقیده خودشان جان از مهلکه به در برده‌اند؛ اما نمی‌دانند که از مرگ فرار کردن سودی نمی‌دهد، شب به همین وضع سر آمد و حالا روز هست.

مبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سپاه سد محکمی در برابر پیشروی دشمن بعثی بیشتر بخوانید »

رژیم بعث عراق در حال پیشروی؛ آبادان در خطر سقوط

روزهای پرالتهاب محاصره آبادان به روایت آیت‌الله جمی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بودند. جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید.

** نگران آبادانم

امروز هشتم آبان ۱۳۵۹ هست. بعد از استماع اخبار برای اطلاع بیشتر از وضع جبهه‌ها، به اتفاق آقای صفاتی به هنگ ژاندارمری رفتیم. در اتاق فرمانده عملیات دیدیم چند نفر از بچه‌های پاسدار و ارتشی هستند، سراغ فرمانده را گرفتیم. سرگرد شریف‌النسب گفت: ایشان برای بازدید اوضاع جبهه محور آبادان اهواز به بهمنشیر ایستگاه هفتم رفته‌اند. بچه‌ها داشتند صبحانه می‌خوردند.  سر یکی از آنها باندپیچی شده بود. معلوم شد ایشان به اتفاق سه نفر دیگر از رزمندگان دیشب گرفتار گشتی‌های بعثی شده و به چنگال آنها افتاده‌اند و بعد به طرز معجزه‌آسایی نجات یافته و فرار کرده‌اند. خودشان چنین تعریف کردند که ما دو نفر با یک خودروی ناشناس مواجه شدیم. ناگهان به ما حمله‌ور شده و گرفتار شدیم. ما را به طرف جبهه خودشان بردند و در شرف تیرباران بودیم که از ناحیه جبهه خودی، هنگ آبادان با اینها درگیری رخ داد. آنها در اثر درگیری از ما غفلت کرده، ما هم فرصت یافته و فرار کردیم. 

در اتاق، بچه‌ها قدری مشوش بودند؛ معلوم شد دشمن از طریق نخلستان بهمنشیر نفوذ کرده و افرادی در نخلستان‌های مجاور رود بهمنشیر موضع گرفته‌اند. صحبت در پاکسازی و مقابله با آنها بود که هر کدام از بچه‌ها طرح و نقشه‌ای مطرح می‌کردند و منتظر فرماندهان سرهنگ شکرریز و حسنی‌سعدی بودند. ما هم در انتظار فرماندهان که نیامدند. ساعت از یازده گذشت همانجا خبر آوردند که نیرو‌های دشمن مقابل خضر در نخلستان‌های شرق بهمنشیر موضع گرفته‌اند. این خبر موجب نهایت تشویش و نگرانی شد که اکنون آبادان به کلی محاصره هست و دشمن قصد دارد با فشاری که از این ناحیه بر آبادان وارد می‌کند از بهمنشیر عبور کرده و خود را به غرب رودخانه برساند که در این صورت آبادان در خطر جدی قرار می‌گیرد. این مسائل موجب نهایت نگرانی شد و همه به فکر چاره‌جویی هستند که نقشه و طرحی ریخته و از نفوذ دشمن به شهر که در صورت عبور دشمن از رودخانه تقریباً قطعی هست، جلوگیری کنند.

ساعت حدود ۱۲ شد و ما به منزل آمدیم. برنامه مسجد قدس و آوردن غذا مثل هر روز انجام گرفت. بعد از صرف غذا و شنیدن اخبار رادیو تهران و صرف استکانی چای، برای کسب اطلاع از چگونگی اوضاع، راهی ستاد عملیات مستقر در هنگ ژاندارمری شدیم. در اتاق فرماندهی، سرهنگ شکرریز و سرهنگ حسنی‌سعدی و سایر افسران عملیات و فرماندهان سپاه پاسداران آبادان و خرمشهر جمع بوده و همه نگران همان مسئله نفوذ بعثی‌ها هستند و دارند برای سرکوبی آنها نقشه طرح می‌کنند. 

بالاخره نظرشان بر این شد که از روخانه بهمنشیر عبور کرده و در نخلستان موضع گرفته و شبانه برای پاکسازی نخلستان از دشمن وارد عمل شوند. مقرر شد آتش توپخانه اول کار کند؛ بطوری که دشمن را مشوش سازد و زیر آتش توپخانه افراد پیشروی کرده و وارد عملیات شوند؛ تا بعد از نماز مغرب و عشاء آنجا بودم و شب به منزل برگشتم. شب صدای توپخانه بلند بود و از این جهت خوشحال که نقشه دارد عملی می‌شود. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روزهای پرالتهاب محاصره آبادان به روایت آیت‌الله جمی بیشتر بخوانید »

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بودند. جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید:

به امید نصرت خدا می‌جنگیم

هفتم آبان ۱۳۵۹ گرفتن صدای آمریکا هم جزو عادتم در این روزهاست که امروز هم اطراف گروگان‌ها بحث و گفتگو داشت و ناراحت هست که چرا یک سال هست این جاسوس‌ها آزاد نشده‌اند. از مناظره تلویزیونی کارتر و رقیب انتخاباتیش هم صحبتی داشت و حرفش این بود که رضا پهلوی قصد دارد روز ۹ آبان پادشاهی خود را اعلام کند و پیامی به مردم ایران بفرستد لابد پدروار کوروش کورش را هم مخاطب قرار داده که کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم، بیچاره آمریکا که هنوز چشم امیدش به خاندان پهلوی هست. 

خدمات شایان محمدرضا برای آمریکا چنان مزه انداخته که حالا دست به دامان بچۀ بیست سالۀ او شده که لابد تمام نشانه‌های پدر را در او می‌بیند و حماقت را ببین که این بدبخت، آمریکا، هنوز از خواب خرگوشی بیدار نشده و خیال می‌کند ملتی که با اُردنگی محمدرضا را بیرون کرد حالا می‌رود بدنبال فرزندش. بعداً خبر رادیو تهران را شنیدم در همین اثنا آقایان مهندس یحیوی و حاج حدادی آمدند قدری نشسته و گفتگو‌هایی پیرامون اوضاع خرمشهر و آبادان و مسائلی مربوط به جنگ شد. 

ساعت حدود ۹ تلفن زنگ زد، آقای صدر از رادیو بود. استفسار از سلامت من نمود وقتی که صدای مرا شنید خوشحال شد گفت: دیشب خبری به ما دادند که فلانی مجروح شده و بچه‌ها خیلی مشوش و نگران و حالا که صدای شما را می‌شنویم خوشحال و مسروریم. ضمن تشکر گفتم بچه‌ها را سلام برسان و بگو حال من بحمدالله خوب هست و بادمجان بم آفت ندارد. ساعت ۹ آقای امیرتیمور یکی از معلمان به اتفاق برادر دیگری آمدند و معلوم شد برادری که همراه آقای امیر تیمور هست، نیاز به مساعدت مالی دارد که چند تومانی به عنوان قرض از من گرفت. 

ساعت ۹:۲۰ آقای جماعتی از افراد فعّال و متدین مسجد مهدی موعود به اتفاق گروهی از خواهران آمدند. این آقای جماعتی در مسجد مهدی موعود، واقع در کوی پیروز جداً خدماتش شایان توجه بوده. از بدو درگیری شب و روز به اتفاق برادران و خواهران دلسوز با جدیت تمام در ستاد مسجد پیروز مشغول فعالیت پشت جبهه هستند. 

این خواهران که به اتفاق آقای جماعتی آمده‌اند از خدمتگزاران پرتلاش پشت جبهه هستند که در پخت و پز و تأمین غذای رزمندگان فوق العاده فعالیت کرده‌اند و حالا با توجه به وضعی که در خرمشهر به وجود آمده و وضع بحرانی آبادان و احتمال خطر برای آنها با توجه به رذالت و بی‌شرافتی بعثی‌ها اجازه می‌خواهند که از آبادان خارج شوند؛ که قبلاً این مطلب را با دفتر امام در میان گذارده و مُعَظَّمٌ لَه فرمودند با احتمال خطر از شهر خارج شوند. با تشکر فراوان از این خواهران با ایمان و اخلاص گفتم شما مجازید که از آبادان خارج شوید. خداحافظی کردند و رفتند عنایات و الطاف الهی شامل حال این زنان شیردل و توجهات امام زمان بدرقه راهشان. امروز صدای شلیک توپخانه خودمان و کاتیوشا از صبح بلند هست که مایه امیدواری هست. 

چرا امیدوار نباشیم که ما مردم مظلومی هستیم که برای حفظ و دفاع از حقمان با ظالم جاهلی، چون صدام می‌جنگیم و این وعده الهی هست کهبه داد مظلوم برسد و ظالم عاقبت خاسر و به قهر خدایی گرفتار می‌شود حدود ساعت ۱۰:۳۰ آقای حاج سید ابوالحسین مزارعی آمدند با آمدن ایشان مسرور شدیم؛ چه این که لطایف و بذله‌های شیرین او برای ما غذای مطلوبی هست؛ اما خیلی خسته بود. 

مسافتی حدود ٥ تا ٦ کیلومتر از منزل خودش کوی ذوالفقاری تا ایستگاه هفت و مراجعت به منزل ما را پیاده طی کرده بودند؛ زیرا این روز‌ها هیچ وسیله سواری از قبیل تاکسی و اتوبوس پیدا نمی‌شود. فرزندم، مهدی، قلیانی برایش دست و پا کرده مشغول هست. در همین اثنا یک چریک عشایری آمد که درد دل‌هایی داشت و بنده هم تا حد امکان به سخنش گوش داده او را دلداری و تقویت کردم. 

برادرم رسول و فرزندم محمود از کمیته ارزاق آمدند؛ رفته بودند مقداری میوه پیدا کنند چند کیلو انار و سیب آوردند که بسیار بجا و بموقع بود یک عدد انار صرف کرده به اتفاق رسول تا هنگ ژاندارمری رفتم در آنجا تلفنی با تهران با آقای صانعی در ارتباط با مسائل جبههصحبت کردم و سپس برای پیام رادیویی به رادیو رفتم که برق رادیو قطع و پیام عملی نشد. اندکی با بچه‌های رادیو به گفتگو نشسته و سپس به مسجد قدس آمدم برای نماز ظهر و عصر یکی از پیرمردان مسجد در اطراف موضوع خرمشهر و آبادان برایم صحبت‌هایی کرد. 

نزدیکی‌های غروب به اتفاق آقای مزارعی از خانه خارج شدیم. با ماشین برادرم رسول و به اتفاق فرزندانم مهدی و محمود مرا کنار فرمانداری پیاده کردند و آقای مزارعی به اتفاق برادرم برای به دست آوردن مقداری شیر رفتند. به مسجد رفتم آقای مزارعی هم به اتفاق رسول و محمود و مهدی با مقداری شیر که از یکی از دوستان آقای مزارعی به نام حاج صلبوخ گرفته بودند آمدند با چند نفر معدودی که این شب‌ها ملازم مسجد و نماز جماعت هستند، نشسته‌اند، صحبت در اطراف جنایات صدام که غرش توپ و صدای انفجار که خیلی نزدیک بود. 

همه را از جا کند انفجار پی در پی هست حتی بعضی از برادران نظر دادند که امشب نماز در مسجد را ترک کنیم. گفتم ما که تا مسجد آمده ایم نماز هم می‌خوانیم؛ هر چه بادا باد. نماز خوانده به منزل آمدیم و با آقای صفاتی و مزارعی و محمود و مهدی و رسول گفت‌و گوی‌مان در ارتباط با ضایعات و تلفات امروز هست که شهر زیر باران شدید و گلوله‌های توپ و خمپاره بود. 

معلوم شد که امروز شهید و زخمی زیاد داشته‌ایم که نزدیکی‌های منزل خودمان زنی شهید شد. بعضی هم در شهر مجروح و شهید شدند، ولی برای مردم مجروح و کشته شدن دیگر عادی شده و خیلی وحشت از این امور ندارند که می‌دانند جنگ هست و جنگ میوه‌اش همین‌هاست. بالاخره امشب را هم با غرش توپ‌ها و خمسه خمسه‌ها گذراندیم. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران بیشتر بخوانید »