تاریخ معاصر

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران/// منتشر نشود

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران


گروه سیاسی دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ بوجود آمدن رژیم منحوس صهیونیسم و ریشه دواندن این علف هرز در سرزمینی که متعلق به آنها نبود وابسته به دلایل بسیاری بود که باید مورد واکاوی قرار بگیرد. این رژیم توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تاسیس و در ۱۱ مه ۱۹۴۹ از سوی ۱۶۵ کشور از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شد.

در میان ۲۸ کشور یا این کشور را به رسمیت نشناختند و یا رسمیت شناختن خود را پس گرفتند. الجزایر، جیبوتی، عراق، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، عمان، قطر، عربستان، سومالی، سوریه، مصر، افغانستان، بنگلادش، برونئی، اندونزی، مالزی، مالدیو، مالی، نیجر، پاکستان، کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و ایران از جمله این کشور‌ها بودند.

ایران تحت سلطنت پهلوی، در اسفند ۱۳۲۸ موجودیت اسرائیل را به صورت دفاکتو پذیرفت و علیرغم مخالفت عموم مردم و روحانیون و مجتهدین شاه معدوم رای به موجودیت اسرائیل به عنوان کشوری مسنقل داد، هر چند که برای حفظ ظاهر از فلسطین حمایت می‌کرد. شاه برای دوام سلطنت خود و از آنجایی که با جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر روابط تیره‌ای داشت و نیازمند به اسرائیل بود. سطح روابط شاه و اسرائیل به حدی بود که مقامات ایران نظیر بختیار با مقامات اسرائیلی نظیر موشه دایان در تهران و اسرائیل دیداری داشتند. نتیجه این دیدار‌ها ارتقای سطح روابط دیپلماتیک و آموزش ساواک توسط موساد در حوزه امنیتی و اطلاعاتی بود.

مسلما حضور کشوری مسلمان و غیر عرب در غرب آسیا برای رژیم صهیونیستی که در حال جنگ با کشور‌های عربی و مسلمان بود امتیازی ویژه محسوب می‌شد، این امر تا جایی اهمیت داشت که وقتی انورسادات بعد از مرگ جمال عبدالناصر روی کار آمد و روابط ایران و مصر از سر گرفته شد، موجب نگرانی سران اسرائیل شد که شاه به سران اسرائیل اطمینان داد، روابط ایران و مصر بر روابط ایران و اسرائیل تاثیری نخواهد داشت.

با وجودی که شاه حامی اسرائیل بود، اما این وضعیت درخصوص مردم کاملا وارونه بود، آنها با لبیک به ندای رهبران سیاسی خود مانند آیت‌الله کاشانی لوای دشمنی با اسرائیل برداشتند و عملا با رژیم صهیونیستی به مخالفت برخواستند. به همین منظور کمک‌های مالی قابل توجهی از سوی مردم ایران برای مردم مبارز فلسطین ارسال شد، اقشار مردم تجار یهودی وابسته به رژیم صهیونیستی که در ایران فعالیت اقتصادی داشتند را تحریم کردند و حتی عده‌ای برای رفتن به اراضی اشغال شده فلسطین اعلام آمادگی کردند. شاه به دلیل همین حساسیت مردم بود که رابطه‌اش با اسرائیل را علنی نمی‌کرد. 

هر چه به سال‌های پایانی رژیم پهلوی نزدیک می‌شویم رابطه ایران و اسرائیل مستحکم‌تر می‌شود، رژیم صهیونیستی سرخوش از حمایت ایران و نفت‌های بادآورده‌ای که شاه در اختیارش می‌گذاشت همچنان به یکه تازی در سرزمین فلسطین مشغول بود. اما پیروزی انقلاب اسلامی در اوج این رابطه دوستانه خواب خوش را از رژیم صهیونیستی گرفت و نام ایران کابوس ابدی اسرائیلی‌های غاصب شد.

پس گرفتن به رسمیت شناختن اسرائیل و سفارت ایران در اسرائیل برای همیشه بسته شد. ننگ رابطه با اسرائیل که شاه معدوم به نام ایران ثبت کرد با اقدام شجاعانه امام خمینی (ره) مبنی بر اشغال‌گر بودن اسرائیل و غده سرطانی خواندن آن و حمایت همه جانبه از فلسطین تطهیر شد. ایران پهلوی که زمانی یار و همراه اسرائیل بود با تبدیل شدن به ایران اسلامی به دشمن شماره یک اسرائیل تبدیل شد.

با این حال برای شناخت رابطه دقیق ایران و اسرائیل که نمی‌توان آن را نادیده گرفت باید به گذشته سفری کوتاه داشت. مطالعه تاریخ این رابطه نه تنها به شناخت چگونگی قدرت گرفتن اسرائیل کمک می‌کند بلکه به خیانت شاه پهلوی به مردم ایران و مسلمانان جهان بخصوص فلسطین کمک خواهد کرد. 

آغاز و تثبیت روابط پهلوی با اسرائیل

با صدور قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ ۱۹ نوامبر ۱۹۴۷ (۸ آذر ۱۳۲۶)، درخصوص تقسیم فلسطین، جامعه ایران به مخالفت برخاست. نماینده ایران در شورای امنیت نیز راجع به تقسیم فلسطین اعتراض کرد. اما در دولت «محمد ساعد مراغه‌ای» زمینه شناسایی دولت اسرائیل فراهم شد. 

رابطه ایران و اسرائیل و دیگر کشور‌های همسایه در این زمان متأثر از حکومت مصر و سیاست‌های «جمال عبدالناصر» بود. تندروی‌های ناصر و نزدیکی وی به شوروی سبب شد آمریکا سیاست خارجی خود را در خاورمیانه فعال کند و بستر مناسبی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم بین آمریکا و دولت‌های غیرعرب از جمله ایران، فراهم شود. همین امر سبب شد روابط نفتی ـ امنیتی بین ایران و اسرائیل گسترده شود. پس از حمله اسرائیل به خاک مصر در سال ۱۳۳۵ که با حمایت انگلستان و فرانسه صورت گرفت. تعدادی از نمایندگان مجلس نوزدهم شورای ملی علیه اسرائیل موضع گرفتند.

در اردیبهشت ۱۳۴۶ نیز روابط نفتی ایران و اسرائیل فاش شد و جمال عبدالناصر به بهانه این موضوع همکاری دیپلماتیک بین کشور‌های عربی با ایران را مورد انتقاد قرار داد و بندر عقبه را بست که موجب به وجود آمدن «جنگ شش روزه» در ۱۵ خرداد ۱۳۴۶ شد.

دولت ایران نسبت به این جنگ موضعی دو پهلو گرفتند و خواستار اقدام بر اساس دستورات شاه و حل بحران از طریق سازمان ملل متحد شدند و با مقصر جلوه‌دادن جمال عبدالناصر، نسبت به تجاوزات اسرائیل موضع چندان محکمی نگرفتند. پیروزی اسرائیل در جنگ شش‌ روزه باعث خرسندی شاه شد، اما در ظاهر، دولت ایران از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در اول آذر ۱۳۴۶ مبنی بر عقب‌نشینی نیرو‌های نظامی اسرائیل از مناطق اشغالی، حمایت و از اعراب پشتیبانی کرد.

با مرگ جمال عبدالناصر، انور سادات، جانشین عبدالناصر شد و پذیرفت در خلیج فارس دخالت نکند. ایران نیز متقابلاً در اواخر سال ۱۳۴۹، بمباران تأسیسات غیرنظامی مصر توسط اسرائیل را محکوم کرد. برقراری روابط بین ایران و مصر باعث نگرانی اسرائیل شد. شاه که سیاست موازنه‌ای در قبال اسرائیل و مصر در پیش گرفته بود، به اسرائیل اطمینان داد که سیاست ایران نسبت به اسرائیل تغییری نخواهد کرد. 

مصر در مهر ۱۳۵۲ تصمیم گرفت از طریق جنگ نظامی، بخشی از سرزمین‌های از دست رفته خود را در جریان جنگ شش روزه از اسرائیل باز پس بگیرد. عباسعلی خلعتبری، وزیر امور خارجه، در سخنانی یک هفته قبل از شروع جنگ جدید اعراب و اسرائیل، در بیست و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نگهداری سرزمین‌های اشغالی را ناپذیرفتنی برشمرد و سیاست دولت ایران را در قبال بحران خاورمیانه براساس مذاکره بین طرفین امکان‌پذیر دانست به شرط آنکه که برای خروج قوای اسرائیل از سرزمین‌های اشغال شده اعراب و یافتن راه‌حلی عادلانه برای مسئله آوارگان فلسطین تضمین معقولی وجود داشته باشد.

دولت مراغه‌ای و آغاز ارتباط با اسرائیل

با این وجود در دولت «محمدساعد مراغه‌ای» ـ سال ۱۳۲۸ـ زمینه شناسایی دولت اسرائیل به صورت غیررسمی فراهم شد. ایران به دلیل توانایی اسرائیل در زمینه‌های اقتصادی ـ نظامی و نیز دشمنی کشور‌های عربی از جمله مصر و عراق با ایران مبادرت به رسمیت شناختن اسرائیل کرد.

پس از این اقدام دولت ساعد، نمایندگان مجلس تنها به اتخاذ مواضع تندی علیه دولت گرفتند و اقدام موثر دیگری علیه وزارت امور خارجه نشان ندادند. پس از آنکه شاه اسرائیل را به رسمیت شناخت یهودیان متعددی به اسرائیل مهاجرت کردند روابط بازرگانی بین دو ایران و اسرائیل آغاز شد و سرکنسولگری ایران در بیت‌المقدس دایر شد. این اقدام باعث تیرگی روابط ایران با کشور‌های عربی از جمله مصر شد. 

با روی کار آمدن محمد مصدق شرایط تغییر کرد و کنسولگری ایران در اسرائیل در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ بسته شد. اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بار دیگر موضع ایران در قبال اسرائیل تغییر کرد و مجدداً اسرائیل در جایگاه یک دولت مستقل به رسمیت شناخته شد و روابط بین دو کشور از سر گرفته شد. 

زمینه‌ها و دلایل ارتباط شاه با اسرائیل

توانایی اسرائیل در زمینه‌های اقتصادی و نظامی، دشمنی کشور‌های عربی از جمله مصر و عراق با ایران، درخواست موشه شرتوک، وزیر خارجه دولت جدیدالتأسیس اسرائیل، از ایران مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل، تبعید آیت الله کاشانی به لبنان و دستگیری برخی از مخالفان حکومت پس از سوء قصد به جان شاه در بهمن ۱۳۲۷، فعالیت آژانس یهود در ایران و علاقه مندی اتباع ایرانی مقیم اسرائیل به ایجاد ارتباط بین دو رژیم، سفر شاه به آمریکا در سال ۱۳۲۸ و اطلاع شاه از نفوذ محافل یهود در آمریکا از جمله مواردی بود که رژیم شاه وادار شد اسرائیل را به رسمیت بشناسد. پس از شناسایی اسرائیل، انتقال یهودیان مهاجر از ایران انجام گرفت و افتتاح روابط بازرگانی بین دو کشور برقرار شد. 

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بار دیگر موضع ایران تغییر یافت و مجدداً اسرائیل را در جایگاه یک دولت مستقل به رسمیت شناخت. شاه که با حمایت آمریکا و کمک‌های انگلیس دوباره به قدرت برگشته بود، تلاش کرد با سرکوب مخالفان، تشکیل ساواک و تکیه به آمریکا، پایه‌های سیاسی حکومت خود را تحکیم بخشد. 

بدین منظور در سیاست خارجی، سیاست موازنه مثبت را با عنوان ناسیونالیسم مثبت در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۳۲ انتخاب کرد. شاه با توجه به تهدیدات شوروی از یک سو و تهدید برخی کشور‌های عربی از سوی دیگر و در راستای سیاست ناسیونالیسم مثبت درصدد ارتباط با آمریکا و اسرائیل برآمد. از طرفی اسرائیل هم برای جلوگیری از انزوا به دوستانی در منطقه نیازمند بود. 

در همین راستا دکترین میثاق حاشیه‌ای دیوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، مبنی بر روابط با کشور‌های پیرامون جهان عرب با سیاست ناسیونالیسم مثبت شاه انطباق پیدا کرد. از این رو بار دیگر روابط بین دو کشور برقرار شد. 

با نزدیکی مصر به انگلیس در سال ۱۳۳۲، ایران نیز به پیمان بغداد پیوست و پس از آن به کشور‌های غربگرای محافظه‌کار عرب، ترکیه و پاکستان بیشتر نزدیک شد و از مصر دوری گرفت و همین امر، ایران و اسرائیل را به یکدیگر نزدیک‌تر ساخت. با ملی شدن کانال سوئز توسط ناصر در مرداد ۱۳۳۵، همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت. تحریم نفتی اسرائیل توسط شوروی، نفت ایران را به جایگزین نفت شوروی برای اسرائیل تبدیل کرد.

بن گوریون در سال ۱۳۳۷ به طور محرمانه به ترکیه سفر و پیمانی با آن کشور امضا کرد. بدین ترتیب پیمان حاشیه‌ای مرکب از ترکیه، ایران و اسرائیل با هدف جلوگیری از نفوذ شوروی در خاورمیانه و تلاش در جهت سقوط حکومت انقلابی جمال عبدالناصر در مصر تشکیل شد.

بدین ترتیب در تیر ۱۳۳۹، مذاکراتی بین دو طرف جهت ایجاد روابط اقتصادی صورت گرفت که متعاقب آن کشور‌های عربی به خصوص مصر به ایران اعتراض کردند. شاه در مصاحبه‌ای اعلام کرد که ایران از سال ۱۳۲۸ رژیم اسرائیل را به صورت دوفاکتو (بالفعل) به رسمیت شناخته هست و از آن زمان تاکنون تحولی در روابط دو کشور به وجود نیامده هست. به دنبال آن سفارت ایران در اسرائیل در سال ۱۳۳۷ گشایش یافت و اسرائیل نیز در تهران سفارتخانه دایر کرد. اما برقراری ارتباط با دولت اسرائیل به قطع روابط ایران و مصر در ۵ مرداد ۱۳۳۹ منجر شد.

علاوه بر همکاری‌های نفتی، همکاری‌های امنیتی نیز به این روابط عمق بیشتری بخشید. مقامات امنیتی ایران با دیدن توانایی موساد، خواستار گسترش روابط شدند؛ از این رو همکاری نفتی و امنیتی محور همکاری بین دو کشور شد. از دیگر زمینه‌های همکاری بین ایران و اسرائیل در زمینه بهره گیری ایران از فنون و تکنیک‌های جدید در زمینه کشاورزی بود. شاه می‌خواست از این طریق برای پیش بردن برنامه اصلاحات ارضی بهره گیرد. 

نزدیکی مصر و سوریه با شوروی از یکسو و پیروزی اسرائیل بر اعراب در جنگ اکتبر ۱۹۵۶ از سوی دیگر، زمینه همکاری ایران و اسرائیل را بیش از پیش فراهم کرد. از دیگر تحولات منطقه که بر نزدیک شدن ایران و اسرائیل تأثیر گذاشت، کشته شدن عبدالکریم قاسم در ۱۹۶۳ در عراق و روی کار آمدن عبدالسلام عارف، به قدرت رسیدن بعثی‌ها در سوریه و امضای قرارداد اتحادیه فدرال بین عراق و سوریه و مصر در ۲۸ فروردین ۱۳۴۳ در قاهره بود. 

بخشی از روابط ایران و اسرائیل در قالب فروش تسلیحات نظامی بود. در دی ۱۳۴۲، طی مذاکره‌ای فروش اسلحه یوزی به ایران آغاز شد و در سال ۱۳۴۴، قراردادی به میزان شش میلیون دلار بین اسرائیل و ایران برای خرید و تعمیرات تجهیزات منعقد شد. این خرید‌ها هنگامی صورت گرفت که دولت‌های کندی و جانسون در زمینه فروش تسلیحات به ایران محدودیت اعمال کردند و به همین دلیل شاه به اسرائیل به عنوان «آمریکای کوچک» نگاه می‌کرد.

پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه و تصرف ساحل غربی رود اردن، جولان و صحرای سینا تا ساحل شرقی کانال سوئز مایه شادی حکومت ایران شد. زیرا پیروزی اسرائیل مساوی با شکست عبدالناصر بود که مهم‌ترین مخالف شاه در منطقه محسوب می‌شد. منازعات اعراب و اسرائیل که بار دیگر با شکست اعراب پایان یافت، موقعیت اسرائیل را در منطقه مستحکم کرد و تضعیف جبهه اعراب، به خصوص مصر به رهبری جمال عبدالناصر، را به دنبال داشت. در این میان حجم مبادلات بازرگانی ایران و اسرائیل افزایش یافت و میزان زیادی از نفت ایران به اسرائیل صادر شد. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران بیشتر بخوانید »

مردم ایران در ۱۴ خرداد عارفی را از دست دادند کـه عـزت پـایمال شده‌شان را بـاز گـردانده بود

مردم ایران در ۱۴ خرداد عارفی را از دست دادند کـه عـزت پـایمال شده‌شان را بـاز گـردانده بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خوزستان، سردار «عبدالرضا مرادحاجتی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خوزستان به مناسبت سالروز ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره) و گرامیداشت قیام ۱۵ خرداد پیامی منتشر کرد.

در متن این پیام آمده است:

«امام خمینی(ره) یک حقیقت همیشه زنده است» رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)

چهاردهم خردادماه، یادآور، عروج ملکوتی بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) عالمی فاضل، شایسته و حماسه‌ساز از تبار فرزندان نبی مکرم اسلام(ص) است.

مردم ایران اسلامی در این روز عارفی را از دست دادند کـه عـزت پـایمال شده‌شان را بـاز گـردانده بود و دست شاهان ستمگر و غارتگران آمریکایى و غربـى را از سرزمین‌شان کـوتاه کرده بود.

در این روز بزرگ، مردی از سلاله پاک پیامبر گرامی اسلام به رهبری حضرت امام خامنه‌ای(مدظله العالی) و زعامت عظیم‌ترین انقلاب تاریخ معاصر جهان برگزیده شد که با آگاهی، قدرت و عزت، صراط و راه امام راحل عظیم‌الشأن را طی نموده و با تبیین اندیشه‌های آن مرد الهی، جامعه اسلامی را به سمت اهداف بلندش هدایت می‌کند.

قیام پانزده خرداد نیز نهضتی خودجوش و مردمی در تهران، قم و برخی از شهرهای دیگر، نقطه عطفی در مبارزات ملت ایران در برابر حکومت پهلوی بود که استمرار یاد و خاطره آن به قیام سراسری ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد.

ملت بزرگ ایران اسلامی امسال مراسم سالروز هجران پیر جماران، امام خمینی کبیر(ره) و ایام الله ۱۴ و ۱۵ خرداد را در حالی به سوگ می‌نشینند، که متاثر از شهادت رییس جمهور مردمی و محبوب محرومان شهید آیت‌الله «سید ابراهیم رییسی» و همران خدمتگزارشان هستند.

اینجانب ضمن عرض تسلیت سالگرد ارتحال ملکوتی بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای قیام خونین ۱۵ خرداد و شهدای خدمت، از درگاه خداوند متعال، موفقیت روز افزون همگان را در ظلّ توجهات حضرت ولی عصر(عج) و تحت زعامت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای(مدظله العالی) مسألت می‌نمایم.

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مردم ایران در ۱۴ خرداد عارفی را از دست دادند کـه عـزت پـایمال شده‌شان را بـاز گـردانده بود بیشتر بخوانید »

امام خمینی (ره)؛ متفکری تحول‌آفرین

امام خمینی (ره)؛ متفکری تحول‌آفرین


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «امام، روحاً، هم یک انسان تحول‌خواه، هم تحول‌آفرین بود.» این جمله کلیدی رهبر انقلاب درباره منشور تحول‌خواهی بنیانگذار کبیر انقلاب است. موضوعی که مروری در تاریخ معاصر، اهمیت راهبردی آن را در موضوعات مختلف نشان می‌دهد. شکی در این مسأله وجود ندارد که تاریخ معاصر کشورمان از زمان مشروطه تاکنون، افراد و جریان‌های مختلفی را به خود دیده است که هر کدام به نحوی مدعی رویکرد تحول‌خواهی و اصلاح در جامعه ایران بوده‌اند.

با این وجود تنها پیروزی انقلاب اسلامی ایران با راهبری امام (ره) بود که توانست به سرانجام برسد و رویکرد تحول‌خواهانه ایشان در این مسأله، نقش اصلی را ایفا کرد. مسیری که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی خط اصلی آن را از ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ و در اولین نوشته سیاسی – اجتماعی خود آغاز کرده بود و تحول‌خواهی مؤلفه‌ای بود که در منش، رفتار، سیره و به طور خاص سلوک ایشان وجود داشت. در نتیجه جمهوریت و اسلامیت در نگاه امام خمینی (ره) به عنوان دو رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی، توانست نقش اساسی را در تحول‌آفرینی در مبانی و نظام حکومتی کشور ایفا کند.

پیش از اینکه به جنبه‌های مختلف نگاه تحول‌خواهانه امام (ره) بپردازیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که تحول در نگاه امام (ره) تنها به حوزه‌های مادی منحصر نمی‌شود و تحول در نگاه به دین، تحول در نگاه به آینده و ایجاد تمدن اسلامی، تحول در نگاه به قدرت‌های جهانی و باورپذیری شکست‌پذیری آنان از جمله موضوعاتی است که باید به آنان توجه کرد. شاید تمایز نگاه امام (ره) با دیگر روشنفکران و مدعیان اصلاح‌گری و تحول‌خواهی، در این موضوع باشد که امام (ره) برای عملیاتی کردن این مسأله تنها به روش‌های گفتاری و دستوری اکتفا نکرد و به صورت میدانی وارد عرصه عمل شد. در نتیجه نگاه تحول‌خواهانه امام (ره) در وهله اول مبتنی بر روحیه مطالبه‌گری است که بستر لازم را برای اجرایی شدن آن فراهم می‌کند.

تحول در مفهوم اسلام سیاسی نسبت به اسلام آمریکایی

پیش از این به این مسأله اشاره شد که جمهوریت و اسلامیت نظام، دو مؤلفه اصلی نگاه تحول‌خواهانه امام (ره) محسوب می‌شوند و شکی در این مسأله وجود ندارد که تحول در مفهوم اسلام سیاسی، اولین مؤلفه‌ای است که در نگاه تحول‌خواهانه امام خمینی (ره) باید به آن توجه کنیم. اسلام سیاسی که زمینه مطالبه‌گری در جهان اسلام را فراهم می‌کند و اسلام آمریکایی که چندان التزامی به تحولات صورت گرفته در جهان ندارد. با گسترش نگاه معناگرایانه امام خمینی (ره) به مفهوم اسلام، ما شاهد مطالبه‌گری کشور‌های منطقه علیه ظلم، استبداد و استعمار بودیم و این مسأله بازتاب گسترده‌ای را در جهان ایجاد کرد.

امام خمینی (ره) در تمایز میان این دو اسلام می‌گویند: «ما یک اسلام نداریم، بلکه اسلام‌های متفاوتی داریم و همه این اسلام‌ها از اعتبار برخوردار نیستند؛ یکی در خدمت قدرت‌های استعماری، تحجر، پولدارها، جهان سرمایه‌داری، پرخور‌ها و یکی در جهت حمایت از توده‌های میلیونی، مستضعفین، شلاق‌خوردگان زمین، کسانی که بر آن‌ها غضب شده، کسانی که زیر سلطه استعمار می‌باشند… راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملت‌های اسلامی، مرز بین اسلام آمریکایی، اسلام ناب محمدی، اسلام پابرهنگان و محرومان، اسلام مقدس‌نما‌های متحجر و سرمایه‌داران خدانشناس و مرفهین بی‌درد کاملا مشخص نشده است و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین، دو تفکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد، از واجبات سیاسی بسیار مهم است.»

در نتیجه امام (ره) به این مسأله باور داشت که اگر به اسلام حقیقی و راستین رجوع شود، همه نیاز‌های جامعه اسلامی از جمله «طرز حکومت اسلامی» و نظامات آن دست‌یافتنی است، لذا نوآوری اساسی امام (ره) در طراحی حکومت اسلامی، ایجاد تحول در نگرش به اسلام و اجتهاد اسلامی بود.

البته اجرایی شدن این مسأله به این سادگی‌ها نبود و امام خمینی (ره) با ایجاد تحول در سازمان روحانیت، مقابله با رویکرد تک‌ساحتی و متحجرانه به اسلام، تحول‌آفرینی در نیروی انسانی حوزه با تربیت شاگردان مجتهد و انقلابی و تحول در فقه و فلسفه دست به این اقدام زدند. در ابتدای این مسأله حتی برخی جریان‌های مدعی دین داری هم نسبت به این موضوع با امام (ره) همراه نبودند. در نتیجه امام (ره) در دوره‌ای به مبارزه با تحجر دینی می‌پرداخت که به بیان خود ایشان، در حوزه علمیه «یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به‌شمار می‌رفت.» جالب است بدانیم که آثار فلسفی و عرفانی امام (ره) عمدتا مربوط به این دوره است و ایشان در خاطره‌ای، این فضا را این‌گونه توصیف می‌کنند: «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند؛ چراکه من فلسفه می‌گفتم.»

اگر چه حضرت امام (ره) از دوران تأسیس حوزه علمیه قم، همواره همراه مرحوم آیت‌الله بروجردی بودند؛ اما پس از ارتحال ایشان، برای شکستن فضای اختناق رضاخانی و احیای حوزه علمیه تلاش‌های بسیاری را انجام دادند. این موضوع از این رو اهمیت دارد که بدانیم سازمان روحانیت در نگاه امام (ره) وظیفه راهبری جامعه را برعهده داشت و عملا در این نگاه، تحول ایدئولوژیک و نیز تغییر رویکرد جامعه دینی و حوزه‌های علمیه نسبت به دین، مقدمه لازم انقلاب اسلامی بود.

در همین زمینه تلاش‌های امام (ره) برای وحدت مرجعیت و زعامت و تقویت حوزه علمیه، یکی از بنیادی‌ترین حلقه‌های تحول‌خواهی در تاریخ مبارزات امام (ره) بود. تا جایی که نقل شده ایشان صد‌ها نامه به علمای بلاد مختلف نوشت تا آن‌ها را متقاعد کند که از آیت‌الله بروجردی بخواهند به قم عزیمت کند و زعامت حوزه علمیه را به عهده بگیرد و این مسأله علی‌رغم رویه متفاوت سیاسی آیت‌الله بروجردی، نقش مؤثری را در تاریخ ایفا کرد. از طرفی شاید اولین مبارزه تحول‌خواهانه امام (ره) به تحجرستیزی و مقابله با اسلام ظاهرگرا و رویکرد فقهی و تعبدی صرف در حوزه علمیه بازگردد. موضوعی که اسلام سیاسی را در مقابل اسلام سکولار قرار می‌داد و این رویه موجب شد تا اسلام سیاسی و انقلابی را با تبیین بهتری در کشور شاهد باشیم. موضوعی که امام خمینی (ره) از آن این‌گونه یاد می‌کند که: «والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کرده‌اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‌گیرد.»

در نتیجه این تلاش‌های امام (ره) با سخنرانی‌های آگاهی‌بخش ایشان در حوزه علمیه قم و نجف و صدور اطلاعیه‌های سیاسی مشترک با علما و مبارزات امام (ره) در دوران پیش از انقلاب، منجر به ایجاد تحول در حوزه علمیه شد. تا جایی که قیام ۱۵ خرداد ۱۲۴۲ و قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ که دو نقطه‌عطف آغازین و پایانی در تاریخ انقلاب بود، از قم و با محوریت حوزه علمیه شکل گرفت. از طرفی امام (ره) با تدریس شاگردان مکتبی خود، نگرش صحیح به اسلام را به آنان آموزش داده و موجب ترویج این مسأله شدند. این مسأله تا جایی پیش می‌رفت که در دهه ۱۳۴۰ در همین جلسات درس، عمیق‌ترین تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی و شدیدترین فریاد‌های کوبنده در مقابل رژیم شاه شنیده می‌شد.

بزرگانی همچون شهید سیدمصطفی خمینی و بسیاری از شهدای مبارزات انقلاب، در این جلسات درس تربیت شدند و بزرگانی همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، مقام معظم رهبری و… با رسیدن به عمق اجتهاد دینی و پس از آن، با شاگردی در مکتب مبارزاتی و سیاسی امام خمینی (ره) در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب، برای طراحی ساختار‌های جمهوری اسلامی بر اساس مکتب اسلام ناب امام خمینی (ره) پا به میدان گذاشتند. بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از بزرگان جریان روحانیت پس از انقلاب، از جمله آیات عظام تأثیرگذار در مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان قانون اساسی و مراجع عظام تقلید، شاگردان و مقرران دروس فقه و اصول حضرت امام (ره) در دوران تدریس ایشان در حوزه علمیه قم هستند.

تحول‌آفرینی امام (ره) با ایجاد روحیه خودباوری مردم

رکن دوم از ارکان تحول‌آفرینی، ایجاد نوآوری در ساختارها، نظامات حکومت اسلامی و جامعه دینی از نگاه امام خمینی (ره)، رکن جمهوریت یا همان مشارکت حداکثری مردم در نظام اسلامی از طراحی تا اقدام و عملیات است. امام (ره) از همان ابتدای قیام خویش، به توانمندی جامعه اسلامی در برآوردن نیاز‌های خود و حرکت در مسیر تعالی باور داشت و معتقد بود اگر جامعه، آزادی و استقلال داشته باشد و از استبداد داخلی و استعمار خارجی رهایی یابد، خلاقیت و نوآوری از متن جامعه موج خواهد زد. این باور، ایده نوآورانه امام (ره) برای طراحی آینده حکومت و جامعه اسلامی ایران بود.

خودباوری و تحول مردم در این مسأله یکی از موضوعاتی است که امام (ره) با تأکید بر مفهوم قانون‌مداری توانستند در جامعه ایجاد کنند. البته ضروری است به این مسأله توجه کنیم که ایشان در زمانی بر این موضوع تأکید داشتند که نگاه به غرب نگاه بالا به پایینی بود و ایشان در این رابطه می‌فرمایند: «طوری ما را الآن تحقیر کردند این‌ها و ما را میان‌تهی کردند که ما باورمان آمده است که ما هیچی نداریم و آن‌ها همه‌چیز دارند… چیز‌هایی که ما خودمان می‌توانیم درست کنیم، خودمان درست کنیم و هر چیز را می‌توانید درصدد [باشید]وقتی «انسان» باشد، می‌تواند درست کند؛ می‌تواند همچو کاری را بکند.

لکن وضع را این‌طوری به بار آورده بودند که ما باورمان آمده بود که چیزی نداریم؛ ما چیزی نمی‌دانیم؛ باید ما از خارج بگیریم؛ باید همه‌چیز از خارج بگیریم و اگر واقعا این‌طور است که یک مصیبتی است و اگر این‌طور نیست و ما را این‌طور تربیت کردند که باورمان بیاید، این هم یک مصیبت دیگری است.»

عزتمندی و خودباوری که امام (ره) توانست در جامعه ایجاد کند، موجب شد استعداد‌ها و ظرفیت‌های جامعه در حوزه‌های مختلف شکوفا شده و بتوانیم امروز به جایگاهی برسیم که در بسیاری از علوم پیشرفته دنیا جزو کشور‌های ابرقدرت تصمیم‌گیر باشیم و تمامی این موارد، از جمله دستاورد‌های نگاه خودباورانه و تحول‌محورانه امام (ره) نسبت به موضوعات است. نگاهی که امام (ره) بر ضرورت استفاده از ظرفیت‌های شرقی، بدون وادادگی و نگاه‌های غربی تأکید دارند و ایشان در این رابطه می‌فرمایند: «شما جوان‌ها، شما‌هایی که جوان‌ها را تربیت می‌کنید، درصدد این باشید که اولا مغز‌های آن‌ها را از این چیزی که پُر کردند از آنها، این مغز‌هایی که پُر شده است از اینکه مغز شرقی را برداشتند، جایش مغز غربی گذاشتند، شست‌وشو کنید.

به آن‌ها حالی کنید که شما خودتان مفاخر داشتید، خودتان فرهنگ دارید، خودتان همه‌چیز دارید و به آن‌ها حالی کنید که باید خودتان هر کاری را بکنید.» نگاه تحول‌محورانه‌ای که بر خلاقیت‌ها و نوآوری‌های مردمی متکی بود و همین حرکت‌های مردمی موجب شد که شاهد استمرار انقلاب در حوزه‌های مختلف باشیم. موضوعی که در منطقه و دیگر کشور‌های جهان نیز موجب تحول شد و این مسأله به تمامی دنیا تسری پیدا کرد.

نگاه تحول‌خواهانه امام خمینی (ره) در منطقه و جهان اسلام

شکی در این مسأله وجود ندارد که جهان اسلام از فردای پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و تحت تأثیر آن با تغییر و تحول روبه‌رو شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد افزایش جنبش‌های اسلامی در منطقه بودیم که از خاور دور تا غرب آسیا و کرانه‌های اقیانوس اطلس و مغرب اسلامی را شامل می‌شدند و جنبش‌های رهایی‌بخش در کشمیر، افغانستان، تونس، الجزایر، آسیای میانه و کشور‌های حوزه خلیج فارس از جمله آنان بودند. حرکتی که در ادامه موجب رنگ‌باختن حرکت‌های ملی، مارکسیستی و التقاطی شد و عملا تحرکات اسلامی در جهان جان تازه‌ای گرفت. در واقع پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که ادیان به ویژه دین اسلام با گذشت زمان و توسعه مدرنیزاسیون، نه تنها به پایان راه نرسیده است، بلکه به عنوان مهم‌ترین راه نجات بشریت از ظلم و بیدادگری احیای شده و دنیای مادی‌گرا معنویت‌گریز را متوقف ساخته و دریچه‌ای از معنویت و اعتقادات مذهبی را در راستای رستگاری و رهایی بشریت از قید قدرت‌های استعمارگر گشوده است.

در این میان نقش امام خمینی (ره) به عنوان نظریه‌پرداز و احیاگر تفکر دینی از انظار دور نمانده و به اعتقاد و اعتراف بسیاری از اندیشمندان و شرق‌شناسان، اسلام‌شناسان و جامعه‌شناسان غربی، ایشان بزرگ‌ترین احیاگر تفکر و ارزش‌های اسلامی است که آنچه اصلاح‌گران، تجدیدگرایان، متجدد‌ها و بیدارگرایان اسلامی از قرن ۱۹ میلادی تا زمان آغاز نهضت در ایران به عنوان آرمانی تبلیغ می‌کردند، امام خمینی (ره) در صحنه عمل پیاده و دوران جدید رنسانس را آغاز کرد.

حضرت امام (ره) و استراتژی ایشان در زمینه تشکیل حکومت اسلامی، تجربیات ارزشمند و غنی را فراروی مسیر مبارزاتی جنبش‌های اسلامی قرار داد که بارقه‌ای امید و پیروزی را برای آنان به ارمغان گذاشت. تجربیات عینی و استراتژی مبارزاتی حضرت امام (ره)، بزرگ‌ترین دستاورد‌های عینی و موفق رهبری جنبش دینی را در تاریخ نهضت‌های دینی و جنبش‌های اسلامی از خود به یادگار گذاشت؛ زیرا نهضت‌های تجدید حیات سیاسی که به تاز‌گی در میان مسلمانان رایج گردیده بود، چندان نتوانستند به اهداف مطلوب خویش در سطح تشکیل دولت اسلامی برسند و انقلاب اسلامی ایران، نخستین تجربه موفق و پیروزمندانه نهضت دینی بود که توانست برای نخستین‌بار، اهداف و آرمان‌های خیزش‌های اسلامی و جنبش‌های دینی را در ایران اسلامی جامه عمل پوشاند.

این امر از یک‌سو مجموعه گران‌سنگ تجربیات سیاسی و دینی را فراروی پیشگامان نهضت‌های اسلامی قرار داده و از دیگر سوی، امید به پیروزی و توفیق نیل به آرمان والای این نهضت‌ها را که سالیان متمادی تنها به عنوان آرمان و اهداف مقدس در مرحله نظر باقی‌مانده بود به وجود آورد.

در واقع پیروزی اندیشه‌های رهبر انقلاب اسلامی، رهبران بسیاری از کشور‌ها را در احیای اسلام و مقابله با غرب ترغیب کرده و آن‌ها با استقبال از بسیاری مضامین اندیشه‌های ایشان همچون تقبیح فساد اداری، رد مادی‌گرایی فزونی‌خواهانه، انتقاد از غرب‌زدگی و اجرای قوانین اسلامی، از رهبر انقلاب اسلامی الهام گرفتند.

بسیاری بر این باورند که دستور کار امام (ره) که موجب شد جنبش سیاسی ایشان اثرگذار باشد، اتحاد همه مسلمانان در تلاش‌های فرهنگی و سیاسی در مقابل شرق و غرب بود. با پیروزی در این تلاش‌ها، امام (ره) به اثبات رساند که در اجرای اصول و آرمان‌هایش در کشور و گسترش آن در خارج موفق بوده است.

فعالان اسلامی در سراسر جهان توانستند خودشان را با بسیاری از اصول ارزشی رهبر انقلاب اسلامی همخوان و هم‌آواز ببینند. یکی از نکات مهم درباره انقلاب اسلامی ایران، توانایی بالای گفتمان اسلام‌گرایی در خلق یک ذهنیت جدید بود. یعنی پرورش یک مسلمان به عنوان عنصری سیاسی ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی و در پایان می‌توان به این مسأله اشاره کرد که نگاه تحول‌خواهانه امام (ره) در واقعیت منجر به تربیت نسلی در جهان با تأکید بر مفاهیم ضد استکبار و ضد طاغوتی شد.

شاید «خط امام» تعبیر مناسبی از منظومه فکری امام خمینی (ره) قبل و پس از انقلاب اسلامی است که بهترین مفسر آن، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هستند که از مبانی این تفکر در سطح انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی حفاظت می‌کنند و آن را به پیش می‌برند.

منبع: صبح نو

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام خمینی (ره)؛ متفکری تحول‌آفرین بیشتر بخوانید »

«چرچیل» با کدام تصویر در خاطره تاریخی مردم انگلیس ماندگار شد+فیلم

«چرچیل» با کدام تصویر در خاطره تاریخی مردم انگلیس ماندگار شد+فیلم



یاد «وینستون چرچیل» سیاستمدار انگلیسی، به دلیل سیاست های جنجالی اش همواره در خاطره مردم انگلیس زنده است، اما تصویری از وی بیشتر در خاطره ها باقی مانده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، یاد «وینستون چرچیل» سیاستمدار انگلیسی، به دلیل سیاست های جنجالی اش همواره در خاطره مردم انگلیس زنده است، اما تصویری از وی بیشتر در خاطره ها باقی مانده است.

در این تصاویر که از آن به عنوان به یادماندنی ترین رخداد تاریخ سیاسی انگلیس یاد می شود، چرچیل در سال ۱۹۵۵، در حال خروج از دفتر نخست وزیری (شماره ۱۰ داونینگ استریت) به مقصد کاخ باکینگهام است تا به دلیل شرایط بد جسمانی، استعفای خودش را تقدیم ملکه انگلیس کند:

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«چرچیل» با کدام تصویر در خاطره تاریخی مردم انگلیس ماندگار شد+فیلم بیشتر بخوانید »

پیروزی انقلاب مشروطه؛ نطقه عطفی در روند مردم سالاری درایران

پیروزی انقلاب مشروطه؛ نقطه عطفی در روند مردم سالاری ایران


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- علی عبدالصمدی؛ چهاردهم مرداد نقطه‌ی عطف بسیار مهمی در تاریخ معاصر کشور ماست.

در سال ۱۲۸۵ هجری خورشیدی فرمان مشروطیت به امضای مظفرالدین شاه قاجار رسید. از فردای آن روز نخستین مجلس شورای ملی ایران افتتاح شد و در مورخ چهاردهم مهر همان سال طی برگزاری انتخاباتی نمایندگان و وکلای ملت به مجلس شورای ملی ایران راه یافتند.

پیروزی انقلاب مشروطه و در مقیاس بزرگ‌تر آن نهضت مشروطیت یکی از مهم‌ترین اتفاقات و رویداد‌های سیاسی و استراتژیک تاریخ معاصر ایران زمین به شمار می‌رود. این رخداد را می‌توان از چند وجه مورد بررسی و کاوش قرار داد.

نخست اینکه وظایف، اختیارات شخص اول مملکت و نیز سایر مسئولین کشوری و لشکری مشخص و محدود شد. دوم این که پیروزی این انقلاب سنگ بنایی جهت تفکیک قوای سه گانه‌ی مقننه، قضاییه و مجری بود. در کنار دارالشورا که همان مجلس شورای ملی باشد، تاسیس عدالتخانه از خواسته‌های مردم در انقلاب مشروطه بود؛ عدالتخانه‌ای که قرار بود سبک نوین و امروزی تری از قضاوت و عدالت گستری را در جامعه‌ی نوین ایرانی پدیدار سازد. برگزاری انتخابات مردمی از اهم دستاورد‌های این نهضت بزرگ بود.

مجلس در ایران از بدو تاسیس دوران پر افت و خیزی را پشت سر نهاده است. پس از درگذشت مظفرالدین شاه، فرزندش به تخت سلطنت نشست و زمانی که متوجه شد که اختیاراتش محدود و محصور به قانون اساسی مشروطه است مجلس را به توپ بست که نهایتا با انقلاب مشروطه‌ی دوم مواجه شد و از کشور گریخت.

احمد شاه نیز، چون در سن کودکی به تاج و تخت رسید عملا قدرتی نداشت و نواب او بیشتر حکمرانی داشتند. تا این که سردار سپه رضا خان میر پنج رسما سلطنت خود را اعلام کرد و سلسله‌ی پهلوی آینه‌ی دیگری از تاریخ معاصر را پیش روی مجلس نهاد.

با پیروزی انقلاب اسلامی هفتاد و دو سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه برگی دیگر از تاریخ ورق خورد و قوانین مصوب در مجلس منوط به هماهنگی با شریعت مقدس اسلام به تصویب رسید. مجلس شورای ملی ایران به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد و عصری دیگر از پردازش قانون در ایران آغاز شد. دورانی که درکنار همه‌ی رخداد‌ها و اتفاقات و رویداد‌های ریز و درشت آن، توجه به دین مبین اسلام در صدر همه‌ی مصوبات و آیین نامه‌ها قرار گرفت.

نباید هرگز این نکته‌ی اساسی و مهم را فراموش کرد که در زمانی انقلاب مشروطه به پیروزی رسید که اکثر کشور‌های همسایه و هم منطقه‌ای اصلا وجود خارجی نداشتند. در بسیاری ممالک غربی که امروز داعیه‌ی دموکراسی و مردم سالاریشان گوش فلک را کر می‌کند نیز یا از مجلس خبری نبود یا مجلسشان بله قربان گو و گوش به فرمان اوامر دست‌های پشت پرده بودند.

انتهای پیام/۱۳۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیروزی انقلاب مشروطه؛ نقطه عطفی در روند مردم سالاری ایران بیشتر بخوانید »