تاسیسات هسته ای

تداوم رعب و وحشت صهیونیست‌ها از موشک‌های نقطه‌زن حزب‌الله

تداوم رعب و وحشت صهیونیست‌ها از موشک‌های نقطه‌زن حزب‌الله



مقامات نظامی و کارشناسان صهیونیست بار دیگر اعتراف کردند که هیچ نقطه از اراضی اشغالی در هر جنگ آینده از موشک‌های حزب‌الله در امان نخواهد بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، موشک‌های نقطه‌زن حزب الله که از دو دهه گذشته خواب از چشمان صهیونیست‌ها ربوده، همواره مهمترین منبع نگرانی تل‌آویو در هرگونه رویارویی آینده با حزب‌الله است؛ چیزی که کارشناسان و مقامات رژیم صهیونیستی بارها به آن اعتراف کرده‌اند. اخیرا پهپادها و سامانه پدافند هوایی حزب‌الله نیز به این دغدغه و نگرانی اشغالگران اضافه شده است.

در همین راستا روزنامه فرامنطقه‌ای رای‌الیوم در سرمقاله جدید خود به بررسی ابعاد ترس و وحشت صهیونیست‌ها از ورود به هرگونه جنگ با مقاومت پرداخت و نوشت: آیا ممکن است که رژیم اشغالگر صهیونیستی قصد آغاز جنگ علیه حزب الله را داشته باشد؟ واقعیت آن است که رژیم صهیونیستی از طریق تهدید تلاش می‌کند در چارچوب جنگ روانی علیه حزب‌الله نقطه قوتی برای خود به دست بیاورد؛ چرا که صهیونیست‌ها حزب الله را دومین تهدید استراتژیک بعد از ایران می‌دانند و گروه‌های فلسطینی در نوار غزه نیز سومین تهدید راهبردی برای رژیم صهیونیستی هستند.

بیشتر بخوانید:

حزب‌الله بعد از ۳۰ سال دبیرکلی سید حسن نصرالله

در همین زمینه تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از محافل امنیتی آگاه این رژیم فاش کرد که حدود ۲۳۰  هزار موشک با بردها و انواع  مختلف  به سمت اسرائیل (اراضی اشغالی) هدایت شده است و حزب الله در جنگ آینده روزانه حدود ۱۵۰۰ موشک به سمت اراضی اشغالی شلیک خواهد کرد.

تلویزیون رژیم صهیونیستی در این گزارش خود افزود،  اسرائیل در جنگ بعدی در معرض حمله نیروهای ویژه حزب الله  در نزدیکی مرزها قرار خواهد گرفت.  همچنین حزب‌الله صدها هواپیمای بدون سرنشین در اختیار دارد که اکثر آنها تهاجمی هستند.

در این بین فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کردند که سامانه‌های دفاعی این رژیم در حال آماده‌سازی برای مقابله با موشک‌هایی هستند که به مواضع  و پایگاه‌های نظامی حساس اسرائیل اصابت می‌کنند.  آنها در عین حال اعتراف کردند که هر نقطه  از اراضی اشغالی در تیررس موشک‌های حزب الله است، از جمله فرودگاه بن گوریون و تاسیسات هسته‌ای دیمونا.

محافل امنیتی رژیم صهیونیستی در این زمینه گزارش دادند که اسرائیل تلاش می‌کند تا سامانه‌های هشدار زودهنگام خود را فعال کند. اما مهمترین نکته در آخرین مانور ارتش اسرائیل این است که  اسرائیلی‌ها باید در جنگ آینده کمترین تلفات ممکن را متحمل شوند.

اما سناریوی این مانور با اظهارات فرمانده تیپ شمالی ارتش رژیم صهیونیستی که در روزنامه صهیونیستی معاریو منتشر شده مغایرت دارد.  او تاکید می‌کند که جنگ با حزب الله در جبهه شمالی بسیار سخت خواهد بود؛ زیرا حزب الله بیش از ۱۰۰هزار موشک با بردهای مختلف دارد و این به معنای آن است که هیچ منطقه‌ای در اسرائیل (فلسطین اشغالی) امن نخواهد بود.

کارشناسان معتقدند با وجود پیام‌های اطمینان بخش مقامات صهیونیست به شهرک‌نشینان این رژیم، اما تصمیم‌سازان تل‌آویو به خوبی می‌دانند که دور کردن جبهه داخلی اسرائیل از جنگ آینده به امری غیرممکن تبدیل شده است. بنابراین شهرک نشینان صهیونیست که دیگر نمی‌توانند فریب ادعاها و اکاذیب سرویس‌های نظامی و امنیتی را بخورند در حالتی از ترس و وحشت از جنگ آینده به سر می‌برند.

روزنامه فرامنطقه‌ای رای الیوم در ادامه گزارش خود به ادعاهای یکی از فرماندهان دپارتمان توسعه رزمی در ارتش رژیم صهیونیستی اشاره کرد که گفته بود «اگر حزب الله از سدِ هزار موشک نقطه زن عبور کند اسرائیل مجبور است جنگ علیه حزب الله را آغاز کند هرچند که این تصمیم بسیار دشوار خواهد بود».

رای الیوم افزود، گزارش راهبردی رسمی رژیم صهیونیستی برای سال ۲۰۲۲ که اعلام کرده بود حزب الله بعد از ایران دومین تهدید استراتژیک برای اسرائیل محسوب می‌شود جای تعجب ندارد و این اظهارات صهیونیست‌ها چیز جدیدی نیست.  اما آنچه که عجیب به نظر می‌رسد ادعاهای  ژنرال «عیران نیف» بود  که گفت اگر حزب الله از سد هزار موشک دقیق عبور کند، اسرائیل مجبور به آغاز جنگ خواهد شد.

نکته تمسخر آمیز اظهارات این ژنرال صهیونیست آنجاست که یک سقف برای موشک‌های دقیق حزب الله تعیین کرده ؛ یعنی تولید این موشک‌ها تا ۹۹۹ فروند مجاز و قابل تحمل است اما اگر یک موشک اضافه تولید شود یعنی  حزب الله از خط قرمزهای اسرائیل عبور کرده و این امر می‌تواند  آتش جنگ را روشن کند!

در واقع این اظهارات ژنرال  اسرائیلی اوج سرگردانی و وحشت صهیونیست‌ها از هرگونه جنگ آینده با حزب الله را نشان می‌دهد و بسیاری این اظهارات را مضحک می‌دانند و معتقدند در سایه رعب و وحشتی که این روزها به ویژه فرماندهان ارتش اسرائیل تجربه می‌کنند بیان چنین اظهاراتی هذیان گویی است.

پیشتر نیز چندین ژنرال صهیونیست در ارتش این رژیم همین تهدیدها را مطرح کرده و گفته بودند به محض اینکه حزب‌الله کار تولید موشک‌های دقیق خود را آغاز کند جنگنده‌های اسرائیلی آنها  را منهدم می‌کنند.

اما اکنون خود صهیونیست‌ها اعتراف می‌کنند که حزب الله این موشک‌ها را در اختیار دارد و تاکنون موسسه نظامی اسرائیل هیچ کاری نتوانسته است انجام دهد.  حتی کارشناسان و سران صهیونیست در جنگ اخیر با گروه‌های فلسطینی در نوار غزه اعتراف کردند، زمانی که شرایط اسرائیل در برابر موشک‌های فلسطینی به این شکل است وضعیت آن در مقابل حزب الله به چه صورت خواهد شد؟

ژنرال‌های صهیونیست در گزارش راهبردی سالانه این رژیم اعتراف می‌کنند که حزب‌الله بیش از ۱۵۰ هزار موشک در ابعاد و اندازه‌های مختلف را در اختیار دارد و حتی ممکن است تعداد آنها به بیش از ۲۰۰ هزار فروند رسیده باشد؛ جایی که حزب‌الله می‌تواند روزانه با ۱۵۰۰ موشک هر نقطه از اراضی اشغالی از جمله رآکتور هسته‌ای دیمونا را هدف قرار دهد.

البته مسئله شلیک ۱۵۰۰ موشک در روز به عمق اراضی اشغالی موضوع جدیدی نیست و گروه‌های مقاومت در نوار غزه طی یازده روز ۴۳۰۰ موشک  به سمت اراضی اشغالی شلیک کردند. اما تحول جدیدی که اسرائیلی‌ها در هر جنگ آینده از آن وحشت دارند حمله زمینی به این رژیم است؛ چرا که نیروهای ویژه حزب الله به همراه صدها و شاید هزاران پهپاد طی یک عملیات حساب شده می‌توانند صهیونیست‌ها را فلج کنند.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تداوم رعب و وحشت صهیونیست‌ها از موشک‌های نقطه‌زن حزب‌الله بیشتر بخوانید »

فیلمی ناب از حمله جسورانه فانتوم ایرانی به مواضع نیروهای عراقی


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، یک کاربر فضای مجازی در توییتر نوشت:

این فیلم ناب رو امروز دیدم

حمله جسورانه فانتوم ایرانی به مواضع نیروهای عراقی

از فیلم لذت ببرید و ماجراشو در ادامه بخونید

(فقط اون لحظات پراضطراب که فانتوم در میان آتش سنگین پدافند مانور میده)

ماجرا رو از صفحه اینستای guard_javiidan نقل می کنم.

همه میدونید که پدافند بغداد با مسکو مقایسه میشد اینقدر که قوی بود و صدام هم تبلیغات زیادی روی این مسئله می کرد.

یه بار خبرنگارای غربی رو با اتوبوس به جبهه بردن تا از تصرفات و پیشروی‌های عراق بازدید کنند.

وسط این بازدید، یک‌ جنگنده ایرانی وارد شد و جلوی چشم خبرنگاران به مواضع عراقی حمله کرد.

همزمان پدافند سنگین عراقیا به سمتش شلیک می شد ولی برای خلبان که فرج الله براتپور بود اهمیتی نداشت.

تیمسار براتپور لیدر حمله به اچ٣ هم بوده.

جسارت خلبان ایرانی باعث شد که شبکه BBC مستندی با عنوان «Iranian crazy pilots» بسازه و این فیلم احتمالا مربوط به همون واقعه هست.

در قسمت آخر این فیلم هم تصاویر دیگری از حمله فانتوم‌های ایرانی به بغداد و احتمالا تاسیسات هسته‌ای تموز (اوسیراک) را دیدین که با عنوان عملیات شمشیر سوزان در تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۹ توسط ٤ فروند فانتوم انجام شد و لیدرش هم سرگرد شهید محمدحسن قهستانی بود.

فیلمی ناب از حمله جسورانه فانتوم ایرانی به مواضع نیروهای عراقی

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

فیلمی ناب از حمله جسورانه فانتوم ایرانی به مواضع نیروهای عراقی بیشتر بخوانید »

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت

احمقانه و احمقانه‌تر!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: هر قدر آدمی از گفتار و رفتار برخی مدیران، دچار ملال می‌شود، از مشاهده خدمتگزاران پاکباخته به شوق می‌آید و ناخودآگاه مترنم می‌شود؛ «سیر نمی‌شوم ز تو، ‌ای مَه جان فزای من». به تعبیر مولوی «آمد دی خیال تو، گفت مرا که غم مخور- گفتم غم نمی‌خورم، ‌ای غم تو دوای من/…گفتم روزَکی دو سه، مانده‌امُ در آب و گل- بسته خوفم و رجا، تا برسد صلای من/ گفت در آب و گل نِه ‌ای، سایه توست این طرف- بُرد تو را از این جهان، صنعت جان رُبای من/ زینچِ بگفت دلبرم، عقل پرید از سرم- باقی قصه عقل کُل، بو نبرد چه جای من».

سرآمد آن خوبان دلربا، حاج قاسم عزیز است که داغ او، انگار بنای سرد شدن ندارد؛ و چگونه خاموش شود داغ خدمتگزار وارسته‌ای که چند ماه مانده به وصال شهادت، به دختر گرامی‌اش نوشت «فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم، نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم… وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه… چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست… خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم…».

آن تراز مروّت که به تعبیر رسای رهبر حکیم انقلاب، «قهرمان ملت ایران، اسم رمز بسیج‌گری در جهان اسلام، و نرم‌افزار مقاومت و پیروزی» شد، چنان درست زیسته و تجربه اندوخته بود که می‌گفت «من با تجربه می‌گویم؛ میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.». ۷ هزار میلیارد دلار خسارتی که آمریکا در منطقه دید، در مقابل ازاله حیثیتش هیچ است و این ضربه برگشت ناپذیر را حاج قاسم با بسیج ظرفیت‌ها، به آمریکای بوش و اوباما و ترامپ زد. این سیلی آبدار، همان است که وب‌سایت الجزیره مرداد ۹۴ (چند هفته پس از انعقاد برجام) به قلم یکی از مخالفان جمهوری اسلامی درباره‌اش نوشت «توافق هسته‌ای، تبدیل به گل سرسبد دستاوردهای اوباما به ‌عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد. به تعبیر جوزف نای، این ‌ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته ‌ای‌ دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف دکترین و شکستن ساختار آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی ‌انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله ‌بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست. از همان مرزهای پر منفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هسته‌ای را بازرسی و رصد کنند، از همان مرزها قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و جوزف نای را دور زده است».

با وجود اعتراف دشمن به اقتدار ایران، عجیب است که وقتی کارشناسان می‌گویند آمریکا بدون دادن تضمین و خسارت نمی‌تواند به توافق برگردد، دولتمردی پاسخ می‌دهد «این حرف‌ها یعنی راه انداختن جنگ جهانی»! و این در حالی است که همان مدیر، پنج شش سال قبل هم مردم را می‌ترساند. باراک اوباما ۲۱ دی ۹۵، در نطق خداحافظی خود در شیکاگو گفت «اگر ۸ سال پیش به شما گفته بودم می‌توانیم برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کنیم، احتمالا می‌گفتید بیش از حد بلند پروازانه است. اما ما با توافق توانستیم». دولتمرد ما از کدام جنگ موهوم حرف می‌زد، در حالی که توماس فریدمن تحلیلگر ارشد دموکرات‌ها و مشاور دولت اوباما، ۱۲ تیر ماه ۹۴ (ده روز قبل از اعلام توافق برجام) در نیویورک‌تایمز نوشت «توافق پیش‌ِ رو، به اوباما این امکان را می‌دهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه می‌توان به دست آورد».

چرا تحریم‌ها ماندگار شد؟ چون برخی سیاستمداران در تحریف واقعیات، همان کاری را کردند که دشمن نمی‌توانست. مردم ما پنج سال قبل، هنگامی که ادعای «بستن با آمریکا و اوبامای مودب» مطرح بود، از دولتمردی شنیدند «همه تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی بالمره (یکجا) در روز اجرای توافق لغو می‌شود»؛ اما تحریم‌های قافیه‌دار دولت اوباما، پس از برجام، پشت سر هم آمد؛ ویزا، آیسا، سیسادا، کاتسا و…! با این همه، دولتمرد ما به جای جبران‌اشتباه خود می‌گوید «رئیس‌جمهور (جدید) آمریکا فقط یک امضا کند، به تعهدات برمی‌گردیم» و می‌افزاید «نخواهیم گذاشت کسانی پایان تحریم را حتی یک ساعت و یک دقیقه به تأخیر بیندازند، این حق مردم ماست». البته لغو تحریم‌ها نه وعده سال ۹۴، بلکه قبل از آن، وعده توافق سعدآباد در سال۸۲ بود. ادعا شد برخی تحریم‌ها در ازای ۶ماه تعلیق هسته‌ای برداشته می‌شود؛ اما شش ماه شد دو سال، و اروپایی‌ها بی‌آنکه به وعده خود عمل کنند، گفتند بهترین تضمینی که می‌توانید بدهید، دائمی کردن تعلیق (تعطیلی) برنامه هسته‌ای است!

حالا همان‌ها به همراه تیم بایدن می‌گویند محدودیت‌های رو به پایان برجام باید تمدید، و محدودیت‌های موشکی و منطقه‌ای هم بر آنها اضافه شود. کار به جایی رسیده که جوزب بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید «ایرانی‌ها حق دارند احساس کنند در برجام به آنها خیانت شده است و احتمالاً نمی‌خواهند دوباره با همان کارت‌ها بازی کنند». همچنین نشریه آمریکایی Responsible Statecraft تاکید می‌کند «بعد از خروج آمریکا از برجام، میانه‌روها در ایران چهره‌ای احمقانه پیدا کردند، بنابراین شانس‌شان را به این راحتی دوباره امتحان نخواهند کرد؛ چون با شکست دوم، چهره‌ای احمقانه‌تر پیدا خواهند کرد، حتی اگر دولتمردان در واشنگتن تغییر کرده باشند». اما دل دولتمرد ما، از گستاخی‌ها غرب غنج می‌رود! او در این ۱۷ سال دو بار وعده داد تحریم‌ها را برمی‌دارد و خسارات هنگفت به‌بار آورد. حالا هم ادعا می‌کند نباید در برداشتن تحریم‌ها، حتی یک ساعت هم تاخیر کرد! تحریم‌ها را که دوبار برداشتید و به ته دیگش رسیدید، چه چیزی را بردارید؟ «برداشتن تحریم»، اسم رمز واگذاری منابع قدرت ملی است؟

اگر گفتار ناشایست برخی سیاسیون را با رفتار آنها تطبیق دهیم، مفهوم واقعی‌اش این می‌شود که «تا من هستم -و به جای زدن به سینه دشمن، واقعیت‌ها را تحریف می‌کنم- تحریم برداشته نخواهد شد»! القای گزاره «امضای بایدن، کافی و تضمین است» (مانند تعبیر «امضای کری تضمین است»)، در حالی است که حتی آقایان ظریف و عراقچی هم در یکی دو سال اخیر اذعان کردند «توافق با آمریکا، به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد» و «نتیجه پایبندی به برجام، تحریم‌های بیشتر بود. درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می‌دهد». دیروز هم سخنگوی وزارت خارجه به درستی گفت «برجام نشان داد امضای ظریف، از کل دولت آمریکا معتبرتر است». با همه اینها، چرا آقای روحانی اصرار دارد واقعیت‌ها را وارونه روایت کند!؟ این چه تدبیری است که به آمریکا و اروپا اطمینان می‌دهد رئیس‌دولت ما در قبال منافع ملی و عهدشکنی مداوم دشمن، هیچ خط قرمزی ندارد؟ آن تضمینی که او به موگرینی -در واقع به ترامپ- داد مبنی بر اینکه در صورت خروج آمریکا از توافق، همچنان در برجام می‌ماند، خطرناک‌تر بود، یا این اطمینان دادن به بایدن!؟

وقتی از روحیه فلج و فشل در برخی مدیریت‌ها حرف می‌زنیم، دقیقا از چه سخن می‌گوییم؟ محمد سلامتی (حامی دولت و دبیرکل سازمان منحله مجاهدین انقلاب) اخیرا به تلخی گفت «دولت می‌توانست مشکلات اقتصادی را با استفاده از ظرفیت‌های داخلی بسیار کم کند. اما هدایت‌کنندگان اقتصادی در دولت نه اعتقادی به این امر دارند و نه توان آن را. وقتی به دلیل تحریم‌ها و از آن مهم‌تر به‌ دلیل ناهماهنگی‌های داخلی و بوروکراسی، واحدهای تولیدی تعطیل یا نیمه ‌فعال می‌شوند، کمک و حمایت دولت یک ضرورت غیرقابل اجتناب بوده و می‌تواند آنها را نجات دهد. اما مسئولان دولت، با افتخار بر اعتقاد به اقتصاد آزاد، رها کردن بازار را توجیه می‌کنند. آن وقت کاری که آنها باید برای احیای واحدهای تولیدی انجام دهند، قوه قضائیه انجام می‌دهد و باز هم یاد نمی‌گیرند(!) من در ابتدای دولت پیشنهاد و انتظارم این بود که از همان ابتدا، ستادی شبیه ستادی که اکنون برای مقابله با کرونا عمل می‌کند، برای احیای واحدهای تولیدی تشکیل دهد. متاسفانه این کار نشد. این ناشی از اتکا و خوش‌بینی مفرط نسبت به دستاوردهای سریع برجام و بی‌توجهی به ضرورت تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی و اثربخشی آن، در زمان بحران بود».

سند دیگر، روزنامه رسمی دولت است که از قول یک صاحب‌نظر اقتصادی نوشت «بودجه، مهم‌ترین سند مالی کشور است و ظرفیت‌های زیادی برای اصلاح ساختار اقتصادی دارد. با کاهش هزینه‌های غیرضرور و افزایش منابع درآمدی پایدار و بدون آثار تورمی، می‌توان بودجه و سپس ساختار اقتصادی را اصلاح کرد.

دو راهکار مهم وجود دارد که دولت با اتکا به آنها می‌تواند از درآمد نفت و فروش اوراق، بی‌نیاز شود.

نخستین راهکار، کاهش هزینه‌هاست. شیوع کرونا در کنار مشکلات فراوانش، از نظر صرفه‌جویی یک فرصت طلایی به‌شمار می‌رود. در این مدت معلوم شد برخی دستگاه‌های دولتی را می‌توان حذف یا ادغام کرد. کاهش خدمات و حتی تعطیلی برخی دستگاه‌ها هیچ خدشه‌ای به اقتصاد و کسب و کارها وارد نکرد. ضمن اینکه هدایت فعالیت‌ها به بسترهای مجازی توانست تا حدود زیادی هزینه اداره سازمان‌ها و شرکت‌ها را کاهش دهد.

اقدام دیگر، عادلانه کردن حقوق در دستگاه‌های دولتی است. طبق اطلاعات موجود، میانگین حقوق دریافتی در ۶۰ شرکت دولتی، بیش از ۲۰ میلیون تومان است که با متناسب ‌سازی آن و حمایت از اقشار ضعیف، می‌توان ضمن دنبال کردن عدالت اقتصادی، از بار هزینه‌ها کاست.

سومین راهکار بسیار مهم، افزایش درآمدهای مالیاتی است. ساماندهی معافیت‌های مالیاتی می‌تواند درکنار جلوگیری از فرارهای مالیاتی، به میزان قابل‌ توجهی درآمدها را افزایش دهد، درآمدی که امکان اداره کشور تنها با اتکا به مالیات و دوری از نفت را ممکن می‌کند».



منبع خبر

احمقانه و احمقانه‌تر! بیشتر بخوانید »