تحلیل روز

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟



خلق مسلمانی‌ها با تسخیر ساختمان رادیو می‌خواستند صدایی ازآنجا پخش شود که در لوای آن پنبه ولایت‌فقیه زده‌شده و جنگ توده‌ای در خیابان‌ها راه بیافتد!

سرویس سیاست مشرق- اواخر اسفندماه سال ۱۳۵۸ انتشار خبر کودتای برخی از اعضا و هواداران حزب خلق مسلمان در تبریز مثل یک بمب ترکیده و مشخص شد مرجع تقلیدی که روزگاری خود را مبارز و در خط انقلاب می‌دانسته در یک لغزش بزرگ در برابر نظام قرارگرفته است.

ماجرای درگیری این حزب با حاکمیت از همان روزهای آغاز پیروزی انقلاب شروع می‌شود، حزب خلق مسلمان که پیرو کامل کاظم شریعتمداری بود، با استناد به مخالفت‌های شخصی ایشان با اصل ۱۱۰ قانون اساسی به فعالیت‌های بسیار گسترده و پیچیده به‌ویژه در آذربایجان پرداخت و با ارتباط‌گیری‌های گسترده با آمریکایی‌ها در مسیری قرار گرفت تا با تحریک و ایجاد آشوب‌های شهری مانع از تصویب قانون اساسی و رسمیت قانونی اصل ولایت‌فقیه شود.

حزب خلق مسلمان در نشریه خود به تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۸ و چند ماهی قبل از اعلام خروج از نظام نوشته بود[۱]:

گروه حاکم باید بداند که یک ورق‌پاره ولو نام مقدس قانون اساسی را با خود بکشد دردی دوا نخواهد کرد. هیچ نهاد قانونی تا پشتوانه‌ای ملی و مردمی آن را تأیید نکند در یک حکومت دمکراسی ضمانت اجرا نخواهد داشت و ایران نیز دیکتاتوری را تحمل نخواهد کرد.

نشریه خلق مسلمان در ۴ آذر همان سال بزرگ‌ترین تیتر صفحه اول خود را چنین انتخاب کرد:

«شرکت در رفراندوم مشروط به تجدیدنظر در قانون اساسی است» و حزب با استناد به نظرات آیت‌الله شریعتمداری در اطلاعیه‌ای موضع خود را چنین اعلام داشت:متن تهیه‌شده قانون اساسی طبق اعلام وزارت کشور در روزهای ۱۱ و ۱۲ آذر به رفراندوم گذاشته خواهد شد. حزب خلق مسلمان اعلام می‌دارد در مراجعه به متن تهیه‌شده در مجلس خبرگان ملاحظه می‌گردد صراحتی در مورد حاکمیت ملت به چشم نمی‌خورد و متن مزبور با ایرادات، تناقضات و ابهامات گوناگون خود فاقد مشخصات لازم برای اطلاق نام قانون اساسی در آن می‌باشد. حاکمیت ملت با اختیاراتی که به رهبر تفویض شده عملاً نقض خواهد گردید. پس به متنی که مواد آن یکدیگر را نقض می‌کنند چگونه می‌توان رأی داد؟ در این متن تمام قدرت‌ها در اختیار یک فرد قرارگرفته که در مقابل هیچ‌کس مسئول نیست و مسئولیت‌ها به عهده کسانی گذاشته‌شده که فاقد قدرت لازم و متناسب با مسئولیت خود می‌باشد. [۲]

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

شیخ ناسازگار و سرنوشتی که آینه عبرت شد!

بسیاری از آگاهان سیاسی در همان روزهای اولیه پیروزی انقلاب به‌خوبی می‌دانستند که نغمه‌های ناسازی که افرادی چون آیت‌الله شریعتمداری کوک کرده و آن را در مجامع خبری گاه‌وبیگاه بیان می‌کنند به چنان وضعیتی کشیده خواهد شد که امام (ره) خود مستقیم روبه‌روی این بدعت‌گذاری‌های غلط قرار خواهد گرفت.

در آن دوران حضرت امام (ره) برای مرحوم شریعتمداری پیغام فرستاده بود که آنچه از جانب خودش گلایه می‌داند را مستقیم به بیت ایشان برساند و تحت تأثیر این‌وآن علیه نظام سم‌پاشی نکند، اما «شیخ ناسازگار» سودای شنیدن چنین پیام‌هایی را نداشت.

بسیاری نیز به عرض امام (ره) رسانده بودند که شریعتمداری راهی کج در پیش‌گرفته اما هر بار امام اجازه برخورد با ایشان را نداده بودند تا سرانجام در بهار سال ۱۳۶۱ کودتایی به سرکردگی صادق قطب‌زاده (وزیر وقت امور خارجه و عضو شورای انقلاب) کشف شد.

چندی بعد با اعتراف سران کودتا روشن شد که آیت‌الله کاظم شریعتمداری هم در آن توطئه خطرناک نقش داشته است، شواهد حاکی از آن بود که شریعتمداری حتی از کمک مالی به کودتاچیان نیز دریغ نداشت[۳].

هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش آیت‌الله شریعتمداری در کودتای قطب‌زاده در نطقی گفته بود:

یک مرجعی که لااقل خود را مرجع می‌داند، بشنود که بنا است کودتایی شود و این حداقل آن است که خودشان هم اعتراف کرده‌اند که از این کودتا مطلع شده‌اند، بالاخره در کودتا عده زیادی شهید و کشته و زخمی می‌شوند. چطور می‌تواند یک نفر که خود را مرجع می‌داند این مسئله برایش اهمیت نداشته باشد؟ کوچک‌ترین چیزی که در این رابطه وجود دارد این است که ایشان از توطئه کودتا مطلع شده و آن را به امام و مسئولان و مردم اطلاع ندادند. اگر همین مقداری که خودشان اعتراف کردند باشد، یک چنین شخصی نمی‌تواند مرجع تقلید باشد. [۴]

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

از تبعیت خط امام (ره) تا غلتیدن در مسیر نفاق

روایت‌ها حاکی از آن است که سرنوشت تلخ آیت‌الله شریعتمداری، امام خمینی را به‌شدت متأثر ساخت. مرحوم ری‌شهری در خاطرات خود نوشته است که روزی خدمت امام رسیدم و جزئیات مربوط به ماجرای آقای شریعتمداری را توضیح دادم. امام از این پیش آمد و سرنوشتی که آقای شریعتمداری پیداکرده بود، بسیار متأثر بودند.

باحالتی حاکی از تأسف و تأثر فرمود: «تاکنون به مردم می‌گفتیم روحانیت؛ حالا مردم به ما می‌گویند این هم روحانیت!» و افزودند: «من به ایشان [آقای شریعتمداری] گفتم این راه را که انتخاب کرده‌ای برای شما روزی پیش خواهد آمد که هیچ‌کس نتواند از شما دفاع کند.» و بعد اضافه فرمودند: «آن روز، امروز است.» اشاره به این‌که در شرایط کنونی اگر امام هم بخواهد به او کمک کند و از او دفاع نماید، فضای جـامعه اجازه نمی‌دهد.

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

سرانجام در ۳۱ فروردین ۱۳۶۱، آقای سید کاظم شریعتمداری به دلیل عملکرد سوء، با حکم مدرسین و مجتهدین عالی‌رتبه قم از مرجعیت خلع شد. با افشای نقش آقای شریعتمداری در توطئه‌های خطرناک علیه نظام اسلامی و نیز بعد از عزل او از مرجعیت، تصمیم بر محدود کردن رفت‌وآمدها به بیت وی گرفته شد؛ ازاین‌رو ملاقات‌ها به دیدار با اقوام درجه‌یک محدود شد و این محدودیت تا آخر عمر برای او باقی ماند، شریعتمداری سال ۱۳۶۴ در اوج تنهایی، طردشدگی و انزوا در بیمارستان مهرداد درگذشت.

بیشتر بخوانید:

به روز رسانی لیست ترورهای نئوفرقانی‌ها / چه کسانی مخرج مشترک با دشمن دارند؟
نشانه‌یابی آغاز ترورهای شخصیتی پس از انتخابات! / بازگشت دوباره نئوفرقانی‌ها به صحنه سیاست ایران چه معنایی دارد؟

سرنوشت شریعتمداری و گروه سیاسی وابسته به او یک آینه عبرت در تاریخ معاصر ایران است، حزبی که از سر لجاجت و نیز خصلت‌های شخصی و نیز ایستادن در برابر «اصل ولایت‌فقیه» در طی چند شب به سراشیبی سقوط افتاده و در مسیری قرار گرفت که پایانش هم‌دستی با سرویس‌های جاسوسی دشمن در میانه جنگ با بعثی‌ها بود.

هم سویی حزب خلق مسلمان با ضدانقلاب در سطحی بود که پس از اشغال ساختمان رادیو و تلویزیون توسط هواداران و سمپات‌های این گروهک با تجزیه‌طلبان و منافقین همراه شده و برخی میادین شهر را به آتش کشیدند، در برخی روایت‌ها از آن روز آمده است که با اشغال ساختمان رادیو اعلامیه‌های گروه‌های چپ مارکسیستی مانند سازمان تروریستی چریک‌های فدائی خلق در کنار اعلامیه‌های آیت‌الله شریعتمداری پخش می‌شد.

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

خطری که در تکرار شوم یک واقعه کشور را تهدید می‌کند!

خواندن سرنوشت مرحوم شریعتمداری و حزب منحرف خلق مسلمان در روزهای اخیر به‌ویژه پس از انتخابات بسیار بااهمیت است، به‌ویژه آنکه در دو سال اخیر بدعت‌های مشابه با رفتار فرقانی‌ها (جریان تحجر کور) و خلقی‌ها (جریان انقلابی‌نمای پیشرو) به طرز قابل‌توجهی رشد کرده و اصول اصلی جریان انقلابی را تهدید می‌کند.

این تهدیدات چندلایه با ترورهای شخصیتی مسئولین نظام اوج گرفته و در روزهای اخیر و پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در فرازی جدید واردشده است، این بدعت بدلی از همان قرائت اکبر گودرزی و کاظمم شریعتمداری است که افرادی چون شهیدان بهشتی و مطهری را به دلیل ایجاد فضای تقریب در کشور سنی مذهب نامیده و خون آن‌ها را مباح می‌دانستند.

روز گذشته و در جریان برگزاری جلسات مجلس شورای اسلامی پیرامون دادن رأی اعتماد به وزرای کابینه مسعود پزشکیان حوادثی روی‌داده که یادآور برخی کنش‌های خاص سیاسی و انحرافات پس‌ازآن در روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ است.

در این جلسات برخی نمایندگان که متعلق به یکی از طیف‌های به‌اصطلاح انقلابی است در جهت «افزایش ستیز» و «ایستادگی در برابر تقریب» رفتاری را از خود بروز دادند که بی‌شباهت به خلق مسلمانی‌ها در سال ۵۷ نبود، این افراد همچنین ناخواسته پرده از جریانی برداشتند که بازارشان به نام انقلابی و رادیکال بودن داغ بوده اما رودرروی ولایت‌فقیه ایستاده است.

تحرکات این جریان در مجلس باعث شد تا نطق‌هایی به تعبیر خودشان تاریخی و داغ از رسانه‌ها پخش شود که البته دشمن شاد کن بوده و تفسیرهایی از آن خارج شد که تضعیف‌کننده جایگاه ولایت‌فقیه در کشور خواهد بود، این ایستادن علنی در برابر ولایت‌فقیه بدعتی بود که در ابتدا انقلابی‌نماهایی چون خلق مسلمان و رهبر فکری آن کاظم شریعتمداری گذاشتند و گروهک‌های تروریستی ضدانقلاب چون منافقین و چریک‌های فدایی از روی آن سرمشق گرفتند.

فراموش نکنیم که خلق مسلمانی‌ها با تسخیر ساختمان رادیو می‌خواستند صدایی ازآنجا پخش شود که در لوای آن پنبه ولایت‌فقیه زده‌شده و جنگ توده‌ای در خیابان‌ها راه بیافتد، در آن روز خلق مسلمان برای اولین بار اصل ولایت‌فقیه را ترور شخصیتی کرد، این عملیات پیش از آغاز ترورهای فیزیکی توسط متحجرین فرقانی آغاز شد.

حزب منحله خلق مسلمان گمان می‌کرد که با زدن اصل ولایت فقیه می‌تواند در آینده جایگاه خاص سیاسی در کشور پیداکرده و به‌اصطلاح قدرت را قبضه کند، این ایستادن در برابر متعالی‌ترین بخش از نهضت انقلاب اسلامی مقدمه انحراف و خروج در امتداد آن بود! برخی نطق‌های مجلس را باید مقدمه آن بازی خطرناک دانست!


[۱] -۱ http://revolution.pchi.ir/show.php?پی‌جویی کردن=contents&id=۱۲۲۶۶

[۲] -۳ http://www.ensani.ir/fa/content/۱۱۳۹۴/default.aspx

[۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ مرجع تقلیدی که در پرتگاه سقوط افتاد

[۴] متن مذاکرات مجلس در سال ۱۳۶۱/ کتابخانه مجلس شورای اسلامی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟ بیشتر بخوانید »

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟



پخت‌وپزهای خاص در اندرونی حکایت از آن دارد که برخی در سایه در تلاش هستند که به نام گورباچف از پزشکیان یک بنی‌صدر دیگر بسازند!

سرویس سیاست مشرق- شواردنادزه نیم ساعت زودتر از دیدار با امام رسید، اضطراب شدیدی داشت. دستش چنان می‌لرزید که صدای استکان چای و نعلبکی که در دستش بود را می‌شنیدم. شواردنادزه گفت من مأمورم این دیدار را به‌خوبی انجام بدهم و می‌ترسم بحرانی اتفاق بیفتد؛ من به شواردنادزه گفتم هر کاری که امام کرد، شما تبعیت کنید. حتی به او گفتم جلو نرود تا با امام دست بدهد. ببیند امام چکار می‌کند، او هم همان کار را تکرار کند. شواردنادزه همین کار را کرد.

این جملات بخشی از روایت دیدار وزیر خارجه شوروی از زبان آخرین سفیر ایران در مسکو پس از ابلاغ‌نامه امام (ره) به گورباچف است، آن روزها آخرین رهبر شوروی در باتلاق اعتماد به آمریکا افتاده بود و امام (ره) در یک نامه تاریخی با اشاره به عواقب اعتماد به غرب پایان کمونیسم را به رهبران آن کشور اعلام کرده بودند.

گورباچف اگرچه یک سیاست‌مدار رده میانی در حزب کمونیست شوروی محسوب می‌شد اما توانست با بالا آمدن از پله‌های سیاست یکی پس از دیگری به بالاترین سطح رسیده و مشهور شود. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و به دلیل یک نوآوری کوچک در کشاورزی، نخستین نشانه‌های شهرت در زندگی وی پدیدار شد. این نوآوری درواقع ابداع یک سیستم منسجم گروهی برای برداشت محصول بود. از شانس خوب ناگهان محبوبیتش افزایش یافت.

گورباچف در سال ۱۹۸۰ به عضویت کامل دفتر سیاسی حزب پذیرفته شد و همین مسئله باعث شد پارها به سفرهای خارجی برود، ازجمله او چند بار به انگلستان و کانادا سفر کرد، بعدها مارگارت تاچر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا در خاطرات خود از ملاقات با گورباچف در سال ۱۹۸۴ نوشت که از او خوشم آمد. امکان معامله با او وجود داشت!

گورباچف در مقام دبیر کلی حزب نیز سعی کرد چهره متفاوتی از رهبران گذشته از خود نشان دهد و با تکرار رویه‌هایی چون ایجاد اصلاحات ساختاری در نظام تصمیم سازی به ظن خود یک شوروی جدید بسازد البته از همان زمان مشخص بود که بخش زیادی از این تفکرات چیزی جز توهمات ذهنی او نیست، به‌عنوان‌مثال در فوریه ۱۹۸۶ در کنگره حزب کمونیست با اعلام برائت از گذشته می‌گوید: «این راه پیموده شده کشور ما و دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن، گواهی بر نیروی بی‌کران حیات‌بخش آموزه‌های مارکسیستی – لنینیستی و پتانسیل‌های عظیم این سوسیالیسم است، اما باید آن را اصلاح اساسی کرد زیرا شکست‌خورده است».

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

افول مردی که می‌خواست ستاره باشد!

گورباچف علاوه بر تغییر در سیاست‌گذاری‌های داخلی که تحت عنوان برنامه‌های اصلاحی معروف به پروسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (شفافیت)، شناخته‌شده بود، در سیاست خارجی نیز یک ماجراجویی عجیب را شروع کرده و اعلام کرد که از طریق رقابت تسلیحاتی نمی‌توان بر امپریالیسم غلبه کرد. او رفته‌رفته این فکر را در دفتر سیاسی جا انداخت که برای کاهش مشکلات اقتصادی باید سلاح‌های اتمی را کاهش داد.

کار به‌جایی رسید که هاشمی رفسنجانی در شرح روزگار گورباچف به وزیر خارجه وقت پیام داد که گورباچف ضعیف و بی‌قدرت شده است! وادادگی بیش‌ازحد به غربی‌ها کار را به‌جایی رساند که گورباچف درصدر هیئت‌رئیسه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۷ از واشنگتن نیز دیدار کرد و در جریان این سفر، معاهداتی بی‌سابقه در رابطه با تسلیحات دو کشور منعقد کرد، ازجمله آن‌ها معاهدات INF و استارت یک و دو بود.

گورباچف در غرب به یک ستاره رسانه‌ای بدل شده بود و از این اتفاق بسیار خوشحال بود، انگیزه جایزه نوبل نیز بر این تحولات روحی روی رهبر شوروی اثر بیشتری گذاشته بود تا جایی که گورباچف در ژانویه ۱۹۸۷ در کمیته مرکزی حزب اعلام کرده که ما به همان اندازه که برای نفس کشیدن به هوا نیاز داریم، محتاج دموکراسی آمریکایی نیز هستیم.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

این جملات در حالی بیان می‌شد که در همان روزها در جمهوری‌های قفقاز یک جنبش اعتراضی راه افتاده و در بالتیک برخی علم جدایی‌طلبی را بلند کرده بودند، اما گورباچف چنان در توهمات خود غرق بود که در روز ۷ اکتبر ۱۹۸۹ در جشن‌های چهلمین سالگرد تأسیس جمهوری دموکراتیک آلمان در یک ‌سخنرانی کنایه‌آمیز گفت هر کس دیر برسد، زندگی او را تنبیه خواهد کرد. این جمله آهنگین به‌زودی ورد زبان مردم شد.

البته دوران حضیض گورباچف خیلی زود فرارسید، روز ۱۹ آگوست ۱۹۹۱ رأس ساعت ۱۶: ۳۰ خطوط تلفن و تلگراف‌خانه ویلایی گورباچف واقع در کریمه قطع شد، در همین حال ستونی از نفربرهای نظامی بدون اطلاع قبلی به‌سوی ویلای رهبر شوروی آمدند، کاملاً مشخص بود که کودتایی صورت گرفته است. فرستادگان کودتاچیان از گورباچف می‌خواستند استعفای خود را بنویسد!

گورباچف از کریمه خارج‌شده و از همان‌جا کوشید وحدت شوروی را حفظ کند و پیشنهاد میثاقی تازه داد؛ میثاقی که بر اساس آن بتوان اتحاد شوروی را بر پایه‌یک سیستم جدید فدراتیو حفظ و اداره کرد. یلتسین روز ۸ دسامبر ۱۹۹۱ به‌صورت مخفیانه توافق‌نامه‌ای را با روسای جمهور اوکراین و روسیه سفید به امضا رساند، در این توافق‌نامه انحلال شوروی و موجودیت جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته اعلام شد، تنظیم‌کنندگان این توافق‌نامه علت این تصمیم خود را رعایت حقوق بین‌الملل و توجه به واقعیت‌های ژئوپلیتیک اعلام کردند.

مجله اشپیگل در شرح آن روزها نوشته است که کرملین بلافاصله جایگاه خود را به‌عنوان مقر دولت اتحاد جماهیر شوروی، از دست داد و به مقر ریاست‌جمهوری فدراتیو روسیه بدل شد؛ مقری که ریاست آن را رئیس‌جمهور منتخب یعنی بوریس یلتسین بر عهده داشت. بدین ترتیب گورباچف به پادشاهی بی تاج‌وتخت و کشور بدل شد!

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

بیگ بنگ چپ‌ها در اتوبان یک‌طرفه گورباچف

ماجرای گورباچف در خود عبرت‌های مهمی دارد، رهبر شوروی البته در میان مردم ایران نیز چهره‌ای شناخته‌شده است و گاه‌وبیگاه شنیده می‌شود که برخی با اشاراتی به تعدادی از سیاست‌مداران، آن‌ها را با گورباچف مقایسه می‌کنند، ازجمله آن‌ها در همان دوران بهار اصلاحات بود که برخی از چپ‌های رادیکال با تدارکاتچی خواندن خاتمی سعی داشتند از او یک گورباچف بسازند.

روزنامه حیات‌نو نزدیک به اصلاح‌طلبان رادیکال در همان ایام نوشته که خاتمی گورباچف خوبی است ولی یلتسین ندارد تا با ضربه‌ای نظام را خرد کند، در همان روزها آقا فرمودند که نه آقای خاتمی گورباچف است و نه جریان افراطی یلتسین. در آن روزها برخی اصلاح‌طلبان معتقد بودند که باید در نظام یک «بیگ بنگ» بزرگ روی دهد زیرا که جامعه ایران پس از جنگ با انفجار مطالبات و تقاضاهای فروخفته‌ای مواجه شده که راه‌حل‌های حکومتی و راهکارهای مصلحتی نظیر بازنگری قانون اساسی و تأسیس مجمع تشخیص مصلحت و گفتمان سنتی از پس آن برنمی‌آید.

ابراهیم اصغر زاده ازجمله لیدرهای چپ‌ها در روزنامه همبستگی درباره گورباچفی کردن خاتمی نوشته بود:

عصری که علیرغم فرصت‌های نو برای جهان، حامل تهدیدات و خطرات جدیدی هم برای پیروزمندان و هم تماشاچیانش داشت. «دشمن‌هراسی» که بنیادی‌ترین اصل نظام معنایی جنگ سرد را تشکیل می‌داد، اینک آخرالزمان کمونیست‌ستیزی از یک‌سو و ضدیت با سرمایه‌داری از دیگر سو فرارسیده بود. کمونیست هراسی که سالیان متمادی محور اصلی امنیت جهان سرمایه‌داری و اصل راهنمای منافع ملی آمریکا بود، به‌سادگی رژیم چائوشسکو و دیوار برلین فرومی‌ریخت و بنا کردن نظم جدید بدون در دست داشتن چشم‌اندازی از دشمنان فرضی آن طنزی بیش نبود.

بیان این دست مطالب از سوی اصلاح‌طلبان حکایت از آن داشت که برخی تمایل دارند که مبارزه با استعمار آمریکایی را شعاری پوچ خوانده و با تشابه سازی از خاتمی او را وادار به گرفتن تصمیماتی کنند که به‌اندازه گورباچف بزرگ باشد، اصلاح‌طلبان در آن زمان این دگردیسی را «چپ نو» نامیده بودند.

ازجمله اثرات این معادل‌سازی‌های سیاسی راه‌اندازی گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه بود که طی آن نشست‌های فراکسیون خط امام، مذاکرات و تریبون مجلس این فرصت را به اصلاح‌طلبان می‌داد تا با طرح مباحثی نظیر دوگانه «جمهوریت/ اسلامیت»، «قانونگرایی/ شخصی‌سازی»، «توسعه‌یافتگی/ عقب‌ماندگی» و ارائه تعریف جدید از امنیت ملی که متضمنِ نوسازی اجتماعی و توسعه سیاسی و پذیرش تنوع و تکثر باشد دست بزنند که به‌زعم خودشان هم سو با تحولات بین‌المللی بود!

در حالی برخی در ایران آرزوی گورباچف سازی از خاتمی را داشتند که در همان زمان در میان مردم روسیه او به فردی منفور بدل شده بود زیرا اصلاحات رهبر حزب کمونیست باعث یک تَرک بزرگ سیاسی و جغرافیایی گردیده بود. در آن زمان رهبر انقلاب تنها کسی بود که به داد خاتمی رسیده و او را از افتادن در یک دریای مواج و غرق شدن در آن نجات داد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

رهبر انقلاب در شرح این شبیه‌سازی‌های عجیب درباره خاتمی فرمودند:

من واقعاً دریغم می‌آید که اسم خاتمی را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آن‌ها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئه‌ای را که پشت این اهانت هست، به‌طریق‌اولی نفهمیدند! به مغرضان و آن‌هایی که می‌فهمند چه دارد اتفاق می‌افتد و چه می‌خواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آن‌هایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه می‌خواهد انجام دهد.

آقا در ادامه بابیان اشتباهات اصلاح‌طلبان رادیکال در تبدیل کردن رئیس‌جمهور وقت به گورباچف می‌فرمایند:

این‌ها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.

بررسی اسناد نشان می‌دهد که اولین بار بحث گورباچفی کردن خاتمی توسط ضدانقلاب در خارج از کشور طراحی شده و سر از روزنامه‌های زنجیره‌ای درآورده بود، ورود رهبر انقلاب برای نجات رئیس‌جمهور اصلاحات را باید از همین زاویه تحلیل کرد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

چه کسی می‌خواهند پزشکیان را خاتمی، گورباچف یا بنی‌صدر بسازند؟

گورباچفی کردن پزشکیان آن‌هم در روزهای که رئیس‌جمهور نه مراسم تحلیف و تنفیذ خود را برگزار کرده و نه کابینه‌اش آماده‌شده حکایت قابل‌توجهی دارد و نشان می‌دهد دست‌هایی مرموز در تلاش است که از همین ابتدای کار بحران پس از بحران را به دولت پزشکیان تحمیل کرده و از او شخصیتی بسازد که نه سرنوشت گورباچف بلکه روزگار بنی‌صدر را پیدا کند!

نکته قابل‌توجه آن‌که گورباچفی کردن پزشکیان مانند ساختن چنین لباسی برای خاتمی از بیرون کشور هدایت‌شده و توسط موساد عملیاتی شده است، نزدیک به ۱۰ روز قبل از آنکه یک روزنامه اصلاح‌طلب برای پزشکیان مانیفست گورباچفی شدن بنویسد، شبکه اینترنشنال در یک برنامه تحلیلی به ترسیم خطوطی می‌پردازد که رئیس‌جمهور منتخب را تا سطح گورباچف پایین می‌آورد.

این شبکه تلویزیونی وابسته به صهیونیست‌ها گفته است که اگر پزشکیان به دنبال اصلاح سیاسی در ایران است باید مسئله‌هایی چون پرونده هسته‌ای و موشکی در بیرون و مواردی چون کشف حجاب در داخل را در کوتاه‌ترین زمان اصلاح کند تا خود را رئیس‌جمهوری متمایز نشان دهد، از نگاه این شبکه ضد ایرانی پزشکیان در صورت اجرای این اصلاحات ضربتی محبوبیت زیادی در میان کشورهای غربی به دست آورده و گورباچف ایران خواهد شد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

البته واضح است که خط گورباچفی کردن پزشکیان توسط شبکه اینترنشنال به‌صورت قطعی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی به این شبکه دیکته شده است، اما نکته مهم‌تر آن است که چه کسی این خط تحلیلی را به داخل آورده و هدفش از گورباچفی کردن پزشکیان چیست؟

پاسخ به این سؤال سخت نبوده اما بیانش نیاز به الزاماتی دارد، ازجمله آنکه از نگاه مردم ایران گورباچف یک سیاست‌مدار موفق نیست که جریانی از درون آن‌هم با نمای اصلاح‌طلب بخواهد از او الگوسازی کند، از نگاه مفسران سیاسی گورباچفی شدن پزشکیان به معنای آن است که برخی جریان‌های مرموز سیاسی درصدد هستند تا با برخی پخت‌وپزهای خاص در اندرونی از پزشکیان یک «دولت ناتمام» ساخته و به نام گورباچفی کردن پزشکیان از او یک بنی‌صدر بسازند که به کشورش خیانت نیز کرده است.

بی‌تردید میان گورباچفی شدن و بنی‌صدری کردن در سیاست ایران فاصله‌ای کمتر از یک تار مو است که عدم توجه به آن می‌تواند اثرات خطرناکی برای آینده کشور داشته باشد و ایران را از دوران «وعده صادق» به مرحله ماقبل تثبیت بازگرداند.

تحمیل این هزینه سنگین به کشور از سوی جریان‌هایی صورت می‌گیرد که از سویی با خطوط نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی دشمن هم‌راستا وهم‌دست بوده و از سوی دیگر تلاش دارد تا با در سایه ماندن، گورباچفی کردن پزشکیان را به گردن یک جریان ساده لوح سیاسی در یک روزنامه دست چندم بیاندازد.

این عملیات خطرناک با آشکار ساختن اطلاعات محرمانه یکی از مدیران امنیتی کشور در شبکه اینترنشنال کلید خورده و قدم‌به‌قدم پیش رفته است، البته این تحرکات در سایه به‌زودی زیر تیغ آفتاب عیان شده و جریان نفوذ مجبور خواهد شد دست از این بازی خطرناک بکشد، تمامی این تحرکات ناپیدا میان سرویس جاسوسی دشمن و شبکه نفوذی آن این روزها در رصد آشکار قرار دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟ بیشتر بخوانید »

حمله اراذل‌ و اوباش اجاره‌ای به عامل انگلیسی‌ها در لندن/ بی‌بی‌سی فارسی هم قربانی شعارهای جنسی شد! + فیلم و عکس

حمله اراذل‌ و اوباش اجاره‌ای به عامل انگلیسی‌ها در لندن/ بی‌بی‌سی فارسی هم قربانی شعارهای جنسی شد! + فیلم و عکس



ی‌بی‌سی تنها قربانی نیست بلکه به قربانگاه فرستاده‌شده است، جریان دست‌آموز در لندن، پاریس و برلین این روزها تحت نظر قرارگرفته‌اند، همه این تحرکات از تهران نیز به‌صورت آنلاین تماشا می‌شود!

سرویس سیاست مشرق- هم‌زمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری گروهک‌های ضدانقلاب در خارج از کشور زیر سایه پلیس اروپایی بار دیگر به هم‌وطنانی که می‌خواستند در اماکن تعیین‌شده رأی بدهند حمله کردند، این حملات با موج فحاشی‌های شدید همراه بوده تا جایی که حتی عابران پیاده غیر ایرانی نیز از این اقدامات وحشیانه در امان نبودند.

شبکه‌های فارسی‌زبان نیز در هفته‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز علاوه بر به‌کارگیری تمام تلاش خود را برای تحریم انتخابات در ایران در تلاش بودند تا با پخش زنده این موج حملات بی‌سابقه توسط اراذل‌واوباش گروهکی تا جای ممکن فضای اماکن رأی‌گیری را ناامن نشان بدهد تا جایی که هیچ شهروند ایرانی در خارج از کشور جرئت این را نداشته باشد که رأی بدهد.

گرفتن حق رأی شهروندان ایرانی در خارج از کشور یکی از پروژه‌های موساد در سال‌های اخیر بوده است تا این‌گونه تصویرسازی شود که جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهایش فاقد مقبولیت سیاسی است این حملات با موج ترول‌ها در فضای مجازی در هفته‌های اخیر شروع شد و با زد خورد و فحاشی پای صندوق رأی در برخی کشورهای اروپایی به‌ویژه انگلیس ادامه یافت.

درحالی‌که دولت کانادا تحت تأثیر منافقین ایرانیان مقیم آن کشور از مشارکت در انتخابات محروم کرده بود آن‌سوتر سرویس اطلاعاتی اروپایی – عبری همه امکانات خود را بسیج کرده تا جنگ سفارتخانه‌ها را به خیابان‌ها اطراف اماکن رای‌گری نیز برساند، این اقدام نشان داد که نگاه دولت‌های غربی به مسئله دموکراسی امری گزینشی است!

حمله اراذل‌واوباش اجاره‌ای به عامل انگلیسی‌ها در لندن/ بی‌بی‌سی فارسی هم قربانی شعارهای جنسی شد! + فیلم و عکس

آشنایی با جنس اوباش اجاره‌ای در کشورهای اروپایی

پس از اغتشاشات سال ۱۴۰۱ سرویس‌های اطلاعاتی غربی به صورت مداوم از احتمال براندازی در ایران خبر داده اما در عمل با تثبیت بیشتر حاکمیت در ایران روبرو شده‌اند، در حال حاضر تنها شاهد برای تغییرات سیاسی در ایران همان اندک کلونی‌های ضدانقلاب است که به‌صورت هماهنگ شده و اتوبوسی به این شهر و آن کشور اروپایی منتقل‌شده و زیر سایه تبلیغات سنگین رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج کشور تصویرسازی می‌شوند.

نکته جالب‌توجه استفاده قابل‌تأمل سرویس غربی از موج جدید براندازان است که پس از آشوب‌های پاییزی شکل گرفته‌اند این جریان که از مجموعه نیروهای گروهک‌های ضدانقلاب مثل منافقین و سلطنت‌طلبان شکل‌گرفته و درواقع نسل نو در پلن گروهکی محسوب شده و بیش از آنکه استراتژی محور باشد فحاش، دریده و رادیکال بوده و اغلب شامل پناهندگانی است که به دلیل نداشتن تحصیلات کافی و حرفه خاص بیکار بوده و با کمک‌های اجتماعی به حیاط انگلی خود ادامه می‌دهد.

این زیست خاص که ناشی از نداشتن شغلی خاص در کشورهای غربی است این جریان را به عامل دست اجاره‌ای بدل کرده و گروهک‌های مختلف در میتینگ‌های خود از آن‌ها به‌صورت فصلی استفاده می‌کنند، بخشی قابل‌توجهی از این افراد کمپ خواب بوده و گزارش‌های متعددی وجود دارد که به دلیل گرفتن وعده‌های واهی چون اعطای پناهندگی و دریافت دستمزدهای چند دلاری حاضر به حضور در چنین جمع‌های ضد ایرانی هستند.

پمپاژ روزانه سرخوردگی، بیکاری و ناامیدی اجتماعی در این طیف و نیز اثرگذاری‌های شبکه‌های اجتماعی باهدف انباشت نارضایتی و نبودن افق روشن فضا برای ظهور باعث شده است تا طیف جدید از کلونی‌های ضدانقلاب و گروهکی به‌صورت قابل‌توجهی فحاش و رادیکال باشند.

در اغتشاشات پاییزی نیز تمرکز یارگیری از سوی ضدانقلاب روی همین طیف بوده است؛ استفاده از محتوای هیجانی و اغواگر با استفاده از ظرفیت بی بندباری گروه‌های هنری مانند رپرها، هیچهایک‌ها ونیز گسترش مجدد فرهنگ هیپی‌ها به طرز چشم‌گیری افزایش داشته و باعث انشقاق فرهنگی شده است؛ تا جایی که در شبکه‌های اجتماعی با دو جامعه ایرانی روبرو هستیم، یکی جامعه متوازن در فضای اکثریت و دیگری جامعه درهم‌ریخته و ناهمگون در فضای مجازی رادیکالیسم را به جلو هل داده است.

حمله اراذل‌واوباش اجاره‌ای به عامل انگلیسی‌ها در لندن/ بی‌بی‌سی فارسی هم قربانی شعارهای جنسی شد! + فیلم و عکس

روزنامه انگلیسی گاردین البته در حمایت از این موج فحاش نوشته است:

اغتشاشات اخیر در ایران نشان می‌دهد نسلی جدید در دل جامعه ایرانی ظهور کرده که انگاره‌های سنتی سابق را به‌راحتی نمی‌پذیرد و برای تغییر آن دست به اغتشاشات گسترده می‌زند. گاردین معتقد است که جلوداری زنان و دختران جوان و نوجوان در این اغتشاشات بیش از هرزمان دیگری موجب امیدواری به آینده برای شکل‌گیری یک تغییر اساسی یا یک انقلاب سیاسی اجتماعی شده است.

بررسی و تحلیل گفتمان و تاکتیک‌های لیدرهای خارج نشین نشان می‌دهد که ترویج فحاشی و عادت دادن جامعه به ادبیات رادیکال به‌شدت افزایش‌یافته و به‌عنوان نقطه عزیمت به آن می‌نگریستند؛ از نگاه این افراد نسل جدید در داخل ایران یک شبکه بدون ساختار و سازمان و ژله‌ای مانند و همچنین غیر ایدئولوژیک است که به دلیل نداشتن سابقه امنیتی با رویکرد سلبی می‌تواند نبض اغتشاشات را در دست بگیرد، ازاین‌رو باید آن‌ها را به شکل توده‌های خشن و فحاش تربیت کرد.

پشت پرده فحاشی‌های جنسی میکروبی توسط ترول‌ها

یکی از محورهای عملیاتی اغتشاشات سال ۱۴۰۱ استفاده از ظرفیت زنان در آشوب‌ها بود، شعارهای اجتماعی با موضوع حق انتخاب پوشش، امکان زندگی به سبک و سیاق خود که در شعار «زن، زندگی، آزادی» تجلی یافت، بُعد اجتماعی خاصی به این تحرکات داده بود و چنان اغواگر بود که افرادی مثل سعید حجاریان درباره آن نوشته بودند که فرکانس مطالبه جامعه از «سیاست» آلوده به پارازیتِ استصواب و مردسالاری و عدم شفافیت به حقوق شهروندی عاری از دست اندازی قدرت تغییریافته است. طبیعتاً می‌توان با این تغییر مسیر همدلی عاطفی-انسانی-حقجویانه داشت!

البته این ادعای حق‌جویی خیلی زود دامن خود چپ رادیکال در داخل ایران را گرفت و آن‌ها نیز قربانی این موج ترول‌های فحاش شدند. بازی دادن نسل جوان و استفاده از ظرفیت اجتماعی آن‌ها به سمت فحاشی سازمان‌یافته یک شتاب‌دهنده مهم نیز داشته است، موسسه کارنگی اخیراً در گزارشی نوشته است که می‌توان از ظرفیت نیروهای طغیانگر برای زدن بال‌های ایران در منطقه استفاده کرد.

این گزارش در ادامه برای افزایش ناآرامی‌های گسترده در ایران و مشارکت فعال دولت آمریکا برای جهت‌دهی آن‌ها به سمت منافع واشنگتن، ضمن تأکید برافزایش تحریم‌های علیه ایران در حوزه‌های مختلف، مجموعه توصیه‌هایی مشخص به دولت آمریکا ارائه می‌دهد تا این اغتشاشات به‌عنوان «اهرم فشار داخلی علیه نظام ایران» عمل کنند.

این گزارش به‌خوبی نشان می‌دهد که چرا سرویس‌های اطلاعاتی غربی آن‌قدر روی بحث فحاشی، رشد میکروبی ترول‌ها و نشان دادن ابعاد تصویری آن اصرار داشته و در انتخابات از آن به حد کمال و تمام استفاده کردند؛ به عبارتی کاهش مشارکت و ایجاد ترس در ایرانیان خارج از کشور تنها اهداف قشری استفاده از این لشگرهای اجاره‌ای بوده و در داخل طراحی خاصی صورت گرفته که این جماعت را به‌عنوان نو الگوهای جدید به‌عنوان گونه‌های در حال رشد از براندازان و گروهک‌ها به نمایش درآورد، آنچه در برابر سفارت‌خانه و اماکن دیپلماتیکی کشورمان در هفته‌های اخیر به نمایش درآمد سکانس‌هایی از شکل‌دهی حلقه‌های ضدانقلاب در آینده است!

طراحی استراتژی ترویج فحاشی و اقدامات رادیکال در سطلی کنترل‌شده چون تجمعات ضدانقلاب در خارج از کشوی با این هدف جاری‌شده است که به‌تدریج این مدل رفتاری به‌عنوان الگو از سوی بخش نخبه جامعه به سایر اقشار اجتماعی تسری یافته و میرایی یابد.

رؤیا حکاکیان از لیدرهای اصلی ضدانقلاب درباره ترویج این مدل‌های جدید در کلونی‌های ضدانقلاب نوشته است:

باید امریکا را به دخالت تشویق کرد و می‌توان اپوزیسیونِ عراق را می‌شود مدل قرارداد، اپوزیسیون ایرانی فاقد رهبری است و رهبری لازم تا بتواند امریکا را به مداخله وادار کند، مشابه مداخله در عراق! دولت آمریکا تاکنون به اغتشاشات خیابانی در ایران توجه نداشته و همیشه سیاست «محتاطانه» در پیش‌گرفته و حتی در ناآرامی‌های سال ۸۸ موسوم به «جنبش سبز» نیز دولت آمریکا در حمایت از معترضان در ایران موفق نبود.

در طول اغتشاشات پاییزی توجه به مرکزیت زنان به‌عنوان موتور حرکتی آشوب از آن دست مواردی بود که سرویس‌های اطلاعاتی روی آن دست گذاشته بودند، اما به‌تدریج تکریم زنام جای خودش را به تقدیس فحاشی‌های جنسی به زنان داد، نمونه کامل و رشد یافته این اقدامات را در مقابل اماکن رأی‌گیری و در حمله به زنان ایرانی شاهد بودیم، اما عجیب‌تر آنکه در نسخه جدید یکی از سکویی‌های تولید فحاشی نیز قربانی همین دست خشونت‌ها شد.

بی‌بی‌سی فارسی که برای پوشش زنده فحاشی‌های ضد زن در به سراغ یکی از اماکن رأی‌گیری در نزدیکی سفارت ایران رفته بود مورد هجوم این گروه‌های رادیکال قرارگرفته تا جایی که ژیارگل مجری این شبکه در پاسخ به دسته‌های خشن و فحاش خود نیز زبان به دادن الفاظ رکیک جنسی باز کرد تا نشان دهد چه در آن‌سوی میدان در پشت دوربین و چه روبه‌روی آن با گروهی روبه‌رو هستیم که برخلاف شعارهای رنگین هیچ ارزشی برای مقام زن قائل نیستند.

در این وضعیت البته بی‌بی‌سی تنها قربانی نیست بلکه به قربانگاه فرستاده‌شده است، واقعیت آن است که شبکه‌های ترولی در خارج از کشور می‌تواند به‌زودی نتیجه عکس داده و موج‌های آن رو درروی پلیس اروپایی نیز قرار بگیرد، جریان دست‌آموز در لندن، پاریس و برلین این روزها تحت نظر قرارگرفته‌اند، البته همه این تحرکات از تهران نیز به‌صورت آنلاین تماشا می‌شود!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمله اراذل‌ و اوباش اجاره‌ای به عامل انگلیسی‌ها در لندن/ بی‌بی‌سی فارسی هم قربانی شعارهای جنسی شد! + فیلم و عکس بیشتر بخوانید »