تخریبچی

حماسه مقاومت مردم آبادان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس،سیزدهمین قسمت برنامه «جبهه» به موضوع حماسه مقاومت مردمی در آبادان اختصاص داشت و مهمانان این قسمت از ایستادگی مردم در برابر دشمن؛ مقاومت کوچه به کوچه در شهر‌های اشغال‌شده تا حمایت‌های مردمی از جبهه‌ها، و داستان‌هایی از افرادی که بدون آموزش نظامی، سلاح به دست گرفتند و از خاکشان دفاع کردند، روایت کردند.

اجازه ندارید تسلیم شوید!
در بخش نخست این برنامه طیبه اشتری، از راویان ایام محاصره آبادان بود. او در ابتدا گفت: «همیشه آرزو می‌کنم نه این نسل و نه نسل‌های آینده جنگی را تجربه نکنند. امیدوارم هیچ جای دنیا جنگی صورت نگیرد. در آن زمان من شهروند آبادان و امدادگر بودم و در بیمارستانی شرکت نفت آبادان کار می‌کردیم که نزدیک‌ترین مرز آبی بین ایران و عراق بود و مرتب بمباران می‌شد. شهامت می‌خواست که زن و دختر باشی و در آنجا حضور داشته باشی. گاهی به ما می‌گفتند غواص‌های عراقی کمین کرده‌اند، اما دختران انجا نمی‌ترسیدند و شجاع و دلیر بودند.»

حماسه مقاومت مردم آبادان

اشتری در ادامه گفت: «۱۵ ساله بودم که جنگ شروع شد. ساختمان آموزش و پرورش آبادان بمباران شد و بیشتر کارمندان آن اداره و بسیاری از دبیران و به شهادت رسیدند. ما ۲۰ دختر دانش‌آموز بودیم که به جای مدارس وارد سه بیمارستان فعال در آبادان شدیم. در آن زمان ما امدادگر بودیم. البته امدادگر آقا هم داشتیم ولی نقشی که زنان در آن زمان داشتند نقش روحیه دادن به رزمندگان بود. در آن فضای خشن پر از خون و خشم و وحشت، حضور ما دختران و زنان فضا را تلطیف می‌کرد. گویا رزمندگان و مجروحان که ما را می‌دیدند با نگاهمان به آنها می‌گفتیم اجازه ندارید تسلیم شوید؛ به خاطر ما هم که شده تسلیم نشوید.»

وی ادامه داد: «گاهی به مزار شهدای آبادان می‌رفتیم و برای شهدایی که خانواده‌ای نداشتند فاتحه می‌خواندیم. روزی تصمیم گرفتیم به خانواده‌های شهیدان سری بزنیم تا اگر از لحاظ درمانی خواسته‌ای داشتند بگویند. تسلیت گفتیم و ابراز همدردی کردیم و به بیمارستان برگشتیم. ساعتی بعد متوجه شدیم بمب به خانه این خانواده اصابت کرده و تمام اعضای آن شهید شدند و تنها دو نفر از آنها زنده مانده بودند که به شدت مجروح شده بودند.»

اشتری گفت: «آن زمان مسئول ما که خانمی به نام فاطمه جوشی بود که بهترین تخریب‌چی آبادان محسوب می‌شد؛ او مرا مسئول تحقیقات پرسنلی انتخاب کردند و آن زمان سن مطرح نبود. میانگین سنی رزمندگان ما بین ۱۷ تا ۲۵ سال بود. بسیاری از فرماندهان ۲۰ ساله بودند و من و یکی از دوستانم هم کوچکترین امدادگران بودیم. متولد ۴۴ بودیم. 

وی در ادامه گفت: «یکی دیگر از اموری که ما انجام می‌دادیم این بود که از طرف بنیاد رسیدگی به امور مهاجرین جنگ باید آمار خانواده‌های آبادانی که در شهر مانده بودند را درمی‌آوردیم تا برای خدمات رسانی و آذوقه اطلاعات داشته باشم. آدرس‌ها را داده بودند که سه نفر شویم در مناطق شهر آمار صحیحی را دربیاوریم. به یاد دارم من و معصومه رامهرمزی و سهیلا افتخارزاده با هم می‌رفتیم. قرار شد پراکنده شویم تا زودتر تمام شود. بعد از مدتی سهیلا گفت من باید به بیمارستان برگردم و من و معصومه ماندیم. یکی از آدرس‌ها جزو منطقه ممنوعه بود. در را زدم دیدیم دو سرباز جوان به سمت ما اسلحه گرفتند. به آنها گفتیم امدادگریم و برای جمع آوری آمار آمده‌ایم. آنها به ما گفتند بروید، هر چند دیدبانان عراقی دیده‌اند و شلیک می‌کنند. با تمام توان دویدیدم. یک دفعه گلوله توپی از جلوی صورت ما رد شد و، چون ترکش‌های آن آبشاری بود به ما نخورد ولی نیم متر بالا رفتیم و به زمین کوبده شدیم. در یکی از این فرعی‌ها رفتیم؛ نفسم بند آمده بود؛ که یک باره معصومه گفت کیف پول من آنجا که گلوله خورد جا ماند. هر کاری کردم نتوانستم منصرفش کنم نتوانستم. دیدم معصومه نیست. اما چند دقیقه گذشت دیدم با کیفش برگشت و من بسیار خوشحال شدم.»

حماسه مقاومت مردم آبادان

سعید ابوطالب، یکی از میزبانان گفت: «بسیاری از خاطراتی که شما تعریف می‌کنید در کتاب‌ها و خاطرات زمان جنگ نیامده هست. یکی از ثمرات این برنامه شناخته شدن شما به عنوان راوی هست و امیدوارم که فرصتی پیش بیاید همه حرف‌های شما را بشنویم.»

علی خلیلی، دیگر میزبان برنامه نیز گفت: «در این خاطره به مدرسه و تحصیل اشاره کردید و همه اینها وسط جنگ بود. این نشان می‌داد مردم ایران مانند مردم فلسطین و آزادگان دنیا زندگی را دوست دارند. شما دنبال جنگ نرفتید جنگ به کشور شما آمد. در حال جنگ مردم هم نمی‌توانند دست روی دست بگذارند و باید زندگی خود را ادامه دهند. شما امدادگر بودید، سختی‌های زیادی کشیدید و جانتان را به خطر انداختید. گاهی ممکن هست کسی بوده که نمی‌توانستید کمک کنید و این بسار سخت هست.» 

علیرضا دلبریان، دیگر میزبان برنامه گفت: «زمان جنگ تخریب‌چی مرد دیده بودم، اما تخریب‌چی زن ندیده بودم. انجام عملیات تخریب بسیار خطرناک هست و شجاعت زیادی می‌خواهد که در زنان سرزمین ما وجود دارد. شما وظیفه چند بعدی داشتید و در چند رشته عمل می‌کردید که برای ما جالب بود. غصه می‌خوردم‌ای کاش بتوانیم این سختی‌ها بیدار ماندن‌ها در زمان جنگ سرا به پرستاران و پزشکان خود بگوییم. شما و همکارانتان شیرزنانی بودید که انجام وظیفه می‌کردید.»

حماسه مقاومت مردم آبادان

مریم تجلایی، از میزبانان برنامه نیز گفت: «به مهمانان دیگر برنامه همیشه می‌گفتم باید از بانوان و مادران شما و تشکر کنیم. اما امروز جو این گونه بود که باید به عنوان یک زن از شجاعت شما تقدیر کرد و به وجود شما افتخار می‌کنم.»

تیر اشتباهی که رزمندگان را مطلع کرد
در بخش دوم این برنامه، ناصر روستایی، از رزمندگان مقاومت آبادان به روایت خاطرات خود پرداخت. 

وی در این برنامه گفت: «داستان درباره یک پسر ۱۶ ساله هست که در کنار پدر و مادرش زندگی می‌کند. یک شب ساعت ۱۰ شهرش زیر بمباران عراقی‌ها قرار می‌گیرد و شهر از حالت طبیعی خارج می‌شود. از طریق رادیو اعلام می‌کنند گروه‌های سپاه، بسیج و مقاومت سر پست بروند و خود را معرفی کنند. من هم آنجا رفتم و خود ار معرفی کردم و به من یک اسلحه دادند که روی ان نوشته بود شماره ۹۸ و ما را به فرودگاه بین‌المللی آبادان فرستادند. در فرودگاه پست نگهبانی با دوربین‌های دو چشمی روی پدافند‌های فرودگاه انجام می‌دادیم.»

روستایی در ادامه گفت: «پیش از آن، پسرخاله‌ام عضو نیروی دریایی ارتش بود و کتاب‌هایی به نام پیک دریا داشت. در آن کتاب‌ها اطلاعات نظامی زیادی بود و من هم به این کتاب‌ها علاقه پیدا کرده بودم. از طریق آن اطلاعاتی که داشتم هواپیما‌های خودی و غیر خودی را می‌شناختم. ناگهان دیدم دو شئ مانند هواپیما نزدیک می‌شوند. این هواپیما‌ها اف ۵ بودند. ناگهان در بیسیم اعلام شد که پدافند‌ها آماده باشند تا ببینند هواپیما‌ها از کدام زاویه وارد می‌شوند. پدافند رو به هواپیما‌ها چرخید. اما من متوجه شده بودم که هواپیماها، خودی هست و بلند داد زدم «هواپیما خودی هست.» برای آنها عجیب بود نوجوانی که تجربه‌ای نداشت به فرمانده می‌گوید هواپیما خودی هست. آنها هم از بس در آسمان ایران دشمن و خودی دیده بودند تشخیص سخت شده بود. در بیسیم اعلام کردند هواپیما دشمن هست. اما من التماس کردم که نزنید.. هواپیما خودی هست. تا اینکه هواپیما نزدیک شد و خیلی پایین بود. پدافند توپ اول را شلیک کرد، اما خدا رو شکر به هواپیما نخورد. تا اینکه فرمانده در بیسیم گفت هواپیما ایرانی هست. هواپیما بسیار نزدیک بود و از بالای سر ما به آرامی رد شد و دیدیم بین دو بالش پرچم جمهوری اسلامی ایران هست. شهید یاسینی خود بچه آبادان بود و افتخار ماست، اما تا آن زمان او را از نزدیک ندیده بودم و فقط عکسش را دیده بودم. آن لحظه شهید یاسینی در همان هواپیمایی بود که از بالای سر ما رد شدند.»

حماسه مقاومت مردم آبادان

وی ادامه داد: «بعد از آن ارتش آمد و ما را برای دیدبانی به پشت بام فرودگاه آبادان بردند. آنقدر خسته بودیم خواب برای ما مثل جایزه بود. هنگام تحویل شیفت با خستگی اسلحه را تحویل دادم و تیری به اشتباه شلیک شد. پدافند هم به دنبال شلیک من شروع به شلیک کرد. من میگفتم شلیک نکنید… اشتباه شده هست. اما آنها ادامه دادند. بعد از آن فهمیدم واقعا ۱۴ هواپیما سمت ما می‌آمد، اما بقیه هم مثل من خسته بودند و ندیده بودند. کار خداوند بود که آن لحظه تیر اشتباهی شلیک شود و بقیه متوجه هواپیما‌های دشمن شوند. اگر این احساسات در یک جوان بروز پیدا می‌کند جز کار خدا نیست. یک نوجوان بی‌تجربه ولی این طور عمل می‌کند خداوند عمل می‌کند.»

علیرضا دلبریان، از میزبانان برنامه نیز در ادامه گفت: «درود بر شما که نوجوان بودید ولی احساس تکلیف کردید. این روحیه شما کار جنگ ما را پیش برد و دیدیم که گره‌ها باز شد. نوجوانان با جثه کوچک ولی شجاع بودند و کار‌های بزرگی کردند.»

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حماسه مقاومت مردم آبادان بیشتر بخوانید »

.

عصبانیت فرمانده تخریب به خاطر نماز رزمنده‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاج ذبیح الله کریمی از رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقدس روایتی از عملیات والفجر هشت دارد که در ادامه آن را می‌خوانید.

قبل از عملیات والفجر هشت در موقعیت ام النوشه بودیم. فکر میکنم حاج آقا تاج آبادی که قبل از من به گردان تخریب آمده بود، آن روز‌ها امام جماعت بود و ما پشت سر ایشان نماز می‌خواندیم. خاطرم هست که یک روز، بعد از نماز صبح، فرمانده گردان، شهید حاج عبدالله نوریان آمد و با یک عصبانیت عجیب و با یک جدیت خاصی در محوطه گردان، با صدای بلند شروع به صحبت کرد. میگفت: «چرا نماز صبح‌ها قضا می‌شود؟ چرا به نماز‌های جماعت اهمیت داده نمی‌شود؟»

از این موضوع خیلی عصبانی و ناراحت بود. انقدر ناراحت بود که گفت: هرکسی که برای نماز به جبهه نیامده، می‌تواند بیاید و تسویه اش را بگیرد و از گردان تخریب برود.

همینطور که حاج عبدالله داشت درباره‌ی این موضوع خیلی جدی صحبت می‌کرد، یک پیرمردی آن وسط گفت: حاج آقا حالا اشکال ندارد، یک صلوات بفرستید. حاج عبدالله عصبانی و جدی بود، با این حرف عصبانی‌تر هم شد و گفت صلواتِ چی؟ حاج عبدالله به قدری ناراحت بود که هیچ کس حتی جرات نکرد صلوات بفرستد.

ایشان از نظر شخصیت، یک شخصیت فرماندهی به معنای نظامی نبود بلکه یک شخصیت دوست داشتنی بود و به خاطر نوع معنویت و ارتباطی که با بچه‌ها برقرار کرده بود بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. وقتی جدی می‌شد، بچه‌ها متوجه می‌شدند که ایشان از داستان فوق العاده مهمی ناراحت است.

آن روز هم هیچ کس صلوات نفرستاد و ایشان هم ادامه داد و با جدیت بحث نماز و معنویت و اهمیت توجه به مسائل شرعی را تشریح کرد. همه هم گوش دادند و کسی هم بعد از آن جیک نزد تا صحبت‌های حاج عبدالله تمام شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عصبانیت فرمانده تخریب به خاطر نماز رزمنده‌ها بیشتر بخوانید »

زخم‌های قلب یک شهید نخبه که جبهه را مقدم بر دانشگاه دید+ تصاویر

زخم‌های قلب یک شهید نخبه که جبهه را مقدم بر دانشگاه دید+ تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید حمیدرضا دادو متولد یکم تیر سال ۱۳۴۶ در تهران و ساکن خیابان طیب بود. پدرش آبنبات سازی داشت و خودش در سن نوجوانی به گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا رفت رفت. او در ۱۴ تیر سال ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۴ از ارتفاعات مشرف به شهر ماووت عراق به شهادت رسید.

علیرضا دادو برادر شهید حمیدرضا دادو در خاطره‌ای از برادرش و اراده او برای رفتن به جبهه گفت: یک روز مادرمان به فاصله اینکه حمیدرضا رفت دست وصورتش را بشورد و پای صبحانه بیاید به من گفت به حمید بگو فاصله مرخصی‌هایش را کمی بیشتر کند، چون هر زمان مرخصی می‌آمد صله رحم می‌رفت و مدام به همه سر می‌زد. پنج شش روزی که می‌ماند مدام خانه فامیل بود. بعد که حمید به سفره برگشت همینکه لقمه را گرفت من که آماده سرکار رفتن بودم گفتم: داداش میشه فاصله مرخصی‌ها را بیشتر کنید؟ لقمه را گذاشت دهانش و وقتی تمام شد گفت: می‌دانی جنگ ما کی با کی است؟ گفتم بله جنگ کفر با ایمان است، گفت: چطور می‌شود چنین جنگی باشد و دو پسر در یک خانه بمانند. گفتم: من که می‌دانم من هم از نیرو‌های قرارگاه و لجستیک بودم، اما می‌دانی که نمی‌گذراند بروم. گفت: شما را کسی نمی‌گذارد بروی، اما من را می‌گذارند هر وقت شما برگه اعزام را آوردی من پیش پدر مادر می‌مانم و شما به جبهه برو.

حاج مسعود تاج آبادی از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهدا به ماجرای عیادت شهید دادو از خود اشاره کرد و گفت: یک روز مسعود برگی و حمید دادو به ملاقات من به خانه آمدند. کمی که حرف زدیم حمید که تازه از منطقه آمده بود گفت: رزم شبانه داشتیم به میدان مین رفتیم دستم پر از خار شده سوزنی چیزی داری خار را از دستم دربیاوری؟ مادرم را صدا زدم گفتم سوزنی برایم بیاور، برگی چند متر آنورتر بود که دادو آمد کنار، گفتم دستت را بده، تا دستش را داد صورتش را نزدیک گوشم آورد و گفت دستم خار نیست دلم پر از خار است. کمی گریه کرد و صحبت کردیم.

حاج سید محمد عابدین زاده از رزمندگان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا نیز درباره شهید دادو گفته است: در قرارگاه الوارثین مشغول جمع کردن یک سری از وسایل بودیم که یکی از دوستان روزنامه آورد و خبر داد دادو جزء نفرات برتر کنکور شده، به او گفتم پس شماهم رفتی دیگر؟! گفت مه مجا برم؟ گفتم دانشگاه دیگه. گفت نه دانشگاه چیه، کدام دانشگاه، امام فرمود جبهه دانشگاه است. او به دانشگاه نرفت و در جبهه شهید شد.

زخم‌های قلب یک شهید نخبه که جبهه را مقدم بر دانشگاه دید+ تصاویر

زخم‌های قلب یک شهید نخبه که جبهه را مقدم بر دانشگاه دید+ تصاویر

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زخم‌های قلب یک شهید نخبه که جبهه را مقدم بر دانشگاه دید+ تصاویر بیشتر بخوانید »

فراخوان جذب نیروی متخصص برای تفحص شهدا

فراخوان جذب نیروی متخصص برای تفحص پیکر شهدا


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، کمیته جست‌وجوی مفقودین در خصوص جذب نیروی متخصص تفحص در سه رشته مهندسی رزمی، تخریبچی و امدادگر فراخوان داد.

در این خصوص سردار «سید محمد باقرزاده» فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیرو‌های مسلح اظهار داشت: نیروی متخصصی که کار با بیل مکانیکی و لودر بلد است نیاز داریم. از نیرو‌های باتجربه مهندسی رزمی دوران دفاع مقدس که تجربه زمان جنگ را دارند، کسانی که زیر آتش دشمن خاکریز زدند و کار کردند و از سلامت جسمی برخوردار هستند دعوت می‌کنیم به دفاتر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در استان‌‎ها مراجعه کرده و فرم پر کنند.

وی افزود: نیازمند امدادگر هستیم تا در صحنه عملیات تفحص بتواند شریان ببندد و جان فرد را نجات دهد. از تخریبچی‌هایی که در شب عملیات حضور داشتند و معبر باز کردند نیز دعوت می‌کنیم که با ما همکاری کنند. جوانان هم می‌توانند به شرطی که از طرف مراکز آموزشی نظامی تائیدیه رسمی آموزش حرفه‌ای دیده باشند به ما بپیوندند.

سردار باقرزاده گفت: یکی از مشخصات کار تفحص طاقت‌فرسا بودنش هست، هم به لحاظ جسمی که جسم در گرما و شرایط دشوار خسته می‌شود و هم به لحاظ روحی طاقت فرساست چرا که فرد انتظار دارد با زدن اولین بیل شهید پیدا کند، اما به خاطر امید و هدف مهمتر تلاش را ادامه می‌دهد.

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیرو‌های مسلح بیان کرد: از همینجا می‌گوییم ما نیروی تفحص، اما متخصص بیل مکانیکی، لودر، کمرشکن نیاز داریم. در کنار این باید انگیزه بالا و قوی داشته باشد تا در سختی کار نبرد. مخاطراتی در کار هست، اما در عین حال باید با نیت قوی و اراده و عزم جزم کار اگر ۱۰۰ روز هم شهید پیدا نکرد مایوس نشود و بتواند کار کند.

وی در پایان اشاره کرد: دست یاری برای همکاری به سوی همه دراز می‌کنیم، البته قول حتمی نمی‌دهیم که همه را به کار بگیریم، چون به هر حال محدودیت‌هایی داریم.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فراخوان جذب نیروی متخصص برای تفحص پیکر شهدا بیشتر بخوانید »

عزاداری تخریبچی‎های دفاع مقدس به رسم جبهه در گلزار شهدا + تصاویر

عزاداری تخریبچی‎های دفاع مقدس به رسم جبهه در گلزار شهدا + تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دسته عزاداری تخریبچی‌های لشکر‌های ۱۰ سیدالشهدا و ۲۷ محمدرسول الله تهران به همت گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) برپا شد.

صبح نیمه ماه محرم الحرام، رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقدس طبق یک رسم قدیمی بر سر مزار شهید «محسن دین شعاری» گرد هم آمدند و از آنجا دسته‌های عزای سید و سالار شهیدان در دو ستون همچون محرم‌های جبهه با به حرکت درآوردن پرچم‌های سیاه عزا، در گلزار شهدا به راه افتادند.

عزاداران ضمن خواندن نوحه و مرثیه در مسیر خود به نزدیک مزار شهدای تخریبچی که می‌رسید از بلندگو نام شهدا را می‌بردند و یاد همسنگران شهیدشان را گرامی می‌داشتند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عزاداری تخریبچی‎های دفاع مقدس به رسم جبهه در گلزار شهدا + تصاویر بیشتر بخوانید »