اولین تصویر منتشر شده از حضور ترامپ در دادگاه
اولین تصویر منتشر شده از حضور ترامپ در دادگاه را می بینید.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اولین تصویر منتشر شده از حضور ترامپ در دادگاه بیشتر بخوانید »
اولین تصویر منتشر شده از حضور ترامپ در دادگاه را می بینید.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اولین تصویر منتشر شده از حضور ترامپ در دادگاه بیشتر بخوانید »
«ترامپ» پیش از شرکت در جلسات محاکمه اش در دادگاه نیویورک بازداشت شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، مقامات دادگاه منهتن واقع در نیویورک هم اکنون «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا را بازداشت کردند تا در جلسه دادگاه به اتهامات وی رسیدگی شود.
رئیس جمهور سابق آمریکا پیش از بازداشت در رسانه اجتماعی خود نوشت: به نظر خیلی سورئال می رسد. من را بازداشت می کنند. من نمی توانم باور کنم که این اتفاق در آمریکا می افتد.
وی پیشتر در رسانه اجتماعی خود نوشت که درخواستش برای انتقال محاکمه او از منهتن به استاتن آیلند نیویورک را ارئه کرده است تا عادلانه تر و امن تر باشد.
از سوی دیگر، به گزارش مجاهدت از الجزیره، کاخ سفید در خصوص تهدید ایجاد ناآرامی های احتمالی پس از محاکمه ترامپ اعلام کرد: هیچ اظهارنظری در مورد این پرونده نمی کنیم. ما برای هر تهدیدی آماده ایم.
این در حالیست که ترامپ دقایقی پیش وارد دادگاه منهتن شد.
به گزارش مجاهدت از بی بی سی، «خوان مانوئل مرچان» قاضی تاریخ ساز دادگاه منهتن است که برای اولین بار در تاریخ مسئولیت قضاوت درباره پرونده اتهامی یک رئیس جمهور سابق آمریکا را برعهده دارد.
«خوان مانوئل مرچان» قاضی دیوان عالی قضای نیویورک است و ۱۲ سال سابقه قضاوت در این کرسی را دارد.
الجزیره در خبری فوری در این خصوص نوشت: برای گرفتن اثر انگشت، ترامپ در بازداشت است. وی هم اکنون در انتظار محاکمه قرار دارد.
در این میان تصاویر مخابره شده از مقابل این دادگاه نشان می دهد حامیان و مخالفان رئیس جمهور پیشین آمریکا مقابل دادگاه کیفری منطقه منهتن در نیویورک جمع شده و شعارهایی را فریاد می زنند.
در این میان برخی از حامیان ترامپ با مخالفان وی و پلیس نزدیک دادگاه درگیر شده اند.
پلیس نیویورک نیز برای جلوگیری از افزایش تنش ها و درگیری های خشونت آمیز در محل، به حامیان ترامپ هشدار جدی داده است.
سخنگوی کاخ سفید دقایقی بعد از بازداشت رسمی دونالد ترامپ گفت حضور او در دادگاه «موضوع تمرکز» جو بایدن نیست.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
«ترامپ» بازداشت شد +فیلم بیشتر بخوانید »
چرا هنوز نمیخواهند بپذیرند و صادقانه به طرفداران شان بگویند که نگاه غرب به جریان اصلاح طلب و دگر اندیش،هرگز فراتر از یک نگاه ابزاری برای ایجادتقابل با حاکمیت دینی و سیاسی در ایران نبوده و نخواهد بود؟
به گزارش مجاهدت از مشرق، رضا گنجی کارشناس سیاسی طی یادداشتی نوشت: همیشه این پرسش مطرح بوده است که چرا غالبِ اصلاح طلبان و مخالفین جمهوری اسلامی، بصورت متحد تا این حد مخالف بهبود روابطِ تهران با قدرت های نزدیک، خاصه روسیه و چین هستند؟ اِصرارِ این افراد در متهم کردن این دو قدرت و تبرئه آمریکایی ها در چیست؟
آیا این مخالفت مطابقِ سیاست های رسمی رهبرانِ اصلاح طلبِ ایرانی است؟ چه گروهی با چه اهدافی در داخل این حزب، برنامه ی تضعیفِ تماس با دیگر قدرتها برای برتر جلوه دادن سلطه غرب را دنبال می کند؟
ایراد گرفتن از نشستنِ با فاصله ی روسای جمهور ایران و روسیه بخاطر شرایط کرونایی، عیب جویی از کیفیتِ استقبال و بدرقه ی مقاماتِ خُرد و کلان در این کشورها تا انتقاد از ناتوانی در سخن گفتن به زبانی دیگر، همه از سرِ غیظ شان بخاطر موفقیتِ دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای اخیرِ دولت رئیسی است یا دستور این است که این نیروهای نیابتی غرب بعنوان مدافعان دائمی واشنگتن در سرزمینِ پارسیان، باید به هر شکل ممکن مانع نفوذ این قدرتها بشوند و ایضا اجازه ندهند که محصولِ دوستی با دیگر کشورها احیانا باعثِ بهبودِ اوضاع ایرانیان و محبوبیت بیشتر نظامِ فعلی بشود؟ (البته ایراد گرفتن های بدون منطق و نق زدن های همیشگی دیگر بخشی از خصلتِ این جریان سیاسی شده است. حاکمیت چه روابط با دیگر دول را بهبود ببخشد و چه نبخشد در هر دو صورت اینها بهانه ای برای غر زدنِ بی سبب دارند.)
برافروختگی و عصبانیتِ جریانِ اصلاح طلب از موفقیتِ دولت فعلی در بهبود روابطِ دیپلماتیک با کشورهای منطقه خاصه عربستان و دیگر بازیگرانِ مهم در فضای بین الملل، قابل فهم است. اینکه برای کوچک شمردن تلاشِ دیپلماتیک دولت، این موفقیت ها را تنها بخاطرِ ورودِ “شمخانی” به بازی بدانید! تا دولت را ناتوان در این عرصه بخوانید، از سوزش تان است نه بیانِ حقیقت. واقعا بر این باورید که حافظه مخاطب تا این حد نحیف است که نداند شما تا دیروز چه دشنام ها که در خلوت و جَلوت، نثارِ شمخانی بخاطر گرایشات و کنش های انقلابی اش می کردید و حضورش در شورای عالی امنیت ملی را “بی خاصیت” می دانستید؟
اصلاح طلبان و براندازان به خواست و میلِ مقاماتِ مافوق شان در رسانه ها و فضاهای مجازی تا مدتها با لیست کردنِ خیانت های چین و روسیه در موضوع ایران بدنبال برهم زدن هر نوع مراوده بودند در حالی که می دانستند هرگز میزان و کیفیت خیانت های غرب، خاصه انگلیس و آمریکا در ایران در مقاسیه با بد عهدی های روسیه و چین همسنگ هم نیستند.
نقطه اشتراک محمد خاتمی و حسن روحانی بعنوان روسای جمهور پیشین ایران با گرایش اصلاح طلبانه از نوع اصلاحات غربی، علاقه و ارادت خاص شان به جهان غرب بوده است. تملق و تعریف از غرب و فرهنگ غربی در این دولت ها از حد گذشته بود. البته هر دو در سالِ پایانی ریاست جمهوری شان تبدیل به منتقدین سیاست های غربی شده بودند اما حاضر نشدند آنطور که شایسته بود بی پروا مخالفت و نفرت شان از غرب و آمریکا را جار بزنند.
دولتِ معروف به “دولت اصلاحات” از سطح وزرا تا مقامات میانه، بخاطر عُلقه شدیدشان به غرب، برای بهبود روابط با آمریکا فشارهای بسیاری را به حاکمیت و رهبر عالی ایران آوردند. کارهایی برای نرم کردنِ دلِ دوستانِ افرنگی شان هم انجام دادند اما در نهایت، حاصلِ همه ی خوش رقصی ها و لبخند هایشان به غرب “هیچ” بود.
اسناد آشکار زیادی در بستر رسانه وجود دارد مبنی بر اینکه روسای جمهور اصلاح طلبان سرانجام به این باور رسیده بودند که دلیل شکستِ همه ی تلاش های دیپلماتیک برای حل و فصل مشکلات، بدون تردید آمریکا است اما آنها هنوز فکر می کنند که اگر سیاستِ افشاگری درباره عملکردِ سراسر مخربِ غرب در موضوع ایران را در پیش بگیرند، از سوی حامیان شان مورد شماتت قرار خواهند گرفت. چرا؟
چرا هنوز نمی خواهند بپذیرند و صادقانه به طرفداران شان بگویند که نگاه غرب به جریان اصلاح طلب و دگر اندیش، هرگز فراتر از یک نگاه ابزاری برای ایجاد تقابل با حاکمیت دینی و سیاسی در ایران نبوده و نخواهد بود؟
وقتی که بوش، رئیس جمهور وقتِ آمریکا، ایران را “محور شرارت” خواند، خاتمی فهمید که آنهمه کمک به یانکی ها در جنگِ افغانستان تاثیری در تغییر سیاستِ “ایران هراسی” نداشته است. خاتمی بعنوانِ مبدع نظریه ” گفتگوی تمدنها“، معتقد به سیاستِ “تنش زدایی” و سیاستِ بکارگیری “زبان نرم در روابط بین الملل” خیلی دیر پی به این نکته برد که اساسا غرب “زبانِ نرم” نمی فهمد.
“حاکمیت نظام اسلامی، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور هیچ زمان در طول بیست و هفت سال گذشته مورد حمایت و حتی موردِ پذیرشِ آنها (آمریکا و غرب) به صورت واقعی قرار نگرفت. تفکر حاکم بر ایران و اراده این ملت بزرگ مبتنی بر استقرار و ترویج مردم سالاری دینی و استقلال طلبی و عدالتخواهی هیچگاه خوشایند غرب نبوده و نخواهد بود.” خاتمی این سخن را در مرداد سال ۱۳۸۴ بیان کردند. سالی که مریدانش وقتی نتوانستند او را در مقابل نظام قرار بدهند، بدنبال “عبور” از او بودند. سالی که دیگر شیفته گانش نمی خواستند او “لیدر اصلاحات” باشد. سالی که خاتمی حتی شجاعت شرکت در مراسم روز دانشجو را نداشت. سالی که دوستادارنش او را با القابی چون ” ممد پیرپکاجکی”، ” ممد خالی بند”، “شهبانو” و “شناگر استخر” و … صدا می زدند.
چنین رویکردهای غلطِ سیاسی مردی با عبای شکلاتی در نهایت آنقدر دولت اش را ضعیف کرد که کاندیداهای موردِ تاییدشان (هاشمی، کروبی، معین) در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری، به طرز بدی از یک رقیبِ گمنام شکست خوردند و عملا جریانِ دوم خرداد و زیر شاخه های آن همچون “حزبِ برادرِ بزرگتر” تا به امروز در اغلبِ انتخابات نتوانستند پیروزِ میدان باشند.
از دید بسیاری از سیاستمداران ایرانی، سالها بعد، حسن روحانی همان خطاهایی را مرتکب شد که خاتمی مرتکب شده بود. خطای ” اعتماد به غرب“.
روحانی با رونمایی از مردِ اولِ دیپلماسی در دولت اصلاحات، یعنی دکتر ظریف بدنبالِ “انقلاب در دیپلماسی” بود. شعار روحانی، “تعامل سازنده با جهان در چارچوب دولت توسعه گرا” بود. وزیر خارجه وقتِ ایران بالاخره توانست بعد از سیزده سال و بعد از فراز و فرودهای بسیار، پرونده هسته ای ایران را با وجود مخالفت هایی در داخل، نهایتا با نظر مثبتِ آیت الله خامنه ای به امضا برساند.
بعد از امضای توافق، صبحِ زودِ روزی که قرار بود ظریف بعنوان “قهرمانِ دیپلماسی” وارد ایران شود عده ای برای استقبال به فرودگاه مهرآباد رفتند که به گواه مطلعین، آن جماعت بطور طبیعی آن وقت از صبح را به عمرشان ندیده بودند چه برسد به اینکه بخواهند برای استقبال از یک مقام رسمی حکومتی که خیلی هاشان منتقدش بودند از خواب شان بزنند. داستان چیز دیگری بود.
حسن روحانی همچون شاهانِ پیروز در ساختمانِ معروف به “ساختمانِ کنفرانسِ سرانِ کشورهای اسلامی” و در جمع فعالینِ رسانه با اقتدار درباره پیروزی دیپلماسی و فروپاشی تحریم ها می گوید. او “صبحِ بدون تحریم” را نوید داده بود.
در تیرماه سال ۹۴ و بعد از اعلام توافق، در خیابانهای تهران عده ای به شادی پرداختند. قرار بود دلار بعد از این “حماسه دیپلماتیک” به مبلغ هزار تومان خرید و فروش بشود. ایران در روزهای بعد به تعهداتش عمل می کرد در حالی که هیچ یک از طرفهای دیگر، گامی مثبت برای انجام مفادِ توافق بر نمی داشتند.
دونالد ترامپ که رئیس جمهور آمریکا شد، همه ی تخم مرغ های حسن روحانی را شکست. ترامپ در یک سخنرانی دوازده دقیقه ای و نسبتا طولانی برای صدور یک فرمان، رسما خروجش از برجام و بازگشت تحریم ها علیه ایران را اعلام کرد. در آن نطق که رد پای دیدگاههای صهیونیست ها مشخص بود، او ایرانیان را یک “ملتِ تروریست” نامید. توافق هسته ای را توافقی بسیار بد خواند که هرگز نمی بایست منعقد می شد و اعلام کرد که متحدان اروپایی آمریکا نیز بر “خطرناک بودن ایران” صحه گذاشته اند!
حسن روحانی بلافاصله به سخنان ترامپ واکنش نشان داد و او هم دوازده دقیقه آمریکا و غرب را برای چنین بد عهدی شماتت کرد. او گفت “آمریکا کشوری است که هیچگاه به تعهدات خود پایبند نبوده است …” روحانی اظهار داشت که اساسا آمریکا وارد برجام نشده بود که حالا بخواهد از آن خارج شود. متعهد نبودن به تعهدات بین المللی از دیگر انتقادات روحانی به آمریکا در آن سخنرانی بود. او آمریکا را “یک موجود مزاحم” در برجام خواند.
رئیسِ دولتِ تدبیر و امید خیلی تلاش کرد که ما در آن سخنرانی متوجه شکستِ سیاستِ باور به “کدخدا” نشویم اما هر چه جلوتر رفتیم، خودش، مردِ اول سیاستِ خارجی اش، کابینه اش و بسیاری دیگر متوجه شدند که اعتمادشان به غرب برای بنا کردن هر نوع رابطه ی سالم از پایه غلط بوده است.
در سالِ پایانی ریاست جمهوری حسن روحانی و سال پایانی وزارتِ جواد ظریف، این دو سعی کردند در هر فرصتی رفتارِ غرب و آمریکا را به چالش بکشند. فقط کافیست که به درستی و کامل سخنرانی ها و نوشته ها و پنل های این دو نفر را از فردای بعد از خروج آمریکا از برجام تحلیلِ محتوا بفرمایید تا متوجه منظورِ نگارنده بشوید.
خنجر بدی خورده بودند. به واقع آمریکا و غرب در حقِ اصلاح طلبان نامردی کردند نه در حق اصولگرایان. درست اش این بود که جریانِ اصلاح طلب، از صدر تا ذیل شان، شکمِ آمریکایی ها را بخاطرِ خروج از برجام، نامردی در حقِ نیروهایی که تا این حد در خیمه آنها سینه زده بودند و بی اعتبار کردن جریانِ معروف به اصلاح طلبان، بدرند اما دریغ از ذره ای غیرت، چرا که هنوز هم هستند کسانی در میانِ جریان اصلاح طلب که شیک تر از آمریکایی ها و غربی ها برای عملِ ناجوانمردانه ی آنها ماله می کشند.
اگر می خواهید درباره شکستِ اعتمادِ دولت هاشمی به غرب هم چیزهایی بدانید، شما را به نوشته ی هیچ فردِ اصولگرا و یا سخنرانی هیچ فردِ مخالفِ دولت های هاشمی ارجاع نمی دهم. کافی است که دو ساعت زمان صرف کنید و حداقل دو قسمت از مستندِ ” ایران و غرب” ساخته شبکه بی بی سی را ببینید تا متوجه شوید که هیچ یک از نرمش های هاشمی هم دلِ فرنگی ها را نرم نکرد.
حداقل در سه دولتِ هاشمی، خاتمی و روحانی، یعنی ۲۴ سال از ۴۴ سال، عمده زمان و انرژی صرف این شد که جبهه غرب در ایران همیشه پررنگ تر از جبهه شرق جلوه گری بکند در حالی که نتیجه به گواه تاریخ همیشه “پوچ” بوده است.
حالا با این تجربه ها چرا هنوز عده ای از این جناحِ مشخص، تن و بدنشان می لرزد از اینکه حاکمیت بخواهد بازنگری بکند روابط اش را با غرب و آمریکا و ارتباطاتش را با چین و روسیه و دیگر کشورهای منطقه و خارج از این منطقه بهبود ببخشد؟
این جماعت با فریبِ مردم به هر شکلِ ممکن و در هر بستری، روزی هزار بار ایران را مستعمره پکن و مسکو می کنند. در لحظه دروغِ فروشِ بخشی از سرزمینِ ایران به چین را خلق می کنند. بلافاصله شایعه می کنند که روسیه در ایران پایگاه نظامی زده است. عَرَقِ شایعاتِ قبلی شان خشک نشده چو می اندازند که در توافقاتِ بلند مدت مان با این قدرت ها، طرفِ ایران همه چیزِ مملکت را داده و در مقابل هیچ چیزی بدست نیاورده و… و.
فکر نکنید که این لاطائلات یومیه، نخست و فقط از سوی رسانه های فارسی زبانِ آن طرفِ آبها تولید و منتشر می شود، نه، این ژاژها تماما تولید داخل است و اغلب هم از سوی همین جریان های سیاسی بی مایه و پر کینه ی وطنی خلق و برای بازنشر به دست رسانه های فارسی زبان می رسد.
شکی در این نیست که این جماعت با چنین تفکری، همه ی انتقادات شان و شیطنت های شان نه از سرِ دلسوزی برای ایرانیان بلکه در خوشبینانه ترین حالت و در منصفانه ترین تحلیل از سرِ جهل است و البته که سرشِناسان این جریان ها بدنبال پیاده سازی خواست آمریکا در ایران یعنی به چالش کشیدن هویت استقلال خواهی ایرانی، لوس کردنِ شعارِ اصولی و پر مفهوم “نه شرقی و نه غربی”، منفعل نشان دادن حاکمیت، ایجاد دو قطبی در داخل، گلاویز کردن مردم و نظام، پررنگ کردن ارزشهای غربی، منهدم کردنِ سیاستِ نگاه به داخل، نمایش قدرتِ غرب در حوزه های مختلف و … ایضا باجگیری از حاکمیت برای اهداف شخصی است.
کاش دغدغه و نگرانی این جماعت این بود که قراردادی خلافِ منافع ملی و امنیت ملی ثبت نشود، ایرانِ بزرگ وامدار قدرتی دیگر نگردد، عزت اش حفظ شود، استقلال اش تداوم یابد و … کاش.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟ بیشتر بخوانید »
کاریکاتورهای موهن شارلی ابدو، قرآنسوزی در سوئد و هلند، اخراج «ایلهان عمر»نماینده مسلمان و سیاهپوست ازکمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا تنها چند مورد از اقدامات اسلامستیزانه غرب در سال ۱۴۰۱بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، اگرچه اسلامهراسی و فراتر از آن، اسلام ستیزی در غرب در فضای رخدادهای پسا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) برمیگردد اما در ۲ دهه اخیر تبلیغات زیادی علیه مسلمانان صورت گرفته که برایند آن، تشدید رفتارهای اسلامستیزانه است. در سال ۲۰۰۰ (۱۳۸۹)، اف.بی.آی حدود ۲۹ اقدام اسلامهراسانه ثبت کردهبود. دو دهه بعد یعنی در سال ۲۰۲۰، این تعداد به ۱۱۰ مورد افزایش یافت.
تا جایی که سازمان ملل متحد نیز به نبرد علیه اسلامهراسی پیوست و روز ۱۵ مارس (۲۵ اسفند) را «روز جهانی مبارزه با اسلام هراسی» نامگذاری کرد. این در حالی است که باوجود شعارهای غربی مبنی بر دموکراسی، آزادی بیان و اعتقاد، بیشتر رفتارهای خشونتبار با مسلمانان در اروپا و آمریکا صورت میگیرد.
غرب و پیشبرد پروژه اسلامهراسی در سال ۱۴۰۱
در سال گذشته همواره صدای اعتراض مسلمانان در نقاط مختلف جهان به اقدامات موهن افراد و گروه های افراطی غرب بلند بود. دومینوی هتک حرمت سازمانیافته به اسلام که همواره در کشورهای اروپا جریان دارد، تنها چند روز پس از مجوز دولت سوئد برای آتش زدن قرآن، پروژه در هلند کلید خورد.
اوایل بهمن ماه (۳ بهمن) بود که «ادوین واگنسولد» رهبر هلندی گروه راست افراطی «اروپاییان میهن پرست علیه اسلامی شدن غرب» یک نسخه از قرآن کریم کتاب مقدس اسلام را در هلند مورد هتک حرمت قرار داد و در فایل ویدیوئی که در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، گفت از شهردار لاهه برای تخریب قرآن مجوز دریافت کرده است.
پاره کردن و به آتش کشیدن یک نسخه از قرآن کریم در هلند تنها ۲ روز پس از حادثه سوزاندن این کتاب آسمانی در سوئد رخ داد که «راسموس پالودان» شهروند تندرو و اسلام ستیز سوئدی – دانمارکی روز شنبه یکم بهمن ماه در اقدامی موهن، یک نسخه از قرآن را در مقابل ساختمان سفارت ترکیه در پایتخت سوئد سوزاند. او برای این کار خود از مقامات سوئد مجوز گرفته بود.
اما آشکارترین نماد استاندارد دوگانه آزادی بیان غربی، نشریه فرانسوی «شارلی ابدو» است؛ نشریه فکاهی و موهن که تحت حمایت مقامات الیزه به اعتقادات نزدیک به ۱.۸میلیارد مسلمان جهان بیاحترامی میکند و سال گذشته نیز با کاریکاتورهای مختلف در ارتباط با اسلام و حتی رهبر انقلاب در صدد تخریب چهره اسلام و مسلمانان برآمد.
توهین شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص)، قرآن کریم و دین مبین اسلام از سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) تاکنون همواره در لوای آزادی بیان و تحت حمایت مقامات سیاسی صورت گرفتهاست. این موضع حاکی از آن است که مفاهیم ارزشمندی مانند آزادی بیان و حقوق بشر تنها وسیلهای برای پیشبرد رویکردهای ناصواب دولتهای غربی است و در عمل مادام که به ارزشهای آنها تعرض نشدهباشد، از این ابزار علیه دیگر مذاهب، ملتها و کشورها استفاده میکنند.
آنها در حالی اسلام هراسی و تخریب چهره آخرین دین الهی را در لوای آزادی بیان در دستور کار قرار داده اند که انکار و حتی تردید هولوکاست به عنوان یک رویداد تاریخی را جرم انگاری تلقی کردهاند و با هر شهروند عادی یا مقام بلندپایه سیاسی همچون «ایلهان عمر» که در این باره به غیر از قرائت رسمی چیزی بگوید یا بنویسد، شدیدترین برخوردها را میکنند؛ نماینده زن مسلمان و سیاهپوست کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا که چند ماه پیش به خاطر انتقاد از رژیم صهیونیستی اخراج شد.
جرم این نماینده سیاهپوست و مسلمان کنگره، نقد جنایات رژیم صهیونیستی بود؛ موضوعی که نشان داد حتی قانونگذاران آمریکا تاب تحمل نقد این رژیم را ندارند و آغوش آنها برای آزادی بیان تنها در انتقاد از اسلام و مسلمانان باز است که نمونه آن پیشبرد پروژه اسلام ستیزی در هلند، سوئد و فرانسه است.
چرا قطار اسلامهراسی در غرب سرعت گرفتهاست؟
یکی از مهمترین دلایل افزایش سرعت قطار اسلامهراسی به تقویت احزاب تندرو و افراطگرا برمیگردد که در عرصه سیاسی نیز توانستهاند پیروزیهایی را به دست بیاورند که در ادامه به چند مورد از آن اشاره میشود؛
اوایل مهرماه در انتخابات پارلمانی ایتالیا، راستگراترین جناح این کشور به رهبری «جورجیا ملونی» به پیروزی رسید. بنابراین پیروزی حزب «فراتیلی دیتالیا» (برادران ایتالیا) به رهبری ملونی، نگرانی مهاجران و اقلیتهای دینی و قومی-نژادی را برانگیخت زیرا این حزب پیروزی و رهبری آن مواضع ضد مهاجرتی اتخاذ کرده و خواستار بسته شدن کامل مرزها به روی مهاجران و پناهندگان است.
ایتالیا تنها کشور اروپایی برای ظهور راست افراطی در اروپا نبود و میتوان آن را امتدادی از حرکت رادیکالی دانست که قاره اروپا در طول سالهای اخیر شاهد آن بودهاست و سوئد، آلمان، فرانسه از آن جملهاند.
در سوئد انتخابات اخیر ائتلاف راستگرایان متشکل از اعتدال گرایان، لیبرالها، دموکراتهای مسیحی و دموکراتهای سوئدی موفق شدند که ۱۷۶ کرسی پارلمان را به دست آورد. آلمان نیز حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی این کشور توانست۱۰ درصد آرا را به دست آورد.
در فرانسه نیز حزب «تجمع ملی» به ریاست مارین لوپن در دور دوم انتخابات پارلمانی توانست ۸۹ درصد کرسی را به دست آورد. این از معدود دفعاتی است که راست افراطی این درصد از کرسیها را به دست آوردهاست. در انتخابات ریاست جمهوری این کشورکه اردیبهشت ماه برگزار شد ماکرون به سختی در دور دوم توانست از سد «مارین لوپن» رهبر حزب راست افراطی «اجتماع ملی» بگذرد.
از نگاه ناظران، عوامل و دلایل گوناگون و متعددی در رشد و محبوبیت احزاب راست افراطی اروپا دخیل است. «جاسم محمد» مدیر مرکز اروپایی مطالعات ضدتروریسم و ضداطلاعاتی اروپا میگوید که سه علت اصلی در این رشد نقش داشتهاست.
از نگاه وی، اولین علت مربوط به رویکرد احزاب راست افراطی در اروپا برمی گردد که طرحها و برنامههایشان مبتنی بر انتقاد از دولتهای اروپایی و سیاستهای اقتصادی اجراشده است. علت دوم مربوط به وضعیت وخیم اقتصادی در قاره کهن است که فرصت را برای شعارهای راست افراطی فراهم میکند. علت سوم به این رویکرد برمیگردد که مخالف سیاست پناهندگی و مهاجرت هستند و تعدادی از کشورهای اروپایی این سیاست را دنبال میکنند. بنابراین، این مساله با برنامههای احزاب راست ضد مهاجرت همخوانی دارد.
از تبلیغات اسلامهراسانه توئیتری تا نبود سازمانهای ناظر
بر اساس گزارش اخیر با عنوان «اسلام هراسی در عصر دیجیتال» که توسط «شورای اسلامی ویکتوریا» (ICV) منتشر شدهاست، سه کشور آمریکا، انگلیس و هند بیشترین محتوای ضداسلامی را در توئیتر تولید میکنند. این سه کشور طی یک دوره سه ساله ۸۶ درصد از محتوای ضد اسلامی توییتر را به اشتراک گذاشتهاند.
بر اساس این گزارش، هند تنها ۵.۷۵ درصد از کاربران جهانی توییتر را دارا است اما این کشور ۵۵ درصد از تمام توییتهای ضدمسلمانان را به خود اختصاص دادهاست. دستکم ۳ میلیون و ۷۵۹ هزار و ۱۸۰ پست اسلامهراسانه بین ۲۸ اوت ۲۰۱۹ (۶ شهریور ۱۳۹۸) تا ۲۷ اوت ۲۰۲۱ (۵ شهریور ۱۴۰۰) انتشار یافتهاست. این در حالی است که تنها ۱۴.۸۳ درصد از توئیتهای ضدمسلمانان حذف شدهاند.
در نمودار زیر به ترتیب ۱۰ کشوری که بیشترین توئیتهای ضداسلامی از آن جغرافیا انتشار مییابد، آورده شده است؛
از متون و توئیتهای انتشاریافته که جنبه ضداسلامی دارند، یک «ابر کلمات» مشتمل بر ۵۰ واژه و اصطلاح پرکاربرد به دست آمدهاست که در زیر میبینیم.
متداولترین مضامین و تاکتیکهای مشاهده شده در توییتهای اسلامهراسانه به این ترتیب بود؛
– همراهی اسلام با تروریسم
– نشان دادن مردان مسلمان به عنوان ارتکابکنندگان خشونت جنسی
– ترس از اینکه مسلمانان بخواهند شریعت را بر دیگران تحمیل کنند
– تئوری توطئه مبنی بر اینکه مسلمانان به عنوان مهاجر فرستاده میشوند
– آزار و اذیت هدفمند شخصیتهای برجسته مسلمان
– توصیف ذبح حلال به عنوان یک عمل غیر انسانی و نمادی از توحش
البته نقش سیاستمداران و مقامات برجسته غربی را نمیتوان در افزایش توئیتهای ضداسلامی نادیده گرفت. به عنوان نمونه افزایش توئیتها با این محتوا در انگلیس به عوامل متعددی برمیگردد که عبارتند از نفرتپراکنی ترامپ، مسائل دیرینه این کشور با احساسات ضدمهاجرتی و مهمتر از همه، نژادپرستی «بوریس جانسون» نخستوزیر سابق که در مورد زنان پوشیه پوش گفتهبود: «بسیار مضحک است که مردم انتخاب کنند همانند صندوق پستی به این طرف و آن اطرف بروند.»
مورد دیگر «سباستین کورتس» صدر اعظم سابق اتریش است که مهرماه ۱۴۰۰ در پی بالا گرفتن فشارهای ناشی از یک رسوایی فساد کناره گیری کرد. او با تبدیل اسلام و مسلمانان به هدف اول خود در مبارزات انتخاباتی به قدرت رسید و با قربانی و امنیتی کردن مسلمانان قدرت چشمگیری به دست آورده بود.
از طرفی، تارنمای بلژیکی «اییوآبزرور» (EU Observer) در گزارشی به ریشههای تشدید اسلامهراسی در غرب پرداخته و انحلال سازمانهای ناظر اسلامهراسی در فرانسه را از جمله این دلایل ارزیابی میکند.
به نوشته تارنمای مزبور، اسلام هراسی نه تنها در سطح جامعه بلکه از نظر ساختاری نیز در چندین نهاد اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن ریشه دوانده است. با این حال، کمیسیون اروپا هیچ ابتکاری برای مقابله با نفرتپراکنی علیه مسلمانان نداشته است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پروژه اسلامهراسی غرب در سال ۱۴۰۱ چگونه پیش رفت؟ بیشتر بخوانید »
اگرچه دادستان های منهتن نیویورک تا حد زیادی پیگیر پرداخت پول از سوی ترامپ به یک بازیگر فیلمهای پورنوگرافی هستند، با این حال، محتوای اتهامات کیفری که علیه ترامپ اقامه شده هنوز نامشخص است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «نیویورک تایمز» در گزارشی با اشاره به تشدید گمانیزنیها در مورد احتمال و شانس بالای بازداشت ترامپ با حکم مقامهای قضایی منطقه منهتن نیویورک، به طور خاص به سؤالها و ابعاد مختلفی که در این رابطه مطرح است پرداخته، خودِ ترامپ نیز به تازگی در موضعگیریهایی از قریب الوقوع بودنِ بازداشتش خبر داده و در شبکه اجتماعیاش یعنی Truth، از حامیان دو آتشه خود درخواست کرده که با اعتراضات و تجمع، مانع از پیگرد قضایی و بازداشتش شوند.
نیویورک تایمز در گزارش خود مینویسد:
« در پی طرح مسائل مختلف قضایی در مورد دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا و حضور وی در چند پرونده مهم در آمریکا، گمانهزنیهای زیادی در مورد احتمال صدور حکم بازداشت او مطرح شده است. موضوعی که سبب شده برخی ناظران و تحلیلگران از احتمال نمایشِ تصویر ترامپ در حالی که دستبند به دست دارد، در آینده نزدیک خبر دهند.
با این همه، هنوز توضیحات روشنی در مورد اینکه در ادامه راه چه اتفاقاتی امکان دارد بیفتد، داده نشده است. دادستانهای آمریکایی هشدار دادهاند که صدور کیفرخواست علیه ترامپ کاملا محتمل است با این حال، قطعیتی هم در این رابطه وجود ندارد. قبل از اینکه دونالد ترامپ متهم شود، دادستان منطقه منهتن نیویورک “آلوین براگ” باید از هیئت منصفهای که شواهد گوناگون در مورد رئیس جمهور سابق آمریکا را دیده و شنیده است بخواهد تا به متهم کردن و صدور قرار کیفری علیه وی رای دهند. در این راستا، اکثریت اعضای هیات منصفه باید با بازداشت ترامپ موافقت کنند.
البته زمانبندی هرگونه اقدام احتمالی جهت صدور قرار کیفری و بازداشت ترامپ مشخص نیست و به احتمال فراوان موکول به بعد از برگزاری جلسه هیئت منصفه جهت تشخیص گناهکار بودن یا نبودنِ ترامپ است. تحقیقات و بررسیهای انجام گرفته توسط آلوین براگ مورد ترامپ، متمرکز بر اقدام وی در پرداخت حقالسکوت به یک بازیگر فیلم های پورنوگرافی (فیلمهای مستهجن) در روزهای پایانی کارزار انتخاباتی وی در سال ۲۰۱۶ است.
در ادامه به اصلیترین سؤالها در مورد ترامپ و اینکه سرنوشت احتمالی وی چه خواهد بود و چه سناریوهایی امکان تحقق دارند، اشاره میشود.
چه زمان امکان دارد که برای ترامپ قرار تعقیب کیفری صادر شود؟
هیئت منصفه ویژهای که به پرونده ترامپ رسیدگی میکنند در یک هفته سه بار تشکیل جلسه میدهند. این جلسات در دوشنبهها، چهارشنبهها و پنج شنبهها برگزار میشوند. براساس آنچه منابع آگاه به مسئله اعلام کردهاند، حداقل یک شاهد دیگر میتواند از سوی هیئت منصفه جهت حضور در جلسات و دادن نظراتش حاضر شود.
پس از ذکر آنچه شاهدان میگویند، دادستانها بایستی جرایم کیفری را که میخواهند علیه ترامپ مطرح شود، به هیئت منصفه نیز توضیح دهند تا آنها را در روند پرونده ترامپ، قانع کنند. در این چهارچوب، اگر هیئت منصفه به اکثریت آرا برسد، قطعا قرار کیفری و تعقیب قضایی نیز علیه ترامپ صادر میشود.
چه زمان امکان دارد که ترامپ بازداشت شود؟
اگر قرار کیفری علیه ترامپ صادر شود، دادستانها و مقامهای قضایی به احتمال فراوان با تیمهای حقوقی همکاری میکنند تا ترامپ را دستگیر کنند. ظرف چند روز از اجرای قرار تعقیب کیفری وی، ترامپ که در عمارت مارلگوی فلوریدا زندگی میکند، باید خود را به دفتر دادستان منطقه منهتن نیویورک تسلیم کند و رود قضایی وی در ساختمان مذکور ادامه مییابد.
باید توجه داشت که محتوای اتهامات و پرونده ترامپ محرمانه خواهد بود و افشای محتوای مسائل مذکور مصادف با محاکمه و اجازه مقامهای قضایی خواهد بود. با این همه باید توجه داشت که به احتمال زیاد اگر ترامپ خود را تسلیم نکند، این مسئله عملا سناریوهای پیجیدهتری را پیش خواهد آورد.
آیا امکان دارد که ترامپ به کل از اتهاماتش فرار کند و تبرئه شود؟
وکلای ترامپ در مدت اخیر با مقامهای قضایی این کشور دیدار کردهاند و خواهان آن شدهاند که جرایم کیفری علیه ترامپ کنار گذاشته شود. اگرچه تحقق این سناریو بعید است با این حال، این احتمال وجود دارد که دادستان منطقه منهتن آلوین براگ صدور قرار کیفری علیه ترامپ را دنبال نکند و یا او این کار را بکند و هیئت منصفه به آن رأی منفی بدهد.
با این همه باید توجه داشت که مقامهای قضایی در روند رسیدگی پرونده ترامپ نفوذ بالایی دارند و بر رأی و نظر هیئت منصفه نیز اثرگذاری دارند و دفاع ترامپ و تیم وکلای وی در این شرایط، میتوان گفت نقش زیادی را دارا نیست. حداقل شواهد و سیگنالهایی که تا به اینجای کار صادر شدهاند حاکی از این هستند که صدور قرار تعقیب کیفری ترامپ امری کاملا محتمل و البته قریب الوقوع است(خودِ ترامپ نیز بر همین باور است و در این رابطه موضع گیری هایی را نیز انجام داده است).
اتهامات ترامپ چیست؟
اگرچه این نکته روشن است که دادستانهای منهتن تا حد زیادی پیگیری پرداخت پول از سوی ترامپ به یک بازیگر فیلم های پورنوگرافی هستند، با این حال، محتوای اتهامات کیفری که علیه ترامپ از سوی مقامهای قضایی آمریکایی اقامه شده هنوز نامشخص است و تا زمانی که قرار تعقیب کیفری علیه وی صادر نشود و برخی مجوزها نیز داده نشود، نامشخص باقی خواهد ماند.
برخی منابع آگاه اعلام کرده اند که فرارهای مالیاتی ترامپ و زد و بندهای تجاریاش که به طور خاص با کنشگریهای مایکل کوهن وکیل سابق وی به پیش برده میشوند، تنها بخشی از اتهامات اقامه شده علیه ترامپ هستند. البته برخی جرایم انتخاباتی نیز علیه ترامپ مطرح شدهاند که همگی آنها در کنار هم میتوانند مخمصهای جدی را برای ترامپ ایجاد کنند.
بازداشت ترامپ چطور خواهد بود؟
برخی موارد قانونی که اکنون علیه ترامپ توسط مقامهای قضایی نیویورک دنبال میشود، همانهایی هستند که در مورد افراد عادی نیز اجرایی میشوند. از وی نیز عکسبرداری میشود و اثر انگشت وی اخذ میشود و به او تفهیم میشود که بر اساس قانون میتواند ساکت بماند و از حقش مبنی بر استفاده از وکیل بهره برد.
با این همه، با توجه به موقعیت ترامپ به عنوان رئیس جمهور سابق آمریکا و حفاظت های ۲۴ ساعتهای که از او انجام میشود، دادستانها احتمالا برخی موراد را نادیده خواهند گرفت. امکان دارد که ترامپ را به جای انداختن در یک سلول، در اتاق مصاحبه نگه دارند و استفاده از دستبند را نیز نادیده بگیرند.
آژانسهای اجرای قانون در نیویورک همچنین دیدگاهها و طرحهایی را جهت مقابله با جوسازیها و اعتراضات حامیان دوآتشه ترامپ نیز در برنامه دارند. ترامپ اخیرا به صراحت در شبکه اجتماعی خود یعنی Truth از حامیانش خواسته تا به خیابان ها بریزند و نگذارند که وی بازداشت شود. دوشنبه گذشته نیز منهتن شاهد برگزاری تظاهرات پراکنده از سوی حامیان ترامپ بود.
آیا ترامپ به زندان انداخته میشود؟
با توجه به ماهیت جرایم بالقوهای که علیه ترامپ مطرح میشود، بعید است که وی با قرار وثیقه آزاد شود و البته که زمینهای برای فرار وی نیز وجود ندارد. به احتمال فراوان ترامپ پس از آنکه تقهیم اتهام شود، آزاد میشود.
پس از صدور قرار کیفری علیه ترامپ چه میشود؟
به محض اینکه ترامپ متهم شود، پرونده وی احتمال شاهد یک دعوای قضایی طولانی مدت خواهد بود. اگر بنا باشد محاکمه قطعی ترامپ اتفاق بیفتد، احتمالا این مسئله در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا خواهد بود، زمانی که ترامپ سخت درگیرِ مبارزات انتخاباتیاش خواهد بود.»
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
آیا ترامپ در آستانه بازداشت است؟ بیشتر بخوانید »