ترکیه

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، رستم قاسمی وزیر سابق نفت با حضور در برنامه تلویزیونی دست خط به بیان مطالبی پیرامون مسائل مختلف پرداخت.

در ادامه مشروح این گفت وگو آمده است:

از اینجا شروع کنیم که یکدفعه خبری آمد که اسرائیلی‌ها می خواسته‌اند آقای قاسمی را ترور کنند، درست بود؟

قبل از سفر من به مأموریتی که داشتم، خوشبختانه دوستان امنیتی آمدند و عملاً مانع سفر من شدند و گفتند این سفر نباید انجام شود؛ به دلیل اینکه گزارش‌ها از سرویس‌هایی از منطقه کشف شده بود، فرمانده سپاه هم عملاً با این سفر مخالف بود. اما چون اهمیت سفر بسیار زیاد بود و باید انجام می‌شد، من گفتم هر طور تصمیم گرفته شود، من آن را انجام می‌دهم، منتها دوستان دیگری بودند که اصرار داشتند این سفر انجام شود، به هر حال تصمیم گرفته شد این سفر انجام شود، ولی خوشبختانه چون اطلاعات از قبل معلوم شده و مسیرها مشخص بود، توانستیم از این حادثه جان سالم به در ببریم.

با بمب می‌خواستند اقدام کنند؟

موساد در گزارش‌هایی که از قبل پیش‌بینی شده بود … آنجا هم دوستان به من گفتند که مسیرها را پیش‌بینی کرده بودند، محل‌هایی را، محل عبور ما، محل جلسه را… و خوشبختانه اتفاق نیفتاد.

معاونت اقتصادی سپاه قدس از چه زمانی تشکیل شد، شما اولین معاون اقتصادی هستید یا قبل از شما هم کسی بوده است؟

من از دوره دفاع مقدس رفاقت بسیار طولانی با شهید سلیمانی داشتم. ایشان خواستند، ما خدمت ایشان رفتیم و بنا شد که من در محور مقاومت به ایشان کمک‌هایی انجام دهم که خوشبختانه بعد از همان جلسه، بلافاصله سفری به لبنان داشتیم و بعد از آن مکرراً به لبنان می‌رفتم. با شهید عماد آنجا آشنا شدیم و کارهای مشترکی با هم انجام می‌دادیم.

به هر حال مأموریت‌های اقتصادی نیروی قدس را ایشان به من واگذار کرد، برخی از مأموریت‌های مذاکراتی با برخی از این کشورهای محور مقاومت واگذار کردند و تقریباً یک دوره حدود هفت سال این توفیق را پیدا کردم که در کنار شهید سلیمانی باشم.

حداقل چیزی که می‌خواهم بپرسم و فکر می‌کنم بتوانید بگویید، اینکه دوستان سپاه قدس در حوزه اقتصادی چه مراوداتی با کشورهای حوزه مقاومت دارند که سودش عملاً برای جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است؟

اولاً قدرت منطقه‌ای امروز از مؤلفه‌های حکمرانی هر کشوری است. بسیاری از کشورهای بسیار دوردست، حتی خود آمریکایی‌ها برای اینکه بتوانند منافع و قدرتشان را در منطقه حفظ کنند، بر اساس گفته آقای ترامپ، بیش از ۷ هزار میلیارد دلار آمریکایی‌ها در این منطقه هزینه کرده‌اند، اما جمهوری اسلامی در مقطعی در محور مقاومت حضور پیدا کرد که اتفاقاً شجره خبیثه داعش شکل گرفت؛ یعنی می‌گفتند که ما محل عبورمان سوریه و عراق است، برای رسیدن به مرزهای ایران! من یک سال پیش با یکی از سران کشورهای منطقه ملاقاتی داشتم. به ایشان گفتم اگر داعش بود، مطمئناً حکومت شما امروز پابرجا نبود و او هم قبول داشت.

اما درباره دستاوردهای اقتصادی که شما اشاره کردید، به هر حال عراق و سوریه یک بازار بزرگی است که می‌تواند در اختیار کشور ما باشد، ما توافقات بسیار خوبی هم با عراقی‌ها و هم با سوریه امضا کرده‌ایم. من یک جمله بگویم، حالا ممکن است در دوران کرونا این عدد تغییر کرده باشد؛ ما تقریباً بین ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار صادرات به عراق داشته‌ایم…

برخی‌ها می‌گویند خب ما رفتیم آنجا کمک کردیم، هم برای منافع خودمان، هم منافع سوریه و هم محور مقاومت، ولی الان که اوضاع مقداری آرام شده ما به لحاظ اقتصادی در عرصه کم هستیم و به نوعی عرصه را وا داده‌ایم برای شرکای دیگرمان.

ابتدا در مورد سوریه عرض کنم؛ البته ما در عراق هزینه‌ای نکرده‌ایم، من قبلاً در یک مصاحبه‌ای گفته‌ام عراق نیاز به هزینه ما نداشته، چون عراق کشور پولداری است، نیازی به هزینه ما نداشته است. اگر ما در سوریه هزینه کرده‌ایم، اولاً دو اتفاق افتاده است؛ یک اتفاق اینکه ما با دولت سوریه توافق کردیم یک مابه ازایی بابت هزینه‌هایمان از سوریه گرفته‌ایم.

توافقنامه بسیار خوبی که خود من آن موقع این را به امضای دو دولت رساندم، سال ۲۰۱۵ معروف به نام قرارداد ۲۰۱۵ که ما به ازایی از سوریه گرفتیم که من در یک مصاحبه مفصل این را گفته‌ام، ولی الان به یکی دو مورد از آن اشاره می‌کنم. در سال برای ارتقای وضعیت کشاورزی‌مان در کشور نیاز به کود فسفات داریم.

در عوض، معادن بسیار غنی با کیفیت بسیار خوب فسفات در سوریه وجود دارد که ما بر اساس توافقی که با دولت سوریه کردیم بیش از هزار میلیارد تُن از بهترین معادن فسفات سوریه را (هم دولت سوریه و هم پارلمان سوریه تصویب کرده) که ما اگر بتوانیم خوب انتقال دهیم، ۱۰۰ سال طول خواهد کشید که ما بتوانیم از این منافع استفاده کنیم. ضمناً نه تنها برای کشور خودمان، بلکه می‌توانیم بدون هیچ عوارضی، به هر کشوری از دنیا صادر کنیم. مضافاً بر اینکه بالاخره کار اقتصادی و بستر اقتصادی دست دولت است، دولت باید کار اقتصادی انجام دهد، چون کسی که می‌خواهد در سوریه سرمایه‌گذاری کند، حتماً نیازمند این است که صندوق ضمانت صادرات او را ضمانت کند، خب دولت باید این کار را انجام دهد.

انجام نداده است؟

به هر حال دولت باید انجام بدهد و اگر دولت این کار را انجام دهد، طبیعتاً می‌تواند. زمینه کار ما با سوریه، توافقنامه بسیار خوبی است که ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

الان چند درصدش را استفاده کرده‌اید؟

متأسفانه زیاد استفاده نشده است.

و به دولتی‌ها گفته شده که استفاده نشده است؟

بله، دولت هم تلاش‌هایی کرده ولی به نظر من کافی نیست.

آقای زنگنه در صحبتی گفته بودند که آقای قاسمی، نه ۹۰ درصد، بلکه صد درصد الان کنار ما در وزارت نفت است و حتی خود شما هم اشاره کردید که در فروش نفت دارید به دولت کمک می‌کنید؛ همین‌طور است؟

من هیچ گاه به دولت‌ها نگاه نکرده‌ام. از دوره‌ای که در سازندگی کشور حضور داشتم، از دولت آقایان هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی همیشه به مردم نگاه کرده‌ام نه به دولت؛ چون کارکردن برای مردم است. به هر حال دولت‌ها می‌آیند و می‌روند، ولی مردم هستند، انقلاب و کشور هست. در این دولت همین‌طور که آقای زنگنه اشاره کرد، من در کنار آقایان هستم، در مورد فروش نفت دارم کمک می‌کنم و همین الان هم در بخشی از فروش نفت به دوستان دارم کمک می‌کنم.

خب نمی‌توان درباره فروش نفت صحبت کرد؛ چون یکی از مسائل راهبردی ما است و یکسری اطلاعاتی که نمی‌توان روی آنتن داد. ولی بطور کلی اوضاع چطور است؟

خوب است. آمریکایی‌ها بسیار تلاش کردند با فشار حداکثری صادرات نفت ایران را به صفر برسانند، هرگز نتوانستند و نمی‌توانند.

در جایی گفته بودید که یک زمانی به ما می‌گفتند کاسبان تحریم، ولی همین دولت آمد به ما گفت کمک کنیم و آمدیم کمک کردیم. واقعاً چنین چیزی می‌گفتند؟ چرا دولت دوباره برای فروش نفت سراغ افرادی رفت که روزی به آنها برچسب کاسبان تحریم می‌زد. این را شما گفته‌اید.

حالا معمولاً دولت‌هایی که می‌آیند برای اینکه دولت‌های قبلی را تخطئه کنند، مخصوصاً این دولت، حرف‌های زیادی زده شده، این حرف‌ها را زدند، ولی ما هرگز به دل نگرفتیم، چون برای کشور، هدف ما کمک و خدمت به مردم بوده است، نه تنها در مورد نفت دارم کمک می‌کنم، بلکه در نیازمندی‌های کشور، مواد غذایی، نهاده‌های دامی که نیاز باشد، دوستان وزارتخانه‌ها به ما مراجعه می‌کنند و ما داریم برای آنها انجام می‌دهیم و کمک می‌کنیم.

می‌خواهم این را بگویم روزی که به قول خودشان تحریم‌های فلج کننده علیه ایران اعمال کردند، چهار روز به قول خارجی‌ها … بود که به ما وقت دادند که ایران را ترک می‌کنیم، واقعاً هم ترک کردند.

چه شرکت‌هایی ترک کردند؟

همه شرکت‌های خارجی! کم نبودند، در آن زمانبندی که تعیین کرده بودند هیچ شرکت و هیچ فرد ایرانی، در صنعت نفت ایران باقی نماند، واقعاً می‌توانم بگویم صنعت نفت ایران به معنای واقعی ملی شد. ما اولاً همه شرکت‌های ایرانی را جایگزین شرکت‌های خارجی کردیم، بدون استثنا، دوم، بسیاری از این سازندگان تجهیزات صنعت نفت کشور که انصافاً صنعت های‌تک است در بالادستی صنعت نفت کشور، ایرانی‌ها ساختند.

بسیاری از این کالاها که واقعاً سخت بود که ایرانی‌ها به این زودی بسازند، من با صنعتگران ایرانی هر دو هفته یک بار جلسه می‌گذاشتم و به آنها می‌گفتم برای ساخت به خصوصن پایلوت محدودیت مالی برای شما نمی‌گذارم. بروید و پایلوت بسازید، ما از شما می‌خریم. بسیاری از این کالاها …

حتی اگر درنیاید؟

حتی اگر درنیاید. بالاخره کار آزمایشی و تحقیقاتی همین است دیگر. برخی از این کالاها که یک کشور، شاید دو یا یک شرکت در دنیا می‌ساختند، ایرانی‌ها ساختند. بالاترین سطح توسعه در صنعت نفت ایران، در 100 سال گذشته در سال ۹۰ و ۹۱ بوده است؛ ما ۱۷ فاز پارس جنوبی را با هم در دست اجرا داشتیم، هیچ وقت چنین چیزی وجود نداشته است.

بدون حضور خارجی‌ها؟

بدون حضور خارجی‌ها. بارها گفته‌ام پالایشگاه ستاره خلیج فارس با عدد ۷۰ درصدی حداقل که آقای مهندس زنگنه هم به صورت مکتوب این را تأیید کرده، تحویل دولت یازدهم داده‌ایم و اقدامات بسیار مؤثری در حوزه گازرسانی در حوزه دیپلماسی خارجی؛ من آن زمان رئیس اوپک بودم و این فرصت بسیار خوبی برای من بود که هم توانستم به دنیا سفر کنم، هم در بسیاری از نشست‌های بزرگ دنیا به خصوص در حوزه انرژی مشارکت و سخنرانی کنم و درست در شرایط سخت تحریم‌ها، قراردادهای بسیار خوبی در آن زمان با کشورهای بزرگ دنیا بستم.

با چه کشورهایی قرارداد بستید؟

با چینی‌ها قراردادهای بسیار خوبی بستیم. با چینی‌ها توافق کرده بودیم که برای توسعه دو میدان یادآوران و آزادگان برای اینکه تقریباً یک میلیون بشکه نفت ایران را در میدان مشترک آزادگان و یادآوران توسعه دهندو اتفاقاً پیوست این قرارداد هم این بود که در هر شرایطی یک میلیون بشکه نفت از ما بخرند، این قرارداد بسته شد و چینی‌ها آمدند شروع کردند، حدود 180 چاه در کشور زدند، این قرارداد در آن شرایط سخت تحریم‌ها منعقد شد.

سال ۹۱؟

بله، چینی‌ها شروع کردند. کارهای بسیار بزرگی بود. در فروردین ماه سال ۹۲ بزرگترین انتقال گاز را درست در نقطه صفر مرزی در پاکستان کلنگ زدیم،

چرا پاکستان به نتیجه نرسید؟

پاکستان بعد از اینکه دولت جدید آمد، عملاً به نتیجه نرسید.

چرا؟

به هر حال دوستان اعتقاد داشتند که دولت پاکستان دولت فقیری است، پول ندارد، این قرارداد بی‌ربطی است! من در آن زمان اعتراض هم کردم، گفتم اولاً پاکستانی‌ها گاز را برای نیروگاه‌هایشان می‌خواهند که امروز از سوخت مایع استفاده می‌کنند. اساساً قیمت سوخت مایع سه برابر قیمت گازی است که ما با پاکستانی‌ها قرارداد بسته بودیم، با اینکه قیمت ما قیمت بسیار خوبی بود. سوخت مایع گران است. مضافاً بر اینکه قرارداد وقتی ظرف ۴۵ روز پرداخت نشد، کولر خانه مردم به نیروگاه وصل می‌شود و نیروگاه به گاز ما وصل می‌شود دکمه‌اش در دفتر وزیر نفت ایران است، می‌تواند به راحتی قطع کند.

آن قراردادی که با چینی‌ها بسته بودید به همین سرنوشت دچار شد؟

متأسفانه قرارداد چینی‌ها به همین سرنوشت دچار شد و چینی‌ها از ایران رفتند. وقتی برجام شروع شد انتظار این بود که کشورهای اروپایی با کیفیت اروپایی بیایند کار کنند.

شل، توتال و …

بله، شل، توتال و … بیایند کار کنند، انتظار این بود، چون توافق هم انجام شده بود؛ اما وقتی که برجام نافرجام شد، چینی‌ها اساساً به ما روی خوشی نشان ندادند.

یعنی تفاهمی که می‌توانست به ما منافع زیادی برساند و فشارها را هم کم کند!

ببینید امروز ما به دنبال تفاهم با چینی‌ها هستیم؛ چند روز قبل تفاهم‌نامه، البته نه قرارداد، بلکه تفاهم نامه است، ولی دنبال امضای تفاهم‌نامه با چینی‌ها بودیم. در جای خودش کاری است که انجام شده، به هر حال چینی‌ها یک قدرت اقتصاد آینده و یک جمعیت بزرگ دنیا هستند، یک قدرت اقتصادی هستند و با چینی‌ها در یک چارچوب کاملاً منطقی و منافع دو طرف می‌توانیم کار کنیم.

گفته بودید ما روزی که تحریم شدیم یک دستگاه دکل حفاری دریایی در کشور متعلق به ایرانی‌ها نداشتیم، روزی که وزارت نفت را ترک کردم ۱۹ یا ۲۰ دستگاه حفاری در پارس جنوبی مشغول کار بودند که همگی تحت مالکیت ایرانی‌ها بودند.

در بخش دریا و فلات قاره ما، تماماً شرکت‌های خارجی و ابزار حفاری متعلق به شرکت‌های خارجی بود. جالب است بدانید وقتی مقام معظم رهبری در فروردین ماه ۹۰ به عسلویه تشریف آوردند، نگرانی همه مسئولان وزارت نفت این بود که با رفتن این شرکت‌های خارجی که تجهیزاتشان هم تجهیزات دکل‌های حفاری بود، نمی‌توانیم دیگر گاز استخراج کنیم. حالا ما پالایشگاه هم بسازیم وقتی نمی‌توانیم گاز استخراج کنیم، که اینجا یک مُشت آهن فراهم کرده‌ایم.

من این افتخار را می‌توانم داشته باشم که در مرداد ماه سال ۹۲ با اینکه می‌دانید فروش دکل حفاری به ایرانی‌ها بسیار کار سختی است، در شرایط سخت تحریم‌های فلج‌کننده، با چند دست باید خریداری می‌شد تا ایرانی‌ها بتوانند وارد خلیج فارس کنند و بتوانند انجام دهند. ۲۰ دستگاه دکل حفاری فقط ما برنامه‌ریزی کرده بودیم که برای رسیدن به برنامه زمان‌بندی پارس جنوبی حداقل ۲۵ دستگاه دکل حفاری داشته باشیم که ۲۰ دستگاه آن در مرداد سال ۹۲ در پارس جنوبی مشغول به کار بودند که اکثراً متعلق به ایرانی‌ها بودند.

حالا کنار این موفقیت‌ها، حرف و حدیث‌هایی هم به وجود آمد، صحبت‌هایی هم شد؛ چه اواخر آن دولت، چه بعد از دولت، مثل اینکه یکی از دکل‌ها گم شد، معلوم نیست کجا رفت یا قصه بابک زنجانی. اینها را چطور می‌بینید؟! اینها مشکلات کار بودند یا نه سوءاستفاده‌هایی بودند که لاجرم به وجود آمد؟ یا فکر می‌کنید می‌شد همه آنها را بهتر از این مدیریت کرد؟

اولاً این دستگاه دکل حفاری که بعد تعدادشان زیادتر هم شد، هیچکدام متعلق به وزارت نفت نیستند، چون اساساً وزارت نفت با توجه به اصل ۴۴ از خرید دکل حفاری عبور کرده بود. جالب است این را بدانید، من بعد از حدود ۵-۴ ماه که از وزارتخانه آمدم، یک روز در یکی از این نشریه‌ها و روزنامه‌ها، این داستان دکل نفتی گم شده را نگاه کردم، به دوستان زنگ زدم که این دکل مربوط به کدام شرکت است؟ معلوم شد که متعلق به شرکت بنیاد تعاون ناجا و بخشی از سهام آن هم متعلق به صندوق بازنشستگی نفت است که می‌روند این دکل را می‌خرند و بخشی از پول آن را پرداخت می‌کنند، بخشی را به دلیل مشکلات عدم انتقال پول نمی‌توانند پرداخت کنند، البته با واسطه‌هایی در میان بودند و نتوانستند پول آن را پرداخت کنند و گویا پرونده این دکل همچنان در دادگاه لندن مطرح است، هیچ ربطی به ساختار وزارت نفت و وزارت ما … اما می‌دانید متأسفانه مسائل سیاسی اینقدر در کشور ما جای خودش را به واقعیت‌ها داده که هر چیزی را مسیر اصلی‌اش را، برای اینکه با رقیب برخورد کنیم یا رقیب را بدنام کنیم، از این موضوعات زیاد است؛ به خصوص در اول این دولت بسیار زیاد در حوزه‌های مختلف اتفاق افتاد.

در مورد بابک زنجانی چطور؟

چند بار در مصاحبه‌هایم گفته‌ام؛ اینجا هم چون سوال کردید عرض می‌کنم. وقتی که نفت کشور تحریم شد، بنا بود نفت ما تحریم شود، نتوانیم نفت بفروشیم. نفت را از هیچ شرکت ایرانی نمی‌خریدند، امروز هم نمی‌خرند، بر اساس مجوزی که از شورای عالی امنیت ملی گرفته بودیم باید شرکت‌هایی در خارج از کشور ثبت می‌کردیم که اینها حتی یک پاسپورت ایرانی هم جزو هیئت مدیره نباید باشد، فقط به نام شرکت‌های خارجی باشد و این ریسک بسیار بزرگی دارد. در کشورهای مختلفی هم این کار را انجام دادیم.

در مورد بابک زنجانی هم از یکی از این شرکت‌ها نفت می‌خرد، گزارشی که به من دادند که ایشان یک کشتی نفت خریده، پولش را پرداخت کرده و مدارک آن هم موجود است و سپس می‌خواهد بیشتر نفت بخرد، حالا شاید ضرورتی هم نداشت بخواهم برای یک مشتری که شما می‌توانید ضمانت معتبر از او بگیرید نیازی به استعلام از مقامات امنیتی کشور کنم، منتها چون خدا وجود داشت ما این کار را انجام دادیم.

نکته بعدی این است که ایشان می‌آید نفت را می‌خرد، ال‌سی می‌دهد از یکی از بانک‌هایی که تا آن زمان، آن بانک که در خارج از کشور ثبت شده بود، مدیریتش و سهام عمده‌اش متعلق به یکی از بانک‌های بزرگ کشور بود. بعد که ایشان این ال‌سی را می‌دهد که معمولاً نفت کشور ما حدود سه ماهه فروش می‌رود که همین الان هم معمولاً این گونه است، در این سه ماه ایشان می‌رود آن بانک را می‌خرد، ال‌سی متعلق به خودش، بانک را هم می‌خرد، همزمان هم می‌رود در تحریم. من آن زمان که در وزارت نفت بودم، همان موقع که بلافاصله شنیدم، از وزارت خواستم و نامه مکتوب نوشتم که ایشان ممنوع‌الخروج شود. در اواخر دولت دهم پرونده‌اش برای ارسال به دادگاه تکمیل شد و روزهای آخر فرستاده شد.

یک تیم هم گذاشتیم برای اینکه اموال ایشان در خارج از کشور و داخل کشور شناسایی شود، چون باید این پول‌ها وجود داشته باشد، به هر حال یک نفر که این همه پول را نخورده است، یک بخشی از این پول‌ها باید داخل کشور باشد، بخشی از آن در خارج از کشور که من ضمن اینکه او ممنوع‌الخروج بود، تیم گذاشته بودم که پول‌ها را برگرداند. حالا زندان، اعدام، هر چیزی که حکمش هست در جای خودش، مهمتر اینکه پول‌ها به کشور برگردد. هیچ کارمند نفت در پرونده بابک زنجانی متهم نیست. جالب است من یک نوشته دارم در پرونده بابک زنجانی، وقتی که گردش کار کردند، زیر آن نامه نوشتم که با فروش نفت موافقم، منتها با أخذ ضمانت‌نامه معتبر، در پرانتز هم نوشتم ال سی، آن دوستانی که در وزارت نفت این کار را کردند انصافاً ریسک کردند، ولی برای عبور از تحریم و حفظ منافع کشور ریسک کردند.

یعنی آن زمان راه دیگری وجود نداشت؟

به هر حال شرایط کشور این بود؛ ما در سال ۹۰ و ۹۱ نزدیک به ۱۶۰ میلیارد دلار نفت فروختیم، فکر نمی‌کنم از امروز تا زمان … ما در دو سال ۱۶۰ میلیارد دلار نفت فروخته باشیم.

خودتان هم این فرد را می‌شناختید؟

یک بار او را در قرارگاه خاتم، برای موضوعی آمده بود با جمعی از بچه‌های شرکت صدرا که ما تازه خریده بودیم، وی با مدیرعامل شرکت صدرا، آن زمان کارهایی انجام می‌دادند، یک بار آمدند که من ایشان را تا قبل از این دیده بودم.

یعنی رفاقت نداشتید؟

نه، به هیچ عنوان.

با توجه به اینکه شما گفتید با پیشرفت ۷۵-۷۰ درصد پالایشگاه ستاره خلیج فارس را به دولت یازدهم تحویل دادید، ولی فکر می‌کنم دولت زمان بیشتری گذاشت، زیاد طول کشید که به بهره‌برداری رسید. درست است؟

من از علت تأخیر خیلی مطلع نیستم، چرا که تا دولت مستقر شد، ولی خیلی غیرمنطقی طول کشید تمام شدن آن.

و اینکه دولت یازدهم که آمد گفت کیفیت بنزین‌ها خوب نیست، یک مدت وارد کرد. درست است؟

دنبال وارد کردن بود، ولی دقیق اطلاع ندارم، ولی کیفیت بنزین ما بهترین کیفیت دنیاست

و بعد هم برگشت از همین کیفیت استفاده کرد. الان هم ما بنزین را به ونزوئلا صادر کردیم، ونزوئلایی که مشکل داشت و داشت به مشکل می‌خورد، به ونزوئلا صادر شد. در این مورد نمی‌خواهید صحبت کنید؟

اولاً می‌خواهم اینجا عرض کنم که ما مجانی به ونزوئلا بنزین ندادیم، قبلش منابع آن در تهران تحویل داده شد، بعد بنزین صادر شد. می‌خواهم تأکید کنم که این قدرت منطقه‌ای و دفاعی بین‌المللی ایران است؛ اواخر جنگ کشتی‌های نفتکش ما را می‌زدند، وقتی کشتی نفتکش ما را می‌زدند، ما یک کشتی آنها را می‌زدیم، آمریکایی‌ها برای حضور و ورودشان به خلیج فارس، وقتی ما این مقابله به مثل را شروع کردیم، یک کشتی بسیار بزرگی به نام بریشتون – بینندگان عزیز می‌توانند در اینترنت سرچ کنند، مستند بریشتون – بریشتون یک کشتی بسیار بزرگ آمریکایی با پرچم آمریکایی بود، با اسکورت ناوهای آمریکایی بیش از ۷۰-۶۰ خبرنگار هم حضور داشتند. با هیمنه و کب‌کبه وارد خلیج فارش شدند که بیایند نفت را از عربستان بگیرند و ببرند؛ ما همان کشتی را زدیم.

اما کشتی ما در کنار آمریکا در دریایی کارائیپ، رئیس جمهور آمریکا که ترامپ بود که می‌گویند یک فرد دیوانه‌ای بود، درست یا غلطش را نمی‌دانم، آمریکایی‌ها می‌گویند (می‌خندد)، دستور داد و گفت ما نمی‌گذاریم این کشتی‌ها به ونزوئلا برسد؛ جمله رئیس‌جمهور آمریکا است، دستور حرکت ناوهای جنگی را داد، اما وقتی آمد، فقط با پرچم ایران روبرو شد. ما در آن زمان یک کلاشینکف و یک سرباز در روی کشتی‌ها نداشتیم! موضوعات مختلفی پیش آمد؛ حالا اخیراً گاندوی 2 نشان داد، کشتی انگلیسی اینجا تخلف کرد، ما گرفتیم، وقتی گرفتیم انگلیسی‌ها اول قرار شد کشتی ما را آزاد کنند، کشتی ما که حرکت کرد، بعد کشتی انگلیسی‌ها حرکت کند؛ این قدرت ایران است. کشتی ما حدوداً ۴۰ روز آنجا مانده بود، موتورش روشن نشده بود، ملوانانش هندی بودند، از آمریکایی‌ها می‌ترسیدند نمی‌رفتند. هر کاری به ملوان و کاپیتان کردیم، من با آنها در تماس بودم…

شخصاً؟

بله، می‌گفتند که لنگر آنجا افتاده، نمی‌شود بلند کرد و لنگر مشکل پیدا کرده است، گفتم لنگر را پاره کنید، بدون لنگر حرکت کنید! تصمیم سختی بود، به هر حال این تصمیم گرفته شد. کاپیتان گفت اگر صد هزار دلار، ۲۰۰ هزار دلار هم به من بدهید من نمی‌روم، من می‌ترسم! جالب اینجاست که به خدمه‌ ایرانی که ویزا نمی‌دادند، به پاکستانی‌ها ویزا نمی‌دادند، به بسیاری از کشورها ویزا نمی‌دادند، فقط به هندی‌ها ویزا می‌دادند. ما در آن روز مجبور شدیم، شاید بیش از ۱۵۰-۱۰۰ نفر هندی را در هتل دعوت کنیم، آنها را انتخاب کنیم، بسیاری از آنها به محض اینکه متوجه می‌شدند می‌خواهند روی گریس‌وان بروند، همان جا هتل را ترک می‌کردند. بالاخره با هزار مکافات توانستیم ۳۰ نفر را قانع کنیم، اینها را به بمبئی، از بمبئی به دوبی، از دوبی به لندن و از لندن به جبل‌الطارق، بالاخره یک داستان مفصلی بود.

رساندن بنزین به ونزوئلا شد منشأ اقتدار ما؛ در قبال بنزین از ونزوئلا طلا گرفتیم؟

بله، طلا گرفتیم.

و مخازن طلایمان را غنی کردیم؟

بله

الان هم با ونزوئلا چنین مراوده‌هایی داریم؟

داریم با ونزوئلا کار می‌کنیم. اخیراً بنزین و سوخت نفرستاده‌ایم، ولی به نوعی داریم با آنها کار می‌کنیم.

آقای قاسمی، چه مقدار از مشکلاتی که ما الان داریم، به عنوان یک فرد و مدیر اجرایی که شما را برای جریان انقلاب می‌دانند، اما فرد جناحی نمی‌دانند به آن معنا، چقدر را به تحریم‌ها و چه مقدار را به مدیریت‌ها وابسته می‌دانید؟

اعتقاد دارم که بخشی از آن حتماً مشکلات تحریم است، این بی‌انصافی است کسی بگوید تحریم هیچ تأثیر، هزینه و هیچ ریسکی ندارد اما این را می‌خواهم به شما بگویم که همه مشکلات کشور ما از تحریم نیست. می‌خواهم بگویم که ما باید روش‌های اداره کشور را تغییر دهیم.

تغییر، نه اصلاح؛ من این موضوع را در دو سه جا گفته‌ام، برخی از دوستان گفتند یعنی چه؟ می‌خواهم بگویم در برخی از زمینه‌ها اصلاح‌پذیر نیست، تغییرپذیر است.

مثلاً چه چیزی؟

مثلاً در حوزه بازنشستگی کشور، امروز نگاه کنید وضع بازنشستگی کشور ما اصلاً خوب نیست، واقعاً معیشت آنها خوب نیست، درآمد خوبی ندارند، ولی شما می‌دانید همین درآمدی که بازنشستگان کشور دارند، چند درصد آن را دولت دارد پرداخت می‌کند؟ ۹۸ درصد حقوق بازنشستگان کشور را عین کارکنان خودش در زمانی که دارند برایش کار می‌کنند، پرداخت می‌کند؛ یعنی آنها کارکنان دولت نیستند، ولی کارمندان دولت هستند. تا چه زمانی می‌تواند ادامه پیدا کند؟ دولت چقدر می‌تواند، تا چه زمانی؟

روش ما اشکال دارد، ریل گذاری ما اشکال دارد. شما کارمند دولت هستید، من کارمند دولت هستم، ۳۰ سال بازنشستگی از حقوق من ماهانه پرداخت شده، این ۳۰ سال بازنشستگی من کجا رفته است که امروز از آن منابعی که ماهانه از حقوق بازنشستگی من استفاده می‌کرده، باید برای حقوق من استفاده شود؟ کجا رفته است؟ معلوم است. نمی‌خواهم بگویم دزدی شده، رفته در شرکت‌های سرمایه‌گذاری که هیئت مدیره و مدیرعامل آن دولتی بودند، سالانه هم مجمعی برگزار شده، نتیجه‌اش اینکه امروز آن شرکت‌هایی که در آنها سرمایه‌گذاری شده یا وجود دارد، نتیجه‌اش این است که نمی‌توانند بیش از دو درصد از حقوق بازنشستگان کشور را پرداخت کنند و دولت باید ۹۸ درصد پرداخت کند، این قابل اصلاح است؟

در حوزه اقتصاد هم نگاه می‌کنیم، مثلاً در دوره آقای احمدی‌نژاد تحولی در چهار سال اول به وجود آمد، ولی چهار سال دوم بسیاری‌ها معتقد بودند، بسیاری از تیم‌های اقتصادی که کار می‌کنند همان تیم‌های قدیمی هستند.

دو جمله در مورد اقتصاد کشور بگویم؛ اقتصاد ما سیاسی شده است، این غده سرطانی سیاسی باعث می‌شود که همه دولت‌ها گرفتارش شوند، نمی‌گویند که مدیرعامل توانیر باید متخصص حوزه برق باشد، می‌گویند این فرد با جناح ما می‌سازد یا نمی‌سازد؛ این فرد تفکر جناح ما را دارد یا ندارد. این آفت بزرگی است.

در دولت جدید هم مسئول پیگیری «کرسنت» شده بودید، ظاهراً در آن کمیته بودید؟

نه، در دولت جدید کمیته‌ای تعیین کردند که آقای فروزنده بود، ولی به جایی نرسید. من هم فکر می‌کنم در جلسه شرکت نکردم.

چرا به نتیجه نرسید؟

تا جایی که من اطلاع دارم. واقعاً من در دولت دهم به دنبال حل مسئله کرسنت بودم، انتظارات طرف کرسنتی انتظار بسیار بالایی است که عدد و رقم‌هایی که مدنظر آنهاست، عدد و رقم‌های بسیار بالایی است و من فکر نمی‌کنم کشور زیر بار پرداخت چنین عددهایی برود، ولی متأسفانه تا آن جایی که من می‌دانم اینها رفته‌اند حکم را گرفته‌اند، الان در حال تجدیدنظر است، امیدوارم مسئولان کشور بتوانند از آن دفاع کنند، چون آن جریمه‌ها، عدد و رقم‌هایی که مدنظر کرسنتی‌هاست، کشور هرگز توان پرداخت آنها را ندارد و قاعدتاً پرداخت نخواهد کرد.

متولد سال ۴۳، روستای سرگاه، شهرستان مُهر هستید؟

بله.

شغل پدر چه بود؟

پدرم کشاورز، مادرم هم کشاورز بود.

هیچکدام در قید حیات نیستند؟

نخیر، متأسفانه.

خدا رحمتشان کند. پدر چون به اسم‌های ایرانی خیلی علاقه داشتند اسم شما را رستم می‌گذارند.

بله، پدر من روستایی بود، ولی خیلی ایران دوست بود و معمولاً به چیزهای ایرانی بسیار فکر می‌کرد، جالب است که اسم خواهرهای من شیرین و زلیخا است.

شما تنها پسر هستید؟

نه، ما سه برادر و پنج خواهر هستیم.

اسم دو برادر دیگر چیست؟

بهروز و عبدالحسن

شما گفتید، بعد از انقلاب که به سپاه رفتید، بسیاری از افراد اسم‌هایشان را عوض کردند، شما عوض نکردید؟

من این موضوع را جایی تعریف کردم؛ گفتم در سپاه، اسم بسیاری از دوستان ما هم اسم‌های قبل از انقلاب بود، طبیعی هم بود، اسم من هم رستم بود، بسیاری از دوستان و همکاران من که در آن یگان، تیپ، لشگر و در قرارگاه خاتم بودیم، به من می‌گفتند شما اسمت را اسم اسلامی بگذار، اسمت را عوض کن. اولاً چون پدرم دوست داشت این اسم را گذاشت و هم اینکه خیلی فکر کردم با تغییر اسم چیزی اتفاق نمی‌افتد، بنابراین هیچ موقع اسمم را عوض نکردم.

چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۶۳

چطور آشنا شدید؟ شنیدم شرط خانم این بود جانباز باشید، آخر رفتید و جانباز شدید.

بله، به خواستگاری آمدم، خانمم – خدا رحمتش کند – اهل شهرری بود، پدرشان روحانی بود، در شهرری زندگی می‌کردند، ما به واسطه‌ای اینجا خواستگاری آمدیم.

چه کسی ایشان را معرفی کرد؟

یک فامیلی نسبی هم با یکدیگر داشتیم، به خواستگاری رفتیم و تقریباً فکر می‌کردیم همه کارها تمام شده است. وقتی به آنجا رفتیم، هم پدر خانم، هم مادر خانم و هم بقیه موافق بودند، قرار شد با خانم صحبت کنیم، وقتی صحبت کردیم، ایشان گفت من چون نیت کرده‌ام با یک جانباز ۷۰ درصد ازدواج کنم، بنابراین معذورم، تنها دلیل من این است. کارمان درست نشد که ما باید جانباز شویم. دوستان می‌گفتند اگر دنبال جانبازی هستی ما را به کشتن نده (می‌خندد). در عملیات بعدی توفیق جانبازی پیدا کردیم،

شیمیایی شدید؟

بله، شیمیایی شدیم، بعد که جانباز شدیم، خیلی سریع این اتفاق رخ داد.

بعد از ازدواجتان هم مجروحیت شدیدتری برای شما اتفاق افتاد؟

بله، در عملیات کربلای ۴، شب عملیات سخت مجروح شدم، مدت زیادی روی ویلچر بودم.

و خانم خدمت شما را انجام می‌دادند؟

خانم من خیلی به من خدمت کرد، هم خدمت مجروحیت که من تقریباً کامل در گچ بودم، هم خدمت خیلی خیلی زیادی در دوران جنگ به من کرد و هم اینکه در دوران جنگ تا وقتی بچه‌ها بزرگ شدند و حتی چون بعد از جنگ هم مسئولیت بخش عمده‌ای از بازسازی کشور را داشتم، معمولاً بازسازی که در شهر انجام نمی‌شود، در بیابان‌هاست؛ مجبور بودم عمده وقتم را در بیابان بگذرانم، بنابراین تقریباً می‌توان گفت که بچه‌ها را او بزرگ کرد.

خیلی به من وابسته بود، مخصوصاً روزهایی که مریض شد، هیچ وقت قبول نمی‌کرد که مادر یا خواهرش در بیمارستان پیش او بمانند، نه اینکه به او سر بزنند، پیش او بمانند. شاید ۶ بار عمل کرد، عمل‌های بسیار سختی کرد و هر بار حدود ۱۵-۱۰ روز کم یا زیاد در بیمارستان بود، در این مدت تنها خودم شب‌ها در بیمارستان بودم، می‌خواستم به خانه بروم دوش بگیرم و برگردم، قبول نمی‌کرد، می‌گفت زنگ بزن لباس‌ها را به بیمارستان بیاورند و اینجا دوش بگیر. وابستگی بسیار زیادی به من داشت. مریضی بسیار سختی بود، بعد از اینکه دکتر اعلام کرد به هیچ عنوان امکان کار پزشکی وجود ندارد و او را به خانه ببرید، مدتی هم طول کشید و من تقریباً کارم را رها کردم و سعی کردم همه آن کارهایی که یک پرستار خانم باید برای بیمار خانم انجام دهد، در این دوران خودم برعهده بگیرم تا بتوانم بخش کوچکی از زحمتی را که ایشان برای من کشیده بود، جبران کنم.

خدا رحمتشان کند؛ بعد ازدواج کردید؟

بله، ازدواج کردیم.

در کار خانه به خانم کمک می‌کنید یا اصلاً نیستید؟

واقعاً نیستم، ولی اگر باشم – اگر الان بگویم ممکن است خانم من اعتراض کند – ولی من در خانه خیلی کم کمک می‌کنم، چون نیستم. اگر باشم، کمک می‌کنم، ولی معمولاً در خانه نیستم اما روزهای جمعه، چون خانم من و بچه‌ها جدا زندگی می‌کنند، چون پسر من مجرد است، به خاطر اینکه او تنها نباشد برخی از شب‌ها نزد ایشان می‌روم و معمولاً روزهای جمعه همه بچه‌ها نزد من می‌آیند و من مسئول خانه هستم که ناهار درست کنم، پذیرایی کنم.

بلد هستید غذا درست کنید؟

بله، من آشپز خوبی هستم.

قبل از پیروزی انقلاب در فعالیت‌های انقلابی حضور داشتید؟

آن زمان ما نوجوان بودیم، در برخی از این تظاهرات‌ها شرکت می‌کردیم و هر جایی که لازم بود معمولاً در توزیع عکس حضرت امام (ره)، در برخی از کارهایی که لازم بود.

دستگیری نداشتید؟

دستگیری نداشتیم، ولی توگوشی داشتیم.

عجب؛ یعنی کتک را خوردید. روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟

جزیره خارک بودم و آن روز یک روز به یاماندنی بود. با جمعی از دوستان روز پیروزی انقلاب …

چطور به خارک رفته بودید؟

به دلیل کاری که آنجا داشتیم، مدتی آنجا بودیم، در جزیره خارک بودیم و صبح اول نشستیم تلویزیون را نگاه کردیم که آن لحظه ورود حضرت امام (ره) را نگاه کردیم، ۲۲ بهمن هم که همه در خیابان بودند و ما هم مثل بقیه به خیابان آمدیم.

چطور وارد سپاه شدید؟ علاقه‌مند بودید یا کسی شما را علاقه‌مند کرد؟

ما دوستانی داشتیم که در سپاه بودند، سپاه آن روزها جایی بود که تقریباً هر کسی می‌خواست به نوعی در انقلاب حضور پیدا کند یا خدمت مؤثری داشته باشد معمولاً سعی می‌کرد در سپاه حضور پیدا کند. من یک روزی با تعدادی از دوستان نشسته بودیم، حرف شد که شما نظامی هستید و فلان، گفتم در بین همه افرادی که نشسته‌اند کدامتان یک دوره در سپاه نبوده‌اید؟! ممکن است دو سال، پنج سال وسط جنگ یا آخر جنگ رفته‌اید. می‌خواهم این را بگویم اساساً بخش عمده‌ای از مسئولان کشور، غیر از جوان‌هایی که بعد از جنگ متولد شده‌اند یا کودکی‌شان را در دوران جنگ گذرانده‌اند، فکر می‌کنم بسیاری از مسئولان کشور حتماً یک دوره را در سپاه گذرانده‌اند.

وقتی من به وزارت نفت رفتم، روز اول یا دوم، مسئول معاونت نیروی انسانی وزارت نفت نزد من آمدند و گفتند آقای وزیر شما پرونده‌تان را به وزارت نفت بیاورید و حقوقتان اینقدر می‌شود، حقوق ما با حقوق سپاه و وزارت نفت متفاوت بود. گفتند پرونده‌تان را اینجا بیاورید، بازنشستگی شما شامل بازنشستگی نفت می‌شود. به او گفتم پرونده‌ام را به هیچ عنوان نمی‌آورم.

فکر می‌کنید چند درصد از نمایندگان پرونده‌شان را به وزارت نفت آوردند؟

آمار دقیقی ندارم، ولی تعدادشان کم نیست.

سال ۶۰ که به سپاه رفتید، وارد جنگ نشدید؟

بله، بسیجی بودیم، وارد جنگ شدیم

در جنگ با کدام فرماندهان کار کردید؟

ما بیشتر در بخش حوزه دریایی جنگ بودیم، در قرارگاه نوح بودیم، ایشان در منطقه دوم دریایی سپاه بودیم که بیشتر عملیات‌های دریایی مقابله به مثل را داشتند که از دوستان خیلی نزدیک من، شهید مهدوی که احتمالاً اسم ایشان را شنیده‌اید و از شهدای بنام و واقعاً رئیسعلی دلواری زمان آن روز ما بود و در مقابله با آمریکایی‌ها در جزیره فارسی شهید شد و من هم بیشتر کارهای مهندسی رزمی و کارهای پشتیبانی در دوران جنگ انجام می‌دادم.

فکر می‌کردید که جانشین حضرت امام (ره)، حضرت آقا باشند؟

تا قبل از اینکه امام به رحمت خدا بروند، خیلی‌ها فکر می‌کردند که رحلت حضرت امام (ره) یعنی پایان انقلاب! مخصوصاً بیرونی‌ها منظورم است، من فکر نمی‌کردم حضرت آقا رهبر انقلاب بشود، ولی بعدها که ایشان رهبر انقلاب شدند… به هر حال مقطعی در وزارت نفت بودم، خدمت ایشان می‌رسیدیم، وقتی برای اولین بار گزارشی در مورد اصلاح ساختار در وزارت نفت و مشکلات وزارت نفت را تهیه کرده بودم، خدمت حضرت آقا بردم، تقریباً دو نفری آن پیشنهادات و برنامه آینده وزارت نفت را خدمت ایشان ورق زدیم، یکی دو سوال فنی در حوزه نفت از من پرسیدند، برای من خیلی عجیب بود. به هر حال ایشان با دولت‌های مختلفی کار کرده بودند، تجربه داشتند، خودشان رئیس جمهور بودند، بعدش با چند دولت کار کرده بودند، ولی فکر نمی‌کردم حضرت آقا در حوزه فنی این سوالات را بخواهند از وزیر نفت بپرسند.

می‌توانید یکی از سوال‌ها را بگویید؟

مثلاً در مورد ذخایر نفتی کشورهای مختلف دنیا، اطلاعات بسیار عجیبی داشتند، من شاید آن روز که وارد وزارت نفت شده بودم، کمتر این اطلاعات را داشتم.

بعد از جنگ وارد کار سازندگی شدید؟

بله، بعد از جنگ یک نگاهی بود که برای بازسازی و سازندگی کشور، نیازمند حضور شرکت‌های خارجی هستیم. استدلال بسیاری از آقایان این بود ما که سد نساختیم، پالایشگاه نساختیم، بندر نساختیم، ولی ما اعتقاد داشتیم که این کار شدنی است، در همین مقطع بود که امام (ره) فرمود ما می‌توانیم. کارهای بزرگی انجام شد.

ایده آمدن بچه‌های جنگ، بچه‌های سپاه به فعالیت‌های سازندگی اقتصادی از آقای هاشمی رفسنجانی بود؟

اتفاقاً ایده از خود بچه‌های مهندسی رزمی سپاه بود، فرمانده کل سپاه هم نقش داشت. البته این را به شما بگویم در سپاه هم عده‌ای مخالف بودند، دلایل مخالفتشان برای حضور سپاه در بازسازی هم در برخی موارد دلایل درستی بود، اینکه سپاه وارد مسائل اقتصادی می‌شود تبعات خاص خودش را دارد و چیزهای دیگری، اما ترازوی موافقان و حُسن حضور سپاه در سازندگی و بازسازی کشور به خصوص در آن مقطع در واقع سنگین‌تر بود.

ما بندر بزرگ نداشتیم، وقتی فازهای پارس جنوبی شروع به کار کردند – آنجا می‌دانید ۵-۴ فاز با فرآورده‌های متعدد و متنوع هست – تصمیم گرفته شد که بندر عظیمی در عسلویه ساخته شود، این بندر را در یک مناقصه بین‌المللی گذاشتند، ما آن زمان از مسئولان وزارت نفت خواهش کردیم که ما را در مناقصه شرکت بدهند، مجبور شدیم یک شرکت خارجی را هم شریک خودمان کنیم. وقتی در مناقصه برنده شدیم، برای اینکه اعتماد نداشتند که ما آن کار را انجام دهیم، شاید می‌گفتند این همه تأسیسات ساخته شود، اگر یک بندر ساخته نشود که ما نمی‌توانیم صادرات داشته باشیم. مناقصه را تجدید کردند، ما دوباره برنده شدیم، وقتی برنده شدیم، گفتند به جای ۵۲ ماهه باید ۴۲ ماهه تمام شود، چون فازها زودتر به بهره‌برداری می‌رسد. شریک خارجی ما نپذیرفت و رفت. من امضا کردم آن موقع که با مسئولیت خودمان این پروژه و این طرح بسیار عظیم را ظرف زمانی که کارفرما خواسته بود، انجام دهیم.

اتفاقاً نه تنها در آن زمان انجام دادیم، بلکه زودتر انجام دادیم و پاداش هم گرفتیم. بندر شهید رجایی را در زمانی که در قرارگاه خاتم بودم شروع کردیم، فازهای مختلف آن را تمام کردیم، بندر چابهار را زمانی که در قرارگاه خاتم بودم شروع کردیم که بعد تمام شد.

چند سوال سیاسی هم بپرسیم، رابطه آقای قاسمی با آیت الله هاشمی رفسنجانی چگونه بود؟

خوب بود، ما رابطه بدی نداشتیم.

چقدر ارتباط داشتید؟

ارتباط کاری داشتیم، به هر حال بخشی از کارهای کشور را ما انجام می‌دادیم، در آبرسانی‌ها، آزادراه‌ها، خطوط انتقال گاز، برق، در حدی که لازم بود ارتباط داشتیم.

آقای هاشمی چقدر حمایت می‌کرد؟

چون در دوران آقای هاشمی کارهای زیرساختی زیادی انجام شد. منهای اینکه عده‌ای روی روش‌های اجرایی آقای هاشمی ممکن است نقد داشته باشند، ولی ایشان کارهای بزرگی انجام دادند.

شما هم نقد داشتید؟

در شیوه کار هر کسی می‌تواند اشکالاتی داشته باشد.

سال ۷۶ آقای رستم قاسمی به چه کسی رأی داد؟ آقای ناطق یا آقای خاتمی؟

من به آقای ناطق رأی دادم.

سال ۸۴ به آقای احمدی‌نژاد رأی دادید یا خیر؟

به آقای احمدی‌نژاد رأی دادم.

هر دو دوره؟

دوره دوم قطعاً به آقای احمدی‌نژاد رأی دادم. دوره اول را حقیقتاً تردید دارم.

در سال ۹۰، چگونه آقای احمدی‌نژاد به شما پیشنهاد وزارت داد؟

من با آقای احمدی‌نژاد رفاقت داشتم، وقتی ایشان شهردار تهران شد، ارتباطات من با ایشان بسیار زیاد بود، برای اینکه بخشی از کارهای قرارگاه خاتم را انجام می‌داد. در اکثر دوره‌های شهرداری هم ما کار کردیم، در دوره آقای احمدی‌نژاد هم این کارها شدت بیشتری گرفت. یادم هست که سفری با همدیگر رفتیم، دو سه نفر بودیم با هم جایی رفتیم.

خارج از کشور؟

نه، داخل کشور. ایشان به من گفت شما باید به دولت بیایید. بنا داشت که وزارت نفت و نیرو را با هم ادغام کند، جزو برنامه‌هایش بود که البته مجلس قبول نکرد.

یک روزی به من زنگ زد، چون آن روز تازه این کار را انجام داده بود، لحظه‌ای که به من زنگ زد که کار فوری با شما دارم، متوجه شدم که می‌خواهد در مورد وزارتخانه با من صحبت کند. در بین راه که داشتم به پاستور می‌رفتم، به آقای جعفری فرمانده کل سپاه زنگ زدم، البته بحث قبلی‌مان را به آقای جعفری نگفته بودم، چون قرار بود بین من و آقای احمدی‌نژاد و آن دو نفری که در جلسه بودند، باقی بماند و به کسی گفته نشود.

نمی‌گویید آن دو نفر چه کسانی بودند؟

حالا؛ در راه داشتیم به پاستور می‌رفتیم، به آقای جعفری زنگ زدم، گفتم آقای جعفری من دارم نزد آقای احمدی‌نژاد می‌روم و آقای احمدی‌نژاد قطعاً برای مسئولیت وزارتخانه با من صحبت می‌کند و قطعاً برای این کار است و خواهش من این است، من با آقای احمدی نژاد رفاقت دارم، ممکن است رودربایستی‌هایی داشته باشم؛ شما موافقت نکنید. گفت مگر بحثی شده؟ گفتم به هر حال برداشت من این است.

به آنجا رفتیم، این پیشنهاد را ایشان داد و از ایشان خواستم ضمن اینکه با آقای جعفری صحبت کند به من هم اجازه بدهد فکر کنم. یک جلسه‌ای بود، اتفاقی افتاد، آنجا در آن جلسه تصمیمی گرفته شد که من باید به وزارت نفت می‌رفتم.

خیلی مبهم گفتید، چه جلسه‌ای بود؟

یک جلسه‌ای بود، در خدمت بزرگان بودیم، تصمیم گرفته شد که من باید به وزارت نفت بروم. از آن جلسه که بیرون آمدم به آقای احمدی‌نژاد زنگ زدم که من آماده هستم.

از دیدارتان با حضرت آقا گفتید، دیداری هم با اردوغان برای بحث گاز داشتید؟

آقای اردوغان اصرار داشت که گاز شما گران است، در سفرهای مختلفی که من پیش او می‌رفتم، همیشه حرفش این بود، چون ترکیه دو قرارداد گاز با روسیه داشت، یک قراردادش گران‌تر از گاز ما بود، یک قراردادش ارزان‌تر از گاز ما بود؛ گاز ما وسط قیمت بود. همیشه هر موقع من می‌رفتم، در هر جلسه‌ای به من می‌گفت شما باید قیمت گازتان را به ما تخفیف بدهید. در یک جلسه‌ای خدمت مقام معظم رهبری بودیم، ملاقات با آقای اردوغان بود، من هم در آن جلسه بودم، آقای اردوغان این مسئله را مطرح کرد، گفت ما بارها با آقای قاسمی صحبت کرده‌ایم، قیمت گاز را به ما تخفیف دهید. بعد از جلسه حضرت آقا به من گفتند شما بررسی کنید ببینید می‌شود تخفیف داد یا نه.

من بررسی کردم، به عدد خیلی کمی رسیدم که می‌شود به اردوغان تخفیف داد. خدمت حضرت آقا گفتم. گفتند در ملاقات‌هایی که با اردوغان دارید به او بگویید. در سفری به ترکیه با آقای اردوغان ملاقات داشتم، به او گفتم ما آمادگی داریم پنج درصد به شما تخفیف دهیم. اما این شرط را هم برای او گذاشتم که قرارداد دوم گاز ایران به ترکیه هم بسته شود. آقای اردوغان آن پنج درصد را قبول نکرد و گفت بیشتر تخفیف دهید. در ذهن من تا حدود ۷ درصد بود با آن قرارداد دومشان، داشتیم مذاکره می‌کردیم و وزیرش در جلسه‌ای که داشتم، آقای … آن زمان وزیر نفت ترکیه بود، من عدد نهایی را گفتم، اگر آن قرارداد بسته شود تا این عدد آمادگی را داریم به شما تخفیف دهیم و با هم کنار بیاییم.

با شیخ محمد آل مکتوم ارتباط نزدیکی دارید؟

من با شیخ محمد ارتباطات زیادی داشتم. معمولاً ارتباطات ما خوب بود به گونه‌ای که من معمولاً محل کار ایشان نمی‌رفتم، در محلی که ایشان برای کار پیش‌بینی کرده بود، آنجا جلسه گذاشتند، با هم شام یا ناهار می‌خوردیم و موضوعات را تا آن موقع به ما تا حدی کمک می‌کردند.

ولی اماراتی‌ها سابقه خوبی در این چند سال از خودشان به جای نگذاشتند!

بله، متأسفانه اماراتی‌ها به خصوص در چند سال گذشته به ویژه در اقدامات اخیرشان در مورد بحث مذاکره، در روابط با اسرائیل، اصلاً اقدامات خوبی نکردند و برخوردهایشان اصلاً برخوردهای قابل قبولی نیست.

فکر می‌کنید رابطه دو کشور چه خواهد شد؟

سیاست جمهوری اسلامی در همه دولت‌ها ارتباط با همسایگان بوده و هست و ما باید کاری کنیم که به هر دلیلی بتوانیم ارتباطمان را با همسایگان تقویت کنیم، ولی اقداماتی که آمریکایی‌ها و به خصوص اماراتی‌ها کردند، شایسته کشورهای اسلامی هم نیست.

بعد از این قضایا ارتباط و پیغامی با یکدیگر نداشتید؟

سفارش‌ها و پیغام‌هایی بوده، ولی مذاکراتی صورت نگرفته است.

دوست دارم خاطره روزهای آخرتان با حاج قاسم سلیمانی را بگویید.

ارتباط زیادی داشتیم، بسیاری از زمان‌ها، ساعت ۲ نیمه شب از خارج به فرودگاه بر می‌گشت، به ما زنگ می‌زد. شهید سلیمانی معمولاً صبح‌ها خیلی زود به محل کار می‌رفت و زود هم زنگ می‌زد، اما به خصوص در این ۷۲ ساعت آخر عمر شهید سلیمانی، دیروقت بود که شهید پورجعفری زنگ زد و گفت که حاج قاسم ساعت ۶ صبح در یک محلی در منطقه … ایشان گفتند برای جلسه ساعت ۶ آنجا باشید.

آخر جلسه که بحث کردیم، یک مشکلی در سوریه داشتیم که با حضور ایشان حمل می‌شد، من به ایشان گفتم لازم است که من با شما و بشار اسد یک جلسه مشترکی داشته باشیم که موضوعات حل شود. ایشان گفتند من به عراق می‌روم، شما جمعه به دمشق بیایید و صبح شنبه می‌توانیم با بشار اسد جلسه مشترک داشته باشیم. ما هم گفتیم خیلی خب، ما روز جمعه دمشق هستیم.

شهید سلیمانی آن روز هم یک مقدار تب داشت، چون جلسه طول کشید، به من گفت من یک مقدار تب دارم، سرماخوردگی و تب داشت، رفتند و بعد از اینکه به فرودگاه می‌روند، سپس به خانه می‌روند و بعد تغییر مسیر می‌دهند، به جای اینکه به عراق و به دمشق بروند، اول به دمشق می‌روند، آن شب به لبنان می‌روند، ظهر هم با فرماندهان سپاه سوریه ملاقات داشتند که بسیاری از آن فرماندهان از دوستان نزدیک من بودند، تعریف کردند که آن روز شهید سلیمانی کاملاً متفاوت‌تر از هر روزش بود.

انتهای پیام/





منبع خبر

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی بیشتر بخوانید »

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، توسعه نسل جدید جنگنده ها از جمله موضوعاتی است که بسیاری از کشورهای مهم جهان در دهه های اخیر به آن توجه داشته اند. اما در سالهای گذشته، همواره این نکته مطرح می شد که با ورود نمونه های مشهور و پر سر و صدایی چون اف-۳۵ و نفوذ آمریکا روی بسیاری از کشورهای جهان، عملا شرایط و امکان ظهور نمونه هاید گیری، در میان کشورهای غربی وجود ندارد و ایالات متحده، یکه تاز این موضوع خواهد بود. اما هرچه جلوتر رفت، طرفداران و علاقمندان به این جنگنده کمتر شده و مشخص شد این محصول آمریکایی، بیش از آنکه بهترین جنگنده نسل ۵ باشد، محصول خروجی پروپاگاندا رسانه های این کشور است.

به همین خاطر، در سالهای اخیر نوع جدیدی از حرکات بومی در کنار پروژه های مشترک در حال تعریف شدن است و حالا چندین کشور از متحدان آمریکا سعی کرده اند به صورت بومی یا مشترک اما بدون حضور پدر خوانده، به سراغ توسعه جنگنده های جدید بروند.

بیشتر بخوانید:

«تولید در داخل کشور»؛ شرط جدید خریداران سلاح برای تقویت فناوری بومی/ شرکای قدیمی آمریکا و اروپا به دنبال «خودکفایی نظامی» +عکس

ارتش انگلیس هم متوجه بدعهدی آمریکا شد اما برخی در داخل هنوز امیدوارند/ جزییات تحول بزرگ در سیاست‌های نظامی متحد مشهور ایالات متحده +عکس

جزییات جدید از کلاهبرداری آمریکا بابت فروش اف-۳۵ به انگلیس/ «ملکه الیزابت»؛ اولین ناوهواپیمابر جهان که هواپیمای عملیاتی ندارد! +عکس

حضور سنگین آمریکا در منطقه شرق آسیا ، خصوصا در دو کشور ژاپن و کره جنوبی از جمله مباحثی بوده که از پس از پایان جنگ جهانی دوم کلید خورده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. با پیش آمدن بحث توسعه جنگنده های نسل ۵ و نیاز به خرید این هواپیماها، ژاپن و کره جنوبی به دلیل رو به رو بودن با سطح بالایی از تهدیدات مثل کره شمالی و چین و نبود زمان کافی برای توسعه یک طرح بومی در آن دوره، به ناچار بحث خرید هواپیماهای اف ۳۵ را در دستور کار قراردادند. برنامه کره جنوبی در حال حاضر خرید ۸۰ فروند جنگنده اف ۳۵ است که ۶۰ فروند از آنها از مدل A و ۲۰ فروند از مدل B است که در نیروی دریایی این کشور و برای نسل جدید پرنده های پنهانکار مورد استفاده قرار می گیرد.

اگرچه تصور می شد کره جنوبی در شرایط فعلی گزینه ای غیر از اف ۳۵ را ندارد، ولی کره ای ها پروژه ای موسوم به KF-X  را از قبل از سال ۲۰۱۰ میلادی آغاز کرده اند. طرح مورد نظر کره ای ها در حقیقت نه یک جنگنده کاملا پنهانکار بلکه توسعه یک پرنده در فضایی بین نسل ۴.۵ و ۵ جنگنده های مدرن امروزی بوده است. از نظر طراحی و ظاهر این هواپیما سطح بالاتر پنهانکاری نسبت به پرنده ای مثل اف ۱۵ یا اف ۱۶ قرار دارد ولی در مقایسه با پرنده ای مثل اف ۳۵ در سطحی پایین تر.

اولین جنگنده مربوط به برنامه KF-X  در مراحل پایانی نصب قطعات

یکی از نکات جالب در خصوص این پروژه، همکاری با آمریکا در آن است. کره ای ها در ابتدا موافقت شرکت لاکهید مارتین را برای انتقال بخشی از فناوری های مهم بر اساس طرح اف ۳۵ را به منظور استفاده در پرنده جدید خود گرفتند که از جمله این مباحث حوزه رادار آرایه فازی فعال ، سیستم اخلال گر راداری و سیستم جستجو گر حرارتی و الکترواپتیک بود اما با مخالفت دولت آمریکا و متوقف شدن این بخش ، تمام این سه بخش توسط شرکت های کره ای توسعه پیدا کرده اند.

در حقیقت کره ای ها یک طراحی ساده تر نسبت به اف ۳۵ را به عنوان هدف گذاری اولیه خود مطرح کرده و با وجود استفاده از موتورهای آمریکایی در این بخش، در حوزه طراحی سازه و سیستم های الکترونیکی و اپتیکی مورد نیاز که دو بخش مهم از ساخت یک جنگنده است نیاز خود به خارج را متوقف کرده اند. در حال حاضر تقریبا اولین نمونه این جنگنده آماده شده و به احتمال فراوان در سال جاری میلادی شاهد پرواز اولین جنگنده از این سری در آسمان کره جنوبی خواهیم بود. از جمله شرکت های کره ای فعال در این بخش ، صنایع هوایی کره جنوبی و شرکت LIG Nex۱ و Hanwha را می توان نام برد که همه از جمله بزرگان صنعت نظامی این کشور در حال حاضر هستند.

ژاپنی ها دیگر کاربر بزرگ جنگنده اف ۳۵ با حدود ۱۴۷ است که سفارش آنها در مراحل مختلف تحویل هستند. در دوران ترامپ در کاخ سفید ژاپنی ها برای راضی کردن تاجر نیویورکی ناچار به افزایش سهم خود در خرید این هواپیما شده و عملا بعد از آمریکا در حال حاضر دومین کاربر بزرگ در جهان در خصوص جنگنده های اف ۳۵ هستند. اصولا ژاپن به عنوان کشوری که در انتهای جنگ دوم جهانی به اشغال درآمده و جزو طرف های شکست خورده جنگ بود، حتی تا به امروز هم در موارد بسیاری هنوز تحت فشار و اثرپذیری بالایی از آمریکا در حوزه های مختلف خصوصا نظامی است.

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس

نمونه اثبات گر فناوری ایکس ۲

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس

نمایه گرافیکی از طرح اولیه و مفهومی پروژه F-X ژاپن

در بحث جنگنده های نسل ۵ و پنهانکار شاید بتوان گفت که در کنار آمریکا ، ژاپن یکی از اولین کشورهای دنیا بود که وارد حوزه عملی و توسعه مطالعات و زیرساخت ها برای توسعه این نسل از جنگنده ها شد. طرح موسوم به ایکس ۲ از شرکت میتسوبیشی ژاپن یک اثباتگر فناوری بود که در سال ۲۰۱۶ برای اولین بار به پرواز درآمد. این پرنده به کارشناسان ژاپنی کمک کرد که بسیاری از موارد مورد نیاز برای توسعه یک پرنده با طراحی پنهانکار را مورد مطالعه قرار دهند. هدف گذاری بعدی ژاپن طرح F-X است که گاهی در این کشور به صورت غیر رسمی به عنوان F-۳ نیز شناخته می شود.

این طرح به نوعی یک جنگنده پنهانکار چند ماموریتی است که بر اساس توسعه توانایی مختلف رزمی و البته به کار بردن فناوری های روز در دست طراحی است. ژاپنی ها در این بخش حتی در توسعه مسئله مهمی مثل موتورهای توربوفن نیز به صورت بومی پیش رفته اند تا نیازمند موتورهای آمریکایی نباشند و در این حوزه به دنبال یک پیشران ژاپنی هستند که بر اساس طرحی به نام XF۹ توسعه پیدا کرده است. در حوزه تسلیحاتی نیز ترکیبی از گزینه های بومی و خارجی برای این پرنده در نظر گرفته شده است.

در حوزه همکاری خارجی البته ژاپنی ها برای کاهش زمان و هزینه های توسعه در کنار بحث برخی از روابط خاص خارجی خود بین انتخاب شریک آمریکایی یا انگلیسی در حال انتخاب هستند. در چند سال اخیر شرکت BAE از انگلستان از جمله گزینه های قوی برای همکاری در این بخش معرفی شده اما از طرفی شباهت و نزدیک شدن بیش از حد در این سالها به ارتش آمریکا و محصولات آمریکایی عملا کار با انگلستان را در این بخش از نظر فنی برای ژاپنی ها سخت کرده و از طرفی مسئله فشارهای سیاسی نیز خود فاکتور مهمی در این حوزه است. در نهایت ژاپنی ها قصد دارند این پرنده را به صورت عملیاتی در اوایل دهه آینده میلادی وارد خدمت کنند.

ترکیه ؛ ماجراهای عجیب با اف ۳۵ و طرح بومی

نوع روابط دولت ترکیه با آمریکا در سالهای اخیر برای بسیاری از کارشناسان مسائل نظامی بدل به داستانی جالب شده است ! از مسئله سفارش اس ۴۰۰ روسی توسط یک عضو ناتو تا اخراج این کشور از طرح اف ۳۵ و تحریم صنایع دفاعی این کشور توسط آمریکا از جمله حوادث مهم و تقریبا غیر قابل باور بود که البته در یک بازه زمانی تقریبا کوتاه مدت در دوره دولت ترامپ رخ داد.

ترکیه با افزایش فشارها در حوزه طرح اف ۳۵، بحث توسعه جنگنده پنهانکار بومی را کلید زده و برنامه TF-X با محوریت صنایع هوایی این کشور کلید خورد. در ابتدای بحث مسئله مشارکت شرکت های آمریکایی در این طرح مطرح بود که دولت ایالات متحده چنین رقابتی را برنتابید و به دلیل فشارها و در نهایت با تحریم ترکیه، عملا این گزینه حذف شد. نکته بسیار قابل توجه در این جا وارد شدن جدی انگلیس به برنامه های نظامی ترکیه از جمله این طرح است.

در حال حاضر شرکت BAE به عنوان یک شرکت به نوعی اروپایی اما بیشتر انگلیسی به عنوان شریک اصلی ترکیه در این بخش به حساب می آید. صنایع دفاعی ترکیه بحث هایی مثل تولید رادار آرایه فازی فعال و تسلیحات بومی برای این جنگنده را کلید زده اند.

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس

ماکتی از نمونه اندازه واقعی پروژه TF-X ترکیه

در حوزه موتور بحث هایی مربوط به توسعه بومی یک سیستم پیشران با همکاری شرکت رولز-رویس انگلستان مطرح است. با وجود تحریم های آمریکا ، انگلستان به صورت قوی همچنان به حمایت از ترکیه در این بخش پرداخته و عملا در حال پر کردن جای خالی آنها در این بازار است. این پرنده هم برای ورود به خدمت در دهه آینده میلادی در نظر گرفته شده است.

اروپا ؛ مشتریان و متحدان دیروز و رقبای امروز

در حوزه اتحادیه اروپا دو طرح جدید وجود دارد که نگاهی به حاضران در آنها نکات جالب و قابل توجهی را در نظر قرار می دهد. یکی پروژه Tempest از شرکت BAE انگلستان است. این کشور بعد از تجربه های تلخ در قصه اف ۳۵ و خسته شدن از تاخیرها و افزایش هزینه ها، پروژه جنگنده نسل جدید را با اتکاء به توان بومی بر اساس شرکت BAE به عنوان پیمانکار اصلی و شرکت رولز-رویس به عنوان سازنده موتور برنامه ریزی کرده است. نکته جالب در خصوص این طرح دو شریک دیگر آن یعنی سوئد و ایتالیا هستند.

ایتالیا خود از جمله شرکای اصلی در پروژه اف ۳۵ آمریکا بوده و نه فقط برای نیروی هوایی و بلکه برای نیروی دریایی خود اقدام به خرید این جنگنده از آمریکا کرده و اخیرا نیز ناو هواپیمابر این کشور برای دریافت جنگنده های اف ۳۵ بی و انجام تمرین های اولیه با آنها به آمریکا رفته بود.

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس

نمایه گرافیکی از طراحی کلی جنگنده Tempest

انگلستان نیز به عنوان متحد قدیمی آمریکا در واقع کشوری بود که قرار بود در جریان پروژه اف ۳۵ دسترسی های خاص به آن داده شود. حالا هر دو کشور در کنار سوئد به دنبال یک طرح مشترک و دوری از ادامه همکاری با آمریکا رفته اند.  ایتالیا ۶۰ فروند از مدل A و ۳۰ فروند از مدل B اف ۳۵ را در اختیار خواهند گرفت.  البته دو کشور ایتالیا و انگلیس پیش از این نیز در پروژه های اروپایی مثل جنگنده یوروفایتر تایفون و تورنادو نیز سابقه طولانی مدت همکاری را داشته اند.

 درباره خود جنگنده Tempest بحث های خاص و قابل توجهی مثل توانایی بهره بردن از هوش مصنوعی ، کنترل دسته ای پهپادها ، مجهز شدن به تسلیحات انرژی مستقیم و سطح بالایی از توان به اشتراک گذاری اطلاعات در میدان نبرد با دیگر نیروهای خودی است که در حقیقت آن را در دسته جنگنده های نسل ۶ قرار می دهد.

اما در سمت دیگر میدان اروپا سه کشور فرانسه ، آلمان و اسپانیا با هم به دنبال طرح “سامانه رزم هوایی آینده” رفته اند که از جنگنده با سرنشین و بدون سرنشین ، بحث های مربوط به سطح بالای شبکه پذیری و به اشتراک گذاری اطلاعات ، بهره بردن از هوش مصنوعی ، پنهانکاری و تسلیحات نسل جدید را مورد استفاده قرار می دهد. در این طرح جمعی از بزرگان نظامی و هوایی اروپا مثل داسو ، ایرباس ، MBDA ، تالس و ام تی یو حاضر هستند.

نکته جالب در خصوص مشارکت آلمان در این طرح این است که مدتی پیش جنگنده اف ۳۵ به این کشور به عنوان نسل جدید جنگنده پیشنهاد شد ولی آلمان ها در این میان با رد کردن اف ۳۵ به سراغ خرید ترکیبی از جنگنده های جدید یوروفایتر اروپایی و همچنین اف ۱۸ آمریکایی رفتند که البته خرید اف ۱۸ نیز هنوز به صورت رسمی نهایی نشده است.

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس

ماکت ارائه شده برای جنگنده مورد نظر در طرح سامانه رزم هوایی آینده

در این میان فرانسوی ها که فعلا به دنبال ارتقاء جنگنده رافال برای تامین نیاز رزمی خود هستند و اسپانیا و آلمان نیز عمدتا مسئله ارتقاء جنگنده های تایفون را به عنوان جنگنده اصلی در نظر دارند و پروژه سامانه رزم هوایی نیز طرح بعدی آن ها به حساب می آید.

در نهایت طرح اف ۳۵ آمریکا با افزایش شدید هزینه ها، مشکلات ادامه دار و تاخیر فراوان در تحویل، باعث شد بسیاری از کشورها رفتن به سمت گزینه های دیگر مثل توسعه با دیگر کشورها ، خرید حتی نمونه های پایین تر از نسل ۵ و گام برداشتن در راه تولید یک محصول بومی را انتخاب کنند. برخی اعتقاد دارند اصولا اف ۳۵ برنامه ای بود که آمریکا با گران نمایی طرح مورد نظر، در حقیقت بار مالی و کاری خود را کاهش داد اما با این اوصاف، دهه بعدی میلادی جایی خواهد بود که بسیاری از مدلهای جدید در حوزه رزم هوایی، خود را به عنوان رقبای قدر در مقابل طرح های آمریکایی معرفی خواهند کرد و دیگر خبری از انحصار ایالات متحده در این حوزه نخواهد بود.



منبع خبر

افشای دروغ‌های پروژه «اف ۳۵» متحدان سنتی ایالات متحده را فراری داد/ از کره و ژاپن تا انگلیس و آلمان به دنبال جنگنده‌های غیر آمریکایی +عکس بیشتر بخوانید »

خطر این بیماری مرگبار با  نوشیدن چای داغ

خطر این بیماری مرگبار با نوشیدن چای داغ



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از روزنامه جمهوریت ترکیه، نتایج پایش وضعیت سلامتی ۵۰۰ هزار نفر طی چند سال نشان می‌دهد که نوشیدن چای داغ با دمای بیش از ۶۵ درجه سانتیگراد خطر ابتلا به سرطان مری را افزایش می‌دهد.

بیشتر بخوانید:

چای چگونه بر کاهش فشارخون تاثیر گذار است؟

پروفسور ویداد جرال متخصص گوارش، در این خصوص تاکید می‌کند که مرگ و میر ناشی از سرطان در رتبه ششم جهان قرار دارد. این یک بیماری خطرناک است که دلایل ژنتیکی دارد، اما عوامل خارجی نیز در بروز آن دخیل است.

این متخصص می‌گوید: طبق مطالعات اخیر در شرق ترکیه، چین، قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان، خطر سرطان مری هنگام مصرف چای داغ و سایر نوشیدنی‌های بیش از حد گرم افزایش می‌یابد.

او اضافه می‌کند: در صورت سیگار کشیدن هم این خطر بیشتر شده و اگر فرد سیگاری مقدار زیادی چای گرم بنوشد، خطر ابتلا به سرطان مری دو برابر می‌شود.

این استاد بیماری‌های گوارشی توصیه می‌کند که از نوشیدن چای داغ تا حدی که نشود فنجان را از داغی نگهداشت، خودداری کرده، چند دقیقه صبر کنید و سپس آن را بنوشید. توجه داشته باشید که نوشیدن ۳ الی ۴ فنجان چای در روز کافی است.

ویداد جرال همچنین در مورد مصرف آب بسیار سرد (یخ زده) نیز هشدار می‌دهد؛ زیرا این کار می‌تواند باعث ایجاد زخم در مری شود که بعداً به سرطان تبدیل می‌شود.

این متخصص اظهار کرد که مشکل در بلعیدن مهمترین علامت سرطان مری است، بنابراین در هنگام احساس این مشکل، باید فوراً با پزشک مشورت کنید تا معاینه لازم را برای تشخیص زودهنگام بیماری و درمان آسان انجام دهد.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع خبر

خطر این بیماری مرگبار با نوشیدن چای داغ بیشتر بخوانید »

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر


سرویس جهان مشرق _ در حالیکه در هفته های اخیر منابع زیادی از احتمال آغاز درگیری‌های جدید در شرق اوکراین خبر می‌دهند، از روز گذشته نقل و انتقالات نظامی ارتش روسیه به شبه‌جزیره کریمه که در گذشته بخشی از خاک اوکراین بود و طی رفراندوم سال ۲۰۱۴ میلادی به خاک روسیه ملحق شد آغاز شده است.

منابع روسی اعلام کردند که این تجهیزات تنها به منظور انجام تمرینات نظامی عادی و سالانه ارتش این کشور در منطقه کریمه بوده است و ارتباطی به درگیری با ارتش اوکراین ندارد اما کارشناسان معتقدند این تمرین نظامی در واقع پیش زمینه واکنش به حمله احتمالی ارتش اوکراین به شبه‌نظامیان جدایی‌طلب در منطقه دونباس خواهد بود.

در تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی کاروان‌های نظامی بزرگ شامل نفربرهای آبی خاکی و زرهی نظیر BTR۸۲ بر روی مسیر جاده‌ای و قطارهای مخصوص حمل نفربرهای BMD تیپ ۵۶ هوابرد ارتش روسیه دیده میشود.

همچنین نخستین بار در ۱ سال اخیر ارتش روسیه اقدام به ارسال تجهیزات مدرنتر نظیر نفربرهای BMP۳ و هویتزرهای خودکششی Msta_S به شبه جزیره کریمه کرده است.

ارتش روسیه در بحران اوکراین راهبرد خود را به ۲ شکل تقسیم کرده است :

  • حمایت غیر مستقیم از شبه نظامیان اوکراینی حاضر در شرق اوکراین از طریق تجهیز آنها به تسلیحات مختلف، بدون درگیری مستقیم با ارتش اوکراین
  • حضور نظامی رسمی در شبه جزیره کریمه و تهدید مناطق جنوبی حاشیه رود دنیپرو در صورت حمله مجدد ارتش اوکراین به منطقه دونباس

به همین دلیل سیل تجهیزات و تسلیحات ارتش روسیه به جای مرز زمینی این کشور با اوکراین در منطقه دونباس، از طریق پل دریایی متصل به بندر kerch در شرق شبه جزیره کریمه به این منطقه ارسال شده است تا به بهانه انجام رزمایش نظامی، قوای خود را آماده مقابله با هجوم ارتش اوکراین به مناطق جدایی‌طلب شرق این کشور کنند.

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر

از سوی دیگر اما ارتش اوکراین نیز پس از یک وقفه ۶ ساله، برای بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل شبه نظامیان دونتسک در شرق این کشور کاملا مصمم است. ارتش اوکراین در سال‌های اخیر به کمک کشورهای غربی دست به بازسازی ارتش خود زده است و با کمک‌های مالی برخی کشورهای اروپایی و امریکا تجهیزات جنگی مدرنی را در ارتش خود وارد خدمت کرده است.

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر

در سال ۲۰۱۸ دولت امریکا موافقت خود را با فروش ۲۱۰ تیر موشک و ۳۷ پرتابگر سامانه ضد زره مدرن جاولین به ارزش ۴۷ میلیون دلار به ارتش اوکراین اعلام کرد که می‌تواند نقش مهمی در مقابله موثر با قوای زرهی شبه نظامیان دونباس و یا ارتش روسیه داشته باشد.

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر

همچنین این کشور با مشاهده عملکرد درخشان پهپادهای رزمی Bayraktar TB۲ ترکیه در نبردهای سال‌های اخیر اقدام به خرید ۱۲ فروند از این مدل پهپادهای رزمی کرده است که احتمال می‌رود این قرارداد با خرید مجموعا ۴۸ فروند تکمیل شود. در حال حاضر مستشاران ترکیه در حال آموزش خدمه اوکراینی برای کاربری این پهپاد ساخت صنایع دفاعی ترکیه هستند.

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر

اما در جدیدترین اخبار مربوط به خرید تجهیزات پیشرفته توسط ارتش اوکراین، در روزهای اخیر رسانه‌های متعدد و معتبر غربی از پیشنهاد امانوئل ماکرون رییس جمهور فرانسه برای فروش جنگنده به این کشور خبر می‌دهند.

ظاهرا ارتش فرانسه به اوکراین پیشنهاد داده است تا تعداد نامعلومی از جنگنده‌های مدرن نسل چهارم Rafale نیروی هوایی فرانسه را به شکل دست دوم خریداری کرده و جایگزین ناوگان فرسوده میگ۲۹ خود کنند. ورود احتمالی این مدل جنگنده به ناوگان نیروی هوایی اوکراین می‌تواند جهشی بزرگ در توانایی این نیرو ایجاد کرده و در صورت دخالت مستقیم جنگنده‌های روسی به این کشور توانایی مقابله موثر در آسمان را بدهد.

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر



منبع خبر

انتقال گسترده تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای ارتش روسیه به شبه جزیره کریمه / پیشنهاد فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافال به نیروی هوایی اوکراین +فیلم و تصاویر بیشتر بخوانید »