واعظی: تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد/ میردامادی: در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست
سرویس سیاست مشرق – روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژههای مشرق” نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**واعظی:تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد
«محمود واعظی» رئیس دفتر رئیس جمهور در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «تحریم زنگنه، استیصال و عصبیت آمریکا» نوشت: «آنچه اخیراً از تحریم وزیر نفت کشورمان و برخی دیگر از فعالان صنعت نفت گفته شده، همچون تحریم وزیر امور خارجه کشورمان که مقامات امریکا قبلاً آن را مرتکب شدند، یقیناً از همین سنخ تحریمهای نمایشی و بدون اثر واقعی است…این تحریمها در عین نمایشی و بیاثر بودن البته نشانه عمق عصبانیت و کینه کاخ سفید از دو عضو مؤثر کابینه تدبیر و امید نیز هست…اگرچه از لحظه آغاز دور جدید تحریمهای ایالات متحده علیه کشورمان، دولت جمهوری اسلامی ایران و سایر ارکان حاکمیتی بهطور یکپارچه برای غلبه بر این تحریمها فعالیت کردهاند اما پیشقراولان این مواجهه دشوار و سرنوشتساز دکتر محمدجواد ظریف و مهندس بیژن زنگنه وزرای امور خارجه و نفت بودهاند».
واعظی در ادامه نوشت: «دکتر ظریف کارزار بسیار مؤثر مقابله روانی با تحریمهای امریکا را در سطح افکار عمومی جهان راهبری و تحریمگران را بیش از همیشه رسوا و بیآبرو کرده است…بال مهم دیگر دولت برای مقابله عملیاتی با تحریمهای ظالمانه، مجموعه مهندس زنگنه بوده است…در چنین شرایطی، طبیعی است که دولت امریکا نتواند خشم خود را از دو چهرهای که جانانه با تحریم جنگیدهاند پنهان کند و تحریم دو ژنرال ضدتحریم ایران، در این چارچوب قابل تحلیل است. این «افتخار دولت» است که ظریف و زنگنه، دو سرباز وطن در خط مقدم دفاع از ایران، توسط ضدایرانیترین دولت ایالات متحده تحریم میشوند».
رئیس دفتر رئیس جمهور در ادامه تصریح کرد: «این تحریم، مدال افتخار این عزیزان هم هست. بدون تردید، دشمن، بهتر و دقیقتر از هر کسی میداند که این دو چقدر آزارش دادهاند و چقدر در مقابل هدفگذاریهایش ایستادگی کردهاند؛ حتی اگر دیگرانی در داخل بر آنها ناجوانمردانه بتازند، تحریم امریکا خود گواه همه چیز است. به شخصه از اینکه همکار این دو عزیز در این دولت هستم، احساس سرافرازی میکنم.بیگمان با گذشت زمان و آن وقت که بتوانیم با بازگو کردن حقایق، «روایت راستین تحریم» را بازگو کنیم، تاریخ به احترام آنها خواهد ایستاد».
واعظی تاکید کرده است که «تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد». این اظهارنظر عجیب و تأمل برانگیز در حالی است که این دو وزیر در دولت روحانی، کارنامه بسیار ضعیفی ارائه کرده اند.
برای نمونه، زنگنه با حذف کارت سوخت، حدود ۱۵۰ هزارمیلیاردتومان به کشور خسارت زد. آقای زنگنه علیرغم ارائه دلایل فنی و کارشناسی از سوی کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر سابقه سیاه شرکت فرانسوی توتال، با این شرکت بدسابقه قرارداد بست و در نهایت، توتال پس از گرفتن اطلاعات سرّی وزارت نفت درباره پارس جنوبی، در اقدامی مسبوق به سابقه، بدون پرداخت هیچ خسارتی، قرارداد را یکطرفه فسخ کرد و با اطلاعات دقیقتر، به غارت مخازن مشترک با قطر اقدام کرد.
توتال متهم است که در مقطع وزارت زنگنه در دولت اصلاحات، به تیمی که «مهدی هاشمی» در رأس مدیریت آن قرار داشته، رشوه ۳۰ میلیون دلاری داده است. توتال به همین دلیل در دادگاه فرانسه به جریمه ۵۰۰ هزار یورویی محکوم شد.
علاوه بر این، زنگنه نقش بسیار مهمی در قرارداد خارت بار کرسنت دارد. ایران در پرونده کرسنت تا مرز جریمه شدن ۱۴ میلیارد دلاری پیش رفته است. صادرات گاز مجانی به ترکیه، تنها یکی از نتایج خسارت بار و البته حقارت بار قرارداد کرسنت در زمان وزارت زنگنه است.
مخالفت های گسترده زنگنه با ساخت پالایشگاه و مخالفت با «خودکفایی در تولید بنزین» یکی دیگر از برگ های کارنامه بسیار ضعیف زنگنه در وزارت نفت است.
از سوی دیگر ظریف نیز در وزارت امور خارجه کارنامه بسیار ضعیفی ارائه کرده است. آقای ظریف همان وزیری است که در سال ۹۴ گفت «با برجام همه تحریم ها لغو خواهد شد» و در سالهای بعد در اظهارنظری عجیب گفت «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»!
ظریف همان وزیری است که در اوج مذاکرات هسته ای و در مقطعی که طرفین باید به دنبال امتیازگیری حداکثری باشند، در اظهارنظری عجیب گفت «امضای هر توافق، بهتر از عدم توافق است».
آقای ظریف همان وزیری است که اصلا متن برجام را کامل نخوانده بود و در پاسخ به سوال یک نماینده مجلس گفته بود «من این بخش ها را در برجام ندیده بودم»! ؛ این در حالی است که بخش های مذکور از جمله بخش های بسیار مهم در توافق و درباره مسئله لغو تحریم ها بود. همان مسئله ای که دولت با وعده ای که درباره آن داد، در قلب راکتور هسته ای بتن ریخت!
بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای و از حرکت ایستادن چرخ سانتریفیوژها و امضای قراردادهای کرسنت و توتال و برجام و مرغ ۲۶ هزارتومانی و پراید ۱۶۰ میلیونی و «تضمین نامیدن امضای کری» و…همگی نتایج مدیریت آقایان ظریف و زنگنه است؛ به نظر شما تاریخ به احترام این افراد خواهد ایستاد!؟
** میردامادی:در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست
«محسن میردامادی» دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سوال که «به عقیده شما از فرصت برجام بهخوبی استفاده شد؟ نمیتوانستیم برخی دیگر از مشکلات را در دوره زمانی بعد از برجام با آمریکاییها حل کنیم؟ مثلا موضوع منطقهای را؟» گفت: «از نظر قدرتهای خارجی، برجام گام اول برای نرمالسازی روابط آن کشورها با ایران بود و تلقی این بود که این گام به عنوان نمونه و مدلی که میتواند منافع و خواستههای طرفهای مختلف را که خواستههای متفاوتی دارند به نقطه مشترک برساند، مدلی برای موضوعات دیگر شود، ولی ایران نپذیرفت که گامهای بعدی را ادامه دهد».
میردامادی در ادامه گفت: «این انتظار در طرفهای مقابل ایران بود که بعد از آن این مسیر به عنوان یک مدل ادامه داشته باشد…مثلا در مورد سوریه…و مسئله یمن و امثال آن هم…اگر مذاکرهای شود، هیچ طرفی نمیتواند انتظار داشته باشد همه خواستههایش پذیرفته شود و هیچیک از خواستههای طرف مقابل را نپذیرد…ایران نپذیرفت که گامهای بعدی را ادامه دهد و یکسری از حساسیتهای منطقهای را که نسبت به ایران به وجود آمده بود، با مذاکره رفع کند؛ بهخصوص اختلافات بین عربستان و ایران که بسیار مهم بود و باعث میشد روی سیاستهای کشورهای غربی با ما هم تا حدی تأثیر داشته باشد، اینها تعدیل نشد…این دو عامل؛ یعنی متوقفماندن توافق در حد برجام و ایجادنکردن چارچوبهای دیگر مذاکراتی در جهت کاهش تنشهای منطقهای و آمدن ترامپ، برجام را به بنبست رساند و نهتنها برای ایران مشکلاتی جدی به وجود آورد، بلکه برای مردم ایران گران تمام شد».
این فعال فتنه ۸۸ در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «اگر مذاکرهای صورت میگرفت باید اولویت را به کدام موضوع اختصاص میدادیم؟ حلوفصل کدام ادعا؟ مسائل منطقهای؟ حقوق بشر، تروریسم، خطر اشاعه تسلیحات اتمی؟» گفت: « اینکه بعد از برجام اولویت با حلوفصل کدام مسائل بود، به نظرم آنچه برای ما اهمیت داشت و میتوانستیم آن را به نحوی حلوفصل کنیم، مسائل منطقهای بود...طبعا در این مسئله که بعد از ۴۰ سال از انقلاب هنوز نتوانستهایم روابط نرمال و متعارف با دنیا برقرار کنیم، قدرتهای خارجی تأثیرگذار بودهاند، تردیدی نیست، اما به نظرم ما هم نقش بسیار مهمی در عدم عادیسازی روابط داشتهایم».
میردامادی تاکید کرد: «در روابط خارجی مسائل را تا حد زیادی سیاه و سفید و صفر و صدی میدانیم و اینطور نگاه میکنیم. به نظرم در دوران هیجانات انقلابی که نوعا در انقلابها شکل میگیرد، تا حدی طبیعی است که در دوران انقلاب چنین نگاهی باشد و انقلابیون قدرتهای خارجی را دشمنان خودشان تلقی کنند، ولی اینکه همیشه در چنین تصوری باقی بمانیم و همیشه نگاهمان اینطور باشد، طبیعتا نتیجهاش بنبستهایی میشود که تا به حال داشتهایم...در سیاست خارجی هیچ موضوعی برایمان حیثیتی نیست و مبنای تصمیمگیری منافع ملی و نتایج سیاستهای اتخاذشده برای کشور و آثارش بر روی مردم است».
این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «درصورتیکه بایدن در انتخابات پیروز شود، نباید انتظار تغییر ناگهانی داشته باشیم و تصور کنیم سیاست آمریکا با آمدن بایدن به دوران قبل از ترامپ برمیگردد و به شرایط دوران اوباما خواهد رسید. به نظرم چنین اتفاقی نخواهد افتاد…بایدن هم الان احساس میکند با تحریمهایی که ترامپ نسبت به ایران اعمال کرده، ابزار فشار مهمی در اختیارش هست و قاعدتا به این سمت نمیرود که این ابزار را زمین بگذارد و بدون استفاده از این ابزار بگوید بدون هیچ خواستهای به برجام برمیگردم. به نظرم هر رئیس دولتی باشد چنین ابزاری را رها نخواهد کرد، بلکه از ابزار کارآمد استفاده میکند تا وارد بدهبستان شود و اگر امتیازی میدهد، در قبالش امتیازی هم بگیرد».
چندی پیش «ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاح طلب و از دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی که پیش از این گفته بود «عذرخواهی از آمریکا کاری انسانی است»! در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «در فضاهای رادیکال و تند که منافع ملی فقط بر اساس ایدئولوژی ترسیم میشود، منافع ملی منافع ایدئولوژیک خواهد بود که در آن شرایط قدرت مانور برای ملت خیلی فراهم نخواهد بود…یک سیاستمدار انگلیسی گفته بود ما متحدان و دشمنان همیشگی نداریم، تنها منافع ملی ماست که همیشگی و دائمی است و وظیفه دولت هم دنبالکردن این منافع است».
همچنین «میر محمود موسوی» دیپلمات سابق و برادر یکی از سران فتنه پیش از این گفته بود: «کشورها روابط خارجی خود را براساس اصول تعیین می کنند. ممکن است یکی از این اصول آرمان ها و ارزش ها باشد که در جای خود بسیار مهم و محترم است، اما آرمان ها و ارزش ها در تفسیرها و نظریه پردازی های اکثر بزرگان حوزه سیاسی زیرمجموعه منافع ملی قرار می گیرد…آرمان حمایت از فلسطینی ها یا مخالفت با اسرائیل در طول سالیان گذشته در این چارچوب تعریف می شود».
امثال میردامادی و اصغرزاده و موسوی می گویند ایران باید در سیاست خارجی، به صورت کامل از آمریکا تبعیت کرده و به هیچ چیزی نگاه حیثیتی نداشته باشد. آمریکا می گوید ایران حق ندارد توان دفاعی و قدرت موشکی داشته باشد؛ ایران حق ندارد با تروریسم در منطقه مبارزه کند؛ ایران حق ندارد از دانش هسته ای برای درمان بیماری ها و تأمین برق برای شهروندان خود بهره مند شود؛ ایران حق ندارد ماهواره به فضا پرتاب کرده و از مزیت های اقتصادی و امنیتی آن استفاده کند؛ ایران به هیچ عنوان نباید فاکتورهای قدرت ساز داشته باشد.
از نگاه طیف تندرو اصلاح طلب، در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست؛ نه خون حاج قاسم، نه قدرت دفاعی و توان موشکی، نه دانش هسته ای، نه مبارزه با تروریسم در منطقه و…از نگاه این طیف، ما رعیت هستیم و آمریکا کدخداست؛ حال چه ترامپ در کاح سفید باشد، چه بایدن.
چندی پیش یکی از فعالین اصلاح طلب گفته بود: «جمهوری خواهان و دموکرات ها هیچگاه درباره منافع ملی خود و ارزش های آمریکایی، معامله نمی کنند».
**جریان اصلاحات نهایت ازخودگذشتگی را برای دولت روحانی انجام داد
«سهیلا جلودارزاده» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس دهم که علیرغم تبلیغات گسترده و پرحجم در انتخابات مجلس یازدهم با ۶۷ هزار رأی از راهیابی به مجلس بازماند، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «جریان اصلاحات نهایت ازخودگذشتگی را برای دولت حسن روحانی انجام داده است و افکار عمومی جامعه نیز این مسأله را مشاهده کردهاند. هدف اصلی اصلاحطلبان حمایت از یک چهره معتدل و عقلایی برای حفظ و اعتلای نظام بوده است. اصلاحات دارای اصول و قواعد خاص خود است. بدونتردید اگر این اصول را رعایت نکنیم موفق نخواهد شد. کاری که اصلاحطلبان انجام دادند این بود که با دادن خون به یک بیمار بدحال وی را نجات دادند».
جلودارزاده در ادامه گفت: «جریان اصلاحات بیش از این توانایی ندارد. این در حالی است که در سالهای اخیر جریان اصلاحات با موانع و فشارهای گسترده بیرونی نیز مواجه بوده است. تاریخ درباره همه قضاوت خواهد کرد…واقعیت این است که اصلاحطلبان از اینکه همه توانایی و ظرفیتهای خود را به میدان آوردهاند اما نتیجه مطلوب به دست نیاوردهاند، خسته شدهاند.در طول سالهای گذشته اصلاحطلبان نه موفق شدهاند احزاب خود را تقویت کنند و نه موفق شدهاند در کشور توسعه سیاسی ایجاد کنند. اغلب این مسائل نیز به دلیل فشارهای بیرونی و فراهم نبودن زمینهها بوده است».
گویا از نگاه اصلاح طلبان، تصاحب اکثریت مطلق دولت از معاون اولی رئیس جمهور گرفته تا وزارت نفت و صنعت و اقتصاد و بانک مرکزی و استانداری کلانشهرها و ریاست سازمان برنامه و بودجه و هیات مدیره شرکت های زیرمجموعه شستا و …همگی مصداق ازخودگذشتگی و ایثار است!
البته از طیفی که مدیران نجومی بگیر را ذخایر نظام جا می زند، اصلا بعید نیست که تصاحب پست های ارشد مدیریتی و صندلی های هیات مدیره شرکت های بزرگ اقتصادی را نیز ازخودگذشتگی بنامد.
اصلاح طلبان باید ضمن عذرخواهی از مردم برای جبران خسارت ها و تغییر رویه تلاش کنند، اما فعالین این طیف اصرار دارند که با توهین به فهم و شعور جامعه، بر زخم های مردم نمک بپاشند.
منبع خبر