به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آنچه در ادامه می خوانید، نامه یکی از اسرای بحرینی با نام «علی فخراوی» خطاب به حاج قاسم سلیمانی از دل زندانهای حکومت این کشور و با همه سختهایی است که در مسیر نوشتن و ارسال این نامه با آن روبرو بوده است. متن کامل این نامه چنین است:
حاج قاسم عزیز!
عزیزان، این کار و همه کارهای قبلی بدون تلاش برخی از برادران بزرگوار به سرانجام نمی رسید. بنده لازم می دانم که از آنها تشکر و قدردانی فراوان کرده چون آنها به حق سربازان گمنام هستند و مرا مورد لطف و حمایت خود قرار دادند ، من در برابر آنها سر تعظیم فرود می آورم.
همچنین از برادران عزیزی که مسئولیت ارتباطات عهده دار بوده و زمان لازم برای جمع آوری اطلاعات را فراهم کردند ، اینجانب از همه برادران عزیزی که از وقت مکالمه خود چشم پوشی کرده تا بتوانم از زمان آنها برای اتمام سریعتر این کار استفاده کنم سپاسگزارم.
از همه برادران عزیزی که این کار را تهیه و اینگونه زیبا و مناسب تولید کرداه اند سپاسگزارم.
از همه برادران عزیزی که همواره پیگیر این موضوع بوده و مرا تشویق میکردند و انرژی لازم برای کار را فراهم می ساختند سپاسگزارم.
از کلیه برادر عزیزی که به من مشاوره ، توصیه ، انتقاد ، یادداشت یا پیشنهاد دادند تشکر می کنم.
درود بر همه شما ، امیدوارم مرا ببخشید. می دانم که قطعا شما را به سپاس من نیازی نیست، انجام این حمایت ها بخاطر علاقه مندی شما جهت خدمت به اسلام و رویکرد اصیل محمدی که امروز در جمهوری اسلامی و رهبر فرزانه و بی نظیرش امام خامنه ای روحی فداه مجسم است ، و عشق شما به شهدا میباشد ، اما کسی که مخلوقات را شکرگزار نباشد، شکرگزار خداوند نیز نخواهد بود ، به این دلیل از همه شما سپاسگزارم ..
خداوندا به مقام فاطمه علیها السلام برای برادران عزیزم برکتهای فراتر از آرزوهایشان عطا بفرما.
حاج قاسم عزیز! ای سردار بزرگ اسلام! ای کسی که واقعا برای علی زمانت چنان مالک اشتر بودی! امام خامنه ای روحی فداه برای امام عظیم الشان خمینی بزرگ مانند مولای متقیان اسد الله الغالب علی علیه السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود ، پس شما برای حضرت آقا مثل مالک برای علی علیه السلام بودی ، بنابراین جای تعجب نیست که علی زمان (امام خامنه ای) از فراق شما رنج ببرد چُنان علی علیه السلام در فراق مالک.
حاج قاسم عزیز! من بارها و بارها با اصرار فراوان گفته ام که امام خامنه ای روحی فداه مظلوم است، و با وجود همه صفتهای الهی ایشان ، هیچ صفتی بر صفت مظلومیت او غالب نیست. والله بالله تالله بیش از دو دهه زمان می گذرد و روزی نگذشته است که من به درگاه حق تعالی این دعا نکرده باشم: “خداوندا او را حفظ کرده و پیروز گردان و عمر شریفش را طولانی و دشمنانش را نابود کن” چون ایشان مانند جد بزرگوارش امیر المؤمنین علیه السلام مظلوم است اما با یک تفاوت ، جدش امیر المؤمنین علیه السلام مورد ظلم خواص و عامه مردم قرار گرفت همانطور که خودش در خطبه های گوناگون نهج البلاغه بیان فرموده ، اما ایشان یک مظلوم به تمام معناست که از سوی خواص مورد ظلم قرار گرفته ، اما آنچه متعلق به عامه مردم است ، قضیه کاملاً متفاوت می باشد چنانچه خود او روحی فداه بارها این را فرموده است که مردم بصیرت خود را ثابت کرده و در جریانهای مختلف و حساس موضع گیریهایشان درست و مناسب بوده ، و تجربه این را ثابت کرده و تاریخ معاصر شاهد آن می باشد. چه کسی به شما گفته که ما او را تنها خواهیم گذاشت؟! کاش مرده و فراموش شده بودم و این سخنان را نمی خواندم.
حاج قاسم عزیز! وعده ما به تو ، و ان شاءالله که وعده ای صادق است ، جان و مال و فرزندان و خانواده ما فدای خاک قدم او باد. ارزش یک ذره از خاک پای ایشان برای ما از دنیا و آنچه در آن است بیشتر است ، ما اهل مدینه و کوفه نیستیم که علی زمانمان را تنها بگذاریم ، ما به برکت صاحب الزمان ارواحنا فداه صادقانه این سخن را بیان می کنیم: خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست.
حاج قاسم عزیز! زمانی که امام عظیم الشان خمینی بزرگ به ملکوت اعلی پیوست و امام خامنه ای که خمینی دیگر است جانشین آن بزرگمرد شد ملت مسلمان ایران این شعار را سروده و تا کنون نیز آن را تکرار می کنند “خامنه ای خمینی دیگر است .. ولایتش ولایت حیدر است”.
اکثریت ملت بحرین تسلط بر زبان اسلام ندارند چون آنها بهترین زبان که همان زبان قرآن و زبان اهل بهشت است صحبت می کنند، اما آنها به این شعار باور عقلی و قلبی محکم و قاطع دارند.
حاج قاسم عزیز! شما تاکید کردید که امام خامنه ای روحی فداه همان امام خمینی بزرگ رضوان الله علیه است و به دنبال همان آرمانهاست ، وهمه باید به طور مطلق از ایشان اطاعت و پیروی کنند. همچنین تاکید کردید که جمهوری اسلامی خیمه پیامبر وعلی و فاطمه و حسن وحسین و فرزندان حسین علیهم السلام یعنی خیمه اسلام است و اگر ساقط شود دیگر هیچ چیز از اسلام باقی نخواهد ماند.
حاج قاسم عزیز! شما به خوبی می دانید، برای مسائل فوق الذکر ملت بحرین به کوری چشم بدخواهان و ستمگران چه کاری انجام داد. این ملت از روز نخست فریاد سر داد و انواع دردها و عذابها را به جان خرید ، و شهدائی تقدیم کرد چه آنهائی که در خاک ایران اسلامی و چه آنهائی که در بحرین به خاطر جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
حاج قاسم عزیز! آسوده بخواب چون نه ما و نه بقیه ملتهای مسلمان و مستضعف و آزاده در منطقه و جهان که از ما اگر بهتر نباشند کمتر نیستند خیالمان راحت می شود تا آن روزی که امام خامنه ای روحی فداه پرچم را با دست مبارکش به دست امام زمان یوسف فاطمه ارواحنا فداه تسلیم کند.
حاج قاسم عزیز! ما بر عهد و پیمان می مانیم و با شما در مسیرتان و مسیر شهدا گام بر می داریم، همیشه و همواره عکسهایتان را بالا برده و در موردتان به نسلهای متمادی سخن می گوئیم ، و از عزت و کرامت و شجاعت و جوانمردی درس و عبرت می گیریم.
حاج قاسم عزیز! … شما را سوگند می دهم به آن لحظاتی که در عملیاتهای (فتح المبین) و (طریق القدس) و (بیت المقدس) و (کربلای 5) و (والفجر 8) ایستادی و گفتی “یا فاطمه الزهرا ” و همه چیز دگرگون شد ، شما را به مقام و منزلت فاطمه زهرا علیها السلام نزدتان قسم می دهم ، شما را به شأن و منزلت امام خمینی رضوان الله علیه قسم می دهم ، شما را به مقام و منزلت امام خامنه ای روحی فداه قسم می دهم ، شما را به منزلت شهدا قسم می دهم ..
اولا از کوتاهی و تقصیرم در حق خودت بگذر
ثانیا از همه شهدا به حق منزلت خودت نزد آنها تقاضا کن کوتاهی و تقصیرم در حقشان را نادیده بگیرند چون تا زنده ام از شما و همه شهدا شرمنده ام
ثالثاً اینکه شما در روزی که نه پول و نه فرزندان کارآمد هستند و روزی که عذرخواهیهای ظالمانی همچون من برایشان سودی ندارد ، مرا در نزد خدا شفاعت کنی.
در پایان مایلم دو هدیه ویژه و گرانمایه تقدیم شما خوبان کنم و امیدوارم که مورد تحسین و رضایت شما قرار بگیرند.
اولی فکری است که من آن را برای زمان مناسب نگه داشته ام و به نظر قاصرم اینک آن زمان فرا رسیده است.
و دوم ، چون اولین کلمه از وصیت نامه و نگارش آن در روز تولد بزرگ بانوی جهانیان فاطمه زهرا سلام الله علیها و نوه او امام عظیم الشان خمینی بزرگ قدس سره الشریف نقل و نوشته شده ، این هدیه ابیات شعری است که به این مناسبت سروده شده ، اما آنچه آن را متمایز می کند این است که آن را در محضر امام خامنه ای روحی فداه سرودند ، و ایشان از این بابت بسیار خوشحال گشته و لبخند در سیمای مبارکش نمایان بود و سر خود را در تایید و تأکید ابیات ، به ویژه ابیات آخر ، تکان می داد که این کار منجر به انفعال بزرگ حاضران شد ، جانم به فدایت و فدای لبخندت که پس از شهادت مالکت (حاج قاسم) کمرنگ شده است.
خداوندا به تعداد اجرام آسمانی تو را حمد و ستایش می کنم که من در زندان هستم و هر روز چهره ملکوتی ایشان را در این حال نمی بینم ، چون مرا بر آن طاقت نیست و روزانه هفتاد بار میمردم و زنده می شدم ، خداوندا به جاه و مقام فاطمه لبخند را به لبهای پسر فاطمه برگردان.
هدیه اول: خوب به من گوش دهید و از حاج قاسم شفاعت بخواهید!
در یکی از دیدارهای امام خامنه ای روحی فداه با خانواده های شهدای استان کرمان که البته حاج قاسم او را همراهی می کرد ، شخصی از خانواده یک شهید نزد وی آمد و به ایشان عرض کرد: من یک تقاضا دارم و مرا رد کردن قابل قبول نیست. به من ضمانت دهید که حاجتم را برآورده می کنید.
معظم له روحی فداه فرمودند: بفرمائید.
عرض کرد: به من قول دهید که در روز قیامت مرا شفاعت کنید.
معظم له پاسخ دادند: این سخنان چیست و من کیستم که برای تو شفاعت کنم؟ بگذارید ابتدا کسی را پیدا کنم که در روز قیامت برای خودم شفاعت کند، سپس من برای دیگران شفاعت می کنم.
آن شخص بر درخواست خود اصرار ورزید.
معظم له پرسیدند: آیا واقعاً برای قیامت شفاعت می خواهید؟!
عرض کرد: بله.
معظم له فرمودند: اگر واقعاً شفاعت می خواهید، آن را از حاج قاسم بگیرید.
حاج قاسم دستپاچه و رنگش عوض شد اما نتوانست چیزی بگوید. آن شخص گفت اما من این را از شما می خواهم.
معظم له با جدیت و قاطعانه پاسخ دادند: به آنچه را به شما می گویم خوب گوش بده و از حاج قاسم قبل از اینکه از دستت رها شود و محل را ترک کند ، تقاضای شفاعت کن.
آن شخص از حاج قاسم شفاعت طلبید و ایشان به خاطر احترام به امام، موافقت کرد.
پس از مدتی ، هنگام ملاقات حاج قاسم با خانواده شهدای کرمان در یکی از حسینیه ها ، این شخص نیز حضور داشت ، او به حاج قاسم رفت ، و موضوع را به او یادآوری کرد ، و از او خواست که مجددا به او قول دهد. حاج قاسم رو به او کرد و گفت: این یاوه گوئی را رها کن و مرا به حال خودم بگذار، مگر من کیستم که برای شما شفاعت کنم؟!
آن شخص به ایشان گفت: اگر قول دوباره به من ندهی فریاد می زنم و به همه می گویم آنچه امام خامنه ای روحی فداه در مورد شما فرمود ، حاج قاسم گفت: قول می دهم ، اما مرا میان مردم رسوا نکن.
ای خدای من .. حاج قاسم ، تو کیستی تا نایب بر حق حجت بن الحسن ارواحنا فداه حضرت امام خامنه ای روحی فداه در باره ات چنین بگوید؟ همه واژه ها در بیان سر این عظمت عاجز می مانند ، بنابراین اجازه دهید سکوت کرده و در برابرت بی پروائی نکنم.
هدیه دوم: ابیات شعری است درباره بانوی بزرگ ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است ، من کسی بزرگتر از این بانو سلام الله علیها برای خاتمه نوشته ام سراغ ندارم ، و بهترین خاتمه توسل به کسی است که جهان برای او خلق شده است.
السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا ومولاتنا إنا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک إلی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهة عند الله اشفعی لنا عند الله
ای شهدا ، من شرمنده شما هستم.
آمدی تا که نگین دل خاتم باشی
أتیت لتکونی فص قلب خاتم الأنبیاء
کوثر و خیر کثیر همه عالم باشی
لتکون الکوثر والخیر الکثیر لکل العالم
آمدی فاطمه! صبح ازلی روشن شد
أتیت فاطمة لیشرق الصباح الأبدی
آمدی فاطمه! چشمان علی روشن شد
أتیت فاطمة لتقر عیْنیْ علی
چشم مولا که شد از نور تو روشن ای ماه
یا قمراً أنورت بنورک عین المولی
گفت لا حول و لا قوة إلّا بالله
قال لا حول ولا قوة إلا بالله
تو که در بندگی و زهد و وفا دریایی
أنت بحر العبودیة والزهد الوفاء
پاره قلب نبی انسیة الحورایی
فلذة کبد النبی الأنسیة الحوراء
حضرت طاهره منصوره بتول عذرا
السیدة الطاهرة المنصورة البتول العذراء
راضیه مرضیه صدیقه زکیه زهرا
الراضیة المرضیة الصدیقة الزکیة الزهراء
خانه سادات از صدق و صفا لبریز است
یفیض بیت السادة بالصدق والصفاء
قلب سجاده ات از نور دعا لبریز است
قلب سجادتک یفیض بنور الدعاء
هر که از باغ بهشت تو سخن میگوید
کل من یتحدث عن حدیقة جنتک
سخن از حُسن کریم تو حَسن میگوید
یتحدث عن حُسن ابنک الکریم (الإمام) الحسن
به سر دوش نبی نور دو عینی داری
محمول علی کتف النبی نور عینیک
جان عالم به فدایت چه حسینی داری
أرواح العالم فداء لک .. أی حسینٍ عندک
در کرمخانه لطف تو مقرب باشد
یکون مقربا فی بیت لطفک وکرمک
هر که خاک قدم حضرت زینب باشد
کل من یکون تراب قدم السیدة زینب
هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد
الجمیع عندک یشعرون بالجنة
چادرت رایحه یاس بهشتی دارد
تفوح رائحة أزهار الجنة من عباءتک
چادرت خیمه گه شرم و عفاف است ای گل
أیتها الوردة عباءتک ظلال للحیاء والعفاف
آسمان دور سرت گرم طواف است ای گل
أیتها الوردة السماء مشغولة بالطواف حولک
انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر
أمّاه .. جهادک أصبح مبدأ للإیمان
شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر
أمّاه .. أصبح القرآن مدین لک ولدمک
تا قیامت به همه درس بصیرت دادی
أعطیت درس البصیرة للجمیع إلی یوم القیامة
تو به دین این همه سرمایه عزت دادی
أعطیت للدین کل هذا الرأسمال من العزة
نقش یا فاطمه سربند مجاهدها شد
أصبح نقش عصابة یافاطمة علی جبهة کل مجاهد
امتداد ره تو نهضت عاشورا شد
أصبحت ثورة عاشوراء امتداداً لنهجک
مکتب سرخ ولای تو حسینیها داشت
مدرسة ولایتک الحمراء فیها الحسینیون
نسل تو خامنه ایها وخمینیها داشت
نسلک فیه الخامنئیون والخمینیون
ماند نام تو و در کل جهان نامی شد
أصبح اسمکِ خالداً ورمزاً لکل العالم
نور تو مبدأ بیداری اسلامی شد
نورکِ أصبح مبدأ للصحوة الإسلامیة
رشته مهر دل ما همه در دست شماست
خیط محبة قلوبنا جمیعا فی یدکِ
کشور ما به خدا خانه دربست شماست
نظامنا الإسلامیة والله ملککِ
هرچه تهدید و یا هرچه که تحریم شویم
مهما هددونا ومهما فرضوا علینا العقوبات
به خداوند محال است که تسلیم شویم
والله من المحال أن نستسلم
گر مقاوم همگی لب ز شکایت دوزیم
لو أطبقنا فمنا من الشکایة وقاومنا جمیعا
به خدا با مدد مادریت پیروزیم
والله بمدد أمومتکِ نحن منتصرون
آی ای دشمن زهرا و علی ننگت باد
أنت یا عدو الزهراء وعلی .. العار لک
کمتر ای بی سر و پا زمزمه جنگت باد
یا من لا أهل ولا فصل لک قلل من تهدیدات حربک
که مرا زمزمه جنگ تو آزار دهد
لأن تهدیدات حربک الفارغة تضجرنی
و اگر رهبر من رخصت پیکار دهد
وإذا یأذن لی القائد بالجهاد
به خدا سر ز تن نحس تو سرکش بزنم
والله لأحز رأسک من جسدک النحس
دفتر و میز و گزینه هایت آتش بزنم
وأحرق طاولة مفاوضاتک وکل خیاراتک المطروحة
همه دنیا شده فریاد عدالت خواهی
کل العالم أصبح ینشد بالعدالة
کاش این جمعه شود با مدد تو راهی
لیت هذا الجمعة بمددک یصبح طریقاً
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
ذلک المسافر الذی یرافقه مئات القوافل من القلوب
عالمی منتظر گفتن بسم الله اوست
العالم ینتظره أن یقول بسم الله
کاش میآمد و بودیم کنارش یارش
لیته یأتی لنکون بجانبه ومن أنصاره
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
إلهی أینما یکون أحفظه وأشمله بعنایتک