تقریظ رهبر انقلاب

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی



صیاد شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هر پنجشنبه ساعت چهار بعدازظهر خانواده شهدا با مردم سر مزار شهدا می روند و آنجا شلوغ می شود. روز پنجشنبه برادرم علی بدو بدو می آید و می گوید: «داداش یه ساعت بزرگ زیر درخت گذاشتن و می ترسم بیارمش پایین. بیا بریم بیارش.»

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی

بدو بدو سر مزار شهدا می رویم و می بینم علی راست می گوید. ساعت بزرگی نصب کرده اند. اسم بمب ساعتی را شنیده بودم ولی ندیده بودم. شک می کنم و با سرعت خودم را به پادگان می رسانم و می‌گویم: «با جناب سروان صیاد شیرازی کار دارم.»

صیاد شیرازی بدو بدو به طرفم می آید و می گوید: «چه کار داری سعید؟»

مرا می شناسد و بارها در جلسات معتمدین شهر مرا دیده است. می گویم: «یه ساعت سر مزار شهدا گذاشتن. نمی‌دانم چیه.»

با دستور صیاد شیرازی یک جیپ گالانت آماده می شود و چند نفر تکاور توی ماشین می پرند و با صیاد شیرازی به محل می رویم. صیاد بررسی می کند و می گوید: «روی زمین بخوابین، این بمب ساعتیه، روی ساعت چهار تنظیم شده.»

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی

به تکاوران می گوید: «من بمب رو خنثی می کنم. شما عقب برین و روی زمین بخوابین.»

یکی دو نفر می گویند: «جناب سروان اجازه بده ما خنثی کنیم.» می گوید: «اگه قراره کسی شهید بشه بهتره من باشم.»

به من هم می گوید: «تو چرا کنار نمی ری؟» می‌گویم: «مگه خون من از شما رنگین تره؟ می‌خوام کنارت بمانم.»

بالای درخت می رود و آرام بمب را از شاخه درخت جدا می کند و توی بغلش جا می‌دهد و پایین می آورد. سوار جیپ می شویم و به پادگان بر می گردیم. از بالای تپه پادگان بمب را توی دره پرتاب می کند و منفجر می شود. اگر سر همان ساعت که اوج حضور مردم سر مزار شهدا بود منفجر می‌شد، ده‌ها نفر را می‌کشت.

آنچه خواندید، برشی از کتاب «عصرهای کریسکان» بود که بر اساس خاطرات آقای امیر سعیدزاده نوشته شده است. امروز طی مراسمی تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب، منتشر شد.

در این تقریظ آمده:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ـ بسیار جذّاب تهیّه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزاده‌ی کُرد جذّاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بی‌حاشیه‌ی کتاب. با اینکه نیروهای مبارز کُردِ طرف‌دار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناخته‌ام، آنچه از فداکاری‌های آنان در این کتاب آمده، برایم کاملاً جدید و اعجاب‌آور است. نقش مادر و همسر هم حقّاً برجسته است.

دلاوری و شجاعتِ راوی و خانواده‌اش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کُردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگی‌ها، رفتار قساوت‌آمیز و شریرانه‌ی کسان دیگری که بدروغ از زبان مردم شریف کُرد سخن می‌گفتند نیز بخوبی تشریح شده است. کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کُرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقه‌ی کردی در اوایل انقلاب …
در آذر ۹۹ مطالعه شد.

«عصرهای کریسکان» به قلم کیانوش گلزار راغب، روایتگر خاطرات امیر سعیدزاده است که توسط انتشات سوره مهر منتشر شده است.



منبع خبر

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی بیشتر بخوانید »

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان»

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان»



تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «عصر‌های کریسکان» منتشر خواهد شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، عصرهای کریسکان عنوان کتابی است به قلم کیانوش گلزار راغب که امیر سعیدزاده و همسرش سعدا حمزه‌ای آن را روایت کرده‌اند و در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.

کریسکان منطقه‌ای در کردستان عراق است که پس از پاکسازی سردشت تبدیل به مقر اصلی گروهک‌های تجزیه‌طلب شد و آن‌ها در آنجا زندانی دایر کرده بودند. راوی کتاب نیز چندسالی را در این زندان اسیر بوده است. ماموستا ملاقادر قادری امام جمعه پاوه خبر داده است که این کتاب به تازگی مزین به تقریظ رهبر انقلاب شده است.

امیر سعیدزاده، راوی این کتاب، یکی از منحصر به فردترین نیروی‌های دفاع مقدس است. چراکه او عضو هیچ سازمانی نیست. یک نیروی آزاد است و در عین حال در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی شرکت می‌کند، مأموریت‌هایی نیز برای شناسایی در خارج از کشور دارد. پس از آن راهی سپاه می‌شود.

سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری می‌شود. اسیر کومله می‌شود و از سازمان کومله نیز فرار می‌کند. چهار سال بعد از جنگ، سعید زاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق در می‌آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۷۴، یعنی یک دوره ۱۵ ساله، به طول می‌انجامد.

نویسنده در این کتاب با یک سبک ابتکاری، خاطره چند روایی را طرح کرده است. خواننده وقتی سعیدزاده را می‌شناسد، وارد یک تنش و درگیری می‌شود. سپس در فصل بعدی اینکه خانواده اش چه عکس العملی نشان می‌دهد، بررسی می‌شود و از زبان همسر او همان خاطرات تکمیل می‌شود. اتفاقاتی که حول محور خانواده رخ می‌دهد؛ یعنی راوی اصلی خود خبر ندارد، اما خانواده کاملاً به تمام جوانب مسلط است. در بخشی همسر او وارد داستان می‌شود، آن نقاط مبهم را تکمیل می‌کند.

دوباره در فصل بعدی راوی اصلی ادامه ماجرا را می‌گوید و همسر راوی وارد داستان می‌شود و خاطرات را شرح می‌دهد. راوی دوم پیگیری‌های جانبی که برای خانواده رخ می‌دهد؛ مانند شهادت دیگر برادران، اسارت پدر، بمباران‌هایی که در شهر رخ می‌دهد، را بازگو می‌کند. به عبارتی راوی دوم وظیفه تکمیل روایت‌های اصلی را برعهده دارد.

کریسکان منطقه‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که مقر اصلی حزب دموکرات ایران بوده است. سعیدزاده دوران اسارت چهار ساله خود را، در منطقه کریسکان بوده است. به دلیل اینکه بیشتر اتفاقات در آن منطقه رخ داده، این نام را برای کتاب انتخاب کرده است.

کتاب را انتشارات سوره مهر اولین بار در سال ۱۳۹۴ منتشر کرد.



منبع خبر

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان» بیشتر بخوانید »