تلویزیون

«چنگیز جلیلوند» رهسپار خانه ابدی شد/ خداحافظ رفیق روزگارم

«چنگیز جلیلوند» رهسپار خانه ابدی شد/ خداحافظ رفیق روزگارم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، مراسم تشییع پیکر «چنگیز جلیلوند» بازیگر و دوبلور پیشکسوت که به دلیل حفظ پروتکل های بهداشتی قرار بود به صورت خصوصی برگزار شود با حضور جمعی از هنرمندان و دوستداران وی نظیر حامد بهداد، سروش صحت، شهروز ملک آرایی، جواد پزشکیان، مجتبی نقی ئی و … در بهشت زهرا(س) برگزار شد.

 

** جلیلوند، رستم دوبلاژ ایران بود

در ابتدای این مراسم پیام تسلیت ابوالحسن تهامی صداپیشه و مدیر دوبلاژ پخش شد: از ۶۳ سال دوستی بگویم که از میانه بهار ۳۶ تا پاییز غم انگیز ۹۹ من و چنگیز کارهای به یاد ماندنی بسیاری داشتیم. در دو نمایش شنیداری رستم و سهراب و بیژن و منیژه او نقش رستم را بازی می کرد. چون «رستم دوبلاژ ایران» بود اما این رستم هم یک روز گرفتار این ویروس شد و از میان ما رفت. 

در ادامه این مراسم آقای اولادی که یکی از هم شهری های مرحوم جلیلوند بود، به مرثیه سرایی پرداخت و به زبان لری قطعه هایی را برای همشهری خود اجرا کرد. 

«چنگیز جلیلوند» رهسپار خانه ابدی شد/ خداحافظ رفیق روزگارم

او همچنین گفت: هر زمانی که چنگیز به لرستان می آمد می گفت این  دو بیت را برایم بخوان و برایش می خواندم که «برار دردت به جونم برار شیرین زبونم» او هر زمان به لرستان می آمد به من می گفت با زبان مادری مان حرف بزن دلم گرفته و به همین خاطر من به زبان مادری اش چند بیتی را برایش می خوانم و در ادامه «خداحافظ رفیق روزگارم، خداحافظ صفای هر دیارم» را با زبان لری خواند.

** اگر کرونا نبود، جمعیت زیادی به اینجا می آمد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، پسر عموی «چنگیز جلیلوند» نیز طی سخنانی در حالیکه اشک امانش نمی داد، گفت: می دونید که تولد چنگیز هم نزدیکه؟ من چه بگویم؟ از همه افرادی که به اینجا آمدند تشکر می کنم که ما را شرمنده کردند. خودتان می دانید اگر شرایط کرونا نبود به دلیل علاقه ای که اغلب مردم به چنگیز دارند، جمعیت بسیاری به این مراسم می آمدند.

وی ادامه داد: بسیار ممنونیم از محبت هایی که مردم ایران از ایلات و عشایر و زاگرس نشین ها به ما داشتند و همگی رخت عزا بر تن کردند و در ۱۰ استان ایران گِل بر سر گرفتند و در همدان و کرمانشاه عزاداری کردند.

همچنین یکی از بستگان مرحوم جلیلوند نیز گفت: آنقدر آقای جلیلوند به ما محبت می کرد که نور عشق را در وجود ما پدیدار کرد.

«چنگیز جلیلوند» رهسپار خانه ابدی شد/ خداحافظ رفیق روزگارم

 

** هنرمندان مثل برگ های پاییزی از میان ما می روند

منوچهر شهسواری نیز در ادامه بیان داشت: خاندان جلیلوند به واسطه اصل و نسبی که دارند احترام ویژه ای می طلبند و به خاطر حضور چنگیز در این خانواده این احترام دو برابر است. روزهای پاییزی است که هنرمندان ما یکی یکی مثل برگ های پاییزی از میان ما می روند و روزهای سختی است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، چنگیز جلیلوند در روز ۲ آذرماه پس از جدال با ویروس منحوس کرونا جان به جان آفرین تسلیم کرد و در نهایت پیکر وی در طبقه فوقانی مزار مرحوم محمدرضا زرندی (دوبلور) در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) آرام گرفت.

چنگیز جلیلوند متولد ۱۳۱۹ شیراز بود و کار گویندگی را از سال ۱۳۳۶ آغاز کرده است. مشهورترین گویندگی‌های این هنرمند در فیلم‌های سینمایی خارجی به‌جای مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین و … بوده است.

انتهای پیام/



«چنگیز جلیلوند» رهسپار خانه ابدی شد/ خداحافظ رفیق روزگارم

منبع خبر

«چنگیز جلیلوند» رهسپار خانه ابدی شد/ خداحافظ رفیق روزگارم بیشتر بخوانید »

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟/ سلطان محمدی: طنز سریال دست چندمی است

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟/ سلطان محمدی: طنز سریال دست چندمی است


حسین سلطان محمدی نویسنده و منتقد سینما و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس درباره سریال طنز «صفر بیست و یک» گفت: در این سریال شاهد حضور چهره های نام آشنا در عرصه طنز و کمدی هستیم اما آنچه بتواند نظر مخاطب را جلب کند و طنزهایی که ممکن است برای مخاطب ایجاد خنده کند همگی در دنیای فضای مجازی و در برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی از آن‌ها استفاده شده است.

وی ادامه داد: به طور مثال شوخی با رئیس جمهور که در فضای مجازی به وفور دیده می شود یا تکه‌های طنز دیگر. طنز به کار برده شده در سریال «صفر بیست و یک» طنز ابداعی و پیش رو مثل کارهای دیگر افرادی که در این حوزه فعال بودند مثل آقای مدیری نیست. هنوز برخی از مواردی که در کشور رخ می دهد گفته می شود که در سریال «برره» پیش بینی شده بود. این بدین معناست که طنز آن سریال و سریال‌های دیگر از این دست بسیار پیشرو و مبدع بود به همین دلیل در میان مخاطبان جایگاه داشت.

سلطان محمدی تاکید کرد: طنزی که در سریال «صفر بیست و یک» با حضور چهره‌های شاخص این حوزه دیده می شود طنز تجربه شده برای مخاطب است و برای همین زیاد نمی تواند در نگاه مخاطب موفق باشد. ابتکاری در این سریال دیده نمی شود.

وی ادامه داد: به عنوان نمونه در همین انتخابات اخیر آمریکا بخش های از سریال «نون خ» را دیدیم که دست به دست در فضای مجازی می چرخید این نشان از مبدع بودن سازندگان این اثر دارد که قبل از وقوع انتخابات برخی از صحنه ها را به گونه ای تصویرسازی کردند که قابل استفاده در اتفاقات اخیر است. این نوع طنز پیشرو است اما طنز «صفر بیست و یک» خلاقیتی ندارد برای همین سر زبان ها نیافتد و نمی تواند توقع مخاطب را برآورده کند.

سلطان محمدی تاکید کرد: در این روزهای کرونایی که مردم بیشتر تشویق به خانه ماندن می شوند این سریال اگر با دقت بیشتری ساخته می شد و در نوع ساختار و محتوای آن دقت می شد می‌توانست سریال سرگرم کننده خوبی باشد و مخاطب را راضی نگه دارد اما وقتی تمام طنزهایش را مردم به نحوی دیگر و بدون محدودیت در فضای مجازی و شبکه نمایش خانگی تجربه کردند برای همین دیگر این طنز که در سریال به صورت پاستوریزه به آن‌ها ارائه می‌شود دست چندمی است و جذابیت لازم را برایشان ندارد زیرا ابتکار عملی در آن دیده نمی‌شود و تنها چهره‌های آشنای طنز را در سریال می‌بینند.

انتهای پیام/



چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟/ سلطان محمدی: طنز سریال دست چندمی است

منبع خبر

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟/ سلطان محمدی: طنز سریال دست چندمی است بیشتر بخوانید »

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حسین سلطان محمدی نویسنده و منتقد سینما و تلویزیون، درباره سریال طنز «صفر بیست و یک» گفت: در این سریال شاهد حضور چهره های نام آشنا در عرصه طنز و کمدی هستیم اما آنچه بتواند نظر مخاطب را جلب کند و طنزهایی که ممکن است برای مخاطب ایجاد خنده کند همگی در دنیای فضای مجازی و در برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی از آن‌ها استفاده شده است.

وی ادامه داد: به طور مثال شوخی با رئیس جمهور که در فضای مجازی به وفور دیده می شود یا تکه‌های طنز دیگر. طنز به کار برده شده در سریال «صفر بیست و یک» طنز ابداعی و پیش رو مثل کارهای دیگر افرادی که در این حوزه فعال بودند مثل آقای مدیری نیست. هنوز برخی از مواردی که در کشور رخ می دهد گفته می شود که در سریال «برره» پیش بینی شده بود. این بدین معناست که طنز آن سریال و سریال‌های دیگر از این دست بسیار پیشرو و مبدع بود به همین دلیل در میان مخاطبان جایگاه داشت.

بیشتر بخوانید:

جواد رضویان، سیامک انصاری و انتظاراتی که برآورده نشد

سلطان محمدی تاکید کرد: طنزی که در سریال «صفر بیست و یک» با حضور چهره‌های شاخص این حوزه دیده می شود طنز تجربه شده برای مخاطب است و برای همین زیاد نمی تواند در نگاه مخاطب موفق باشد. ابتکاری در این سریال دیده نمی شود.

وی ادامه داد: به عنوان نمونه در همین انتخابات اخیر آمریکا بخش های از سریال «نون خ» را دیدیم که دست به دست در فضای مجازی می چرخید این نشان از مبدع بودن سازندگان این اثر دارد که قبل از وقوع انتخابات برخی از صحنه ها را به گونه ای تصویرسازی کردند که قابل استفاده در اتفاقات اخیر است. این نوع طنز پیشرو است اما طنز «صفر بیست و یک» خلاقیتی ندارد برای همین سر زبان ها نیافتد و نمی تواند توقع مخاطب را برآورده کند.

سلطان محمدی تاکید کرد: در این روزهای کرونایی که مردم بیشتر تشویق به خانه ماندن می شوند این سریال اگر با دقت بیشتری ساخته می شد و در نوع ساختار و محتوای آن دقت می شد می‌توانست سریال سرگرم کننده خوبی باشد و مخاطب را راضی نگه دارد اما وقتی تمام طنزهایش را مردم به نحوی دیگر و بدون محدودیت در فضای مجازی و شبکه نمایش خانگی تجربه کردند برای همین دیگر این طنز که در سریال به صورت پاستوریزه به آن‌ها ارائه می‌شود دست چندمی است و جذابیت لازم را برایشان ندارد زیرا ابتکار عملی در آن دیده نمی‌شود و تنها چهره‌های آشنای طنز را در سریال می‌بینند.

منبع: فارس

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟

منبع خبر

چرا «صفر بیست و یک» نمی خنداند؟ بیشتر بخوانید »

گفت و گو با یک داعشی!

گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: تا به حال در تلویزیون شاهد سریال های امنیتی زیادی نبودیم و هر آنچه تولید و پخش شده، بیشتر از تخیل نویسنده بهره برده است و واقعیت زیادی در آن ریشه نداشته است.

اما از 10 آبان ماه سریالی تحت عنوان «خانه امن» قرار است از شبکه یک سیما به روی آنتن برود. سریالی در ۵۰ قسمت که داستان آن درباره مامور امنیتی است که به پرونده هایی ورود می کند. این سریال براساس پرونده های واقعی و امنیتی به نگارش درآمده است و تولید شده است. احمد معظمی کارگردان این سریال است و حسین تراب نژاد نیز نویسندگی آن را به عهده داشته است.

این سریال بر اساس پرونده های واقعی ساخته شده است و ماجرا برمی گردد به حضور داعش در ایران و ماجرای تروریستی که توسط وزارت اطلاعات خنثی می شود. این سریال به تهدیدات داعش و حمایت کشورهای غربی و کمک‌های مالی منطقه‌ای به این گروه تروریستی می‌پردازد. این سریال امنیتی و جاسوسی، خط اصلی قصه‌اش سناریوی آمریکا برای ناامنی خانه امن ما، ایران است. همان طرح آمریکایی- عربی که در حقیقت برای ناامن کردن ایران در دستور کارشان قرار داده شده و جزو اهداف شوم و شیطانی‌شان بود.

این سریال در همان قسمت های نخست مخاطبان بسیاری را به خود جلب و در هر قسمت برگ جدیدی را برای بیننده رو کرده است. قصه با ورود یک داعشی چچنی به ایران آغاز می شود. او در یک مهمانسرا ساکن می شود و بعد برای انجام عملیات انتحاری به ترمینال جنوب می رود. اما قبل از اینکه بخواهد کاری انجام دهد، توسط تک تیرانداز از پای در می آید.

نقش این داعشی را «افشین حسنلو» از بازیگران تئاتری ایفا کرده و اولین تجربه تلویزیونی او به حساب می آید. با او درباره ایفای نقش یک داعشی گفت وگو کرده ایم که در ادامه می خوانید:

 

**آقای حسنلو شما پیش از حضور در سریال خانه امن در کارهای تلویزیونی حضور داشته اید؟

-خیر. اولین تجربه حضور من در یک کار تلویزیونی بود و البته این را هم بگویم که خیلی خوشحالم که اولین حضور من در تلویزیون و یک سریال با «خانه امن» رقم خورد و با این کار پا به قاب تلویزیون گذاشتم.

**چرا؟ چون علی رغم کوتاه بودن نقشتان خیلی دیده شدید؟

-بله. دقیقا به نکته خوبی اشاره کردید. نقشم خیلی دیده شده و البته این را هم بگویم که مردم کارهای که در ژانر پلیسی و معمایی ساخته می شود را خیلی دنبال می کنند و آن را دوست دارند. سریال خانه امن هم از این قاعده مستثنی نیست.  با توجه به زحمتی که گروه سازنده کشیده و متن قدرتمند، کارگردانی آقای معظمی، تا اینجا سریال با بازخوردهای بسیار مثبتی مواجه شده و من هم شکر خدا بازخوردهای خوبی از سوی مردم و مخاطبان سریال گرفته ام. 

**در حقیقت با ایفای نقش یک داعشی کارتان را در تلویزیون آغاز کردید.

-بله…بله… این را هم بگویم که من برای ایفای نقش یک مقداری هم چالش داشتم. چون شخصیت خود افشین کاملا با چنین افراد و چنین تفکراتی در تضاد است. من حتی من آزارم به یک مورچه هم نمی رسد و حتی خیلی برای یک بازیگر به نظرم اینکه بخواهد نقش اولش را که قرار است در تلویزیون ایفا کند، یک بد من یا شخصیت منفی انتخاب کند، ریسک خیلی بزرگی کرده است. چون دقیقا لبه تیغ است. خدا را شکر مردم تا اینجای کار و با اینکه در قسمت های نخستین سریال است، با مجموعه و کارکتر ارتباط خوبی برقرار کرده اند و سریال را دوست داشته‌اند. 

**زمانی که این نقش را پذیرفتید، خودتان نسبت به ماجرا و موضوع جنایت های داعش آگاهی کافی داشتید؟ یا پیگیر کارهایی که می کنند، بودید؟

-بله. قطعا اخبار را دنبال می کردم مخصوصا در مقطع زمانی که این اخبار و اتفاقات شدت داشت و عزیزان مدافع درگیر بودند و زمانی که قرار شد من این نقش را بازی کنم تا وقتی که قرار بود جلوی دوربین بروم، حدود دو هفته ای زمان داشتم و در این مدت من خیلی بیشتر تحقیق کردم که این گروه تروریستی چگونه تشکیل شده اند و خاستگاهشان کجاست و از همه مهمتر چه کاری می کنند و چه اتفاقاتی می افتد که یک آدم را به جایی می رسانند تا بتواند به خودش بمب ببندد و انسان‌های دیگر را از بین ببرد. این مطالعات هم در بازی و ارائه نقشم تاثیرگذار بود و هم بیشتر مطالعه کردم و با رشادت های مدافعان حرم و عزیزان سپاه پاسداران خیلی خوب آشنا شدم و فهمیدم که کشور ما با چه خبائثی روبرو است. 

گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود

 

**و حالا بعد از این مطالعه دقیقا می دانستید که قرار است نقش چه آدم حقیقی را با چه فاکتورهایی بازی کنید؟

-کاملا همین طور بود. من خیلی خواندم درباره شان و یکسری فیلم هم درباره شان دیدم که خیلی منزجر کننده بود. من خودم نمی توانم اصلا چنین فیلم‌هایی را ببینم و با روحیاتم سازگار نیست اما به خاطر اینکه بتوانم مقداری روی خودم کار کنم،‌ آنها را دیدم و خیلی تاسف برانگیز بود. 

**نقش شما یک داعشی چچنی بود؟

-بله. من نقش یک داعشی چچنی را ایفا کردم. چچنی ها که منطقه ای در روسیه است، خیلی شبیه چینی هستند. البته من خیلی از نظر چهره شبیه شان نبودم ولی درباره شان خوانده بودم و می دانستم که چچنی های داعشی چه کسانی هستند و درباره شان آگاهی داشتم. چند جا هم قرار بود که تغییر کند و الجزایری بشود ولی در نهایت همان چچنی شد. 

** لهجه چطور به سمت عربی رفت؟

-خوب طبق صحبت‌هایی که با آقای معظمی و مشاور انتظامی کار آقای اصفهانی داشتیم، به این مرحله رسیدیم. خوشبختانه آقای اصفهانی انسانی بسیار شریف هستند و اطلاعات بسیار خوبی دراین باره داشتند و کمک بسیاری هم در طول کار به من کردند. با هم صحبت کردیم و قرار شد که اگر قرار باشد که دیالوگ بگویم، چطور حرف می زند؟ به این نتیجه رسیدیم که این ها برای هر عملیاتی که داشتند و هر منطقه ای در دنیا که می خواستند کسی را برای انتحاری بفرستند، ابتدا درباره آن منطقه تحقیق می کنند و با زبان آن منطقه کار می کردند. ما هم تصمیم گرفتیم که عربی صحبت کند چون به دلیل حضورش در سوریه با این زبان که در ایران هم استفاده می شود، آشنا شده است. 

**در حقیقت زبان او به واسطه ماموریتی که دارد، انتخاب می‌شود.

-بله. به واسطه ماموریتی که دارد، آموزش می بیند و برای ماموریتی که در ایران دارد، باید فارسی یاد بگیرد.

**شما در کار جلیقه انتحاری هم پوشیدید، به نظرتان چطور بود و چه حسی داشتید؟

-خیلی برایم جالب بود که وقتی این جلیقه را می پوشیدم، خودم هم از لحاظ درونی دچار استرس می شدم. حتی با اینکه می دانستم من قرار است جلوی دوربین بروم، بازی کنم و این یک اسباب بازی است و کار بچه های صحنه است، اما با این حال باز هم در ذهنم به این می رسیدم که چقدر یک انسان باید از لحاظ احساسی و عاطفی دگرگون شده باشد و مغزش شستشو داده شده باشد که بتواند چنین کاری را هم با خود و هم با انسانهای دیگر بکند.

 **در لوکیشن های خارجی مثل ترمینال که حضور داشتید، کار چطور پیش رفت؟ مردم شما را با جلیقه دیدند؟

-وقتی جلیقه را می پوشیدم چون ما بیشتر در لوکیشن های خارجی بودیم، بچه های صحنه مراقب بودند و حواسشان بود که من جلیقه را به مردم نشان ندهم. چون بالاخره شما فکر کنید یک نفر کنارتان نشسته است و جلیقه انتحاری تنش است. قطعا ایجاد رعب و حشت می کند. ما حدود یک هفته در ترمینال بودیم و یک هفته هم در راه آهن. وقتی داخل ترمینال بودم، هیچ وقت تنها نمی ماندم و مدام بچه های صحنه حواسشان به من بود. 

این را هم بگویم که هر وقت می خواستم این لباس را بپوشم یا بیرون بیاورم، بچه ها پارچه می گرفتند که کسی نبیند و اتفاق خاصی نیافتد. ضمن اینکه وقتی در بازیگری قرار است با اکسسواری بازی کنی حالا مانند تفنگ یا کتاب، باید حس و حال و ارتباط با آن برقرار کنی که بتوانی روی صحنه یا جلوی دوربین کارت را درست انجام بدهی. در صحنه های تعقیب و گریز و یا زمانی که روی موتور بودم هم آقای معظمی می گفتند که لازم نیست جلیقه را بپوشی و لانگ شات داریم ولی من می گفتم که ترجیح می دهم تنم باشد تا حس و حال کاراکتر درست به مخاطب ارائه شود. 

 

**گریم چقدر روی کارتان تاثیر داشت؟

-گریم که کار دوست عزیزم آقای محمدرضا ملکی بود. لحظه اول که اتفاقات به شکل ویژوال بود ولی سامر شخصیت خونسردی دارد و به کارش ایمان و اعتقاد دارد. من خودم از او و این خونسردی متنفر بودم و مخصوصا کاری که میخواهد انجام بدهد.

**نکته قابل توجهی است که یک بازیگر بتواند نقشی را ایفا کند که از آن متنفر است.

-جالب اینجاست که وقتی نظرهای مردم را می خوانم چیزهای متفاوتی می بینم. یک دوستی نوشته بود که مثلا چکار میکند؟ فقط راه می رود و نگاه می کند. در حالی که او فقط کارش این است که راه برود و نگاه کند و البته دلهره بسیاری داشت.

گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود

 

**احتمالا از این به بعد مدام شما را در نقش های منفی خواهیم دید.

-اتفاقا دوستانم هم همین را می گویند. حالا امیدوارم که از این به بعد مدام به من نقش منفی ندهند.می خواهم در انتخاب هایم دقت کنم و از این به بعد کار کمدی و یا حتی پلیس بازی کنم و این تصور را می شکنم و نمی خواهم که مردم من را با این نقش به یاد بیاورند. البته خدا را شکر میکنم که به قدری نقشم اثرگذار بوده که خیلی خوب دیده شده است. البته خدا را شکر مردم دیگر بازیگرها را به خاطر نقشی که بازی می کنند، قضاوت نمی کنند وگرنه معلوم نبود چه بلایی به سرم بیاورند.

**بزرگترین چالش شما در ایفای این نقش چه بود؟

-مواجه اول من برای بازیگری در یک فیلم کوتاه بود که قرار بود کلا 2 پلان کار بازی کنم. در آن فیلم هم یک تیر به ملاجم می خورد و میمردم. جالب است که کارگردان روزی که از من تست گرفت راضی بود ولی روز اجرا من مدام زمین میخوردم و کار در نمی آمد کلی داد و بیداد کرد و در نهایت گفت نمی خواهد برایم بازی کنی و دستیارش این نقش را ایفا کرد. چالش بزرگ نقش سامر برای من لحظه مرگش بود. حدود 6 سال از آن ماجرا گذشته و حالا من باید دوباره مردن را تجربه می کردم و به خودم گفتم حالا میخواهی چه کنی؟ . آن هم در شرایطی که من آن زمان تجربه بازیگری نداشتم ولی این بار تجربه داشتم و خدا را شکر که صحنه، صحنه خوبی از آب درآمد. چالش بزرگ این نقش، برای من لحظه مرگ بود چون نه بدل داشتم و نه تشکی زیر من پهن بود. صحنه هم صحنه حساسی بود. مگر چندبار تک تیرانداز من را زده که بخواهم آن را تجربه کرده باشم و بدانم چطور می افتد. خوشحالم که در این پروژه بودم.

بعد از اینکه من افتادم، ما 4 بار برداشت داشتیم این پلان را و 3 بار به خاطر مشکلات فنی و هنروران به مشکل خورد و در برداشت چهارم که افتادم، دیگر نمی توانستم بلند شوم. رنگ و رویم هم پریده بود و اواخر پاییز سال گذشته بود که دوستان صحنه برایم آب قند آوردند. همان لحظه آقای اصفهانی آمدند و گفتند آفرین خیلی خوب بود و درست کارت را انجام دادی.

 

 

**صحبت پایانی نمانده است؟

-خانه اول من تئاتر است و این روزها ما تئاتری ها غمگین هستیم. هرچند که راه کارهای دیگری هم جز تعطیل کردن سالن ها وجود دارد. هرچند که با وجود شرایطی که به وجود آمده بود، خیلی تماشاگری به دیدن نمایش ها نمی آمد و استقبالی نبود ولی حال تئاتری ها با تمرین و اجرا خوب است. الان در سالن ها پروتکل ها به خوبی رعایت می شود و خود من در این مدت چند نمایش دیدم. امیدوارم مسئولان کمی به این موضوع فکر کنند چون در نهایت فرهنگ نجات دهنده است.

انتهای پیام/

 



گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود

منبع خبر

گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود بیشتر بخوانید »

تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی!

تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی!


** خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: چند سالی است که مدیران و سازندگان سریال های تلویزیونی در صدد این برآمدند تا سریال هایی دنباله دار روانه آنتن تلویزیون کنند. این موضوع به نوبه خود می تواند الگوسازی خوبی برای کارگردان ها و البته سریال های دیگر باشد اما نکته اینجا است که آیا همانطور که این الگو از سبک ساخت سریال های خارجی تبعیت می کند، در تمامی زیر شاخه ها نیز مثل آنها پیش می رود؟

 

** بچه مهندس و تغییر کارگردان!

تا به حال سه فصل از سریال بچه مهندس به روی آنتن رفته و این روزها که همزمان با نگارش، قرار است تصویربرداری سریال در فصل چهار نیز کلید بخورد، تغییراتی محسوس در ساختار کلی سریال دیده می شود. اول اینکه بر اساس تغییراتی که مخاطب از فصل یک، دو و سه شاهد بود، فصل یک به دوران کودکی، دو نوجوانی و سه جوانی این شخصیت پرداخت و شاید اساسا ادامه دادن چنین سریالی آنهم زمانی که کاراکتر آن از یک کودک پرورشگاهی به عاقبت به خیری رسیده بود، ضرورتی نداشت.

در وهله بعدی هیچ گاه در بین سریال های دنباله داری که در تلویزیون به پخش رسیدند، نظیر پایتخت، نون خ، ستایش، دردسرهای عظیم، هوش سیاه، زیر آسمان شهر و … تغییر کارگردان از یک فصلی به فصل دیگر مشاهده نشده است. شاید در میانه تصویربرداری یک سریال، کارگردانی عدم تمایل خود را از ساخت ادامه بنا به دلایلی اعلام کرده بود اما تا به حال در بین سریال های اینچنینی تغییر کارگردان دیده نشده بود.

** پایتخت و تغییر نویسنده

یکی از سریال هایی که در این دسته بندی قرار دارد سریال پایتخت است که تا فصل ۵ از حضور یک نویسنده ثابت بهره می برد و بنا به درگذشت خشایار الوند، گروه نویسنده دیگری را انتخاب کردند که تا به حال هیچ تجربه تلویزیونی نداشت و اتفاقا باعث شد این سریال در فصل ۶ با حواشی بسیاری مواجه شود. همچنین حذف کاراکتر بابا پنجعلی نیز یکی از مواردی بود که در فصل ۶ رقم خورد. این شخصیت علیرغم حضور نه چندان زیادش در قالب داستان، اما روحی تازه به کار تزریق می کرد.

تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی!

 

** «ستایش» و حذف شخصیت «رامسین کبریتی»!

ستایش، اولین سریال دنباله دار سعید سلطانی بود، سریالی که زندگی یک زن را از ازدواج تا میانسالی اش روایت می کرد. زندگی ای که دستخوش فراز و فرودهای بسیاری شد و در هر برهه از زمان روی دیگری از خود را به شخصیت اصلی داستان که «ستایش» باشد نشان داد. اما در فصل سه این سریال شخصیت صابر (رامسین کبریتی) از داستان حذف شد آنهم به دلیل حضور بازیگرش در شبکه جم!

تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی!

 

** واکنش های مخاطبین درباره حذف برخی بازیگران

این سریال از همان فصل نخست در کنار نشان دادن فراز و فرودهای زندگی کودکی پرورشگاهی به نام جواد جوادی، به نمایش رفاقت بین او و دیگران نیز می پرداخت. در اصل دوستی بین جواد و رسول در همان کودکی و ادامه دار بودن آن در نوجوانی یکی از دست مایه های اصلی داستان این سریال در دو فصل ابتدایی بود. یا حتی علاقه ای که بین جواد و مژگان بوجود آمده بود درونمایه ای از رفاقت بین شخصیت اصلی داستان داشت.

در فصل سه اما، این رفاقت به اوج خود نزدیک شد، جواد در همان صف ثبت نام دانشگاه با فردی به نام مسعود آشنا شد که بعدها او در دسته بندی صمیمی ترین دوستانش قرار گرفت، یا قاسم که اهل مشهد بود و برای تحصیل به تهران آمده بود. جواد و دوستانش سه ضلع یک مثلث را تشکیل می دادند، هر جا می رفتند با هم و همراه هم بودند، این ماجرا ‌در کار و زندگی شخصی شان وجود داشت و حتی اتاقشان در خوابگاه، خانه ای که می خواستند اجاره کنند یا ساخت کواد کوپتر را نیز با همدیگر به ثمر رساندند.

اما حالا و در آستانه شروع تصویربرداری فصل چهار خبری از حضور برخی بازیگران از جمله دوست های صمیمی جوادی نیست. طبق شنیده ها قاسم و مسعود از داستان این سریال در فصل چهار حذف شده اند و بنا مخاطبین در صفحه رسمی این سریال در شبکه های مجازی نسبت به این تغییر واکنش نشان دادند و برخی ها نیز گفتند اگر مسعود نباشد ما این سریال را نمی بینیم و عده ای هم معتقد بودند رگه های طنزی که در شخصیت مسعود وجود داشت باعث شده بود آنها مخاطب این سریال شوند.

تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی!

 

البته شاید سرنوشت این دو شخصیت نیز با اندک زمانی که به شروع تصویربرداری باقی مانده است، تغییر کرد و مخاطبان در فصل چهار شاهد حضور آنها در همان قالب و همان شخصیت ها باشند.

** سلطان محمدی: «بچه مهندس» سریال کارگردان است یا تهیه کننده؟

«حسین سلطان محمدی» منتقد سینما و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار فارس، درباره تغییر کارگردان این سریال گفت: این چه دنباله داری است که کارگردانش عوض می شود؟ ما نه سیروس مقدم را عوض کردیم، نه سعید آقاخانی را. مگر اینکه عنوان اثر عوض شود. اینجوری باید پرسید اثر اصطلاحا برای کیست؟ برای کاراکتر جوادی، برای کارگردان ثابت، برای تهیه کننده ثابت؟

وی ادامه داد: آقای کاوری تجربه آثار جاسوسی و مانند این را داشته، خب مگر داستان قرار است به کجا کشیده شود که علی غفاری نمی تواند و کاوری باید بیاید داستانی مانند گاندو یا خانه امن، تحویل دهد؟ در اینجا سوالی پیش می آید که خب، امضای کار برای کیست؟ شبکه، گروه فیلم و سریال، تهیه کننده؟

این منتقد همچنین بیان داشت: مگر جیمزباند می سازند که کارگردان عوض می کنند یا شان کانری می میرد، کسی دیگر می آید. سیر تدریجی روایت، در هر صورت باید برای بیننده، تداعی تداوم زندگی جواد جوادی را برساند. باید بچه مهندس، به صورت طبیعی، بزرگ شود در داستان. اگر می توانند، بسم الله. در غیر این صورت مثل این است که داستان امنیتی دارند اما نمی دانند چطور با رقبایی چون گاندو و خانه امن و مانند آن، کنار آیند و بنابراین می روند سراغ این که، در داخل داستان خانوادگی و اجتماعی که می تواند حرف اصلی اش، جلب توجه به بچه های بزرگ شده در مراکز بهزیستی باشد، آنها را به حادثه و آسیب می رساند و ناخواسته، قربانی شدن این قهرمان عادی را به عنوان اصرار نادرست بر قربانی کردن این نوع بچه ها اعلام کنند. مثل طعنه هایی که در سال های اخیر به حضور این نوع بچه ها در صحنه های هشت سال جنگ می زنند. این قهرمان، قهرمان اجتماعی است و نه سوپرمن بی بته و بی اصل و نسبی که باید قربانی شود احیانا.

وی درباره فاکتورهایی که برای موفقیت یک سریال دنباله دار لازم است،‌نیز گفت: در سریال های دنباله دار داستان باید با فصل های قبلی هماهنگ بوده و در مسیر داستان اجتماعی باشد. حالا در این داستان،  حماسه و غیرت میهنی، خیلی بی پروا و داغ نباشد.

انتهای پیام/

       

 



تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی!

منبع خبر

تغییرات «بچه مهندس» در فصل چهار/ از تغییر کارگردان تا حذف دوستان جوادی! بیشتر بخوانید »