تلویزیون

خاطره بهروز افخمی از دیدار و عکاسی از امام خمینی (ره)+ فیلم

خاطره بهروز افخمی از دیدار و عکاسی از امام خمینی (ره)+ فیلم



بهروز افخمی کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده سینما و تلویزیون در برنامه ایران امروز به بیان یکی از خاطراتش در دیدار با امام خمینی (ره) پراخته است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «ایران امروز» ویژه برنامه شبکه یک سیما برای ایام رحلت بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران است.

در یکی از قسمت‌های این برنامه بهروز افخمی کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده سینما و تلویزیون به بیان یکی از خاطرات خود در دیدار با امام خمینی (ره) می‌پردازد، وی که دو فیلم «فرزند صبح» و «یازده دقیقه و سی ثانیه» در رابطه با امام راحل ساخته است در «یازده دقیقه و سی ثانیه» روایت گروهی از تصویربرداران تلویزیون که برای ضبط پیام امام خمینی(ره) بعد از نخستین حمله عراق به ایران و بمباران فرودگاه مهرآباد به جماران می‌روند تا با ضبط پیام امام آن را به اخبار رادیو و تلویزیون برسانند را ساخته است. البته در این حین اتفاقاتی می‌افتد که اکنون دستمایه داستان این فیلم شده است.

خاطره بهروز افخمی از دیدار و عکاسی از امام خمینی (ره)+ فیلم

ایده این داستان براساس خاطره‌ای از خود افخمی تهیه شده که در همان زمان عضو گروه تصویربرداری از حضرت امام بوده و علت نامگذاری «یازده دقیقه و سی ثانیه» نیز اشاره به زمان شارژ باتری‌های دوربین در آن مقطع دارد که طی این مدت شارژ داشته‌اند.

افخمی در بیان این خاطره از دیدار با امام خمینی (ره) در ابتدا گفت:« من دوربین و اجازه‌ی عکاسی داشتم یعنی اجازه که نمی‌گرفتیم هنوز متداول نبود و حراست به این معنا وجود نداشت. به هر حال دوربین را برده بودم و شروع کردم عکس‌گرفتن و از زاویه‌های مختلف عکس گرفتم؛ امام(ره) نزدیک و پشت به پنجره نشسته بودند و رو به جمعیت ۳۰ الی ۴۰ نفره‌ای که وجود داشت و من فکر کردم که عکس نیمرخ امام(ره) را بگیرم.»

وی ادامه داد:« طوری که کسی متوجه نشود دو زانو رفتم تا کنار پنجره و در وضعیت نیمرخ قرار گرفتم؛ یعنی شدم تک و جدا افتاده از جمعیت درحالیکه فقط امام آنجا بود؛ یعنی امام رو به جمعیت بودند و من رفته بودم یک جایی قرارگرفته بودم که بتوانم نیمرخ ایشان را بگیرم و از جمعیت جداافتاده بودم. امام هم به‌طور معمول رفتار روحانیون در سخنرانی که به همه نگاه می‌کنند تا به اصطلاح ادب کنند و همه را تحویل بگیرند سعی می‌کردند که به همه جمعیت از نفر آخر گرفته تا افراد صف اول نگاه کنند.»

افخمی افزود:« خیلی جالب بود که آهسته‌آهسته ایشان متوجه شرایط من شدند که من از جمعیت جدا افتاده‌ام و دیگر در دید ایشان نیستم؛ امام (ره) همانطور که به همه نگاه می‌کردند و با جمعیت صحبت می‌کرند و سعی داشتند که کسی از نگاهشان دور نماند و همه احساس کنند که مثلاً مخاطب شخصی امام خودشان هستند، از وقتی‌که من رفتم بعد از دو سه دقیقه شروع کردند سرشان را چرخاندند و من را هم که گوشه‌ای نشسته بودم نگاه کردند.»

وی در اوامه گفت:« من دستپاچه شدم، برای‌اینکه من تنها فردی بودم که در آن محل حضور داشت؛ وقتی برمی‌گشتند و به من نگاه می‌کردند به جای اینکه خوشحال باشم که مثلاً حالا امام دارند من را تحویل می‌گیرند و یا ادب می‌کنند و رفتار معمول روحانیون را انجام می‌دهند؛ می‌ترسیدم، وقتی برمی‌گشتند نگاهم می‌کردند احساس می‌کردم که حالا همه جمعیت من را نگاه می‌کنند، در سن بیست و دو سه‌سالگی بوم و استرس می‌گرفتم.»

افخمی در پایان خاطرنشان کرد:« این دیدار خیلی از نزدیک بود، دیدارهای از نزدیک دو یا سه بار اتفاق افتاد و اوایل انقلاب که خیلی متداول بود، از تلویزیون افرادی که مثلاً در حوزه تهیه برنامه بودند یا مثلاً مدیریتی داشتند تقریباً هروقت می‌خواستند می‌توانستند زودبه‌زود ایشان را ببینند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خاطره بهروز افخمی از دیدار و عکاسی از امام خمینی (ره)+ فیلم بیشتر بخوانید »

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ۳۴ سال از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد و هر چه گذشت زمان بیشتر می‌شود خلا شناخت این شخصیت عظیم و جهانی کمتر می‌شود که نشان دهنده ضعف در معرفی ایشان است. بی‌تردید تولید فیلم، سریال، مستند و نگارش کتاب درباره این شخصیت می‌توانسته برای معرفی ایشان موثر باشد، اما تاکنون در زمینه‌های فرهنگی و هنری برای معرفی این رهبر عظیم کمترین اقدامات صورت گرفته است.

البته در کنار این کم‌کاری‌ها گاهی آثاری به‌چشم می‌خورد که از کیفیت و جایگاه بالایی برخورداند؛ نمونه این اقدامت رمان «سه دیدار» نوشته نادر ابراهیمی است.

در جلد اول این رمان، داستان‏ بلندی درباره زندگی امام خمینی (ره) است، که نویسنده در آن‏ کوشیده ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را در قالب داستان بررسی‏ کند. دوران کودکی امام و شکل گیری شخصیت وی در دامن پر مهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان) …

فصل اول کتاب «سه دیدار» با نام «نخستین دیدار»، به نوعی پیش درآمد داستان است. «دیدار دوم: ذرات خاطره در هوا معلق نخواهد ماند» فصل بعدی کتاب است که ابراهیمی طی آن، برش‌هایی از کودکی‌های امام را روایت می‌کند. «دیدار سوم: این شیخ را نگین کنید!» ماجرای دیدار امام است با آیت الله مدرس. ابراهیمی در فصل چهارم دیداری رویا گونه را شرح می‌دهد که بین یک پیر و مریدش روی می‌دهد. فصل پنجم، رجعتی است به کودکی‌های امام تا از آن جا نقبی بزند به گذشته‌های دور و ماجرای مبارزات آقا سید مصطفی ـ پدر امام ـ را شرح دهد.

در همین فصل، نویسنده به گذشته‌های دورتر هم می‌رود و زندگانی و پیشینه اجداد و نیاکان امام را شرح می‌دهد. فصل ششم کتاب، روایتی است از بیرون افکندن همسر رضا خان و زنان درباری از آستانه حضرت معصومه (س) به رهبری امام.

ابراهیمی در ادامه باز هم روایتی شاعرانه به دست می‌دهد از دیدار یک پیر با مریدانش. فصل بعدی کتاب، شرحی است بر درماندگی و آوارگی آنان که پدر امام را به شهادت رساندند. نویسنده آن گاه به فصلی می‌رسد که با ازدواج امام پایان می‌یابد. فصل آخر کتاب، بین شعر و نثر در نوسان است و روایتی است از عاشقانه‌های امتی با امامش.

جلد دوم سه دیدار به خاطراتی از پدر امام خمینی در زندان شاهی و شهادت وی در آنجا در ایام قبل از تولد امام «روح‏ الله»، استفاده از افکار و سخنان عمه (صاحبه خانم)، دوران مبارزه در جوانی، حضور با برادر جهت‏ تحصیل علوم حوزوی و… می‌پردازد.

عنوان فرعی جلد دوم «در میانه میدان» است. نادر ابراهیمی اگر در جلد نخست بیشتر به کودکی و نیاکان امام خمینی (ره) عنایت داشت، در این جلد، رهبر فقید انقلاب را در میانه میدان سیاست و حوادث روزگار به تصویر کشیده است. البته در این جا هم بخشی به کودکی و نوجوانی امام اختصاص می‏ یابد؛ اما از فصل‌های کلیدی کتاب، دیدار‌هایی است که بین امام خمینی با آیت الله کاشانی و آیت الله بروجردی روی می‌دهد. دیدار امام و محمدرضا شاه نیز از بخش‌های خواندنی کتاب است.

ابراهیمی با آنکه در این کتاب، حوادث سیاسی مهمی، چون بیست و هشت مرداد ۳۲ و محاکمه مصدق را با بیانی دراماتیک و قصوی روایت می‌کند؛ اما از نوشتن در باب زندگی شخصی و احوالات امام نیز غافل نمی‌ماند تا اثری چند وجهی، دلچسب و البته مستند درباره منش و زیست رهبر انقلاب فراهم کند. از جمله این اتفاقات، بیماری وبایی است که در زادگاه امام می‌آید و نیز رفتن برادران ایشان به اصفهان و تنها ماندن روح الله نوجوان.

ابراهیمی از ورای همه این رویداد‌های گاه بسیار تلخ، چهره مردی بزرگ را ترسیم می‌کند که با صبوری و استقامت مؤمنانه‌ای از هر ورطه دشواری می‌گذرد. سپس پا به پای رهبر انقلاب، عقربه‌های زمان را به عقب‌تر می‌کشد تا برسد به نماز خواندن روح الله در ده سالگی. اما بعد دوباره زمان را به جلو می‌برد و امام خمینی را زیر درخت سیبی در نوفل لوشاتو به تصویر می‌کشد که در حال اقامه عارفانه نماز است.

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»

«در میانه میدان» با تصویری کوتاه، اما جانکاه از ارتحال بنیانگذار انقلاب به پایان می ‏رسد.

نادر ابراهیمی در مقدمه کتاب می‌نویسد: من داستان می‌نویسم، تاریخ نمی‌نویسم. تاریخ‌های بسیاری قبل از من نوشته شده است و هم زمان با من و بعد از من نیز نوشته می‌شود و خواهد شد؛ امّا داستان فقط یک بار نوشته می‌شود؛ فقط یک بار. آن‌ها که واقعیت را می‌خواهند نه حقیقت را، و طالبِ واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی، می‌توانند بی دغدغه خاطر، به بهترین تاریخ‌ها مراجعه کنند.

چرا امام خمینی(ره)؛ چرا کتاب؟

نادر ابراهیمی در سال ۱۳۴۲ نخستین اثر داستانی خود را با عنوان «خانه‌ای برای شب» به‌چاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد و در همان سال‌هاست که به گفته همسرش توجه او به حرکت انقلابی امام خمینی(ره) و مردم ایران جلب می‌شود.

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»

فرزانه منصوری همسر نادر ابراهیمی در نشستی که به مناسبت بزرگاشت نادر ابراهیمی برگزار شده بود در این زمینه عنوان کرده است: همه سوال می‌کنند که چه شد نادرابراهیمی راجع به امام نوشت و خیلی‌ها برداشت می‌کنند که او در شرایطی که امام در صدر نظام حکومتی ایران قرار گرفتند اقدام به نگارش این اثر کرد. نادر ابراهیمی که در نظام پهلوی مبارزه کرده بود، زندان رفته بود،‌ شلاق خورده بود،‌ بیکار بود و ممنوع‌الکار شده بود. اما برخی می‌پرسند چرا او که مبارز بود درباره کسی که در صدر نظام قرار گرفت می‌نویسد!‌ من بارها در مصاحبه‌ها و گردهمایی‌هایی که با جوان‌ها داشتم گفته‌ام،‌ نادر ابراهیمی زمانی که ما به آیت‌الله خمینی(ره) می‌گفتیم «امام» این اثر را آغاز نکرد، او از پانزده خرداد ۱۳۴۲ یعنی در چنین روزهایی جزو مردم مبارز بود و به دنبال این بود که این مرد را بشناسد.

منصوری همچنین درباره روند تحقیقات مرحوم نادر ابراهیمی برای نگارش این کتاب یادآور شده بود: ابراهیمی از خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷ آنچه را که راجع به امام خمینی(ره) می‌نوشتند پیگیری می‌کرد حرکت‌هایی که انجام می‌دادند را پیگیری می‌کرد و کم و بیش با زندگی ایشان آشنا بود و در سال‌های مبارزات اعلامیه‌ها را می نوشت بدون اینکه امام را دیده باشد. پس از اینکه امام وارد تهران شدند نادر ابراهیمی ایشان را ندیده بود و هرگز هم حضوری ایشان را ملاقات نکرد. اما پژوهش‌هایش را ادامه می‌داد. در خاطرم هست که سال‌های اول انقلاب همسرم من را موظف کرده بود آنچه را که در روزنامه‌ها و مجله‌ها درباره مبارزات مردم و کارهای حضرت امام خارج از کشور انجام می‌دادند از روزنامه‌ها جدا کنم و در اختیارش بگذارم. او اینها را می‌خواند و جمع ‌آوری می‌کرد برای اینکه این مرد را بهتر بشناسد.

داستان نگارش پر آب و چشم یک کتاب

ابراهیمی برای نگارش کتاب سه دیدار نزدیک به ۱۷ سال زمان صرف می‌کند تا اینکه در نهایت در سال ۷۵ نگارش آن را به پایان می‌رساند و در سال ۷۷ با پیشنهاد انتشار آن در حوزه هنری مواجه می‌شود که منجر به نخستین انتشار این کتاب می‌شود.

فرزانه منصوری در این زمینه عنوان کرده است: تحقیقات او طی ۱۶-۱۷ سال تکمیل شد و زمانی رسید که یکی از آقایانی که در حوزه هنری بودند، متوجه تحقیقات و شناخت ایشان درباره امام خمینی به عنوان یک مبارز شد که هرگز از دفاع از حقوق مردم ایران کوتاه نیامد و هیچ باجی به سراسر دنیا نداد. ابراهیمی درباره چنین مردمی تحقیق کرد و به او علاقه داشت وقتی به او پیشنهاد کردند حالا که این همه تحقیق داری بیا و درباره امام بنویس، شجاعت کرد و نوشت. در حالی که تاریخ نشان می‌داد که آیا قهرمان واقعی ملت ایران امام خمینی است یا نه. بسیاری از ما این اعتقاد را داریم و نادر ابراهیمی این اعتقاد را داشت و نوشت اما بازهم برخی به دلیل این اثر از او روی برگرداندند. اما او گفت من اثری را که به آن اعتقاد داشتم نوشتم. شما چرا ترسیدید!!

کتاب اما پس از انتشار راهی به تجدید چاپ پیدا نمی‌کند تا در سال‌های دهه ۹۰ و بار دیگر ناشر آن دست به تجدید چاپ آن می‌زند. اما قسمت این بود که پس از ۹ نوبت تجدید چاپ و با وجود علاقه‌مندان بسیار به مطالعه کتاب، بار دیگر تجدید چاپ آن به محاق فراموشی برود و این روزها حتی ناشر نیز نسخه‌ای از آن برای عرضه در اختیار نداشته باشد.

از زبان نویسنده

نادر ابراهیمی در زمان حیاتش و پس از انتشار این کتاب و واکنش‌های متفاوتی که نسبت به آن ارائه می‌شود در چند مصاحبه به تشریح علل نگارش این کتاب می‌پردازد. در یکی از این گفت‌وگو وی عنوان می‌کند: در باب قهرمان زنده نوشتن دل می‌خواهد، آن هم قهرمانی همچون امام خمینی(ره). در سال ۵۷ نوشتن کتاب کوچکی را درباره ایشان آغاز کردم به نام «دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آید» و هنوز تمام نکرده بودم که انقلاب به پیروزی رسید و کار را رها کردم. چند سال پیش حجت‌الاسلام زم، مرا به تجدید خاطره با این کتاب وادار کرد.

وی همچنین گفته است: به هر حال امام را دوست داشتم و باور داشتم و هنوز هم دارم و در تاریخ ایران هیچ کسی را نمی‌شناسم که همتا و همپای امام باشد. البته من پیش از سه دیدار، «مردی در تبعید ابدی» را نوشتم. آن داستان ـ همان مردی در تبعید ابدی را می‌گویم ـ مرا به قدر کافی خرد و خمیر کرد چرا که مصمم بودم به ادراکی از فلسفه ملاصدرا برسم و ساختمان داستان را بر اساس همان ادراک فلسفی بنا کنم. در این راه سختی‌های بسیاری کشیدم؛ به هر حال پس از آن که «مردی در تبعید ابدی» تمام شد قدری شفا یافتم و بر آن شدم که تا زنده‌ام، آرام آرام روی همین گروه از شخصیت‌های میهنم کار کنم؛ یعنی شخصیت‌های فلسفی،‌ مذهبی که اسباب فخر فرهنگ ملی ما هستند. پس از مُلاصدرا متمرکز شدم روی شیخ اشراق که از جوانی به دلایلی با او انس و الفتی داشتم، ولی تا خودم را جمع کردم که خیز بردارم طرف شیخ اشراق، آقای زم،‌ چنانکه گفتم، به من گفت که روی زندگی حضرت امام(ره) کار کنم که کاری است کارستان. به راستی خطر کردنی بود، غریب، و من هنوز مست اینم که قدمی در این راه برداشته‌ام یا خیر، فقط خیال می‌بافم و خواب می‌بینم که دو جلد از این داستان‌ِ ویران‌کننده را پیش رو دارم و هیچ نمی‌دانم که چند جلد دیگر خواهم نوشت.

ابراهیمی همچنین در مورد منابعی هم که برای نگارش این کتاب در اختیار داشته، عنوان کرده است: باید بگویم کار تحقیقات مقدماتی با من نبوده است، سوال کرده‌ام، آن گروه خوب و شریف و بی‌ادعا پاسخ داده‌اند. این طور که به رو به رویم نگاه می‌کنم و سر انگشتی می‌شمارم حدود یکصد و سی جلد کتاب در اختیار من گذاشته‌اند و کوهی از برگه‌ها و یادداشت‌ها که چون جلوی چشمم نیستند، نمی‌بینمشان … یک بار باز هم سر انگشتی حساب کردم، بیش از پنجاه هزار صفحه در این باب خوانده‌ام…

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام» بیشتر بخوانید »

گروه داوران سینمای بین‌الملل جشنواره ایثار اعلام شد

گروه داوران سینمای بین‌الملل جشنواره ایثار اعلام شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سه فیلمساز خارجی به همراه دو فیلمساز از کشورمان در قالب گروه داوری آثار بخش مسابقه بین‌الملل نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم و فیلمنامه ایثار، فیلم های این بخش را قضاوت می‌کنند.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم و فیلمنامه ایثار، گروه داوران بخش بین الملل جشنواره متشکل از: باسل الخطیب، فیلم ساز و رئیس موسسه عالی هنرهای سینمایی از سوریه، عزام صالح، فیلمساز شاخص عراقی، حاجی محمد اویچ، فیلمساز بوسنیایی به همراه محسن برمهانی، فیلمساز و معاون سیمای سازمان صدا و سیما و محمدرضا اسلاملو، فیلمساز کشورمان آثار راه یافته به بخش مسابقه بین الملل جشنواره را قضاوت می‌کنند.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم و فیلمنامه ایثار از ۲۹ اردیبهشت تا سوم خرداد در پردیس سینمایی مهر کوهسنگی مشهد مقدس برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گروه داوران سینمای بین‌الملل جشنواره ایثار اعلام شد بیشتر بخوانید »

برنامه‌های متنوع زنده شبکه یک همزمان با نمایشگاه کتاب سی‌وچهارم

برنامه‌های متنوع زنده شبکه یک همزمان با نمایشگاه کتاب سی‌وچهارم


«میثم مرادی بیناباج» مدیر شبکه یک سیما در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، با بیان اینکه نمایشگاه کتاب تهران مهمترین رویداد فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که نظیر آن در تاریخ کشور تاکنون وجود نداشته است، اظهار داشت: در واقع به گواه اسناد تاریخی، کشورمان ایران تاکنون هرگز تجمعی از این حجم نویسنده، ناشر، کتابخوان، کتاب‌پرداز، دست‌اندرکاران حوزه چاپ و نشر را در یک مکان و زمان خاص به خود ندیده است و این رویداد تنها به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد.

وی عنوان کرد: اجتماع عظیم فرهنگ دوستان، جمع چهر‌ه‌های ماندگار و تاثیرگذار و تعداد آثار مکتوب در حوزه‌های مختلف فرهنگی کشور خود یک پدیده ماندگار است و جا دارد ما هم به عنوان یک شبکه‌ در رسانه ملی به صورت تخصصی به این حوزه بپردازیم و اهمیت آن را درک کنیم. اگر اهمیت این موضوع را درک کرده باشیم ناگزیر از اطلاع‌رسانی و تبلیغ و ضریب‌دهی به این رخداد عظیم فرهنگی هستیم.

مدیر شبکه یک بر استفاده حداکثری ظرفیت‌ها و امکانات موجود این شبکه در اطلاع‌رسانی اخبار و رویدادهای نمایشگاه کتاب در قالب برنامه‌های متنوع تاکید کرد و گفت: بنای ما در شبکه یک سیما پوشش حداکثری و بهره‌برداری مطلوب از این رخداد عظیم است؛ به نحوی که آحاد جامعه ایرانی و مخاطبان تلویزیون این حس و برداشت را نسبت به این رویداد ملی داشته باشند و متوجه عظمت و شکوه این رویداد علمی و فرهنگی باشند. لذا همه همکاران ما در شبکه یک سیما تمام تلاش خود را بر ضریب‌دهی، برجسته‌سازی و اطلاع‌رسانی این رویداد خواهند کرد و حتما این شبکه بهره یک سال خود را نیز در ۱۰ روز برگزاری نمایشگاه در تهیه و تولید برنامه‌های تلویزیونی با محوریت کتاب جمع آوری خواهد کرد.

مرادی بیناباج ادامه داد: تجربه سال گذشته در سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تجربه مغتنمی بود، زیرا ما در سال گذشته تهیه کنندگان ارشد و برنامه‌های جاری شبکه یک را برای حضور در نمایشگاه کتاب دعوت کردیم. آنها موظف به ارتباط‌گیری با ناشران و نویسندگان آثار و مکتوبات جدید شدند و از چهره‌ها و شخصیت‌هایی که در نمایشگاه کتاب شناسایی کرده بودند برای تولید و حضور در برنامه تلویزیونی دعوت به عمل آوردند.

وی با بیان این‌که حضور در نمایشگاه کتاب برکات زیادی برای تلاشگران شبکه یک سیما داشته است، اظهار کرد: این آمار را برای اولین بار به ستاد خبری نمایشگاه کتاب سی‌وچهارم می‌گویم. جالب است بدانید تهیه و تولید حجم عظیمی از تبلیغ و اطلاع‌رسانی و معرفی کتابی که در طول یک سال گذشته در برنامه‌های شبکه یک سیما به خصوص برنامه‌های جاری در خصوص کتاب صورت گرفت با چندین سال قبل این شبکه برابری می‌کند. به عنوان مثال ما در برنامه‌های مختلف شبکه یک سیما از جمله برنامه ایران امروز در ساعات شب، صبح بخیر ایران در ساعات صبح و سیمای خانواده در ساعات ظهرگاهی به حوزه کتاب و کتابخوانی پرداخته‌ایم. در این دوره هم مانند سنوات قبل تلاش شده است در شبکه یک سیما از تولید برنامه‌هایی با عنوان معرفی کتاب و نویسندگان چهره در سایر برنامه‌های این شبکه هم بهره ببریم و تازه‌های نشر کشور را به سمع و نظر مخاطبان برسانیم.

مدیر شبکه یک در ادامه بیان کرد: شبکه یک سیما همزمان با سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران اقدام به طراحی برنامه‌های متنوع زنده تلویزیونی کرده است و بنا داریم در طول ایام برگزاری نمایشگاه کتاب به صورت مستقیم و پخش زنده در سه نوبت کاری صبح، پیش از ظهر یعنی قبل از ساعت۱۴ و عصرگاه اخبار و اتفاقات نمایشگاه کتاب را به مخاطبان اطلاع رسانی کنیم.

مرادی بیناباج به برنامه ایران امروز اشاره کرد و گفت: برنامه ایران امروز یک مجله تلویزیونی شبانگاهی است، امیدوار هستیم اولین قسمت این برنامه همزمان با شروع نمایشگاه کتاب از شبکه یک سیما پخش شود.

وی به دیگر برنامه‌های تدارک دیده شده شبکه یک سیما از نمایشگاه کتاب اشاره کرد و افزود: در توافقات صورت گرفته شبکه یک سیما با ستاد رسانه‌ای سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران مقرر شد شبکه یک سیما یک برنامه ثابت تولید روزانه همزمان با آغاز نمایشگاه کتاب داشته باشد. مواردی که تاکنون گفته شد جمع‌بندی نهایی برنامه‌های شبکه یک سیما است و حتما حجم بیشتری از برنامه‌سازی‌ها و تولیدات در این شبکه ناظر به این رویداد عظیم جمع بندی و اجرایی خواهد شد.

مدیر شبکه یک تاکید کرد: اگر چه نمی‌توان همه اتفاقات قشنگ نمایشگاه کتاب را در همه شبکه‌های سیما به تصویر کشید اما تلاش ما در معرفی کتاب‌های جدید در ایام نمایشگاه مضاعف خواهد شد. همچنین برنامه‌های جذاب و جالب دیگری در حوزه ترغیب و تشویق برای حضور حداکثری خانواده‌ها در نمایشگاه کتاب نیز داریم و در حال رایزنی و توافقات نهایی با تهیه کنندگان هستیم.

سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی‌(ره) و همزمان به‌صورت مجازی در ketab.ir برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برنامه‌های متنوع زنده شبکه یک همزمان با نمایشگاه کتاب سی‌وچهارم بیشتر بخوانید »

پشت پرده «غریب»

پشت پرده «غریب»


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس – ولی منصوریان؛ فیلم سینمایی«غریب» روایت گوشه ای از زندگی شهید محمد بروجردی به عنوان یک فرمانده خاص و ممتاز است. چهره ای که در غائله کردستان نقشی تاریخی ایفا کرد و توانست با منش و شیوه مدیریت خاص خود، آرامش را بر این منطقه حکمفرما کند.

آنچه «غریب» را تبدیل به اثری جریان‌ساز کرده است، صرفا نمایش شمایل دلپذیر شهید بروجردی نیست؛ بلکه در کنار آن پیشنهاداتی برای ایران ِامروز دارد و مفاهیمی کلیدی مثل لزوم برخورد مهربانانه با مردم را یادآور می‌شود. این فیلم نخستین تجربه سینمایی حامد عنقا در مقام نویسنده و تهیه کننده است که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ابتدا در جشنواره چهل و یکم فجر رونمایی شد و کمی بعد در قالب اکران نوروزی در سینماها به نمایش در آمد.

«غریب» اولین اثرِ بحث برانگیزی نیست که نام عنقا را پای خود دارد؛ ساخته های پیشین او نیز از این ویژگی برخوردار بودند که با کمک «جنجال و حاشیه» توی چشم می‌آمدند و با این تمهید حرف‌شان را منتقل می کردند. این بار اما «غریب» بدون تمسک به چنین ابزارهایی مورد توجه قرار گرفته است و اصل جریان‌سازی از درون خود فیلم می‌آید.

فیلمساز با ایده‌ای ناب به نام «شیوه خاص فرماندهی شهید محمد بروجردی» مواجه بوده که آن را با ماجراهای دراماتیک و اقتضائات روز آمیخته و روایت کرده است. حرف فیلم از نخسین اکران در جشنواره فجر توسط طیف‌های مختلف فکری فهمیده شد و بر روی آن اتفاق نظر شکل گرفت. مشابه این نوع فیلمسازی پیش‌تر در سینمای ما تجربه شده بود که معروف‌ترین آن در سینمای دفاع مقدس، به شیوه فیلمسازی ابراهیم حاتمی‌کیا برمی‌گردد. مثلا او در «آژانس شیشه‌ای» تندترین نقدها را مطرح می‌کند اما نه به چپ برمی‌خورد و نه به راست؛ چون ذات دغدغه‌اش درست و دلسوزانه است.

«غریب» نیز در قیاسی مع‌الفارق چنین وضعیتی بدست آورده و آن چه مطرح کرده مورد توجه واقع شده است. درباره فیلم بسیار گفته و نوشته شده و همچنان از منظر مختلف مورد توجه است. حسرت کمرنگ شدن شیوه مدیریت شهید بروجردی در زمانه اکنون، فصل مشترک تحلیل‌های رسانه‌ای و نظرات کاربران فضای مجازی است. این بذری است که فیلمنامه‌نویس، کاشته تا ضمن نمایش بخشی از شخصیت شهید بروجردی، منش او را حلقه مفقوده جامعه امروز بداند.

بدیهی است که اگر فیلمنامه این اثر توسط دیگری نوشته می‌شد، نتیجه‌ای متفاوت بدست می‌آمد. مثلا صرفا رشادت شهید بروجردی و نیز وجه مهربانانه او با مردم برجسته می شد و شاید منطبق با مسائل و نیازهای امروز نمی بود. حالا اما تاثیر فیلمنامه نویس در «غریب» برجسته است و به روشنی می توان پی برد او روایت و قرائت خود از این فرمانده برجسته معاصر را داشته.

در جغرافیای سینما و تلویزیون ایران و جهان می توان چهره هایی را مثل زد که محصول نهایی حاصل تفکر و دغدغه آن ها است. البته که ساخت فیلم و سریال کاری است گروهی اما همه عوامل کنار هم قرار می گیرند تا یک «ایده و فکر» را در قالب اثری سرگرم کننده آماده کنند. به همین خاطر عنصری به نام «خالق اثر» یا به قول غربی‌ها creator واجد اهمیت می‌شود که گاه نویسنده، گاه کارگردان، گاه تهیه کننده و گاه کمپانی است که مدل آخر در کشور ما جا نیفتاده و ارگان‌های دولتی و حکومتی نیز نتوانستنه‌اند این شیوه را بدرستی اجرایی کنند.

همچنان در کشور ما «فرد» وجاهت دارد و حتی آثار سفارشی بسته به نوع سازننده، کیفیتی متفاوت دارند. همین است که فیلم‌هایی مثل «ایستاده در غبار» یا «تنگه ابوقریب» بواسطه تبحر سازندگان مورد توجه قرار می‌گیرد، اما برخی فیلم‌ها نه! این یعنی برخلاف هالیوود که کمپانی‌ها دارای قدرت هستند، نگاه‌ها به توان و تخصص افراد است. «غریب» نیز جزو فیلم‌هایی است که سازمان اوج سفارش ساخت آن را داد تا پس از سال‌ها گوشه‌ای از زندگی شهید محمد بروجردی بر پرده سینما جان بگیرد. این فیلم اما رنگ و بوی سفارشی ندارد و شبیه کلیشه‌های سینمای دفاع مقدس نیست و از این معبر نقش نویسنده در فرآیند تولید یک اثر اهمیت می‌یابد.

تمام اعتبار «غریب» صرفا به درون‌مایه آن نیست؛ بلکه مخاطب در وهله اول با یک فیلمِ داستان گویِ سرگرم کننده با بازی‌های خوب و سکانس‌های درخشان مواجه است. این امتیازی است که برغم همه نقدهای ساختاری می‌توان به حساب محمد حسین لطیفی گذاشت. کارگردانی که پس از سال‌ها دوباره توی چشم آمد و عملکردش مورد تمجید قرار گرفت. حجم تحسین‌ها نسبت به کار لطیفی و اشاره به اوج دوباره او بعد از چند سال افول، نقش تهیه کننده را یادآور می‌شود که در سینمای ایران کارکردی را که باید ندارد و این نقصان را می‌توان یکی از دلایل ناکامی فیلم‌های متاخر این کارگردان با سابقه دانست. حال آن که کمپانی‌های هالیوود همچنان تهیه کننده (producer) را مسول اصلی شاکله فیلم (مبحث تولید) می‌دانند.

عنقا در آثاری مثل «نردبام آسمان»، «قلب یخی»، «انقلاب زیبا» و … صرفا طراح و فیلمنامه نویس بود. او از سریال «پدر» تصمیم گرفت علاوه بر این، تهیه کننده هم باشد و نقش خود در فرآیند تولید را گسترش دهد. او حالا اولین فیلم سینمایی‌اش را تهیه کرده و با علم به تفاوت مختصات سینما نسبت به سریال‌سازی و نیز سوژه حساسی چون شهید بروجردی، از لطیفی به عنوان کارگردان دعوت به همکاری می‌کند که فیلم‌های اخیرش نه گیشه داشتند و نه مورد توجه منتقدان بودند. با این همه او شرایط را به گونه‌ای فراهم کرده که «غریب» تولد دوباره لطیفی لقب می‌گیرد.

به گواه فیلمسازان، تولید فیلم‌های دفاع مقدس، خاصه درباره چهره‌ها کاری است سخت. جدا از حساسیت‌ها، ارگان‌های نظامی همکاری لازم را ندارند و دلخوری مکرر فیلمسازان تاثیری در این‌باره نداشته است. کار برای «غریب» به دلیل وضعیت خاص کشور در بازه تولید، سخت‌تر بوده که لطیفی در گفت‌و گوهایش به بخش‌هایی از آن اشاره کرده است. با این حال تولید فیلم بدون هیاهوی رسانه‌ای (مثل برخی دیگر که گِله‌شان را در زمان تولید به رسانه‌ها کشاندند) به سرانجام رسید و اکران عمومی شد.

سکوت تهیه کننده‌ای که ابایی از مصاحبه‌های تند و تیز ندارد از این منظر قابل تحسین است که اجازه نداده مسائلی چون سختی‌های تولید و اکران غریبانه فیلم بر محتوای «غریب» و سوژه ارزشمند آن سایه بیندازد. این سیاست باعث شد فیلم در فضایی آرام محل بحث در ایام جشنواره شود و تحلیل آن در زمان اکران، فارغ از فرامتن ادامه یابد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پشت پرده «غریب» بیشتر بخوانید »