تنگه باب‌المندب

نیروی دریایی ارتش و سپاه، کابوس صهیونیست‌های مستأصل

نیروی دریایی ارتش و سپاه، کابوس صهیونیست‌های مستأصل


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- سعید شهرابی فراهانی؛ نقشه‌های جغرافیایی اگرچه ساکت و ساکن هستند، ولی زبانی دارند که فهمش برای همه مقدور و میسر نیست.

دیگر تقریبا برای اکثر قریب به اتفاق کارشناسان امنیتی و سیاسی مسجل شده است که معادلات دنیای فردا در گستره‌ای از کریدور‌های دریایی ما بین تنگه باب‌المندب تا اقیانوس هند و دریای چین رقم خواهد خورد؛ در این میان کشور‌هایی که از قدرت دریایی، مزیت‌های اقتصادی، مسیر‌های مکمل زمینی، دسترسی‌های هوایی، قدرت نظامی کافی و خودکفا برخوردار باشند؛ کارت‌های برنده‌ای را در اختیار خواهند داشت که می‌تواند روند بازی و حتی سرنوشت آن را مشخص کند.

راستی مگر چند کشور هستند که همه خصوصیات مزبور را یکجا داشته باشند؟!

در سال‌های اخیر و علی‌رغم محدودیت‌های بسیار؛ عزم نیروی دریایی ارتش و سپاه برای افزایش توانمندی‌های خود با ارتقا و جهش خیره‌کننده‌ای همراه شده است.

نکته قابل توجه آنجاست که در راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران؛ دریای عمان، خلیج فارس و دریای سرخ در کنار یکدیگر دیده شده‌اند.

رونق مراودات دریای-تجاری با چابهار و از آنجا تا عمق آسیای میانه و روسیه در کنار قدرت صیانت از ناوگان انرژی و اقتصادی ایران و دوستان آن در باب‌المندب، کانال سوئز، مدیترانه و همچنین امتداد تنگه مالاکا به سمت شرق آسیا و بالعکس؛ معنا پیدا می‌کند.

نیروی دریایی ارتش هنگامی می‌تواند با تمرکز کافی و اقتدار بالا در دریای سرخ و مقابل سرزمین‌های اشغالی به انجام مأموریت بپردازد که خیالش از بابت امنیت در آب‌های سرزمینی آسوده باشد و نیروی دریای سپاه نیز وقتی که منافع ملی را در مایل‌ها دورتر از سرزمین اصلی، ضمانت شده می‌بیند؛ قطعه دیگر پازل را با دقت در جای خود قرار می‌دهد.

فقط ما نیستیم که در ایران و سرفرماندهی جبهه مقاومت به نقشه چشم دوخته‌ایم و آن را تفسیر می‌کنیم.

دشمن صهیونیست نیز همین رویه را از منظر منافع خود پیگیری می‌کند. جست و خیز‌ها و به آب و آتش زدن‌های دولت نوبتی در تل‌اویو برای راضی کردن آمریکایی‌ها در راستای دست به دست دادن اصحاب عادی‌سازی خباثت‌های صهیونیستی با اشغالگران قدس؛ بی‌جهت نیست.

بویژه اینکه آخرین پروژه خروج و انتقال نیرو‌های آمریکایی؛ عملا به یک رسوایی و افتضاح تبدیل شده است.

در حالی که صهیونیست‌ها در تاب و تب امکان اتصال سامانه‌های هشدار و پدافندی ضدپهپادی و ضدموشکی تاد – فلاخن – پیکان – گنبد آهنین و … در امارات، ترکیه، بحرین، آذربایجان، اردن و اقلیم کردستان عراق به سر می‌برند؛ آب‌های منطقه در انتظار وزیدن باد‌هایی از سمت ایران هستند که در صورت نیاز و در لحظه موعود؛ به طوفان بدل خواهند شد!

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نیروی دریایی ارتش و سپاه، کابوس صهیونیست‌های مستأصل بیشتر بخوانید »

اهداف و تأثیرات تشکیل نیروی نظامی جدید آمریکا در یمن

هدف اصلی از تشکیل نیروی نظامی جدید آمریکا در یمن


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: اخیراً رویترز به نقل از معاون فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا که مقر فرماندهی آن در خلیج‌فارس می‌باشد، اعلام کرد که نیروی دریایی این کشور در صدد ایجاد یک نیروی جدید چند ملیتی در منطقه می‌باشد که با ماموریت مقابله با قاچاق سلاح در آب‌های دریای سرخ، تنگه باب‌المندب و خلیج عدن اطراف یمن تأسیس خواهد شد. این مقام ارشد نیروی دریایی امریکا همچنین مدعی شد که راه اندازی این نیروی نظامی جدید بر توانایی حوثی‌ها (انصارالله) برای کسب سلاح لازم برای حمله به عربستان سعودی و امارات تاثیر خواهد داشت.

رویترز درباره جزئیات این نیرو هم نوشته است این نیرو شامل ۲ تا ۸ کشتی خواهد بود. همچنین ۳ گروه جداگانه نیز در آب‌های نزدیک به یمن برای مقابله با فعالیت‌های انتقال سلاح و دزدی دریایی فعالیت خواهند کرد.

اما پس از اعلام این خبر پایگاه «الخبر الیمنی» گزارش کرده است که منابع امنیتی حاضر در عدن اطلاع داده‌اند که یک گروه از نیرو‌های آمریکایی، شنبه هفته جاری وارد عدن شده و در کاخ المعاشیق، مقر سکونت مقامات جدید (شورای ریاستی) مستقر شده‌اند.

به گفته این منابع، این نیرو‌ها در حال حاضر، مزدورانی را که از ساحل غربی فراخوانده‌اند، در مواضع و مناطق راهبردی واقع در مرکز و اطراف عدن مستقر کرده‌اند تا بازگشت دولت «معین عبدالملک» نخست وزیر خود خوانده یمن فراهم شود.

در این شرایط باید دید در حالی که دولت «جو بایدن» بر اساس شعار پیگیری حمایت از حقوق بشر در سیاست خارجی آمریکا در دوران انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۰، وعده اعمال فشار بر سعودی‌ها برای متوقف کردن جنایات ۷ ساله علیه ملت یمن را داده بود و در ظاهر نیز بر انجام مذاکرات صلح میان ریاض و صنعا و حمایت از آتش‌بس دو ماهه تأکید دارد، اکنون در رویکردی کاملاً متناقض که می‌تواند به تشدید وضعیت جنگ در یمن بیانجامد، مسیر ورود مستقیم به جنگ یمن را در پیش گرفته است.

معامله نفت و خون

در گزارش رویترز آمده است که یک مقام مسوول امریکایی که خواست نامش اعلام نشود بر این نکته تأکید داشته است که آب‌های میان کشور‌های سومالی و جیبوتی در آفریقا و یمن، کانال‌های قاچاق سلاح برای حوثی‌های یمن هستند و نیروی نظامی جدید قطعا این موضوع را پیگیری خواهد کرد.

در این میان توجه به این نکته ضروری است که در ۷ سال گذشته پس از هر ضربه مهم نظامی یمن به کشور‌های متجاوز بویژه مراکز نفتی عربستان سعودی، طرح مسأله قاچاق سلاح به یمن و مقابله با آن از سوی ائتلاف متجاوزین و دولت آمریکا مطرح و بزرگنمایی می‌شود و در میان تمامی تمهیداتی که طی این سالها، همانند تشدید محاصره نامشروع دریایی و هوایی و زمینی یمن و افزایش گشت‌های دریایی و کمک گرفتن از ناوگان نظامی کشور‌های غربی با تشکیل ائتلاف دریایی در خلیج فارس، نه تنها موج حملات یمنی‌ها متوقف نشده بلکه شدت و حدت آن نیز افزایش یافته است.

در واقع کشور‌های غربی و ائتلاف متجاوز بهتر از کسی می‌دانند که موضوع قاچاق گسترده سلاح به یمن، در شرایط محاصره کنونی که واردات دارو و سوخت نیز به سختی صورت می‌گیرد، منتفی است و یمنی‌ها توانسته‌اند به دانش بومی‌سازی و ساخت سلاح‌های استراتژیکی همانند موشک‌های بالستیک و پهباد‌های انتحاری دست یابند و تشکیل نیروی جدید هیچ‌گونه تأثیر واقعی بر توانمندی انصارالله برای هدف قرار دادن مراکز حیاتی اقتصادی عربستان و امارات ندارد.

بر این اساس، باید هدف اصلی از تشکیل این نیروی جدید را در واقع اعلام ورود مستقیم نظامی آمریکا به جنگ یمن در حمایت از ائتلاف شکست خورده سعودی دانست که در شرایط کنونی به منظور بهبود مناسبات میان آمریکا و عربستان سعودی صورت می‌گیرد.

در ماه‌های اخیر سردی روابط میان واشنگتن و ریاض کاملاً محسوس بوده است به صورتی که برخی اخبار از عدم پاسخگویی محمد بن سلمان به تلفن‌های جو بایدن حکایت دارد. این در حالی است که پس از شروع جنگ در اوکراین و اقدام غرب در تحریم صادرات نفت و گاز روسیه، قیمت‌های حامل‌های انرژی در بازار‌های جهانی جهش قابل ملاحظه‌ای یافته و همین گرانی سوخت موجب شده تا دولت‌های غربی بویژه آمریکا در تکاپو برای تأمین کمبود نفت بازار به کشور‌های صادرکننده‌ای همچون عربستان متوسل شوند.

در چنین وضعیتی به نظر می‌رسد سعودی‌ها علاوه بر مخالفت با افزایش زیاد سطح تولید خود (به دلیل متضرر شدن از کاهش قیمت‌ها) نسبت به امتیازگیری از آمریکا و غرب برای ورود به معادلات جنگ یمن پس از دور آخر حملات موشکی و پهبادی انصارالله به تأسیسات نفتی آرامکو در اواسط فروردین (مارس) اقدام کرده‌اند و تشکیل نیروی جدید نظامی، برای مداخله مستقیم نظامی آمریکا به سود ائتلاف شکست خورده سعودی صورت می‌گیرد.

تحمیل مذاکره یک‌طرفه بر انصارالله

از طرف دیگر همزمانی تقریبی اقدام به تشکیل نیروی نظامی جدید در آب‌های یمن با تحرکات جدید عربستان سعودی در تغییر مهره‌های سیاسی در دولت مستعفی و فراری منصور هادی به واسطه تشکیل شورای ریاست جمهوری و توافق جدید تشکیل کابینه با حضور نیرو‌های جنوبی وابسته به امارات، اتفاقی نبوده و در حالی که انصارالله با هوشمندی و خوانش بازی سیاسی جدید سعودی‌ها، که بر مبنای دور زدن شروط اصلی صنعا برای پذیرش مذاکره می‌باشد- شامل توقف کامل حملات هوایی و رفع کامل محاصره و گرفتن خسارت تجاوز- هرگونه مذاکره با این شورا را رد کرده است، به نظر می‌رسد که اعلام ورود آمریکا به جنگ به منظور تضعیف اراده ایستادگی و مقاومت یمنی‌ها و واداشتن آن‌ها به صلح تحمیلی و خسارت‌بار مد نظر عربستان سعودی می‌باشد.

تأثیرات ورود آمریکا به معرکه

اعلام ورود نظامی آمریکا به جنگ یمن به هیچ عنوان پدیده و موضوع جدیدی در تحولات جنگ یمن نیست، زیرا رهبران انصارالله از اول شروع تجاوز در سال ۲۰۱۵ معتقد به صحنه‌گردانی اصلی جنگ توسط آمریکا بوده اند به صورتی که اگر مشارکت و پشتیبانی آمریکا از تجاوز نظامی ائتلاف قطع شود سعودی‌ها در فاصله بسیار کوتاهی امکان تداوم جنگ را از دست می‌دهند.

با توجه به این واقعیت و همچنین بی‌تأثیر بودن سخت‌تر شدن راه‌های واردات سلاح بر توانمندی‌های نظامی استراتژیک انصارالله در رسیدن به اهداف عملیات‌های بازدارندگی در آینده، عملاً نتایج تشکیل این نیرو بر واقعیات میدانی جنگ چندان قابل توجه نخواهد بود.

منبع: الوقت

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هدف اصلی از تشکیل نیروی نظامی جدید آمریکا در یمن بیشتر بخوانید »