ارتش یمن چهارشنبه شب فیلمی از موشک بالستیک “فلسطین” را که دو روز پیش اعلام شد که سرزمین های اشغالی را با آن هدف قرار داده است، منتشر کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ارتش این کشور دو روز پیش بود که برای نخستین بار از موشک بالستیک فلسطین رونمایی کرد.
«یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن دوشنبه شب اعلام کرد که برای نخستین بار با استفاده از موشک بالستیک «فلسطین» بندر ام الرشراش (ایلات) را در جنوب سرزمینهای اشغالی هدف قرار داده شده است.
ارتش یمن در ماههای گذشته در حمایت از مقاومت ملت فلسطین در نوار غزه چند کشتی آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی یا کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی را در دریای سرخ و تنگه بابالمندب هدف قرار داده است.
نیروهای ارتش یمن متعهد شدهاند تا زمانی که رژیم اسرائیل حملات خود به غزه را متوقف نکند، کشتیهای این رژیم یا کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی را در دریای سرخ هدف قرار دهند.
منبع: ایرنا
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
صهیونیست ها با اشغال کامل نوار غزه و کوچ اجباری مردم جنگ زده به صحرای سینا به دنبال احداث یک کانال دریایی جدید هستند که اقتصاد دولت مصر را هم به چالش می کشد.
سرویس جهان مشرق – کشتی هایی که قصد دارند از سمت آسیا به مقصد اروپا حرکت کنند به جای دور زدن قاره آفریقا، مسیری کوتاه تر را انتخاب می کنند و ابتدا از طریق اقیانوس هند وارد خلیج عدن و سپس با عبور از تنگه باب المندب به دریای سرخ می رسند و در ادامه با گذر از خلیج سوئز به سمت کانال سوئز پیش می روند و در نهایت وارد دریای مدیترانه می شوند.
کانال سوئز به عنوان مسیر میانبُر برای کشتیهایی که از بندرهای قاره اروپا و آمریکا به سمت جنوب شرق آسیا، شرق آفریقا و قارهٔ اقیانوسیه در رفتوآمد هستند، ساخته شده تا مجبور به دور زدن قارهٔ آفریقا یا انتقال زمینی بار و کالا نشوند.
کانال سوئز یکی از منابع اصلی درآمد ارزی مصر محسوب می شود و قاهره سود قابل توجهی از این گذر دریایی به دست آورده تا جایی که برخی منابع اعلام کردند سود سالانه دولت مصر از این کانال حداقل حدود ۶ میلیارد دلار برآورده شده است.
در مجموع می توان گفت کانال سوئز سریع ترین گذر کشتیرانی بین آسیا و اروپا به شمار می آید که دریای سرخ را به دریای مدیترانه متصل می کند و حدود ۱۲ درصد از کل تجارت دریایی جهان از طریق این کانال انجام میشود و همین موقعیت بر اهمیتش افزوده است.
اهمیت و همچنین درآمدزایی بالا کانال سوئز باعث شد رژیم صهیونیستی به دنبال احداث یک کانال جدید دریابی باشد تا بتواند از این طریق سود زیادی را به دست آورد و به همین دلیل به دنبال ایجاد کانال «بن گورین» و حذف کانال سوئز است.
اگر صهیونیست ها بتوانند این کانال دریایی را ایجاد کنند، کشتی ها پس از ورود به خلیج عدن و عبور از تنگه باب المندب و رسیدن به دریای سرخ به جای گذر از خلیج و کانال سوئز، وارد خلیج عقبه می شوند و سپس وارد کانال دریایی بن گورین خواهند شد (ایجاد کانال از خلیج عقبه تا نوار غزه) و در نهایت به دریای مدیترانه می رسند.
پیشتر اخبار و اطلاعات به دست آمده نشان می داد این کانال دریایی از شمال نوار غزه عبور می کند اما به گفته منابع آگاه میدانی، احداث این گذر به شکل دیگری ترسیم شده و رژیم صهیونیستی با اشغال کامل نوار غزه در تلاش است این کانال را از سمت جنوب غزه ایجاد کند تا با یک تیر چند نشان بزند.
به گفته منابع میدانی، تلاش و اصرار رژیم صهیونیستی برای اشغال جنوب نوار غزه و چراغ سبز احتمالی آمریکایی ها را باید در موضوع ساخت کانال بن گورین جست وجو کرد که حداقل درآمد سالانه ۲۰ میلیارد دلاری برای صهیونیست ها خواهد داشت.
یکی از عواملی که باعث می شود درآمد صهیونیست ها از این کانال دریایی چند برابر شود دو طرفه بودن کانال دریایی بن گورین است در حالی که کانال سوئز مسیری یک طرفه به شمار می آید و همین مسئله وضعیت را برای دولت مصر پیچیده و سخت می کند.
صهیونیست ها خوب می دانند لازمه ایجاد این کانال دریایی، اشغال کامل نوار غزه است و به همین دلیل در تلاش هستند این منطقه را به طور کامل تصرف و به سایر سرزمین های اشغالی الحاق کنند و شهروندان فلسطینی را هم با زور در صحرای سینا مصر ساکن کنند.
در حال حاضر، بیش از یک و نیم میلیون نفر فلسطینی از شمال و مرکز نوار غزه به سمت جنوب و منطقه رفح آواره شده اند و ائتلاف غربی، عبری، عربی به سرکردگی صهیونیست ها و آمریکایی ها در تلاش هستند آنان را از سمت گذرگاه مرزی وارد صحرای سینا مصر کنند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، رژیم صهیونیستی با تکه کردن نوار غزه به سه بخش شمال، مرکز و جنوب و تجمیع شهروندان فلسطینی در منطقه رفح قصد دارد راه را برای ایجاد کانال بن گورین باز کند و همچنین گروه های مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی را تا حدود زیادی ضعیف کند و این گذر دریایی دولت و اقتصاد مصر را هم به چالش می کشد و باید منتظر ماند و دید قاهره در برابر طرح مقابله می کند یا به سکوت و تسلیم رضایت می دهد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گلوبال تایمز مینویسد: اعلام خبر توافق اخیر ایران و عربستان جهت احیای روابط دیپلماتیکشان آن هم از پکن به صراحت «دکترین کارتر» (مطرح شده در سال ۱۹۸۰) را مخدوش ساخت و تضعیف کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق،«گلوبال تایمز» در گزارشی با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان جهت احیای روابط دیپلماتیک خود که با میانجیگری چین امکان تحقق یافته، به طور خاص به این نکته اشاره میکند که این توافق هم برای ایران، هم عربستان و هم البته چین و منطقه خاورمیانه، یک توافق بُرد محسوب میشود و میتواند تغییرات مثبتی را به نفع کنشگران مذکور رقم زند.
موضوعی که البته جهان غرب و متحدان منطقهای و بین المللی آن را به شدت دچار تشویش کرده و بنیانهای تئوریها و طرحهایی که به ویژه دولت آمریکا سالها برای منطقه خاورمیانه در ذهن داشته را به لرزه درآورده است.
پایگاه خبری گلوبال تایمز در گزارش خود مینویسد: «توافق اخیر ایران و عربستان سعودی با میانجی گری چین جهت احیای روابط دیپلماتیکشان، مایه شگفتی بسیاری از ناظران و تحلیلگران شده است. با این حال صدور بیانیه سه جانبه ایران، چین و عربستان از پکن، شگفتی بزرگترِ معادله مذکور بوده است.
این توافق در نوع خود گواه روشن دیگری بر این مساله بود که دوران جهان تک قطبی به سر آمده و ما عملا در جهانی چندقطبی با حضور طیف متنوعی از کنشگران و قدرتها حضور داریم. خاورمیانه و جهان نَه فقط در نظم پساآمریکایی به سر میبرند بلکه همچنین در یک نظمِ پساغربی هم قرار دارند. چشم انداز متغیر سیاست منطقهای و جهانی در قیاس با آنچه جهان در دو قرن اخیر تجربه کرده، متفاوت به نظر میرسد. در این راستا، کشورهای مختلف در مناطق گوناگون جهان به تدریج در حال بازیابی موقعیت فردی خود هستند و به سرعت ظرفیتهایی را جهت حراست از حاکمیتشان و اقدام بر پایه منافع ملی خود ایجاد میکنند.
عربستان سعودی پیامی روشن را به جهان دال بر این مساله رسانده که این کشور به نحوی جدی در حال متنوعسازی همکاریها و متحدان راهبردی خود در سطح جهان است و در عین حال روابطش با جهان خارج را بر پایه اهداف و منافع ملی و منطقهای اش تعریف کرده و میسازد. ایران نیز نشان داده که کشوری است که نمیتوان بر آن انزوا را تحمیل کرد و میتواند در برخی شرایط انعطاف پذیری نشان دهد و با همسایگانش جهت مخاطب قرار دادن چالشهای منطقه ای، به ادراک و فهم مشترک دست یابد.
تمایل عربستان سعودی و ایران جهت حضور در پکن پایتخت چین و اعلام خبر توافق مشترک آنها جهت احیای روابط دیپلماتیکشان از این شهر، پیامی نه فقط به منطقه خاورمیانه بلکه همچنین به جهان است و تاکید دارد که هیچ کشور یا بلوکی از کشورها از توانایی و قدرت کافی جهت تسلط بر خاورمیانه و مسائل جهانی برخوردار نیست. اضافه بر این ها، این رویداد نشان داد که چین به مثابه یک قدرت نوظهور جهانی از ظرفیتهای زیادی جهت مشارکت در صلح و ثبات جهانی برخوردار است. مشارکت چین در ثبات جهانی نه فقط در جریان ابتکارها و پیشنهادهای مطرح شده از سوی این کشور نظیر ابتکارِ “امنیت جهانی” خود را نشان میدهد بلکه همچنین در تلاشهای واقعی چین در مسائلی نظیر میانجیگری اخیر آن در چهارچوب روابط ایران و عربستان سعودی نیز انعکاس مییابد.
اعلام خبر توافق اخیر ایران و عربستان جهت احیای روابط دیپلماتیکشان آن هم از پکن به صراحت «دکترین کارتر» (مطرح شده در سال ۱۹۸۰) را مخدوش ساخت و تضعیف کرد. دکترینی که منطقه حاشیه خلیج فارس را به مثابه حوزه نفوذ اختصاصی ایالات متحده آمریکا در نظر میگرفت. این دکترین اکنون عملا مُرده است. البته که این نتیجه تا حد زیادی تابعی از نظم جهانی و منطقهای است که به سرعت نیز در حال تغییر است. در این میان نباید فراموش کرد که درشرایط کنونی، قدرتهای منطقهای نیز از قدرت و نفوذ قابل توجهی برخوردار شدهاند و قدرتهای نوظهوری همچون چین میتوانند به عنوان ضامن و میانجی گر به منظور تسهیل توافقات میان این دسته از کنشگران وارد میدان شوند (روندی که به هیچ عنوان مطلوب قدرتهای غربی نیست).
سیاست چین در رابطه با منطقه خاورمیانه به هیچ عنوان تقابلی نیست بلکه چین در این رابطه عملگرایانه و واقعبینانه رفتار میکند. چینیها طالبِ این نیستند که منطقه خاورمیانه حوزه نفوذ اختصاصی آنها باشد. آنها مدل توسعه چینی و ایدئولوژی مطلوب خود را به دیگر ملتهای منطقه تحمیل نمیکنند. چین اهداف راهبردی اقتصادی، تجاری، و دیپلماتیک خود را به صراحت تعریف کرده و اکنون با نهایت خونسردی آنها را با اجماع و همکاری ملتهای منطقه به پیش میبرد. درست به همین دلیل هم است که شاهدیم ملتهای منطقه به راحتی با چین تعامل میکنند. این مساله مخصوصا در شرایط کنونی که معماری اقتصادی، سیاسی و امنیتی منطقه و جهان در حال تغییر است، از اهمیت بیشتری برخوردار میشود و معانی عینی تری را از خود به نمایش میگذارد.
توافق ایران و عربستان تا حد زیادی در شرایطی حاصل شد که قدرتهای منطقهای به این نتیجه راهبردی رسیدند که بهتر است چالشهای موجود در روابطشان را به صورت فعالانه و فارغ از دخالتهای رایج فرامنطقهای از سوی غرب حل کنند. درست به همین دلیل است که شاهد بودیم پیشتر ایران و عربستان ۵ دور مذاکرات را در عراق و عمان با یکدیگر انجام دادند. در این چهارچوب، مذاکرات مقدماتی در کشورهای مذکور انجام شد و در نهایت برای حصول توافق، نیاز به کنشگری یک قدرت نوظهور همچون چین که هم نزد ایران و عربستان اعتبار داشته باشد و بتواند روند توافق را تضمین کند، وجود داشت.
از این رو، توافق ایران و عربستان عملا یک توافق برد-برد است. این توافق برای عربستان یک پیروزی است، زیرا این کشور “چشم انداز ۲۰۳۰ “خود را پیش رو دارد. چشم اندازی که به دنبال ایجاد تحول در اقتصاد عربستان است و میخواهد عربستان را به یکی از ۱۰ اقتصاد برتر جهان تبدیل کند. سعودیهای ابتکارات منطقهای زیادی را نظیر «ابتکار سبز سعودی» مطرح ساخته اند که بدون استقرار موثر صلح، ثبات و همکاریهای منطقه ای، امکان تحقق ندارد.
از سوی دیگر، توافق اخیر میان ایران و عربستان برای ایران نیز یک برد مهم است، زیرا این کشور میتواند روابط خود را با جهان عرب توسعه بخشد و با تلاشهای غرب جهت تحمیل انزوای منطقهای و بین المللی به تهران، مقابله نماید. این دستورکار در سطح کلان خود اقتصاد و تجارت و امنیت ایران را آن هم در شرایطی که اسرائیل و آمریکا به صراحت این کشور را تهدید میکنند، تقویت مینماید.
اضافه بر این ها، توافق اخیر ایران و عربستان عملا مُهر بطلانی را بر ایده “ناتو خاورمیانه” هم زد. ایدهای که توسط آمریکا و اسرائیل مطرح و تحریک شده است و هدف اصلی آن ایجاد یک جبهه متحد و مشترکِ عربی علیه ایران و محور مقاومتِ متحد با آن بوده است. دستورکاری که احتمالا این مساله را نیز در ذهنیت خود داشته که بتواند ظرفیتهایی تازه جهت حمله نظامی به ایران را ایجاد کند. ایرانیها اکنون میدانند که اعراب به هر بلوک نظامی آتی علیه آنها نخواهند پیوست. اضافه بر این، چین به عنوان تضمین کننده اصلی توافق ایران و عربستان مسوولیت و الزام اخلاقی خواهد داشت تا علیه هرگونه تحرک اینچنینی دست به کنشگری بزند.
این توافق بُردی بزرگ برای منطقه خاورمیانه است، زیرا فرآیند تنشزایی بیشتر در این منطقه را متوقف میکند و در نهایت مسائل منطقهای را در مواردی نظیر یمن، سوریه، عراق، و لبنان، ساماندهی میکند. در این راستا، منطقه خاورمیانه بار دیگر جوی درست و منطقی را برای ادغام اقتصادی و توسعه نیز پیدا خواهد کرد. این توافق همچنین به اعتمادسازی میان بازیگران کلیدی منطقهای کمک میکند و آنها را توانا میسازد تا در رابطه با چشم اندازهای خود برای منطقه همسویی زیادی را از خود نشان دهند و رشد منطقهای را تسهیل کنند.
این توافق راه را برای مردم در کل منطقه خاورمیانه هموار خواهد کرد تا ظرفیتهای منجمدشده خود را فعال سازند و به رفاه اقتصادی و رشد به یوژه پس از حدودا دو دهه تنش و درگیری در خاورمیانه، دست پیدا کنند. بر اساس آنچه در مورد توافق اخیر ایران و عربستان اعلام شده، این نکته آشکار گشته که تصمیمسازان ایرانی و عربستانی قانع شده اند که برای اینکه منطقه آنها رشد و رفاه را تجربه کند، در ابتدا باید مسائل کهنه و قدیمی در اقصی نقاط منطقه را حل کرد.
البته که توافق اخیر ایران و عربستان، بُردی قابل توجه برای چین نیز است، زیرا چین در نهایت میتواند در ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه نقشی موثر بازی کند. منطقهای که چینیها میزان قابل توجهی از انرژی مورد نیازشان را از آن تامین میکنند. عربستان سعودی بزرگترین صادرکننده نفت به چین است و ۵ کشور از ۶ کشور عرب حاشیه خلیج فارس نیز در میان عمده تامین کنندگان نفت و گاز چین هستند. چین بزرگترین واردکننده نفت از منطقه حاشیه خلیج فارس است و البته که بزرگترین شریک تجاری کنشگران منطقهای از جمله ایران و عربستان سعودی است. به یاد داشته باشیم که چینیها توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله را با ایران امضا کرده اند و بنا دارند که چیزی در حدود ۴۰۰ میلیارد دلار را نیز در این کشور سرمایهگذاری کنند.
در عین حال، باید توجه داشت که منطقه خاورمیانه جمعیت جوانِ قابل توجهی دارد و یک بازار مناسب جهت صادرات کالاها و خدمات چینی است. این مساله به ویژه با توجه به اینکه در شرایط کنونی کشورهای غربی رویکردهای خصمانهای را در رابطه با چین و اقتصاد آن در پیش گرفته اند از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. از این رو، چین عملا با گسترش مراوات خود با کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران و عربستان میتواند بازارهای هدفش را متنوع سازد و در عصر رقابتهای جدی و شدید جهان غرب با چین، برگ برنده تازه و موثری را به دست آورد.
امنیت منطقه خلیج فارس موضوعی مهم برای چین نه فقط از این جهت که این منطقه یکی از اصلیترین تامینکنندگان نفت و گاز جهان است بلکه همچنین به این دلیل است که این منطقه از منظر جغرافیایی و راهبردی در قلب تجارت جهانی قرار گرفته و بر روند دریانوردی بین المللی در تنگه هرمز و تنگه باب المندب نیز ناظر است. خاورمیانه منطقهای است که بخشهای مهمی از ابتکار «یک کمربند-یک جاده» چین نیز از آن میگذارد و همین مسئله نیز اهمیت خاورمیانه را برای چین دوچندان کرده است.
توافق احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان اگر به خوبی پیش رود و به نحوی موثر اجرا شود، به عصری از منازعات و توطئه ورزیها علیه خاورمیانه پایان میدهد و عصری جدید از رفاه راهبردی را برای منطقه آغاز میکند. توافق ایران و عربستان نقطه عطف قابل توجهی برای ثبات منطقه خاورمیانه و دیپلماسی چینی است که بدون تردید تبعات و پیامدهای آن ورای مرزهای این منطقه را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.»
منبع: خبرگزاری دانشجو
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پس از ارتش چین و نیروهای مسلح ایران، ارتش یمن سومین نیروی نظامی در دنیا است که به موشکهای بالستیک ضد کشتی مجهز شده است.
سرویس دفاع و امنیت مشرق _ اگرچه از فروردین ماه سال جاری، با وساطت سازمان ملل چند دور آتش بس در تمامی جبهه های نبرد یمن برقرار شده و در بازه های زمانی ۲ ماهه تمدید می شود، اما ارتش و نیروهای مردمی یمن از فرصت موجود برای تقویت توانمندی های نظامی و آمادگی رزمی خود برای نبردهای آینده با دشمن متجاوز بهره میبرند.
پنج شنبه هفته گذشته، رژه نظامی بزرگی توسط ارتش و نیرهای مردمی یمن در استان ساحلی الحدیده که نماد مقاومت و ایستادگی مردم یمن در برابر دشمن سعودی محسوب می شود برگزار شد.
اقای مهدی المشاط رئیس شورای سیاسی انصارالله یمن نیز در محل رژه مذکور حضور داشت که بر اساس آیه شریفه قرآن کریم در خصوص سرنوشت قوم بنی اسرائیل پس از طغیان و نافرمانی آنها “وعد الآخره” نامگذاری شده است که به معنی “وعده آخرین انتقام” است.
این نامگذاری هوشمندانه و همچنین موقعیت رژه در ساحل دریای سرخ، به نوعی هشداری صریح به رژیم جنایتکار صهیونیستی نیز محسوب میشد؛ رهبران سیاسی یمن در سالهای اخیر بارها تاکید کرده اند که در نبرد نهایی با دشمن صهیونیستی برای آزادسازی سرزمینهای فلسطین اشغالی حضور فعالی خواهند داشت.
رونمایی از تسلیحات جدید ساحل به دریا
رژه نظامی ارتش یمن ترکیبی از قوای زمینی و دریایی را شامل میشد که همراه با رونمایی از تسلیحات و تجهیزات مختلف بود.
اما در این مطلب قصد داریم به بررسی توان موشک های ضد کشتی ساحل به دریای ارتش یمن بپردازیم.
به طور کلی ۵ مدل موشک ضد کشتی در رژه نظامی ارتش یمن رونمایی شد که ۴ مورد از آنها موشک کروز و ۱ مورد موشک بالستیک است:
موشک ضد کشتی روبیج
بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی منابع رسمی یمنی، موشک روبیج در واقع همان موشک ضد کشتی مشهور P-۱۵ روسی است که با نام “کرم ابریشم” نیز شناخته میشود. در واقع این موشک ساخت کشور یمن نیست، اما مهندسین یمنی دو اقدام مهم را در خصوص این موشک ها که در دو نسخه روبیج بی۲۱ و بی۲۲ نامگذاری شده اند، انجام داده اند.
مورد نخست اینکه این موشکها که در زمان ارتش سابق یمن و طی کمک های نظامی شوروی سابق به این کشور اهدا شده بودند، مدت زیادی در انبارها به شکل غیر عملیاتی نگهداری میشدند که مهندسین یمنی اقدام به نوسازی و عملیاتی کردن مجدد آنها کردند.
مورد دیگر اینکه موشک روبیج یا P-۱۵ روسی، به شکل پایه از نوع هدایت راداری محسوب میشود اما با توجه به امکان انجام عملیات اخلال الکترونیک از سوی دشمن، در نسخه بی۲۲، از سر جنگی با هدایت الکترواپتیکال بهره می برد که غیر قابل اخلال است.
این موشک از یک سر جنگی قدرتمند ۵۱۳ کیلوگرمی بهره میبرد اما در خصوص برد عملیاتی آن اطلاعاتی توسط منابع یمنی منتشر نشده است؛ در صورتی که این موشک از نوع پی۱۵ روسی باشد بردی حدود ۸۰ کیلومتر دارد و اگر از مدل چینی کرم ابریشم باشد برد آن حدود ۱۵۰ کیلومتر است.
موشک کروز المندب
این موشک ضد کشتی نیز در دو نسخه المندب۱ و المندب۲ رونمایی شده است.
المندب۱ در واقع همان موشک کروز ضد کشتی چینی C۸۰۱ است که در زمان ارتش سابق یمن خریداری شده است و با استفاده از جستجوگر هدایت راداری خود به سمت اهداف روانه شده و بردی حدود ۲۰۰ کیلومتر دارد.
اما موشک المندب۲ ابعاد بزرگتری داشته و برد آن نیز ۳۰۰ کیلومتر قید شده است؛ این موشک توسط مهندسین یمنی ساخته شده و اطلاعات بیشتری در خصوص سیستم هدایتی آن وجود ندارد و به نظر میرسد مدرنترین موشک ضد کشتی موجود در زرادخانه ارتش یمن باشد.
موشک بالستیک ضد کشتی فالق۱
اما سورپرایز بزرگ ارتش یمن در رژه نظامی اخیر خود رونمایی از یک موشک خاص بود؛ موشک بالستیک ضد کشتی فالق۱ .
در میان تمامی قدرت های نظامی دنیا تنها ۳ کشور مجهز به نسخه ضد کشتی از موشک های بالستیک هستند؛ نخستین بار در دهه ۲۰۰۰ میلادی، ارتش چین موشک ضد کشتی Df-۲۱ را با بردی حدود ۱۷۰۰ کیلومتر رونمایی کرد که به شکل خاص برای مقابله با ناوگان جنگی نیروی دریایی امریکا در نبرد احتمالی بر سر تایوان طراحی و ساخته شده بود.
جمهوری اسلامی ایران دومین کشوری بود که در دهه ۸۰ شمسی، با رونمایی از موشک بالستیک ضد کشتی خلیج فارس، به جمع محدود کشورهای دارای فناوری موشک بالستیک ضد کشتی پیوست؛ اکنون ارتش یمن نیز که همواره نیروهای مسلح کشورمان را به عنوان حامی اصلی جریان مقاومت در منطقه الگوی خود قرار میدهند، با رونمایی از موشک بالستیک ضد کشتی “فالق۱” به سومین کشور دارنده این مدل سلاح تبدیل شدند.
موشک فالق۱ دارای بردی بیش از ۲۰۰ کیلومتر بوده و از سر جنگی مجهز به کاوشگر اپتیکی_حرارتی بهره میبرد.
خاطرات تلخ ناوگان دریایی ائتلاف سعودی-امریکایی از موشکهای یمنی
از زمانی که ناوشکن USS Cole نیروی دریایی امریکا در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط قایق انتحاری نیروهای سازمان القاعده هدف قرار گرفته و شدیدا آسیب دید، متجاوزین به خاک یمن به خوبی دریافتند که در سواحل و آبهای این کشور نمی توانند اوقات آرامی را سپری کنند.
در سالهای ابتدایی جنگ یمن، نیروی دریایی ائتلاف سعودی با همراهی برخی ناوهای جنگی امریکایی تلاش می کردند تا با محاصره کامل دریایی کشور یمن مانع از کمکرسانی به این کشور شوند؛ اما این تصمیم عواقب سخت و سنگینی برای آنها در پی داشت.
ناوهای HSV-۲ Swift، الحسبه و الظفره نیروی دریایی امارات و ناوچه کلاس المدینه نیروی دریایی عربستان توسط موشکهای ضد کشتی و قایق های انتحاری انصارالله یمن هدف قرار گرفته و دچار نابودی یا آسیب شدید شدند تا ائتلاف سعودی فاصله خود از سواحل تحت کنترل انصارالله را به بیش از ۵۰ کیلومتر افزایش دهد.
در ماه اکتبر ۲۰۱۶ میلادی دو ناوشکن امریکایی USS Mason و USS Ponce از کلاس آرلی برک وارد آبهای تنگه باب المندب شده تا به حمایت اطلاعاتی از نیروی دریایی ائتلاف سعودی بپردازند.
پس از اینکه دو ناو مذکور به آبهای ساحلی بندر المخا که در آن زمان تحت کنترل انصارالله قرار داشت نزدیک شدند ناگهان هشدار حملات موشکی در سیستم های راداری هر دو ناو فعال میشود.
خدمه ناوشکن Mason بلافاصله دو تیر موشک استاندارد مدل SM۲ و یک تیر موشک سی اسپارو (ESSM) ب سمت موشک های ضد کشتی مهاجم شلیک میکنند اما تمامی موشکهای پدافندی امریکایی در اصابت موفق به اهداف خود ناکام مانده و دو ناوشکن در معرض خطر جدی قرار میگیرند.
در این هنگام خدمه ناو امریکایی، سامانه جنگ الکترونیک و پرتابه های سازنده اهداف کاذب راداری Nulka را فعال میکنند.
بر اساس ادعای خدمه ناوهای امریکایی، موشک های ضد کشتی شلیک شده توسط اخلال الکترونیک منحرف میشوند، اما پس از این واقعه نیروی دریایی امریکا منطقه عملیات خود را به آبهای دریای عرب و اقیانوس هند محدود کرده و دیگر هرگز در تنگه باب المندب و سواحل دریای سرخ به مناطق تحت کنترل انصارالله یمن نزدیک نشدند.
بنا بر ادعای منابع امریکایی هر دو موشک شلیک شده یمنی ها از نوع C۸۰۱/۸۰۲ چینی بودند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس، عبدالعزیز بن حبتور نخست وزیر دولت نجات ملی یمن امروز دوشنبه تأکید کرد که دشمنان انتظار نداشتند که ملت یمن طی هفت سال، مقاومت کند و نهادهای حکومتی همچنان پابرجا بماند.
خبرگزاری رسمی یمن (سبأ) به نقل از بن حبتور گزارش داد، دشمنان فکر میکردند که یمن، لقمه آسانی خواهد بود و بسیار زود خواهند توانست این جنگ را به سود خود به پایان برسانند.
وی با بیان اینکه در هشتمین سال از این جنگ، یمن منسجمتر و قدرتمندتر شده است، تصریح کرد، در نشست اخیر جده، دشمنان تلاش کردند جنگ علیه یمن را یک جنگ داخلی جلوه دهند و میکوشند بر واقعیت تجاوز وحشیانه خود سرپوش بگذارند.
شبکه خبری المیادین هم به نقل از نخست وزیر یمن گزارش داد، یمن درباره تنگه باب المندب، حرف آخر را میزند تا هویت عربی دریای سرخ را در برابر توطئه آمریکا حفظ کند.
وی در پایان خاطر نشان کرد، باب المندب گذرگاه بینالمللی است، ولی بخشی از اراضی یمن است و اجازه نخواهیم داد، دریای سرخ به دریاچه اسرائیلی بدل شود.
در همین راستا، وزارت خارجه یمن هم شنبه هفته جاری در بیانیهای به سفر جو بایدن رئیسجمهور آمریکا به منطقه غرب آسیا، واکنش نشان داد و گفت که این سفر در راستای ایجاد فضای منطقهای به نفع رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
وزارت خارجه دولت صنعاء در ادامه تأکید کرد: «دولت آمریکا صداقت ندارد و دیگر نمیتواند به فریب و گمراه کردن مردم یمن و امت اسلامی ادامه دهد. هر دیدار یا فعالیتی از جانب آمریکا در راستای نقض حقوق مردم منطقه به خصوص مردم فلسطین مردود و محکوم است.»
وزارت خارجه دولت نجات ملی خاطر نشان کرد که سفر جو بایدن به منطقه در راستای طرح و پروژه آمریکا در منطقه برای ایجاد ساختاری در راستای منافع رژیم صهیونیستی است تا به جای این رژیم مبارزان با آن به عنوان دشمن معرفی شوند.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است