توئیتر

ابراز رضایت ترامپ از تغییر مالکیت توئیتر

ابراز رضایت ترامپ از تغییر مالکیت توئیتر



رئیس جمهور سابق آمریکا با ابراز خوشحالی از تغییر مالکیت شرکت توییتر، گفت که «توییتر حالا با دستانی عاقل اداره می‌شود»؛ وی همچنین مالکان قبلی این شبکه اجتماعی را روان‌پریش و مجنون خواند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، به نقل از رویترز، پس از آنکه ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی سرانجام پس از کشمکش‌های طولانی شرکت توئیتر را خریداری کرد، دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا که پس از یورش حامیانش به ساختمان کنگره این کشور در ششم ژانویه ۲۰۲۱، حساب کاربری وی در این شبکه اجتماعی بسته شده بود، نسبت به تغییر مالکیت توئیتر واکنش نشان داد.

وی که هم‌اکنون در شبکه اجتماعی خود موسوم به «حقیقت جمعی / Truth Social» فعالیت می‌کند، نوشت: خیلی خوشحالم که توئیتر حالا به دستانی عاقل سپرده شده و دیگر چپ‌گرایان روان‌پریش و مجنونِ افراطی که به راستی از کشورمان متنفرند، آن را اداره نمی‌کنند.

بلافاصله پس از انتشار خبر تغییر مالکیت توئیتر، گمانه‌زنی‌ها درباره بازگشت ترامپ به توئیتر به نقل محافل خبری بدل شد. ماسک به رفع انسداد حساب کاربری ترامپ اشاره کرده اما ترامپ شخصاً درباره بازگشت به این پلتفرم چیزی نگفته است.

ترامپ پیش از این گفته بود که شبکه اجتماعی خودش، «هم ظاهر بهتری داشته و هم بهتر کار می‌کند» و همچنین گفته بود که به توئیتر برنمی‌گردد.

حساب کاربری ترامپ در توئیتر پس از حمله حامیان وی به ساختمان کنگره آمریکا در ششم ژانویه ۲۰۲۱، تعلیق شد. حمله‌ای که با هدف جلوگیری از تأیید نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا و اعلام پیروزی جو بایدن، انجام شد و شمار زیادی کشته و زخمی برجای گذاشت.

ماسک که ریاست شرکت «تسلا» را نیز برعهده دارد، یکی از ثروتمندترین اشخاص جهان محسوب شده و پس از ماه‌ها دعوی حقوقی با توئیتر، سرانجام امروز (جمعه) این شبکه محبوب را به قیمت ۴۴ میلیارد دلار خرید و پس از اتمام معامله، در توئیتر نوشت «پرنده آزاد شد.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ابراز رضایت ترامپ از تغییر مالکیت توئیتر بیشتر بخوانید »

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم



دنبال این هستم که استادان را چهره کنیم تا علوم سیاسی دنیا تحت تاثیر آموزه های اساتید عالم و درست‌کار باشد. باید تلاش کنیم چند نفر از اساتید و برجستگان کشورمان را در یوتیوب چهره کنیم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – آقا مهدی را در چند برنامه فرهنگی دیده بودم و تسلطش بر مباحث فرهنگی و سیاسی برایم جالب بود. قرار گفتگو اگر چه بارها به دلایل مختلف به تأخیر افتاد اما بالاخره صبح یک روز تابستانی، در یکی از طبقات حوزه هنری توانستیم در فضایی آرام بنشینیم و دو ساعت گپ بزنیم. تمام تلاشمان این بود که از کلام آقا مهدی، به ویژگی‌های پدر شهیدش پی‌ببریم. او که تسلط خوبی بر مباحث مربوط به جریان مقاومت اسلامی داشت، از این منظر به خوبی توانست شخصیت پدرش را از کودکی تا شهادت برای ما ترسیم کند. این گفتگوی طولانی در چندین قسمت بدون کم و کاست تقدیمتان می‌شود و آنچه پیش روی شماست، ششمین و آخرین قسمت از آن است.

قسمت های قبلی گفتگو را اینجا بخوانید؛

عمو و پدرم همزمان در سوریه می‌جنگیدند

برگزیده قدرتمند آزمون سپاه + عکس

پدرم قبل از «داعش» به حساب «پژاک» رسید + عکس

آخرین نفری بودم که متوجه شهادت پدرم شدم

می‌خواهم دو برابر پدرم تکفیری‌ها را نابود کنم

فرزند شهید: من خیلی با فرزندان شهدا ارتباط دارم.

**: جالب است… شما الان وضعیت خانواده شهدای مدافع حرم را چطور ارزیابی می کنید؟

فرزند شهید: درباره این خانواده ها حرف زیاد است اما مهمترین حرف این است که بنیاد شهید و بخش فرهنگی سپاه باید یک سری اقامات ویژه ای انجام بدهد در حالی که احساس من این است که در این زمینه ضعف هایی وجود دارد. این درباره خانواده شهدا است و البته به طور خاص، شهدای مدافع حرم. کار فرهنگی و کارهایی که تولید فکر کند و گفتمان آن‌ها را ارتقا بدهد و از هر جهت پشتیبانی کند، مهم است. حمایت از این خانواده‌ها نه در آن حدی که به هر حال تبعیضی پیش بیاید، یا کسی بخواهد سوء استفاده کند، لازم است اما متاسفانه در دستور کار نیست.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: در این باره می شود بیشتر توضیح بدهید؟ این که در دستور کار نیست یعنی اصلا حمایتی وجود ندارد؟

فرزند شهید: چرا، منظورم این بود که حمایت باید هوشمندانه باشد. مثلا یک حمایتی داریم که گاهی جلوی یک چیز را گرفتن، معنای حمایت پیدا می کند. در بین خانواده شهدای مدافع حرم کسانی را داریم تبدیل به سلبریتی شده‌اند که این شایسته نیست. باید حرف‌هایشان را بزنند اما تبدیل شدن به سلبریتی در این حیطه، شاید منجر به اتفاقاتی بشود که همه خانواده‌ها از آن ضربه ببینند.

**: یعنی نگاه به شهدای مدافع حرم باید متوازن باشد. جایی اگر کسی خیلی در حال دیده شدن است، ممکن است چالش‌هایی را به همراه داشته باشد.

فرزند شهید: بله. این نکته مهمی است.

از نظر درسی و تحصیلی هم باید بنیاد شهید و سپاه، پیگیری‌های بیشتری کند چون این فرزندان شهدای مدافع حرم در سنینی هستند که می توانند روی آن ها کار کنند. اکثرا از من کوچکترند و فرصت خوبی برای اقدامات فرهنگی و درسی برای آن ها وجود دارد. بعضی از آن ها وارد حیطه های مختلفی شده اند. مثلا فلان فرزند شهید وارد حیطه‌هایی شده است که در شأن فرزند شهید نیست یا این که می تواند وارد فعالیت هایی بشود که مانع درس و تحصیل او نشود. محیط‌هایی که دور خانواده شهدا ایجاد شده را باید مدیریت کنند.

**: یک تجربه ناموفق هم در زمینه فرزندان شهدای جنگ تحمیلی داشتیم که بنیاد شهید آنقدر تلاش می کرد جای خالی پدرانشان را پر کند که اثر عکس گذاشت و در برخی موارد، نتیجه نداد. در برخی مواقع مانع می شد که این فرزندان، روی پای خودشان رشد کنند. این هم یکی از چالش‌های مهم است. یعنی مراقبت باید خیلی هوشمندانه باشد.

فرزند شهید: روایتی داریم که «ابن العلما، نصف العلما» که حرف درستی است. واقعا وقتی کسی در خانواده ای باشد که پدرش شهید شده باشد، این ظرفیت وجود دارد که خودش هم مثل شهدا عمل کند. این را باید پرورش بدهیم و از این فرصت استفاده کنیم.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

یا مثلا بعضی از مشکلاتی که خانواده شهدا دارند واقعا نادیده گرفته می شود؛ مخصوصا شهدای مدافع حرمی که در شهرستان ها هستند. در تهران معمولا رسیدگی‌ها خوب است اما در شهرستان ها خانواده‌هایی را می‌شناسم که واقعا مشکلات متعددی دارند و کسی هم نیست که این‌ها را هواداری کند. یا گاها ارتباطی ندارند یا اگر خود مجموعه های مختلف دوست دارند به این ها کمک کنند و خودشان را خدمتگزار این خانواده ها می دانند اما ارتباطی وجود ندارد و ساماندهی‌هایی نیاز دارد که وظیفه نهادهای مختلف است که ان شا الله آن ها هم بتوانند کار خودشان را انجام بدهند.

**: شما با ارتباط هایی که با فرزندان شهدا دارید هیچ موقع به فکر یک تشکلی رسمی برای پیگیری کارها نیفتاده اید؟

فرزند شهید: به نظر من برای سن و سال این فرزندان، این کار به مصلحت نیست. حتی اگر به حضرت آقا هم این حرف را بزنیم، واقعا قبول نمی کنند و هنوز موقعش نیست.

**: پس بیشتر ارتباطاتتان دوستانه بوده.

فرزند شهید: نباید به این‌ها که سن و سالشان کم است، موقعیت بیشتر از حدشان داد چون ممکن است مخرب باشد. الان اگر چند نفر از فرزندان شهدای مدافع حرم با هم جمع بشوند به راحتی می توانند کارهایی بکنند که ممکن است آسیب هایی برایشان داشته باشند.

شما که جزو فرزندان شهدا هستید چرا در گروه فرزندان شاهد توییتر فعالیت نمی کنید؟

**: من کلا نتوانستم با فضای توییتر ارتباط برقرار کنم. ابتدا می شنیدم که توییتر فضای نخبگانی دارد و خیلی از رفقا می گفتند که محتواهای تولیدی‌ام را به توییتر ببرم. مخصوصا کم بودن کاراکترهای توییتر باعث می شد که در آنجا متن های فاخری ببینم و محرک خوبی برای حضور من بود. اما هیچ وقت یخم با این فضا نگرفت. بعد که آمدیم جلوتر، احساس کردم سلامتی که پیامرسان‌های دیگر دارند، توییتر ندارد.

فرزند شهید: البته به نظر یوتیوب هم فضای خوبی برای انتشار مطالب مناسب و جریان سازی انقلابی است. من الان به این سمت رفته‌ام که آدم هایی را برای یوتیوب تربیت کنم.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: که بتوانند محتوا تولید کنند…

فرزند شهید: بله. یک چیزی هم بگویم؛ کسی اگر بخواهد از نظر اقتصادی درست بشود و وضعش خوب بشود، از لحاظ این که چهره بشود و از لحاظ این که حرفش در دنیا بگیرد، از الان باید یوتیوب را در اختیار خودش بگیرد و حتی اگر یک ثانیه هم تاخیر کند، ضرر کرده است.

این به خاطر تحلیل های من است که نشسته ام و بررسی کرده ام. الان اگر به افق های رسانه ای یوتیوب نگاه کنید؛ در افق ده ساله خودش گفته که ما در ده سال آینده دیگر دانشگاهی نخواهیم داشت و هوش مصنوع یوتیوب می گوید که آقای فلان در داخل یوتیوب، فیلم فلان درس ها را نگاه کرده اند، فلان واحد را پاس کرده اند و مدرک کارشناسی‌ را باید به او بدهیم.

ما در ده سال آینده دانشگاهی به نام دانشگاه تهران که برویم سر کلاس، نخواهیم داشت…

**: آنقدر که شما آموخته اید نشان می دهد که چه مدرکی شایسته شماست. و نشان می دهد که چقدر آگاهی دارید…

فرزند شهید: بله.

**: خیلی عجیب است.

فرزند شهید: ممکن است جایی آزمون هم بگذارد ولی به طور کلی همین سیستم را دارد.

**: یعنی نوع جستجو و نوع انتخاب ویدئوها، سطح شما را نشان می دهد.

فرزند شهید: الان جستجوهای شما در یوتیوب که انجام می دهید، بقیه محتواهایی که نشان می دهد هم مبتنی بر همان جستجوها است.

**: البته بیشتر پلتفرم‌ها همین طور است.

فرزند شهید: مثلا با ۲۰ جستجوی شما متوجه می شود که در چه فضای فکری می اندیشید و با ۱۰۰ جستجو، کلا وضعیت شما را هم می فهمد و اگر ۲۰۰ جستجو کنید، حتی می تواند تشخیص بدهد که مثلا احتمال دارد شما چقدر خشونت‌زا باشید یا حرکات خاصی انجام بدهید.

**: یا متفکر باشید؛ یا ورزشکار باشید…

فرزند شهید: همه چیز را مشخص می کند. افق سه سال اینده این است که الان وقتی داخل یوتیوب حرف می زنید، زیرش با استفاده از هوش مصنوعی و مترجم گوگل، متن را زیر گفته شما همزمان ترجمه می کند. مردم دنیا دیگر لازم نیست برای شنیدن حرف شما، زبان یاد بگیرند بلکه می توانند حرف شما را با زبان خودشان بخوانند.

یا در افق ۵ ساله این است که همزمان صحبت شما، یک نفر بیاید و صحبت های شما را به صورت صوتی دوبله کند و در افق ۱۰ ساله این است که همزمان که دارید صحبت می کنید، صدای شما را بگیرد و با صدا و لحن شما، آن متن را ترجمه کند.

با این حساب، آموزش زبان کنسل می شود و آموزش های دانشگاهی هم از این فرم سنتی در می آید. این کار درآمدزا هم هست چرا که هر ویدئویی که بسازید، به تعداد هر بازدیدی که بگیرد،‌ به شما پول می دهد و می تواند درآمدزا هم باشد.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: البته این به خاطر جذب تعداد بیشتری از مخاطبان است.

فرزند شهید: من هم موافقم که یوتیوب رفع فیلتر شود تا مردم بتوانند از این بستر استفاده کنند.

مثلا می دانید که سرود «سلام فرمانده» چگونه در کل کشور و دنیا فراگیر شد؟ سه ماه اولی که در ایران بود، فراگیری این سرود زیاد نبود .

**: البته همان اولین باری که این سرود را شنیدم، فهمیدم که از نظر ملودی و شعر، می تواند مورد توجه قرار بگیرد.

فرزند شهید: اما در سه ماه اول، اتفاق خاصی برایش نیفتاد. الان علمای نجف هم به سمت یوتیوب رفته اند. یک بنده خدایی سرود سلام فرمانده را در یوتیوبش آپلود کرده بود و از همان راه، توانسته بود این سرود را در کل جهان ترند کند. نگاه نکنید که ما در ایران در چند پلتفرم هستیم در حالی که ۹۰ درصد کشورهای دنیا در یوتیوب فعالیت می کنند.

**: فضای ابری و پیامرسان اجتماعی هم دارد و تعاملی است؟

فرزند شهید: بله.

**: چیزی که در ذهن ما از یوتیوب هست، فقط اشتراک‌گذاری ویدئو است.

فرزند شهید: نه. خیلی کارهای مختلفی در آن بستر انجام می شود. مثلا فضای سیاسی کشور ما در توییتر است. اگر در توییتر مطلبی را بنویسید، این مطلب ۲۴ ساعت مهلت دارد که دیده بشود و اگر دیده نشود، به قهقرا می رود. در اینستاگرام اگر مطلبی را بنویسید، اگر ظرف سه روز دیده شد، فراگیر می شود اما اگر دیده نشد، دیگر امیدی به آن نیست ولی در یوتیوب با هوش مصنوعی که دارد، می تواند تشخیص بدهد شما دنبال چه محتوایی می گردید و ممکن است محتوایی را از ۱۵ سال پیش برای شما بیاورد. این خیلی مهم است.

یادم هست یک کلیپی بود که هفت سال پیش در یوتیوب منتشر کرده بودند و ناگهان متناسب با یک مسئله روز در جهان، بالا آمد و خیلی دیده شد.

من الان تلاش خودم این است و با کمک نهاد رهبری در دانشگاه ها دنبال این هستم که استادان را چهره کنیم تا علوم سیاسی دنیا تحت تاثیر آموزه های اساتید عالم و درست‌کار باشد.

ما در هر زمینه ای که هستیم، باید تلاش کنیم چند نفر از اساتید و برجستگان کشورمان را در یوتیوب چهره کنیم.

من یک روز حساب کردم و تا جایی که توانستم ۲۰۰ اجرای متفاوت از «سلام فرمانده» جدید را دیدم که حتی خودمان هم در اینستاگرام ندیده بودیم! الان گروهی را در یک مدرسه رسانه ای شکل داده‌ام و به آن ها گفته ام که صفحه ای برای سلام فرمانده ایجاد کنید و از یوتیوب، این اجراها را به سایر پیامرسان‌ها انتقال بدهید.

الان به زبان ترکی و کردی شمال عراق هم این سرود خوانده شده که بسیار شنیدنی است.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: ان شا الله یک نشست دیگر هم با شما خواهیم داشت که بیشتر درباره مسائل سوریه با شما صحبت کنیم. از همکاری‌تان بسیار ممنونم.

فرزند شهید: من در حال حاضر منابعی جمع می کنم از منابع سوری و لبنانی تا بتوانم در این زمینه به اطلاعات دست اولی برسم. من هم از شما ممنونم

*میثم رشیدی مهرآبادی

پایان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم بیشتر بخوانید »

خطری که چپ و راست نمی‌شناسد!

خطری که چپ و راست نمی‌شناسد!



از دولت و مجلس درخواست می‌کنیم،با تخصیص بودجه مناسب و استخدام و مشورت گرفتن از نخبه‌هایی که بحمدالله در جامعه کم نیستند،ضمن بهبود عملکرد پیام‌رسان‌های داخلی قوانینی تصویب شود که این فضا سامان یابد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

اوایل آذرماه سال گذشته یعنی زمانی که دولت آقای رئیسی به تازگی مستقر شده بود، در همین ستون، طی یادداشتی با عنوان «آقایان وضع موجود بخوانند» نوشتیم، ایشان در دوران ریاست جمهوری خود با دو چالش جدی مواجه خواهد شد:

یک) وضع موجود و دو) عاملان وضع موجود.

این را هم گفتیم که، وضع موجود را می‌شود با تلاش و پشتکار و فداکاری و استفاده از مدیران جوان، کارکشته، دلسوز و انقلابی جبران کرد اما، برخی از عاملان وضع موجود، کسانی نیستند که بشود به این سادگی‌ها، از شرشان خلاص شد. آنها هستند تا نگذارند. چون استقرار دولت آقای رئیسی چه بخواهیم چه نخواهیم، «بازگشت کشور به ریل انقلاب» تفسیر شده، آنها بنا بر آن ماهیت و فلسفه وجودی‌شان، نمی‌توانند موفقیت چنین دولتی را ببینند چرا که «موفقیت چنین دولتی یعنی، اشتباه بودن مسیری که آنها ۸ سال به تاخت رفتند.» 

حالا ۱۴ ماهی می‌شود که از تشکیل دولت سیزدهم گذشته، و کارهای بزرگی هم برای عبور از وضع موجود و جبران ۸ سال کم‌کاری شده اما برخی از عاملان وضع موجود، شبانه‌روز مشغولند… 

این طیف در همین ۱۴ ماه، از هیچ اقدامی برای شکست این دولت دریغ نکرده‌اند، و در جاهایی هم که نتوانسته‌اند مانع از پیروزی شوند، دستاوردها را یا مصادره کردند یا به هیچ انگاشتند.

کار به جایی رسید که افرادی را در رسانه‌هایشان گماردند تا کلمات و جملات مسئولین را «آنالیز» و از بین آنها، خطای لفظی بیرون بکشند و رسانه‌ای کنند. کافی بود مسئولی به جای فتحه، کسره به کار ببرد، تا بر سرش آوار شوند!

در سقوط این جریان سیاسی همین‌بس که کارشان از دادن نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» رسید به ایراد گرفتن از طرز نشستن یا ایستادن یک دیپلمات، یافتن سوتی‌های کلامی چهره سیاسی رقیب و آوردن تمام ظرفیت رسانه‌ای به میدان برای گفتن اینکه فلانی حین کمک به سیل‌زده‌ها، چکمه نپوشیده بود!

حالا چند هفته‌ای است که، با فوت یک دختر جوان و انتقال مخفیانه خبر تحریف‌شده آن به آن‌سوی مرزها و نزد رسانه‌های عقب‌مانده‌ترین رژیم‌های عربی- رژیمی که شهروندانش را به جرم لایک کردن یک پست به ۱۵ سال زندان محکوم می‌کند- کشور عزیزمان ایران را به آشوب کشیدند.

راز تلاش‌های بی‌وقفه‌شان برای سر و سامان نگرفتن فضای بی‌دروپیکر مجازی حالا کاملا «رو» شده. فقط در چنین فضای بی‌دروپیکری است که می‌توان، هر دروغی را گفت، رأی جمع کرد، دموکراسی را به فساد کشاند، فساد و دزدی را رواج داد، و همزمان در قامت یک کارشناس دلسوز مسائل اجتماعی ظاهر شد و شرایط را نقد کرد و نسخه پیچید! خدا رحمت کند شهید بزرگوار مرتضی مطهری را. 

درباره همین قماش است که می‌گوید «منافق کسی است که فکر و اندیشه‌اش یک‌جور می‌گوید و زبانش جور دیگر، درست بر ضد آن، احساسات و عواطفش در یک جهت است، ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگر» و امام علی(ع) هم درباره همین‌هاست که می‌فرمایند: «شر الأخلاق الکذب و النفاق» «بدترین خوی‏ها، دروغگویی و دورویی است.»

ممکن است گفته شود، انسانند و انسان ممکن‌الخطاست. در پاسخ باید گفت وقتی این خطاها زیاد می‌شود، دیگر خطا دانستن آن خطاست.

وضعیت برخی از این مدعیان اصلاحات (نه همه آنها) مثل وضعیت آن دانش‌آموز زرنگی است که بنا به دلایلی، تمام پاسخ‌های آزمون ۴ جوابی را «غلط» زده بود. معلم با استناد به این منطق که «فقط کسی می‌تواند پاسخ تمام ۴۰ سؤال را غلط بزند که، پاسخ‌های درست را بداند» متوجه عمدی بودن آن شد و…

می‌خواهیم بگوییم، وقتی اقدامات، تحلیل‌ها و راه‌حل‌های یک جریان خاص سیاسی، تماما غلط از آب درمی‌آید، وقتی مواضع، راه‌حل‌ها، انتخاب اهداف برای حمله و حتی بعضا روش‌های یک جریان سیاسی خاص با مواضع، راه‌حل‌ها، و انتخاب اهداف دشمن «مو» نمی‌زند، قطعا عمدی در کار است و کار فراتر از اشتباه سهوی یا جهل و نادانی است.

این سؤال، واقعا سؤال مهمی است: «چرا مواضع، خواسته‌ها و بعضا حتی روش اپوزیسیون داخل و برخی اصلاح‌طلبان با دشمن مو نمی‌زند؟» تمام این خیانت‌ها و شعبده‌بازی‌های رسانه‌ای برای انجام و «شدن»، بستر می‌خواهد و بستر آن تاکنون «فضای بی‌دروپیکر رسانه» بوده است.

تمام دنیا برای فضای مجازی، درست مثل فضای حقیقی «قانون» وضع کرده‌اند و با متخلفان به شدت برخورد می‌کنند.

تکرار مکررات است اما چاره‌ای نیست پس بخوانید:

طی همین روزهای گذشته، پارلمان ترکیه قانون جدیدی را تصویب کرد مبنی بر این که، هرگونه انتشار اطلاعات یا اتهامات غلط در فضای مجازی با ۳ سال زندان مواجه خواهد شد.

یا دولت آلمان پیام‌رسان تلگرام را به‌دلیل «نقض قوانین» این کشور درباره مطالب مجرمانه مبلغ ۵ میلیون دلار جریمه کرد. در آلمان سایت‌های پرکاربرد مانند فیس‌بوک، گوگل، توئیتر نیز از لحاظ حقوقی ملزم هستند که یک دفتر محافظت حقوقی در خاک همین کشور دایر کنند و این دفتر باید به‌طور ۲۴ ساعتی در ۳۶۵ روز سال فعال باشد.

همچنین براساس قوانین محلی آلمان، فعالیت‌ها و نشر مطلب در مورد حزب نازی خلاف قانون محلی کشور آلمان بوده و از این‌رو این کشور Google را مجبور کرده تا مطالبی را که در این خصوص در موتور جست‌وجو خود نشان می‌دهد، حذف کند.

افزون بر این آلمان را می‌توان از کشورهای پیشتاز اروپایی در حمایت از حقوق کودکان در فضای مجازی دانست. اپراتور اصلی کشور آلمان اولین کشوری بود که آیین‌نامه توافقی اپراتورهای همراه برای حمایت از کودکان را در سال ۲۰۰۵ امضا کرد.

طبق این آیین‌نامه اپراتورهای موبایل موظف می‌شوند که دسترسی به مطالب غیرقانونی را محدود کنند و با تعبیه نظام‌های شناسایی، برخورد نکردن کاربران زیر سن قانونی با مطالب پورنوگرافی را تضمین کنند. حالا شما به پاسخ این دو سؤال فکرکنید:

 الف) در فضای مجازیِ مورد علاقه این طیف سیاسی فعال در کشورمان، چیزی هست که فرد در لحظه اراده کند و نیابد؟ ب) شما کشوری را سراغ دارید که بر فضای مجازی‌اش، قانون جنگل حاکم باشد؟! فقط یک نمونه نام ببرید. از انگلیس و آمریکا و هند بگیر تا فرانسه و آلمان و ترکیه و روسیه و… همه قوانین سِفت و سختی برای این فضا به تصویب رسانده و اجرا می‌کنند.

به‌عنوان یک نمونه دیگر به قوانینی که در کره‌جنوبی برای این فضا وضع‌شده می‌پردازیم: این کشور نیز فضای مجازی‌اش به‌شدت تحت نظارت و مدیریت است.

اعمال مدیریت در فضای مجازی کره‌جنوبی از طریق دو کمیته اصلی انجام می‌شود: کمیته ارتباطات کره (KCC) و کمیته استانداردهای ارتباطات کره(KCSC).

اولین‌بار KCC در سال ۲۰۰۸ تأسیس و مسئول تنظیم مقررات همه رسانه‌ها شد. KCSC درواقع یک کمیته است که درون KCC تعریف شده و تنها مسئولیت تنظیم مقررات اینترنت و فضای مجازی را دارد. KCC به نظر می‌رسد به هر محتوایی که باید نظارت شود، نظارت دارد.

مواردی از قبیل برهنگی و محتواهای مستهجن، مواد مضر برای افراد زیر سن قانونی، تقلب در اینترنت، موارد مربوط به ستایش کره‌شمالی و محتواهای ضددولتی و ضدقوای نظامی. هنگامی که چنین محتوایی یافت می‌شود، KCSC درخواست می‌کند تا محتوا حذف شود.

در مورد فساد اقتصادی، گفته می‌شود در کنار قلع‌وقمع مفسدان اقتصادی، باید زمینه‌ها و سرچشمه‌های بروز فساد هم خشکانده شود چرا که صِرف محاکمه فاسد- تا زمانی که زمینه بروز فساد هست- 

تاثیر زیادی نخواهد داشت. این منطقِ درست، درباره تخلفات در حوزه فضای مجازی نیز کارکرد دارد. پاشنه آشیل جریان‌هایی که در «فضاهای بی‌دروپیکر مجازی» تنفس می‌کنند، قانونمند شدن این فضا و از آن مهم‌تر، اجرای این قوانین است.

پیش از این گفته‌ایم، دوباره از دولت و مجلس محترم درخواست می‌کنیم، با تخصیص بودجه مناسب و استخدام و مشورت گرفتن از نخبه‌هایی که بحمدالله در جامعه کم نیستند، ضمن بهبود عملکرد پیام‌رسان‌های داخلی قوانینی تصویب شود که، این فضا که به قول رهبر انقلاب «حقیقتا [تبدیل] به قتلگاه نوجوانان و جوانان شده است» سر و سامان یابد.

یا ادامه فعالیت پیام‌رسان‌های خارجی درست مثل سایر کشورهای دنیا، فقط و فقط مشروط به پذیرش شرایط و قوانین جمهوری اسلامی ایران شود.

شاید دوستان دلسوزی مخالف این پیشنهادات باشند و دلایلی هم برای مخالفت خود داشته باشند. می‌شود دلایل آنها را هم شنید.

اما این دوستان مخالف به این نکته هم حتما توجه داشته باشند که، تکنولوژی رسانه هم مثل بسیاری از تکنولوژی‌ها، در کنار فواید بی‌شمارش، مضرات و خطراتی هم دارد و این مضرات و خطرات وقتی به سراغ مثلا کودکان می‌رود، نگاه نمی‌کند والدین این کودک، اصلاح‌طلب هستند یا اصولگرا و انقلابی یا غیرانقلابی. سَوا نمی‌کند، درهم ضربه می‌زند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خطری که چپ و راست نمی‌شناسد! بیشتر بخوانید »

مرد میدان‌های سخت!

جنبش رباتیکی



واشنگتن پست در تحلیل و تفسیر وقایع اخیر ایران فاش ساخت: فرماندهی نظامی سنتکام آمریکا، تعداد زیادی حساب جعلی مجازی را ضد ایران سازماندهی کرده است تا هرچه بیش‌تر ناآرامی‌ها را تحریک کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی نوشت:

۱- در تحلیل وقایع اخیر به یک واقعیت می‌رسیم و آن؛ «جنبش رباتیک» است این جنبش نه «سَر» دارد نه «تَه»!

جیمز دور، فعال رسانه‌ای آمریکا می‌گوید : ۸۰ درصد حساب‌های توییتری، ربات و غیرواقعی هستند. وی معتقد است علاوه‌بر توییتر بقیه شبکه‌های مجازی هم گرفتار وضع نسبتاً مشابهی هستند.

واشنگتن پست در تحلیل و تفسیر وقایع اخیر ایران فاش ساخت: فرماندهی نظامی سنتکام آمریکا، تعداد زیادی حساب جعلی مجازی را ضد ایران سازماندهی کرده است تا هرچه بیش‌تر ناآرامی‌ها را تحریک کند.

سی ان ان هم چندی پیش سویه دیگری از این «جنبش رباتیک» را رونمایی کرد.

سی ان ان در مطلبی تحت عنوان؛« جنگ روایتها در مورد ایران در شبکه های اجتماعی» فاش ساخت؛ موج هشتکی مهسا امینی در فضای توئیتر مصنوعی و روبات محور است.

۲- این‌که برخی در داخل برای برون رفت از وقایع اخیر «گفت‌وگو» را توصیه می‌کنند یا می‌دانند «ربات» اهل گفت‌وگو نیست یا نمی‌دانند. که در هر دو حالت به فرمان «ربات» عمل می‌کنند.

۳- روزنامه‌های زنجیره‌ای مرتبط با اصلاح‌طلبان تندرو در فتنه اخیر با همسویی شبکه‌های اپوزیسیون و معاند فارسی‌زبان و شبکه‌های صهیونیستی و آمریکایی بخشی از این ارتش رباتیک را در جورچین ارتش رسانه‌ای غرب تشکیل می‌دادند . ایضا برخی به اصطلاح رجال سیاسی و مذهبی که با صدور بیانیه و توییت‌پراکنی در این جورچین نقش‌آفرین بودند.

۴- یکی از اهداف جنگ رباتیک، رونمایی از تحریم‌های جدید علیه ملت ایران نه با برچسب فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بلکه با برچسب «نقض حقوق بشر» و «نقش آزادی‌های سیاسی» بود. رئیس‌جمهور آمریکا و رئیس‌جمهور فرانسه و اتحادیه اروپا در حمایت از فتنه‌گران و تجزیه‌طلبان و در اعمال این تحریم‌ها چون ربات عمل کردند.

۵- سیا و MI۶ و سرویس امنیتی فرانسه و آلمان در ایران زیر نظر میز ایران در موساد عمل می‌کنند پروژه این میز «ضربه هزار خنجر» است. هرجا کم می‌آورند از ربات‌ها در فضای مجازی و حقیقی استفاده می‌کنند.

جمع جبری ضربات خنجری آنها یک سوم ضربات حماس و حزب‌الله به رژیم صهیونیستی هم نیست. صهیونیست‌ها حالا حالاها کار دارند. سربازان امامین انقلاب اسلامی پشت دروازه های سرزمین های اشغالی در سوریه، لبنان و غزه سنگر گرفتند، وقت مقتضی ضربه خود را وارد می‌کنند.

آنها ربات نیستند اما در اولین گام پاسخ ربات‌ها را در میدان می دهند. سعودی‌ها در جنبش رباتیک سعودی اینترنشنال هم از این پاسخ بی‌بهره نخواهند بود.

۶- ملت بصیر ایران در این سه هفته نشان دادند توانایی تبدیل جنگ «ذهنی» به جنگ «عینی» را دارند. سنگ‌ها را از هرجا که پرتاب شده به همان نقطه پرتاب خواهند کرد.

۷- «سَر» و «ته» جنبش رباتیک و نیز سازمان اغتشاش و آشوبگری چه از جنس داخلی و چه از جنس خارجی آن، زیر ضربه اطلاعاتی نهادهای امنیتی ایران هستند. آنها به زودی از نفس خواهند افتاد. آنچه پس از گردوغبار این جنبش باقی خواهد ماند ایران مقتدر، ایران در مسیر پیشرفت، ایران آباد ، ایران امن با مردمی بصیر و شجاع که لحظه‌ای را برای صیانت از عزت، عظمت و استقلال کشور از دست نخواهد داد.

۸- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم ، مسئولان کشور و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی فرمودند: «هندسه سیاسی دنیا در حال تغییر است . جبهه مقاومت در دنیای اسلام شکل گرفته است. دنیای جدیدی در حال شکل‌گیری است.»

دنیای جدید را با «ربات» نمی‌شود تغییر داد. پشت این تغییرات الهی خون صدها هزار شهید ریخته شده است و ده‌ها هزار انسان فرهیخته و نخبه در جهان اسلام در اتاق فکر دنیای جدید نشسته‌اند. آن‌ها ربات نیستند  بلکه انسان تراز عصر امام خمینی (ره) در فضای واقعی هستند و همه حساب و کتاب ربات‌ها را در دنیای مجازی دارند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنبش رباتیکی بیشتر بخوانید »

آنجا خبری نیست

آنجا خبری نیست



در حوادث اخیر ایران، حتی گوگل نیز بی‌طرف نبود. این شرکت در اقدامی بی‌سابقه پیوند فیلترشکن خود را در صفحه اصلی موتور جست‌وجوی فارسی گوگل قرار داد تا دسترسی به محتوای خشونت‌طلبانه را تسهیل کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

اگر در دو هفته‌ گذشته مخاطب رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه بودید حتما به این نتیجه می‌رسیدید که جمهوری اسلامی آخرین روزهای خود را سپری می‌کند؛ اگر اخبار را فقط در شبکه اجتماعی اینستاگرام دنبال می‌کردید مطمئنا خودتان را برای ۴۸ ساعت پایانی رژیم[!] آماده می‌کردید و اگر از کاربران پَروپا قرص توئیتر می‌بودید، آنجا دیگر جمهوری اسلامی سرنگون شده و بحث بر سر طراحی پرچم حکومت جدید ایران بود! اما واقعیت میدانی نیز چنین اخباری را تأیید می‌کرد؟

بیایید به یک تجریه تاریخی نه‌چندان دور مراجعه کنیم. تقریبا ۵ سال پیش در دی‌ماه ۱۳۹۶ ناتوانی دولت دوازدهم در عمل به وعده‌های اقتصادی خود و افزایش سرسام‌آور تورم در حالی که برجام هنوز برقرار بود، زمینه‌ساز موجی از اعتراضات در شهرهای مختلف ایران شد.

اعتراضاتی که خاستگاهی اقتصادی و فراگیر داشت اما با گذشت زمان تبدیل به آشوب و اغتشاش شد و مردم معترض در ادامه از همراهی با آشوبگران و اقدامات ساختارشکنانه آنها خودداری کردند.

حوادث دی‌ماه ۱۳۹۶ چه از نظر تعداد افراد و چه از نظر تعداد شهرهای درگیر، بزرگ‌تر از آشوب آبان ۱۳۹۸ و به مراتب گسترده‌تر از اغتشاشات این روزها بود.(دی‌ماه ۱۳۹۶ حدود ۱۶۰ شهر و در آبان ۱۳۹۸ حدود ۱۰۰ شهر درگیر بودند.) در بحبوحه آشوب‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ نیز در فضای غالب شبکه‌های اجتماعی، آشوبگران به‌عنوان اکثریت بازنمایی می‌شدند و ادامه عمر جمهوری اسلامی بیش از چند روز تخمین زده نمی‌شد اما ۶ ماه بعد با فروکش کردن آشوب، دانشگاه مریلند آمریکا در تیرماه ۱۳۹۷ نتایج نظرسنجی میدانی خود از مردم ایران پس از حوادث دی‌ماه ۱۳۹۶ را منتشر کرد که با بازنمایی آشوب‌ها در فضای مجازی اختلاف معناداری داشت: «بیشتر ایرانیان از قوه قضائیه می‌خواهند معترضانی(اصطلاحی که در گزارش مریلند آمده) را که علیه اسلام یا نظام حکومتی ایران شعار می‌دادند محاکمه کند… و کسانی را که به اتهام حمله به پلیس، آسیب رساندن به اموال عمومی یا آتش زدن پرچم ایران مجرم شناخته می‌شوند، به شدت مجازات کند.» آن‌طور که گزارش مرکز مطالعات امنیتی و بین‌المللی دانشگاه مریلند می‌گفت: 

«دو نفر از هر سه نفر موافق برخورد نیروی انتظامی با معترضین[!] بودند. ۷۵ درصد از مردم شدت برخورد نیروی انتظامی را مناسب ارزیابی کرده و یا خواستار برخوردی شدیدتر بودند و تنها ۱۴ درصد معتقد بودند پلیس بیش از حد خشونت به‌کار برده است.» سؤال این بود؛ اکثریت معترضی که در فضای مجازی خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی بودند، کجای میدان واقعیت قرار داشتند؟

۷ ژانویه ۲۰۲۱ (۱۸ دی ۱۳۹۹) مدیر شبکه اجتماعی فیس‌بوک و اینستاگرام از تعلیق حساب کاربری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا حداقل به مدت دو هفته در این شبکه‌های اجتماعی خبر داد و در توضیح این اقدام گفت: «ما آن را حذف کردیم… زیرا معتقدیم که به جای کاهش خطر به خشونت مداوم کمک می‌کند.»(این تعلیق اندکی بعد به مدت دو سال تا ۲۰۲۳ تمدید شد) دو روز بعد شبکه اجتماعی توئیتر حساب کاربری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا را برای همیشه مسدود کرد و در بیانیه‌ای نوشت: «ما به‌صورت دائمی این حساب کاربری را به‌دلیل خطر ترغیب ‌به ایجاد خشونت بیشتر، مسدود کرده‌ایم.» سه روز بعد حساب ترامپ در شبکه اجتماعی یوتیوب نیز ابتدا به‌صورت موقت و سپس برای مدتی نامعلوم تعلیق شد.

سخنگوی یوتیوب در این زمینه گفت: «با توجه به نگرانی‌ها درباره احتمال افزایش خشونت، کانال دونالد ترامپ همچنان در وضعیت تعلیق باقی می‌ماند.» این اتفاق در حالی می‌افتاد که ترامپ میلیون‌ها دنبال‌کننده در این شبکه‌های اجتماعی داشت، تنها در توئیتر دنبال‌کنندگان او به بیش از ۸۸ میلیون می‌رسید و همچنین بیش از ۷۵ میلیون نفر از مردم آمریکا نیز در انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال به او رأی داده بودند.

دونالد ترامپ در حالی که هنوز به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده قدرتمندترین فرد اجرایی این کشور بود، پیش از ترک کاخ سفید به علت ترویج و دامن‌زدن به خشونت، امکان هرگونه فعالیت در پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی را از دست داد. او برای ارتباط با هوادارانش یک وبلاگ راه‌اندازی کرد اما آن وبلاگ نیز در کمتر از یک ماه مسدود شد.

ترامپ با سرمایه‌ شخصی‌اش شبکه اجتماعی مخصوص خود به نام «تروث سوشال»(truth social) را پایه‌گذاری کرد اما مدتی بعد این نرم‌افزار نیز از فروشگاه‌ رسمی نرم‌افزار گوگل حذف شد تا دسترسی کاربران گوشی‌های هوشمند به شبکه اجتماعی ترامپ محدود شود. مثل همیشه علت این اقدام یک چیز عنوان شد: «تشویق به خشونت».

ترامپ هرگز در حساب کاربری‌اش ساخت کوکتل مولوتوف، خلع سلاح پلیس، حمله به نیروهای امنیتی و… را آموزش نمی‌داد. همه این محدودیت‌ها برای رئیس‌جمهور وقت آمریکا فقط به‌دلیل تصرف ساختمان کنگره توسط هوادارانش و سکوت او رخ داد.

بر این اساس تعلیق حساب‌های کاربری مؤثر در آشوب‌های اخیر ایران که به ترویج خشونت علیه پلیس و تخریب اموال عمومی در شبکه‌های اجتماعی اقدام می‌کردند؛ انتظاری کاملا منطقی بود. اما هرگز چنین اتفاقی از جانب توئیتر، فیس‌بوک، اینستاگرام و یوتیوب رخ نداد.

محتوای حساب‌های کاربری شاخص که مملو از نفرت‌پراکنی، تشویق به خشونت، درگیری و تخریب اموال عمومی بود هرگز حذف نشد و صفحات این کاربران از دسترس خارج نشدند. نه‌تنها این اتفاق رخ نداد بلکه توییتر با زبان فارسی در حساب رسمی خود به کاربرانش آموزش داد که چگونه موقعیت مکانی خود را مخفی نگه دارند و چگونه با حفاظت از داده‌های خود در این شبکه اجتماعی ردپای مجازی خود را از دسترس خارج کنند تا در صورت دستگیری خطری متوجه‌شان نباشد.

توییتر سکویی بی‌طرف برای ارتباط افراد و انتشار آزاد اطلاعات نبود، آنها آشکارا یک سوی نزاع ایستاده بودند و خدمات مشاوره آشوب ارائه می‌دادند. همین رویکرد در مورد شرکت متا(مالک فیس‌بوک، اینستاگرام و واتساپ) نیز صدق می‌کرد. متا در اولین موضع‌گیری خود بدون پذیرش و یا حتی تحقیق درباره نقش سکوهایش برای ترویج خشونت در ایران، خواستار «احیای حق مردم ایران برای دسترسی به اینترنت» شد. 

متا مدتی بعد تصریح کرد: «ما نه دسترسی به اپلیکیشن‌هایمان در ایران را محدود کرده‌ایم و نه صدای کسی را به نفع دولت ایران سانسور می‌کنیم. تمرکز ما بر فراهم کردن امکان دسترسی هرچه بیشتر کاربران به خدمات و انتشار محتوای مدنظر آنهاست.» این در حالی بود که آنها پیش‌تر سابقه محدود کردن محتوای کاربران در موردی مشابه را داشتند و شبکه‌ای از حساب‌های کاربری جعلی طرفدار ترامپ را شناسایی و مسدود کرده بودند.

طبق اعلام شرکت متا این شبکه شامل ۶۱۰ حساب کاربری، ۸۹ صفحه فیس‌بوک، ۱۵۶ گروه و ۷۲ حساب اینستاگرامی می‌شد که ۵۵ میلیون نفر را تحت تأثیر خود قرار داده بود. توئیتر نیز حساب کاربری واقعی ۷۰ هزار طرفدار ترامپ را به‌دلیل خشونت‌طلبی مسدود کرده بود. ظاهرا از نظر این خدمات‌رسان‌های عمده شبکه‌های اجتماعی، قوانین مربوط به ترویج خشونت شامل کاربران ایرانی نمی‌شد و آنها به هیچ عنوان حاضر به شناسایی حساب‌های جعلی و یا محدودسازی حساب‌های واقعی مروج خشونت در ایران نبودند. مسیری که آنها طی می‌کردند و برخلاف قوانین خود، کاربران ایرانی را به آن سوق می‌دادند به حداکثر رساندن خشونت، آشوب و ویرانی در خیابان‌های ایران بود.

در حوادث اخیر ایران، حتی موتور جست‌وجوی گوگل نیز بی‌طرف نبود. این شرکت در اقدامی بی‌سابقه پیوند فیلترشکن خود را در صفحه اصلی موتور جست‌وجوی فارسی گوگل قرار داد تا دسترسی به محتوای خشونت‌طلبانه را تسهیل کند.

این رخدادها ظاهری‌ترین سطح از واقعیتی است که می‌گوید تولید، انتشار و توزیع محتوا در فضای مجازی توسط ابرشرکت‌های خدمات‌رسان این حوزه، سوگیرانه مدیریت می‌شود. در سطحی عمیق‌تر الگوریتم‌های سازنده این خدمات هستند؛ آنها تعیین می‌کنند چه چیزی را ببینید، چه چیزی را باور کنید و حتی چگونه فکر کنید.

حالا شاید به پاسخ سؤال‌مان رسیده باشیم؛ اختلاف معنادار فضای مجازی با فضای واقعی از این جهت‌گیری ساختاری ناشی می‌شود. در این فضا محتواهایی با کلیدواژه‌های همسو (مانند «مهسا امینی» یا «حجاب اجباری») صدایی بلندتر و پژواکی بیشتر از محتوایی با کلیدواژه‌های ناهمسو (مانند «سلیمانی» یا «الاقصی») پیدا خواهند کرد و در نتیجه بازنمایی اکثریت و اقلیت مطابق واقع نخواهد بود.

با این حساب جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد اما فقط در دنیای مجازی؛ برای مشاهده واقعیت کافی است گوشی هوشمند خود را کمی کنار بگذارید، به بیرون بروید و در دنیای حقیقی با امنیتی که جمهوری اسلامی در یکی از ناامن‌ترین مناطق جهان برای‌تان پدید آورده از قدم‌زدن در خیابان لذت ببرید و ببینید آن بیرون خبری نیست!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آنجا خبری نیست بیشتر بخوانید »