تحلیلگر «موسسه امریکن اینترپرایز» با بیان اینکه «جو بایدن» برای فرار از نظارت کنگره، معامله با ایران را توافق نمینامد، افزود: این عقبنشینی دولت بایدن در مقابل ایران است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: متیو کانتینتی در مورد ماهیت توافق محتمل ایران و آمریکا نوشت: به عنوان یک مقام ارشد امنیت ملی تصور کنید!. یک قدرت خارجی با دیدگاه انقلابی چند دهه تلاش کرده تا قدرت و اتحادهای آمریکا را در یک منطقه حساس تضعیف کند. این کشور بزرگترین حامی تروریسم در جهان است و به حمایت و هدایت نیروهای نیابتی میپردازد که نیروهای آمریکایی را کشتهاند یا معلول کردهاند.
هدف آن کشور بیرون راندن ایالات متحده از منطقهای از جهان و نابودی نزدیکترین متحد آمریکا در خاورمیانه بزرگ است. این کشور پهپادها و سایر تسلیحاتی را که روسیه برای تداوم جنگ اوکراین مورد استفاده قرار میدهد، تامین میکند.آیا شما تمایل دارید با چنین رژیمی توافق کنید؟ اگر پاسخ شما- برخلاف همه شواهد- مثبت است، میتوانید منتظر یک شغل کوتاهمدت و ناخوشایند در وزارت امور خارجه جو بایدن باشید. چرا که رئیسجمهور بایدن با دادن جایزه به جمهوری اسلامی ایران برای اقدامات نامطلوب مختلف آن، در آستانه خیانت به کنگره قرار دارد.
براساس گزارشهای خبری، بایدن آماده است تا در ازای آزادی زندانیان آمریکایی، توقف حملات شبه نظامیان به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه، همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نفروختن موشک بالستیک به روسیه و توقف غنیسازی اورانیوم در ۶۰ درصد (اورانیوم غنی شده ۹۰ درصد درجه تسلیحاتی محسوب میشود)، میلیاردها دلار به ایران بپردازد. بایدن خواهد گفت که این ترتیبات معیوب برای آزادی بیگناهان و جلوگیری از وقوع جنگ ضروری است. کاری که او قادر به انجام آن نخواهد بود این است که آن را یک معامله بنامد.
بایدن نمیتواند این معامله را یک توافق بنامد زیرا میخواهد آن را از بررسی کنگره دور نگاه دارد. قانون بازبینی توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵، رئیسجمهور آمریکا را از لغو تحریمهای هستهای جمهوری اسلامی بدون تایید کنگره منع میکند. اقدام خطشکنانه دولت حول محور قانون اگرچه هوشمندانه است، اما تاثرآور نیز میباشد.
معاملهای که جرأت نمیکنند نام آن را به زبان بیاورند، قدرتی نخواهد داشت. این معامله به طور کامل به حسن نیت «آیتالله علی خامنهای» زیرک بستگی خواهد داشت.
روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش داد که او به این شرط اجازه توافق را داده که زیرساختهای هستهای ایران پابرجا بماند. لحظهای که بایدن به منطق پرداخت باید بیشتر به ایران شک کند، رهبر ایران یک بار دیگر چرخیدن سانتریفیوژهای خود را شروع خواهد کرد و اگر گروههای شبهنظامی تحت کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آمریکاییها خمپاره شلیک کنند- او میتواند بگوید که از سوی شبهنظامیانی صورت گرفته است که وی هیچ کنترلی روی آنها ندارد.
توجه داشته باشید این توافق که توافق نیست، چون در آن چیزی در مورد مرگبارترین نماینده ایران، حزبالله، یا در مورد رفت و آمد هواپیماهای بدون سرنشین ایران چیزی گفته نشده است. این نادیده گرفتن با عادت ناخوشایند بایدن برای فروختن متحدان آمریکا از جمله دولت افغانستان، مردم لبنان، سوریه و البته اسرائیل، یا اوکراینیها همخوانی دارد. رشوه بایدن یعنی همان چیزی که «ریچارد گلدبرگ» از بنیاد دفاع از دموکراسیها آن را استراتژی «پرداخت کن و دعا کن» برای تقویت ماشین ترور ایران، به این امید که هستهای نشود – از نظر دامنه محدود و فاقد پاسخگویی است و هدف استراتژیک ندارد. اهداف آن سیاسی هستند.
بایدن میخواهد خاورمیانه را پیش از انتخابات ۲۰۲۴ آرام نگه دارد. او با وجود کمکهای ایران به روسیه، اجازه داد تا این مذاکرات در عمان ادامه یابد؟ چرا دولت او از تنشزدایی بین عربستان و ایران که چین در ماهآوریل میانجی آن بود، استقبال کرد. و چرا او تسلیم حقارت پرداخت به سرکشان، به خاطر قول آنها برای رفتار خوب در چند حوزه مشخص شده است؟ این روایت تا حدی به کاهش انتظارات دیپلماتیک مربوط است. بایدن پول میپردازد تا صرفا بماند. این نیز عرصه دیگری از حماسه بیکفایتی جو بایدن است. پرزیدنت بایدن در معدود بحثهای خود از سیاست خارجی، روابط بینالملل را به عنوان مبارزهای بین دموکراسی و استبداد ترسیم کرده است. من تمایل دارم این موضوع را بپذیرم. وقتی به اقدامات او نگاه میکنم، او تمایل وحشتناکی دارد که دست برتر را به اقتدارگرایان بدهد.
مماشات با ایران هیچ کمکی به دموکراسی نمیکند؛ همانگونه که تلاش برای تنشزدایی با چین که از زمان حادثه بالون جاسوسی در اوایل سال جاری، با آن به شدت افزایش یافته است، نتیجه نمیدهد؛ همانطور که تحویل کُند تسلیحات به اوکراین در حالی که آینده آن در ناتو درهالهای از ابهام قرار دارد، موثر نخواهد بود.بایدن در معامله با ایران دچاراشتباه میشود چون این معامله منجر به شکست شده و مورد دیگری در فهرست اقدامات ناامیدکننده او به حساب خواهدآمد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مجله آمریکایی «زی» مینویسد: محمد بنسلمان، ظاهراً اخیراً مشاورهای بهتری استخدام کرده است. سعودیها پس از شکست در یمن و در رقابت منطقهای با ایران، با میانجیگری چین، دست آشتی به سوی تهران دراز کردند.
سرویس جهان مشرق – آشتی اخیر میان ایران و عربستان، با میانجیگری دور از تصور چین، برای بسیاری از بازیگران بینالمللی غافلگیرکننده، یا دستکم ناخوشایند، بود؛ از آمریکا در آن سوی جهان گرفته تا رژیم صهیونیستی در خاورمیانه. با این حال، زمینههای این آشتی از سالها قبل با نگاه به سالهای آینده چیده شده بود. سعودیها پس از ناامیدی از پیروزی در یمن و همچنین قطعی شدن شکست شورشیان در سوریه، به معادلات جدید در منطقه پی بردند و دست آشتی به سوی ایران دراز کردند. اگرچه واشینگتن تلاش کرد با ترور شهید سلیمانی جلوی این آشتی را بگیرد، اما فصل جدید در تاریخ خاورمیانه بالأخره نوشته شد. برقراری مجدد روابط میان ایران و عربستان، نهتنها توطئهی موسوم به «پیمانهای ابراهیم» را، حداقل در آیندهی نزدیک، ناکام گذاشت، بلکه پای جدیترین رقیب آمریکا، یعنی چین، را نیز به میدان دیپلماسی خاورمیانه باز کرد. پایگاه اینترنتی مجلهی «زی» آمریکا اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «چین و محور تحریمشدگان[۱]» به همین مسئله پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از گزارش «زی» است.
مستند آمریکایی «جنگ سایه» دربارهی نقش حاج قاسم در رقابت ایران و آمریکا بر سر نفوذ در خاورمیانه [دانلود با حجم ~ ۲۰۰ مگابایت]
در همینباره بخوانید:
›› گزارش نشریه آمریکایی از کودتای دیپلماتیک چین در خاورمیانه
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
عکسی که پکن در تاریخ ۶ مارس [۲۰۲۳، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱] از شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، منتشر کرد، زلزلهای در واشینگتن به راه انداخت. عکس، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین را نشان میداد که میان علی شمخانی، دبیر [وقت] شورای عالی امنیت ملی ایران، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان، ایستاده بود. شمخانی و العیبان داشتند به مناسبت توافقی که برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان کشورهایشان کرده بودند، به شکلی ناخوشایند با هم دست میدادند. سپس پسلرزهی این زلزله، اوایل ماه می رخ داد: زمانی که نگرانیها در کنگرهی آمریکا دربارهی اقدام چین به ساخت مخفیانهی یک پایگاه دریایی در امارات، یکی از متحدان آمریکا که میزبان هزاران نیروی آمریکایی است، شدت گرفت[۲]. پایگاه چین در ابوظبی به پایگاه کوچک این کشور در جیبوتی، در سواحل شرقی آفریقا، اضافه خواهد شد که نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق [ارتش چین] پیشاپیش برای مبارزه با دزدی دریایی، تخلیهی غیرنظامیان از مناطق جنگی، و احتمالاً جاسوسی منطقهای از آن استفاده میکند.
(از راست) «علی شمخانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، «وانگ یی» عالیرتبهترین دیپلمات چین، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی، وزیر کشور، و عضو شورای وزرای عربستان، طی نشستی در ماه مارس سال ۲۰۲۳ در پکن با یکدیگر دیدار میکنند. وانگ که از سال ۲۰۱۳ تا انتهای سال ۲۰۲۲ وزیر خارجهی چین بود، در حال حاضر، از ابتدای سال ۲۰۲۳، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین است؛ سمتی که بالاتر از وزارت خارجهی چین محسوب میشود. میانجیگری چین برای آشتی میان ایران و عربستان را میتوان جدیترین دخالت دیپلماتیک پکن در خاورمیانه طی سالها و بلکه چند دههی گذشته دانست. علاوه بر ایران، عربستان نیز (به عنوان یکی از متحدان سنتی آمریکا در جهان عرب) با پذیرش میانجیگری چین عملاً به نقش مخرب کاخ سفید در روابط میان کشورهای منطقه اذعان کرد. (+)
سندی که روزنامهی آمریکایی «واشینگتنپست» ادعا میکند از وزارت دفاع آمریکا به بیرون نشت کرده، موقعیت پایگاههای نظامیای را نشان میدهد که گفته میشود چین در خاورمیانه احداث کرده یا قصد احداث آنها را دارد. یکی از این پایگاهها که در حال ساخت است، در خاک امارات قرار دارد که یکی از متحدان آمریکا محسوب میشود. (+)
در همینباره بخوانید:
›› راشاتودی: خاورمیانه با کوچ آمریکا دارد رنگ صلح را میبیند
با این حال، علاقهی چین به کاهش تنش میان آیتاللههای ایران و پادشاهی سعودی، ریشه در هیچ جاهطلبی نظامیای در منطقه ندارد، بلکه به این دلیل است که پکن مقادیر قابلتوجهی نفت از هر دو کشور وارد میکند. انگیزهی دیگر چین، بدون شک ابتکار بلندپروازانهی «کمربند و جاده» ی رئیسجمهور شی است که هدفش گسترش زیرساختهای اقتصادی زمینی و دریایی اوراسیا برای رشد گستردهی تجارت منطقهای است؛ و صدالبته چین در قلب این تجارت قرار خواهد داشت. پکن با هدف تسهیل انتقال نفت خلیج فارس به استانهای شمال غربیاش، تا کنون میلیاردها دلار روی «کوریدور اقتصادی چین-پاکستان[۳]» و توسعهی بندر «گوادر» پاکستان[۴]، در ساحل «دریای عرب» [دریای عمان] سرمایهگذاری کرده است.
دیدگاه چین دربارهی ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکدهی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل». در این دیدگاه، یکی از کوریدورهای زمینی اصلی (خطوط سفید) از ایران میگذرد. (+)
دیدگاه ایران دربارهی ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکدهی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل». این اندیشکده مینویسد: «ایران پس از سالها انزوا دارد جایگاه خود را به عنوان پلی میان شرق و غرب مستحکم میکند و میخواهد از طریق موقعیت محوریاش در «کوریدور حملونقل شمال-جنوب» که از روسیه تا هند کشیده شده، تبدیل به یک مرکز ترابری شود. همچنین به دنبال یک مسیر شرق-غرب جدید با همکاری همسایگانش، یعنی عراق و افغانستان، است.» (+)
تصویر ماهوارهای از بندر «جاسک» ایران در دهانهی خلیج فارس. جایگاه منحصربهفرد راهبردی ایران، این کشور را به یکی از شاهراههای اصلی در ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین تبدیل میکند. (+)
در همینباره بخوانید:
››نقش ایران در ابَرپروژه «کمربند و جاده»
››چابهار قلب ترانزیت خاورمیانه است/ رقابت هند و چین بر سر بندر ایرانی
››تجارت پاکستان و زیرآبی امارات مقابل چشم ایران در دریای عمان +نقشه و تصاویر ماهوارهای
بنابراین قرار گرفتن ایران و عربستان در وضعیت جنگی، منافع اقتصادی چین را به خطر میانداخت. پکن در حال حاضر روزانه ۱/۷ میلیون بشکه نفت از عربستان وارد میکند[۵]. همچنین گمان میرود چین روزانه ۱/۲ میلیون بشکه نفت نیز از ایران[۶] بخرد[۷]؛ هرچند به خاطر تحریمهای آمریکا این کار را مخفیانه انجام میدهد. ماه دسامبر سال ۲۰۲۲، وقتی اعتراضات سراسری در چین موجب شد تا شی تصمیم بگیرد سیاست قرنطینه تا صفر شدن آمار کووید را کنار بگذارد، اشتهای این کشور برای نفت بار دیگر بالا گرفت و تقاضا در حال حاضر ۲۲ درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. این یعنی، بیثباتی بیشتر در خلیج فارس در وضعیت کنونی به هیچ عنوان به نفع حزب کمونیست چین نیست.
نفتکشی در حال تخلیهی نفت واردشده از ایران در بندر «جوشان» چین در سال ۲۰۱۸. چین با تداوم واردات نفت از ایران اثبات کرد که اهمیتی به تحریمهای ضدایرانی آمریکا نمیدهد. طی گزارشهای جدید، فروش نفت ایران در بازارهای بینالمللی اخیراً، بهرغم تداوم تحریمهای واشینگتن، رکورد جدیدی را ثبت کرده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› به جای نفت ایران، فروش نفت آمریکا به چین است که به صفر میرسد
››هزینههای پکن برای همکاری با تهران/ کدام شرکتهای بزرگ چینی به خاطر رابطه با ایران نقرهداغ شدند؟
››یک تیر و چند نشان آمریکا با تحریم «هواوی» / چین تاوان دور زدن کدام تحریمهای ایران را میدهد؟
››گزارش اندیشکده آمریکایی از تفاوت ماهیتی سند همکاری تهران-پکن با برجام
همهچیز میتوانست متفاوت باشد
انگیزهی چین برای پایان دادن به جنگ سرد ایران و عربستان (که مدام تهدید میکرد داغتر شود) کاملاً روشن است، اما چرا خودِ این دو کشور چنین کانال دیپلماتیکی را [به جای میانجیهای احتمالی دیگر] انتخاب کردند؟ هرچه باشد آمریکا هنوز خودش را «کشور اجتنابناپذیر» [کشوری که تمام جهان ناگزیر به انجام کارها از طریق آن است] معرفی میکند. با این حال، اجتنابناپذیری آمریکا، اگر اصالتاً زمانی هم معنی میداد، به لطف اشتباهاتی مانند تهاجم غیرقانونی به عراق در سال ۲۰۰۳ و جنگ [و اشغالگری] در این کشور، و سوءمدیریت هولناکِ ترامپی در مورد ایران، اکنون آشکارا رو به زوال گذاشته است. تهران هر قدر هم که از اروپا دور بود، ممکن بود وارد دایرهی نفوذ ناتو شود؛ دستاوردی که رئیسجمهور باراک اوباما، سرمایهی سیاسی هنگفتی را صرف تلاش برای دستیابی به آن کرد. اما در عوض، دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را مستقیماً به آغوش روسیهی ولادیمیر پوتین و چینِ شی جینپینگ هل داد.
(از راست) «شی جینپینگ» رئیسجمهور چین، «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران، و «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه. چنانکه پیشبینی میشد دولت ایران در دوران ریاستجمهوری رئیسی، بیشازپیش روی برقراری روابط با شرق، و بهویژه همسایگان نزدیک، تمرکز کرده، و پیشاپیش برخی از نتایج این تغییر رویه نسبت به دولت قبل را نیز دیده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› چرا روسیه و چین، ایران را تقویت میکنند؟
›› توافق محرمانه ایران با روسیه برای صادرات نفت؟ / نقش چین و هند در دور زدن تحریمهای آمریکا
واقعیت این است که همهچیز میتوانست متفاوت باشد. «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) که سال ۲۰۱۵ با میانجیگری دولت اوباما امضا شد، تمام مسیرهای عملی ایران برای ساخت سلاح هستهای را بست. ضمن اینکه آیتاللههای ایران از مدتها قبل اصرار داشتهاند که به دنبال سلاح کشتار جمعی نیستند[۸]، چون این سلاحها، در صورت استفاده، ممکن است کورکورانه تعداد زیادی غیرنظامی را بکشند، که با اخلاقیات شریعت اسلامی در تضاد است. چه حرف رهبران روحانی این کشور را باور کنید، چه نکنید، به هر حال، برجام، صورت مسئله را پاک میکرد. به علاوه، به گفتهی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران تا سال ۲۰۱۸ صادقانه داشت تعهداتش را اجرا میکرد[۹]، اما (در اتفاقی که نمونهای از طنز تلخ دوران ترامپی معاصر ماست) واشینگتن به خاطر همین تبعیت، این کشور را مجازات کرد.
سخنرانی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا، دربارهی خروج از برجام [دانلود]
آیتالله خامنهای، رهبر ایران، صرفاً در ازای تحقق وعدهی تخفیف تحریمها از سوی واشینگتن (وعدهای که هرگز محقق نشد) به «حسن روحانی» رئیسجمهور وقت ایران، اجازه داد آن معاهدهی خجالتآور را با اعضای دائم شورای امنیت امضا کند. اگرچه شورای امنیت، اوایل سال ۲۰۱۶، تحریمهای سال ۲۰۰۶ خود علیه ایران را برداشت، اما این اقدام، یک ژست بیمعنا بود، چون کنگره پیشاپیش، با استفاده از «دفتر کنترل داراییهای خارجی» وزارت خزانهداری، تحریمهای یکجانبهای از سوی آمریکا علیه ایران وضع کرده بود و حتی پس از توافق هستهای هم، جمهوریخواهان کنگره حاضر به لغو این تحریمها نشدند؛ بلکه اتفاقاً یک قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری را هم، که به ایران اجازه میداد از «بوئینگ» هواپیمای مسافربری غیرنظامی بخرد، به هم زدند.
کاریکاتوری دربارهی «امتیازات اعطایی ایران» (چپ) در مقابل «امتیازات اعطایی ۱+۵» در برجام (+)
در همینباره بخوانید:
›› چرا با آمریکا مذاکره کردیم و چرا دیگر نمیکنیم؟
››روحانی اگر «میراث دیپلماسی» میخواهد به شرق رو کند
››چرا ترامپ از مذاکره مستقیم با مقامات ایران سخن میگوید؟
جمهوریخواهان کنگره و دولت ترامپ، در حالی ایران را تحت این تحریمهای شدید نگه داشتند که این کشور به تعهدات خود عمل کرده بود و کارآفرینان ایرانی مشتاقانه منتظر تجارت با اروپا و آمریکا بودند[۱۰]. به عبارت دیگر، میشد تهران را از طریق وابستگی فزاینده به تعاملات تجاری با کشورهای شمال اقیانوس اطلس، ناگزیر به مدار غرب کشید، اما چنین اتفاقی هرگز نیفتاد. ترامپ در ادامه، تحریمهای مالی و تجاری بیشتری علیه ایران وضع کرد[۱۱]. با این وجود، رهبران آن کشور تا اواسط سال ۲۰۱۹ به تبعیت از الزامات برجام ادامه دادند و سپس دست به نقض مفاد آن زدند. ایران اکنون اورانیوم با غنای بسیار بالا تولید کرده و از هر زمان دیگری به ظرفیت ساخت تسلیحات هستهای نزدیکتر شده است؛ هرچند این کشور هنوز هم برنامهی هستهای نظامی ندارد[۱۲] و آیتاللهها همچنان تکذیب میکنند که به دنبال چنین تسلیحاتی هستند. در واقع کارزار «فشار حداکثری» ترامپ نهتنها نفوذ تهران در منطقه را از بین نبرد، بلکه اتفاقاً قدرت آیتاللهها در لبنان، سوریه، و عراق را تقویت کرد.
«ویلیام برنز» رئیس سیآیای، اواخر ماه فوریهی سال ۲۰۲۳، در گفتوگو با برنامهی «روبهروی ملت» در شبکهی «سیبیاس» آمریکا، اذعان میکند سازمان اطلاعات مرکزی این کشور مدرکی ندارد که نشان دهد ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است
سخنرانی «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا، در ۲۱ می ۲۰۱۸ [۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷] در اندیشکدهی «بنیاد هریتج»، دربارهی سیاست ضدایرانی «فشار حداکثری» دولت ترامپ پس از خروج از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریمهای تاریخ» علیه ایران؛ سیاستی که البته نهایتاً به هیچ نتیجهای نرسید [دانلود]
در همینباره بخوانید:
›› از سفر پوتین به تهران تا ارسال پهپاد به روسیه/ ایران در کانون توجه «انجمن امنیتی اسپن»
››چگونه آمریکا ایران را وادار به ساخت بمب اتمی میکند؟
››خاورمیانه عاری از سلاح هستهای؛ ابتکاری که میتواند جایگزین برجام شود
چرخش عربستان
پس از حملهی روسیه به اوکراین، دولت بایدن همان نوع تحریمهای «فشار حداکثری» ای که ترامپ علیه ایران وضع کرده بود، علیه روسیه اعمال کرد. چنانکه پیشبینی میشد، اکنون یک «محور تحریمشدگان» تشکیل شده است: ایران و روسیه در حال بررسی معاملات تجاری و تسلیحاتی دوجانبه هستند[۱۳] و ظاهراً ایران به مسکو پهپاد میفروشد[۱۴]. از سوی دیگر، در عربستان، به نظر میرسد محمد بنسلمان، ولیعهد و پادشاه بالفعل این کشور، ظاهراً اخیراً مشاوران بهتری استخدام کرده است. بنسلمان ماه مارس ۲۰۱۵، پس از تسلط «انصارالله» بر مناطق پرجمعیت شمال یمن، جنگ ویرانگری را علیه این کشور همسایهاش به راه انداخت. با این حال، از آنجایی که سعودیها عمدتاً از نیروی هوایی علیه یک نیروی چریکی استفاده میکردند، محکوم به شکست بودند.
یکی از رزمندههای انصارالله یمن، اواسط ماه جولای سال ۲۰۲۲، در خیابان مسدودشدهی «الخمسین» منتهی به مرکز شهر «تعز» (مرکز استانی به همین نام در یمن)، نگهبانی میدهد. آن زمان، طرفهای جنگ داخلی یمن در حال مذاکره بر سر بازگشایی خیابانهایی مانند الخمسین بودند که بسته شدنشان هزاران خانواده را به رنج انداخته بود. (+)
در همینباره بخوانید:
›› رادارگریز و مرگبار؛ تأثیر پهپادهای ایرانی بر جنگ اوکراین
››پهپاد در ازای سوخو-۳۵/ گمانهزنیها درباره معامله تسلیحاتی میان ایران و روسیه
›› تغییر یارکشیها در خلیج فارس/ اعراب دارند ایران را جایگزین آمریکا میکنند
›› هزینههای کوچ از خاورمیانه/ متحدان آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند
عربستان تلاش کرده بود با نفوذ ایران در سایر نقاط جهان عرب نیز مقابله کند. به همین منظور، در جنگ داخلی سوریه از شورشیان سلفی بنیادگرا علیه دولت بشار اسد حمایت کرد. با این وجود، در آنجا هم سال ۲۰۱۳، شبهنظامیان شیعهی حزبالله لبنان در حمایت از اسد وارد جنگ شدند و سال ۲۰۱۵، روسیه نیروی هواییاش را به سوریه اعزام کرد تا شکست شورشیان قطعی شود. چین نیز به نوبهی خود از اسد حمایت کرده بود[۱۵] (البته نه از طریق نظامی) و نقش بیسروصدایی در بازسازی این کشور پس از جنگ ایفا کرد[۱۶]. در نتیجه، سعودیها در قالب توافق اخیر با میانجیگری چین با هدف کاهش تنشها با ایران و متحدان منطقهایش، اخیراً رهبری کارزاری را به عهده گرفتند که منجر به بازگشت دولت اسد به «اتحادیهی عرب» شد[۱۷]؛ سازمانی که دمشق سال ۲۰۱۱، در اوج جنگ داخلی سوریه، از آن اخراج شده بود.
هیأتها و وزرای خارجهی کشورهای عضو «اتحادیهی عرب» اوایل ماه می سال ۲۰۲۳ در مقر این سازمان در قاهره، پایتخت مصر، مشغول رأیگیری دربارهی اعطای مجدد عضویت به سوریه پس از ۱۲ سال هستند. دمشق که سال ۲۰۱۱ در بحبوحهی جنگ داخلی از این اتحادیه اخراج شده بود، طی ماههای گذشته با حمایت عربستان، مجدداً به این سازمان ملحق شد. (+)
ناوچهی موشکانداز روسی «ولیکی اوستیوگ» (چپ) از بندری در شهر «طرطوس» در سوریه عازم مأموریت گشتزنی در دریای مدیترانه میشود. دو زیردریایی دیزلی-برقی روسی پروژهی ۶۳۶/۳ کلاس «وارشاویانکا» (نسخهای از کلاس «کیلو») نیز در سمت راست تصویر دیده میشوند. پایگاه دریایی روسیه در طرطوس، تنها پایگاه دریایی این کشور در خارج از کشورهای شوروی سابق است. تصمیمات اشتباه آمریکا در خاورمیانه، این منطقه را از چنگ واشینگتن درآورده و قدرتهای دیگری را وارد معادلات منطقهای کرده است. (+)
اواخر سال ۲۰۱۹، پس از حملهی پهپادی به پالایشگاههای شرکت «آرامکو» ی سعودی[۱۸]، دیگر معلوم بود بنسلمان در رقابت منطقهایش با ایران شکست خورده است؛ و عربستان شروع به جستوجو به دنبال راه فرار کرد. از جمله به سراغ «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر وقت عراق، رفتند و از او خواستند میان آنها و ایرانیها میانجیگری کند. عبدالمهدی نیز برای بررسی احیای روابط با آلسعود از ژنرال قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، دعوت کرد به بغداد سفر کند. همانطور که کمتر کسی فراموش خواهد کرد، ۳ ژانویهی ۲۰۲۰، سلیمانی با یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی به عراق رفت، اما یک پهپاد آمریکایی به دستور رئیسجمهور ترامپ[۱۹]، که ادعا میکرد سلیمانی برای کشتن آمریکاییها به عراق آمده، او را در فرودگاه بینالمللی بغداد ترور کرد. این سؤال پیش میآید که آیا ترامپ میخواست جلوی آشتی ایرانیها و سعودیها را بگیرد؟ هرچه باشد، گرد آوردن عربستان و سایر کشورهای خلیج [فارس] در یک اتحاد ضدایرانی با اسرائیل، در بطن سیاست «جرد کوشنر» داماد ترامپ، موسوم به «پیمانهای ابراهیم»، قرار داشت.
این تصویر هوایی نشان میدهد موشکها و پهپادهای «انصارالله» یمن در حملهی سال ۲۰۱۹، حدود ۱۷ نقطه از تأسیسات شرکت «آرامکو» غول نفتی سعودی، را هدف قرار دادهاند. این حملهی شگفتآور و غافلگیرکنندهی انصارالله، یکی از عواملی بود که ورق جنگ را به سود مقاومت یمن برگرداند و نهایتاً آلسعود را به پذیرش شکست در این کشور وادار کرد. (+)
››ماهعسل امارات و اسرائیل با طعم کودککشی و جاسوسی/ پشت پرده پروژه «میوههای صلح» چیست؟
ظهور چین و افول آمریکا
واشینگتن اکنون در مهمانی دیپلماتها تبدیل به مهمانیخرابکن شده است. ایرانیها خودبهخود هرگز به آمریکاییها به عنوان میانجی اعتماد نمیکردند. سعودیها هم حتماً میترسیدهاند دربارهی مذاکرات با ایران به آمریکاییها چیزی بگویند. رئیسجمهور شی، در پایان سال ۲۰۲۲، به ریاض، پایتخت عربستان، سفر کرد و آنجا ظاهراً روابط با ایران یکی از موضوعات گفتوگو بوده است. ماه فوریهی امسال [سال ۲۰۲۳]، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، به پکن سفر کرد. چنانکه وزارت خارجهی چین میگوید، آن موقع، شی شخصاً متعهد شده بود میان دو کشور رقیب در خاورمیانه میانجیگری کند[۲۰]. اکنون، چین که [به عنوان یک قدرت دیپلماتیک] در حال ظهور است، پیشنهاد میدهد در مسائل دیگر خاورمیانه نیز نقش میانجی را بازی کند؛ و همزمان شکایت میکند که «برخی از کشورهای بزرگ از خارج از منطقه» به دلیل «خودخواهی» باعث «بیثباتی درازمدت در خاورمیانه» میشوند.
تصویر خوشوبشِ «مُشتی» «جو بایدن» (چپ)، رئیسجمهور آمریکا، و «محمد بنسلمان» (راست)، ولیعهد سعودی، طی سفر سال ۲۰۲۲ بایدن به خاورمیانه، در رسانههای آمریکایی بسیار جنجالبرانگیز شد و رئیسجمهور آمریکا که وعده داده بود بنسلمان را منزوی و منفور خواهد کرد، به خاطر دیدارش با ولیعهد سعودی که شواهد نشان میدهند دستور قتل وحشیانهی «جمال خاشقجی» خبرنگار منتقد سعودی، را صادر کرده، در داخل آمریکا بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. (جزئیات بیشتر) (+)
گزارش شبکهی خبری سعودی «ایراناینترنشنال» از اولین سفر خاورمیانهای «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا: «هم اسرائیل، هم عربستان، و هم دموکراتها از سفر بایدن ناراضی هستند»
در همینباره بخوانید:
›› والاستریتژورنال: سفر خاورمیانهای بایدن بدتر از آبروریزی بود
اهمیت جدید چین به عنوان برقرارکنندهی صلح ممکن است بهزودی به درگیریهایی مانند یمن[۲۱] و سودان[۲۲] نیز تعمیم پیدا کند. پکن به عنوان قدرت روبهرشد دنیا که روی اوراسیا، خاورمیانه، و آفریقا متمرکز است، مشخصاً میخواهد هرگونه درگیریای که احتمال داشته باشد در طرح کمربند و جادهاش تداخل ایجاد کند، به مسالمتآمیزترین شکل ممکن حلوفصل شود. پکن بهوضوح آماده است، هرجا که دو طرف از درگیری خسته شده باشند، چنانکه در مورد عربستان و ایران صدق میکرد، نقش یک میانجیگر صادق را بازی کند. با این حال، شاهکار دیپلماتیک چشمگیر این کشور در احیای روابط میان ریاض و تهران، بیش از آنکه نشاندهندهی جایگاه پکن به عنوان یک قدرت روبهرشد در خاورمیانه باشد، نشانی از کاهش حیرتانگیز اعتبار منطقهای آمریکا پس از سه دهه وعدهی دروغ، شکست، و سیاستگذاری دمدمیمزاجانه است. اکنون که به گذشته نگاه میکنیم، به نظر میرسد این اقدامات بر هیچ اساسی استوار نبودهاند، جز نقشههای شرورانهی امپریالیستی از جنس «تفرقه بینداز و حکومت کن»؛ نقشههایی که حالا دیگر همگی نقش بر آب شدهاند.
ماجرای دردناک «یسری» دختربچهی یمنی که به خاطر جنگ یک چشمش را از دست داد (حاوی تصاویر دلخراش)
شهروندان سودانی، اوایل ماه می سال ۲۰۲۳، در کرانههای رود «نیل سفید» در خارطوم، پایتخت سودان، گودالهای کوچک حفر میکنند تا آب آشامیدنی جمعآوری کنند. چین ممکن است بتواند از نقش دیپلماتیک جدید خود در خاورمیانه برای پایان دادن به جنگ داخلی در سودان استفاده کند. (+)
[۱]China and the Axis of the Sanctioned Link
[۲]Briefings on UAE-China ties revive lawmakers’ worry about Mideast ally Link
[۳]The China-Pakistan Economic Corridor and the Gulf Crisis Link
[۴]China-Pakistan Ties Steam Ahead With Proposed Rail Project Link
[۵]Saudi Arabia stays top crude supplier to China in ۲۰۲۲, Russian barrels surge Link
[۶]Iran Oil Snapped Up by Chinese Private Refiners as Market Shifts Link
[۷]Iranian oil exports end ۲۰۲۲ at a high, despite no nuclear deal Link
[۸]Khamenei Takes Control, Forbids Nuclear Bomb Link
[۹]Verification and monitoring in the Islamic Republic of Iran… Link
[۱۰]European companies beat US to Iran business after nuclear deal reached Link
[۱۱]Missed Opportunities: The Trump Administration, Iran, and the Coronavirus Pandemic Link
[۱۲]CIA director: Iran’s nuclear program advancing at “worrisome pace” Link
[۱۳]Russia & Iran converge in attempt to build a new Eurasian order Link
[۱۴] The Iranian drones deployed by Russia in Ukraine are powered by stolen Western technology, research reveals Link
[۱۵]The Myth of Middle East Exceptionalism: Unfinished Social Movements Link
[۱۶]China plays the long game on Syria Link
[۱۷]Pariah no more? Arab League reinstates Bashar Assad’s Syria Link
[۱۸] حمله به تأسیسات نفتی آرامکو (۲۰۱۹) لینک
[۱۹]Iraqi Parliament Resolves to Kick Out US Troops, and Trump Threatens Mother of All Sanctions Link
[۲۰]Chinese President Xi Jinping ‘personally intervened’ to secure Saudi-Iran deal, senior diplomat says Link
[۲۱]Can China broker peace in Yemen – and further Beijing’s Middle East strategy in the process? Link
[۲۲]Can China help to end the fighting in Sudan? Link
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ما ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد داریم که اسرائیلیها حالا میگویند اگر ۹۰ درصد نشود، با این کنار میآیند! و امریکا با دوربینهای خاموش آژانس و انباشت اورانیوم در ایران، مشغول آزادسازی پولهای ایران است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: آقای عباس عبدی، تحلیلگر ارشد رسانههای اصلاحطلب با مفروض گرفتن آنچه کسانی «دستاورد هستهای خروج غیرقانونی امریکای ترامپ از برجام برای ایران» نامیدهاند و مقایسه آن با «نتایج فرضی اقتصادی باقیبودن برجام» خطاب به کسی یا کسانی که معلوم نیست کیستند، نوشته است حالا «انتخاب با شما»! یعنی وقتی این همه خسارت اقتصادی داشته چرا باید به دستاورد هستهای آن فخر کرد.
آقای عباس عبدی، تحلیلگر ارشد رسانههای اصلاحطلب با مفروض گرفتن آنچه کسانی «دستاورد هستهای خروج غیرقانونی امریکای ترامپ از برجام برای ایران» نامیدهاند و مقایسه آن با «نتایج فرضی اقتصادی باقیبودن برجام» خطاب به کسی یا کسانی که معلوم نیست کیستند، نوشته است حالا «انتخاب با شما»! یعنی وقتی این همه خسارت اقتصادی داشته چرا باید به دستاورد هستهای آن فخر کرد.
آقای عبدی! مخاطب این «شما» چه کسی است؟ ترامپ یا آنها که «نواصولگرا» مینامید؟! اگر به نواصولگرایان کنایه میزنید، آنها الان در تلاش برای توافق هستهای با غرب هستند و در زمان خروج امریکا از برجام، نه در دولت روحانی بودند، نه در طرف ترامپ، نه سرپیاز نه تهپیاز. چرا باید حالا به آنها بگویید «انتخاب با شما»؟!
در این نوشته با خودتان سخن میگویید یا با دیگران؟! حتماً نمیخواهید بگویید «درست است که ترامپ از برجام خارج شد و دوستی و امید دولت روحانی را به امریکا نادیده گرفت، و درست است که اصولگرایان در آن زمان سکان مذاکرات را در دست نداشتند و هیچ امتیازی برای آنان در روند مذاکرات نمیتوان قائل شد-که اگر بودند از آن صدها سکه اهدایی به سلاطین مذاکره، چند تایی را هم باید به آنان میدادند-، اما خب، برخی از همان اصولگراها در دل خود یا در نوشتههای خود، برجام را خوش نمیداشتند!»
معلوم نیست چرا مخاطب داخلی -اصولیها یا هرکس دیگر- باید بابت کاری که ترامپ کرد، بین ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد و دستاوردهای اقتصادی ماندن در برجام، یکی را انتخاب کند!
داستان به این سادگی است: یک ترامپی بود که اصلاحطلبان او را دیوانه مینامیدند و برجام را پاره کرد. ایران حتی تهدیدهایی کرد که مانع آن شود. یعنی مایل به ازهم پاشیدن همان وضعیت نیمبند برجام و بلکه بیبند برجام نبود. دوستان شما میگفتند «امریکا نمیتواند با یک امضا از برجام خارج شود و اگر هم خارج شود، جهان با او همراهی نمیکند.»، اما شد آنچه نباید میشد و امریکا خارج شد و جهان همراهی کرد. فرض کنیم همه آن خسارتهای اقتصادی که شما میگویید هم به بار آمده باشد (با اینکه در این «اگر»ها نتوان نشست و اقتصاد چیزی نیست که بتوان با یکی دو «اگر» و «مگر» از آن یک پیشبینی دقیق بیرون کشید)، این نتایج اقتصادی یعنی کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم، ناگزیر بود و در درجه اول، بر گردن ترامپ و بعد تقصیر کسانی بود که امید و اعتماد به امریکا بستند. وقتی ناگزیر بود، باید چه میکردیم؟! نباید همان ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد را که هم ارزش مالی و سیاسی دارد و هم از نظر بازدارندگی، خودبهخود مثل بمب عمل میکند و هم وزانت توان علمی و فنی و استقلال سیاسی ایران را بالا میبرد، تولید میکردیم؟! این سه دستاورد آیا از هرلحاظ قابل اندازهگیری است و آیا حدی و قیمتی برای آن هست؟! اگر غنیسازی ۶۰ درصد را انجام نمیدادیم، ترامپ یا بایدن به برجام بازمیگشتند یا تضمینی بود که اقتصاد به آن وضع گرفتار نشود؟
مفهوم مخالف نوشته آقای عبدی این است که «اگر ترامپ از برجام خارج نمیشد، وضع اقتصادی ما بهتر بود، هرچند ذخیره اورانیوم ۶۰ درصد هم نداشتیم». خب الان «انتخاب با شما» دیگر یعنی چه؟! انتخاب با کی؟! یعنی آن جماعت تقریباً ذهنی نواصولگرایان (که هرچه میخواهید در لفافه به نظام ناسزا بگویید، با ساختن یک موجود خیالی، آشکارا به آنها میگویید) باید «به هرقیمتی» ترامپ را خشنود میکردند تا در برجام بماند و از این حرفهای خیالی؟!
اگر بخواهیم منصفانه درباره تاریخ بیستساله مناقشه هستهای ایران و غرب قضاوت کنیم، باید بگوییم در آن نوبت که امریکا از برجام خارج شد (ترامپ خارج شد و بایدن و دموکراتها بهرغم آن همه وعده در تبلیغات انتخاباتی، به آن بازنگشتند)، ایران که خود را محروم از فواید لغو تحریمها میدید، دستکم کار خود را ادامه داد و حالا همین مقدار اورانیوم غنیشده را موتور پیشبرنده مذاکرات کرده است. حتماً باید سری به تیترهای متنوع روزنامههایی که در آن مینویسید بزنید تا ببینید که این از نظر دوستان شما نشدنی بود که ما هم اورانیوم ۲۰ درصد داشته باشیم، هم با امریکا انواعی از توافقها را از تبادل زندانیان و رفع مسدودی پولها و آنچه این روزها میشنوید، به انجام برسانیم و هم با روسیه و چین ببندیم- چنانکه سناتورهای امریکا رسماً میگفتند نزدیکشدن به چین مانع توافق است- چه رسد به اورانیوم ۶۰ درصد و این حرفها!
نباید اینکه راهگشایی در کشور به دست کدام دولت و جریان انجام میشود، ما را حساس و به قضاوت عجولانه و متناقض بکشاند. نواصولیهای شما نیز اگر به فرض چنین کرده و موفقیتها را مانع شده باشند تا به دست خودشان رقم بخورد، بیخود کردند. افتخار هر گشایشی باید به پای ملت نوشته شود.
ما ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد داریم که نقد است و اسرائیلیها حالا میگویند اگر ۹۰ درصد نشود، با این کنار میآیند! و امریکا با دوربینهای خاموش آژانس و انباشت اورانیوم در ایران، مشغول آزادسازی پولهای ایران است. این نقد نقد است. آن نتایج فرضی اقتصادی که برشمردید، نسیه است و روی کاغذ و با محاسبه ساده شما. انتخاب با شما که «این نقد بگیرید و آن نسیه بدارید» یا «اصولی و اصلاحی بنشینند کنار هم و آواز دهل از دور بشنوند که مثلاً خوش است!»
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
رهبر انقلاب درباره مذاکرات هسته ای ایران در سال های دولت اصلاحات و مهر و موم تمام تاسیسات هستهای معتقدند هرچه ما تضمین دادیم و عقب نشستیم،طرف مقابل با پررویی جلوتر آمد.
سرویس سیاست مشرق – در سالهای 83 و 84 ایران مذاکراتی را با طرفهای غربی انجام داد و قبول کرد که به صورت داوطلبانه به مدت شش ماه غنیسازی خود را متوقف کند، اما آنها به این مقدار راضی نبودند.
رهبر انقلاب درباره این مذاکرات و توقعات غربیها میفرمایند:
«در سال ۸۳ و ۸۴ همهی تأسیسات ما تعطیل بود دیگر؛ میدانید که کارخانهی یوسیاف اصفهان را مُهروموم کرده بودیم بهخاطر همین مذاکراتی که کرده بودیم و برای اینکه پروندهی جمهوری اسلامی عادی بشود، پروندهی هستهای ایران عادی بشود؛ هر چه ما عقبنشینی کردیم، آنها جلو آمدند؛ هر چه ما نرمش به خرج دادیم، آنها تندتر شدند؛ تا بالاخره به هیئت ایرانی گفتند آقا، تضمینی که شما باید بدهید، فقط به یک شکل حاصل میشود و آن این است که تمام تأسیسات هستهایتان را جمع کنید؛ همه را جمع کنید! کاری شبیه کاری که لیبی انجام داد. تضمین واقعی این است؛ وَالّا تضمین صلحآمیز بودن فعّالیّت هستهای شما جور دیگری ممکن نیست؛ فقط همینجور ممکن است که شما همهی تأسیسات را حذف [کنید]؛ یعنی اینجور اینها وارد میدان شدند. حالا کارخانهی اصفهان -که خب یک کارخانهی ابتدائی بود دیگر- تعطیل بود، غنیسازی هم اصلاً به معنای حقیقی خودش وجود نداشت؛ حتّی ما برای اینکه یک یا دو یا سه سانتریفیوژ داشته باشیم، بحث میکردیم و میگفتند نمیشود! موافقت نمیکردند که ما یک سانتریفیوژ یا دو سانتریفیوژ یا سه سانتریفیوژ داشته باشیم.
بعد، ما دیدیم اینها خیلی دارند زیادی حرف میزنند، زیادی پُررویی میکنند، واقعاً دارند وقاحت میکنند، گفتیم پس بازی تمام؛ مُهرومومها را شکستیم، کارخانهی یوسیاف را راه انداختیم، غنیسازی را در نطنز و بعد در جاهای دیگر همینطور راه انداختیم، رسیدیم به بیست درصد؛ یعنی ما از سهونیم درصدی که اینها اجازه نمیدادند حرکت کردیم و جوانهای مؤمن ما توانستند غنیسازی بیست درصد را تأمین کنند و کارهای فراوانی که در جریان هستید و میدانید.
وقتیکه به اینجا رسیدیم، اینها آمدند با اصرار، به یک معنا با التماس به ما گفتند که خیلی خب، حالا شما بیایید قبول کنید که بیست درصد را انجام ندهید، مثلاً پنج هزار یا شش هزار سانتریفیوژ داشته باشید -حالا اینها همانهایی بودند که سه سانتریفیوژ یا دو سانتریفیوژ را هم اجازه نمیدادند- [میگفتند] عیب ندارد؛ بیایید غنیسازی بکنید، مثلاً شش هزار سانتریفیوژ داشته باشید یا فلان مقدار غنیسازیِ سهونیم درصد را داشته باشید؛ اینها همانها هستند.»[1]