تولید ناخالص داخلی

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت؟

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت؟



درحالی مقام معظم رهبری بیش از یک دهه است به مسئله اقتصاد توجه دارند اما شواهد حاکی از این است که عملکرد مسئولان اجرایی در جهت عکس این موضوع پیش می رود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، طی یک دهه گذشته، انتخاب شعار سال اشاره مستقیم به اقتصاد و تولید داشت؛ به گونه‌ای که شعار سال جاری «تولید، پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها»، سال ۹۹ «جهش تولید»، سال ۹۸ «رونق تولید»، سال ۹۷ «حمایت از کالای ایرانی»، سال ۹۶ «اقتصاد مقاومتی، تولید – اشتغال»، سال ۹۵ «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»، سال ۹۳ «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی»، سال ۹۲ «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، سال ۹۱ «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و سال ۹۰ «جهاد اقتصادی» بوده است. همچنین مروری بر دهه هشتاد نیز نشان می‌دهد که در این بازه زمانی نیز رهبری موضوع اقتصاد را مورد توجه داشته‌اند؛ به گونه‌ای که در سال ۸۰، اشتغال آفرینی، در سال ۸۸ «حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف» و در سال ۸۹ «همت مضاعف، کار مضاعف» شعار سال انتخاب شد.

همین شعارهای اقتصادی انتخاب شده برای عناوین سالهای مختلف، تأکیدی بود بر توجه مضاعف مسئولان و مقامات دستگاه‌های اجرایی و قانون‌گذاری به ارتقای ظرفیت‌های تولیدی کشور و رفع موانع از سر راه آنها به عنوان تنها علاج گذر از شرایط خطیر کنونی دارد.

با این حال وضعیت اقتصاد کشور به ویژه در بخش کلان و تولید طی سنوات گذشته، به گونه‌ای بوده که انتقاد اکثریت مردم، کارشناسان و حتی مسئولان را در پی داشته است. رهبری نیز در دیدار با تولیدکنندگان به برخی از این انتقادات اشاره و گلایه خود را از وضعیت صنعت داخلی ابراز کردند.

بررسی بیانات رهبری نشان می‌دهد که علی رغم نامگذاری و انتخاب شعار اقتصادی برای سال‌های دهه ۹۰، رهبری آمارهای کلان اقتصادیِ دهه ۹۰ را حقاً و انصافاً ناخرسند کننده می‌دانند و از عملکرد نامطلوب مسئولان در عدم دستیابی به اهداف مدنظر گلایه دارند.

ایشان ضمن تاکید بر اینکه ریشه وضعیت نامناسب معیشت مردم در عدم توجه به بهبود روند تولید و تصمیم گیری های غلط است، فرموده‌اند که «آمار و میزان «رشد تولید ناخالص داخلی، تشکیل سرمایه در کشور، تورم، رشد نقدینگی، مسکن، تأمین ماشین آلات و مسائل مشابه»، اصلاً خرسند کننده نیست و ضربه به معیشت مردم که مدام از آن ابراز نگرانی می‌کنیم ریشه در همین مسائل و واقعیات دارد.»

نبض ناموزون رشد اقتصادی در دهه ۹۰

بر این اساس، بررسی آمارهای کلان اقتصادی در دهه ۹۰ حاکی از آن است که در این دهه یکی از ضعیف‌ترین عملکردهای اقتصادی ثبت شده است. در بخش مربوط به رشد اقتصادی باید اشاره شود که اگرچه در برنامه‌های پنجم و ششم توسعه میانگین رشد این شاخص برابر با ۸ درصد در نظر گرفته شده است اما آنچه که در واقعیت رخ داده، فاصله معناداری با اهداف مدنظر دارد.

کارشناسان معتقدند که رشد اقتصادی در ایران عمدتاً متأثر از درآمدهای نفتی بوده است. به همین دلیل در زمانی که درآمدهای نفتی چه به‌دلیل تحریم یا به‌دلیل افت قیمت نفت کاهش یافته، رشد اقتصادی نیز در این مسیر حرکت کرده است. آمارها نشان می‌دهد که در دهه ۹۰ رشد اقتصادی بسیار پرنوسان بوده و متوسط این رشد رقمی نزدیک صفر است. نیمی از سال‌های دهه ۹۰ رشد اقتصادی منفی گزارش شده بود و در دو سال رشد اقتصادی از منفی ۶ درصد نیز کمتر بوده است.

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت

نمودار زیر نیز روند تولید ناخالص داخلی به قیمت‌های ثابت سال ۹۰ را طی یک دهه گذشته نشان می‌دهد.

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت

همانگونه که مشخص است روند یک دهه اخیر تولید ناخالص داخلی نشان می‌دهد که متوسط رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت برابر با ۱.۸۳ درصد است.

به نظر می‌رسد که تحریم‌های ظالمانه، نبود ثبات اقتصادی و نامساعد بودن فضای کسب‌وکار برای تولید باعث شده است که اقتصاد کشور در این بخش کارنامه مناسبی در دهه ۹۰ نداشته باشد.

دهه ۹۰؛ بدترین دوره سرمایه گذاری در ایران

اگرچه تشکیل سرمایه موتور رشد اقتصادی و یکی از مهم‌ترین شاخص‌های وضعیت تولید است و هر زمان که رشد تشکیل سرمایه در اقتصاد منفی شود، می‌توان پیش‌بینی کرد که در سال‌های بعد رشد اقتصادی در سطح پایین یا منفی ثبت شود اما با این حال روند تشکیل سرمایه در دهه ۹۰ همواره نزولی بوده است؛ به‌نحوی‌که به استناد اطلاعات ارائه شده توسط بانک مرکزی، تشکیل سرمایه ثابت در سال ۹۸ منفی ۵.۹ درصد بوده است. البته این شاخص در سال ۹۹ روند مثبتی به خود گرفت و به ۲.۵ درصد رسید.

بی توجهی به امر تقویت شاخص تشکیل سرمایه در حالیست که ایران جزو کشورهایی است که از ۵۰ سال پیش به این طرف، اقتصادش با تکیه بر سرمایه‌گذاری و میزان رشد موجودی سرمایه رشد کرده است. اما کارشناسان این دهه را بدترین دوره سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران معرفی می‌کنند.

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت

همچنین طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس و نمودار بالا، در اوایل دهه، تشکیل سرمایه ثابت در نقطه اوج خود بود اما ۷ سال پس از آن، با وجود بروز نوساناتی در این شاخص، برایند شاخص رو به کاهش گذاشت و این کاهش به‌صورت ویژه در بخش‌های ساختمان و ماشین‌آلات مشاهده شد. در سال‌های ۹۲و ۹۳ تشکیل سرمایه بهبودی نسبی یافت اما شدت گرفتن رکود اقتصادی در سال ۹۴ به منفی شدن این شاخص منجر شد و روند نزولی تا سال پس از آن نیز ادامه یافت. امضای برجام در سال ۹۶ امیدواری‌هایی را در بهبود وضعیت اقتصادی زنده کرد و تشکیل سرمایه ثابت را بهبود بخشید، اما بازگشت تحریم‌ها در سال ۹۷ وضعیت را به سال‌های پیشین دهه ۹۰ بازگرداند.

پس از سال ۱۳۹۱ انباشت سرمایه در بخش نفت و گاز، صنعت، معدن، ساختمان و ارتباطات منفی شده است. به بیانی دیگر از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶، به‌طور متوسط سالانه حدود ۲.۲ درصد از میزان سرمایه انباشته شده در این بخش‌ها کاسته شده است. در بخش ماشین‌آلات نیز این شاخص در دهه ۹۰ رو به کاهش گذاشته است.

نوسان تورم در ۱۰ سال

بررسی وضعیت اقتصاد کشور در بخش تورم نشان می‌دهد که طی یک دهه گذشته، کشور با نوسانات تورمی مواجه بوده است؛ در بازه ای از زمان تورم تک رقمی و در بازه ای دیگر تورم بالای ۴۰ درصد را شاهد هستیم. اهمیت شاخص تورم در آن است که از تورم به عنوان وسیله‌ای برای اندازه‌گیری سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات مورد مصرف خانوارها استفاده می‌شود و یکی از بهترین معیارهای سنجش تغییر قدرت خرید پول داخل کشور، به شمار می‌رود؛ در واقع اگر نرخ تورم به ۱۰۰ درصد برسد، به این معنی است که به‌طور متوسط سطح عمومی قیمت‌ها دو برابر شده است.

بر همین اساس، در سال‌های ۹۰، ۹۱ نرخ تورم بر اساس آمار بانک مرکزی به ترتیب ۲۱.۵ درصد و ۳۰.۵ درصد بود؛ با پایان دولت دهم در سال ۹۲ شاخص تورم پس از تنگ شدن حلقه تحریم‌ها و اعمال تحریم‌های نفتی اروپا علیه ایران به روند رو به رشد خود ادامه داد و از محدوده ۳۰ درصد فراتر رفت و رقم ۳۴.۷ درصد را ثبت کرد.

دولت یازدهم در شروع کار کنترل نرخ تورم را در دستور کار قرار داد و در سال‌های ۹۵ و ۹۶ نرخ تورم به ۹.۰ و ۹.۶ درصد رسید. در حالی که نرخ تورم در حال کاهش بود و دولت تدبیر و امید ادامه این روند را در سال ۹۶ از اهداف خود عنوان می‌کرد اما یک سال پس از انتخابات سال ۹۶ با خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تشدید تحریم‌ها نرخ تورم دوباره رو به افزایش گذاشت، تا جایی که حتی در سال ۹۸ تورم ۴۱.۲ درصدی را شاهد بودیم.

بنابراین دهه ۹۰، در دهه‌های اخیر یکی از بالاترین سطوح تورمی را داشته و از این حیث دهه ۹۰ بدترین کارنامه را به نام خود ثبت کرده است.

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت

نکته قابل تأمل آنکه طبق تاکید کارشناسان اقتصادی تداوم کاهش نرخ تورم در گرو رعایت انضباط در سیاست‌های مالی (بودجه‌ای) دولت و سیاست‌های پولی و اعتباری و همچنین اتخاذ تدابیر جدی در عملیاتی کردن راهکارهای مرتبط با چالش‌های نظام بانکی کشور است.

رشد افسارگسیخته نقدینگی

بررسی آمار مربوط به نقدینگی که مهم‌ترین متغیر مؤثر در تعیین نرخ تورم است، نشان می‌دهد که طی یک دهه گذشته اقتصاد کشور علی رغم تأکیدات فراوان متولیان اقتصادی در بخش کنترل نقدینگی موفقیتی کسب نکرده است؛ به گونه‌ای که در دهه ۹۰ حجم نقدینگی از ۳۵۴ هزار میلیارد تومان به ۳,۴۷۶ هزار میلیارد تومان رسیده که این میزان از سال ۱۳۵۷ تاکنون بی‌سابقه است و یک رکورد محسوب می‌شود.

بر همین اساس آمارها نشان می‌دهد که رشد نقدینگی در دهه ۹۰ عمدتاً بالای ۲۰ درصد بوده و در دو سال ۹۲ و ۹۹، به سطح ۴۰ درصد نیز رسیده است. این در حالی است که در حال حاضر عمده رشد پایه پولی و متناسب آن رشد نقدینگی، افزایش ذخایر خارجی بانک مرکزی نیست، بلکه اضافه برداشت بانک‌ها یا بدهی دولت به بانک مرکزی عامل اصلی رشد بوده است.

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت

برخی برآوردهای اقتصادی بیانگر آن است که در سال ۹۷ روزانه هزار میلیارد تومان نقدینگی خلق می‌شده که این آمار در سال ۹۸ روزانه به ۱,۶۰۰ میلیارد تومان و در سال ۹۹ به ۲,۶۰۰ میلیارد تومان رسیده است.

کاهش ۳۴ درصدی درآمد سرانه

از سویی دیگر با توجه به اینکه تمام این شاخص‌ها در نهایت وضعیت معیشتی و رفاهی مردم را تعیین می‌کند، بررسی درآمد سرانه در دهه ۹۰ (بر اساس آمار موجود تا سال ۹۸) نشان می‌دهد که این شاخص در این سال‌ها کاهش ۳۴ درصدی را تجربه کرده است. در واقع قدرت خرید هر فرد ایرانی نسبت به سال ۹۰ حدود یک سوم کاهش یافته است.

طبق اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس، در صورت تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی، حداقل به ۶ سال سال زمان نیاز خواهد بود تا به سطح درآمد سرانه سال ۹۰ بازگردیم.

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت

نمودار بالا نیز آمار دقیق افت رفاه خانوارهای ایرانی در دهه ۹۰ را بر اساس درآمد سرانه نشان می‌دهد. بر این مبنا افزایش رشد جمعیت در دهه ۹۰ با بهبود تولید همراه نبوده است و این موضوع باعث شده که در این دهه درآمد سرانه در یک مسیر نزولی حرکت کند. دقیقاً همان مطلبی که مورد اشاره رهبری نیز قرار گرفت و ایشان تاکید کردند که ریشه وضعیت نامناسب معیشت مردم در عدم توجه به بهبود روند تولید و تصمیم گیری های غلط است.

غفلت دولت‌ها از اقتصاد مقاومتی

رهبری در ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» را که در مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شد، به رؤسای دولت، مجلس و قوه قضائیه ابلاغ کرده و دستور دادند که «بی‌درنگ و با زمان‌بندی مشخص» آن را اجرا کنند. اقتصاد مقاومتی در واقع روشی دانش بنیان، درونزا و برون گرا برای مقاوم‌سازی و محکم‌سازی پایه‌های اقتصاد کشور به ویژه در برابر تحریم‌ها مطرح می‌شود. عاملی که مشخصاً از سال ۹۷ اقتصاد کشور را در جبهه‌های مختلف مورد هدف قرار داد.

با این حال اگرچه اقتصاد مقاومتی سال هاست که در بیانات رهبری به عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی مطرح می‌شود و مسئولان دولتی نیز بر اجرای آن تاکید داشته‌اند اما شکی نیست که اگر در طول سالهای گذشته، اجرای سیاست‌های اقتصادی مقاومتی سرلوحه برنامه‌های دولت‌ها قرار می‌گرفت، قطعاً امروز گزارشی که از وضعیت دهه ۹۰ منتشر می‌کردیم متفاوت از این نوشته می‌بود و علاوه بر بهبود فرایندهای مربوط به شاخص‌های کلان اقتصادی، عدالت اقتصادی نیز پیاده سازی می‌شد. در واقع وضعیت اقتصادی کشور بیانگر این است که نه تنها دولت‌ها توجهی به این مؤلفه نداشته‌اند بلکه در بیشتر مواقع اقدامات دولت‌ها تا حد زیادی با نظریات اقتصاد مقاومتی مغایر هم بوده است.

البته رئیس دولت سیزدهم اعتقاد دارد که «مشکلات اقتصادی کشور، عمل نکردن به مبانی و بی‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی و اقتصاد مقاومتی است»، امید می‌رود بدنه دولت سیزدهم نیز همچون رئیس جمهور در مقام عمل، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و تقویت توان تولید را در دستور کار قرار دهند تا در سال‌های آینده گزارش‌های منتشره از شاخص‌های کلان به اندازه دهه ۹۰ ناامیدکننده نباشد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اقتصاد کشور در دهه ۹۰ چگونه گذشت؟ بیشتر بخوانید »

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن!

علی ربیعی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت رئیس‌جمهور روحانی به تازگی در اظهاراتی پیرامون برجام گفته است: سرنوشت برجام به ما یاد داد که هرچند در امنیت زدایی ایران موفق شدیم و افق از امکانات تازه به رویمان گشوده شد اما بخاطر اختلافات داخلی نتوانستیم چنان که شایسته بود از آن استفاده کنیم!

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از جماران، او می‌افزاید: برجام به تنهایی برای بهبود چشمگیر اقتصاد ملی کافی نبود چون با وجود رفع کردن یک مانع بزرگ خارجی، نارسایی‌های دیگر از جمله در نظام مالی و بانکی و مقررات دست و پاگیر و مهمتر از اینها اختلاف های سیاسی که مانع از شکل گیری اجماع ملی حول برنامه توسعه کشور بود، سد راه بهره مندی از شرایط مطلوب شد.[1]

*آنچه بیشتر از تجربه تلخ برجام بایستی مایه عبرت جوانان، مردم و رجال سیاسی باشد؛ روی کار آمدن دولتی اصلاح‌طلب در انتخابات ایران است که مسئولانش هرگز حاضر به پذیرش مسئولیت نیستند.

مسئولانی که پس از مشاهده عینی شکست و بیدستاوردی برجامشان که به دلیل عدم درک لازم از ماهیت ذات دشمن رخ داد؛ اما به جای اینکه به مردم بگویند ما اشتباه کردیم که منتظر برجام ماندیم و ظرفیت‌های کشور را معطل گذاشتیم؛ اما از این می‌گویند که اختلافات داخلی اجازه استفاده از برجام را نداد!

در اینجا و از بابت نشان دادن گوشه‌ای از شوآف‌های صورت گرفته پیرامون برجام بایستی به یک رخداد جالب اشاره کرد و آن فرش قرمز پهن کردن آقایان در ایام برجام برای سفر مسئولان کشور یونان به ایران بود.

کشوری که در بحران عمیق اقتصادی قرار دارد و شاخص‌هایش در بحث اقتصاد مثل یک کشور جنگ‌زده است اما مقامات دولت آقای روحانی برای اینکه نشان دهند در پسابرجام هیئت‌های اروپایی به ایران آمده‌اند! یونانی‌ها را هم به ایران کشاندند.

و جالب آنکه از قِبَل تمام این سفرهای خارجی به ایران هرگز سرمایه‌گذاری خارجی خاصی در کشور صورت نگرفت و در انتها هم شاهدیم که امثال ربیعی اظهار می‌کنند اختلافات داخلی اجازه استفاده از برجام را نداد!

ما قضاوت درباره علت بیدستاوردی برجام را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم…

***

نظر شورای پنجم درباره شهردار شدن یک زن

شهرداری “مدیریت مادرانه” است، آنرا به ما بدهید!

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن

ژاله فرامرزیان، از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی در اظهاراتی که خبرگزاری ایلنا آنها را منتشر کرد، گفته است: یکی از بزرگترین مسائل شوراها در مدت فعالیتشان فساد بوده است و یکی از دلایلی که بسیاری از شوراها منحل شده است، همین موضوع است. البته خوشبختانه خانم‌ها کمترین میزان فساد را داشتند به همین دلیل به نظر می‌رسد جامعه در دراز مدت به این سمت خواهد رفت که به خانم‌ها بیشتر اعتماد کند.

وی می‌افزاید: خانم‌ها اگر بتوانند در رشته‌های مرتبط با خود، آثار موثری داشته باشند، می‌توانند در آینده بخشی از جریان مدیریت شهری را در دست بگیرند.

فرامرزیان همچنین با بیان اینکه مدیریت شهری مدیریتی مادرانه است! اظهار می‌کند: درباره مدیریت شهری آنچه حائز اهمیت است، تعامل، مهربانی و احساس مطلوبیت است که این مولفه‌ها در زنان پررنگ‌تر از مردان است. جوامعی می‌توانند موفق باشند و احساس آسایش و آرامش داشته باشند که بتوانند این مولفه‌ها را در جای مدیریت، خدمات و تعاملات شهری رعایت کنند.

او می‌گوید: طبق نظریه‌های جامعه شناختی، اثرگذاری مختصات و خصوصیت افراد در نظام مدیریتی بسیار موثر است. به نظر من زنان به جهت خصوصیت ذهنی و رویکرد شبکه‌ای فکر کردن، برای مدیریت شهری از مردان بسیار محق‌تر هستند.[2]

*یک آشنایی ساده با دانش مدیریت و چالش‌های آن خاصه در بحث ضریب دانشی یا استعدادی بودن مدیریت؛ در وهله اول نشان می‌دهد که ذات مدیریت یک ذات زمخت، پر دغدغه و قاطع است و کسی که از مادرانه بودن مدیریت حرف می‌زند جدای از نداشتن حتی یک آشنایی ساده با مفهوم مدیریت حکما در پی اوامر فمینیستی است!

مسئله جالب‌تر نیز آشنایی ساده با مفهوم مادری است.

کسی هم که با مفهوم عظیم‌القدر مادری آشنا باشد به سادگی درمی‌یابد که مادری هرگز با خصلت‌های مدیریتی مثل مشغله و زمخت بودن قابل جمع نیست فلذا ادعای خانم فرامرزی در بحث مادری هم قابل تأمل است چه رسد به ادعای ایشان درباره مدیریت!

بحث کم بودن فساد در میان بانوان دارای مسئولیت نیز به لحاظ فلسفی یک بحث غلط است زیرا زن و مرد در مقوله هواهای نفسانی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. ضمن اینکه میزان حضور مردان در مناصب کشور نیز طبعا بیشتر از خانم‌هاست.

در عین حال یادآوری این خاطره جالب هم برای مخاطبان ضروریست که اصلاح‌طلبان علیرغم تأکید بر حضور زنان در مناصب مدیریتی اما در دوران شورای شهر پنجم تهران و با اینکه اکثریت شورا در اختیار آنها بود اما هرگز حاضر به قرار دادن یک خانم در سمت شهردار تهران نشدند و جالب آنکه فعالان زن اصلاح‌طلب نیز هیچ اعتراضی و دقیقا هیچ اعتراضی به این رفتار نداشتند.

قابل تأمل آنکه چپ‌ها در حالی که حاضر به سپردن شهرداری تهران به یک خانم نیستند اما دائما تأکید دارند که رئیس‌جمهور کشور می‌تواند یک زن باشد!

***

اسلحه فرماندهان فتنه اقتصادی چه زمانی شلیک می‌کند؟!

کتمان امتیازات اقتصادی ایران در پروژه “حذف خونین”

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن

محسن رنانی، اقتصاددان و از چهره‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان که پیش از این در اظهاراتی گفته بود “حاکمیت ایران در برابر تکرار آبان98 توان مقاومت ندارد”! اخیراً طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی با کنایه به رتبه خوب ایران در میان اقتصادهای جهانی که مورد اشاره رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت، نوشته است:

“این شاخص (تولید ناخالص داخلی که ایران در آن جایگاه مطلوبی در جهان دارد) البته از جنبه‌های سیاسی اهمیت ویژه‌ای دارد، چرا که هر چه رتبه بهتر باشد، می‌توان در معادلات جهانی نقش موثرتری ایفا کرد. حال اگر بخواهیم تصویر واقعی‌تری از نقش تولید ناخالص داخلی در رفاه مردم در جامعه ارایه کنیم، باید تولید ناخالص داخلی را به سرانه یعنی بر حسب جمعیت هر کشور در نظر بگیریم. برای مثال بزرگی اقتصاد هند لزوما به معنی رفاه و توسعه نیست، چون هند دومین کشور پرجمعیت جهان است که بیش از ۱۵ برابر ایران جمعیت دارد. اما در مورد ایران در حالیکه این کشور در سال ۲۰۲۰ در تولید ناخالص داخلی رتبه ۲۶ جهان را به خود اختصاص داده در شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه در بین ۱۸۷ کشور توانسته تنها رتبه ۱۰۳ را کسب کند. حال سوال اصلی این است که کشورها از درآمدهای کسب شده چقدر توانسته‌اند در راستای خلق توسعه در همه ابعاد استفاده کنند؟ با درآمدی مشابه با درآمد خوب ایران، چه حجم از توسعه را می‌توان خلق کرد؟ جایگاه ایران در شاخص «توان تبدیل پول به توسعه» در میان بقیه کشورها کجاست؟”

او در ادامه می‌نویسد: در رابطه بین تولید ناخالص داخلی سرانه و فراشاخص توسعه (کل توسعه یک کشور در یک نگاه)، برخی از کشورها پایین‌تر از توان بالقوه خود در توسعه قرار گرفته‌اند، که به این معنی است که نتوانسته‌اند درآمدهای خود را به طور کامل استفاده کنند و از آن توسعه همه جانبه خلق کنند…اما در این بین برخی کشورها هم هستند که بیش از ظرفیت بالقوه خود از لحاظ درآمدی توسعه‌آفرینی کرده‌اند. یعنی آنها بالاتر از حد ظرفیت خود، توسعه آفرینی کردند که این عملکرد بسیار خوب آنها را نشان می‌دهد.

در ادامه یادداشت رنانی می‌خوانیم: شاخص «توان تبدیل پول به توسعه»، فاصله بین مقدار بالقوه توسعه (که از روی تولید ناخالص سرانه بدست می‌آید) با مقدار بالفعل توسعه را نشان می‌دهد. یعنی به طور ساده این شاخص نشان می‌دهد هر کشور با درآمد فعلی خود چقدر نسبت به وضعیت توسعه بالقوه خود فاصله دارد یا چقدر از سرمایه‌های خود را برای توسعه استفاده کرده ‌است. بر این اساس، ایران بیش از ۱۰ نمره پایین‌تر از وضعیت بالقوه خود عمل کرده است (مقیاس کل از ۱۰۰ نمره است). این پایین‌تر بودن از نقطه توسعه بالقوه را می‌توان به دو شیوه تحلیل کرد. از یک سو واضح است که ایران نتواسته است از تولید، درآمد و سرمایه‌های خود به خوبی استفاده کرده و توسعه‌سازی کند و چنانچه به همین رویه ادامه دهد افزایش تولید و درآمد کمک قابل توجهی به توسعه ایران نخواهد کرد. از سوی دیگر می‌توان این برداشت را ارائه کرد که ایران با همین درآمد موجود به شرط تحول نهادی می‌تواند حداقل ۱۰ نمره به فراشاخص خود اضافه کند، یعنی تقریبا ۲۰ درصد در توسعه همه‌جانبه ارتقا پیدا کند.

رنانی می‌افزاید:

“حال سوال این است که جایگاه امروز ایران از لحاظ «توان تبدیل پول به توسعه» در بین سایر کشورها در کجا قرار دارد. ایران در بین ۱۴۷ کشوری که داده‌های آنها در همه ابعاد فراشاخص توسعه در سال ۲۰۲۰ وجود داشته است، از لحاظ توان تبدیل پول به توسعه رتبه ۱۴۳ را به خود اختصاص داده است و تنها سه کشور در دنیا هستند که وضعیتی بدتر از ایران دارند! بیایید نکته اصلی این جمع‌بندی را با هم مرور کنیم: در حالی‌که ایران همین امروز به لحاظ تولید ملی، توانِ خلق توسعه به اندازه ۲۰ درصد بیشتر از وضعیت موجود را دارد، اما در زمره ناتوان‌ترین کشورها در توان تبدیل پول به توسعه قرار گرفته است.“[3]

*قطب‌بندی حق و حقیقت با کسانی که در آرزوی ایجاد فتنه اقتصادی و تکرار رخدادهایی مثل “آبان98” در ایران می‌سوزند یک قطب‌بندی مشخص است.

آقای رنانی و دوستان ایشان طی 11 سال گذشته بدترین و تلخ‌ترین رخدادها از سیل و زلزله تا حتی خشک شدن زاینده رود را نیز به مدیریت کشور نسبت داده‌اند و امروز هیچکس از آنها انتظاری ندارد که به بیان حقیقت در بحث اقتصاد روی بیاورند!

حقیقت اینست که در بحث اقتصاد همواره نهادهای بین‌المللی مختلف آمارهای مختلفی را منتشر می‌کنند که دانستن حاق این آمارها و البته توان تطبیق این آمارها با واقعیت یک ضرورت است.

ایران اسلامی ما به گواه نهادهای بین‌المللی در شاخص‌های مهمی مثل تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، کاهش فقر مطلق و کاهش شیوع گرسنگی رتبه‌های بالا و مطلوبی در کلیت این گزارش‌ها دارد.

اما در شاخص‌هایی مثل فساد یا آنچه آقای رنانی ادعا کرده است جایگاه پایینی داریم. (جالب است بدانیم که اساسا چیزی به نام شاخص فساد وجود ندارد چون فساد قابل اندازه‌گیری نیست و آنچه هست “شاخص ادراک فساد” است که مستقیما تحت تأثیر سیاه‌نمایی است!)

در علم اقتصاد برخی شاخص‌ها مهمتر و البته فراگیرتر از سایر شاخص‌ها هستند.

فی‌المثل آنچه رنانی از آن با عنوان توان تبدیل پول به توسعه نام برده شاخص چندان با اهمیتی نیست. ضمن اینکه چالش‌های فلسفی نیز در این میان وجود دارد.

به این معنی که نهادهای جهانی اقتصاد هنوز نتوانسته‌اند این حقیقت را آنالیز اقتصادی کنند که توان نظامی یک کشور که به گواه تمام کارشناسان منبعث از توان اقتصادی است را چگونه می‌توان در شاخص‌های اعداد و ارقام مندرج ساخت؟!

در مقابل نیازی به توضیح نیست که شاخص‌هایی مثل گرسنگی، نرخ بیکاری، ضریب جینی و تولید ناخالص داخلی از شاخص‌های اصلی اقتصادی هستند که به مثابه شناسنامه یک کشور عمل می‌کنند و هر نظاره‌گری در وهله اول به آنها می‌نگرد.

اما اینکه فرماندهان فتنه اقتصادی در ایران دائما اصرار دارند به بهانه مشکلاتی مثل گرانی که در تمام دنیا وجود دارد؛ شناسه‌های اصلی اقتصاد کشور را کتمان و یا علیه آنها لجن‌پراکنی کنند جای سؤال دارد!

مسئله اصلی‌تر بروز و ظهور شاخص‌های اقتصادی در زندگی مردم است که اگر از سوی امثال رنانی مورد اشاره قرار گیرد؛ دکان این افراد را از رونق خواهد انداخت.

مثلا بدانیم که تعیّن شاخصی مثل ضریب جینی، منجر به شیوع رفتارهای قشر متوسط در یک جامعه می‌شود. به دیگر سخن اینکه وقتی در جامعه‌ای داشتن خودروی شخصی، مسافرت سالانه، غذا خوردن در رستوران و رکورد شکنی فروش فیلم‌های سینمایی رخ می‌دهد یعنی می‌توان گفت آن جامعه در بحث بهبود ضریب جینی موفق بوده است. رخدادهایی که درباره ایران اسلامی هم به رأی‌العین شاهد آنها هستیم.

یا مثلا از باب نمونه بایستی به شاخص نرخ بیکاری اشاره کرد که با وجود تمام سیاه‌نمایی‌ها اما در ایران در رقم نرمالی قرار دارد. رقم نرمالی که به دلیل بهبود اقتصادی در کشور منجر به پدیده “بیکاری شیک” شده است.

امثال آقای رنانی آیا شهامت این را دارند که در محضر مردم توضیح بدهند مقوله بیکاری شیک (قبول نکردن هر شغلی از سوی کارجویان به دلیل برخورداری از سطحی از معیشت) چیست و چرا در اقتصادهای پیشرفته بروز می‌کند؟!

ما به مردم عزیز ایران عرض می‌کنیم که خیر!

چنین شهامتی وجود ندارد چون بایستی یک ترس عمومی از بیان مثبتات کشور، فراگیر شود، حقایق کشور زنده به گور شود و هیزم لازم برای تکرار آبان 98 نیز به دست اینان بیافتد.

برای جلوگیری از فتنه اقتصادی و طرح خونباری که امثال رنانی بصورت خواسته یا ناخواسته پیگیر آن هستند؛ در گام اول یک راه بیشتر وجود ندارد. و آن ورود خواص به مسئله و روشنگری و تبیین حقایق کشور از سوی آنهاست.

مادام که حقیقت در انزوا قرار داشته باشد و کسی جرأت بیانش را پیدا نکند؛ دشمن خواهد توانست هر طرحی را در فضای افکار عمومی به اجرا دربیاورد و از وجود مشکلاتی که همواره و در همه اقتصادها وجود دارد، مستمسک بسازد. چه حتی اگر اثبات تارک‌الصلاة بودن علی(ع) باشد!

نقش خواص در این فضا تعیین کننده است.

گفتنیست، رنانی چند سال قبل خواستار تبدیل ایران به ترکیه دوم برای غرب در پسابرجام شده بود. در اظهارات او به مقولاتی مثل “حذف خونین یکدیگر به دلیل مشکلات اقتصادی” نیز برمی‌خوریم!

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1506223

2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1065520

3_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/312244



منبع خبر

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن بیشتر بخوانید »