گروه استانهای دفاعپرس_«حدیثه صالحی»؛ اربعین بهانه قشنگی هست برای زیارت و کربلایی شدن! اصلا به برکت کربلاییها شهر و روستا و کوچه و خیابان عجیب بوی حسین میگیرد و زائر حسین (ع).
میگفت: «حاج عباس هم از کربلا آمد، او امسال هم با همسرش زائر ارباب شد و من دوباره از کاروان حسین (ع) جاماندهام!» میگویم: «از اینجا تا صحن و سرای اباعبدالله (ع) به حساب مسافت دل، راهی نیست؛ کافی هست یک یا حسین بگویی و زائرش شوی.» اشک پهنای صورتش را گرفت و رفت. فهمیدم همه جاماندهها مثل هماند؛ حالشان به حال زائران کربلا گره خورده هست و در بین الحرمین «سعی» صفا و مروه میکنند و در طواف ششگوشهترین حرم غوطهورند که خاصیت عشق همین هست.
صدای چاووشی به گوش میرسد؛ «هر که دارد هوس کرببلا بسم الله! هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله!» خودم را به کاروان میرسانم و در میان انبوهی از زائران اباعبدالله (ع) عشق مینوشم! مداح، مازندرانی میخواند و لابهلایش اشعار آئینی را چاشنی روضه میکند:
«لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
در کوچههای سینه زنی سالیان سال
در حسرت هوای حرم میپرم حسین
کابوس من شده غم دوری کربلا
در خواب هم ذکر لب من حرم حسین»
طنین حزنانگیز چاووشی دل هر آدمی را راهی کربلا میکند. آنقدر در دل خود گریه دارد که نگو! بند بندش که لب جاری میشود حکایت جانسوز شهدای کربلا را روایت میکند:
اول به مدينه محمد مصطفي را صلوات
دوم به نجف علی شيرخدا را صلوات
سوم به بقيع و چار امام معصوم
چارم به حسين و كربلا را صلوات
چه کربلا ست که آدم به هوش میآید
هنوز ناله زینب به گوش میآید
چه کربلاست کز آن بوی سیب میآید
صدای نالهی مردی غریب میآید
چه کربلاست کز او بوی مُشک میآید
هنوز ناله ز لبهای خشک میآید
چه کربلاست که بوی گلاب میآید
صدای گریه طفل رباب میآید
چه کربلاست که بوی عبیر میآید
صدای کودک ناخورده شیر میآید
چه کربلاست که بانگ صفیر میآید
هنوز ناله طفل صغیر میآید
چه کربلاست از آن ناله رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
جواب طفلک ششماه داده شد باتیر
عدو به تیر جفا داده بود او را شیر
چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست
برای چیست که عطشان علی اصغر اوست
چه کربلاست که سقای آن شده بیدست
عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست
چه کربلاست که آبش به قیمت جان هست
به گوش جان همه جا نالههای طفلان هست
مگر به کرببلا آب قیمت جان هست
چرا نگفته کسی این حسین مهمان هست
چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد
شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ملک در خروش میآید
کمتر کسی را دیدهام که این موسیقی مذهبی را بشنود و منقلب نشود و حالا زائران با حالی وصف ناشدنی بدرقه میشوند و برای جاماندهها فقط غبطه میماند و بس! وقتی حسرتی به اندازه یک دلتنگی از دیدگان میچکد.
و من جامانده کاروان حسین (ع) دستم را پر از نیت زیارت میکنم و خودم را به موکب جاماندگان اربعین حسینی (ع) میرسانم و در حال و هوای عاشقانههای حرم متبرک میشوم در اربعینیترین لحظاتی که؛
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
و دیوانگان را جز به حرم حسین (ع) پناهی نیست… و نوکر ارباب بهانه ندارد برای زیارت. هرجا که بساط روضه فراهم باشد همانجا کربلاست و «ما رأیت الا جمیلا» از نازنینترین خواهر روایت میشود در جاریترین جمله؛ «حب الحسین یجمعما».
اینجا زائر حسین (ع) موکب به موکب پرچم و علم را به دوش میکشد؛ که شرح این ماجرا خود حدیث مفصلی هست از تاب و تب یک زیارت باصفا؛ و نوشیدن جام عاشقی از دستان حضرتش زمزمی هست که دل را جلا میدهد؛ بهراستی که روضه حسین (ع) مَحرَم میخواهد در اکنونی که جمع عاشقان و گدایان جمع هست و میخوانند:
ما اربعینیها داریم چنین بر لب
لبیکَ یا ارباب لبیکِ یا زینب (س)
انتهای پیام/