جام جم

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟



چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهرماه ۱۴۰۱، درست در همان زمانی که دوران کرونا به پایان رسیده و چند روز از یک‌سالگی دوره مدیریت جبلی بر سازمان صداوسیما می‌گذشت، او به همراه جمعی از بازیگران و هنرمندان، مرکزی را در سازمان صداوسیما احداث کرد که قرار بود بخش «مغفول‌مانده‌ای» در مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای کشور را احیا کند. جبلی ماژیک آبی‌رنگی را در دست گرفت و سه خط کنار لوگوی مرکز تازه‌تأسیس سیمرغ متنی نوشت.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

نوشته جبلی به منزله آغاز به کار مرکزی بود که از این پس یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های تحولی سازمان را به دوش می‌کشید. در آن مراسم، مهدی فرجی تهیه‌کننده، جواد افشار کارگردان و امین زندگانی بازیگر، پشت تریبون می‌روند و از مزایای تاکتیک جدید صداوسیما می‌گویند. مراسمی که به‌جز فرجی و افشار، افرادی همچون بهروز افخمی، سعید سلطانی، احمد نجفی، سید جواد هاشمی، جعفر دهقان، بهروز مفید، حسین طاهری، محمود رضوی، محسن علی‌اکبری و حبیب والی‌نژاد هم در آن حضور دارند. حالا از آن روز سه سال می‌گذرد و عملکرد یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های سازمان برای پرداختن به بخش مغفول‌مانده در تحول باید مورد بررسی قرار گیرد. بخشی که قرار بود مهم‌ترین تولیدات سازمان برای رقابت با آثار نمایش خانگی از آن سرچشمه بگیرد.

با این حال، تولیدات مرکز سیمرغ طی این سه سال داده‌های پرنوسانی منتج شده که از پربیننده‌ترین مجموعه نمایشی شبکه دو سیما تا کم‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون را شامل می‌شود؛ تولیداتی که باید آن‌ها را روی ترازوی ارزیابی قرار داد تا مشخص شود یکی از ارکان اصلی تحول صداوسیما چه عملکردی داشته است.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اصلاً چرا سیمرغ بال گرفت؟

مرکز سیمرغ از همان ابتدا قرار بود در کنار «سیمافیلم» و «مرکز تولیدات صبا»، سه بازوی اصلی تولیدات سازمان را بر عهده بگیرد و ذیل استراتژی مدیران تازه ساختمان شیشه‌ای، نظام تولید را از نظام پخش جدا کند. یعنی به جای آنکه تولیدات در شبکه‌ها انجام شود، سیمرغ، سیمافیلم و صبا بودند که تولید را بر عهده گرفته و پخش را به شبکه‌های مختلف می‌سپردند.

تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. سیمافیلم ذیل همین رویکرد، ساخت سریال‌های الف ویژه و پرهزینه‌تر را بر عهده گرفت و مرکز صبا هم تولیدات کودک و نوجوان را پوشش می‌داد. حالا سیمرغ قرار بود چه کاری انجام بدهد؟

این مرکز تازه‌تأسیس قرار بود تولیدات کار اولی‌ها و جوان‌های فیلم‌سازِ متعهدی را پوشش بدهد که با بودجه‌های کم، تولیداتی مبتنی بر بوم و نظام مسائل تعریف‌شده در سازمان را پیش ببرند. به نوعی مرکز سیمرغ بدل می‌شد به بازوی جوان سازمان. با این حال، این همه وظایف سیمرغ نبود.

در همان مهرماه ۱۴۰۱ اعلام شد که سیمرغ می‌خواهد تمرکزش را بگذارد روی تولیداتی که در این سال‌ها مغفول مانده و به تنوع ژانر و بوم در آثار نمایشی تلویزیونی کمک کند. در وهله اول، این اقدام امیدوارکننده به نظر می‌رسید چون به معنای توجه بیشتر به سینمای مستند، مسابقه، برنامه ترکیبی، تله‌تئاتر و گونه‌های متفاوت سریال‌سازی همچون سیتکام بود.

ذیل همین نگاه، بخشی از بودجه سازمان به ساخت تولیداتی همچون «آقای قاضی» و «جام جم» تخصیص پیدا کرد و تولیدات موفقی همچون «ایرانگرد» و «زندگی پس از زندگی» به این مرکز انتقال داده شد. این یعنی بخشی از قدیمی‌ها به دلیل تقسیم‌بندی جدید سازمان به سیمرغ می‌رفتند و برخی از تولیدات هم منحصراً مربوط به سیستم تغییر یافته بودند.

با همه این احوالات، تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. نیرویی که سازمان با آن می‌توانست فرایند قدرت‌گرفتن سلبریتی‌ها را کنترل کند و بازار را در دست بگیرد؛ بازاری که تجربه سال‌های اخیر تلویزیون و نمایش خانگی نشان داده به این راحتی‌ها هم رام‌شدنی نیست.

اسماعیل بهمن‌آبادی، رئیس مرکز تولیدات جوان سیمرغ، گفته است: «شاید جنس چالشی که من در خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ تجربه کردم، در قیاس با سایر گروه‌ها در این مرکز در سه سال گذشته شدیدتر بود؛ هم باید کمبود نیروی انسانی هنرمند، متعهد و متخصص را در فرصت محدود و شروعی که داشتیم جبران می‌کردیم و هم باید برای حضور کسانی که از قبل در صف انتظار بودند، فرصتی فراهم می‌شد و برنامه‌ریزی می‌کردیم تا وارد چرخه تولید شوند. سخت‌ترین چالش ما این بود که هم‌زمان با هم باید این کارها را انجام می‌دادیم؛ آن هم در شرایطی که مرکز سیمرغ تازه‌تأسیس بود و تحقق مواردی که بیان کردم با طول و عرض این مرکز به‌راحتی اتفاق نمی‌افتاد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.سیمرغ در بازار سریال

با گذشت چند هفته از تأسیس رسمی این سازمان، مرکز سیمرغ عملکرد قابل‌توجهی را با سریال «آقای قاضی» از خود نشان داد. آقای قاضی در برهوت تولیدات تلویزیون، اثر موفقی بود که توانست به آمار بیش از۴۰ درصد مخاطب هم دست پیدا کند و سجاد مهرگان، کارگردان آقای قاضی، خیلی زود به عنوان مهم‌ترین آورده مرکز سیمرغ شناخته شد. آمارهای آقای قاضی و البته تولیدات ضعیف سیمافیلم باعث شد این سریال در برخی نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین تولید سال ۱۴۰۳ شناخته شود. با این حال، آقای قاضی یک تولید تمام‌سیمرغی نیست و محصول مشترک تلویزیون و حوزه هنری است و نمی‌توان آن را دستاورد تمام‌وکمال این مرکز تازه‌تأسیس دانست.

به‌جز این اثر، عملاً اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.

وضعیت «لمندگان» برای دیگر آثار نمایشی هم تکرار شد و تولیداتی همچون «رویای ریحانه» با آنکه در قسمت‌های اول در تلوبیون به عدد ۲۳ هزار مخاطب رسیده بودند، اما با گذشت زمان این عدد به دو یا سه هزار مخاطب رسید که نشان می‌دهد مهم‌ترین تولید مرکز سیمرغ در حوزه فرزندآوری در جذب مخاطب موفق عمل نکرده است. حتی سریال‌هایی چون «حکایت‌های کمال» و «چرخ گردون» که اعلام می‌شد در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند و با همین استدلال توانستند مجوز ساخت فصل دوم را بگیرند، تولیدات متوسطی بودند و فصل دوم‌شان با افول جدی مخاطب مواجه شد. شاهد مثال این موضوع هم مخاطب ۷ درصدی «چرخ گردون ۲» است که نشان می‌دهد پروژه دنباله‌سازی برای این مجموعه با شکستی فاحش مواجه شده است.

دنباله‌سازی البته تنها استراتژی ناموفق مرکز سیمرغ در چند سال اخیر نبود. این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟
لمندگان محصول مرکز سیمرغ

این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که مرکز سیمرغ با برخی تولیدات همچون «دوقلوها» و «شهر پرستاره» آثار نسبتاً موفقی را روانه آنتن کرد؛ آثاری که نشان می‌دهد دنباله‌سازی از تولیدات دوران موفق تلویزیون و همچنین استفاده از چهره‌ها هنوز در جذب مخاطب مؤثر است.

شاید مهم‌ترین مشکلات تولیدات سیمرغ در چند سال اخیر را بتوان مربوط به عدم حضور چهره‌ها و همچنین ضعف جدی در فیلمنامه و کارگردانی دانست. آثاری که برخی از آن‌ها مانند «آقای قاضی» موفق ظاهر می‌شوند، اما بخش مهم و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تولیدات، ضعف جدی در فیلمنامه دارند و پرداختشان به محتوا به شکل مشهودی کلیشه‌ای است؛ موضوعی که در آثار کمدی مرکز سیمرغ بیشتر و بهتر به چشم می‌آید.

نوسان در برنامه‌ها هم ادامه دارد

مرکز سیمرغ از همان ابتدای تأسیسش تمرکز جدی روی مستندمسابقه گذاشته بود و در همین راستا، تولیداتی همچون «خونه مونه»، «مزرعه فراوری»، «خانه» و «خانه سبز» را روانه آنتن کرد. برنامه‌هایی که بنا داشتند روی مفاهیمی همچون کارآفرینی، تمرکززدایی و خانواده متمرکز شوند اما درنهایت نتوانستند مخاطب چندانی را به آنتن تلویزیون بازگردانند و درمجموع ناموفق ارزیابی می‌شوند. به‌عنوان مثال، مستندمسابقه‌ای چون «خونه مونه» در هیچ‌کدام از قسمت‌هایش در تلوبیون نتوانست بیش از سه هزار مخاطب بگیرد، با آنکه در یکی از پنج شبکه اصلی تلویزیون هم پخش می‌شد.

با این حال، این مرکز در ساختن برنامه نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و مهم‌ترین برنامه‌ای که مسئله نقد تلویزیون را به دوش می‌کشید، روی آنتن برد. برنامه جام جم تا حدودی توانست بخشی از انتقادها نسبت به عدم مورد نقد قرار گرفتن خود سازمان در میان شبکه‌های سیما را پوشش دهد و مخاطب قابل قبولی هم بخصوص در فصل ابتدایی- پای آنتن بنشاند، با این حال جام جم هم مثل آقای قاضی و زندگی پس از زندگی نسیمِ موقت بودند و برخی تولیدات چون دوکوهه ادبیات، مشاور، هموطنز، تو بگو ماه کجاست(نوروز و محرم) و دیده بگشا(تولیدات نوروزی) نتوانستند چندان مخاطبی را برای مرکز سیمرغ جذب کنند. هرچند استراتژی استفاده از برنامه‌های گذشته همچنان در دستور کار مرکز سیمرغ قرار گرفته و قرار است فصل جدید «قندپهلو» به عنوان یکی از تولیدات موفق سال‌های قبل به آنتن تلویزیون بازگردد.

در سینمایی و مستند چیزی به جز ایرانگرد قابل ارائه است؟

مرکز سیمرغ در سه سال اخیر به جز تولیدات مختص به تلویزیون تلاش کرد به سمت آثار سینمایی هم حرکت کند و بلندپروازانه‌تر از تله‌فیلم آینده‌ای برای تولیداتش ترسیم کند. ساختن آثاری چون «خوناب» و «شکلات ششم» هم از این دست اقدامات بود.

هرچند که این دو فیلم فرصت حضور در جشنواره‌های درجه اول کشور را پیدا نکردند و شکلات ششم از ورود به جشنواره فجر بازماند و مهم‌ترین دستاوردش بردن جایزه بهترین فیلم کم‌هزینه از جشنواره فیلم مقاومت بود.

خوناب هم به عنوان دیگر اثر ساخته‌شده در این سه سال توانست با برنده شدن جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره مقاومت موفقیت دیگری را برای مرکز سیمرغ پدید بیاورد. به جز جشنواره مقاومت محصولات مرکز سیمرغ در سال‌های اخیر پای ثابت جشنواره عمار هم بودند و چندباری ازشان با فانوس عمار و لوح افتخار تقدیر شد. با این حال گویا این تولیدات صرفاً آثار تجربی‌ای بودند که قرار نبود به سمع و نظر مخاطب برسند.

این دست آثار در میان تولیدات مستند هم بسیار قابل توجه بود، هرچند کیفیت بسیاری از آثار مستند به نسبت آثار داستانی مرکز سیمرغ بهتر است و قابلیت ارزیابی بیشتری دارد؛ آثاری همچون «امیرعلی»، «همه فرزندان من»، «اسماعیل»، «سه روز قبل پرواز»، «جمعه سیاه‌»، «آلبوم خانوادگی من‌»، «پلاک ۱۱»، «ماه بالاسر آبادی»، «وداع تهران»، «تاریخ ورزشی ایران»(با جواد خیابانی)، «لیلی من»، «تا آخرین نفس»، «آقای وزیر»، «آذربایجان آتاسی»، «عهدنامه»، «مرگ پشت دیوارهای سبز»، «سید فیصل»، «باقر شمر» و «اربعین».

شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در مستندها و آثار کوتاه داستانی تولیدشده در مرکز سیمرغ به چشم می‌خورد، تولیدات مناسبتی است که به نظر هدفی جز تکمیل کنداکتور سیما در مناسبت‌های خاص ندارد و عمده آثار از این دست تولیدات سفارشی ناموفق است. در بین همین آثار تولیدشده هم مهم‌ترین اثر ایرانگردِ جواد قارایی‌ است که آن هم به مدیریت سه دور قبل سازمان صداوسیما برمی‌گردد.

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

برآیند تولیدات موفق را اعلام کنید

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

این موضوع نشان می‌دهد مرکز سیمرغ در مخاطب‌سنجی ایرادی جدی دارد. با آنکه در برنامه‌های این مرکز احیای موضوعاتی چون تله‌فیلم و تله‌تئاتر گنجانده شده بود اما آمار و ارقام و کیفیت محصولات نشان می‌دهد این ایده مرکز سیمرغ خیلی زود به بن‌بست رسیده و با واقعیت مواجه شده.

مجموعه این عملکردها چه در مرکز سیمرغ و حتی سیما فیلم یک پرسش جدی را ایجاد می‌کند؛ آیا ایده جداسازی پخش از تولید از اساس ایده درستی بود؟ آیا به جای بهره‌وری بیشتر ایده‌های بهتری به جز تولید سازمان‌های جایگزین وجود نداشت؟

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟ بیشتر بخوانید »

توان تسلیحاتی ایران به زبان تصویر

توان تسلیحاتی ایران به زبان تصویر



این برنامه ۱۳قسمتی که با اجرای ارسلان قاسمی و مشارکت ارتش جمهوری اسلامی ایران، به‌صورت میدانی تازه‌ترین سلاح‌ها و تجهیزات ساخت ایران را به مخاطبان معرفی می‌کند.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، برنامه تلویزیونی «دشمنتو قورت بده» با تهیه‌کنندگی میثم محمدحسنی و کارگردانی محمد خزلی این روزها روی آنتن شبکه نسیم رفته است؛ اثری که تلاش می‌کند با روایت و نمایش چهره‌به‌چهره دستاوردهای تسلیحاتی کشور، بخشی از توانمندی‌های دفاعی ایران را برای جامعه به تصویر بکشد.

این برنامه ۱۳قسمتی که با اجرای ارسلان قاسمی و مشارکت ارتش جمهوری اسلامی ایران، به‌صورت میدانی تازه‌ترین سلاح‌ها و تجهیزات ساخت ایران را به مخاطبان معرفی می‌کند، تلاشی تازه در رسانه‌ملی برای تقویت تصویری واقعی و مردمی از امنیت ملی و توان نیروی دفاعی جمهوری اسلامی ایران است. میثم محمدحسنی، تهیه‌کننده این مجموعه تلویزیونی در گفت‌وگو با جام‌جم از اهداف، انگیزه و روند تهیه این مجموعه تلویزیونی می‌گوید.

*ایده اولیه برنامه دشمنتو قورت بده از کجا شکل گرفت؟ چه انگیزه‌ای باعث شد تا سراغ ساخت برنامه‌ای با موضوع معرفی تسلیحات ایرانی بروید؟ به‌عنوان تهیه‌کننده، چه اهدافی را برای این برنامه دنبال می‌کنید؟

در دشمنتو قورت بده ما از سلاح‌هایی رونمایی می‌کنیم که تاکنون مردم آنها را از نزدیک ندیده‌اند. در این برنامه مردم با همراهی هنرمندان و چهره‌های مشهور با این تسلیحات آشنا می‌شوند. در این مجموعه تصمیم گرفتیم فضای دور از دسترس‌بودن تسلیحات نظامی را بشکنیم و با بهره‌مندی از حضور هنرمندانه آقای ارسلان قاسمی آنها را به مردم معرفی کنیم. در این برنامه مجری و هنرمند حاضر به‌صورت عملی این سلاح‌ها را تست می‌کند. در مورد این‌که چرا به این برنامه رسیدیم و انگیزه ما چه بود، باید بگویم در فضای امروز که نسل جدید، نوجوانان و جوانان با موضوعات نظامی فاصله دارند، این ایده مطرح شد. به‌این‌ترتیب ایده برنامه شکل گرفت و ما امروز در خدمت مردم هستیم.

*چرا ارسلان قاسمی برای اجرا دعوت شد؟

ایشان برای نسل جوان و نوجوان چهره شناخته‌شده‌ای است، برای مخاطب ما محبوبیت دارد و از طرف دیگر با مجموعه عوامل اجرایی همسوست. ایشان به موضوع برنامه بسیار علاقه‌مند است و همراهی خوبی با ما داشته و دارد.

توان تسلیحاتی ایران به زبان تصویر

*با توجه به وقوع حمله رژیم‌صهیونیستی ووضعیت روز جامعه،این برنامه قراراست به چه نیازی دررسانه‌ملی پاسخ دهد؟

فکر می‌کنم همزمانی پخش این برنامه با ایام جنگ تحمیلی دوم و رویدادهای پس از آن تقدیر الهی بود. بازخوردهایی که تاکنون از مخاطبان برنامه دریافت کردیم، نشان می‌دهد حال خوبی در جامعه مخاطب ایجاد شده است. مردم تا پیش از این فکر می‌کردند ما فقط در حوزه موشکی موفق هستیم و دیگر تجهیزات نظامی را نداریم، درحالی‌که در هر قسمت برنامه، به معرفی یک سلاح ملی می‌پردازیم که باعث ایجاد غرور و اعتماد بیشتر مردم می‌شود. تسلیحاتی که معرفی می‌شود، از اسلحه سبک گرفته تا سنگین و نیمه‌سنگین، همه نشان‌دهنده قدرت دفاعی ماست.

*چه معیاری برای انتخاب سوژه دارید؟ آیا روی معرفی دستاوردهای بومی تمرکز می‌کنید یا آسیب‌شناسی تهدیدها هم جایی در برنامه دارد؟

برای فصل اول، سلاح‌های نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی را از میان تعداد زیادی تسلیحات انتخاب کردیم. بخش دریایی تجهیزات هم جذابیت‌های خاص خودش را دارد که هنوز به آن نپرداختیم. هدف این است که مردم بدانند قدرت تسلیحات ایرانی چقدر بالاتر رفته است. موضوع آسیب‌شناسی تهدیدها هم به‌صورت محدود و غیرمستقیم در برنامه مطرح شده و شاید در فصول بعدی به‌صورت تخصصی‌تر بر آن تمرکز کنیم.

*تأثیر برنامه رابرباورمردم نسبت به توان دفاعی ایران واحساس غرورنسبت به داشته‌های نظامی چطورارزیابی می‌کنید؟

یکی از اهداف اصلی از ساخت برنامه تقویت باور ملی بود. مثلا خود آقای قاسمی سر ضبط می‌گفت: «باورم نمی‌شود این سلاح‌ها ایرانی باشد.» مردم هم مثل او با دیدن هر قسمت غافلگیر می‌شوند. امیدوارم که بازپخش آن در شبکه‌های دیگر هم فراهم شود. الان برنامه فقط از شبکه نسیم روی آنتن می‌رود و ساعت پخش آن هم طوری است که خیلی‌ها مشغول شرکت در هیأت‌های عزاداری هستند. اگر در شبکه‌های دیگر رسانه‌ملی بازپخش شود، میزان آگاهی‌بخشی و اثرگذاری برنامه خیلی بیشتر خواهد شد.

*عوامل اجرایی برنامه برای نشر بیشتر محتوا از فضای مجازی و پلتفرم‌های نمایشی بهره نگرفته‌اند؟

یکی از مشکلاتی که با توجه به شرایط جامعه با آن مواجهیم این است که متأسفانه الان در بسیاری نقاط کشور اینترنت قطع یا ضعیف است. هرچند برنامه دشمنتو قورت بده صفحه مجازی دارد و آنجا محتوا را منتشر می‌کنیم، اما همچنان تلویزیون مخاطب گسترده‌تری را در بر می‌گیرد.

*برای تبدیل اطلاعات پیچیده نظامی به زبان قابل فهم و درعین‌حال دقیق چه تدبیری داشته‌اید که علاوه بر رضایت کارشناسان برای مخاطب هم قابل فهم باشد؟

پیش از این رونمایی سلاح‌ها معمولا به شکل گزارش رزمایش یا مصاحبه کارشناسی بود. در برنامه دشمنتو قورت بده، برای اولین‌بار در فضایی خودمانی و غیررسمی، فردی از نسل جوان خودش با سلاح شلیک می‌کند. کارشناس نظامی هم در فضایی غیررسمی و خودمانی، توضیحات را به زبان ساده و قابل فهم ارائه می‌دهد.

*در سال‌های اخیر علیه توانمندی نظامی نیروهای مسلح در رسانه‌های معاند جوسازی رسانه‌ای شکل‌گرفت و به سطح جامعه تسری یافت. این برنامه تا چه میزان می‌تواند در مقابله با جوسازی رسانه‌های غربی و تقویت غرور ملی مؤثر باشد؟

در سال‌های اخیر جوسازی وسیعی علیه توان نظامی ایران به‌ویژه در رسانه‌های غربی راه افتاده بود؛ حتی تولید موشک هم سوژه تمسخر قرار می‌گرفت. ما دقیقا به‌خاطر همین شبهات دشمن که می‌گوید ایران اسلحه سبک و موشک‌انداز ندارد، این برنامه را ساختیم. نمونه قدرت موشکی‌مان را در همین جنگ ۱۲روزه با هدف‌قراردادن تل‌آویو و شهرهای دیگر نشان دادیم. حالا تلاش می‌کنیم بقایای این شبهات را هم با معرفی سلاح‌های دیگر از بین ببریم. در فصل‌های بعدی هم رونمایی‌های بیشتری خواهیم داشت. تلاش می‌کنیم سلاح‌های دیگر را نیز به مخاطب نشان دهیم و آن حس غرور ملی را که این روزها به زیبایی به نمایش درآمده است، بیش از پیش برای مردم به تصویر بکشیم.

*در برنامه از کدام استادان یا پژوهشگران معتبر به‌عنوان مشاور یا کارشناس بهره می‌برید؟ فرآیند راستی‌آزمایی محتوا چگونه است؟

در بحث تخصصی نظامی، از حضور و دانش نظامیان و اعضای تیپ ۶۵ نیروهای ویژه ارتش بهره گرفتیم. همین‌طور دوستان تیپ ۲۳ و جهادگران نیروی زمینی ارتش هم در این پروژه کاملا جدی همراه بودند. حتی امیر حیدری، فرمانده نیروی زمینی ارتش، با قدرت پشت برنامه ایستاد و دستور حمایت کامل را صادر کرد. ایشان و برخی مسئولان ارتش چند بار به لوکیشن آمدند، از نزدیک کار را دیدند و استقبال کردند. سلاح‌هایی که در برنامه معرفی می‌شوند، قبلا راستی‌آزمایی شده‌اند و از این نظر مشکلی برای معرفی در برنامه وجود نداشت.

*با چه خط قرمزها و چالش‌هایی برای تولید برنامه مواجه شدید؟

ساخت این برنامه دشواری‌های خاص خودش را داشت، به‌ویژه این‌که سلاح‌ها کاملا واقعی و بعضا خطرناک بودند؛ اما با الطاف الهی و مراقبت جدی عوامل پشت‌صحنه و همچنین حضور نیروهای حفاظتی ارتش و مسئولان سلاح، ایمنی کامل رعایت شد و خوشبختانه هیچ حادثه‌ای رخ ‌نداد. شما ببینید در ماجرای حمله به اوین دو موشک رژیم‌صهیونیستی عمل نکرده و عملا به یک خطر بالقوه تبدیل شد. در زمان تولید برنامه ما نیز با خطراتی مواجه شدیم که با همت و هوشیاری دوستان ارتش رفع شد.

*ساختار هر قسمت برنامه به چه شکل طراحی شده است؟

در هر اپیزود یک «اتاق اسلحه» داریم که ابتدا سلاح را معرفی می‌کنیم. بعد وارد میدان تیر می‌شویم و در فضایی عملیاتی یا شبیه‌سازی‌شده، مهمان برنامه یا مجری با همان سلاح شلیک می‌کند. این ترکیب فضای آموزشی و اکشن باعث جذابیت و تأثیرگذاری بیشتری شده است.

منبع: جام جم آنلاین

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توان تسلیحاتی ایران به زبان تصویر

توان تسلیحاتی ایران به زبان تصویر بیشتر بخوانید »

بازگشت قهرکرده‌ها به تلویزیون!

بازگشت قهرکرده‌ها به تلویزیون!



تلویزیون در سالی که گذشت بسیاری از مناسبتی‌هایش را با میهمان تکراری گذراند اما نسیم ۴۰۴ راه دیگر عیدانه‌های شبیه به خودش را نرفت. از چهره‌هایی دعوت کرد که سال‌ها به تلویزیون نیامدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سالی که گذشت نه سریال‌های مناسبتی بویِ مناسبتی می‌دادند و نه برنامه‌های مناسبتی توانستند متفاوت ظاهر شوند. در این میان البته «جام‌جم» به رویکردِ ذاتی خودش یعنی بازگشت چند صدایی‌ به تلویزیون عمل کرد و در برخی از قسمت‌های خود بیشتر و در برخی از قسمت‌ها کمتر، صدایِ منتقدان شد.

«شیوه» شبکه چهار با اظهارنظر پرحاشیه یک استاد دانشگاه مدتی کنار رفت و اواخر آذرماه به آنتن این شبکه برگشت و پیش از ماه رمضان ۱۱ مرتبه روی آنتن رفت. البته این جسارت را تلویزیون نتوانست در خصوص پخش تیتراژ یلدایی شبکه سه به خرج دهد و علی‌رغم لو رفتن صدای علی زندوکیلی و مهران مدیری در شبکه‌های اجتماعی، اما نهایتاً این صدا و ویدئو به عنوان تیتراژ برنامه یلدایی، روی آنتن نرفت.

ماجرای کفن جنجالیِ «جعبه سیاه»، نام شبکه افق و برنامه‌اش را بیش از پیش سرزبان‌ها انداخت. صدایِ انتقادها زمانی بالا گرفت که هادی عامل برای نخستین بار در قالب ویدئویی، نسبت به اهدای کفن و آگهی ترحیم در این برنامه اعتراض کرد و «جعبه‌سیاه» بعد از عذرخواهی عوامل و تصریح رییس صداوسیما بر مخالفت با این خطا، اواخر سال ۱۴۰۳ با فصل دوم به آنتن این شبکه بازگشت که در آن از اهدای کفن و آگهی ترحیم خبری نبود.

اما فارغ از این اتفاقات، مناسبتی‌ها نتوانستند از آن کلیشه همیشگی یک میز و چند اتفاق وایرالی خودشان را خارج کنند. البته به این رفتار کلیشه‌ای، میهمانان تکراری و گفت‌وگوهای کسل‌کننده را هم اضافه کنیم. اوج آن در برنامه‌های تحویل سال خودش را بیش از گذشته نشان داد.

شبکه‌های تلویزیونی به جایِ دکورهای عجیب و لباس‌های رنگارنگِ مجریانش، ‌ می‌توانستند طراحی خوبی برای سؤالات گفت‌وگو و میهمانان داشته باشند که بیشتر برنامه‌های مناسبتی و نوروزی تلویزیون به دورهمی‌های تکراری از حضور بازیگران بدل شد.

ضمن اینکه امسال هم شبکه‌های سیما به دورهمی هایی تکراری از حضور بازیگران بدل شد. برخی از این دورهمی ها هم آنقدر مهمانانش یکسان بود که انگار صرفاً رقابت سطحی نگرانه‌ای برای دعوت از مهمانان یک شبکه در شبکه‌ای دیگر شده بود تا امتیاز این رقابت باخت – باخت را از دست ندهند. مصطفی راغب هم از جمله مهمانان خواننده‌ای بود که در همه شبکه‌های اصلی حضور داشت و تقریباً شبکه‌ای نبود که به آن «نه» گفته باشد.

اما از این حواشی و ضعف‌ها بگذریم، یک اتفاق در نوع خودش قابل توجه بود که می‌تواند الگوی ساخت برنامه‌سازی هم باشد. گفت‌وگویی که بتواند ناگفته‌هایی را مطرح کند که برای مخاطب جالب و دیدنی و شنیدنی باشد و ثانیاً فارغ از طراحی دکور و گفت‌وگوهای گرم، پای چهره‌هایی را به تلویزیون باز کند که سال‌ها غیبت داشته‌اند و میانه‌ای با جعبه جادو ندارند.

سال‌هاست دغدغه داریم تلویزیون از عیدانه‌ها و ویژه‌های کلیشه‌ای فرار کند و طرحی نو دراندازد اما یک میز و مجری و چند میهمانی که از این شبکه به شبکه‌ای دیگر دست به دست می‌شوند اتفاقی دیگر نمی‌افتد.

اما نسیم ۴۰۴، کامران نجف‌زاده و همکارانش به گونه‌ای دیگر رفتار کردند که در نوع خودش قابل توجه است.

کامران نجف‌زاده در یک دکور کاملا اصیل که هر طرف آن ما را به یاد گوشه‌ای از تمدن و فرهنگ و اصالت ایران اسلامی می‌اندازد. خانه‌های تاریخی کاشان و رنگ و لعاب بهار که کاملا در صحنه نسیم ۴۰۴ نمایان است.

سوالات مجری برنامه همه حساب شده و گفت‌وگو کاملا گرم و در موقعیت‌هایی هم چالشی پیش می‌رود. نه به سبک برخی از برنامه‌ها مجری به هر راه و مسیر و طرقی متوسل شود تا بتواند به یک تیکه‌ی وایرالی در فضای مجازی دست پیدا کند.

کامران نجف‌زاده به گونه‌ای با صابر خراسانی گفت‌وگو می‌کند که مخاطب برای اولین بار بغض‌های صابر را با یک اتفاق تلخ به نظاره می‌نشیند.

او فرزندش را در بیمارستان از دست داده و این واقعه دردناک را که به تعبیر خودش امانت در نزد خودش نگه داشته برای اولین بار در این برنامه پرده از این واقعیت برمی‌دارد.

یا گفت‌وگویش با حامد عسکری که واقعیت‌هایی را از زلزله بم را مطرح می‌کند. با همین‌طور فواد بابان و مریم حیدرزاده و حتی صحنه آبگوشت‌خوردن علی پروین و خیلی از اتفاقات دیگر.

اما در کنار همه این اتفاقات پای چهره‌های شناخته شده‌ای هم بعد از مدت‌ها به تلویزیون باز شد؛ از فواد بابان گوینده شناخته شده خبر که سال‌ها از او خبری نبود تا مریم حیدرزاده که اگر اغراق نشود جز اولین مرتبه‌هایی باشد او میهمان برنامه‌ای تلویزیونی می‌شود. یا حتی پرواز همای که مدت‌هاست به تلویزیون نیامده!

به نظر می‌رسد می‌توان برنامه‌ای سرگرم‌کننده طراحی کرد؛ چهره‌های شناخته شده را هم به برنامه آورد و گفت‌وگو هم انجام داد اما همواره از شاخصه مهم جذابیت غافل نشد.

این همان وجه تمایز است که بایستی در ۱۴۰۴ بیشتر دنبال شود.

گفت‌وگو با چهره‌ها نباید به یک کلیشه تبدیل شود؛ اساسا باید تریبون به کسانی داده شود که هم حرفی برای گفتن داشته باشند و هم مجری و برنامه سازی که بتواند حرف‌های گفتنی جدید و جذابی را برای مخاطبان به ارمغان آورند.

برنامه‌سازی باید با این نوع رویکردها پیش برود که هم میهمان جدید، گفت‌وگوی جذاب و هم طراحی اصیل و ناب را در دستور کار قرار داد.

مدعوین از طیف‌های مختلف هستند. یعنی علی پروین و یحیی گل‌محمدی از این سو و فواد بابان و مریم حیدرزاده از سمت دیگر. در چند سال اخیر کمتر مجری این‌طور مهمان برنامه را به چالش نکشیده که مثلا فواد بابان روایتی از نوه مرحوم افشار را برای اولین بار مطرح کند.

نجف‌زاده را به عنوان خبرنگاری می‌شناسیم حال آنکه سالها روزنامه‌نگار بوده و ۴ کتاب در حوزه داستان کوتاه دارد.

نجف‌زاده از تمام پروتکل‌های ادبی استفاده می‌کند و حتی در سوال و جواب‌ها اجازه نمی‌دهد مهمان “گیر” بیفتد. رعایت همین اصول احتمالا باعث شده مهمانها نسبت به فصل پیش با کیفیت‌تر شوند.

بازخوردهای برنامه در رسانه‌ها خوب می‌چرخد و البته بدون جنگولک بازی و ارگانیک این اتفاق می‌افتد.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازگشت قهرکرده‌ها به تلویزیون!

بازگشت قهرکرده‌ها به تلویزیون! بیشتر بخوانید »

«جام‌جم» اقدام خصمانه آژانس انرژی اتمی علیه برنامه هسته‌ای ایران را تحلیل می‌کند

شرارت‌ غرب؛ پاسخ‌ ایران


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، این روز‌ها فضای سیاسی و رسانه‌ای مرتبط با حوزه فعالیت‌های هسته‌ای تحت‌تأثیر اخبار نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است که از ۱۴ خرداد سال جاری در وین آغاز شده است و به‌مدت چهار روز ادامه دارد و مسائل مختلفی نظیر ایمنی هسته‌ای، اجرای توافق‌نامه پادمان و تقویت فعالیت‌های علمی و پژوهشی آژانس مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. 

ارزیابی برنامه هسته‌ای کشورمان نیز یکی از سرفصل‌های مورد توجه در این شورا عنوان شده که قرار است راستی‌آزمایی و بازرسی فعالیت‌های اتمی ایران در سایه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و اجرای توافق‌نامه پادمان بررسی و طی آن تصمیم مهمی در خصوص آینده تعاملات ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اتخاذ شده و مشخص شود که مناسبات آتی بر مبنای تعامل خواهد بود یا این مناسبات چندجانبه‌گرایانه به‌دلیل اقدامات غیر دیپلماتیک و شتاب‌زده کشور‌های غربی به تقابل و تنش منحرف خواهد شد.

بنابر گزارش‌های رسانه‌ای که از مدت‌ها پیش در محافل خبری منتشر شده، کشور‌های فرانسه، انگلیس و آلمان در تلاش هستند تا با صدور قطعنامه علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به سنگ‌اندازی‌های چند‌ساله خود علیه فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان تداوم بخشیده و روند پیش رو را به سمت و سویی ببرند که هیچ تناسبی باشعار دروغین آنها که تداوم همکاری‌هاست، ندارد؛ زیرا گزارش‌های موجود حکایت از همکاری‌های گسترده و مساعد ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دارد و این اقدامات تعمدا از سوی دولت‌های غربی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.  

تحرکات ضدایرانی تروئیکای اروپایی روز گذشته با صدور قطعنامه پیشنهادی سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران با ۲۰ رأی موافق، ۲ رأی مخالف و ۱۲رأی ممتنع به تصویب رسید.

در سیاسی بودن این قطعنامه همین بس که آنها بدون اشاره به همکاری‌های ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از تهران خواسته‌اند اقدامات ضروری و فوری را برای حل‌و‌فصل مسائل ادعایی پادمانی در دستور کار قرار دهد.

این قطعنامه همچنین از ایران می‌خواهد بیانیه موسوم به ۴ مارس در باره حل‌وفصل تمام موضوعات باقیمانده بین ایران و آژانس را «بدون تاخیر» اجرا و مجوز بازرسان آژانس را که ایران براساس حقوق حاکمیتی مصرح در ماده ۹ موافقت‌نامه جامع پادمان لغو کرده است را احیا کند.

تکرار ادعا‌های بی‌اساس که پیش از این بار‌ها از سوی ایران شفاف شده است، از دیگر موضوعات مطرح شده در این سند است که از تهران می‌خواهد توضیحاتی را در خصوص «ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در دو مکان اعلام نشده در ایران، ارائه و آژانس را از مکان (های) فعلی مواد هسته‌ای یا تجهیزات آلوده مطلع کند.»

نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که از ۱۴ خرداد سال جاری در وین آغاز شده و به‌مدت چهار روز ادامه دارد، بررسی مسائل مختلفی نظیر ایمنی هسته‌ای، اجرای توافق‌نامه پادمان و تقویت فعالیت‌های علمی و پژوهشی آژانس را در دستور کار دارد.

ارزیابی برنامه هسته‌ای کشورمان نیز یکی از سرفصل‌های مورد توجه در این شورا بود که به تصویب سومین قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام منجر شد و اینک توپ در زمین جمهوری اسلامی ایران است تا با وجود همکاری‌های گسترده با کشور‌های اروپایی تصمیمات جدیدی را در خصوص آینده تعاملات ایران و آژانس بین‌المللی اتخاذ و مشخص کند که مناسبات آتی بر مبنای تعامل خواهد بود یا این مناسبات چندجانبه‌گرایانه به‌دلیل اقدامات غیر‌دیپلماتیک و شتاب‌زده کشور‌های غربی به تقابل و تنش منحرف می‌شود.

تاکید بر تقابل در قطعنامه ضدایرانی اروپا

این قطعنامه همچنین از ایران می‌خواهد بیانیه موسوم به ۴ مارس درباره حل‌وفصل تمام موضوعات باقیمانده بین ایران و آژانس را بدون تاخیر اجرا کند و مجوز بازرسان آژانس را که ایران براساس حقوق حاکمیتی مصرح در ماده ۹ موافقت‌نامه جامع پادمان لغو کرده، احیا کند.

سند یاد شده با تکرار ادعا‌های سیاسی پادمانی و ریشه‌دار در اسناد جعلی رژیم صهیونیستی از تهران می‌خواهد که در خصوص «ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در دو مکان اعلام نشده در ایران، توضیحات معتبر ارائه کند و آژانس را از مکان (های) فعلی مواد هسته‌ای یا تجهیزات آلوده مطلع کند»

درحالی که گزارش‌های بین‌المللی بر این مطلب اذعان دارند که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی‌ اتمی تاکنون بار‌ها از تأسیسات هسته‌ای ایران بازدید کرده و هرگز مدرکی دال بر این‌که برنامه صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای کشور به‌سمت مقاصد نظامی انحراف داشته باشد، پیدا نکرده‌اند و این گزاره‌های مستند، دلایلی آشکار برای اثبات این حقیقت است که جمهوری اسلامی ایران بر همکاری خود با آژانس در چارچوب موافقت‌نامه جامع پادمان پایبند است و بر این موضوع تاکید دارد که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مسائل طرح‌ شده را فارغ از انگیزه‌های سیاسی و رعایت اصل بی‌طرفی مورد سنجش قرار داده و مانع ضربه به حیثیت حقوقی این نهاد بین‌المللی شود؛ زیرا مشاهدات موجود حکایت از این دارد که برخورد آژانس با ایران یک‌برخورد سیاسی است، مبنای فنی ندارد و غالبا درصدد است تا با بهانه‌تراشی ابزاری را برای اعمال فشار و توقف فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران دست و پا کرده و اقدامات موردنظر در این عرصه را به تعویق بیندازد.

پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل

نگاهی به اقدامات ضد ایرانی غربی‌ها علیه فعالیت هسته‌ای کشورمان و ارزیابی گزارش مغرضانه آنها محدود به نشست اخیر نبوده و مسبوق به سابقه است از همین رو بررسی عملکرد آنها در دوره‌های مختلف می‌تواند به درک شرایط پیش رو کمک کند.

طرح موضوع پادمانی و دامن زدن به آن، نخستین بار از سوی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی مطرح و در مراحل بعدی از سوی مذاکره‌کنندگان غربی پیگیری و به مرور به رسانه‌ها کشیده شد تا به این ترتیب  زمینه لازم برای بهره‌گیری از رسانه‌ها جهت اعمال فشار به هیات ایرانی و نامشروع جلوه دادن خواسته‌های بحق تهران در دستور کار قرار گیرد.

تاریخچه شکل‌گیری این پرونده نشان می‌دهند که پرداختن به مسائل پادمانی، بخشی از پروژه مشترک رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ بود تا در ذیل آن فشار حداکثری از سوی آمریکا و تروئیکای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته و در گام بعدی به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کشیده شود.

تحرکی که ردپای آن در صدور قطعنامه‌های ضدایرانی دیگر آژانس قابل مشاهده بود با اینکه طرف‌های غربی با اتخاذ مواضع دو گانه ادعا می‌کنند که موضوعات باقیمانده پادمانی، ارتباطی به برجام ندارد و سیاسی نیست، اما اقدامات عملیاتی آنها، حکایت از این دارد که ماهیت این پرونده اساسا سیاسی است به‌ویژه که طرف‌های غربی هیچ اراده‌ای مبنی بر حفظ برجام از خود نشان نمی‌دهند و فقط در موارد مورد نیاز همچون موعد انتخابات به آن رجوع می‌کنند.

در حالی که فلسفه توافق برجام بر مبنای حل مسائل موجود و رفع ادعا‌های کذب طرف‌های غربی درخصوص فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان بود و اگر قرار به شکل‌گیری یک توافق بدون حل و فصل مهم‌ترین چالش آن، یعنی پرونده «PMD» باشد، طرح ادعا‌های مجدد از طرف غرب همچنان محتمل است، فرآیندی که سال‌هاست شاهد آن هستیم به نحوی که باوجود همکاری داوطلبانه کشورمان در حوزه‌های گوناگون، اما رویه آژانس هیچ تغییری نکرده و به دلایل سیاسی همچنان گوش به فرمان طرف‌های غربی و مانع بسته شدن این پرونده است.

سند بدعهدی آمریکا

پس از توزیع پیش‌نویس قطعنامه ضدایرانی اروپایی‌ها در شورای حکام، آمریکا همچون گذشته، ادعا‌های گمراه‌کننده‌ای را در این زمینه آغاز کرده و با فرافکنی می‌خواست سهم تعلل خود در این فرآیند را کمرنگ جلوه دهد، در حالی‌که تمام این مباحث ریشه در خروج آمریکا از این توافق و بی‌توجهی دولت‌های اروپایی به مفاد برجامی دارد؛ گروه ۱+۵ سرانجام تیرماه ۱۳۹۴ پس از ماه‌ها مذاکره فشرده، موفق به دستیابی به توافق جامع و نهایی بر سر آینده برنامه هسته‌ای ایران شدند و مقرر شد حوزه هسته‌ای کشورمان با محدودیت‌های گسترده‌ای مواجه، اما در مقابل ایران از منافع اقتصادی گسترده‌ای بهره‌مند شوند، اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند.

موضوعی که مکرراً از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح بود، ایشان چند ماه بعد و در فروردین ۱۳۹۵ به عدم انتفاع ایران از «برجام» اشاره داشتند و تصریح کردند: «در همین توافقی هم که ما با آمریکایی‌ها در قضیه ۱+۵ و مسأله هسته‌ای کردیم، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید می‌کردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجه محترم ما، روی کاغذ کار‌هایی را انجام دادند، اما از راه‌های انحرافی متعدد، جلوی تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.»

تا اینکه دولت ترامپ با انتقاد‌های زیاد علیه برجام روی کار آمد و در نهایت اردیبهشت ۱۳۹۷ خبر خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد؛ پیش‌بینی که طبق روال محقق شد، اما آمریکایی‌ها باز هم از برجام استفاده سیاسی کردند و موضوع بازگشت به برجام، به‌عنوان برگ برنده بایدن در مقابل ترامپ مطرح شد و به بهره‌برداری رسید، اما جو بایدن نیز همانند اسلافش به تعهدات خود پایبند نبود و هیچ اقدام سازنده‌ای را برای بازگشت به برجام انجام نداد تا اینکه اخباری مبنی بر مخالفت آمریکا با قطعنامه کشور‌های اروپایی علیه برنامه هسته‌ای ایران مطرح و این‌گونه اعلام شد که رئیس‌جمهور آمریکا برای کنترل تنش‌ها و همچنین پیش بودن رقابت‌های انتخاباتی درصدد است تا تروئیکای اروپایی را متقاعد به عدم صدور قطعنامه علیه ایران کند، ادعایی که از سوی «متیو میلر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا رد شد و وی در تشریح موضع واشنگتن درباره ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای ضدایرانی از سوی تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت: «قصد ندارم اقداماتی را که ممکن است در شورای حکام انجام بدهیم، از پیش بیان کنم.

فقط می‌گویم ما در گذشته، در شورای حکام اقدامات قابل‌توجهی انجام داده‌ایم. آماده هستیم که در آینده نیز دوباره آن را تکرار کنیم و به مذاکره با شرکای‌ خود از جمله تروئیکای اروپایی درباره اینکه دقیقا به چه شکلی خواهند بود، ادامه می‌دهیم. اگر قطعنامه‌ای در کار باشد، شاهد موضع آمریکا خواهید بود، اما فکر می‌‎کنم نباید انتظار داشته باشید که عملکردمان ناهماهنگ با شرکای‌مان در تروئیکای اروپایی باشد. اتحادمان با آنها برای‌مان مغتنم بوده و انتظار من این است که ادامه یابد.»

حمایت مریم رجوی از قطعنامه ضدایرانی

مثل همیشه رد پای منافقان در اقدامات ضدایرانی قابل ردیابی بوده و مریم رجوی یکی از چهره‌هایی به شمار می‌آید که هم‌صدا با دولت‌های غربی، خواستار تشدید تحریم‌ها علیه ملت ایران است؛ وی ضمن هم‌صدایی با رهبران اروپا و آمریکا پا را از این هم فراتر گذاشته و در تکمیل اقدامات ضد میهنی خویش به استقبال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت رفته و گفته است: «نگذارید دیر شود و جمهوری اسلامی ایران از شورای حکام و شورای امنیت بگریزد.»

همراهی چین و روسیه با بیانیه ایرانی

تحولات نظام بین‌الملل و استقامت ایران بر اهداف کوتاه و بلندمدت هسته‌ای حکایت از این دارد که صدور چنین قطعنامه‌هایی نمی‌تواند عزم جزم ملت ایران برای دستیابی به حقوق هسته‌ای را به تأخیر بیاندازد، اما جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه در مسیر تعامل و گفت‌وگو قرار دارد و این مهم را در بیانیه‌ای که صادر کرده، متذکر شده است «ما از هیچ تلاشی برای بازگرداندن برجام دریغ نکردیم»

موضوعی که از سوی دولت‌های چین و روسیه نیز مورد تأکید قرار گرفته است، اما ملاحظات سیاسی هر بار یک استراتژی را پیش روی دولت‌ها قرار می‌دهد و مشخص نمی‌کند که جمهوری اسلامی ایران تا کی با تقابل‌های موجود تمایل به تداوم تعاملات دارد و شاید در آینده راهبرد دیگری را اتخاذ کند؛ کمااین‌که برخی گزاره‌ها حکایت از این دارد که بیانیه ضدایرانی اروپایی‌ها انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری را نیز نشانه رفته است و می‌خواهد با هراس‌افکنی و شرطی‌سازی بر اراده مردمی اثر گذاشته، زمینه حضور افراد متمایل به غرب را مهیا کند. اقدامی که به نظر می‌رسد با تشییع با شکوه شهدای خدمت و حمایت از سیاست‌های رئیس‌جمهور شهید مردود است.

منبع: جام جم

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شرارت‌ غرب؛ پاسخ‌ ایران

شرارت‌ غرب؛ پاسخ‌ ایران بیشتر بخوانید »

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند



نامه‌ای که بر طبق طبقه‌بندی اسناد به دلیل محرمانگی نباید افشای عمومی می‌شد اما برخی حامیانی خودفروخته که مانع اجرای قانون می‌شوند به‌راحتی و بدون توجه به دغدغه‌های ملی، به افشای آن پرداختند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، قانون‌گریزی از سوی پلتفرم‌ها به جایی رسیده، که این روزها شاهد پول‌پاشی پلتفرم‌ها در فضای رسانه‌ای و مجازی هستیم با حاشیه‌سازی‌ها و دروغ‌پردازی تا ردپای قانون گریزان را پاک کنند. وقتی شاهدیم در فضای مجازی برای انتشار هر پست در فضای مجازی ۱.۵ تا پنج میلیون تومان به شبه‌خبرنگاران داده می‌شود، باید به دنبال منشأ چنین پول‌هایی باشیم که پلتفرم‌ها برای دور زدن قانون به راحتی خرج می‌کنند.

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند

دروغ‌پردازی برای مقابله با قانون

متاسفانه با وجود نص صریح قانون، برخی پلتفرم‌ها با اتکا به پشتوانه‌های قوی و دست‌های پشت‌پرده، سیاست تقابلی را در برابر خواسته قانونی انتخاب کرده‌اند و با بهانه‌هایی حاضر به تمکین از قانون نیستند. این تمکین نکردن تا جایی پیش رفته که برخی چهره‌های سیاسی و دولتی نیز با این قانون‌شکنان همراهی می‌کنند و می‌کوشند تا جایی که امکان دارد جاده صاف‌کن تخلفات پلتفرم‌ها باشند.

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند

به طور مثال یکی از نمایندگان مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طی مطلبی که در ۱۴ فروردین ماه در صفحه اجتماعی‌اش منتشر کرد، مدعی شد دولت، قوه قضاییه و شورای نگهبان، مقابل انحصارطلبی رسانه‌ملی ایستاده‌اند و مجلس نیز در این راستا با این نهادها همراه شده‌است.

در حالی این مطلب در صفحه اجتماعی این نماینده مجلس منتشر شد که در حقیقت خلاف واقع بود. او نوشته بود: حذف بند مربوط به نظارت صداوسیما بر نمایش خانگی، عملا سبب شده تا دیگر رسانه‌ملی ابزاری برای فشار بر سامانه‌های نمایش ویدئو درخواستی نداشته‌باشد!

این نماینده مجلس در بخشی دیگر از نوشته خود مدعی شده بود رئیس‌جمهور نامه رئیس رسانه‌ملی برای اعمال قانون بر یک سکوی متخلف نمایش ویدئوی درخواستی را رد کرده‌است. وی همچنین ادعا کرده بود قوه قضاییه نیز با رد دادخواست صداوسیما علیه یک سکوی نمایش ویدئویی، مقابل درخواست فراقانونی رسانه‌ملی ایستاده و به‌زعم وی، حذف یک بند از قانون بودجه سنواتی کشور توسط مجلس و شورای نگهبان هم به‌معنای اتفاق نظر دیگر ارکان کشور در محق نبودن صداوسیما برای نظارت بر نمایش خانگی است؛ اما ظاهرا هنگام نگاشتن این نوشته‌ها به اعتبار خود و حقایق میدانی توجهی نداشته‌است.

او در حالی ادعا کرد صداوسیما خواسته‌های فراقانونی دارد که اکنون جایگاه حقوقی نمایندگی را برعهده دارد؛ بنابراین بعید به نظر می‌رسد مبانی قانونی نظارت صداوسیما بر سامانه‌های نمایش ویدئو درخواستی را مرور نکرده باشد، در حالی که این امر مبانی قانونی محکمی دارد و استنادات قانونی رسانه‌ملی برای نظارت بر رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر موجود است.

افراد سینه‌چاک برای مقابله با قوانین، پلتفرم حاشیه‌ساز، این روزها با خرج پول‌های کثیف بین رسانه‌ها و شبه‌رسانه‌ها به‌دنبال اثبات خود و فرار از پاسخگویی هستند و با سوءاستفاده از توان برخی خبرنگاران تازه‌کار و غیرحرفه‌ای در تلاش برای فرافکنی و تشویش اذهان عمومی هستند. دست‌های پنهان در نهادهای رسمی

تمکین‌ نکردن پلتفرم‌های بزرگ به قانون، ما را به یاد جمله معروف اندیشمندی می‌اندازد که می‌گوید: « قانون مثل تار عنکبوت می‌ماند، فقط می‌تواند مگس‌های کوچک را شکار کند!»

بی‌شک علت این بی‌عدالتی را هم باید به حساب پول‌های کثیف، ارتباطات دست‌های نامرئی و ناسالمی بدانیم که به دلایل مختلف قرار است باعث انحراف افکار عمومی شوند.

نمونه واضح آن را می‌توان در انتشار نامه محرمانه رئیس صداوسیما به ریاست‌جمهور کشور دید که درباره یکی از پلتفرم‌ها نوشته و عنوان شده بود: « متاسفانه سکوی فیلیمو بدون توجه به مقررات، به دفعات در حوزه تولید و انتشار سریال‌ها، از اخذ مجوز استنکاف کرده و در مورد اخیر با انتشار قسمت اول سریال سقوط که با موضوعی کاملا امنیتی و بدون اخذ هرگونه مجوزی ساخته و منتشر شده‌است، سیاست‌های نظام در خصوص نحوه حضور و فعالیت برخی بازیگران را که در حوادث و اغتشاشات اخیر به ارکان نظام توهین کرده و با پناه بردن به شبکه‌های سعودی- صهیونیستی قصد رهبری حوادث و ناآرام کردن فضای امنیتی کشور را دارند نیز مد نظر قرار نداده است. در همین راستا این پلتفرم با برهم زدن رویه‌های ممیزی محتوا، تامین مالی چهره‌های بعضا مغرض را که محلی برای حضور در رسانه‌ملی و یا تولیدات سینمایی دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارند برعهده گرفته‌است. به‌عنوان مثال و از قرار اطلاع برخی از چهره‌ها که حضور در جشنواره فیلم فجر یا تولیدات رسانه‌ملی را به اصطلاح تحریم کرده‌اند، در حال حاضر با بازی در آثار این پلتفرم یا دریافت پیش‌پرداخت‌های قابل‌توجه، ضمن دهن‌کجی به ارکان نظام، از این طریق به حیات سیاسی خود ادامه می‌دهند. خواهشمند است درخصوص مسدود کردن خدمات دامنه اینترنتی مذکور و حذف کلیه آثار فاقد مجوز از ساترا ازجمله سریال سقوط و… در تمامی پلتفرم‌ها دستور اکید صادر فرمایید. »

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند

چه کسانی پشت انتشار اسناد محرمانه هستند؟

نامه‌ای که بر طبق طبقه‌بندی اسناد به دلیل محرمانگی نباید افشای عمومی می‌شد اما برخی حامیانی خودفروخته که مانع اجرای قانون می‌شوند به‌راحتی و بدون توجه به دغدغه‌های ملی، به افشای آن پرداختند. در کنار این افراد سینه‌چاک برای مقابله با قوانین، پلتفرم حاشیه‌ساز، این روزها با خرج پول‌های کثیف بین رسانه‌ها و شبه‌رسانه‌ها به‌دنبال اثبات خود و فرار از پاسخگویی هستند و با سوءاستفاده از توان برخی خبرنگاران تازه‌کار و غیرحرفه‌ای در تلاش برای فرافکنی و تشویش اذهان عمومی هستند.

پول‌پاشی در فضای مجازی

برخی از این پلتفرم‌ها که تمرکز خود را بر تولیدات ضدفرهنگی قرار داده‌اند، این روزها با هزینه‌های هنگفت در فضای رسانه‌ای و صرف پول به‌دنبال کسب جای پا برای خود بین مخاطبان است.

یکی از فعالان فضای مجازی که سابقه همکاری با یکی از پلتفرم‌های قانون‌گریز را دارد به جام‌جم می‌گوید: برای هر پست مبلغ یک و نیم تا پنج میلیون از سوی پلتفرم‌ها پرداخت می‌شد و تنها در یک موضوع ۵۰ میلیون برای انتشار یک خبر در چند دسترسی پرداخت شده است. موضوعی که در این بین اهمیت دارد این است که منبع پول‌های کثیف این پلتفرم کجاست یا از کجا تامین می‌شود؟ درآمد حاصل از چرخش مالی مختلف چگونه در قالب توییت‌های افراد رسانه‌ای و پست کانال‌های تلگرامی خرج می‌شود؟

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند


هدف تغییر ذائقه مردم برای اهداف خاص

با نگاهی بر رنگ و بوی برخی آثار پلتفرم‌ها به‌راحتی می‌توان تلاش برای تغییر ذائقه مردم را دید؛ موضوعی که شاید در کوتاه‌مدت تاثیری بر جامعه نداشته باشد اما در بلندمدت بی‌شک فرهنگ جامعه را با خطر جدی مواجه می‌کند و آن‌طور که از قرائن پیداست دست‌های داخلی و خارجی زیاد با سرمایه‌گذاری کلان همراه دارد.

لازم است مسئولان نهادهای نظارتی و نمایندگان مجلس با وسواس به این موضوع وارد شوند و با الحاق ضامن اجرایی محکم، قاطع و شفاف مانع حذف، نادیده گرفتن یا لوث کردن قوانین رایج کشور شوند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند

پلت‌فرم‌ها با پول‌پاشی در رسانه‌ها از قانون می‌گریزند بیشتر بخوانید »