به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، جانبازی به معنای واقعی خودش در خانواده «عقیقی» مفهوم عمیق و پیچیدهای ندارد، این را وقتی میفهمیم که حاج آقا با پلکهای سالها بسته شده اما ضمیری روشن، از ۲ برادر جانباز و یک برادر شهیدش میگوید. او نیز خود جانباز است، اما بیش از هر حرفی درباره خودش صدای ۲۲۰ هزار جانباز کشور است که دردی کهنه را به دوش میکشند و دردناکتر از زخم و مشکلات جسمانی با ناملایمات روزگار دست به گریبانند.
در آستانه فصل بهار جمعی از اعضای هیأت فرهنگ و رسانه مهمان خانه پرمهر و محبت حاج آقا عقیقی شدند تا از نزدیک ضمن تبریک اعیاد گذشته چند دقیقهای پای صحبتهای او بنشینند. «امیر عقیقی» رئیس هیأت مدیره خانه نور ایرانیان بصیر و جانباز دوران انقلاب اسلامی است که در یکی از روزهای پر التهاب منتهی به پیروزی انقلاب از ناحیه دو چشم مجروح شد و بینایی خود را از دست داد، زمانی که نه هنوز بنیاد شهیدی شکل گرفته بود و نه دفاع مقدسی وجود داشت تا به کار جانبازان و شهدا رسیدگی کند، مدال پر افتخار جانبازی را بر سینه او نصب شد.
سرنخ ابتدایی حرفها میرسد به گوشهای از تاریخ که گفته میشود سرعت قطار پیروزی انقلاب از همان ایام بیشتر شد و شتاب گرفت. دورانی که عقیقی جوانیاش را سپری کرد و به خوبی جریاناتش را به یاد دارد. سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی او نیز جزئی از مردم بود و در تظاهراتها و راهپیماییها شرکت داشت «از زمانی که کشتار مردم قم و چهلمین روز کشتار آنها اتفاق افتاد و جریان انقلاب اسلامی سرعت گرفت، ما نیز وارد مبارزات انقلاب شدیم، شاه ناامید شده بود و زمانی هم که نیروهای مسلح به مردم پیوستند عملا کار حکومت پهلوی به پایان رسیده بود. در حقیقت با نفوذ انقلاب به قلب نیروهای نظامی کار پهلوی تمام شد.»
جانبازیاش باز میگردد به یکی از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، در جریان تسخیر یکی از پادگانهای شهر «۲۱ ساله بودم و سربازیام تمام شده و شغل آزاد داشتم. آن روز در ادامه یکی از تظاهراتهای شهر به پادگان نیروی هوایی در خیابان پیروزی آمدیم، شب قبلش کلانتریها به همراه اسلحههای داخلش به دست مردم افتاده بود و دیگر چیزی به نام کلانتری وجود نداشت، حتی وانت پیکانی که تیربار روی آن بسته بودند و نیروها برای مقابله با مردم استفاده میکردند نیز به دست مردم افتاد. ما پیاده به سمت پادگان عشرت آباد در حرکت بودیم، میخواستیم برویم داخل پادگان، اما نشد، به هر صورت بود مردم وارد شدند، اما با اینکه اسلحهای نداشتند مقاومتی از سوی نیروهای نظامی صورت نگرفت. دیدم از داخل آسایشگاه یکی از سربازان ملحفه سفیدی را به نشانه تسلیم بالا گرفته و به مردم نشان میدهد. چند ساعت بعد جمعی از منافقین که آن زمان مجاهدین نام داشتند به دنبال غارت اسلحه و مهمان به نزدیکی پادگان رسیدند. ماهم به همراه مردم مقابل آنان ایستادیم و اجازه ورود ندادیم، در همین زمان پسر ۱۸ سالهای که کنار من قرار داشت مورد اصابت تیر قرار گرفت و شهید شد. من برگشتم تا دوستانم را صدا کنم که گلولهای از سمت راست شقیهام وارد شد و از سمت چپ سرم بیرون آمد. دیگر چیزی یادم نمیآید تا ۲ روز بعد که در بیمارستان به هوش آمدم ابتدا که پرستارها فکر کرده بودند شهید شدهام و بعد چند روز خانواده مرا پیدا کردند.»
بعد از جانبازی یعنی سال ۱۳۶۰ با دختر عمویش ازدواج کرد و در موسسه استاندارد مشغول به کار شد. جنگ عراق علیه ایران که شروع شد با وجود نابینایی دست روی دست نگذاشت، برای همین در کارنامهاش سابقه جبهه نیز دارد «آن زمان از همه اقشار جذب نیرو داشتند برای جبهه، تخصصهایی مثل آهنگر، نجار، مکانیک، آرایشگر و … وفتی به گزینش رفتم از من پرسیدند تو برای چه آمدی؟ گفتم میخواهم در بخش مخابرات کار کنم، فرمی دادند که در آن نوشتم میخواهم اپراتور باشم، اما اشتباه خواندند و وقتی رفتیم اهواز ما را به بخش آپاراتی ماشین بردند. با همه اینها ماندیم و مشغول به کار شدیم. امروز هم جانباز و ایثارگر هستند که اگر خطری متوجه نظام شود سینه سپر میکنند.»
چیزی که به عقیقی در این سالها قوت قلب داده تا مشکلات و سختیهای جانبازی را تحمل کند و بر عقیده و ایمانش استوار بماند دیدگاهش نسبت به زندگی و اتفاقات آن است، آنچه که بیشک خداوند با رحمت خود نسبت به بندگان رقم میزند و او را در مسیر زندگی از پستی و بلندیها عبور میدهد، او در اینباره میگوید: «انسان در سختی آفریده شده و آسایش ما در آن دنیاست، آنچه کمک میکند سختیها هموار شود دیدگاه انسان نسبت به این سختیهاست.»، اما در کنار این موضوعاتی هستند که دل او و انسانهای شبیه او که از جان و دل برای انقلاب مایه گذاشتند نگران و ناراحت کرده، اتفاقاتی که دامن کشور را گرفته و زندگی مردم را دچار مشکل کرده و دل رهبری را به درد آورده «در کشور ما دفاعی انجام شد که بر مبنای ارزشهای مردم بود، فردی که در آن سالها به جبهه رفت و ایثار کرد امروز در بین جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ شناخته شده نیست، این گله من چرا این چنین جایگاه ایثارگر تنزل پیدا کرده، حرفم این نیست که چرا به ما این و آن را ندادند، حرف ما شان و احترام ایثارگر است.»
از تحریف دفاع مقدس میگوید که اشاره صریح رهبریست، از کارهای جزیرهای مسوولان در رابطه با ایثارگران و قوانینی که بیش از برداشتن بار مشکلات باعث سردرگمی ایثارگران میشود «امروز شاهد برخی مشکلات در جامعه ایثارگر هستیم که دردآور است، امروز باید خود ایثارگر به دنبال حق و حقوقش برود، نه حقوق مادی بلکه حقوق مربوط به تحریف دفاع مقدس و جایگاه ایثارگر، اینطور نشود که جای جلاد و شهید عوض شود و چند سال دیگر چیزی از دفاع مقدس نماند.»
پایان صحبتهای عقیقی به ارائه آمار کوچکی از جامعه جانبازان بصیر ختم میشود، اینکه در کشور ۷۵۰ جانباز بصیر داریم که ۹ تن از آنان خانم هستند و در جریان دفاع مقدس و بمباران به درجه جانبازی رسیدهاند. در انتها هدیهای همراه نشان هیأت به رسم یادبود از سوی اعضای هیأت فرهنگ و رسانه به این جانباز سرافراز تقدیم و دعای او بدرقه راه جمع حاضر شد.
انتهای پیام/ 141