جانباز

خاطرات جانبازی که زندگی‌اش را روایت کرد و شهید شد

خاطرات جانبازی که زندگی‌اش را روایت کرد و شهید شد



شهادت - لاله

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از
مشرق، حسین گلدوست پیرامون مضمون کتاب «سرباز جاویدان» گفت: کتاب «سرباز جاویدان» به خاطرات و زندگی نجات علی اسکندری از جانبازان و شهیدان هشت سال دفاع مقدس باز می‌گردد او بر اثر عوارض شدید بمب‌های شیمیای مجروح و پس از تنظیم و پایان نگارش کتاب «سرباز جاویدان» به مقام شهادت نائل شد. 
گلدوست پیرامون شهید نجات علی اسکندری ابراز کرد: شهید اسکندری از سال ۵۸ تا دوسال بعد از قطعنامه بین ایران و رژیم بعث عراق و تا زمانی که کلاه آبی ها و ناظران سازمان ملل در مرزها مستقر شدند در نواحی جنگی قرار داشت در حقیقت او ده سال در جبهه بود و شاهد رویدادها و فراز و فرودهای فراوانی در مدت هشت سال دفاع مقدس بود.
وی به شیوه نگارش کتاب «سرباز جاویدان» همچنین زمان انتشار آن اشاره و بیان کرد: کتاب «سرباز جاویدان» زیر چاپ است و به زودی منتشر خواهد شد، این کتاب به سبک راوی و خاطره نوشته شده و از زبان خود روای موضوعات و رخدادها را بیان می‌کند، در این که کتاب از دوران کودکی تا پایان تحصیل این شهید جنگ تحمیلی، وارد شدنش به ارتش و نهایتا حضورش در هشت سال دفاع مقدس سخن به میان آورده شده است.
این نویسنده کتاب پیرامون تلاش خود بر مهمترین بخش کتاب «سرباز جاویدان» بیان کرد: تمام تلاش من متمرکز بر این نکته بود که با کمک خود شهید بتوانیم حقایق و وقایع رخداده را به خوبی بیان کنیم در عین حال حوادثی که در هشت سال دفاع مقدس رقم خورده است را در سیر کتاب به رشته تحریر در آوریم، من در این کتاب رخدادهای جنگ تحمیلی را به صورت زنده روایت کرده‌ام تا برای مخاطب تصورش بسیار ساده باشد لذا تلاش داشتم تا جزئیات و حتی خواب‌هایی که راوی به آن اشاره کرده را با تمام جرئیات بیان کنم و دخل و تصرفی در محتوا کتاب صورت نگیرد. 
گلدوست پیرامون جذابت‌ترین بخش کتاب «سرباز جاویدان» اظهار کرد: بخشی که مختص مبارزات شهید اسکندری در غرب کشور است جذابیت خاصی دارد، زیرا قائله غرب کشور زمانی آغاز شد که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود و هنوز وضعیت بسیاری از بخش‌ها نیازمند تغییر و تحول بود لذا درگیری‌ها و پیچیدگی‌ها خاصی بر کشور حاکم بود و نیروی مصلح هنوز به انسجام کامل دست نیافته بودند برخی از اشرار بر روی نیروهای نظامی ایرانی اسلحه می‌کشیدند و آنان مجبور بودند تا با شورشی‌ها بجنگند. 
نویسنده کتاب «ایستاده ام» پیرامون بخش ویژه کتاب «سرباز جاویدان» ابراز کرد: در بخشی از کتاب به وضعیت همسر و فرزندان شهید اسکندری اشاره شده است در این همسر شهید اسکندری به واسطه حضور همیشگی همسرش در جبهه و نگرانی از این بابت که امکان شهادت همسرش بسیار است دچار مشکلات روحی شده و این نگرانی شرایط سختی را برای او فراهم کرده بود وقتی در یکی از این روزها شهید اسکندری با همسر خود تماس می‌گیرد متوجه می‌شود او دیگر غمگین نیست دلیل این امر را از وی جویا می‌شود همسرش به او می‌گوید که خوابی دیده خوابی که در آن «امام خمینی (ره)» به دلجویی از همسر شهید اسکندری آمده و به وی می‌گوید نگران همسرت نباش او به سلامت به خانه باز می‌گردد و سایه‌ای برای تو و فرزندانت خواهد بود شوهرتو برای حفظ اسلام و میهن به جبهه رفته است. این رویای جذاب باعث آرامش روحی همسر شهید اسکندری و حتی خود شهید شده بود، زیرا او نیز در فرسنگ‌ها دورتر نگران خانواده خود بود. 
وی به پیام‌های نهفته در کتاب «سرباز جاویدان» اشاره و خاطرنشان کرد: کتاب «سرباز جاویدان» به مخاطب یادآوری می‌کند فردی که زمانی در کاخ پهلوی تنها به عنوان یک محافظ حضور داشت با شروع جنگ تحمیلی و انقلاب اسلام چگونه به همراهی و کمک مردم می‌آید و چطور خود را وفادار میهن می‌داند و برای ایمن امر در سخترین شرایط پا به میدان می‌گذارد او مانند تمام سربازان عازم جبهه شده و در نقاط مختلف کشور برای دفاع از سرزمین اسلامی خود تلاش می‌کند. امروز همه ما مدیون تلاش‌ها و از خودگذشتگی رزمندگان و سربازنی هستیم که در هشت سال دفاع مقدس در مقابل دشمن ایستادند و از آسایش و آرامش خود گذشتند تا اجازه ندهند که دشمن وجبی از خاک کشور را تصاحب کند پس نباید فراموش کنیم که همه ما در قبال این انقلاب و دفاع مقدس مسئول هستیم. کتاب «سرباز جاویدان» به ما می‌آموزد که باید در سخت‌ترین شرایط به دنبال دفاع از میهن باشیم و خدمتگزار کشور شویم. 

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از
مشرق، حسین گلدوست پیرامون مضمون کتاب «سرباز جاویدان» گفت: کتاب «سرباز جاویدان» به خاطرات و زندگی نجات علی اسکندری از جانبازان و شهیدان هشت سال دفاع مقدس باز می‌گردد او بر اثر عوارض شدید بمب‌های شیمیای مجروح و پس از تنظیم و پایان نگارش کتاب «سرباز جاویدان» به مقام شهادت نائل شد. 



منبع خبر

خاطرات جانبازی که زندگی‌اش را روایت کرد و شهید شد بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های خانم مجری که دستش توسط ضدانقلاب قطع شد + عکس

ناگفته‌های خانم مجری که دستش توسط ضدانقلاب قطع شد + عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حضور زنان در دوران جنگ تحمیلی و نقش آنان در ۸ سال دفاع مقدس، بی شک موضوعی غیرقابل انکار است، اما تاکنون آن گونه که باید به آن پرداخته نشده است.

براساس آخرین آمار بنیاد شهید و امور ایثارگران بیش از ۸هزار و ۹۰۰ زن در ۸ سال دفاع مقدس جانباز شده اند، شاید این آمار برای خیلی‌ها تعجب آور باشد، چون عموم مردم تصور می‌کنند جنگ موضوعی صرفا مردانه است. اما با مرور اتفاقات جنگ تحمیلی می‌توان گفت زنان ساکن شهرهای مرزی جزو اولین آسیب دیدگان جنگ بودند.

در طول سال‌های انقلاب به‌ویژه در دوران هشت سال دفاع مقدس هزاران شهید و جانباز برای پاسداری از ارزش‌های ایران اسلامی تقدیم کرده و این شهدا و جانبازان به مانند دیگر نقاط ایران عزیزمان، سندهای افتخار این کشور هستند.

جانبازانی که یکی از ناحیه دست و دیگری از ناحیه پا مفتخر به این عزت و مقامند و برخی به‌دلیل قطع نخاع، سال‌های سال روی ویلچر و تخت هستند و انتظار شهادت می‌کشند، انتظاری که با دردها و سختی‌های فراوانی همراه است، اما در راه فرهنگ حسینی سختی‌ها را با شیرینی تحمل می‌کنند.

آمنه حسینی مجری تلویزیون که در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی از سوی گروهک‌های ضد انقلاب مجروح شده و به درجه جانبازی نائل آمده بود را کمتر کسی در سنندج می‌شناخت که فرمانده سپاه بیت المقدس کردستان و مسئول بسیج جامعه زنان به دیدار وی و فاطمه فرجی نیا بانوی جانباز ۷۰ درصد رفتند.

۲۳ بانوی جانباز کُردستانی جانباز بالای ۷۰ درصد هستند

بتول سرکانی مسئول بسیج جامعه زنان کردستان اظهار داشت: خانواده ایثارگران و جانبازان در قبل، حین و بعد از انقلاب تلاش‌های زیادی برای پیروزی و تداوم راه انقلاب اسلامی کشیده‌اند.

او با بیان اینکه آرامش و امنیت امروز کشور را مدیون جان‌گذشتگی شهدا، جانبازان و صبر و مقاومت خانواده‌های آنان هستیم، افزود: تکریم و سرکشی از جانبازان و خانواده هایشان وظیفه همه مسئولان بوده و باید این فرهنگ در جامعه نهادینه شود.

او با بیان اینکه یک هزار و ۲۹ بانوی جانباز در استان کردستان شناسایی شده اند که ۲۳ نفر از آن‌ها بالای ۷۰ درصد هستند خاطر نشان کرد: بیشترین آمار زنان بالای ۷۰ درصد مربوط به شهرستان سنندج با ۷ نفر از خواهران است.

آمنه حسینی با بیان اینکه شهدا عاشق شهادت بودند و خداوند این سعادت را نصیب‌شان کرد، افزود: جانبازان و خانواده‌های این عزیزان نیز سختی‌هایی متحمل شده و یقیناً حق‌تعالی به آنان اجر و پاداش می‌دهد.

او با اشاره به اینکه ۵۶۱ نفر بانوی کُردستانی جانباز ۲۴ درصد و ۳۰۱ نفر نیز جانباز ۲۵ تا ۳۹ درصد هستند تاکید کرد: ۷۵ نفر از این بانوان جانباز ۴۰ تا ۴۹ درصد و ۶۹ درصد نیز جانباز ۵۰ تا ۶۹ درصد هستند.

سرکانی در پایان گفت: جانبازان همیشه سرافراز به عنوان وارثان شهدای دوران دفاع مقدس، ماندند تا نام نیک شهدا را گرامی داشته و ادامه دهنده راه آن بزرگواران باشند.

 بانوی جانبازی که با وجود تهدیدات ضد انقلاب حاضر نشد که از این انقلاب دل بکند 

در ادامه آمنه حسینی بانوی جانباز ۵۱ ساله‌ای که با وجود تهدیدات ضد انقلاب حاضر نشد که از این انقلاب دل بکند به بیان خاطرات و همچنین چگونگی مجروحیت و جانبازی خود پرداخت.

او عنوان کرد: من در زمانی که دانش آموز ابتدایی بودم به کارهای فرهنگی و هنری علاقمند شدم و به همین دلیل هم در دوره راهنمایی به عنوان مجری برنامه کودک شبکه استانی کردستان در سال ۱۳۵۹ که آن زمان تنها روزهای جمعه برنامه داشت، مشغول به کار شدم.

این هنرمند جانباز کردستانی عنوان کرد: بعد از شروع به کار و به دلیل اینکه در زمان هشت سال دفاع مقدس قرار داشتیم، رویکرد برنامه‌های به همین سمت و سو بود و من چندین نوبت از سوی گروهک‌های ضد انقلاب تهدید شدم.

ناگفته‌های خانم مجری که دستش توسط ضدانقلاب قطع شد+ تصاویر

او به زمان مجروحیت خود اشاره کرد و افزود: روز ۲۱ خردادماه سال ۱۳۶۱ نزدیک غروب آفتاب بودم که از پنجره اتاق یک بسته به داخل پرتاب شد و بعد از چند ثانیه این بسته منفجر شد و من در همین لحظه دست راستم قطع شد و بینایی ام را نیز از دست دادم.

او به روند درمان خود و چندین عمل جراحی اشاره کرد و گفت: به هر حال بعد از چندین سال من با کمک پزشکان بخشی از بینایی ام را به دست آوردم و بعد از آن درسم را ادامه داده و امروز دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم.

ناگفته‌های خانم مجری که دستش توسط ضدانقلاب قطع شد+ تصاویر

او گفت: سال ۱۳۷۲ ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادم و خوشحالم که همسرم نیز روشندل هستند و امروز ثمره این ازدوج دو دختر هستند و خداوند متعال را شاکر هستم که امروز در امنیت و آرامش زندگی می‌کنم.

در جریان برگزاری این نشست همسر هنرمند جانباز آمنه حسینی که دارای دکترای فلسفه و مشاور استاندار در زمینه‌ی معلولین است هم در سخنانی از حضور فرمانده سپاه بیت المقدس کردستان تقدیر کرد و گفت: من همواره قدردان کمک‌ها و حمایت‌های همسرم هستم و بدون شک اگر حمایت‌های وی نبود هیچ وقت من در زمینه کاری و تحصیلی نمی‌توانستم موفق باشم.

زبلنش به شکر می‌چرخد

فاطمه فرجی نیا نیز بانوی جانباز ۵۲ ساله‌ای است که در روستای گلین بر اثر انفجار هر دو پای خود را از دست داد و نزدیک به ۳۵ سال است که با دو پای مصنوعی به زندگی ادامه می‌دهد، اما هیچگاه از اینکه جانش را نیز فدای این انقلاب کند ناراضی نیست.

او در این دیدار ضمن قدردانی از حضور فرمانده سپاه بیت‌المقدس استان کردستان در منزلش، بر تداوم راه شهدا و ایثارگران و جانبازان همانند روزهای اوایل انقلاب تاکید کرد و می‌گوید: دارای دو دختر و دو پسر هستم و همسرم نیز پاسدار و اهل اصفهان می‌باشد.

ناگفته‌های خانم مجری که دستش توسط ضدانقلاب قطع شد+ تصاویر

۳۵ سالی که زندگی برای خاتون فاطمه با درد و سختی می‌گذرد، اما هیچ زمانی از این دردها و رنج‌ها گلایه نکرده و همچنان شکرگزار خداوند است که افتخار جانبازی را نصیب وی کرد.

“خوب باشید”؛ این تنها جمله‌ای بود که بانوی جانباز ۷۰ درصد کُردستانی که به سختی با دو پای از دست داده راه می‌رود خطاب به تمام مردم گفت، او خواست اگر از هر صنف و هر مرتبه‌ای هستیم یا بنا است بر هرچه که باشیم فقط خوب باشیم و وظیفه خود را به‌درستی انجام دهیم.

فرمانده سپاه بیت‌المقدس استان کردستان و مسئول بسیج جامعه زنان در پایان این دیدار با اهدای الواح تقدیری از سال‌ها مجاهدت این بانوان انقلابی و شیرزنان کردستانی تجلیل کرد.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع خبر

ناگفته‌های خانم مجری که دستش توسط ضدانقلاب قطع شد + عکس بیشتر بخوانید »

حالا که کرونا آمده جانبازان شیمیایی را بیشتر می‌فهمیم

به گزارش مشرق، جانبازان شاهدان زنده تاریخ پر فراز و نشیب دفاع مقدس هستند، آنها تمام لحظات جنگ را با تمام سلول‌هایشان درک کردند، شهادت و اسارت یارانشان را به چشم دیدند و با دل خونین به مبارزه ادامه دادند، با دست و پایی که دیگر نبود در میدان ماندند و حسرت شهادت و پیوستن به رفقایشان را در دل نهان کردند و امروز راویان صحنه‌های بی‌بدیل آن دوران هستند.

محمدرضا حاجی پور جانباز ۵۵ درصد دفاع مقدس یکی از همین افراد است، او که هر روز را با درد ستون فقرات و آثار ناشی از جراحات شیمیایی به شب می‌رساند هنوز هم دست از مبارزه برنداشته و در میدانی دیگر، دفاع از مظلومان جنایات جنگی را پیشه خود کرده و در قالب انجمن دفاع از حقوق جانبازان شیمیایی فعالیت می‌کند.

آنچه در ادامه می‌خوانید شرح زندگی پرفراز و نشیب این جانباز گرانقدر از دوران پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون و اتفاقات تلخ و شیرین دوران ۸ ساله دفاع پیروزمندانه رزمندگان است که کلمه‌ها لابه لای سرفه‌های یک جانباز شیمیایی روایت از رشادت‌ها و سختی هاست…
لطفا خودتان را معرفی کنید
بنده محمدرضا حاجی پور جانباز ۵۵ درصد شیمیایی و کمری و متولد سال ۴۷ ودر حال حاضر به عنوان مدیرعامل انجمن دفاع از حقوق جانبازان و قربانیان سلاح‌های شیمیایی استان فارس در حال فعالیت هستم، در اصل خدمتگزار جامعه ایثارگران و به همراه دوستان هم در بحث داخل کشور و هم خارج از کشور در حوزه بین‌المللی در حوزه دیپلماسی ایثارگری و صلح فعالیت‌هایی داریم.مدرک تحصیلی کاردانی دارم و در رشته شیمی‌ و ترکیبات گازها تحصیل می‌کنم.

آیا در دوران پیروزی انقلاب اسلامی‌هم فعالیت انقلابی داشتید؟
در اوایل انقلاب و حتی قبل از انقلاب که حدود ۹ سالم بود مسجد می‌رفتم و به مسجد خیلی علاقه‌مند بودم، طوری که بین من و دوستانمان برای مکبر بودن در مسجد رقابت بود و خدا را شاکرم که در برهه‌ای از زندگی‌ام با مسجد و اصحاب مسجد آشنا شدم تا اینکه در سال ۵۷ و در سن ۱۰ سالگی با اصحاب مسجد در تمام فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کردم. انقلابیون اصلی مسجد شهید دست بالا، شهید اقبال پور و شهید عقیقی راهنمای ما بودند و ما اگر چیزی را داریم از آنها داریم.

مسجد ما بین خیابان حضرتی یعنی حرم حضرت شاه‌چراغ (ع) به طرف شاهزاده قاسم بود، اوج تظاهرات مردم هم از خیابان حضرتی به طرف سه راه نمازی و در واقع محوریت در این منطقه بود، به دلیل اینکه مدارس روحانیون اطراف حرم مطهر و شهید آیت‌الله دستغیب و آیت‌الله محلاتی مردم را هدایت می‌کردند.

در محل ما چند دانشجو اعلامیه‌های امام (ره) را چاپ می‌کردند و به خاطر خوفی که رژیم منحوس پهلوی ایجاد کرده بود نمی‌توانستند به طور علنی فعالیت کنند؛ لذا من به همراه چند تا از بچه‌ها اعلامیه‌ها را داخل منازل می‌انداختیم. دوستان می‌گفتند چون شما کم سن و سال هستید کسی به شما شک نمی‌کند. از آن طرف هم ماموران شهربانی و کلانتری‌ها به ما می‌گفتند بروید داخل خانه‌هایتان و به حرف کسی گوش ندهید، حتی یک پشت سری هم به ما می‌زدند؛ ولی نمی‌دانستند که در شکم ما پر اعلامیه است. اما ما در مدارس شناسایی شدیم، درست کلاس چهارم بودم که چند نفری آمدند مدرسه با مدیر ما صحبت کردند، مدیر هم آمد سر کلاس و گفت اگر کسی از شما در تظاهرات شرکت کند و حرفی بر علیه نظام بزند ما او را برای امتحان نهایی معرفی نمی‌کنیم و مردودی او را اعلام می‌کنیم. همان روز من و یکی از دوستانم را از کلاس بردند بیرون و از ما تعهد گرفتند و گفتند تو دَرست را ادامه بده و کاری به کسی نداشته باش.

یادم هست که وقتی تظاهرات می‌کردیم نیروهای شهربانی و ارتش به مردم حمله می‌کردند و مردم وارد کوچه‌ها می‌شدند و مردم اینها را راه می‌دادند و با آتش زدن لاستیک‌ها اثر گازهای‌اشک آور را از بین می‌بردند. این مبارزات ادامه داشت تا اینکه انقلاب علنی شد و مردم به کوچه و خیابان آمدند و رویارویی با رژیم رودررو و سینه به سینه شد و روی ارگ مردم را به رگبار بستند، بعد به اتفاق دوستانمان که از ما بزرگ‌تر بودند از شهرداری به طرف چهارراه کریم خان زند و میدان امام حسین علیه‌السلام حرکت کردیم و دوستان مجسمه محمدرضاشاه ملعون را پایین کشیدند، بعد رفتیم سمت ساواک و وقتی می‌خواستند ساواک را بگیرند، من را که جثه کوچکی داشتم بالا فرستادند و رفتم در را باز کردم، وقتی وارد شدیم نیروهای ساواکی از ضلع جنوبی فرار کرده بودند که نیروهای انقلابی مدارک و ادوات را ضبط کردند.

چه زمانی وارد جبهه شدید؟
غائله ناامنی کشور که در مرزها آغاز شد ما را به علت سن کم‌مان اعزام نکردند. تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد و انقلاب اسلامی‌ما وارد یک پروسه جدیدی شد؛ از یک طرف مسائل داخلی، ضدانقلاب و افراد وابسته به طاغوت بودند و از یک طرف هم انقلاب ما از مرزهای بیرونی مورد تهدید قرار گرفت. بالاترین تهدید این بود که ابرقدرت‌ها به این نتیجه رسیده بودند که صدام حسین را به عنوان یک عروسک خیمه شب بازی درآورده و او را تطمیع کنند که به ایران حمله کند. به او گفته بودند سه یا چهار روزه می‌توانی ایران را بگیری، مناطق نفت‌خیز ایران، چاه‌های نفت و مراکز اقتصادی و بندر خرمشهر و… در اختیارت قرار می‌گیرد.که مردم و جوانان جلوی اینها را گرفتند و بحث بسیج مردمی‌و دفاع خانه به خانه و کوچه به کوچه از شهر و کشور پیش آمد، در همین راستا سپاه پاسداران و کمیته تشکیل شد و وارد پروسه دفاع مقدس شدیم.

در دوران دفاع مقدس چه اتفاقاتی برای شما افتاد؟
اوایل سال ۵۹ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و سپاه هم ارتباط تنگاتنگی با مساجد داشتند، دوستان ما از سپاه آمدند در مساجد و یک سری از آموزش‌های نظامی شروع کردند. چرا که هسته اولیه انقلاب و در اصل هسته اولیه جوانان برومندی که پابه پای صحبت‌های حضرت امام نشسته بودند و گوش به فرمان امام راحل بودند، در مساجد تشکیل شده بود. که درمسجد ما شهید حمید پسندیده آموزش‌های کوتاه مدت سپاه شامل بحث اسلحه شناسی، نظام جمع و موقعیت‌های نظامی و آشنایی با تاکتیک‌های رزمی‌ را برگزار ارائه داد. این دوره حدود ۳ هفته طول کشید و گفتند برای کسانی که بتوانند آموزش‌های نظامی‌را به خوبی طی کنند و این سلاحی را که آورده‌اند چشم بسته باز و بسته کنند گواهی صادر می‌کنیم. من در سن ۱۲ سالگی بودم که اسلحه را چشم بسته باز و بسته کردم، یک آزمون تاکتیک رزم هم از ما گرفتند و کارتی را برای ما صادر کردند که هنوز هم آن را دارم، روی آن نوشته در سال ۵۹ آموزش‌های کوتاه مدت سپاه پاسداران را به پایان رساند. حسن این کارت این بود که نشان می‌داد فرد یک سری آموزش‌های مقدماتی سپاه را گذرانده است.

وقتی دفاع مقدس شروع شد و شهیدان دست بالا، اقبال پور و عقیقی به جبهه اعزام شدند، من هم خیلی تلاش کردم که بتوانم به جبهه بروم؛ اما دوستانی که نیروها را اعزام می‌کردند مخالفت کردند و گفتند سن و سالت کم هست و می‌توانی در پشتیبانی و تدارکات پشت جبهه حضور داشته باشی.

حدود دو سال و نیم از جنگ گذشته بود، فکر می‌کنم سال ۶۲ بود، من حدود ۱۴ سال داشتم که رفتم اعزام شوم، اما باز هم موافقت نکردند، من در شناسنامه دست بردم و ۴۷ را کردم ۴۵ که سنم دو سال بالا برود و من را اعزام کنند. که خیلی هم ناشیانه این کار را انجام داده بودم، مسئول اعزام نباشد، الان یک بچه ۲ ساله هم این را ببیند متوجه می‌شود.

آیا خانواده با رفتن شما مخالفت نمی‌کردند؟
خانواده من به شدت مخالف بودند؛ چون ما دو تا برادر بودیم و من هم پسر بزرگ‌تر بودم و شاگرد اول ناحیه بودم و خیلی روی من حساب می‌کردند، می‌گفتند درس‌ات را بخوان، الان وقتی نیست که تو بروی، افرادی هستند که بروند و بجنگند.من هم فکر کردم و گفتم خدایا اگر اینها از من راضی نباشند خوب نیست و از طرفی می‌دیدم که اسلام در خطر است. یک دوگانگی بین عشق و حرف شنوی در من ایجاد شده بود. ما در واقع دانه‌های باران بودیم که می‌شدیم جوی‌های روان، بعد می‌شدیم رودخانه و در نهایت دریایی می‌شدیم که می‌توانستیم یک موجی را ایجاد کنیم. از همان دانه‌های کوچکی مانند ما خوشه‌ها و باغ‌هایی به وجود می‌آمد که می‌توانستیم در خدمت اسلام و امام باشیم.

بالاخره تصمیمم را گرفتم و مادر و پدرم را با اصرار فراوان راضی کردم و این مسئله برای من خیلی سخت بود، گفتم شما به من اجازه بدهید بروم، قول می‌دهم که رعایت کنم و برگردم. در کل دلشان را به دست آوردم. روز اعزام هم مادرم همراهم بود، جدایی از مادر هم برایم خیلی سخت بود. خب با آن سن و سال کم معلوم نبود که آیا برمی‌گردم یا نه؛ ولی عشق به امام و ولایت، دین، اسلام و مردم باعث شد که بروم.

با آن سن و سال کم در جبهه چه‌کار می‌کردید،در بدو ورود به کجا رفتید؟
آموزش‌های تخصصی را در یک دوره ۴۵ روزه در پادگان شهید دعایی منطقه باجگاه گذراندم، بعد هم اعزام شدم به لشکر ۱۹ فجر و حدود سه سال به عنوان داوطلب بسیجی در منطقه بودم تا اینکه طی دو مرحله مجروح شدم.

وقتی ما به منطقه رفتیم در اهواز ما را تقسیم کردند در تیپ امام سجاد علیه‌السلام بودیم، اوایل تشکیل لشکر ۱۹ فجر بود و ما به مقر لشکر رفتیم و چون سنم کم بود مدتی من را در پادگان نگه داشتند و مسئولیت نمازخانه و تبلیغات را داشتیم و بعد با دوستان واحد تخریب آشنا شدم و به واحد تخریب منتقل شدم. آن زمان وقتی فردی می‌خواست وارد واحد تخریب شود می‌گفتند اول باید غرور و منیت خودت را تخریب کنی، نفس لوامه را تخریب کنی، می‌گفتند اولین‌اشتباه تو آخرین‌اشتباه تو است. من در آنجا با کسانی بودم که هم از لحاظ اخلاقی و هم تکنیکی خیلی خوب بودند.

نگاه شما به دوران دفاع مقدس چگونه است؟
هشت سال دفاع مقدس را به واقعه عاشورا تشبیه می‌کنم، چرا که ولایتمداری، گوش به فرمان فرمانده بودن، از جان خود گذشتن، از مال خود گذشتن، از جوانی و آرزوها گذشتن در این دوران بود.

من تمام عزیزانی که در این میدان پا گذاشتند، جانبازان و مجروحان و آزادگان و حتی کسانی که سالم برگشتند، را در یک تابلوی نقاشی در یک محیط بهشتی تصور می‌کنم. حتی آن پیرمرد تدارکات چی و آن عزیزی که در خط مقدم حضور داشتند، همه این عزیزان از خودگذشتگی و جانفشانی کردند و در تمام این پیروزی‌ها همگی شریک هستند، در واقع کل مردم ایران در این پیروزی دخیل هستند، چرا که وقتی یک رزمنده داشت در جبهه می‌جنگید یک مادر پیر در پشت جبهه از یک تخم مرغ یا یک کیلوحبوبات دریغ نمی‌کرد و یا اگر فردی نان شب نداشت از دو نان یکی را برای جبهه می‌گذاشت. در آن زمان چه مسئولین، چه مردم و چه رزمندگان همه دست به دست هم داده بودند و در زیر پرچم امام و اسلام خدمت می‌کردند.

چه زمانی و به چه صورت مجروح شدید؟
من در سال ۶۶، در جزیره مجنون طی دو مرحله مجروح شدم، یک مرحله به وسیله گاز خردل مجروح شیمیایی شدم و یک مرحله هم خروج از خودرو داشتم که گلوله توپ فرانسوی دو زمانه در چند متری خودرو خورد و خودرو واژگون شد و من از ناحیه کمر آسیب دیدم و یک ضربه شدید به ستون فقراتم خورد و در حال حاضر یک انحنا و یک پیچیدگی در ستون فقراتم است که تحت درمان هستم و عمل جراحی به علت چسبندگی مهره‌ها و پیچیدگی جواب نمی‌دهد و باید با آن بسازم.

در حال حاضر چه فعالیت‌هایی دارید؟
بعد از جانبازی وارد عرصه دفاع از حقوق جانبازان شیمیایی شدم، چون جانبازان شیمیایی اسناد زنده بین‌المللی و داخلی هستند. زمامداران هر جامعه‌ای از سلاح‌های شیمیایی میکروبی غیرمتعارف استفاده کنند جزء جنایتکاران جنگی هستند. در یک مرحله‌ای رزمندگان ما به طور ناجوانمردانه‌ای در عقبه با شلیک‌های راکت و توپ و گلوله‌های دشمن شیمیایی شدند و بیشترین گازی هم که استفاده می‌شد خردل بود. این گاز به صورتی هست که به مرور شخص را ناتوان می‌کند، در اصابت اولیه یک کوری دست می‌دهد، بدن تاول می‌زند و یک نوع خفگی ایجاد می‌کند و اگر شخص از بین نرفت و یک بهبودی حاصل شد، بیماری تا آخر عمر با شخص است و هر شب و هر روز تا مرز مرگ پیش می‌رود.

چگونه از حقوق جانبازان شیمیایی دفاع می‌کنید؟
از حدود ۱۵ سال پیش اقدام به تاسیس انجمن یا یک سازمان مردم نهاد یا ان جی اوی دفاع از قربانیان سلاح‌های شیمیایی کردیم که سازمانی غیردولتی، غیرسیاسی و غیرتجاری بود که همگی اعضا جانبازان شیمیایی هستند. ما با مجوز استانداری فارس شروع به کار کردیم. استان فارس حدود ۵۵۰۰ جانباز شیمیایی دارد که حدود ۴۰۰۰ نفر اینها تعیین درصد شده و تشکیل پرونده داده‌اند، تعدادی هم هستند که پیگیر تشکیل پرونده‌اند.

ما فعالیت‌های بین‌المللی و جهانی داریم و حضور ۱۰، ۱۵ ساله در سازمان منع گسترش سلاح‌های شیمیایی در کشور هلند داریم و به اتفاق جانبازان شیمیایی در کنفرانس‌های بین‌المللی حضور پیدا می‌کنیم، نمایشگاه می‌زنیم و در صحن رسمی‌بیانیه می‌خوانیم.

در این سازمان ۱۹۳ کشور عضو هستند و مقامات سیاسی می‌آیند و ما در کنار مقامات دیپلماتیک به دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران و مظلومیت جانبازان شیمیایی می‌پردازیم،سال گذشته هم به مناسبت بیست و چهارمین کنفرانس جهانی او پی اس دبلیو در آذرماه یا نوامبر ۲۰۱۹ اعزام شدیم که با هماهنگی دوستانمان در تهران و انجمن‌هایی مثل انجمن سردشت، انجمن موزه صلح تهران و جمعیت حمایت از مصدومان شیمیایی به اتفاق انجمن جانبازان شیمیایی فارس در عرصه بین‌المللی حاضر شدیم و در کنار مسئولان وزارت امور خارجه نقش سفیران صلح را ایفا کرده و از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دفاع کردیم.

از دوران دفاع مقدس چه خاطراتی دارید؟
شیرین‌ترین خاطره من در عملیات والفجر۸ بود. این عملیات یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های آبی خاکی ایران بود که با اقتدار و هماهنگی که بین رزمندگان و فرماندهان محترم صورت گرفت و شناسایی‌هایی که حدود یک سال قبل در عراق انجام شده بود، عبور از اروند بررسی و عملیاتی طرح ریزی شد؛ در حالی که از دید و منظر تئوریسین‌ها و افسران ارشد نظامی‌و حتی ژنرال‌های نظامی‌عبور از اروندرود با شرایط موجود ایران امکان‌پذیر نبود؛ چرا که اروند یک رودخانه وحشی بود که در طول شبانه‌روز دو بار جزر و مد داشت. ما هیچ رودخانه‌ای را نداریم که در طول شبانه‌روز دو بار جزر و مد داشته باشد؛ اما نیروهای رزمنده با رهبری حکیمانه امام و نفس گرم ایشان و لبیکی که به ایشان گفته بودند از اروند گذشتند.

در عملیات والفجر ۸، در یک طرف لشکر ۱۹، لشکر ۴۱ ثارالله مستقر بود و در یک طرف آن لشکر ۲۵ کربلا مستقر بود و دو نهر ابوعقاب و الخلیل به دست لشکر ۱۹ فجر باز شد و لشکر ۴۱ ثارالله هم توانست از همین محور عبور کند. زمانی بود که فرماندهان جنگ مردد بودند که آیا از رودخانه عبور کنند و عملیات را در خاک دشمن شروع کنند یا اینکه ساحل را به وسیله ادوات سنگین بکوبند بعد از رودخانه اروند بگذرند. دو تئوری بسیار مستحکم که انتخاب را سخت می‌کرد. در نهایت تئوری پذیرفته شد که می‌گفت نیروها از اروند بگذرند و پشت کمین دشمن مستقر شوند. این تئوری می‌گفت اگر آن موقع بتوانند کمین‌ها را خفه کنند و دشمن را غافلگیر کنند بهتر است.

و خیلی از عزیزان ما در این عبور از اروند شهید شدند و یک عده از غواص‌های ما هرگز برنگشتند؛ اما حُسن عملیات این بود که شهر استراتژیک فاو تصرف شد و با تصرف فاو، ما چند امتیاز به دست آوردیم که یکی از آنها این بود که معادله جنگ از لحاظ سیاسی به هم خورد؛ چرا که عراق تا آن زمان در خاک ما بود و ما اکنون توانسته بودیم یک شهر بندری مهم را تصرف کنیم و از سمتی سایت‌های موشکی عراق که در فاو مستقر بود به تصرف نیروهای ما در آمده بود و از طرفی کویت از جزایر بوارین نمی‌توانست به عراق دسترسی پیدا کند و به او کمک کند، از طرفی هم، ما سه راه استراتژیک ام القصر و راب بصره را تصرف کرده بودیم و به همین دلیل صدام می‌خواست به هر طریقی بصره را پس بگیرد؛ لذا این سه راه شهادت یا سه راه خور یا کارخانه نمک محلی بود که قتلگاه رزمندگان ما شد، جایی بود که رزمندگان ما با شرافت دفاع کردند و در مقابل تکاوارن عراقی ایستادند و مقاومت جانانه‌ای کردند.

دلتان برای آن حال و هوا تنگ نشده؟
عجیب! جانا سخن از زبان ما می‌گویی. من دلم می‌خواهد در کل عمرم هیچی نداشته باشم و همان لباس برزنتی خاکی که در دمای ۴۰، ۵۰ درجه می‌پوشیدیم را داشته باشیم؛ اما همان حال و هوا و روحیه باشد، آن زمانه باشد.

بعد از مجروحیت هم به جبهه رفتید؟
بعد از مجروحیت هم به جبهه رفتم و در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه غرب، حضور داشتم. در قضیه شیمیایی کردن حلبچه در آنجا بودیم.

در برهه‌ای از زمان سعی داشتند القا کنند که صحبت در رابطه با دفاع مقدس روحیه جامعه را تضعیف می‌کند، خوشبختانه این نگرش را تا حدودی از بین رفته، حال نظر شما به عنوان یک جانباز چیست؟
در جامعه بین‌الملل داریم می‌بینیم افرادی بودند که در جنگ جهانی اول، دو یا سه روز به عنوان نیروهای مردمی‌ یا همان پارتیزان‌ها مثلا در منطقه‌ای از ایپر بلژیک مانده‌اند و آتشی را روشن کرده‌اند و قهوه‌ای درست کرده‌اند. و بعدها یک یادمان از این افراد درست کرده‌اند و مردمی‌که از موزه جنگ دیدن می‌کنند موظف هستند که بروند به آنها ادای احترام کنند.
اگر این کشور اروپایی این فرد را به یادمان تبدیل کرده بحث آن شخص نیست، بحث این است که او به این روحیه مقاومت و از خودگذشتگی و جانفشانی برای مردم احترام می‌گذارد و این اقتدار آن کشور را می‌رساند، پس ما باید یاد زمان دفاع مقدس، تکریم ایثارگران، کهنه سربازان، احترام به داوطلبانی که موظف نبودند و نظامی ‌نبودند و از جان و جوانیشان گذشتند و رفتند را به جامعه بیاوریم و آنها را در اذهان عمومی‌زنده کنیم تا آن بحث ایثار و مقاوت و سلحشوری در بین مردم زنده شود. به نظر من زنده نگه داشتن این خاطرات و بازگو کردن آنها برای مردم و جوانان بسیار بسیار درس بزرگی است، حتی غرور ملی جوانان ما را زنده می‌کند.

اگر یک جوان که هجمه رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی را می‌بیند، یک ساعت بدون هیچ تبلیغ و توقعی پای درد و دل یک جانباز و رزمنده بنشیند منقلب و متحول می‌شود، چنانچه بارها این مسئله دیده شده و اینکه آنها به ایرانی بودن و مسلمان بودن خودشان افتخار می‌کنند، به اینکه رهبری دارند که از همه چیز خود گذشته و به هیچ چیزی چشم ندارد و فقط برای اسلام و خداوند کار می‌کند.

اگر خواسته‌ای از مسئولان دارید بفرمایید.
از مسئولان چه در بحث رسانه، چه جامعه و چه مسئولان اجرایی می‌خواهم که آن روحیه و تفکر بسیجی و بحث انقلابی بودن که مقام معظم رهبری فرمودند را داشته باشند، تا اینکه بتوانیم دستاوردهایی را که داشته ایم حفظ کنیم، این گوهرها و عزیزانی که تجارب دفاع مقدس و بعد از آن را دارند را قدر بدانند؛ چرا که ایثارگران و تشکل‌های ایثارگری پتانسیل‌ها و نیروهای بالقوه‌ای دارند که می‌توانند به جامعه و مسئولان اجرایی، فرهنگی، نظامی‌ و رسانه‌ها در هر برهه‌ای کمک کنند، اینها امتحان‌های خود را پس داده اند، کسانی بوده‌اند که در برهه‌ای از زمان بین مرگ و زندگی، برای دفاع از کشورشان و دینشان و لبیک گفتن به رهبرشان مرگ را انتخاب کرده‌اند.

یاد و خاطره اینها را زنده نگه دارند و در جامعه بفهمانند که اینها هم زمانی پا در عرصه جهاد و شهادت قرار داده اند، هر چند خود این‌ها هیچ توقعی ندارند.

کلام آخر
ما جانبازان پاکباخته بسیاری را می‌بینیم که هر روز را با درد و رنج بسیار دست پنجه نرم می‌کنند؛ اما هیچ گاه نمی‌توانیم عمق درد این عزیزان را درک کنیم و شاید امروزه که دنیا با یک بیماری همه گیر مواجه شده، امروز که بیمار کرونایی تنها چند روز را با سختی نفس می‌کشد و هر لحظه جان خود را از دست رفته می‌پندارد بیشتر بتوانیم جانبازان شیمیایی را درک کنیم، جانبازی که نه چند روز بلکه سال‌هاست تنگی نفس جان و روحش را آزرده می‌کند. و شاید امروز بیشتر از هر زمانی قدر و قیمت ایثار و ایثارگری را بدانیم.

*سید محمد مشکوهًْ الممالک

منبع: کیهان منبع خبر

حالا که کرونا آمده جانبازان شیمیایی را بیشتر می‌فهمیم بیشتر بخوانید »

پیکر «احمد گودرزیانی» به خانه ابدی رفت + عکس

مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد احد گودرزیانی نویسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگار عرصه ادبیات پایداری، با حضور بسیاری از پژوهشگران، نویسندگان و اهالی رسانه برگزار شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد احد گودرزیانی، نویسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگار عرصه ادبیات پایداری، صبح امروز با حضور حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری و بسیاری از پژوهشگران، نویسندگان و اهالی رسانه برگزار شد.

براساس این گزارش، محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری ضایعه درگذشت زنده‌یاد گودرزیانی را مصیبت دانست و گفت: مصیبت رحلت احد نه تنها برای خانواده ایشان بلکه برای تمام کسانی که او را می‌شناختند، حقیقتاً دردناک و مصیبت است و همه عزادار هستند. هر که در طول این سال‌ها او را حتی برای یک یا دو مرتبه هم دیده بود نمی‌تواند امروز عزادار نباشد چرا که جاذبه و محبت او همیشه در دل‌ها می‌نشست. من آخرین بار یکی دو هفته پیش در کنار مزار شهدای حوزه هنری دیدمش و خنده‌ای که به من زد برای همیشه در دلم باقی می‌ماند.

مؤمنی گفت: احد بسیار پرتلاش و مجاهد بود، انسان بی‌حاشیه، بی‌توقع و به قول دوستانش بی‌درخواست بود. یادم هست در دبیرستان مکتب‌الصادق یا همان دبیرستان سپاه مراسمی برای شهدا تدارک دیده می‌شد که محور آن احد بود و همان جا با او از نزدیک آشنا شدم.

مؤمنی شریف درباره دبیرستان سپاه توضیح داد: رفقای احد که بیش از ۱۰۵ نفر از آنها شهید شده‌اند، از همین دبیرستان بوده‌اند، البته دبیرستان بزرگی نبود، اما این تعداد شهید داشت که همگان یا همکلاس یا دوست احد بودند، هر چند احد هم می‌توانست یکی از آن شهدا باشد، اما تقدیر خدا این بود که بماند و خود را وقف دفاع مقدس و شهدا کند. او ترجیح داد به جای مشغولیت به بسیاری از مشاغل، در حوزه انقلاب و دفاع مقدس کار کند. اثر او همان پژوهش مربوط به ۱۵ خرداد مجموعه‌ای است که برای پژوهشگران بسیار مفید و قابل استفاده است. ایشان از جنس شهدا و رفقای شهیدش بود. فردی که دغدغه انقلاب و شهدا را داشت، از این رو جای احد پرشدنی نیست و فقدان ایشان برای ادبیات دفاع مقدس و پایداری سلمه است.

در بخش دیگری از این مراسم داوود امیریان نویسنده و از دوستان مرحوم گودرزیانی نیز در سخنانی عنوان کرد: احد دوست نجیب و با حیای ما بود. زمانی او و دوستان شهیدش در رسای دوستان شهید خود می‌خواندند: رفیقان می‌روند ساعت به ساعت / ‬ خوشا روزی که نوبت بر من آید. حالا سی سال از آن روزها گذشته و نوبت به او رسید

امیریان که با حالتی منقلب به صحبت می‌پرداخت و در چندین نوبت به خاطر گریه سخنان خود را قطع کرد، ادامه داد: احد انسانی باحیا و باسواد و نجیب بود. در اروپا ناشران مشهور سرویراستاران خوبی دارند که کار را به صورت ویژه برای آنها ویرایش و پیرایش می‌کند. احد در جمع ما چنین فردی بود. او سال‌ها قبل زیر نظر مرحوم ناصر ایرانی داستان‌نویسی را آموخته بود. کسانی که ایرانی را بشناسند می‌دانند که او فردی بسیار سختگیر بود و به سادگی نمی‌شد از زیر دست او بیرون آمد و احد از عهده این کار با موفقیت بر آمده بود.

به گفته امیریان مرحوم گودرزیانی هیچگاه از دردها و مجروحیت‌هایش سخن به زبان نیاورد و همیشه شنونده بود و انرژی به مخاطبش می‌داد. درد داشت اما روحیه‌اش را حفظ می‌کرد. دل من و دوستانش همیشه برای او تنگ خواهد ماند به ویژه برای خنده‌هایش و برای لحظه‌هایی که با هم حرف می‌زدیم.

پیکر زنده‌یاد احد گودرزیانی پس از تشییع از حوزه هنری قرار است در قطعه نام‌آوران (قطعه ۲۵۵، شماره ۴۳، ردیف ۲۱) به خاک سپرده شود.

پیکر «احمد گودرزیانی» به خانه ابدی رفت + عکس بیشتر بخوانید »

کم‌لطفی‌های دامنه‌دار به خانواده‌های شاهد و ایثارگر

خانواده‌های شاهد و ایثارگر در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات فراوان هستند این در حالی است که مسئولان ذیربط، رفع عمده مشکلات را صرفا به تامین بودجه گره می‌زنند.

به گزارش مشرق، قوانین اغلب کشورهای جهان به ویژه کشورهای توسعه یافته، عرف، شرع و اخلاق همگی بر یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن هم تکریم انسان‌هایی است که برای دفاع از خاک وطنشان از جان خود گذشته‌اند.

همان جوان‌ها و پیرهایی که روزگاری برای کوتاه کردن دست دشمن از خاک و ناموس کشور، تعلقات دنیایی را رها کردند و خود را در برابر سایه سنگین تیر و گلوله قرار دارند.

حال قریب به ۴۰ سال از روز و شب‌های مردانی که برای دفاع از تمامیت ارضی میهن، خانواده و زندگی را رها کرده و راهی جبهه‌ها شدند، می‌گذرد. دیگر جوان‌های آن روزها به میانسال و میانسالان جبهه‌ها به سالمند تبدیل شده‌اند و درست در همین برهه از زمان است که تکریم آنها و خانواده‌هایشان بیش از هر زمان دیگری ضروری است.

در این برهه که مردان بسیاری از خانواده‌های شاهد در گلزارهای شهدا آرمیده، پدران خانواده‌های ایثارگر نیز توان قبلی خود را از دست داده و دردهای جانبازی را به دوش می کشند. این روزها مشکلات جامعه شاهد و ایثارگر بیش از هر زمان دیگری است و خانواده‌های آنها نیز در خط مقدم دست و پنجه نرم کردن با این مصائب هستند.

خلا عاطفی نبود پدران و سرپرست خانواده، مشکلات جسمی جانبازان، دغدغه‌های مالی و هزاران مورد مشابه تنها چندین نمونه معضلاتی است که برای این قشر از جامعه بیش از دیگران آشنا و ملموس است

در این میان بنیاد شهید و امور ایثارگران از سال‌های ابتدایی پایان یافتن جنگ تحمیلی، برای تسکین مشکلات جامعه شاهد و ایثارگر در کنار آنها قرار گرفت تا گوشه‌ای از کمبودهای آنها را رفع و رجوع کند.

اما چندین سال است که به دلیل وجود برخی مشکلات، بنیاد شهید نتوانسته همچون گذشته به حمایت از ایثارگران بپردازد و یاری رسان آنها باشد.

رسیدگی‌های درمانی، ابتدایی‌ترین نیاز محقق نشده ی ایثارگران

در حال حاضر مشکلات درمانی ایثارگران بیش از هر زمان دیگری برای این عزیزان دردسرساز شده است.

از عدم ارائه خدمات بسیاری از مراکز درمانی طرف قرارداد با بنیاد شهید به ایثارگران گرفته تا عدم پرداخت معوقات درمانی آن‌ها، خودداری برخی داروخانه‌ها از اعطا دارو به این قشر و دیگر مشکلات ریز و درشت این حوزه، همگی زیر مجموعه چالش‌هایی است که جانبازان و خانواده‌های شاهد و ایثارگر هر روز با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند.

بیش از یک سال است که بنیاد شهید به دلیل کمبود بودجه و اعتبارات قادر به تسویه بدهی‌های خود با شرکت طرف قرارداد بیمه نیست از همین رو مراکز درمانی و داروخانه‌ها نیز از ارائه خدمات درمانی به ایثارگران سر باز می‌زنند از سوی دیگر ایثارگران نیز برای انجام امور درمانی مجبور به پرداخت هزینه‌ها از سوی خود هستند اما به دلیل کمبود اعتبارات بنیاد، این هزینه‌ها به ایثارگران پرداخت نمی‌شود و تمامی این موارد این عزیزان را به شدت تحت فشار قرار داده است.

مسئولین بنیاد شهید در پاسخ به این پیگیری‌ها و علت عدم حل مشکلات موجود، نبود اعتبارات لازم را عامل اصلی دانسته و اعلام کرده‌اند که طی جلسات متعدد با اعضای هیئت دولت بر نیاز شدید بنیاد شهید به منابع مالی و حل مشکلات ایثارگران تاکید کرده‌اند اما منابع مورد نیاز هنوز به بنیاد تخصیص نیافته و چالش‌های این عزیزان نیز همچنان ادامه دارد.

پرداخت هزینه‌های تحصیلی فرزندان شاهد و ایثارگر، شاید وقتی دیگر

یکی دیگر از دغدغه‌های این روزهای خانواده‌های شهیدان و جانبازان جنگتحمیلی به ویژه فرزندان آنها، هزینه‌های تحصیلی و شهریه دانشگاه فرزندان شاهد و ایثارگر است.

طبق قانون بنیاد شهید موظف به پرداخت کامل شهریه دانشگاه فرزندان شهدا و فرزندان جانبازان بالای ۲۵ درصد است. به علاوه بر اساس بند «ث» ماده ۸۸ قانون برنامه ششم توسعه، پرداخت حداقل ۳۰ درصد شهریه تحصیلی فرزندان و همسران جانبازان زیر ۲۵ درصد نیز بر عهده بنیاد شهید است.

بنابر این ماده قانونی، پرداخت این هزینه از سوی بنیاد شهید منوط بر تامین اعتبار لازم از سوی دولت است این در حالی است که فرزندان جامعه شاهد و ایثارگر مدت‌ها است که به دلیل عدم پرداخت شدن این هزینه با مشکل مواجه بوده و علاوه بر وجود برخی مشکلات برای آنها در محیط دانشگاه، در روند ادامه تحصیل آنها نیز چالش‌های ایجاد شده است.

خبرگزاری‌ها بنابر درخواست‌های مکرر خانواده‌های این قشر، مدتی پیش به بررسی این مشکل پرداخت و گزارشی در این باره نیز منتشر کرد، مسئولین بنیاد شهید نیز حل مشکل را تنها وابسته بر تامین اعتبار از سوی دولت دانستند و این موضوع همچنان گریبان گیر خانواده‌های شاهد و ایثارگر است.

کم لطفی‌های دولت به جامعه شاهد و ایثارگر

با وجود کمبودهای فراوان بنیاد شهید در اعتبارات و وجود مشکلات بسیار برای خانواده‌های این قشر، انتظار می‌رفت تا دولت به منظور تکریم بیشتر این عزیزان، در بودجه سال ۹۹ اعتبار لازم برای حل معضلات مذکور را به بنیاد شهید اختصاص دهد این در حالی است که پس از تقدیم لایحه بودجه به مجلس مشخص شد که این بودجه دردی از مشکلات ایثارگران حل نخواهد کرد.

بررسی دقیق بودجه اختصاص یافته به این نهاد نشان می‌دهد که بنیاد شهید در سال آینده نه تنها قادر به پرداخت بدهی‌های خود در حوزه درمان نخواهد بود بلکه به دلیل رویارویی با کسری شدید بودجه با معضلات فراوانی در تمام حوزه‌ها از جمله پرداخت کمک معیشت به ایثارگران، ارائه خدمات رفاهی، حمایتی، درمانی و تحصیلی روبرو خواهد بود.

مشکلات درمانی ایثارگران در سال آینده با رقم فعلی بودجه حل نخواهد شد

در همین خصوص منصور میرمرادی معاون توسعه منابع انسانی بنیاد شهید در گفتگو با خبرن، با توضیح درباره جزئیات بودجه سال ۹۹ بنیاد شهید و کسری بودجه این دستگاه در سال آینده، گفت: بنیاد شهید برای بودجه سال ۹۸، ۱۸ هزار میلیارد تومان را به سازمان برنامه بودجه و دولت پیشنهاد داد اما در لایحه بودجه مبلغی معادل ۱۳ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان به بنیاد شهید تحقق یافت و براساس کسریات هرساله ی لایحه بودجه حدود ۱۳ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان به ما ابلاغ شد. حقوق و مزایای ایثارگران از چند قانون مختلف از جمله قانون خدمات کشوری، حداقل حقوق کارکنان و کارگران دولت و قانون نیروهای مسلح تبعیت می‌کند به همین منظور همانطور که میزان حقوق و مزایا به صورت سالانه افزایش پیدا می‌کند به طور میانگین میزان حقوق و مزایای پرداختی بنیاد به افراد تحت پوشش خود هر ساله ۱۲ الی ۱۷ درصد افزایش می‌یابد این در حالی است که این رقم در لایحه بودجه برای بنیاد شهید دیده نمی‌شود به همین دلیل ما هرسال با حدود چهار هزار میلیارد تومان کسری بودجه تنها در حوزه حقوق و مزایای ایثارگران روبرو هستیم.

میر مرادی با بیان اینکه برای افزایش بودجه سال ۹۹ با دفتر رئیس جمهور و سازمان برنامه و بودجه مکاتبه کرده‌ایم، اظهار داشت: متاسفانه در بودجه امسال نیز شاهد رقمی هستیم که نمی‌تواند هیچ کمکی به حل مشکلات ایثارگران کند. سال گذشته در حوزه بیمه تکمیلی و بیمه عمر ۳ هزار میلیارد کمبود بودجه داشتیم و در سال ۹۸ نیز ماهانه هزار و چهل میلیارد برای حقوق و مزایا به ایثارگران پرداخت می‌کردیم.

وعده سازمان برنامه و بودجه برای پرداخت بدهی‌های درمانی بنیاد شهید تا پایان سال

وی از توافقی برای تسویه با شرکت بیمه دی خبر داد و تصریح کرد: بر اساس توافقات انجام شده با سازمان برنامه و بودجه قرار است ۲,۵۰۰ میلیارد تومان بدهی بنیاد شهید به بیمه دی از طریق این سازمان پرداخت شود. بر اساس وعده داده شده این مبلغ تا پایان دی یا اواسط بهمن پرداخت خواهد شد و امیدواریم که با تسویه حساب در این زمینه کمی مشکلات درمانی ایثارگران حل شود.

معاون توسعه بنیاد شهید افزود: چرا که در حال حاضر به دلیل بدهی بنیاد شهید به بیمه بسیاری از مراکز درمانی قرارداد خود را با این شرکت فسخ کرده و یا داروخانه‌ها به ایثارگران خدمات ارائه نمی‌دهند اما اگر این بدهی‌ها با شرکت بیمه تسویه شود همانند سال‌های گذشته شاهد همکاری مطلوب این شرکت با بنیاد خواهیم بود.

میرمرادی با بیان اینکه افزایش بودجه بنیاد شهید حقیقی نیست، ابراز داشت: شاید برخی بگویند که بودجه بنیاد شهید افزایش یافته اما این تصور اشتباهی است چرا که این افزایش بودجه با توجه به افزایش حقوق‌های سالانه و هزینه‌های بنیاد در واقع رشد نیافته و حتی به میزان حداقل پیشنهاد بنیاد نیز نرسیده است به همین دلیل ما در بودجه سال ۹۹ نیز با کسری بودجه بسیار شدید روبه‌رو خواهیم بود.

معاون توسعه بنیاد شهید پیشنهاد این بنیاد به سازمان برنامه و بودجه برای بودجه سال آینده را حدود ۲۴ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان خواند و عنوان کرد: این در حالی است که تنها ۱۸ هزار و ۱۵۲ میلیارد تومان به بنیاد شهید اختصاص یافته است و این کسری بودجه شدید قطعاً در سال آینده بنیاد و تمامی خانواده‌های شاهد و ایثارگر را دچار مشکل خواهد کرد.

وی ادامه داد: اعتبار لازم برای پرداخت حقوق و مزایای ایثارگران در سال ۹۹ برابر با ۲۱ هزار و ۱۲۶ میلیارد تومان خواهد بود به علاوه بر این مبلغ ۲ هزار ۹۷۴ میلیارد تومان نیز پاداش پایان خدمت اضافه می‌شود این در حالی است که بودجه بنیاد تنها ۱۸ میلیارد اعلام شده است در نتیجه این بودجه رشد نیافته و هنوز نمی‌تواند از هیچیک از مشکلات بنیاد شهید گره‌ی باز کند.

معاون توسعه بنیاد شهید با تاکید بر اینکه برای یک بار هم که شده مسئولین باید به صورت جدی و واقعی به دغدغه‌ها و معضلات خانواده‌های شاهد و ایثارگر بپردازند و اعتبارات لازم برای رسیدگی به وضعیت این عزیزان را به بنیاد شهید اختصاص دهند، خاطرنشان کرد: سال ۹۸ بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان حقوق و مزایا پرداخت کردیم. بسیاری از مشکلات بنیاد شهید و ضعف در ارائه خدمات به خانواده‌های شاهد و ایثارگر ناشی از کمبود منابع مالی است این در حالی است که بسیاری تصور می‌کنند مسئولین بنیاد به فکر خانواده‌های ایثارگر نیستند اما همه مسئولین این نهاد با تمام تلاش خود به فکر دغدغه‌های این عزیزان هستند اما وقتی منابع مالی پاسخگوی نیازها نیست شاهد بروز این مشکلات نیز خواهیم بود.

میرمرادی افزود: قرار بود برای بدهی ما به شرکت بیمه ماهانه ۲۵۰ میلیارد تومان اعتبار از سوی دولت به بنیاد پرداخت شود تا بتوانیم این بدهی را تسویه کنیم این در حالی است که فعلاً روزانه ۱۰ میلیارد تومان دریافت می‌کنیم. عدم پرداخت سرانه بیمه به شرکت بیمه باعث عدم تعهد بیمه دی شده و همین امر موجب گلایه و ایجاد مشکل برای ایثارگران شده است این در حالی است که مشکل اصلی از بنیاد شهید و عملکرد بیمه نیست و هنگامی که شرکت بیمه مبلغ قرارداد خود را دریافت نکند طبیعی است که خدمات مطلوبی نیز ارائه ندهد.

وی اظهار داشت: تا تیر سال ۹۷ که مبلغ قرارداد بیمه دی به صورت منظم پرداخت می‌شد هیچ مشکلی در حوزه خدمات درمانی برای ایثارگران نداشتیم اما از سال گذشته به دلیل بروز مشکلات نقدینگی در کشور و کمبود بودجه قادر به پرداخت منظم این مبالغ نشدیم و شاهد وجود مشکلات درمانی برای ایثارگران هستیم. ارقام این قراردادها نیز به دلیل بالا بودن با تدابیر داخلی حل نمی‌شود و تنها نیاز به تخصیص اعتبار از سوی دولت دارد.

بروز مشکلات فراوان برای بنیاد شهید در صورت عدم افزایش بودجه

وی در پاسخ به این سوال که بنیاد شهید برای افزایش بودجه سال ۹۹ چه اقدامی کرده است، گفت: در حال حاضر در حال رایزنی با برخی نمایندگان مجلس هستیم تا بتوانیم رقم بودجه را حداقل به ۲۱ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان برسانیم و امیدواریم که شاهد افزایش سقف بودجه باشیم در غیر این صورت بنیاد و خانواده‌های شاهد و ایثارگر با مشکلات عدیده‌ای روبرو خواهند بود البته این رقم بدون در نظر گرفتن حدود ۲ هزار میلیارد تومان پاداش پایان خدمت ایثارگران است.

معاون توسعه بنیاد شهید افزود: برای بودجه امسال نیز به دفتر مقام معظم رهبری نامه زدیم و مشکلات خود را مطرح کردیم به مجلس و دولت نیز لزوم افزایش بودجه را اعلام کردیم و از مشکلات فراوان خانواده‌های شاهد و ایثارگر به آنها اطلاع دادیم ریاست بنیاد شهید نیز چندین جلسه با شخص رئیس جمهور، معاون اول وی، وزیر بهداشت، رئیس مجلس و دیگر مسئولین کشور داشت و جزئیات نیازهای مالی بنیاد شهید به ویژه مشکلات درمانی را اعلام کرده است اما با این وجود شاهد اختصاص بودجه‌ای بسیار کم برای بنیاد شهید هستیم.

خبر خوش برای دانشجویان شاهد و ایثارگر

میر مرادی مهمترین مشکلات خانواده‌های شاهد و ایثارگر را پرداخت هزینه‌های درمانی آنها دانست و یادآور شد: با توجه به اینکه بسیاری از والدین شهدا به سنین سالمندی و جانبازان نیز به میانگین سنی ۵۰ سال رسیده‌اند، عوارض و آلام آنها بیش از پیش شده و نیاز است تا در حوزه توانبخشی، بهداشتی و درمانی مواظبت‌های بیشتری از آنها انجام دهیم اما متاسفانه شاهد مشکلات فراوان خانواده‌های شاهد و ایثارگر در این زمینه‌ها هستیم.

وی عدم پرداخت هزینه‌های تحصیلی فرزندان شاهد و ایثارگر را دیگر مشکل موجود خواند و تصریح کرد: بنیاد شهید به دلیل کمبود بودجه به دانشگاه آزاد بدهکار است و این امر نیز موجب بروز برخی مشکلات برای دانشجویان شده است تلاش‌های زیادی برای دریافت منابع مالی انجام داده‌ایم اما تاکنون موفق نشده‌ایم به همین دلیل اخیراً جلسه‌ای با ریاست دانشگاه آزاد داشتیم و قرار است بر اساس توافقات انجام شده بدهی‌های بنیاد به دانشگاه آزاد تا پایان سال پرداخت شود.

میر مرادی درباره جزئیات تسویه حساب با دانشگاه آزاد، توضیح داد: در حال حاضر بنیاد هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان به دانشگاه آزاد بدهکار است و قطعاً این تعهد باید اجرایی شود قرار است دو مورد از املاک بنیاد شهید فروخته یا به دانشگاه آزاد منتقل شود تا با این توافق بدهی بنیاد نیز تسویه شود.

در کنار معضلات درمانی و آموزشی مواردی از جمله پرداخت کمک معیشتی به ایثارگران، ماموریت آموزشی، پرداخت یک مقطع تحصیلی بالاتر، اشتغال و برخی موارد دیگر مهم‌ترین موضوعاتی است که خانواده‌های شاهد و ایثارگر را تحت فشار قراره داده است.

با توجه به اینکه تکریم به این عزیزان و رسیدگی به آنها ازجمله مسئولیت‌های دولت و حکومت است، انتظار می‌رود تا دولت با تامین منابع مالی لازم در جهت رفع مشکلات این عزیزان اقدام کند و بیش از پیش به این قشر توجه داشته باشد.

منبع: مهر

کم‌لطفی‌های دامنه‌دار به خانواده‌های شاهد و ایثارگر بیشتر بخوانید »