جبهه اصلاحات

مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می‌کردیم

مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می‌کردیم



دبیرکل حزب کارگزاران می‌گوید؛ حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی در انتخابات ۹۲ درست بود اما نباید در انتخابات ۱۳۹۶ از وی حمایت می‌کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: حسین مرعشی در گفت‌وگو با ویژه‌نامه روزنامه سازندگی درباره استعفای بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات نوشت: آقای نبوی همچنان عضو جبهه می‌مانند اما این که ایشان دوباره مسئولیت ریاست را بپذیرند، یا نه، نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضی از دوستان در جبهه اصلاحات اساساً معتقدند که ادامه ریاست آقای نبوی در جبهه اصلاحات مناسب با فضای سیاسی پسامهسا نیست. در واقع فضا رادیکال‌تر شده و جبهه باید با فرمانی حرکت کند که روابط اجتماعی‌اش را تقویت و بازسازی کند؛ می‌گویند حضور آقای نبوی آرامبخش اسـت و جبهـه را خوب می‌تواند مدیریت کند اما این دوره با انتخاب چهره دیگری پیام سیاسی دیگری را باید به جامعه منتقل کرد.

این نظر طـرفـداران زیادی دارد اما آقای نبوی همیشـه در شرایط اجمـاع آراء رئیس‌ می‌شدند. الان هم اگر در مورد ایشان اجماع شود به نظر من می‌پذیرند اما اگر اجماع نباشد، ایشان از پذیرش مجدد این مسئولیت پرهیز می‌کنند.

وی افزود: جبهه اصلاحات چند نفر عضو حقوقی دارد که آنها اساساً همان ۴ رای‌ای که من به شما گفتم را دارند اما به رغم اینکه اقلیت خیلی کوچکی هستند اما صدای خیلی بلندی دارند.

حتی در بین آن ۴ نفر ۲ نفر خیلی تند حرف می‌زنند، آنها گاهی اوقات مطالبی را می‌گویند که در شأن و حق آقای مهندس نبوی شنیدن این نـوع پرخاش‌ها خیلی شایسته نبوده است. تصمیمی گرفته‌اند. از این جهت برای ایشان قدری دلخوری به وجود آمده است.

مرعشی در ادامه انتخاب روحانی در سال ۱۳۹۲ و حمایت از او را مناسب دانست اما در ادامه درباره انتخاب ۹۶ گفت: من به طور قاطع موافق کاندیداتوری آقای روحانی نبودم. من می‌گفتم اگر آقای دکتر حسن روحانی برای دور دوم کاندیدا نشود، خودش به شخصیت‌های ماندگار تاریخ ایران تبدیل می‌شود و این اعتبار را برای روز مبادا ذخیره می‌کند.

برای جایگزینی تعداد زیادی بودند. من با آقای مرحوم‌ هاشمی ۲ ماه قبل از فوت‌شـان دو بار ملاقات کردم. دو هفته پشت سر هم رفتم و به ایشان گفتم با رهبری بروید روی کسی دیگر توافق کنید. آقای روحانی کار خودش را کرده است‌، این سرمایه را نسوزانیم. بگذاریم ذخیره بماند و سراغ کسی برویم که الان در شرایط پسابرجام بتواند کشور را بهتر اداره کند. آقای‌ هاشمی جلسه اول گوش دادند و گفتند فکر می‌کنم‌، جلسه دوم گفتند نه موافق نیستم.

آقای ‌هاشمی آدم واقع‌گرایی بود و شاید فکر می‌کرد حسن روحانی در هیچ شرایطی کنار نمی‌رود و رأی‌ها تجزیه می‌شـود و شکست می‌خوریم. همان‌طوری که اصولگرایان در عبور نکردن از احمدی‌نژاد به خودشان و کشور ضربه زدند. ما اصلاح‌طلبان و میانه‌روها هم در عبور نکردن از آقای روحانی در سال ۹۶ به خودمان و کشور ضربه زدیم.

مرعشی در بخش دیگری از این گفت‌وگو و در پاسخ این سؤال که «شما هیچ گزینه‌ای به عنوان فروپاشی که این‌قدر در مورد آن هشدار می‌دهند را قبول ندارید؟ اظهار داشت: اصلاً فروپاشی اتفاق نمی‌افتد. نظامی که حداقل ۱۵ درصد جامعه جانشـان را برای آن می‌دهند، نیروهای مسـلح هم به آن وفادار هستند، در آن فروپاشی اتفاق نمی‌افتد. این‌ها آرزوهایی است که یک عده دارند و ‌محقق نمی‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می‌کردیم بیشتر بخوانید »

نگاهی بر عملکرد احزاب و جناح‌های سیاسی در سال ۱۴۰۱

نگاهی بر عملکرد احزاب و جناح‌های سیاسی در سال ۱۴۰۱



عرصه سیاست داخلی ایران در سالی که گذشت، شاهد ملاقات‌های سیاسی فعالان حزبی، سامان گرفتن خانه احزاب، تشکیل مجمع عمومی احزاب پس از شرایط کرونایی و شکل گیری برخی ائتلاف‌های جدید بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سال ۱۴۰۱ از منظر فعالیت حزبی، سال کم خبری بود؛ در نیمه نخست این سال فعالان سیاسی و حزبی بیش از آنکه خود را در معرض افکار عمومی و رسانه‌ها قرار دهند، بیشتر وقت خود را صرف دیدارها و رایزنی ها کردند.

نخستین خبر حزبی در ۱۰ اردیبهشت و از نشست هم اندیشی رئیس جمهور و فعالان سیاسی از جناح های مختلف و ضیافت افطار آنان شکل گرفت؛ آیت الله رئیسی در این دیدار دیدگاههای دولتش در حوزه تحزب و کار تشکیلاتی در حوزه سیاسی ترسیم کرد و بر این نکته تاکید داشت که «تحزب و کار تشکیلاتی در حوزه سیاسی نه مقصد بلکه یک مسیر برای اصلاح امور و پیشرفت جامعه است.» ؛ البته این نشست رئیس جمهور متکلم وحده نبود و پیش از وی، ۱۷ نفر از فعالان سیاسی حاضر در سخنانی به طرح دیدگاه‌ها و نظرات خود درباره مشکلات کشور و عملکرد دولت پرداختند.

نکته مهم این نشست حضور چهره‌های مطرح هر دو طیف سیاسی بود؛ از اصلاح طلبان شخصیت‌هایی چون مجید انصاری، حسین مرعشی، محمدعلی ابطحی، اشرف بروجردی، سعید لیلاز و حسین کمالی و از اصولگرایان احمد توکلی، مجتبی شاکری، محمدحسین صفار هرندی، زهره الهیان، قاسم روابخش، حمید رسایی حضور داشتند.

دیدار رئیسی با چهره‌های سیاسی به این جلسه ختم نشد؛ در پاییز هم خبرهای غیررسمی از دیدار چهره‌های شاخص اصلاح طلب با رئیس جمهور منتشر شد. موضوعی که رسما از سوی دفتر رئیس جمهور تایید نشد اما حاضران این نشست سه ساعته بعدها به بیان نکاتی از آن پرداختند.

از محتوای گفت و گوهای انجام شده، چنین بر می‌آید که در این نشست مدیران رسانه‌ها و روزنامه نگاران اصلاح طلب حضور داشتند؛ شهاب الدین طباطبایی از جمله این افراد بود که این دیدار را بسیار همدلانه توصیف کرده است و محمدعلی وکیلی از دیگر روزنامه نگاران اصلاح طلب معتقد بود که رئیسی پاسخگوی انتقادات مطرح شده بود.

البته روایت دیگری هم در این خصوص در رسانه‌ها وجود داشت و اینکه در بحبوحه حوادث پاییز ۱۴۰۱ یکی از اصلاح طلبان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در حاشیه برگزاری نشست مجمع از رئیس جمهور درخواست کرده تا زمینه حضور و دیدار و گفت‌وگوی تعدادی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب با وی فراهم شود و بلافاصله این دیدار انجام شده و چهره‌هایی چون مجید انصاری، عبدالوهاب موسوی لاری، حسین مرعشی و سید صفدر حسینی در این ملاقات حضور داشته اند و درباره تحولات کشور در عرصه‌های داخلی و خارجی و نیز موضوعات اقتصادی با یکدیگر گفت و گو کرده اند.

باید گفت که در جریان حوادث اخیر اصلاح طلبان دیدارهایی هم با علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و همچنین رئیس قوه قضاییه داشتند؛ علی شکوری راد سخنگوی جبهه اصلاحات محور این دیدارها و گفت و گوها را پیگیری مطالبات مردم، ارایه پیشنهاداتی برای اداره کشور و ایجاد فرصت امن برای طرح اعتراضات مردم بخصوص در دانشگاهها برشمرد.

انتخابات دوره جدید خانه احزاب و روی کار آمدن هیات رئیسه جدید

اوایل شهریور انتخابات دوره جدید خانه احزاب ایران برگزار شد و اعضای شورای مرکزی و بازرسان اصلی و علی البدل برای مدت ۳ سال انتخاب شدند؛ شورای مرکزی خانه احزاب ایران ۲۱ عضو اصلی دارد و از هر فراکسیون ۷ نفر برگزیده می‌شوند و ۹ عضو جانشین هم از هر فراکسیون ۳ نفر انتخاب خواهند شد.

به این ترتیب از فراکسیون اصلاح طلبان حسین کاشفی، حسین کمالی، علی صوفی، مصطفی کواکبیان، یدالله طاهرنژاد، فرج کمیجانی، سهیلا حاجتی مدارائی به عنوان اعضای اصلی انتخاب شدند و از فراکسیون اصولگرایان نیز منوچهر متکی، محمدحسن غفوری فرد، اکبری، فرید شهاب، عبدالحسین روح الامینی، حبیب الله بوربور و حسین کنعانی مقدم برگزیده شدند؛ فراکسیون مستقلین نیز به افرادی چون صفرپور، پورنامدار، تبرایی، بیادی، نادری، ملک آرایی و ایرانی رای داد.

در نهایت هیات رییسه جدید خانه احزاب انتخاب شدند و ریاست این نهاد به منوچهر متکی رسید؛ حسین کمالی از فراکسیون اصلاح‌طلبان به عنوان نایب رئیس اول و محسن صفرپور از فراکسیون مستقلین به عنوان نایب رئیس دوم، بهنود نادری خزانه‌دار و فرج کمیجانی به عنوان منشی جلسه، هیات رئیسه خانه احزاب را تکمیل کردند.

شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید سیاسی

در زمستان ۱۴۰۱ زمزمه‌هایی از شکل گیری ائتلاف‌های جدید سیاسی آن هم با هدف مقدمه چینی برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی که در اسفند ۱۴۰۲ برگزار می‌شود، به گوش رسید.

نخستین ائتلاف به «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» اختصاص داشت که اوایل بهمن رسانه‌ای شد و غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی سخنران برنامه شکل گیری آن بود که اینگونه درباره فلسفه تشکیل آن توضیح داد: این سمن را به مثابه نخ تسبیحی می‌دانم که می تواند دانه‌های پراکنده سازمان‌های مردم نهاد را متحد کند، قوتشان را افزایش دهد و مشکلاتشان را در قبال دولت و حکومت برطرف کند.

زهره الهیان نماینده مردم تهران در مجلس از بنیانگذاران این جمعیت است که در توضیح آن گفت که هدف از تشکیل این جمعیت استفاده از ظرفیت نخبگانی و ایده‌های همه مردم است.

ائتلاف بعدی که در اسفندماه خبرساز شد، «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی(شریان)» بود که سخنران افتتاحیه آن مهرداد بذرپاش بود و رسانه‌ها آن را گام حزبی وزیر راه و شهرسازی برای انتخابات آتی دانستند.

خیز شورای وحدت اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۲

شورای وحدت اصولگرایان نیز که سال ۱۴۰۰ را پرکار ظاهر شد و توانست هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم شوراهای شهر و روستا نامزدهای خود را پیروز میدان کند، در سال ۱۴۰۱ کم کار ظاهر شد و هرچند فعالیت هایش نمود رسانه ای نداشت، اما منوچهر متکی سخنگوی شورای وحدت در دی ماه از آغاز گام دوم فعالیت این تشکل اصولگرایی برای انتخابات سال ۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان خبر داد و آن را گام دوم فعالیت این ائتلاف سیاسی دانست.

به گفته متکی این شورا اکنون در حال تدوین سازوکارهای انتخاب نامزدها برای انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی است که اسفند سال ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد؛ به گفته متکی این شورا از نظر محافل داخلی این شناسایی را آغاز کرده است و اواخر امسال ارزیابی ها به پایان می رسد و از سال آینده گزینه ها معرفی می‌شوند.

البته گویا قرار است در حوزه انتخابات مجلس خبرگان رهبری، شورای ائتلاف کار انتخاب نامزدهای اصلاح را به گروه های مرجع در حوزه روحانیت که همان جامعتین خواهد بود، بسپارد.

چالش ریاست در جبهه اصلاحات

طیف احزاب اصلاح طلب نیز در سالی که گذشته چندان فعالیت چشمگیری نداشت و حتی بهزاد نبوی هشتم اسفندماه به طور رسمی درخواست استعفای خود را از ریاست جبهه اصلاحات رسانه ای کرد که هرچند هنوز اعضای این جبهه با این استعفا موافقت نکرده اند اما به نظر می رسد سال آینده ریاست این ائتلاف اصلاح طلبی به چهره دیگری واگذار شود چرا که حتی اگر عوامل سیاسی، رفتارهای رادیکال و اختلافات هم موثر نباشند، کهولت سن، عامل خوبی برای کناره گیری این چریک ۸۰ ساله بود.

اینکه آینده جبهه اصلاحات پس از نبوی چگونه خواهد بود و ریاست آن به چه کسی می رسد، یک سوی داستان طیف اصلاحات است و اینکه مشی و رویکرد آنان برای انتخابات آتی کشور چگونه خواهد بود، روی دیگر آن.

در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ اولویت جبهه اصلاحات تعیین رئیس جدید بود؛ اینکه ریاست جبهه به چهره دیگری چون محمدرضا عارف واگذار شود و یا همچنان نبوی برای ماندن راضی شود. در این رابطه محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفته است که اکثریت اعضای جبهه دوم خرداد نسبت به استعفای اقای بهزاد نبوی نظر مساعدی ندارند و قائل به آن هستند که مدیریت خود را ادامه بدهد حتی اگر برخی دیدگاههای رادیکال بین اعضای جبهه دوم خرداد با سلیقه اکثریت جبهه همراه نباشد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی بر عملکرد احزاب و جناح‌های سیاسی در سال ۱۴۰۱ بیشتر بخوانید »

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

شما چرا ماتم‌ گرفته‌اید!؟



این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه – مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم می‌آیند، شما ابراز نگرانی می‌کنید!؟…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- برقراری دوباره روابط سیاسی ایران و عربستان به یک بمب خبری شبیه بود که روز جمعه با سر و صدای زیاد در جهان منفجر شد و بلافاصله پس از انفجار به خبر اول تمامی رسانه‌های دنیا تبدیل شد و مقامات رسمی و مطرح جهان سیاست را به اولویت اظهارنظر درباره آن ملزم کرد. نگرانی همراه با خشم و عصبانیت آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی از این رخداد به‌اندازه‌ای گسترده و فراگیر بود که به سختی می‌توان نمونه مشابهی از آن را آدرس داد. تیتر اول کیهان دیروز به این موضوع اختصاص یافته و در آن به مواردی از این اظهارنظرها پرداخته‌ایم که نه فقط خواندنی است، بلکه شگفتی‌آفرین و عبرت‌انگیز نیز هست.

در وجیزه پیش‌روی اما، به نکته‌ای اشاره داریم که در سیاست خارجی دولت سیزدهم بر آن تاکید شده است و توجه به آن می‌تواند در آینده نیز گره‌گشا باشد. بخوانید!

۲- دولت آقای روحانی و تمامی دولت‌هایی که مدعیان اصلاحات در رأس آن بودند، هر اقدام و حرکتی در سیاست خارجی را به جلب نظر آمریکا و متحدان اروپایی آن گره می‌زدند و بارها به صراحت اعلام کرده بودند که بدون جلب موافقت «کدخدا»! (لقبی که جناب روحانی به رئیس‌جمهور آمریکا داده بود) انجام هیچ حرکتی در منطقه امکان‌پذیر نخواهد بود! توافق اخیر ایران و عربستان نه فقط بدون جلب رضایت و نظر آمریکا صورت پذیرفت بلکه در این توافق، آمریکا و متحدانش از صحنه نیز حذف شده‌اند.

واقعیتی که آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی با عنوان ضربه‌ای بزرگ بر موقعیت و حیثیت خود در منطقه از آن یاد می‌کنند و تقریباً هیچ یک از مقامات کنونی و سابق آمریکا و رژیم صهیونیستی را نمی‌توان یافت که از چرخش عربستان به سوی ایران و حذف آمریکا از مناسبات منطقه عصبانی نشده باشند. کافی است نیم‌نگاهی به انبوه گزارش‌هایی که خبرگزاری‌های معتبر دنیا در این خصوص مخابره کرده‌اند بیندازید تا از شدت ضربه‌ای که توافق اخیر بر موقعیت و جایگاه آمریکا در منطقه وارد کرده است، آگاهی بیشتری داشته باشید.

۳- برخی از مدعیان اصلاحات که در عصبانیت از توافق اخیر با دشمنان تابلودار ایران شانه‌به‌ شانه می‌سایند، استقبال کیهان از این توافق را با مخالفت‌های قبلی در دوران دولت آقای روحانی کنار هم نهاده و نتیجه گرفته‌اند که کیهان در اصول پیشین خود تغییراتی داده است!

این برداشت اگرچه بسیار ابتدایی و در خوشبینانه‌ترین حالت، ناشی از کم‌فهمی آنها نسبت به واقعیت ماجرا و مقایسه کودکانه صورت‌مسئله به جای نگاه به مفهوم مسئله است ولی با این وجود اشاره به نکاتی در این باره خالی از فایده نیست؛

مدعیان اصلاحات توافق با عربستان را اولاً در بستر موافقت آمریکا و ثانیاً با پذیرش شروط عربستان پیشنهاد می‌کردند! به بیان دیگر، محدودیت توان موشکی کشورمان، دست‌کشیدن از حمایت نیروهای مقاومت منطقه و از جمله، پذیرش سلطه عربستان و امارات بر یمن! کنار نهادن حق حاکمیت ایران بر سه جزیره تنب‌بزرگ و کوچک و ابوموسی! پیوستن به دیدگاه کشورهای دست‌نشانده عربی درباره موجودیت رژیم صهیونیستی و… پیشنهاد می‌کردند. در این حالت به همان ‌اندازه که مخالفت سرسختانه کیهان با توافق پیشنهادی عربستان (بخوانید آمریکا و اسرائیل) بسیار طبیعی، منطقی و وطن‌دوستانه بود، موافقت مدعیان اصلاحات با شرایط یاد شده فاجعه بوده است.

در توافق اخیر اولاً آمریکا از مناسبات منطقه حذف شده است، ثانیاً، عربستان به این واقعیت پی برده که نمی‌تواند روی دیوار آمریکا یادگاری بنویسد و برخلاف روال گذشته به حذف آمریکا از مناسبات منطقه تن داده است و ثالثاً (مهم‌تر از همه) آن که از پیش‌شرط‌های دیکته شده آمریکا برای رابطه با ایران دست کشیده و با ایران روی خواسته‌های مشترک و منطقی به توافق رسیده است و رابعاً به طرح اسرائیلی موسوم به «آبراهام» برای پیوند با اسرائیل در مقابل ایران، پشت پا زده است تا آنجا که دیروز روزنامه صهیونیستی «آحارونوت» نوشت: «عربستان در توافق با ایران به صورت اسرائیل تُف‌انداخته است»! و سایت خبری ووکس «VOX‌» با کنایه نوشت: «به لحظه پساآمریکایی در خاورمیانه خوش آمدید» اکنون این سؤال مطرح است که مدعیان اصلاحات چرا باید از توافق یاد شده عصبانی باشند و چرا باید کیهان را به دلیل موافقت با آن مورد حمله قرار بدهند!؟

۴- حالا به این دو نمونه از سخنان یکی از مسئولان سابق جمهوری اسلامی ایران درباره رابطه با عربستان نگاهی بیندازید: «دولت عربستان برای این که بر جنایتش نسبت به سربریدن یک رهبر دینی در کشور خود سرپوش بگذارد، دست به اقدام عجیبی زده و رابطه سیاسی خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرده است در حالی که بی‌تردید هیچ‌گاه این‌گونه اقدامات نمی‌تواند آن جنایت بزرگ را بپوشاند» ۱۵ دی ماه ۱۳۹۴.

«روند سیاست‌های منطقه‌ای دولت عربستان سعودی در مسیر ظلم، تجاوز، توسعه تروریزم و از بین بردن ثبات و امنیت در منطقه بوده است. از دولت عربستان می‌خواهیم که خطاها و اشتباهات گذشته را جبران نموده و از این مسیر اشتباه و بی‌نتیجه دست بردارد» ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴.

این سخنان از کیست!؟ باور می‌کنید که گوینده آن جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور سابق کشورمان است!؟ ما اظهارات آن روز آقای روحانی را برخاسته از واقعیت‌های آن روز می‌دانیم و تعجب می‌کنیم که چرا بی‌آن‌که در مسیر حرکت عربستان تغییری حاصل شده باشد، داعیه برقراری رابطه با عربستان را داشتند و مخالفان رابطه را ملامت می‌کردند!؟ و تعجب دیگرمان این است که چرا اکنون که با قبول شروط ایران از سوی عربستان، رابطه دو کشور برقرار شده، کیهان را به خاطر استقبال از این رابطه به باد ناسزا گرفته‌اند!؟ فاعتبروا یا اولی‌الابصار!

۵- برخی از مدعیان اصلاحات توئیت کرده‌اند که دولت کنونی بالاخره پذیرفت باید به مذاکره روی آورد! و در واکنش به تیتر کیهان که «مدعیان اصلاحات مذاکره را یاد بگیرند» نوشته‌اند «ما که خیلی وقت پیش اینها (ضرورت مذاکره) را گفته بودیم. خوشحالیم، بالاخره شما هم یاد گرفتید»! و توضیح نداده بودند منظورشان کدام مذاکره است که دولت سیزدهم باید یاد بگیرد!؟ نزدیک به ۸سال همه امکانات و بودجه و ظرفیت‌های کشور را پای مذاکره با آمریکا هزینه کردند که تحریم‌ها را لغو کنند ولی نه فقط هیچ تحریمی را لغو نکردند بلکه صدها تحریم دیگر هم به تحریم‌های قبلی اضافه کردند! و بعد از آن‌همه امتیازات نقدی که به حریف دادند، به قول خودشان تنها دستاوردشان «تقریباً هیچ» بود! اگر منظور آقایان از مذاکره، امتیاز دادن است که این‌گونه مذاکره‌کردن افتخاری ندارد تا قابل یادگرفتن! باشد و چنانچه منظورشان مذاکره‌ای است که مانند مذاکرات اخیر، نتیجه آن تامین منافع ملی و سیلی زدن به آمریکا و اسرائیل باشد، که حضرات بارها نشان داده‌اند اهل این‌گونه مذاکرات نیستند!

گفتنی است که موافقت و مخالفت با یک موضوع به متن و محتوای آن باز می‌گردد و نه عناوین و نام‌ها. به قول ملای رومی؛

«کار نیکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر»

۶ – اگرچه هنوز متن توافق ایران و عربستان که با وساطت اولیه عراق و عمان و نهایتاً چین صورت پذیرفت، منتشر نشده است ولی شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که ایران اسلامی کماکان به اصول و مبانی خود وفادار مانده است. به عنوان مثال یکی از مسائل فیمابین، حمایت ایران از جبهه مقاومت بود که واکنش جبهه‌های مقاومت نسبت به توافق یاد شده نشان از پایبندی جمهوری اسلامی ایران به ادامه حمایت از آنان دارد. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در این خصوص می‌گوید «تحول به‌وجود آمده درخصوص روابط ایران و عربستان به سود ملت‌های منطقه است و افق‌های جدیدی در منطقه و لبنان ایجاد می‌کند» و محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله یمن اظهار می‌دارد: منطقه به بازگشت روابط طبیعی میان کشورهایش نیاز دارد به‌گونه‌ای که امت اسلامی امنیت مفقود شده‌اش به سبب دخالت‌های خارجی و در رأس آن دخالت‌های صهیونیستی- آمریکایی را پس بگیرد».
گفتنی است شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان می‌گوید «توافق ایران و عربستان ضربه‌ای دردناک به پروژه صهیونیستی- آمریکایی است» و این دقیقاً تکرار همان تیتر اول کیهان روز شنبه – ۲۰ دیماه – است.

۷- و بالاخره این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه – مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم می‌آیند، شما ابراز نگرانی می‌کنید!؟ ضمن آنکه اشارات ما در این یادداشت دربرگیرنده تمامی هواداران جبهه اصلاحات نیست اگرچه هواداری افراد متعهد از این جبهه را با توجه به کارنامه و مواضع دست‌اندرکاران اصلی جبهه اصلاحات تعجب‌آور تلقی می‌کنیم!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شما چرا ماتم‌ گرفته‌اید!؟ بیشتر بخوانید »

تحریم انتخابات؛ با یا بدون "بهزاد"!/ رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت

تحریم انتخابات؛ با یا بدون "بهزاد"!/ رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت



استاندار همدان اخیرا به مردم این استان اطمینان داده که از بابت کمبود کالا در شب عید نگران نباشند. لکن نگرانی مردم این نیست بلکه دغدغه آنها “گرانی بیقاعده” به دلیل نبود نظارت کارا بر بازار است.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

از نمایش “بهزاد مخالف است”

تحریم انتخابات؛ با یا بدون “بهزاد”!

تحریم انتخابات؛ با یا بدون "بهزاد"!/ رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت

بهزاد نبوی، از چهره‌های ستادی جریان اصلاحات اخیراً اعلام کرد که از سمت ریاست جبهه اصلاحات کنار رفته است.

او گفته بود: به دلیل مشکلات جسمی و همچنین بالا بودن سن دیگر امکان حضور در جبهه را ندارم.

در همین حال سایت اعتمادآنلاین، رسانه نزدیک به حزب چپ اعتماد ملی اما درباره دلیل خروج نبوی از جبهه اصلاحات نوشته است:

“برخی منابع، پشت پرده استعفای بهزاد از جبهه اصلاحات را به شکل دیگری گزارش می‌کنند. این منابع می‌گویند برخی رفتارهای رادیکال در منتهی الیه چپ طیف‌های اصلاح‌طلب ریشه اصلی این استعفا بوده است، گروهی دیگر هم به مطالبات فراتر از قانون برخی افراد و جریانات اشاره می‌کنند که باعث شد بهزاد عطای حضور در جبهه اصلاحات را به لقای آن ببخشد.“[1]

*درباره رفتارهای رادیکال در جبهه اصلاحات و انتقاد کسانی به این رفتارها باید یک نکته مهم را دانست و آن اینکه مردم دیده‌اند که جبهه اصلاحات همواره به سمت همین رادیکالیزم چرخش کرده است!

یعنی مردم می‌بینند که اعلام می‌شود محمدرضا عارف (رئیس وقت جبهه اصلاحات) با تحریم انتخابات 98 مخالف است اما در نهایت این جبهه اصلاحات است که در قالب یک بیانیه رسمی دست به تحریم انتخابات می‌زند.

و یا همینطور درباره انتخابات 1400 نیز دیدیم که بهزاد نبوی حتی در یک ویدئو اعلام کرد که با تحریم انتخابات مخالف است اما چپ‌های ستادی برنشسته در جبهه اصلاحات در قالب بیانیه رسمی این جبهه اعلام کردند که انتخابات 1400 هم تحریم است.

اکنون کدام حرف را باید باور کنیم؟!

اینکه امثال بهزاد نبوی و محمدرضا عارف واقعا با این رفتارها مخالف‌اند؟! یا اینکه ما و مردم مشغول تماشای نمایش چپ‌های ستادی هستیم که قصد دارند عزم براندازانه‌شان را پشت سناریوهای “بهزاد مخالف است و عارف مخالف است” پنهان کنند.

از طرفی اساسا بود و نبود امثال بهزاد و محمدرضا در جبهه اصلاحات دقیقا چه توفیری داشته است؟!

هرچه هست اما آنها که باید، مفتون این نمایش نمی‌شوند و هیچ اهمیتی ندارد که مخالفان رفتارهای رادیکالیزه در جبهه اصلاحات چه کسانی هستند. چون این جبهه (طبق تجربه‌ی زیسته) دست آخر دقیقا بر سیاق رادیکالیزم تصمیم خواهد گرفت و گویا کسی را در میان چپ‌ها یارای آن نیست که در مقابل دیکتاتوری حزبی هسته سخت اصلاحات بایستد. البته اگر عزمی برای مخالفت با رادیکالیسم باشد و اگر عهد معهود چپ‌های ستادی براندازی نظام نباشد!

برخی محافل تحلیلی معتقدند اصلاح‌طلبان از هم‌اکنون تصمیم خود را برای تحریم انتخابات مجلس دوازدهم در سال آینده نیز گرفته‌اند و تا این لحظه تصمیم آنها بر تحریم انتخابات است.

***

رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت

تحریم انتخابات؛ با یا بدون "بهزاد"!/ رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت

مولوی محمدعلی شهنوازی، امام جمعه اهل سنت خاش طی سخنانی در همایش ملی مهدویت و انقلاب اسلامی که در زاهدان برگزار شد با بیان اینکه در ایران اسلامی آیت‌ا… زیاد داریم اما هیچ ‏کس به امام خامنه‌ای نمی‌رسد، گفت: خدا به رهبر انقلاب صحت و سلامتی بدهد و انقلاب اسلامی را حفظ کند.

به گزارش مجاهدت از ایرنا، وی بیان کرد: کلام خدا، رسول خدا (ص)، بیت‌الله و نماز چهار سرچشمه اصلی وحدت اسلامی به شمار ‌می‌روند. ‏

مولوی شهنوازی افزود: اگر امروز در کنار هم متحد باشیم دشمن واهمه خواهد داشت. ۴۴ سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی ایران ‏می گذرد و اتحاد باعث شده تا دشمنان واهمه داشته باشند.

او می‌افزاید: باید برای اینکه خواب را از چشم کفار بگیریم، وحدت را ‏تقویت کنیم. ‏

این عالم اهل سنت ادامه داد: اهل سنت مهدویت را قبول دارند و معتقدند که هنگام خروج حضرت مهدی(عج)، حضرت عیسی(ع) ‏از آسمان فرود می‌آید و آن گاه مهدی(عج) ظهور می‌کند.[2]

*”بصیرت” وابسته به یک مذهب خاص نیست و هرکس در هر مذهبی می‌تواند مسلح به سلاح بصیرت باشد و از عقلانیت پیرامون خود دفاع کند.

صحبت‌های دقیق مولوی شهنوازی نیز از همین قبیله است و بایستی آنها را مغتنم دانست از این حیث که عده‌ای در تقلا هستند تا اهل سنت نجیب ایران را معارض نظام جمهوری اسلامی جلوه دهند و مثلا در همین زمینه شاهد شیطنت‌ها و رفتارهای دشمن‌شادکن کسانی مثل عبدالحمید در زاهدان نیز هستیم.

مولوی شهنوازی که سابقه حضور در جبهه‌های دفاع مقدس را نیز دارد؛ پیش از این طی سخنانی به ردّ اظهارات دشمن‌شادکن عبدالحمید پرداخته و به شدت از وی انتقاد کرده بود.[3]

تحلیل‌گران مسائل امنیتی معتقدند که سرویس‌های امنیتی کشور با توجه به تجربه تلخ ترور مولوی جنگی‌زهی و مولوی ریگی؛ بایستی حفاظت ویژه‌ای را از مولوی شهنوازی بعمل آورند.

***

اطمینان دادن به مردم از بابت مشکلی که نیست!

تحریم انتخابات؛ با یا بدون "بهزاد"!/ رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت

علیرضا قاسمی‌فرزاد، استاندار همدان، طی سخنانی در یازدهمین جلسه ستاد تنظیم بازار این استان که با حضور وبیناری فرمانداران شهرستان‌ها برگزار شد، با تاکید بر اینکه تامین، توزیع و ذخایر راهبردی کالاهای اساسی مورد نیاز مردم در استان همدان در وضعیت قابل قبولی قرار دارد، گفت: مردم استان نگرانی برای تامین مواد غذایی و مصرفی نداشته باشند!

به گزارش مجاهدت از ایرنا، وی کنترل‌ و نظارت‌های میدانی بر بازار در ایام نوروز را ضروری دانست و تاکید کرد: قیمت کالاهای اساسی در اسفندماه افزایش ندارد و اعضای کارگروه تنظیم بازار در سطح شهرستان‌، نظارت‌های خود را به صورت میدانی انجام دهند.[4]

*نه تنها مردم همدان بلکه مردم ایران هیچ نگرانی از بابت کمبود کالا ندارند بلکه مشکل آنها نبود نظارت کارا بر بازار و مسئله “گرانی بیقاعده” است.

نظارتی که نیست و موجب شده سودپرستان و افراد طماع به جای دولت نقش قیمت‌گذاری و تعیین سود را بر عهده بگیرند.

در واقع انتظار بود که استاندار محترم همدان به جای اطمینان دادن از بابت یک نگرانی توهمی؛ از بابت نگرانی اصلی مردم به مردم اطمینان می‌دادند و ضمانت می‌کردند که با نظارت کارا بر بازار اجازه هیچ گرانی بیقاعده‌ای نخواهند داد و بلکه همدان را به طرح پایلوت نظارت کارا بر بازار تبدیل می‌کنند تا این استان در ارزانی کالاها و خدماتی که دچار گرانی بیقاعده شده‌اند، پیشرو باشد.

***

1_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-599731

2_ https://irna.ir/xjLRXd

3_ mshrgh.ir/1461456

4_ https://irna.ir/xjLRSS

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحریم انتخابات؛ با یا بدون "بهزاد"!/ رهبری و ظهور به روایت مولوی اهل سنت بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

آقای خاتمی! با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟!



جناب خاتمی! آیا می‌توانید ارتباط خود با تصمیم مشترک آمریکا و اسرائیل برای انتخابات ۸۸ را انکار کنید و آیا پیروی شما و میرحسین موسوی از دیکته‌ای که دشمنان برایتان نوشته بودند وطن‌فروشی و خیانت نیست؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

یادداشت پیش‌روی اشاره‌ای گذرا و مستند به هویت آقای خاتمی است که به بهانه بیانیه اخیر ایشان نوشته شده است. بخوانید و خودتان قضاوت کنید؛

۱- آقای خاتمی! جنابعالی دوبار در آمریکا با جورج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست و از دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب اسلامی، ملاقات داشته‌اید که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است و در این مختصر فقط به دو سند غیرقابل انکار از انجام این ملاقات اشاره می‌کنیم و باقی اسناد را به فرصتی دیگر و ترجیحاً به جلسه علنی دادگاه موکول می‌کنیم.

البته اگر مثل چند سال اخیر از حضور در دادگاه طفره نروید! و افراد بی‌هویت و دم‌دستی را برای دروغ جا زدن این ملاقات اجیر نکنید!

الف: آقای کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس در ایران و در دوران ریاست جمهوری جنابعالی که به جرم جاسوسی در جریان فتنه ۸۸ بازداشت شده بود، در چهارمین جلسه رسیدگی به اتهاماتش که از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش شد، می‌گوید «‌بعد از تشکیل دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶ قرار شد تغییراتی در شیوه براندازی به‌وجود آید» و در ادامه توضیح می‌دهد «‌اگر ما یکی از اولین نمونه‌های براندازی را در ارتباط با ملاقات عطریانفر با سوروس بدانیم که در سال ۱۳۷۶ به همراه کاملیا انتخابی‌فر و ارغنده‌پور و برخی از اعضای انجمن صنفی روزنامه‌نگاران در آمریکا صورت گرفت، می‌توانیم نهایت آن را در ملاقات مستقیم خاتمی همراه با محمدجواد ظریف با جورج سوروس ببینیم که در سال ۱۳۸۶ در نیویورک صورت گرفت و یک ارتباط مستمر بود»‌.

آقای خاتمی! جنابعالی که اگر بخشدار یک منطقه دورافتاده کشور سخنی علیه شما بر زبان آورد، تمام صفحات روزنامه‌های زنجیره‌ای را از پاسخ به او پُر می‌کنید! چرا این اعتراف صریح آنهم از سوی نماینده رسمی بنیاد سوروس در ایران را هرگز تکذیب نکردید؟!

ب: «‌کنت تیمرمن‌» رئیس ‌میز امور خاورمیانه و مسئول میز ایران در پنتاگون، رئیس میز ایران در سازمان جاسوسی «سیا»، نویسنده کتاب معروف «‌معمای ایران‌»، مدیر اجرایی بنیاد دموکراسی برای ایران، نظریه‌پرداز موسسات «‌امریکن اینترپرایز» و «‌قرن جدید آمریکا» و همکار مایکل لدین و… یک روز پس از ملاقات شما با جورج سوروس در یادداشتی برای نشریه نیوزمکس (NEWSMAX) از انجام این ملاقات خبر می‌دهد. او درباره یک معامله بزرگ! که قرار است از طریق خاتمی با ایران انجام بپذیرد خبر می‌دهد و می‌نویسد ؛‌سوروس در همین هفته و در یک مراسم خصوصی صرف شام در بوستون درباره این «‌معامله بزرگ‌» با محمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق ایران گفت‌وگو کرد. یک ایرانی که در آن مراسم شام حضور داشت اظهار داشت «‌خاتمی به ما گفت که آمریکا باید مذاکره با ایران را آغاز کند».

تیمرمن می‌نویسد: «‌استیون کلمنز مدیر برنامه راهبرد آمریکا در «‌بنیاد آمریکای نوین‌» هم در مراسم شام خاتمی با سوروس شرکت داشت و سخنان مقام ایرانی را تصدیق کرد. هومن مجد، روزنامه‌نگار آزاد هم که در طول اقامت خاتمی در آمریکا، مشاور و مترجم او بود، گفت سفر خاتمی به آمریکا از چند ماه قبل برنامه‌ریزی شده بود».

خُب جناب خاتمی فعلاً همین چند سند کافی است و فقط برای یادآوری جنابعالی عرض می‌کنیم اگر خاطرتان باشد -که حتماً هست- بعد از دومین ملاقات با جورج سوروس با نگرانی به همراه خود گفتید: «‌مثل این که کار خوبی نکردیم‌»! به یاد می‌آورید؟!

۲- شما به عنوان یکی از سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ بعد از انتخابات ادعا کردید در انتخابات تقلب شده است! و هشت ماه کشور را به آشوب و کشتن افراد بی‌گناه کشیدید! اما بعدها که تیر فتنه به سنگ خورد، به صراحت اعلام کردید که تقلب در انتخابات ایران امکان‌پذیر نیست و در انتخابات بعدی به وادان در منطقه دماوند رفتید و رای خود را به صندوق ‌انداختید. به بیان دیگر از ابتدا می‌دانستید که ادعای تقلب یک ادعای دروغ است! آیا این اقدام شما خیانت به ملت و حمله به جمهوریت نبوده است؟! چرا این ادعای دروغ را مطرح کردید؟! ما می‌دانیم، بخوانید!

۳- روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ (۱۱ ژوئن ۲۰۰۹) یعنی دقیقاً روز قبل از انتخابات، جورج سوروس در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی.ان. ان (CNN‌) آمریکا می‌گوید: فردا در ایران یک انتخابات نیست! یک انقلاب رنگی است. شبیه آنچه در اوکراین و گرجستان انجام دادیم. فردا ایران و بعد، نوبت سوریه است!

بنابراین، با توجه به ملاقات‌های خود با جورج سوروس، می‌دانستید که قرار است در ایران به بهانه انتخابات، یک کودتای رنگی کلید بخورد و ادعای دروغ تقلب در انتخابات که جنابعالی مطرح کردید لازمه آن بود! به بیان روشن‌تر شما و میرحسین (و نه کروبی که

از میانه راه فریب شما را خورد) دستورالعمل آمریکا و اسرائیل را که از طریق جورج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست به شما دیکته شده بود، به اجرا درآوردید و می‌دانستید که خیانت می‌کنید. آیا غیر از این است؟! آیا تمامی اسناد یاد شده که فقط ‌اندکی از بسیارهاست، ساختگی و یا اتفاقات مستندی که به آن اشاره شد، تصادفی بوده است؟!

۴- «‌جان کین‌» نظریه‌پرداز کودتاهای مخملی در اروپای شرقی و مدیر مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر انگلستان و مشاور ارشد MI6 (بخش اطلاعات و امنیت خارجی سازمان جاسوسی انگلیس-اینتلجنس سرویس) است. او قبل از انتخابات ۸۸ دو بار در پوشش‌های آکادمیک به ایران آمده و با تعدادی از اصلاح‌طلبان که بعدها در فتنه ۸۸ نقش داشتند ملاقات‌های چند ساعته داشته است. جان کین تاکید می‌کند که انقلاب‌های رنگی «‌انتخابات محور» هستند و… یعنی همان دستورالعملی که جنابعالی در فتنه ۸۸ به کار بستید!

حتماً می‌دانید که بعد از حماسه ۹ دی که بساط فتنه آمریکایی-اسرائیلی شما را بر باد داد، «ریچاردهاوس‌» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا به شعار «‌انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است‌»! اشاره کرده و با تاسف گفت؛ دوستان ما در ایران (یعنی شما و سایر فتنه‌گران‌) خیلی زود به سراغ نقطه پایان رفته و هدف نهایی را آشکار ساختند!

۵- آقای خاتمی جنابعالی اولین کاندیدای جبهه اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بودید و بعد از اعلام نامزدی خود تمامی گروه‌های مدعی اصلاحات رسماً و با صدور بیانیه‌های جداگانه از نامزدی شما حمایت کردند ولی ناگهان جای خود را به میرحسین موسوی دادید! نمی‌فرمایید چرا؟! خُب ما علت را می‌گوییم.

الف- بعد از اعلام نامزدی شما، نگارنده در یادداشتی که تعجب همگان را برانگیخته بود اعلام کردم که شما نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیستید! چرا که مدتی قبل از آن در دانشگاه استنفورد آمریکا نشستی با عنوان آینده ایران برپا شده بود و خانم «‌گیل لاپیداس‌» پشت تریبون قرار گرفته و به شرکت‌کنندگان گفته بود؛ می‌دانم از حضور من تعجب می‌کنید، زیرا تخصص من درباره سال‌های منجر به فروپاشی شوروی سابق است. ما به این نتیجه رسیده‌ایم که در انتخابات آینده ایران نیز به «یلتسین» نیاز داریم و نه «‌گورباچف‌».

خاتمی گورباچف است و باید جای خود را به یلتسین بدهد. نگارنده از آنجا که به هویت شما پی‌برده بود و می‌دانست که از نظر دیکته شده آمریکا سرپیچی نمی‌کنید و دقیقاً به همین علت بود که می‌دانستیم شما نامزد اصلی نیستید و همان نیز اتفاق افتاد و جنابعالی جای خود را به میرحسین موسوی دادید! و فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ کلید خورد. بعدها خبرنگار روزنامه نیویورکر به کیهان آمد و با تعجب پرسید: شما از کجا می‌دانستید که خاتمی نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیست؟! و ماجرای یاد شده را برایش بازگو کردم. او می‌گفت مأموریت من پاسخ این پرسش از شما بود!

ب- جناب خاتمی! آیا می‌توانید ارتباط خود با تصمیم مشترک آمریکا و اسرائیل برای انتخابات ۸۸ را انکار کنید و آیا پیروی شما و میرحسین موسوی از دیکته‌ای که دشمنان برایتان نوشته بودند وطن‌فروشی و خیانت نیست؟! آیا آشوب هشت‌ماهه در کشور و خون‌هایی که ریخته شد و خسارات فراوانی که به مردم و نظام وارد شد بر گردن شما و دوستانتان نیست؟! شما با اطلاع از این که -به‌قول خودتان- در انتخابات ایران امکان تقلب وجود ندارد، اتهام تقلب را مطرح کرده و جمهوریت نظام را زیر پای آمریکا و اسرائیل قربانی کردید و حالا از جمهوریت دَم می‌زنید؟

۶- آقای خاتمی! در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «‌اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و شیمون پرز رئیس‌جمهور رژیم منحوس اسرائیل (که به جهنم رفته است‌) گفت «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران می‌جنگند». چرا شما و دوستانتان تاکنون حاضر نشده‌اید (و به بیان دقیق‌تر) جرأت نکرده‌اید اظهارات آنها را تکذیب کنید؟! آنها چه سند رسوا و یا چه «گزَک‌» شرم‌آوری از شما دارند که از تکذیب اظهاراتشان وحشت دارید؟! البته ما همه اصلاح‌طلبان را مشمول اظهارات نتانیاهو و شیمون‌پرز به حساب نمی‌آوریم ولی شما و میرحسین موسوی و برخی دیگر از افراد شاخص جبهه اصلاحات با توجه به کارنامه سیاهتان (که فقط به برخی از آنها اشاره شد) نمی‌توانید این رسوایی بزرگ را انکار کنید!…

۷- جناب خاتمی! کاش به این سؤال که بارها مطرح شده و بی‌جواب مانده است پاسخ می‌دادید. پرسش این است که کدامیک از مواضع جنابعالی و دوستانتان با مواضع اسرائیل و آمریکا متفاوت است؟! اگر به این پرسش پاسخ ندهید، ما به ده‌ها نمونه مستند از همسویی مواضع شما با آمریکا و اسرائیل اشاره خواهیم کرد! تا «‌معلوم شود که در چه کارند همه‌»!

جناب خاتمی! با این سوابق و کارنامه‌ای که دارید، گویی خواجه شیراز خطاب به شما و دوستانتان فرموده است:

در خلوت مغانم، دوش آن صنم چه خوش گفت

با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟!

۸ – جناب خاتمی حالا یک‌بار دیگر بیانیه اخیری که نوشته‌اید (برایتان دیکته کرده‌اند) را بخوانید! عرق شرم بر پیشانی شما نمی‌نشیند که با آن سابقه سیاه در حمله به جمهوریت و اسلامیت، برای جمهوریت نظام تظاهر به نگرانی می‌کنید؟! متن بیانیه را با آنچه این روزها مقامات آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی، آل‌سعود و رژیم صهیونیستی درباره اغتشاشات شکست‌خورده اخیر بر زبان و قلم آورده‌اند مقایسه کنید. اگر نام خودتان را از زیر بیانیه حذف کنید و امضای نتانیاهو را بگذارید چه تفاوتی پدید می‌آید!

شما و میرحسین موسوی به‌گونه‌ای سخن می‌گویید که انگار از انقلاب طلبکارید! بفرمایید کدام سابقه انقلابی را در کارنامه خود دارید؟! حضرت امام(ره) خطاب به افرادی نظیر شما می‌فرمودند «‌آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‏‌اند».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آقای خاتمی! با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟! بیشتر بخوانید »