جبهه اصلاحات

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد



هیچگاه نباید از یاد ببریم که اصلاح طلبان در دولت قبل با نسخه پیچی برای سیاست خارجی، ۸۰۰ تحریم جدید را به کشور تحمیل کرده و ارزش پول ملی را نیز به شدت کاهش دادند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید

روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «طرف مقابل «خواسته‌های فرابرجامی» ایران را مانع اصلی می‌داند و مدعی است ایران در صورت طرح مطالبات فرابرجامی باید «نگرانی‌های امنیتی» آمریکا را مدنظر قرار دهد و گفته است آماده مذاکره درباره این موضوعات است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «توافق هسته‌ای با کلیه نقایص احتمالی و مورد ادعای مخالفان، بهترین راهکار برون‌رفت از بحران هسته‌ای، لغو تحریم‌های ظالمانه و همچنین آرام‌سازی روابط ایران با غرب است که جایگزینی بر آن مترتب نیست از هر اقدام منتهی به احیای برجام ‌ فارغ از اینکه کدام‌یک از طرفین از مواضع خود عقب نشسته‌اند، باید استقبال کرد و آن را به فال نیک گرفت.»

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

این حجم بی اعتنایی به منافع ملی و عزت مردم ایران در برخی تحلیل های رسانه های اصلاح طلب، تأمل برانگیز و البته تأسف برانگیز است. اینکه صراحتا بگوییم مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید.

مشکل اصلاح طلبان و البته برخی دولتمردان در دولت قبلی این بوده و هست که در برجام، به اصالت دستاورد و نتیجه، هیچ اهمیتی نمی دهند. برهمین اساس گفته می شد که «امضای هر توافقی، بهتر از عدم توافق است»! یا تاکید می شد «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است و ما اجرای برجام اطمینان داریم»!

و یا تاکید می شد که «آمریکا قول داده که به تعهداتش عمل می کند»! یا اینکهرگفته می شد «من رئیس جمهور آمریکا را فردی مودب! و باهوش! یافتم»! و…

در مسئله برجام، ۳ فاکتور اصلی و یک خط قرمز جدی وجود دارد. ۳ فاکتور عبارت است از لغو دائمی تمامی تحریم ها، دریافت تضمین معتر و راستی آزمایی اقدامات ادعایی طرف مقابل. خط قرمز جدی و اساسی نیز عدم ورود به مذاکرات حول برجام موشکی و منطقه ای است.

اما متاسفانه بخشی از جریان اصلاح طلب نه به ۳ شرط اساسی ایران اهمیتی می دهد و نه به خطوط قرمز کشورمان در برجام ۲ و ۳.

هیچگاه نباید از یاد ببریم که اصلاح طلبان در دولت قبل با نسخه پیچی برای سیاست خارجی، ۸۰۰ تحریم جدید را به کشور تحمیل کرده و ارزش پول ملی را نیز به شدت کاهش دادند.

** ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

«علی ربیعی» سخنگو و وزیر کار استیضاح شده دولت روحانی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «از بهشتی؛ باید به عنوان سیاستمداری اخلاقی یاد کرد که به‌رغم تهمت‌های ناروا هیچ‌گاه جانب انصاف را رها نکرد و نیز آنچه را که به نفع مردم و انقلاب می‌دانست به پیش می‌برد. او در عصری که هژمونی شعارها بلند بود بنا بر اخلاق سیاسی و دوراندیشی برای پایین آمدن هزینه‌های یک انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد. کنش سیاسی او چه در داخل و چه در خارج از کشور مبتنی بر گفت‌وگو و تعامل بود.»

وی در ادامه نوشت: «او از گفت‌وگو، با مخالفان داخلی و حتی دشمنان خارجی هراسی نداشت…  به نظر من، مهم‌ترین ویژگی فردی او که نیاز زمانه امروز ماست، اخلاق و سعه‌صدرش است. هیچ کس هرگز از بهشتی توهینی نشنیده است. او اهل درستگویی بود و درشتگویی در او راهی نداشت. بنای او بر جذب بود و بسیاری از او در این خصوص، خاطره‌های به یادماندنی دارند.»

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

متاسفانه جریان اصلاح طلب به راحتی به تحریف شخصیت بزرگان انقلاب می پردازد. این طیف بجای اینکه رفتار و کنش خود را به بزرگان و شهدای شاخص انقلاب نزدیک کند، با تحریف شخصیت آنها، طوری وانمود می کند که این افراد بیشترین شباهت را با اصلاح طلبان داشته اند.

ربیعی در یادداشت مذکور مدعی شده است که «شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد». این ادعا در حالی است که یکی از ویژگی های بارز شهید بهشتی، استکبارستیزی بود.

شهید بهشتی، آمریکا را مصداق اتمّ استکبار می دانست و خطاب به مقامات آمریکایی اعلام کرد که «ای آمریکا از ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر». این شهید بزرگوار هیچگاه رئیس جمهور آمریکا را با القابی همچون «مودب»! و «باهوش»! مورد خطاب قرار نداد. شهید بهشتی هیچگاه از قیام عاشورا درس مذاکره نگرفت و از صلح امام حسن(ع) نیز برداشت نادرستی نداشت.

این شهید بزرگوار و مظلوم هیچگاه در واکنش به منتقدان خود، از القاب و اهانت هایی همچون «بی‌سواد، بی شناسنامه، مزدور، انقلابیون نفهم، یک‌مشت لات، کاسب تحریم، کودک صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطه‌ور در فساد، سوءاستفاده‌گر، خرابکار، عقب‌مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچی‌باز، منفی‌باف، یأس آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند» و…استفاده نکرد. شهید بهشتی در آن مقطع بارها از سوی «بنی صدر» مورد اهانت قرار گرفت.

شهید بهشتی به هیچ عنوان به اطرافیان و نزدیکان به عنوان نمونه به برادر خود- اجازه نداد که در عزل و نصب ها- مثل انتخاب مدیران عامل بانک ها- دخالت کنند یا دست به بیت المال ببرند یا حقوق ها و رانت های نجومی بگیرند یا از روش نادرست برای اخذ مدرک تحصیلی اقدام کنند. شهید بهشتی با خوی اشرافیگری مخالف بود و هیچگاه  به اختلاس مفسدان اقتصادی، لقب «بدهی معوقه» نمی داد.

شهید بهشتی هیچگاه جای «جلاد و شهید» را عوض نکرد و در نهایت توسط گروهک تروریستی و جنایتکار منافقین به درجه رفیع شهادت رسید.

** در دولت رئیسی هیچ نشانه‌ای از بهبود معنادار، ولو اندک به چشم نمی‌آید

روزنامه سازندگی در مطلبی با عنوان «نشانی اشتباه ندهید؛ نامه راهبردی جبهه اصلاحات به رئیس جمهور» نوشت: «جبهه اصلاحات ایران خطاب به سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران نامه ای را منتشر کرد. همچنین رونوشتی از این نامه به محمدباقر قالیباف ریاست مجلس ارسال شده است.»

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «در نامه جبهه اصلاحات آمده است:جنابعالی هم در تبلیغات انتخاباتی و هم در طول مسئولیت ریاست جمهوری اعلام فرمودید که مشکلات کشور عمدتاً ناشی از “سوء مدیریت” بوده و تحریم‌های ظالمانه، کمترین نقش را در این زمینه داشته است. امروز بیش از ده ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم با رویکرد برکناری مدیران گذشته کشور با عنوان “مسببین وضع موجود” و برکشیدن جمعی از مدیران، با عنوان “جوانان مومن و انقلابی” می‌گذرد. صرف نظر از چگونگی تاثیری که این تغییرات مدیریتی در نحوه اداره کشور بر جای گذاشته است، نکته درخور توجه آن است که، برخلاف اظهارات سابق‌الذکر، هیچگونه نشانه‌ای از بهبود معنادار، ولو اندک، در وضعیت عمومی کشور و معیشت مردم به چشم نمی‌آید تا بتوان آن را به عامل “تغییر مدیریت” کشور نسبت داد. به نظر ما نباید نشانی اشتباه به جامعه داد

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

اصلاح طلبان تعمدا در بررسی کارنامه دولت رئیسی، حداقل ۲ واقعیت بدیهی را انکار می کنند. یکی میراث دولت روحانی است و دیگری تاثیر جنگ اوکراین بر دیگر کشورها است.

دولت سیزدهم در حالی آغاز به کار کرد که ماحصل مدیریت دولت روحانی افزایش حدود ۷۰۰ درصدی قیمت دلار در کشور بود. در آغاز به کار دولت روحانی قیمت دلار ۳۲۰۰ تومان بود اما در دولت قبل این عدد تا حدود ۳۲ هزارتومان نیز افزایش یافت و برهمین اساس بزرگ‌ترین شوک ارزی تاریخ کشور در دولت روحانی رخ داد.

در یک نمونه دیگر، با بررسی رشد نقدینگی در کشور در ۴۰ سال اخیر می بینیم که دولت روحانی با رشد نقدینگی ۶۴۳.۴ درصدی طی سال‌های ۹۲ تا پایان سال ۹۹، رکورددار بالاترین نرخ رشد نقدینگی بین این دولت‌ها بوده و بدترین عملکرد را در این زمینه داشته است. نتیجه این عملکرد اما در خرداد ۱۴۰۰ به دست رئیسی سپرده شد تا باز هم دولت سیزدهم مجبور به آواربرداری از بخش دیگری از اقتصاد کشور شود.

همچنین بررسی قیمت کالاهای اساسی در سال پایانی عمر دولت روحانی نشان می‌دهد که سه محصول پروتئینی یعنی گوشت گوساله ۴۵ درصد، گوشت گوسفندی ۴۰ درصد و گوشت مرغ نیز ۸۷ درصد در اسفند ۹۹ نسبت به اسفند ۹۸ گران شد. از سوی دیگر قیمت برنج بسته به نوع آن بین ۱۱۱ درصد تا ۱۱۳ درصد افزایش قیمت داشته است.

افکارعمومی هنوز فراموش نکرده است که در ماه‌های پایانی دولت تدبیر و امید، اقلامی همچون روغن، شکر و گوشت مرغ آنچنان نایاب شد که مردم برای گرفتن اقلام دولتی با نادیده گرفتن اوضاع شیوع بی‌سابقه کرونا ساعت‌ها در صف‌های طولانی و فشرده در انتظار می‌ماندند. تا در نهایت پس از ارائه کارت ملی و شناسایی هویت امکان تهیه مرغ یخی به قیمت دولتی آن هم به میزان محدود داشته باشند.

در آغاز به کار دولت سیزدهم، ایران رکورد تلفات کرونایی را زد و مرگ روزانه بیش از ۷۰۰ نفر از هموطنانمان به ثبت رسید. تاسف‌آورتر اینکه دولت روحانی درمان کرونا را هم گروگان سیاست خارجی خود و برجام کرده بود. بسیاری از مسئولان دولت حسن روحانی در حالی تلاش داشتند عدم‌ واردات واکسن کرونا به کشور را به‌دلیل نپیوستن ایران به FATF گره بزنند که با روی کار آمدن دولت رئیسی میلیون‌ها دُز واکسن کرونا وارد کشور شد و ما شاهد رکورد روزهای بدون فوتی کرونا بودیم.

دولت رئیسی همچنین حدود ۱۰ ماه پس از فعالیت خود، اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد که طی آن، هم زمینه‌های فساد و رانت گسترده برچیده شد، هم یارانه‌های نقدی واریزی به حساب سرپرستان خانوار تا ۸ برابر افزایش یافت.

در ماه خرداد برای دومین ماه متوالی تراز تجاری کشور مثبت شد و صادرات غیرنفتی بر واردات پیشی گرفت. در روزهای گذشته،  خاندوزی، وزیر اقتصاد و سخنگوی اقتصادی دولت گفته بود: «شهریور ۱۴۰۰ تورم ۵۹ درصد بود اما امروز این عدد به ۴۶ درصد رسیده است.» در روزهای گذشته همچنین، رئیسی در بیست و ششمین سفر استانی در خراسان شمالی گفته بود: « دولت سیزدهم از ابتدای فعالیت خود، هر ماه، علاوه‌بر پرداخت حقوق و دستمزد، بین ۱۰ تا ۱۳ هزار میلیارد تومان بابت هزینه‌هایی پرداخت می‌کند که در این دولت انجام نشده است.» منظور رئیس جمهور، پرداخت بدهی های دولت قبلی است.

افزایش فروش نفت و دریافت درآمد حاصل از آن، امضا و اجرای قرارداد سوآپ گازی میان ایران و ترکمنستان و آذربایجان- که از قطعی گاز و برق در زمستان در استان های شمالی کشور جلوگیری کرد-، پیوستن به سازمان اقتصادی شانگهای، افزایش چشمگیر تبادلات منطقه ای و افزایش صادرات، دریافت بخشی از اموال بلوکه شده ایران، امضای بیش از ۵۵ قرارداد و تفاهم‌نامه نفتی و گازی به ارزش ۱۶،۵ میلیارد دلار و…تنها بخشی از عملکرد دولت سیزدهم در سیاست خارجی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد بیشتر بخوانید »

عاقبت بخیری جبهه اصلاحات

عاقبت بخیری جبهه اصلاحات



یکی از مهم‌ترین توصیه‌های رهبر انقلاب به مسئولان و گروه‌های سیاسی در دهه‌های ۷۰و ۸۰این بود که نسبت‌تان را با خودی‌ها (جبهه انقلاب) و غیرخودی‌ها (دشمن) شفاف کنید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

یکم. اخیرا آقای تاج‌زاده گفته است که طاغوت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهد. این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. این گزاره، استدلال نیاز دارد. اجازه دهید با یک خاطره مرور کنیم.

دوم. سال‌ها پیش در ایام فتنه ۸۸، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانه‌ای با آقای خاتمی داشتیم، متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمی‌کنید؟ پاسخ وی این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث می‌شود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه ببیند.

سوم. یکی از مهم‌ترین توصیه‌های رهبر انقلاب به مسئولان و گروه‌های سیاسی در دهه‌های ۷۰و ۸۰این بود که نسبت‌تان را با خودی‌ها (جبهه انقلاب) و غیرخودی‌ها (دشمن) شفاف کنید.

سال‌ها بعد نیز رهبر انقلاب در اواسط دهه ۹۰ در سالگرد ارتحال حضرت امام با رد دوگانه‌های تصنعی سیاسی، مجدد بحث خودی و غیرخودی را تحت عنوان دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب مطرح کردند و تأکید داشتند دوقطبی اصیل، صف‌بندی انقلابیون در مقابل جریانی است که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. حرف اصلی این بود که به‌جای تقابل با هم، مقابل دشمن حقیقی انقلاب جبهه بگیرید و از باطل اعلام برائت کنید.

چهارم. گذشت و گذشت. جریان اصلاحات در هیچ دوره‌ای دست به این شفافیت نزد و همواره نفع سیاسی‌اش را پنهان‌کاری و عدم‌مرزبندی صریح با دشمن می‌دانست. خیالشان این بود که این پنهان‌کاری رأی‌ساز است. عادت کرده بودند با اتکا به آرای سیاه(اپوزیسیون) پیروز انتخابات‌ها شوند. آرایی که فکر می‌کردند اگر اصلاحات رأی بیاورد، می‌توانند به پایان حکومت دینی امیدوار شوند.

پنجم. و اما کار روی زمین مانده اصلاحات را رسانه‌های اجتماعی به پایان رساندند. امروز به مدد عصر شبکه همه‌چیز شفاف شده است. امروز ضدانقلاب در یک صف‌بندی روشن از همجنس‌بازان تا شیطان‌پرست‌ها تا سلطنت‌طلبان تا تروریست‌ها و تا مواجب‌بگیران رسانه‌ای شیطان‌صفت، خود را حتی از اصلاحات نیز جدا کرده است و مقابل انقلاب صف‌بندی دارند. در این میان جریان اصلاحات ناخواسته و به ناچار مجبور شده است موضع خود را شفاف کند؛ چون آرای سیاه سفره‌شان را جدا کردند و دیگر دونبشی سیاسی دکانی نخواهد ساخت.

همین موضوع باعث شد تکلیف خیلی‌ها روشن شود یا درون انقلاب یا مقابل آن. اینجاست که خیلی‌ها مثل تاج‌زاده ترجیح دادند در صف سلطنت‌طلب‌ها و منافقین و… قرار بگیرند و عده‌ای دیگر طیف انقلاب، و این عاقبت بخیری است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عاقبت بخیری جبهه اصلاحات بیشتر بخوانید »

اصلاح طلبان رادیکال، حاکمیت را رقیب خود می‌دانند / قدرت، اصلاح‌طلبان را به هم نزدیک می‌کند

اصلاح طلبان رادیکال، حاکمیت را رقیب خود می‌دانند / قدرت، اصلاح‌طلبان را به هم نزدیک می‌کند



کسانی که حاکمیت را رقیب خودشان می‌دانند، درواقع طیف تجدیدنظرطلب و ادامه هسته سخت جریان دوم خرداد هستند که از آقای تاجزاده و آقای حجاریان و حتی بخشی از اتحاد ملت مثل همین خانم منصوری دبیرکل‌شان است.

به گزارش مجاهدت از مشرق؛ سعید آجرلو کارشناس مسائل سیاسی به چرایی کنش تقابلی اصلاح‌طلبان رادیکال در مواجهه با چهره‌های رسانه‌ای اصلاح‌طلب حاضر در دیدار رمضانی با رئیس‌جمهور پرداخته است که گفتگوی وی با روزنامه فرهیختگان و بررسی دلایل این هجمه اصلاح طلبان را در ادامه می خوانید:

دلیل هجمه‌ای که به اصلاح‌طلبان حاضر در جلسه با رئیس‌جمهور وارد می‌شود، چیست؟

اصلاح‌طلبان قبل از انتخابات ۱۴۰۰ با سه چالش مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی مواجه بودند، بعد از انتخابات ۱۴۰۰ به‌واسطه اینکه دولت و شورای شهر دراختیارشان نیست و عملا آزمون کارآمدی ندارند، همچنان درگیر چالش مشروعیت هستند و اختلاف‌نظرهایی که بین آنها می‌بینیم، به‌واسطه همین چالش مشروعیت است که ابعاد هویتی برایشان دارد، درواقع این چالش قبل از انتخابات هم وجود داشت و آنها را به دو دسته تقسیم کرده بود؛ کسانی که جریان اصولگرا را رقیب خودشان می‌دانند و کسانی که حاکمیت را رقیب خودشان می‌دانند.

کسانی که حاکمیت را رقیب خودشان می‌دانند، درواقع طیف تجدیدنظرطلب و ادامه هسته سخت جریان دوم خرداد هستند که از آقای تاجزاده و آقای حجاریان و حتی بخشی از اتحاد ملت مثل همین خانم منصوری دبیرکل‌شان و اینها تشکیل می‌شود که نگاه‌شان به قدرت، نگاهی تمامیت‌خواهانه بوده و از نظر روشی، رادیکال عمل می‌کنند. این طیف از نظر فکری می‌شود گفت کاملا یا تا حدود زیادی نسبت به آرمان‌های انقلاب اسلامی دچار شبهه است. طیف دیگری از اصلاح‌طلبان که همچنان روش‌های معتدل‌تر و ملایم‌تری دارند و سعی می‌کنند در چهارچوب نظام باشند، رقیب‌شان را جریان اصولگرا و اصطلاحا جناح راست می‌دانند و نمی خواهند رقیب حاکمیت باشند.

این گروه در احزابی مثل کارگزاران، بخشی از اعتماد ملی و حزب اعتدال و توسعه فعالیت می‌کنند و بخشی از آنها در شورای عالی اصلاحات حضور دارند.   اینها در انتخابات ۱۴۰۰ و انتخابات ۹۸ تبدیل به دو طیف متفاوتی شدند که به‌واسطه عملکرد روحانی اتحاد اینها از بین رفت. اقبال عمومی که نسبت به روحانی در سال ۹۲ به وجود آمد این دو طیف را به‌هم نزدیک کرد؛ چه طیف تجدیدنظرطلب و تندرو و چه آن طیف معتدل حس کردند با روحانی منافع بهتری به‌دست می‌آورند. در سال ۹۲ و ۹۶ قدرت این دو طیف را به هم نزدیک کرد. در مقطع فعلی هم طیف تندرو عرصه انتخابات و قدرت را رها نکرده و اگر ببیند از نظر اجتماعی فضا مساعد است، حتما می‌خواهد وارد صحنه شود تا از ظرفیت اجتماعی خود استفاده کند.   در وضعیت فعلی اختلافات بین اصلاح‌طلبان به اختلافات هویتی، فکری و اندیشه‌ای تبدیل شده است. به ‌لحاظ فکری و عملی این دو طیف دو مسیر جدا از هم را می‌روند. برای مثال همین انتقادهای رادیکال ها از قوچانی نشان دهنده این شکاف سیاسی است.

چون من در آن جلسه حضور داشتم، صحبت‌های دوستان اصلاح‌طلب و دوستان اصولگرا را هم شنیدم، صحبت‌های قوچانی بیشتر براساس همین تفکرات اصلاح‌طلبان عمل گرا بود و همان‌ها را نمایندگی می‌کرد، بالاخره او انتقادهایی هم داشت هم درمورد انتخابات، هم درمورد سیاست خارجی و هم درمورد فضای اجتماعی-فرهنگی ولی می‌بینید که طیف تندرو عملا آنها را کنار می‌زنند به این خاطر که اعتقاد دارند اصلاح‌طلبان میانه‌رو از سرمایه اجتماعی اینها استفاده کردند و در دولت روحانی سرمایه اجتماعی را تمام کردند و به اتمام رساندند و این دعوا به همین دلیل ادامه پیدا می‌کند و به آن دامن زده می‌شود.  

من فکر می‌کنم الان مساله اصلی اصلاحات اختلاف بین این دو طیف است، البته این اختلاف به این معنی نیست که هیچ‌موقع اینها به هم نمی‌رسند.   ممکن است از میوه آن انتقادهای تند و رادیکال‌کردن فضا که به‌دنبال ناکارآمد نشان دادن جریان مقابل است، همان اصلاح‌طلبانی که در چهارچوب مناسبات قدرت جمهوری اسلامی هستند زمانی بتوانند استفاده کنند. یعنی ممکن است قدرت دوباره اینها را به هم اضافه کند.

آیا این سردرگمی و این چالش هویتی که اصلاح‌طلبان رادیکال به آن برخوردند و منجر به قهر و هجمه با نظام شده است درنهایت انفعال و بن‌بست سیاسی آنها را به‌همراه نمی‌آورد؟ دستاویز قراردادن ردصلاحیت‌ها تا کجا قرار است ادامه پیدا کند؟

اصلاح‌طلب‌ها اگر ببینند که می‌توانند از لحاظ اجتماعی خود را احیا کنند که بخش زیادی از آن به عملکرد جریان رقیب بستگی دارد، طبیعتا میل بازگشت به قدرت را دارند، به ‌نظرم حتی اگر آقای لاریجانی می‌توانست نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات باشد فضای ۱۴۰۰، فضایی نبود که اینها را برنده کند. از نظر اجتماعی در وضعیت نامناسبی بودند و سرمایه اجتماعی پایینی داشتند. عملکرد روحانی به سرمایه اجتماعی و حتی به نهاد انتخابات هم ضربه زد. عدد مشارکت را پایین آورد، اما بین اصلاح‌طلب‌ها همچنان سوال است که اگر بازهم نتوانستیم نامزدمان را احراز صلاحیت کنیم چه کاری باید انجام دهیم، تا کجا باید برویم؟ این جزء دعواها و چالش‌هایی است که درون جبهه اصلاحات وجود دارد و تمام نشده است و یکی از اساسی‌ترین دعواهای بین همین طیف عملگرا و طیف رادیکال است و این سوالی است که هنوز نتوانسته‌اند به آن جواب بدهند و یکی از چالش‌های اصلی‌شان است.

اگر اصلاح‌طلبان رادیکال در کسب مجدد قدرت ناکام بمانند فکر نمی‌کنید به‌طور کامل با حاکمیت دچار نزاع شوند؟ در این صورت رفتار سیاسی آنها را در آینده چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

اصلاح‌طلبان رادیکال همچنان سعی می‌کنند تمام پای خود را از قدرت بیرون نگذارند. ولی به این معنا نیست که درمقابل هر نوع اتفاقی از جنس دی‌ماه ۹۶ یا آبان ۹۸ همچنان همان رویکرد سابق را اتخاذ کنند، ممکن است رویکردشان عوض شود، چون از دولت بیرون هستند، در آن دو اتفاق درون دولت بودند و همراهی با دولت می‌کردند، ممکن است الان رویکردشان را عوض کنند، این احتمال وجود دارد، ولی همچنان عنصر مصلحت در نگاه مرکزیت اصلاح‌طلبان وجود دارد، نمی‌خواهند از قدرت خارج شوند و یک‌پایی همچنان در قدرت می‌مانند و نمی‌خواهند درواقع این رابطه کامل قطع شود. طبیعتا حاکمیت هم نمی‌خواهد این رابطه قطع شود. طبیعی است که جناح‌های سیاسی با افکار و عقاید مختلف، مدیریت بخشی از فضای سیاسی کشور را برعهده دارند مخصوصا در کشوری که تقریبا بالای ۴۰ انتخابات در آن برگزار شده است؛ اما به‌هرحال همان‌طور که عرض کردم استحاله برخی از این افراد خیلی جدی است و خیلی سخت است که اینها در چهارچوب جمهوری اسلامی بمانند و اگر هم وارد فضاهای انتخاباتی شوند خیلی ماکیاولیستی است، یعنی به‌خاطر این است که بتوانند اهداف‌شان را به جلو ببرند. این درمورد افرادی مثل تاجزاده و برخی از بدنه اتحاد ملت صدق می‌کند.

اینها خیلی به نهضت آزادی شدن- که یک اپوزیسیون سیاسی است که درون کشور زندگی می‌کنند، نزدیک می‌شوند. خیلی فایده‌گرایانه به نهاد انتخابات نگاه می‌کنند و دنبال روزنه‌ای هستند که بتوانند اهداف خودشان را با روش های مختلف جلو ببرند ولی من فکر می‌کنم در مرکزیت اصلاحات که این گرایش‌های مختلف را باید با هم بالانس کند، همچنان سعی می‌شود اصلاحات پایی درون نظام نگه دارد و خارج نشود.  به صورت کلی مساله اصلی اصلاحات همچنان چالش مقبولیت است و مساله سرمایه اجتماعی که با حل‌شدن این موضوع شاید گره از بقیه کارهایشان باز شود، منتها اینها می‌خواهند سرمایه اجتماعی‌شان را با ترساندن از رقیب و تخریب به‌ دست بیاورند. سعی می‌کنند از رقیب تصویر هراسناکی بسازند که بتوانند خودشان را به‌عنوان گزینه سلبی معرفی کنند نه گزینه ایجابی، من فکر می‌کنم این دیگر جواب ندهد یا حداقل اگر هم اثر داشته باشد اثر بلندمدتی ندارد. من فکر می‌کنم الان فرصتی وجود دارد که جریان اصلاحات هم به این موضوع فکر کند که چرا به‌جای اینکه کارنامه ارائه بدهد و ایجابی حرف بزند و درمورد ایده‌های سازنده بگوید، همچنان تمام تمرکزش روی تخریب رقیب است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اصلاح طلبان رادیکال، حاکمیت را رقیب خود می‌دانند / قدرت، اصلاح‌طلبان را به هم نزدیک می‌کند بیشتر بخوانید »

آیا خاتمی از مجمع روحانیون مبارز خارج می‌شود؟

آیا خاتمی از مجمع روحانیون مبارز خارج می‌شود؟



وزیر دولت اصلاحات گفت:‌ جریانی که می‌خواهد حضور بی قید و شرط در انتخابات داشته باشد دنبال این است تا فردی را جایگزین رئیسی کند و به دنبال یک شخص اصلاح طلب هم نیستند؛ بلکه می‌خواهند یک اصولگرا بیاورند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «اصلاح طلب جامعه محور؛ اصلاح طلب حکومت محور» عنوانی جدید برای خط‌کشی‌های سیاسی در اردوگاه دوم خرداد است. این عنوان در حقیقت شکل جامع‌تر همان بلوک‌بندی جنجالی «اصلاح‌طلب بدلی و واقعی» سال ۸۴ تا ۸۸ است که هر بار پس از یک شکست سنگین و تلخ در این جناح سیاسی متولد می‌شود.

اصلاح‌طلبان که پس از شکست‌های پی در پی سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۰ به تعبیری هنوز نتوانسته‌اند به دلیل عملکرد یارانشان در دولت، مجلس، شورای شهر و شهرداری‌ها کَمر راست کنند، علی‌رغم اذعان بر اینکه پایگاه رای‌شان از آنان روی برگردانده است، همچنان با حفظ پرستیژ تاکید دارد بدون قید و شرط در انتخابات‌ها مشارکتی نخواهد داشت!

علی صوفی وزیر دولت اصلاحات در همین باره در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس می‌گوید:‌ عملا جریانی در دل اصلاح‌طلبان حضور بدون قید و شرط در انتخابات را دنبال می‌کند. این اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰  پشت سر همتی آمد و سعی کرد همتی را با خود همراه کند و رسما نتوانست جبهه اصلاحات را پشت سر خود بیاورد اما توانست تمام هیئت‌رئیسه را پشت سر خود بیاورد و برخی از احزاب اصلاح طلب هم حمایت کردند.

وی گفت:‌ جریانی که می‌خواهد حضور بی قید و شرط در انتخابات داشته باشد به دنبال این است تا فردی را جایگزین رئیسی کند و به دنبال یک شخص اصلاح طلب هم نیستند؛ بلکه می‌خواهند یک اصولگرا مثل لاریجانی را بیاورند و از او سهم بگیرند و به همین دلیل می‌خواهند فعالیت جبهه اصلاحات ادامه یابد.

وزیر دولت اصلاحات یادآور شد:‌ همه اصلاح‌طلبان بر این مسئله اذعان داشتند که لیست اصلاح‌طلبان برای انتخابات شورای شهر تهران در ۱۴۰۰ پتانسیل رای آوری ندارد، بنابراین تلاش کردند تا آقای خاتمی را به حمایت وا دارند چون می‌دانند لیست بدون امضای خاتمی هیچ اعتباری ندارد. در انتخابات مجلس هشتم هم چنین اتفاق مشابهی افتاده بود یعنی آقایان از نام آقای خاتمی استفاده کردند اما آن لیست رای نیاورد. آقای همتی که تلویحا از حمایت خاتمی برخوردار بود فقط ۲ میلیون رای آورد.

صوفی گفت:‌ برخی از اصلاح‌طلبان می‌خواهند همین راه را ادامه دهند و برایشان مهم نیست که اعتبار خاتمی و اصلاح طلبان مخدوش شود بلکه خود را اینگونه یافتند که به هر قیمتی در انتخابات حضور داشته باشند. این می تواند از سوی یک حزب تا حدی قابل قبول باشد اما از سوی یک جریان سیاسی خیر. برای فعالیت جبهه اصلاحات هم از آقای خاتمی مایه گذاشتند و هیئت رئیسه نزد ایشان رفت و او تاکید کرد جبهه اصلاحات ادامه یابد در حالی که طبق قانون قرار بود جبهه اصلاحات ظرف ۶ ماه فعالیت کنند در حالی که ۲۶ حزب موسس آن باید در مورد فعالیت آن تصمیم‌گیری می‌کردند. نیازی نیست برای این کارها از خاتمی مایه گذاشته شود. آقای خاتمی خود نیز تشخیص داده بود که این کار به مصلحت نیست و زمینه ای نیز وجود ندارد که انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ متفاوت تر از ۹۸ و ۱۴۰۰ باشد.

وی در پاسخ به این پرسش که برخی از تحرکات نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان هم اکنون انتخابات را کلید زده‌اند، تصریح کرد:‌ جبهه اصلاحات هنوز برای انتخابات برنامه‌ای ندارد و به دنبال هویت اصلاح‌طلبی است اما جریان دیگری هویت را کنار گذاشته و به دنبال سهم‌خواهی در قدرت است و خودش نیز به این باور رسیده که ممکن است جریان رقیب میدانی به اصلاح طلبان ندهد و اصلاح طلبان شانسی برای گرفتن قدرت نداشته باند بنابراین می‌خواهند حتی با اصولگرایان کار کنند!

دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات تاکید کرد: اگر اصلاح‌طلبان این احتمال را بدهند که فضای انتخاباتی همچون رد صلاحیت‌های گسترده‌ای که دامن اصولگرایانی همچون هاشمی‌رفسنجانی و علی لاریجانی را نیز گرفته است  تغییر می‌کند و اجازه دهند اصلاح‌طلبان کاندیدای خود را به صحنه بیاورند قطعا آنان در انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴  برای رقابت آماده می‌کنند، اما انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ نشان داده حاکمیت چنین کنشی نخواهد داشت.

وی درباره آینده سیاسی حسن روحانی گفت: اگر ما نقش اصلی را به مردم بدهیم و این واقعیت را بپذیریم که مردم نه تنها از آقای روحانی بلکه تا حدی از خاتمی هم عبور کردند و دیگر به جریانات سیاسی امیدی ندارند بنابراین تکلیف آقای روحانی روشن است؛ در چنین شرایطی برای روحانی هیچ فرصتی برای بازسازی چهره خود و بازگشت به عرصه سیاسی و قدرت باقی نمانده است. تمام اعتبار او به رایی بوده که مردم در سال ۹۲ و ۹۶ به اصلاح طلبان دادند. روحانی در دور اول ریاست جمهوری توانست اعتباری برای خود دست و پا کند اما روحانی ۱۴۰۰ کاملا سوخته بود و این آقای روحانی دیگر نمی‌تواند دوباره اعتماد مردم را جلب کند.

صوفی درباره کناره‌گیری خاتمی از سیاست، گفت: آقای خاتمی گفته از عملیات سیاسی فاصله گرفته و به نهادهای قدرت اعلام کرده در عملیات سیاسی دیگر شرکت نمی‌کنم. 

برپایه این اعلام رئیس دولت اصلاحات برخی تحلیلگران معتدقند که خروج رسمی خاتمی از سیاست به معنای خروج او از تشکیلات سیاسی نیز است. محمدخاتمی هم اکنون ریاست مجمع روحانیون مبارز را بر عهده دارد و به گفته کارشناسان او بنا دارد از این مجموعه نیز خارج شود.

از علی صوفی درباره خروج محمدخاتمی از مجمع روحانیون پرسیدیم که پاسخ داد: من از این موضوع اطلاعی ندارم اما طبعا آقای خاتمی نمی‌تواند از سیاست خارج شود و کناره گیری کند، بلکه ناخودآگاه در مسائل سیاسی ذهن فعال و نظر خواهد داد و ممکن است نظر خود را در جمع‌های خاص اعلام کند اما فعالیت سیاسی به آن معنا که در گذشته داشته نخواهد داشت.

وی افزود:‌ خود من این حس را داشتم که آقای خاتمی الان اگر بخواهد مثل گذشته با فعالان سیاسی ارتباط داشته باشند و به تناسب هم به تقاضاها و توقعات و انتظارات آنان پاسخ دهند با توجه به اینکه زمینه اجتماعی در دسترس نیست سبب می شود شخصیت آقای خاتمی آسیب ببیند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا خاتمی از مجمع روحانیون مبارز خارج می‌شود؟ بیشتر بخوانید »

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!



در فتنه سال ۸۸ اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که برای بازگشت دوباره به حاکمیت باید به سیم آخر زده و فضا را در دست گرفت! اما بازهم مانند ماجرای تحصن در مجلس ششم در محاسبات آخر دچار اشتباه شدند.

سرویس سیاست مشرق- میانه‌های اسفند سال ۱۳۷۸ محمدرضا خاتمی سرمست از پیروزی در انتخابات مجلس ششم یک کنفرانس خبری برگزار می‌کند. در این نشست یکی از خبرنگاران از دبیر کل مشارکت می‌پرسد، برنامه شما برای چهار سال آینده در پارلمان چیست؟ خاتمی پاسخ می‌دهد که باید زیرساخت‌های سیاسی ایران را تغییر بدهیم، زمان خانه‌تکانی است. برادر رئیس‌جمهور اصلاحات ادامه می‌دهد که ما برای اصلاحات در ایران نیاز به آرامش سیاسی در قدرت داریم.

پس‌ازاین گفتگوی خبری، روزنامه کیهان با استقبال از طرح «فضای آرام سیاسی در کشور» در یادداشتی می‌نویسد که اصلاحات باید بتواند حرف بزند و در حاکمیت مشارکت داشته باشند. این سرمقاله در تاریخ معاصر انقلاب بسیار مهم است، زیرا در آن با لحنی دلسوزانه به دولت اصلاحات در عواقب رادیکالیسم هشدار داده و چپ را بخشی از نظام خوانده بود. تا پیش از انتخابات هواداران دوم خرداد در شهر شایعه کرده بودند که دولت خاتمی مستعجل است و برخی اجازه نمی‌دهند اصلاح‌طلبان سوار دولت شوند!

آن سرمقاله توطئه روانی چپ‌ها را خنثی کرد. البته رقیب اصلاحات (جناح راست) پیش‌ازاین نیز نشان داده بود که انتخابات را بخشی از مؤلفه‌های قدرت در کشور دانسته و حاضر است حتی در صورت شکست نیز به رقیب تبریک گفته و به حیاط خانه خود برود.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

اما تئوری «آرامش سیاسی» از سوی اصلاح‌طلبان عمر زیادی ندارد! یک هفته پس از سخنرانی محمدرضا خاتمی در خیابان سمیه، چند محله بالاتر و در حسینیه ارشاد سعید حجاریان یکی از مشاوران دولت، مغرور از پیروزی در انتخابات مجلس، طی یک سخنرانی تند و عصبی اعلام می‌کند که ورق‌ بازی در حاکمیت در دست جبهه دوم خرداد است.

حجاریان با اشاره به جناح رقیبش گفته بود که برای اصلاحات واقعی در کشور باید مخالفان خاتمی را جارو کرده و برای همیشه از قدرت بیرون کنیم!

ماجرای عجیبی بود؛ درحالی‌که همه کشور خود را آماده کمک به اصلاح‌طلبان برای اداره دولت کرده بود؛ رادیکال‌های محفل خاتمی پنجه به‌ صورت نظام کشیده و با توسل به تاکتیک تولید هر ۹ روز یک بحران به میدان آمده بودند. از هنجارشکنی‌های روزانه روزنامه‌های زنجیره‌ای تا غائله کوی دانشگاه، ماجرای تاج‌زاده در خرم‌آباد، پروژه نوار سازان؛ قتل‌های زنجیره‌ای تا بیانیه یک‌میلیون امضا برای رفراندوم قانون اساسی و تحصن در مجلس برای رویارویی نهایی با حاکمیت بخشی از دست‌پخت اصلاحات در آن سال‌ها بود. بعدها ماشاالله شمس‌الواعظین سردبیر چند روزنامه تندرو اصلاح‌طلب در شرح آن روزها نوشت: ما سوار پیکان بودیم، اما می‌خواستیم مثل بنز حرکت کنیم، برای همین در اولین پیچ دچار انحراف شده و اصلاحات به ته دره رفت.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

تقی رحمانی یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های گروهک ملی و مذهبی نیز دراین‌باره در جزوه جامعه مدنی نوشته است: متأسفم برای خودمان! من و مهندس (عزت‌الله سحابی) سوار اتوبوس شده و ۵۰ شهر را برای تبلیغ خاتمی رفتیم؛ اما آورده اجتماعی اصلاحات درنهایت هیچ بود. عضو سابق گروهک تروریستی موحدین و حامی خاتمی در انتخابات سال ۷۶ در ادامه نوشته است: اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که با تندروی می‌توانند مردم را به سمت خودشان جذب کنند، آن‌ها گمان می‌کردند که پس از استعفا در مجلس و تحصن مردم دسته‌دسته به میدان بهارستان آمده و بهزاد نبوی و محسن آرمین را روی شانه گرفته و در شهر می‌چرخانند، اما زهی خیال باطل حتی یک نفر نیز به استقبال آن‌ها نرفته و دوم خردادی‌ها مجبور شدند عقب‌نشینی سیاسی کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

محمدرضا تاجیک رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در شرح آن روزها گفت: همواره به این موضوع فکر می‌کنم که چه اتفاقی برای ما افتاده که ما حتی امکان خلق یک مفهوم و نظریه را از دست دادیم و فقط مصادره کردیم و به قول اسمیت، به آپولوژیست تبدیل شدیم! دیگران [مفهوم] خلق می‌کنند و می‌گوییم مال ما بوده است. [۱]

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

آشوب سازی تاج‌زاده در غائله خرم آباد

دوباره برمی‌خیزم!

بعد از انتخابات سال ۸۴ و شکست سخت دو حزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب)، ابراهیم یزدی دبیر کل گروهک نهضت آزادی و عزت سحابی رئیس شورای ملی مذهبی‌ها به دعوت دفتر دانشجویان تندرو دفتر تحکیم وحدت(ظیف علامه) به یک جلسه هم‌اندیشی میان اصلاح‌طلبان دعوت می‌شوند تا برای آن‌ها تئوری داده و راه چاره‌ای پیدا کنند. یزدی در آن گفتگوی چالشی و طولانی رو به اعضای حاضر در نشست می‌گوید: اصلاحات دو راه‌حل دارد، یا باید اسلحه به دست گرفته و مبارزه مسلحانه کند؛ یا آنکه خودش را پالایش کرده و دوباره به قدرت بازگردد. یزدی در آن جلسه توصیه‌ای مهم به سران اصلاحات کرده و می‌گوید: همیشه قرار نیست ژنرال‌های اصلاحات در حاکمیت باشند، اجازه بدهید اصلاحات ریشه دوانده و در بروکراسی کشور رشد کند!

عزت‌الله سحابی نیز پس از یزدی پشت تریبون آمده و می‌گوید: در دوره خاتمی فکر می‌کردیم راه اصلاحات کوتاه است و می‌توان خیلی ساده همه‌چیز را روی انگشتمان بچرخانیم، حالا به این نتیجه رسیده‌ام که صبر استراتژیک دشوار و از گلوله خوردن نیز دردآورتر است.

احتمالاً آن روزها و در آن جلسه مهم کسی معنای سخنان یزدی و سحابی را به‌خوبی متوجه نمی‌شود، زیرا ۴ سال پس‌ازآن اصلاح‌طلبان باهدف کسب قدرت قمار بزرگی را شروع کرده و با رمز دروغین تقلب در انتخابات، ۸ ماه جنگ خیابانی را به‌نظام تحمیل می‌کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

در فتنه سال ۸۸ اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که برای بازگشت دوباره به حاکمیت باید به سیم آخر زده و فضا را در دست گرفت! اما بازهم مانند ماجرای تحصن در مجلس ششم در محاسبات آخر دچار اشتباه شده و در ۹ دی از مردم سیلی سخت خوردند؛ آن ضربه چنان شدید بود که سال ۹۲ تنها با تمسک به یک رحم اجاره‌ای توانستند در حاشیه حاکمیت برای خود سنگر سازی کنند. درحالی‌که قرار بود چپ‌های ستادی (سوسیال‌دموکرات‌های ایرانی) با تمسک به تئوری‌های ایوان ایلیچ (تئوریسین اتریشی و مبتکر ایده جامعه مدنی و براندازی) و با هدایت گروهک نهضت آزادی دوباره از خاکستر خود برخاسته و حاکمیت را یکدست کنند. اما چنان در چرخ‌دنده‌های کارنامه نئولیبرال های دولت روحانی له شدند که نامزد اختصاصی آن‌ها در انتخابات سال ۹۸ حتی نتوانست ۲ میلیون رأی آورد.

بعدها سرمقاله نویس روزنامه صبح امروز در یادداشتی در یک کانال تلگرامی نوشت که اصلاحات ته‌مانده اعتبار خود را ازدست‌داده و یک‌دهم رأی خود در سال ۷۶ را نیز به دست نیاورد! سعید حجاریان نیز با اعلام خبر مرگ اصلاحات و حمله به حزب کارگزاران اعلام کرد که اصلاحات پای صندوق رأی مرده است.

اصلاحات سخت یا اصلاحات ساختاری؟

اما عبور از صندوق رأی و مشارکت سیاسی در بطن انتخابات چه معنایی داشت؟ ضعف راهبردی و ادراکی از سوی اصلاح‌طلبان باعث شد آن‌ها مسیری جدید بانام «اصلاحات ساختاری» را آزمایش کنند.

مصطفی تاج‌زاده در تعریف اصلاحات ساختاری از توصیفاتی سخن می‌گوید که نشانه‌هایی از همان پروژه نرمالیزاسیون یا برجام ۳ و ۴ دارد! در این مدل سیاسی باید قدرت توسط چپ‌ها پالایش‌شده و قانون اساسی تغییرات محتوای کرده و خطوط قرمزی چون اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه حذف شود.

 تقی رحمانی در شرح اصلاحات ساختاری در جزوه جامعه مدنی می‌نویسد: باید ایران را واتیکانیزه کرد،  مدل ما چیزی است که در آن نظامی‌ها و روحانیت و بازار سنتی باید از صحنه کشور کامل حذف‌شده و یک جمهوری جدید شکل بگیرد.

سعید حجاریان نیز در شرح این مدل از اصلاح‌طلبی در وب‌سایت مشق نو نوشته است که باید برای اصلاحات ساختاری کادر حرفه‌ای ایجاد کرده و خاکستری‌ها را به‌مرور جذب کرد. حجاریان ادامه داده است که خاکستری‌ها توان مقاومت در برابر فشار اصلاحات ساختاری را نداشته و باید چپ ستادی راه چون سپری ضربه‌گیر عمل کرده تا راه برای جذب قشر خاکستری‌ها باز شود. [۲]

تعریف چپ ستادی رادیکال از اصلاحات  بیش از آنکه نمایشی از یک اقدام رفورمیستی باشد نشانه‌هایی از یک مسیر برای تغییرات سخت دارد. شاید لازم باشد دوباره سخنان ابراهیم یزدی در جلسه با دانشجویان تحکیم وحدتی را بازخوانی کنیم، آن روز دبیر کل گروهکی به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود که یا برای صندوق رأی بجنگید، یا آنکه با اسلحه راه منافقین در دهه شصت را بروید!

تجربه می‌گوید تیپولوژی اصلاحات آن‌قدر پتانسیل ندارد که شورش‌های گنگ و کور خیابانی (چون سال ۷۸، ۸۸، ۹۶ و سال ۹۸) را پیش ببرد. چپ رادیکال در آخرین آوردگاه خیابانی در سه روز ماجراجویی داعشی در سال ۹۸ در چند شهر نشان داد تنها می‌تواند روی موج حوادث سُر بخورد؛ اما برای آنکه به تعبیر علوی تبار بتواند اصلاحات را روی دریای خون شناور کند و یا به توصیف سعید حجاریان بتواند بالای شهری‌ها را به پایین‌شهری‌ها وصل کند باید راه طولانی‌تری را طی کند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

به‌طور حتم عباراتی سانتی مانتال چون اصلاحات ساختاری نمی‌تواند بار این حجم از تحولات سیاسی و امنیتی را بکشد. ازاین‌رو باید اصلاحات ساختاری را مقدمه اصلاحات سخت دانست. اصلاحات سخت مجموعه کنش‌هایی پراکتیکی و سیاسی است که در آن جنگ شهری، نافرمانی مدنی، عبور از قانون اساسی و درنهایت انقلاب خونین (مدل روسی) را در خود تعریف می‌کند.

البته اصلاح‌طلبان بدقلق و تندخو برای اجرای اصلاحات سخت با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ برخی چون تاج‌زاده، حجاریان و علوی تبار به رویارویی زودتر با حاکمیت باور داشته و به شیوه چریک‌های فدایی خلق جنگ مستقیم را تنها راه پیش رو می‌دانند.

برخی چون محمدرضا تاجیک اصلاحات تئوریک را در این مسیر پیشنهاد داده و خودسازی را ارجح بر برون سازی می‌دانند (مدلی که باعث رویارویی مصطفی شعاعیان با حمید اشرف در سازمان چریک‌های فدایی در قبل از انقلاب شد) و گروه سوم راه‌حل دبیر کل نهضت آزادی را توصیه کرده که راه سوم قابل‌تأمل است!

بهزاد نبوی چریک پیر اصلاحات در آخرین گفتگوی خود مدلی را برای اصلاحات ترسیم کرده که جای بحث دارد.

بهزاد نبوی می‌گوید که اصلاحات ساختاری همان اصلاحات جامعه‌محور است، اما این اصلاحات به معنای قهر و عبور از صندوق رأی نیست. نبوی توضیح می‌دهد که باید هر طور که شده پایی در قدرت داشت و با کمک خاکستری‌ها مسیر اصلاحات سخت را باز کرد. [۳] برخلاف سعید حجاریان که معتقد به نیروی پیشرو برای باز کردن مسیر اصلاحات سخت داشته و به تعبیری رو بازی می‌کند، نبوی خط نفوذ در قدرت را انتخاب کرده و آن را ترویج می‌کند. همین اختلاف‌نظر باعث شده است که باوجود انتخاب مجدد نبوی به‌عنوان رئیس جبهه اصلاحات برخی چریک پیر را متهم به ترویج کهن‌سالی و خشکیده شدن اصلاحات کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

باوجود مخالفت‌های اساسی در رهبری بهزاد نبوی میان اصلاح‌طلبان مسیری که او ترسیم می‌کند؛ همان چیزی است که ابراهیم یزدی به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود. شاید بهتر باشد دوباره به ابتدای این نوشتار بازگشته و سخنان دبیر کل گروهک نهضت آزادی را بازخوانی و ترجمه کنیم. ورود اصلاح‌طلبان به بروکراسی همان نفوذ خاکستری‌ها به قدرت است. نفوذ خاکستری‌ها به درون دولت را حداقل بهزاد نبوی بهتر از همه اصلاح‌طلبان درک می‌کند. کسانی که با سرنوشت کشمیری و کلاهی آشنایی دارند خوب می‌دانند که معنای سخن یزدی و نبوی با فاصله ۱۶ ساله چیست!

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

البته برخی اصلاح‌طلبان می‌گویند که از لیست امید در مجلس دهم عبرت گرفته و حاضر به قمار با خاکستری‌ها نیستند، اما کسانی که بازی‌های سیاسی را در محفل‌های زیرزمینی برای اصلاح‌طلبان جمع‌بندی می‌کنند، خوب می‌دانند که هیاهوی چپ‌های ستادی و هیجانی چون تاج‌زاده و عرب سرخی برای شورای تصمیم سازی جنگ‌های ایذایی پشیزی اعتبار اجرایی ندارد،   این روزها خط نفوذ در داخل در حال بازسازی است!


[۱] https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۴۰۰/۰۲/۰۸/۲۴۹۲۷۳۴

[۲] https://mashghenow.com/?p=۵۱۹۳

[۳] https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-۵۴۲۷۲۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران! بیشتر بخوانید »