جبهه مقاومت

مکالمه شهید «قاسم سلیمانی» در اولین لحظات آزادسازی «بوکمال»+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهر «بوکمال» سوریه، آخرین مراکز استقرار گروه تروریستی داعش در این کشور بود که آزادسازی آن همزمان با آزادسازی شهر «راوه» به‌عنوان آخرین منطقه مسکونی تحت کنترل این گروه تروریستی، وعده فرمانده بزرگ جبهه مقاومت سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» در مورد ریشه‌کن شدن «داعش» پیش از آغاز سال جدید میلادی (سال ۲۰۱۸) تجلی پیدا کرد.

آن‌چه در ادامه می‌شنوید، صدای مکالمه بی‌سیمی شهید «قاسم سلیمانی» با چند نفر از فرماندهان میدانی نبرد «بوکمال» سوریه است که در اولین لحظات پس از ورود رزمندگان مقاومت به این منطقه و شکست آخرین مواضع «داعش» برقرار شده است.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مکالمه شهید «قاسم سلیمانی» در اولین لحظات آزادسازی «بوکمال»+ فیلم بیشتر بخوانید »

طنین انداز شدن صدای «مقاومت» در سالگرد شهادت سردار سلیمانی

طنین انداز شدن صدای «مقاومت» در سالگرد شهادت سردار سلیمانی



واکنش چامسکی به ترور سردار سلیمانی توسط امریکا

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  رضا کوچک زاده مدیر شبکه رادیویی مقاومت گفت: معاونت صدای جمهوری اسلامی ایران به مناسبت گرامی داشت اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، «رادیو مقاومت» را با رویکرد تبیین مفهوم مقاومت در گفتمان انقلاب اسلامی و با هدف شناخت و شناساندن مکتب سردار شهید سلیمانی به جامعه راه اندازی می‌کند.

وی با اعلام اینکه رادیو مقاومت از ابتدای دی ماه به مدت ۳۰ روز روی آنتن می‌برد. افزود: معرفی و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ اصیل ایثار و شهادت، برگرفته از مکتب متعالی اهل‌بیت (ع) و متأثر از اندیشه‌ها و سیره امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) از مهم‌ترین اولویت‌های این شبکه رادیویی است.

مدیر شبکه رادیویی مقاومت خاطرنشان کرد: در این فصل از رادیو، مفاهیمی همچون تبیین شناختی مقاومت، مقاومت در گفتمان انقلاب اسلامی، توصیف دستاوردهای مقاومت، معرفی چهره‌های شاخص این حوزه، درنگی بر موضوع دشمن و دشمن شناسی و شناحت حوزه جغرافیایی مقاومت مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

کوچک زاده ضمن تاکید بر پوشش ۲۴ ساعته این رادیو در سراسر کشور تصریح کرد: این شبکه تلاش دارد تا با بررسی چیستی مفهوم مقاومت، ابعاد، زمینه‌ها، پیامد، چشم‌انداز مقاومت و ارائه مدل مفهومی آن در اندیشه امامین انقلاب به‌عنوان مؤلفه‌ای تعیین‌کننده در پیشرفت جامعه اسلامی، تبیین مفهوم بصیرت و دشمن شناسی در کنار معرفی زندگی و مشی مجاهدانه شهید سپهبد قاسم سلیمانی دلیر بی نظیر جریان مقاومت، را در این رسانه مورد بررسی جدی تر قرار دهد.

وی افزود: تبیین «محور مقاومت؛ جبهه جهانی اسلام و مکتب شهید سلیمانی» در فراخنای ژئوپلیتیک جهان اسلام از سوریه، فلسطین و لبنان تا یمن، عراق، افغانستان، پاکستان و سایر نقاط دنیای اسلام و حتی ملت‌های آزادیخواه جهان، از جمله مهمترین ماموریت این شبکه رادیویی در بازه فعالیت آن است. لازم به ذکر است بازه زمانی دی ماه با دو مناسبت مهم ۹ دی، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت و ۱۳ دی سالروز شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماد عینی و نظری نظریه مقاومت، نمایان است. که مورد توجه این رادیو قرار خواهد گرفت.

کوچک زاده اظهار امیدواری کرد این رادیو در زمینه طرح و معرفی قهرمانان مقاومت و الگوهای عرصه جهاد و مقاومت موفق عمل کند.

شنوندگان می‌توانند رادیو مقاومت را از ابتدای دی ماه علاوه بر موج fm ردیف ۹۵.۵ مگاهرتز از طریق نصب برنامه کاربردی ایرانصدا بر روی گوشی تلفن همراه خود هم شنونده باشند و از طریق سامانه ۳۰۰۰۰۹۵۵ با این شبکه در ارتباط باشند. همچنین در شبکه‌های اجتماعی رادیو مقاومت را به نشانی @radiomoghavemat دنبال کنند. همچنین علاقه مندان برای شرکت در فراخوان طرح و ایده و تولید برنامه برای این رادیو می‌توانند آثار و یا طرح‌های پیشنهادی خود را به شماره ۰۹۰۳۹۱۳۴۷۴۴ تا ۱۰ آذر ماه ارسال کنند.

موج fm ردیف ۱۰۳و نیم مگاهرتز، از ابتدای دی ماه صدای مقاومت را به روی آنتن می‌برد.



منبع خبر

طنین انداز شدن صدای «مقاومت» در سالگرد شهادت سردار سلیمانی بیشتر بخوانید »

فیلم/ آشوب‌ها در رژیم صهیونیستی زیر سر ایران است!

فیلم/ آشوب‌ها در رژیم صهیونیستی زیر سر ایران است!

فیلم/ آشوب‌ها در رژیم صهیونیستی زیر سر ایران است! بیشتر بخوانید »

حاج قاسم چه قانونی برای تیم حفاظت خود تعیین کرده بود؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، محمد‌طه امیری، فعال رسانه‌ای و عکاس جبهه مقاومت، با انتشار عکسی از محافظان حاج قاسم سلیمانی برای اولین‌بار در صفحه شخصی خود نوشت: «در بوکمال کار گره خورده بود، همه‌چیز به همدیگر قفل شده بود. مشکلاتی در پشتیبانی، کمی کلافگی نیرو‌هایی که نمی‌توانستند راه ورود به شهر را پیدا کنند و ترس اینکه نکند با کار حساب نشده‌ای همه‌چیز بهم بریزد.

چند متر عقب‌تر از خط، اما هلیکوپتری برخلاف اصرار که «پرواز در این منطقه اصلا به صلاحش نیست» از زمین کنده می‌شود و به پرواز درمی‌آید.

کمی جلوتر از خط و نزدیکی شهر در میان دود و خاک به هوا بلند شده، آرام به زمین می‌نشیند. کمک خلبان بیرون می‌پرد، در هلیکوپتر را باز می‌کند و بعد از آن حاجی پیاده می‌شود و روی خاک ناامن بوکمال که هنوز نیرو‌های اصلی به آن نرسیده‌اند قدم می‌گذارد.

چند لحظه بعد سه نفر دیگر هم از پرواز پیاده می‌شوند. لباس رزم به تن دارند با اسلحه‌ای در دست. تیم حفاظت حاجی هستند.

حاجی بیسیم می‌زند که ما نزدیکی ورودی بوکمال هستیم، بگویید نیرو‌ها بیایند.

این گوشه‌ای از روایت سخت محافظت از شخصی است که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت می‌کند.

حاج قاسم چه قانونی برای تیم حفاظت خود تعیین کرده بود؟

برای توصیف عکس باید بگویم از سمت راست، شهید «هادی طارمی» ایستاده وسط شهید «رضا خرمی» و در گوشه سمت چپ هم شهید شهروز مظفری‌نیا.»

اما ای‌ کاش اینجا این امکان را داشتم که عکس را از ۳۰ متر عقب‌تر برایتان توصیف کنم.

حاجی و چند نفر دیگر در حال بازدید از میدان جنگی در عراق هستند.

قانون ۳۰ متر را خود حاجی وضع کرده بود، اینکه هر جایی که من هستم شما باید حداقل ۳۰ متر عقب‌تر باشید. در تعریف عرفی محافظ آمده، که او باید نفس به نفس با شخصیت برود. اما هادی و شهروز و رضا موتوری هیچ چیزشان مثل محافظ‌های عرفی نبود. همیشه باید همه چیز را از ۳۰ متر عقب‌تر هدایت می‌کردند.

یک‌بار حاجی گفته بود، من اصلا دیگر تیم حفاظت نمی‌خواهم! هادی و رضا و شهروز مثل دیوانه‌ها آتش کردند، رفتند دَم خانه حاجی. داخل خانه حاجی سینی چای را که گذاشت، شیرینی کلمپه کرمان را که تعارف کرد، هادی با بغض گفته بود: حاجی دیگه ما رو دوست نداری؟ خودت گفتی هرکی رو از تیم حفاظت بذارم کنار یعنی دوستش ندارم! حاجی هم گفته بود که نه همه شما را دوست دارم منتها بار بودن شما کنار من سنگین است، نمی‌خواهم برای وظیفه سازمانی ور دل من بمانید. آن شب بچه‌ها بار دیگر مجوز حضورشان را این‌بار با اشک از حاجی گرفته بودند. رابطه‌شان با حاجی یک‌جور دیگری شده بود. انگار که حاجی محافظ آن‌ها بود. انگار قرار بود حاجی خیلی چیز‌ها را برایشان تضمین کند.

شهر بوکمال سال ۹۶ آزاد شد، اما شهید رضا خرمی سال ۹۵ به شهادت رسید.

آدمیزاد وقتی راه درست را پیدا می‌کند، رهایش نمی‌کند. آدمیزاد عاشق پایان درست است و انگار هر سه آن‌ها خوب فهمیده بودند که به یمن حاجی قرار است تمام این راه صحیح و سالم بروند.

وقتی خبر رضا را که در حلب شهید شده بود به حاجی دادند، حاجی خدا را شکر کرده بود که «الحمدلله در میدان شهید شد، پیش من از دنیا می‌رفت نمی‌توانستم جواب خونش را بدهم.»

تمام تعاریف عرفی محافظ را بار دیگر مرور می‌کنم. یادم می‌آید یک‌بار یکی از مسئولین سابق بعد از اتمام کارش گفته بود همه پول محافظان را خودم می‌دهم فقط بگذارید بمانند، من بدون این‌ها نمی‌توانم زندگی کنم!

هادی و شهروز هیچ‌گاه قرار فاصله ۳۰ متر را نشکستند البته به جز یک‌بار، فرودگاه بغداد و آن شب کذایی وقتی که دیگر حاجی اجازه داده بود در نزدیک‌ترین حالت پیش او بمانند. حالتی که حتی دیگر نتوان گوشت و پوست و استخوانشان را هم از یکدیگر جدا کرد. حاجی انگار با خبر از عاقبت بچه‌های تیم حفاظت بود. حفاظتی که تا شهادت شخصیت ادامه پیدا کرد. هادی، رضا و شهروز خوب می‌دانستند که در این قصه این حاجی است که محافظ است نه آنها…»

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حاج قاسم چه قانونی برای تیم حفاظت خود تعیین کرده بود؟ بیشتر بخوانید »

روایت محافظت از شخصی که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت می‌کرد/ حاج قاسم چه قانونی برای تیم حفاظت خود تعیین کرده بود؟

روایت محافظت از شخصی که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت می‌کرد/ حاج قاسم چه قانونی برای تیم حفاظت خود تعیین کرده بود؟



محافظ حاج قاسم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد طه امیری، فعال رسانه‌ای و عکاس جبهه مقاومت، با انتشار عکسی از محافظان حاج قاسم سلیمانی برای اولین بار در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: در بوکمال کار گره خورده بود، همه چیز به هم دیگر قفل شده بود. مشکلاتی در پشتیبانی، کمی کلافگی نیروهایی که نمی‌توانستند راه ورود به شهر را پیدا کنند و ترس اینکه نکند با کار حساب نشده‌ای همه چیز بهم بریزد.

چند متر عقب‌تر از خط اما هلیکوپتری بر خلاف اصرار که «پرواز در این منطقه اصلا به صلاحش نیست» از زمین کنده می‌شود و به پرواز در می‌آید.

کمی جلوتر از خط و نزدیکی شهر در میان دود و خاک به هوا بلند شده، آرام به زمین می‌نشیند. کمک خلبان بیرون می‌پرد، در هلیکوپتر را باز می‌کند و بعد از آن حاجی پیاده می‌شود و روی خاک ناامن بوکمال که هنوز نیروهای اصلی به آن نرسیده‌اند قدم می‌گذارد.

چند لحظه بعد سه نفر دیگر هم از پرواز پیاده می‌شوند. لباس رزم به تن دارند با اسلحه‌ای در دست. تیم حفاظت حاجی هستند.

حاجی بیسیم می‌زند که ما نزدیکی ورودی بوکمال هستیم، بگویید نیروها بیایند.

این گوشه‌ای از روایت سخت محافظت از شخصی است که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت می‌کند.

برای توصیف عکس باید بگویم از سمت راست، شهید «هادی‌طارمی» ایستاده وسط شهید «رضاخرمی» و در گوشه سمت چپ هم شهید شهروزمظفری‌نیا».

اما ای کاش اینجا این امکان را داشتم که عکس را از سی متر عقب‌تر برایتان توصیف کنم.

حاجی و چند نفر دیگر در حال بازدید از میدان جنگی در عراق هستند.

قانون سی متر را خود حاجی وضع کرده بود، اینکه هر جایی که من هستم شما باید حداقل سی متر عقب‌تر باشید. در تعریف عرفی محافظ آمده، که او باید نفس به نفس با شخصیت برود. اما هادی و شهروز و رضا موتوری هیچ چیزشان مثل محافظ‌های عرفی نبود. همیشه باید همه چیز را از سی متر عقب‌تر هدایت می‌کردند.

یک بار حاجی گفته بود، من اصلا دیگر تیم حفاظت نمی‌خواهم! هادی و رضا و شهروز مثل دیوانه‌ها آتش کردند، رفتند دم خانه حاجی. داخل خانه حاجی سینی چای را که گذاشت، شیرینی کلمپه کرمان را که تعارف کرد، هادی با بغض گفته بود: حاجی دیگه ما رو دوست نداری؟ خودت گفتی هرکی رو از تیم حفاظت بذارم کنار یعنی دوستش ندارم! حاجی هم گفته بود که نه همه شما را دوست دارم منتها بار بودن شما کنار من سنگین است، نمی‌خواهم برای وظیفه سازمانی ور دل من بمانید.

آن شب بچه‌ها بار دیگر مجوز حضورشان را این بار با اشک از حاجی گرفته بودند. رابطه‌شان با حاجی یک جور دیگری شده بود. انگار که حاجی محافظ آن‌ها بود. انگار قرار بود حاجی خیلی چیزها را برایشان تضمین کند.

شهر بوکمال سال ۹۶ آزاد شد اما شهید رضا خرمی سال ۹۵ به شهادت رسید.

آدمیزاد وقتی راه درست را پیدا می‌کند، رهایش نمی‌کند. آدمیزاد عاشق پایان درست است و انگار هر سه آن‌ها خوب فهمیده بودند که به یمن حاجی قرار است تمام این راه صحیح و سالم بروند.

وقتی خبر رضا را که در حلب شهید شده بود به حاجی دادند، حاجی خدا را شکر کرده بود که «الحمدلله در میدان شهید شد، پیش من از دنیا می‌رفت نمی‌توانستم جواب خونش را بدهم».

تمام تعاریف عرفی محافظ را بار دیگر مرور می‌کنم. یادم می‌آید یک بار یکی از مسئولین سابق بعد از اتمام کارش گفته بود همه پول محافظان را خودم میدهم فقط بگذارید بمانند، من بدون اینها نمیتوانم زندگی کنم!

هادی و شهروز هیچ‌گاه قرار فاصله‌ی سی متر را نشکستند البته به جز یک بار فرودگاه بغداد و آن شب کذایی وقتی که دیگر حاجی اجازه داد بود در نزدیک‌ترین حالت پیش او بمانند. حالتی که حتی دیگر نتوان گوشت و پوست و استخوانشان را هم از یکدیگر جدا کرد. حاجی انگار تیم محافظت از عاقبت بچه‌ها بود. حفاظتی که تا شهادت شخصیت ادامه پیدا کرد. هادی، رضا و شهروز خوب می‌دانستند که در این قصه این حاجی است که محافظ است نه آن‌ها…



منبع خبر

روایت محافظت از شخصی که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت می‌کرد/ حاج قاسم چه قانونی برای تیم حفاظت خود تعیین کرده بود؟ بیشتر بخوانید »