جبهه مقاومت

تصویرسازی از لحظه شهادت سردار املاکی

تصویرسازی از لحظه شهادت سردار املاکی



تصویرسازی از لحظه شهادت سردار املاکی/ گفتم سردار به من گزارش نده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، انگار برای تمام شهر آشنا بود. نامش بر سر زبان‌ها می‌گشت و همه در انتظارش بودند تا بیاید، برایشان از حاج عمران بگوید، از عزیزانشان بگوید. که چه شده‌اند؟ کجایند؟ از خانواده هر رزمنده‌ای جویای حال رزمنده‌اش می‌شدی پاسخ یکی بود: «هیچ نمی‌دانیم! منتظریم تا حق‌بین بیایید.» گویی مائده‌ای بود آسمانی تا از خوان نعمتش خوشه‌ای برچینند و دلشان آرام گیرد.

محمدعلی حق‌بین، فرمانده گیلانی که در هشت سال دفاع مقدس حضور داشته است و بعد از آن در جبهه مقاومت از خاطراتی می‌گوید که گاه مثل کوه سنگین و ناراحت کننده است و گاه همانند آب روان بارانی و خنده‌دار. روایت‌هایی از فقدان دوستان عزیزش که آثار روحی و روانی فراوانی برای او داشته، اینکه رویارویی با صحنه‌های سخت و خشن جنگ هشت ساله و مبارزه در آن سال‌ها قدرت ریسک‌پذیری او را بالا برده است و حضور دائمی در لایه‌های مختلف جنگ خاطرات تلخ و شیرینی را برای سردار حق‌بین به ارمغان آورده، در ابتدا تعاریف خاطراتش بی‌معنی جلوه کرده زیرا معتقد است کار ِ برای رضای خدا گفتن ندارد اما اصرار و تشویق اطرافیان و باقی‌ماندگان از جنگ او را بر آن داشته تا خاطراتش را روایت کند.

او این کتاب را متعلق به شهدا می‌داند خصوصاً دو فرمانده شهیدش… و به نقل از خاطره نگار «گیل‌مانا» باید نوشت به‌خاطر آن‌ها که ندیده‌اند و نشنیده‌اند، باید نوشت به خاطر کسانی که نمی‌خواهند ببینند و بشنوند، باید نوشت تا دست فرداها از زیبایی‌ها خالی نماند، باید نوشت به یاد آن مردان و زنان آسمانی که در انبوه خاک مدفون شدند، باید نوشت تا کسانی که ندیده‌اند بدانند. آن‌ها که نبوده‌اند چگونه مجروح شدند، چگونه افتادند و در آخرین لحظات چه گفتند.

راوی کتاب می‌گوید، روزی از سردار پرسیدم: «چرا شهید نشدید؟» تبسمی کرد و گفت: «نمی‌دانم! حتماً خدا نخواست، شاید هم ماندم تا بگویم.» پاسخش فتح‌الفتوحی بود بر تمنای درونم. می‌دانستم گفتن ِ تنها دوامی نیست چیزی برای آیندگان به ارث نخواهد گذاشت. یا گذر زمان و غبار فراموشی حقیقت این آئینه را خواهد پوشاند یا به اسارت تحریف درخواهد آورد. بر همین خیالات تصمیم گرفتم آستین گفت‌وگو بالا بزنم.

قسمت دوم نشست نقد و بررسی کتاب «گیل‌مانا» با حضور سردار محمدعلی (ابراهیم) حق‌بین و نویسنده کتاب سیده نساء هاشمیان درباره چگونگی انتخاب نام گیل‌مانا، یادی از شهدای گردان کمیل و کتابی در زمینه جبهه مقاومت به روایت محمدعلی حق‌بین است، که در ادامه می‌آید:

با توجه به این‌که کتابی هم در زمینه جبهه مقاومت در دست چاپ و انتشار دارید، تا چه اندازه متأثر از کتاب گیل‌مانا است؟ قرار است در کتاب جبهه مقاومت با چه وجه از جنگ روبه‌رو شویم؟ تغییر موقعیت‌ها، حال و هوای شما، مکانی که در آن حضور داشتید، تفاوت این دو موقعیت‌ها را چگونه تصویر کردید؟

سردار حق‌بین: کتاب گیل‌مانا به عنوان پایه همه رویدادهای جنگ است البته نمی‌خواهم بگویم که اگر کسی می‌خواهد کتاب‌های جبهه مقاومت را بخواند باید قبلش این کتاب را بخواند ولی مثلاً ما اگر بخواهیم دوران انقلاب را به‌خوبی بشناسیم بهتر است که دوران ۵۰ سال قبل از انقلاب را هم بخوانیم تا بدانیم از کجا به کجا رسیده‌ایم و جایگاه‌مان کجا بوده که به این دوره رسیده‌ایم. شرایط مقایسه‌ای که می‌تواند موقعیت‌ها را به‌خوبی بیان کند همانند اینکه اگر بخواهیم از محاسن شب بدانیم باید متوجه باشم که روزی هم هست یا از خوبی‌های روز بدانیم باید از شب هم خبر داشته باشیم.

سردار به گیلکی خاطرات را تعریف می‌کرد و من فی‌البداهه باید به فارسی تبدیل می‌کردم این نگارش را سخت‌تر می‌کرد. مخصوصاً صحنه شهادت سردار املاکی را بارها برای من تعریف کرد تا بتوانم به تصویر بکشم حتی یادم می‌آید که در حین تعریف کاغذ برداشت تا کوه‌ها را برایم بکشد تا به‌خوبی متوجه بشوم که صحنه شهادت به چه صورت بود

اما کتاب‌هایی از جنس دفاع مقدس و ۸ سال جنگ تحمیلی به‌عنوان بیس و پایه تمام اتفاقات است و زیبایی‌هایی در آن دوران بود که در جبهه مقاومت نبود یا سختی‌ها و مشکلاتی در آنجا بود که در جبهه مقاومت نبود، کمبودها و ناملایماتی در دفاع مقدس بود که در جبهه مقاومت نبود، ما در جبهه مقاومت یاد گرفتیم از ابزارهایی استفاده کنیم که در دوران دفاع مقدس آن ابزارها را نداشتیم، ما در جبهه مقاومت یاد گرفتیم که شهیدانمان کمتر باشد اما در دوران مقدس خیلی بیشتر بود.

کتابی که مرتبط با جبهه مقاومت برای آزادسازی نبل‌والزهرا است، روایت شد. قطعاً باید درباره اتفاقات و رویدادهای دیگر جبهه مقاومت هم نوشته شود و بدون شک برای آیندگان مفید خواهد بود.

خانم هاشمیان با توجه به اینکه در صحبت‌ها گیلکی صحبت شده است و شما به‌عنوان نویسنده باید زبان گیلکی را همزمان برای نگارش کتاب ترجمه می‌کردید، بالاخره سختی‌های خودش را داشت تا چه اندازه این امر نسبت به دیگر نگارش کتاب‌ها تفاوت داشت؟ همچنین در سوریه بودن سردار با توجه به برخی حذفیات و سوال‌های پیش‌آمده برای شما، کمی درباره این اتفاقات بگویید!

هاشمیان: سردار این چند سال اخیر به دلیل فعالیت‌های اجرایی که داشت و در جلسات رسمی سخنرانی می‌کرد به صورت روتین برای من هم گزارشی صحبت می‌کرد. بارها می‌گفتم که سردار برای من گزارشی صحبت نکن! من نمی‌خواهم گزارشی بنویسم. سردار هم می‌گفت: «تو بگو من چه بگویم! (به زبان گیلکی)» من می‌خواستم از جزئیات بگوید که بتوانم آن دوران را فضا سازی کنم و خاطره را از حالت گزارش‌گونه بیرون بیاورم! زیرا خودم به عنوان مخاطب اصلاً نمی‌پسندم که خاطره در قالب گزارش خوانده شود. خاطره را باید به‌گونه‌ای تعریف کنم که واقعیت‌ها برای مخاطب ملموس و قابل درک باشد و در آن فضا قرار بگیرد. واقعاً زمان‌هایی بود که سردار را در مواقع تعاریف وقایع و خاطرات خسته کردم!

بعد سردار هم به گیلکی خاطرات را تعریف می‌کردند و من فی‌البداهه باید به فارسی تبدیل می‌کردم این باز نگارش را سخت‌تر می‌کرد. مخصوصاً صحنه شهادت سردار املاکی را بارها برای من تعریف می‌کرد تا بتوانم به تصویر بکشم حتی یادم می‌آید که در حین تعریف کاغذ برداشت تا کوه‌ها را برایم بکشد تا به‌خوبی متوجه شوم که صحنه شهادت به چه صورت بود، خیلی سخت بود صحنه‌سازی برای من دوست داشتم صحنه شهادت سردار املاکی را برای مخاطب باورپذیرتر کنم.

سردار سال‌ها در سوریه بودید و در آن دوران هم در حال نگارش کتاب گیل‌مانا که خاطرات ۸ سال دفاع مقدس بود، یادآوری خاطرات دفاع مقدس در سوریه برایتان چه حسی داشت؟

سردار حق‌بین: البته در سوریه که بودم تقریباً کتاب به اتمام رسیده بود و بیشتر موضوعاتی را در قالب سوال خانم هاشمیان می‌فرستادند زمانی که نمی‌توانستند واقعیت‌ها را با یکدیگر تطبیق دهند یا اینکه برخی‌جاها را حذف کرده بودم و متن از منظر ایشان ناقص شده بود (زیرا در نگارش اول کتاب ۷۰۰ صفحه شده بود و من هم گفته بودم که خودم کتاب ۷۰۰ صفحه‌ای بخوانم گفتم چه کسی می‌خواهد این‌همه را بخواند از همین رو بیشتر خاطرات را حذف کردم) سوال‌های را برای رفع ابهامات می‌پرسیدند و من هم جواب‌ها را می‌نوشتم و برایشان می‌فرستادم. خیلی هم تمرکز خاصی نمی‌خواست، تقریباً داستان‌ها به‌هم نزدیک بود (جبهه مقاومت و دوران دفاع مقدس) فقط برای تکمیل صحبت‌ها و برای حذفیات این کار انجام می‌شد.

از شهدای بزرگی در کتاب نام برده‌ام و شرمنده خیلی از شهدا هستیم که نام‌شان را در کتاب نیاوردیم. البته دائرة‌المعارفی را با عنوان گردان کمیل جمع‌آوری کردیم که گوشه‌ای از افتخارآفرینی شهیدان در آن آمده است

خانم هاشمیان، چرا اسم گیل‌مانا را برای کتاب خاطرات سردار انتخاب کردید؟ قصدی برای انتخاب چنین اسمی داشتید یا اتفاقی به ذهن‌تان رسید؟

هاشمیان: که سردار از خاطراتش صحبت می‌کرد همه اصرار داشتند که خاطراتش را در قالب کتاب منتشر کند و تصمیم سردار هم به دلیل شناختی که از خصوصیات اخلاقی و خانواده‌اش داشتم، من را به عنوان نویسنده خاطراتش انتخاب کرد.

زمانی که کتاب به اتمام رسید و باید عنوان را انتخاب می‌کردیم جلسات زیادی برای اسم کتاب گذاشته شد و حتی نزدیک به ۴۰ عنوان انتخاب کردیم که یکی را اسم کتاب بگذاریم در آن دوران، سردار در گیلان غرب مأموریت بود زمانی که با او تماس گرفتند که سردار کدام اسم را قبول می‌کنید؟ او هم گفته بود که هر اسمی که حاج خانم بگوید! اما من هر اسمی که گفته می‌شد را قبول نکردم به نوعی به دلم ننشسته بود. تا اینکه در جلسه اسم‌گذاری خسته شدم و گفتم من باید بروم خانه، با شما بعداً تماس می‌گیرم. در خانه بودم که با شهدا حرف می‌زدم (در این کتاب بیش از ۱۰۰ نام شهید آمده است از آنان خواستم تا برای اسم کتاب کمکم کنند) از آن‌طرف هم سردار گفته بودند «دوست ندارم عنوان کتاب اسم من باشد. هدف من زنده کردن نام بقیه شهدا است مخصوصاً دو فرمانده‌ای که من با آن‌ها زندگی کردم و معاونت آن‌ها را بر عهده داشتم. هرچقدر من راوی این کتاب هستم اما نمی‌خواهم به نام من تمام شود.» دلم خیلی گرفته بود همین‌طور که با شهدا صحبت می‌کردم احساس کردم چیزی به قلبم خورد و اسم گیل‌مانا به ذهنم آمد همان لحظه به سردار زنگ زدم و اسم را گفتم! گفت: عالی است همین اسم باشد! بعد به خانم رامهرمزی زنگ زدم و اسم را که گفتم از اسم بسیار خوششان آمد.

سردار، برای سوال پایانی و جمع‌بندی صحبت‌هایتان از شهدایی که در کتاب گیل‌مانا نام بردید، بگویید!

سردار حق‌بین: از شهدای بزرگی در کتاب نام برده‌ام و شرمنده خیلی از شهدا هستیم که نام‌شان را در کتاب نیاوردیم. البته دائرة‌المعارفی را با عنوان گردان کمیل جمع‌آوری کردیم که گوشه‌ای از افتخارآفرینی شهیدان در آن آمده است.

ما باید از شهدایمان در قالب این کتاب‌های فرهنگی بگوییم دشمنان می‌خواهند مقدس بودن جنگ را بردارند و به‌گونه‌ای دفاع مقدس ما را کمرنگ کنند و در تلاش هستند اما می‌بینیم که مردم هم به‌راحتی تن به خواسته آن‌ها نمی‌دهد، جوانان ما تمام این اتفاقات را تحلیل می‌کنند که شهدای ما آگاهانه و داوطلبانه برای دفاع از میهن‌شان رفتند، ما باید بدانیم که توانایی دشمن همیشگی نیست و نمی‌تواند فشار بیاورد ما باید سیاه‌نمایی آن‌ها را خنثی کنیم و در زمینه فرهنگی خودمان را قوی‌تر.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، انگار برای تمام شهر آشنا بود. نامش بر سر زبان‌ها می‌گشت و همه در انتظارش بودند تا بیاید، برایشان از حاج عمران بگوید، از عزیزانشان بگوید. که چه شده‌اند؟ کجایند؟ از خانواده هر رزمنده‌ای جویای حال رزمنده‌اش می‌شدی پاسخ یکی بود: «هیچ نمی‌دانیم! منتظریم تا حق‌بین بیایید.» گویی مائده‌ای بود آسمانی تا از خوان نعمتش خوشه‌ای برچینند و دلشان آرام گیرد.

محمدعلی حق‌بین، فرمانده گیلانی که در هشت سال دفاع مقدس حضور داشته است و بعد از آن در جبهه مقاومت از خاطراتی می‌گوید که گاه مثل کوه سنگین و ناراحت کننده است و گاه همانند آب روان بارانی و خنده‌دار. روایت‌هایی از فقدان دوستان عزیزش که آثار روحی و روانی فراوانی برای او داشته، اینکه رویارویی با صحنه‌های سخت و خشن جنگ هشت ساله و مبارزه در آن سال‌ها قدرت ریسک‌پذیری او را بالا برده است و حضور دائمی در لایه‌های مختلف جنگ خاطرات تلخ و شیرینی را برای سردار حق‌بین به ارمغان آورده، در ابتدا تعاریف خاطراتش بی‌معنی جلوه کرده زیرا معتقد است کار ِ برای رضای خدا گفتن ندارد اما اصرار و تشویق اطرافیان و باقی‌ماندگان از جنگ او را بر آن داشته تا خاطراتش را روایت کند.

او این کتاب را متعلق به شهدا می‌داند خصوصاً دو فرمانده شهیدش… و به نقل از خاطره نگار «گیل‌مانا» باید نوشت به‌خاطر آن‌ها که ندیده‌اند و نشنیده‌اند، باید نوشت به خاطر کسانی که نمی‌خواهند ببینند و بشنوند، باید نوشت تا دست فرداها از زیبایی‌ها خالی نماند، باید نوشت به یاد آن مردان و زنان آسمانی که در انبوه خاک مدفون شدند، باید نوشت تا کسانی که ندیده‌اند بدانند. آن‌ها که نبوده‌اند چگونه مجروح شدند، چگونه افتادند و در آخرین لحظات چه گفتند.

راوی کتاب می‌گوید، روزی از سردار پرسیدم: «چرا شهید نشدید؟» تبسمی کرد و گفت: «نمی‌دانم! حتماً خدا نخواست، شاید هم ماندم تا بگویم.» پاسخش فتح‌الفتوحی بود بر تمنای درونم. می‌دانستم گفتن ِ تنها دوامی نیست چیزی برای آیندگان به ارث نخواهد گذاشت. یا گذر زمان و غبار فراموشی حقیقت این آئینه را خواهد پوشاند یا به اسارت تحریف درخواهد آورد. بر همین خیالات تصمیم گرفتم آستین گفت‌وگو بالا بزنم.

قسمت دوم نشست نقد و بررسی کتاب «گیل‌مانا» با حضور سردار محمدعلی (ابراهیم) حق‌بین و نویسنده کتاب سیده نساء هاشمیان درباره چگونگی انتخاب نام گیل‌مانا، یادی از شهدای گردان کمیل و کتابی در زمینه جبهه مقاومت به روایت محمدعلی حق‌بین است، که در ادامه می‌آید:

با توجه به این‌که کتابی هم در زمینه جبهه مقاومت در دست چاپ و انتشار دارید، تا چه اندازه متأثر از کتاب گیل‌مانا است؟ قرار است در کتاب جبهه مقاومت با چه وجه از جنگ روبه‌رو شویم؟ تغییر موقعیت‌ها، حال و هوای شما، مکانی که در آن حضور داشتید، تفاوت این دو موقعیت‌ها را چگونه تصویر کردید؟

سردار حق‌بین: کتاب گیل‌مانا به عنوان پایه همه رویدادهای جنگ است البته نمی‌خواهم بگویم که اگر کسی می‌خواهد کتاب‌های جبهه مقاومت را بخواند باید قبلش این کتاب را بخواند ولی مثلاً ما اگر بخواهیم دوران انقلاب را به‌خوبی بشناسیم بهتر است که دوران ۵۰ سال قبل از انقلاب را هم بخوانیم تا بدانیم از کجا به کجا رسیده‌ایم و جایگاه‌مان کجا بوده که به این دوره رسیده‌ایم. شرایط مقایسه‌ای که می‌تواند موقعیت‌ها را به‌خوبی بیان کند همانند اینکه اگر بخواهیم از محاسن شب بدانیم باید متوجه باشم که روزی هم هست یا از خوبی‌های روز بدانیم باید از شب هم خبر داشته باشیم.

سردار به گیلکی خاطرات را تعریف می‌کرد و من فی‌البداهه باید به فارسی تبدیل می‌کردم این نگارش را سخت‌تر می‌کرد. مخصوصاً صحنه شهادت سردار املاکی را بارها برای من تعریف کرد تا بتوانم به تصویر بکشم حتی یادم می‌آید که در حین تعریف کاغذ برداشت تا کوه‌ها را برایم بکشد تا به‌خوبی متوجه بشوم که صحنه شهادت به چه صورت بود

اما کتاب‌هایی از جنس دفاع مقدس و ۸ سال جنگ تحمیلی به‌عنوان بیس و پایه تمام اتفاقات است و زیبایی‌هایی در آن دوران بود که در جبهه مقاومت نبود یا سختی‌ها و مشکلاتی در آنجا بود که در جبهه مقاومت نبود، کمبودها و ناملایماتی در دفاع مقدس بود که در جبهه مقاومت نبود، ما در جبهه مقاومت یاد گرفتیم از ابزارهایی استفاده کنیم که در دوران دفاع مقدس آن ابزارها را نداشتیم، ما در جبهه مقاومت یاد گرفتیم که شهیدانمان کمتر باشد اما در دوران مقدس خیلی بیشتر بود.

کتابی که مرتبط با جبهه مقاومت برای آزادسازی نبل‌والزهرا است، روایت شد. قطعاً باید درباره اتفاقات و رویدادهای دیگر جبهه مقاومت هم نوشته شود و بدون شک برای آیندگان مفید خواهد بود.

خانم هاشمیان با توجه به اینکه در صحبت‌ها گیلکی صحبت شده است و شما به‌عنوان نویسنده باید زبان گیلکی را همزمان برای نگارش کتاب ترجمه می‌کردید، بالاخره سختی‌های خودش را داشت تا چه اندازه این امر نسبت به دیگر نگارش کتاب‌ها تفاوت داشت؟ همچنین در سوریه بودن سردار با توجه به برخی حذفیات و سوال‌های پیش‌آمده برای شما، کمی درباره این اتفاقات بگویید!

هاشمیان: سردار این چند سال اخیر به دلیل فعالیت‌های اجرایی که داشت و در جلسات رسمی سخنرانی می‌کرد به صورت روتین برای من هم گزارشی صحبت می‌کرد. بارها می‌گفتم که سردار برای من گزارشی صحبت نکن! من نمی‌خواهم گزارشی بنویسم. سردار هم می‌گفت: «تو بگو من چه بگویم! (به زبان گیلکی)» من می‌خواستم از جزئیات بگوید که بتوانم آن دوران را فضا سازی کنم و خاطره را از حالت گزارش‌گونه بیرون بیاورم! زیرا خودم به عنوان مخاطب اصلاً نمی‌پسندم که خاطره در قالب گزارش خوانده شود. خاطره را باید به‌گونه‌ای تعریف کنم که واقعیت‌ها برای مخاطب ملموس و قابل درک باشد و در آن فضا قرار بگیرد. واقعاً زمان‌هایی بود که سردار را در مواقع تعاریف وقایع و خاطرات خسته کردم!

بعد سردار هم به گیلکی خاطرات را تعریف می‌کردند و من فی‌البداهه باید به فارسی تبدیل می‌کردم این باز نگارش را سخت‌تر می‌کرد. مخصوصاً صحنه شهادت سردار املاکی را بارها برای من تعریف می‌کرد تا بتوانم به تصویر بکشم حتی یادم می‌آید که در حین تعریف کاغذ برداشت تا کوه‌ها را برایم بکشد تا به‌خوبی متوجه شوم که صحنه شهادت به چه صورت بود، خیلی سخت بود صحنه‌سازی برای من دوست داشتم صحنه شهادت سردار املاکی را برای مخاطب باورپذیرتر کنم.

سردار سال‌ها در سوریه بودید و در آن دوران هم در حال نگارش کتاب گیل‌مانا که خاطرات ۸ سال دفاع مقدس بود، یادآوری خاطرات دفاع مقدس در سوریه برایتان چه حسی داشت؟

سردار حق‌بین: البته در سوریه که بودم تقریباً کتاب به اتمام رسیده بود و بیشتر موضوعاتی را در قالب سوال خانم هاشمیان می‌فرستادند زمانی که نمی‌توانستند واقعیت‌ها را با یکدیگر تطبیق دهند یا اینکه برخی‌جاها را حذف کرده بودم و متن از منظر ایشان ناقص شده بود (زیرا در نگارش اول کتاب ۷۰۰ صفحه شده بود و من هم گفته بودم که خودم کتاب ۷۰۰ صفحه‌ای بخوانم گفتم چه کسی می‌خواهد این‌همه را بخواند از همین رو بیشتر خاطرات را حذف کردم) سوال‌های را برای رفع ابهامات می‌پرسیدند و من هم جواب‌ها را می‌نوشتم و برایشان می‌فرستادم. خیلی هم تمرکز خاصی نمی‌خواست، تقریباً داستان‌ها به‌هم نزدیک بود (جبهه مقاومت و دوران دفاع مقدس) فقط برای تکمیل صحبت‌ها و برای حذفیات این کار انجام می‌شد.

از شهدای بزرگی در کتاب نام برده‌ام و شرمنده خیلی از شهدا هستیم که نام‌شان را در کتاب نیاوردیم. البته دائرة‌المعارفی را با عنوان گردان کمیل جمع‌آوری کردیم که گوشه‌ای از افتخارآفرینی شهیدان در آن آمده است

خانم هاشمیان، چرا اسم گیل‌مانا را برای کتاب خاطرات سردار انتخاب کردید؟ قصدی برای انتخاب چنین اسمی داشتید یا اتفاقی به ذهن‌تان رسید؟

هاشمیان: که سردار از خاطراتش صحبت می‌کرد همه اصرار داشتند که خاطراتش را در قالب کتاب منتشر کند و تصمیم سردار هم به دلیل شناختی که از خصوصیات اخلاقی و خانواده‌اش داشتم، من را به عنوان نویسنده خاطراتش انتخاب کرد.

زمانی که کتاب به اتمام رسید و باید عنوان را انتخاب می‌کردیم جلسات زیادی برای اسم کتاب گذاشته شد و حتی نزدیک به ۴۰ عنوان انتخاب کردیم که یکی را اسم کتاب بگذاریم در آن دوران، سردار در گیلان غرب مأموریت بود زمانی که با او تماس گرفتند که سردار کدام اسم را قبول می‌کنید؟ او هم گفته بود که هر اسمی که حاج خانم بگوید! اما من هر اسمی که گفته می‌شد را قبول نکردم به نوعی به دلم ننشسته بود. تا اینکه در جلسه اسم‌گذاری خسته شدم و گفتم من باید بروم خانه، با شما بعداً تماس می‌گیرم. در خانه بودم که با شهدا حرف می‌زدم (در این کتاب بیش از ۱۰۰ نام شهید آمده است از آنان خواستم تا برای اسم کتاب کمکم کنند) از آن‌طرف هم سردار گفته بودند «دوست ندارم عنوان کتاب اسم من باشد. هدف من زنده کردن نام بقیه شهدا است مخصوصاً دو فرمانده‌ای که من با آن‌ها زندگی کردم و معاونت آن‌ها را بر عهده داشتم. هرچقدر من راوی این کتاب هستم اما نمی‌خواهم به نام من تمام شود.» دلم خیلی گرفته بود همین‌طور که با شهدا صحبت می‌کردم احساس کردم چیزی به قلبم خورد و اسم گیل‌مانا به ذهنم آمد همان لحظه به سردار زنگ زدم و اسم را گفتم! گفت: عالی است همین اسم باشد! بعد به خانم رامهرمزی زنگ زدم و اسم را که گفتم از اسم بسیار خوششان آمد.

سردار، برای سوال پایانی و جمع‌بندی صحبت‌هایتان از شهدایی که در کتاب گیل‌مانا نام بردید، بگویید!

سردار حق‌بین: از شهدای بزرگی در کتاب نام برده‌ام و شرمنده خیلی از شهدا هستیم که نام‌شان را در کتاب نیاوردیم. البته دائرة‌المعارفی را با عنوان گردان کمیل جمع‌آوری کردیم که گوشه‌ای از افتخارآفرینی شهیدان در آن آمده است.

ما باید از شهدایمان در قالب این کتاب‌های فرهنگی بگوییم دشمنان می‌خواهند مقدس بودن جنگ را بردارند و به‌گونه‌ای دفاع مقدس ما را کمرنگ کنند و در تلاش هستند اما می‌بینیم که مردم هم به‌راحتی تن به خواسته آن‌ها نمی‌دهد، جوانان ما تمام این اتفاقات را تحلیل می‌کنند که شهدای ما آگاهانه و داوطلبانه برای دفاع از میهن‌شان رفتند، ما باید بدانیم که توانایی دشمن همیشگی نیست و نمی‌تواند فشار بیاورد ما باید سیاه‌نمایی آن‌ها را خنثی کنیم و در زمینه فرهنگی خودمان را قوی‌تر.



منبع خبر

تصویرسازی از لحظه شهادت سردار املاکی بیشتر بخوانید »

لازمه بزرگ شدن خودسازی است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، رضا حافظی مسئول ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت در برنامه سرباز آرامش اظهار داشت: انسان‌های بزرگ و مومن که به دنبال انجام کار‌های بزرگ هستند باید ابتدا خود را ساخته و تربیت کرده باشند و یک سری ویژگی‌هایی در آن‌ها حاکم شود تا بتوانند خدمات بزرگی را ارائه دهند.

وی افزود: صفا و صمیمیت از ویژگی‌های بارز چنین انسان‌هایی است، ساده زیستی از دیگر نشانه‌های بارز این انسان‌های مبارز و انقلابی است.

حافظی بیان کرد: سردار سلیمانی در مکتب امام خمینی (ره) و اسلام و در محضر مقام معظم رهبری تربیت یافته بود و تمام ویژگی‌های لازم برای چنین انسان بزرگی با وجود سردار سلیمانی عجین شده بود.

مسئول ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت تصریح کرد: سردار سلیمانی هیچ‌وقت اهل تشریفات نبود و زمان سرکشی‌ها و رفت و آمد‌ها بدون هیچ تشریفات خاصی وارد مکان مورد نظر می‌شد.

وی تاکید کرد: رفتار سردار سلیمانی با تمامی نیرو‌ها بسیار صمیمی و دوستانه بود، حاج قاسم در ماموریت‌های خود بر سر سفره‌ای می‌نشستند که هم سرباز بود هم بسیجی و هم کادر و همیشه اصرار داشت که همه با هم بر سر یک سفره غذا بخوریم.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

لازمه بزرگ شدن خودسازی است بیشتر بخوانید »

روش مقاومت را باید در خصوص برنامه هسته‌ای ادامه دهیم/ نظریه سازش شکست خورده است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و نماینده مجلس شورای اسلامی در برنامه مرد میدان اظهار داشت: مدتی است کشور ما با کشور‌های غربی به ویژه آمریکا و انگلیس به عنوان سردمداران استکبار جهانی درگیری داریم و آن‌ها از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به این دلیل که پایگاه خود را در منطقه از دست داده‌اند با خصومت‌های ناجوانمردانه علیه کشور ما اقدام کرده‌اند.

وی افزود: فشار‌های زیادی را به کشور ما وارد کرده‌اند و کشور ما طبق فرمایشات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری الگوی مقاومت را پیش گرفته و با الهام گیری از قرآن کریم هر دو رهبر فرزانه جامعه را هدایت کرده‌اند.

عباسی بیان کرد: نظریه منقابل مقاومت، نظریه تنش‌زدایی و سازش است که از ابتدای انقلاب و حتی پیش از آن با آن نظریه مواجه بودیم که قبل از انقلاب به دنبال اصلاح شاه بودند و پس از انقلاب به دنبال آتش‌بس که امام (ره) فرمودند که اگر این جنگ ۲۰ سال نیز طول بکشد ما ایستاده‌ایم و دلیل ایشان نیز این بود که چنانچه پیرو نظریه انقلاب باشیم پیروز می‌شویم.

این نماینده مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: پس از جمهوری اسلامی ایران ما چنین الگویی را در کشوری مانند لبنان مشاهده کردیم.

رئیس سابق سازمان انرژی اتمی تصریح کرد: همین روش مقاومت را نیز باید در خصوص برنامه هسته‌ای ادامه دهیم تا زمانی که مقاومت می‌کردیم دستاورد‌های ما حفظ شد.

وی ادامه داد: از زمانی که براساس نظر برخی از افراد که به دنبال دو قطبی کردن جامعه بودند و بر مبنای نظریه تنش‌زدایی به دلیل حفظ نظام و انسجام داخلی عمل کردیم به طرفداران نظریه تنش‌زدایی اجازه داده شد تا نظریه خود را عملی کنند مشروط بر اینکه نظریه مقاومت پشت صحنه را داشته باشد تا از امتیازدهی بیش از حد جلوگیری کند و به عنوان یک امتحان برای این افراد محسوب می‌شود.

عباسی اشاره کرد: امروز پس از گذشت پنج سال از برجام و هفت سال از امتحان نظریه تنش‌زدایی گذشته است ما به وضوح شکست آن‌ها را نه تنها در حد نخبگانی و طرفداران خود بلکه عموم جامعه و توده مردم متوجه خسران این تنش‌زدایی شده‌اند و روز به روز نظریه نقاومت خود را بیش‌تر اثبات می‌کند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

روش مقاومت را باید در خصوص برنامه هسته‌ای ادامه دهیم/ نظریه سازش شکست خورده است بیشتر بخوانید »

نشست هماهنگی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» برگزار شد


نشست هماهنگی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام مصلحی برگزار شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جلسه شورای راهبردی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» با حضور حجت‌الاسلام «حیدر مصلحی» رئیس سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس و دبیر جشنواره در سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام محمد مهدی اصغر دوست جانشین سازمان، حجت الاسلام احمد دهدار نماینده سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، سردار حسین محبی نماینده نماینده ولی فقیه سپاه پاسداران، سردار محمد بهرامی نماینده سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی و سرهنگ عباس جعفرزاده فرهنگی عقیدتی سیاسی ارتش حضور داشتند.

در ابتدای نشست حجت الاسلام مصلحی با خیر مقدم به مهمانان توضیحاتی درباره جشنواره پرچمداران انقلاب اسلامی ارائه و به اهمیت برگزاری نشست‌ها و جشنواره‌ها به منظور پرداختن به نقش روحانیت در دفاع مقدس انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت اشاره کرد.

مصلحی هدف از برگزاری این جشنواره را انتشار هدفمند آثار مشارکت روحانیت در دفاع مقدس بیان داشتند و در ادامه حجت الاسلام اصغر دوست به بیان جزئیات این جشنواره پرداخت و موارد پنج گانه این جشنواره را تشریح کرد.

در ادامه نمایندگان نیرو‌های مسلح حاضر در جلسه به بیان نظرات پیشنهادات و انتقادات خود پرداختند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

نشست هماهنگی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» برگزار شد بیشتر بخوانید »

نشست هماهنگی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام مصلحی برگزار شد


نشست هماهنگی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام مصلحی برگزار شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جلسه شورای راهبردی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی رئیس سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس و دبیر جشنواره در سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام محمد مهدی اصغر دوست جانشین سازمان، حجت الاسلام احمد دهدار نماینده سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، سردار حسین محبی نماینده نماینده، ولی فقیه سپاه پاسداران، سردار محمد بهرامی نماینده سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی و سرهنگ عباس جعفرزاده فرهنگی عقیدتی سیاسی ارتش حضور داشتند.

در ابتدای نشست حجت الاسلام مصلحی با خیر مقدم به مهمانان توضیحاتی درباره جشنواره پرچمداران انقلاب اسلامی ارائه و به اهمیت برگزاری نشست‌ها و جشنواره‌ها به منظور پرداختن به نقش روحانیت در دفاع مقدس انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت اشاره کرد.

مصلحی هدف از برگزاری این جشنواره را انتشار هدفمند آثار مشارکت روحانیت در دفاع مقدس بیان داشتند و در ادامه حجت الاسلام اصغر دوست به بیان جزئیات این جشنواره پرداخت و موارد پنج گانه این جشنواره را تشریح کرد.

در ادامه نمایندگان نیرو‌های مسلح حاضر در جلسه به بیان نظرات پیشنهادات و انتقادات خود پرداختند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

نشست هماهنگی جشنواره «پرچمداران انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام مصلحی برگزار شد بیشتر بخوانید »