جبهه مقاومت

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «علی اسدی» از همرزمان شهید قاسم سلیمانی با بیان خاطره‌ای به شرح شجاعت و درایت آن شهید در شناسایی و مدیریت خطوط مقدم جنگ با داعش برای صیانت بیشتر از جان رزمندگان اسلام پرداخت.

وی اظهار داشت: «برای عملیاتی از طرف حاج قاسم به سوریه دعوت شدم. او را از زمان جنگ می‌شناختم و با او مراوده داشتم، برای همین دعوتش را قبول کردم. اطرافیانم می‌گفتند: نرو. اما من تصمیمم را گرفته بودم. وارد هواپیما شدم. در آسمان، بیرون و دور دست‌ها را نگاه می‌کردم. با خودم می‌گفتم یعنی باز به خاک کشورم برمی‌گردم؟! مشغول تماشای سیاهی آسمان بودم که نوری از دور تماشا کردم، فهمیدم چیزی به دمشق نمانده. ساعت ۹ شب بود که از هواپیما پیاده و سوار ماشین مخصوصی که حاجی برایم فرستاده بود شدم.

از کوچه پس کوچه‌های شهر ویران شده دمشق رد شده و به ساختمانی که از آن محافظت می‌شد رسیدم. از ماشین پیاده شدم و به سمت ساختمان حرکت کردم. چند قدم برداشتم و مقابل درب ساختمان رسیدم. فهمیدم حاجی همین جا مستقر است، تا مرا دید گل از چهره‌اش شکفت. از صندلی برخاست و به استقبالم آمد. وسایلم را زمین گذاشتم و او را در آغوش گرفتم. چند لحظه گذشت. حاجی گفت: «خیلی خوب شد که امشب آمدی» با چند تن از فرماندهان حشدالشعبی جلسه داریم شما هم حتماً شرکت کن. وارد جلسه شدم و کنار فرماندهان نشستم، حاجی طرح عملیاتی را می‌ریخت تا بتواند قسمتی از حلب را آزاد کند، اواخر جلسه نگاهی به نقش انداخت و گفت: «این نقشه ناقص است، باید خودم به شناسایی بروم.» بیسیمش را برداشت و از ساختمان خارج شد. من که مات و مبهوت در و دیوار را نگاه می‌کردم با خودم گفتم سریع بروم و حاجی را از رفتن به شناسایی منصرف کنم.

از ساختمان خارج شدم. سمت چپم را نگاه کردم کسی نبود، نگاهم را به سمت راست چرخاندم. دیدم چند نفر به سمت بیابان حرکت می‌کنند. به سمتشان دویدم و بلند صدایشان کردم. جمعشان از حرکت ایستاد. یکی از آن‌ها جلو آمد با نور مهتاب فهمیدم حاج قاسم است. نفس‌زنان به او گفتم: «حاجی چه می‌کنی؟ امید همه ما به شماست. شما جایی می‌روید که من و امثال من جرات رفتن به آنجا را نداریم! اگر اتفاقی برایتان بیافتد سرنوشت مقاومت عوض می‌شود.» حاجی جلو آمد، دستهایش را روی شانه‌هایم گذاشت. نگاهی با محبت کرد و گفت: «اگر من به شناسایی نروم ممکن است تلفات جنگی ما دو برابر شود. من نمی‌خواهم خون بچه‌ها هدر رود و به ناحق ریخته شود. اگر من و امثال من که تجربه بالایی داریم به شناسایی برویم عملیات با هزینه‌های کمتری پیروز می‌شود.»

فهمیدم حاجی به کارش مصمم است و فقط به او گفتم: «مواظب خودتان باشید.» با او خداحافظی کردم و به سمت ساختمان حرکت کردم. در راه نیم نگاهی به عقب انداختم و در دلم می‌گفتم «فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین.»

انتهای پیام/ 112

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: مرتضی هنگامی که به شهادت رسید کمتر کسی نام او را به عنوان فرمانده میدانی جبهه سوریه و عراق شنیده بود، کسی که حاج قاسم سلیمانی در وصفش می‌گفت «مرتضی سرمایه سپاه بود، دشمن این سرمایه ارزشمند را از ما گرفت. ما تا ۲۰ سال دیگر همچون حسین قمی را نمی‌توانیم تربیت کنیم.»

در چهلمین روز شهادت مرتضی حسین‌پور معروف به «حسین قمی»، حاج قاسم که خودش را به شهرستان لنگرود زادگاه شهید رسانده بود و در مراسم بزرگداشتش شرکت کرد، خبر نابودی داعش تا سه ماه دیگر را داد. این حضور و صحبت‎های فرمانده جایگاه ویژه شهید حسین پور را در بین نیرو‌های مقاومت نشان داد او یکی از زبده‌ترین نیرو‌های نیروی قدس سپاه پاسداران و از فرماندهان محور‌های مختلف عملیاتی در سوریه و عراق بود که توانست نقش تاثیرگذاری در فرماندهی محورهای عملیاتی و جلوگیری از سقوط مناطق مهم در این دو کشور و نیز آزادسازی مناطق تحت سیطره تکفیری‌ها ایفا کند. کسی که در زمان شهادت فرماندهی قرارگاه حیدریون را برعهده داشت.

یک سال از روزی که سردار در بامداد روز جمعه با خبر شهادتش همه را مبهوت حادثه تروریستی حمله به فرودگاه بغداد کرد گذشته است، یک سالی که اتفاقات سخت پس از آن نیز داغ میلیون‌ها ایرانی و غیر ایرانی را در غم از دست دادن یکی از سربازان خستگی ناپذیر اسلام کم نکرد، در این میان خانواده شهدا گویی بار دیگر پس از پشت سر گذاشتن داغ عزیز خود داغ دیگری را متحمل شدند. حاج قاسم برای آن‌ها نه فقط سردار جبهه مقاومت بلکه مثل پدر و برادری بود که در روز‌های سخت کنارشان ایستاد و بار مسوولیت شهادت عزیزترین جوان‌های این وطن را به دوش کشید و پس از سال‌ها در آن شب سرد دی ماه به آرزویش رسید.

«محمد حسین‌پور» پدر شهید نابغه مرتضی حسین پور است، او که ۳۳ سال در رکاب حاج قاسم سلیمانی در نیروی قدس سپاه عمر خود را صرف خدمت به نظام مقدس اسلامی کرده هم پدر فرزندش بود و هم مربی او و در این سال‌ها خود را سربازی از سربازان حاج قاسم و شهادت پسرش را ادای دینی به اسلام می‌داند و از ارتباط فرزندش با حاج قاسم اینطور روایت می‎کند: «با وجود ارتباط نزدیک مرتضی با حاج قاسم، هیچ وقت مرتضی حرفی از او در خانه نزد، در این ۱۱ سال هیچ حرفی از او درباره کارش نشنیدیم و این اخلاقش بود. فقط می‌دانستیم هرجا حاج قاسم می‌رفت او جلوتر از او بود، حاج قاسم به مرتضی اطمینان داشت و در معرکه‌های سخت او را پیش قدم می‌کرد، از این رو در بسیاری از مناطق آزاد شده عراق و سوریه ردپای مرتضی هم دیده می‌شود.»

مرتضی مسلط به چهار زبان بود، کمربند مشکی تکواندو داشت و سخت‌ترین آموزش‌ها را دیده بود، وقتی شهید شد داعشی‌ها با افتخار اعلام کردند ما حسین قمی را کشتیم. چهلمین روز شهادت مرتضی حاج قاسم خودش پیشقدم شد تا سرباز دلاورش را معرفی کند «حاج قاسم به خاطر علاقه و امیدی که به مرتضی داشت به این مراسم آمد در حالی که کمتر در مراسمی شرکت می‌کرد، چون تقاضا برای سخنرانی ایشان در مراسمات زیاد بود و چون نمی‌‎توانست همه را برود معمولا برای سخنرانی نمی‌رفت، در مراسم کنگره هشت هزار شهید گیلان با امضای ۵۰ مادر شهید که از او درخواست کرده بودند به مراسم بیاید آمد و ۲۰ دقیقه‌ای صحبت کرد، اما برای مرتضی خودش را رساند، شش هفت ساعت در خانه ما بود و صحبت کردیم، گفت مرتضی برای من جور دیگری عزیز است، می‌خواهم او را به همه معرفی کنم، اما متاسفانه برخی نهاد‌ها و به خصوص رسانه ملی در معرفی شهید ما کم کاری کردند.»

حاج قاسم و مرتضی نام جهادی «حسین قمی» را باهم انتخاب کردند، حاج قاسم تعریف کرده بود که چون مرتضی به شهر قم و اهل بیت (ع) علاقه داشت و ایام محرم هم بود نام حسین قمی را انتخاب کرد و همه محور مقاومت او را به این نام می‌شناختند. پدر شهید رشادت‌های حاج قاسم را در میدان‌های نبرد به خاطر می‌آورد و می‌گوید: «وقتی در منطقه حاضر می‌شد همه نیرو‌ها چه سوری، چه لبنانی، چه افغانستانی و چه عراقی روحیه می‌گرفتند.»

لحظات تلخ شهادت حاج قاسم و شبی که او به دست شقی‌ترین جنایتکاران به شهادت رسید برای پدر شهید تداعی می‎شود، می‌گوید «ما خانواده شهدا خود انتقام حاج قاسم را می‌گیریم، با تربیت نیرو‌های جوان و فرزندانمان، همانطور که همسر شهید گفت که فرزندم را جوری تربیت می‌کنم تا بهتر از پدرش باشد، امریکا باید بفهمد در قبال شهادت حاج قاسم هزینه سنگینی داده و ترامپ و اعوانش عددی نیستند.»

او به ماجرای شهادت سردار سلیمانی اشاره کرده و ادامه می‌دهد: «ما صحنه‌های بدتر از این را در سال‌های جنگ دیدیم، ولی شهادت سردار سلیمانی خیلی سخت بود، با اینکه هر لحظه امکان این اتفاق را می‌‎دادیم، امریکا و اسرائیل سال‌ها به دنبال ترور او بودند، کسی که شیفته شهادت بود و وقتی به او گفتند کاندید ریاست جمهوری بشو گفت من کاندید شهادت هستم از مرگ ترسی نداشت و به دنبال شهادت بود. وقتی به او گفتند که اقبال مردم به شما هست و کاندید ریاست جمهوری بشو، گفت من کاندید شهادت هستم.»

پدر شهید، اما گله‌هایی هم دارد، از اینکه در سال‌های بعد از شهادت مرتضی کمتر به این فرمانده جوان پرداخته شده، رسانه‌ها آنطور که نظر حاج قاسم بود نتوانستند او را به جامعه بشناسانند و خانواده هنوز نتوانستند دیداری با رهبر انقلاب داشته باشند در حالی که سه سال از شهادت شهیدشان می‌گذرد و دوست داشتند رهبر در گوش فرزند شهید که چند ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمد اذان و اقامه بگوید.

انتهای پیام/ 141

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: مرتضی هنگامی که به شهادت رسید کمتر کسی نام او را به عنوان فرمانده میدانی جبهه سوریه و عراق شنیده بود، کسی که حاج قاسم سلیمانی در وصفش می‌گفت «مرتضی سرمایه سپاه بود، دشمن این سرمایه ارزشمند را از ما گرفت. ما تا ۲۰ سال دیگر همچون حسین قمی را نمی‌توانیم تربیت کنیم.»

در چهلمین روز شهادت مرتضی حسین‌پور معروف به «حسین قمی»، حاج قاسم که خودش را به شهرستان لنگرود زادگاه شهید رسانده بود و در مراسم بزرگداشتش شرکت کرد، خبر نابودی داعش تا سه ماه دیگر را داد. این حضور و صحبت‎های فرمانده جایگاه ویژه شهید حسین پور را در بین نیرو‌های مقاومت نشان داد او یکی از زبده‌ترین نیرو‌های نیروی قدس سپاه پاسداران و از فرماندهان محور‌های مختلف عملیاتی در سوریه و عراق بود که توانست نقش تاثیرگذاری در فرماندهی محورهای عملیاتی و جلوگیری از سقوط مناطق مهم در این دو کشور و نیز آزادسازی مناطق تحت سیطره تکفیری‌ها ایفا کند. کسی که در زمان شهادت فرماندهی قرارگاه حیدریون را برعهده داشت.

یک سال از روزی که سردار در بامداد روز جمعه با خبر شهادتش همه را مبهوت حادثه تروریستی حمله به فرودگاه بغداد کرد گذشته است، یک سالی که اتفاقات سخت پس از آن نیز داغ میلیون‌ها ایرانی و غیر ایرانی را در غم از دست دادن یکی از سربازان خستگی ناپذیر اسلام کم نکرد، در این میان خانواده شهدا گویی بار دیگر پس از پشت سر گذاشتن داغ عزیز خود داغ دیگری را متحمل شدند. حاج قاسم برای آن‌ها نه فقط سردار جبهه مقاومت بلکه مثل پدر و برادری بود که در روز‌های سخت کنارشان ایستاد و بار مسوولیت شهادت عزیزترین جوان‌های این وطن را به دوش کشید و پس از سال‌ها در آن شب سرد دی ماه به آرزویش رسید.

«محمد حسین‌پور» پدر شهید نابغه مرتضی حسین پور است، او که ۳۳ سال در رکاب حاج قاسم سلیمانی در نیروی قدس سپاه عمر خود را صرف خدمت به نظام مقدس اسلامی کرده هم پدر فرزندش بود و هم مربی او و در این سال‌ها خود را سربازی از سربازان حاج قاسم و شهادت پسرش را ادای دینی به اسلام می‌داند و از ارتباط فرزندش با حاج قاسم اینطور روایت می‎کند: «با وجود ارتباط نزدیک مرتضی با حاج قاسم، هیچ وقت مرتضی حرفی از او در خانه نزد، در این ۱۱ سال هیچ حرفی از او درباره کارش نشنیدیم و این اخلاقش بود. فقط می‌دانستیم هرجا حاج قاسم می‌رفت او جلوتر از او بود، حاج قاسم به مرتضی اطمینان داشت و در معرکه‌های سخت او را پیش قدم می‌کرد، از این رو در بسیاری از مناطق آزاد شده عراق و سوریه ردپای مرتضی هم دیده می‌شود.»

مرتضی مسلط به چهار زبان بود، کمربند مشکی تکواندو داشت و سخت‌ترین آموزش‌ها را دیده بود، وقتی شهید شد داعشی‌ها با افتخار اعلام کردند ما حسین قمی را کشتیم. چهلمین روز شهادت مرتضی حاج قاسم خودش پیشقدم شد تا سرباز دلاورش را معرفی کند «حاج قاسم به خاطر علاقه و امیدی که به مرتضی داشت به این مراسم آمد در حالی که کمتر در مراسمی شرکت می‌کرد، چون تقاضا برای سخنرانی ایشان در مراسمات زیاد بود و چون نمی‌‎توانست همه را برود معمولا برای سخنرانی نمی‌رفت، در مراسم کنگره هشت هزار شهید گیلان با امضای ۵۰ مادر شهید که از او درخواست کرده بودند به مراسم بیاید آمد و ۲۰ دقیقه‌ای صحبت کرد، اما برای مرتضی خودش را رساند، شش هفت ساعت در خانه ما بود و صحبت کردیم، گفت مرتضی برای من جور دیگری عزیز است، می‌خواهم او را به همه معرفی کنم، اما متاسفانه برخی نهاد‌ها و به خصوص رسانه ملی در معرفی شهید ما کم کاری کردند.»

حاج قاسم و مرتضی نام جهادی «حسین قمی» را باهم انتخاب کردند، حاج قاسم تعریف کرده بود که چون مرتضی به شهر قم و اهل بیت (ع) علاقه داشت و ایام محرم هم بود نام حسین قمی را انتخاب کرد و همه محور مقاومت او را به این نام می‌شناختند. پدر شهید رشادت‌های حاج قاسم را در میدان‌های نبرد به خاطر می‌آورد و می‌گوید: «وقتی در منطقه حاضر می‌شد همه نیرو‌ها چه سوری، چه لبنانی، چه افغانستانی و چه عراقی روحیه می‌گرفتند.»

لحظات تلخ شهادت حاج قاسم و شبی که او به دست شقی‌ترین جنایتکاران به شهادت رسید برای پدر شهید تداعی می‎شود، می‌گوید «ما خانواده شهدا خود انتقام حاج قاسم را می‌گیریم، با تربیت نیرو‌های جوان و فرزندانمان، همانطور که همسر شهید گفت که فرزندم را جوری تربیت می‌کنم تا بهتر از پدرش باشد، امریکا باید بفهمد در قبال شهادت حاج قاسم هزینه سنگینی داده و ترامپ و اعوانش عددی نیستند.»

او به ماجرای شهادت سردار سلیمانی اشاره کرده و ادامه می‌دهد: «ما صحنه‌های بدتر از این را در سال‌های جنگ دیدیم، ولی شهادت سردار سلیمانی خیلی سخت بود، با اینکه هر لحظه امکان این اتفاق را می‌‎دادیم، امریکا و اسرائیل سال‌ها به دنبال ترور او بودند، کسی که شیفته شهادت بود و وقتی به او گفتند کاندید ریاست جمهوری بشو گفت من کاندید شهادت هستم از مرگ ترسی نداشت و به دنبال شهادت بود. وقتی به او گفتند که اقبال مردم به شما هست و کاندید ریاست جمهوری بشو، گفت من کاندید شهادت هستم.»

پدر شهید، اما گله‌هایی هم دارد، از اینکه در سال‌های بعد از شهادت مرتضی کمتر به این فرمانده جوان پرداخته شده، رسانه‌ها آنطور که نظر حاج قاسم بود نتوانستند او را به جامعه بشناسانند و خانواده هنوز نتوانستند دیداری با رهبر انقلاب داشته باشند در حالی که سه سال از شهادت شهیدشان می‌گذرد و دوست داشتند رهبر در گوش فرزند شهید که چند ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمد اذان و اقامه بگوید.

انتهای پیام/ 141