جبهه

به امیدی پیروزی اسلام قدم بر میدارم

به امیدی پیروزی اسلام قدم بر میدارم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید «پرویز عبدی پور» چهاردهم فروردین ۱۳۳۵ در شهرستان خرمشهر به دنیا آمد. پدرش علی، در اداره بندر کار م یکرد و مادرش مریم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. بیست و سوم مهر ۱۳۵۹ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزارش در شهرستان بوشهر واقع هست.

 
متن وصیت نامه شهید
 
قبل از این‌که قدم در عرصه‌ی پیکار حق علیه باطل گذارم و برای جهاد با دشمنان خدا و دین خدا آماده گردم، در این فکرم: آیا کسی هست که بعد از من اسلحه‌ی از دست افتاده‌ام را بردارد و از اسلام دفاع کند؟ آیا کسی با قبول مسئولیت خطیر جهاد در راه خدا برای مبارزه با ناکثین زمان قدم برمی‌دارد؟
 
البته من امیدوارم و به این امید که اسلام را به پیروزی برسانیم قدم برمی‌دارم، ولی قبل از رفتن پدرم، خوشحال و سرمست باش که توانستی در دامن پرمهرت فرزندی بپروری که توانست اسلام را به اندازه‌ی توانائی خود یاری کند و از شهادتم دلگیر نباش و ماتم نگیر، زیرا گریه‌ی شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام می‌شود.
 
مادرم می‌دانم که بعد از من چه حالی داری و در همین حالت فاطمه را به خاطر داشته باش و صبر و استقامت را در مقابل کلیه‌ی مصائب و مشکلات پیشه‌ی خود ساز. دلم می‌خواهد که هر چه در وصیتم هست انجام دهید و هیچ ناراحت و غمگین نشوی که دشمنان اسلام خوشحال می‌شوند.
 
خدایا! زمانی که از خانه و کاشانه بریدم، به نزد تو آمدم به امید این‌که شهید شوم؛ مردم مرا تعریف کنند، بلکه به امید جهاد در راه تو بودم.
 
از عرش صدای «رَبَّنَا» می‌آید، آوای خوش «خدا، خدا» می‌آید؛ فریاد کردند که در‌های بهشت مهمان خدا از کربلا می‌آید.
 
امام را دعا کنید و او را تنها نگذارید.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

به امیدی پیروزی اسلام قدم بر میدارم

به امیدی پیروزی اسلام قدم بر میدارم بیشتر بخوانید »

به معنای واقعی پاسدار انقلاب اسلامی باشید

به معنای واقعی پاسدار انقلاب اسلامی باشید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر،  بیست و نهم شهریور ۱۳۴۶ در شهرســتان بوشــهر به دنیا آمد. پدرش عباس و مادرش نسا نام داشـت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. شانزدهم مهر ۱۳۶۶ در خلیج فارس هنگام درگیری با نیرو‌های آمریکایی به شهادت رسید.
متن وصیت نامه:
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
 
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، و با درود به شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی، و با درود به رزمندگان غیور و جان بر کف و همیشه در صحنه.
 
باری خداوند زمانی انسان را می‌آفریند و زمانی آن را پس می‌گیرد؛ و حال اگر انسان در جایی قرار گیرد که بتواند به عنوان سرباز امام زمان خدمت کند، باید تمام شرایط حزب اللهی بودن را داشته باشد، و یاری از رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی را وظیفه‌ی خود بداند.
 
با نام الله وصیت نامه‌ی خود را آغاز می‌کنم.
 
بسم رب الشهداء و الصدیقین
 
با درود به رهبر سازش ناپذیر انقلاب اسلامی، این پیر مجاهد، اسوه‌ی تقوا، مرجع تقلید شیعیان.
 
خدایا، هزار بار تو را سپاس که این منّت را بر ما گذاشتی و ما را پاسدار اسلام نمودی.
 
خدایا، هزاران بار تو را سپاس که این سعادت را نصیب ما نمودی و اسلام را توسط امام به ما ارزانی داشتی.
 
بارپروردگارا، تو خود خوب می‌دانی که آن گونه که امام و اسلام می‌خواست پاسدار خوبی نبودم؛ و‌ای بسا خیانت‌هایی که به این لباس مقدس نمودم و باعث پایمال گردانیدن خون عزیزان از دست رفته مان گردیدم که در همین لباس، به عشق امام حسین (ع)، به دیدار الله شتافتند. امیدوارم با ریختن خون خویش در پهن دشت اسلامی، خداوند تبارک و تعالی گناهانم را ببخشد.
 
برادران پاسدار، بسیج، جهاد،‌ای عزیزان، بدانید که امروز بیش از پیش مسئولیت‌ها سنگین هست. امروز محرومان جنوب لبنان، مسلمانان مظلوم فلسطین، گرسنگان محروم آفریقا همه چشم انتظار شما هستند. شما امروز به معنای واقعی کلمه، پاسدار انقلاب اسلامی نه در ایران، بلکه در جهانید و از سربازان امام زمان (عج) می‌باشید.
 
پدر و مادر بزرگوارم، خداوند به شما صبر بدهد. چه بسیار زحمات زیادی که برایم کشیدید. ولی خود خوب می‌دانم که نتوانستم وظیفه‌ی فرزندی را در حقتان ادا کنم. شاید با ریختن خونم بتوانم زحمات شما را جبران کنم. باشد تا ان شاء الله، نزد «فاطمه‌ی زهرا» (س) و «سید الشهدا» (ع) سربلند و سرافراز باشید.
 
عزیزانی که امروز در سنگر مقدس تبلیغات به فعالیت مشغول‌اند، بدانند که وظیفه شان لحظه به لحظه مشکل‌تر می‌گردد. شما امروز باید چهره‌ی حقیقی اسلام را نشان دهید.
 
امت حزب الله اطاعت از امام، حضور در صحنه و حفظ وحدت را هرگز فراموش نکنند.
 
اما توصیه‌ی من به مسئولین در تمامی کار‌ها این هست که تقوا را پیشه خود سازند و طوری با مردم رفتار کنند که به گفته‌ی امام، ما خدمتکار این ملتیم؛ چون که هرچه داریم از این مردم داریم. حواستان را جمع کنید که لحظه‌ای غفلت، خیانتی بس بزرگ به خون شهدا از صدر اسلام تاکنون می‌باشد.
 
برادران و خواهران دانش آموز، اگر می‌خواهید مستضعفین را زودتر از زیر بار یوغ مستکبرین آزاد سازید، اوّل تقوا و تزکیه‌ی نفس، و بعد تحصیل علوم بر شما واجب هست.
 
در خاتمه خانواده‌ی گرامی، چون کوه استوار و مقاوم باشید و عزاداری را برای سیدالشهدا، مظلوم کربلا، آقا امام حسین (ع) و برای شهید مظلوم زمان، «بهشتی» و دیگر عزیزان برپا کنید؛ و در دعا‌ها و نماز‌های تان از خدا بخواهید که امام را نگه دارد؛ و تو پدر بزرگوارم، امیدوارم مرا ببخشی و از من ناراحت نباشی. چون روح مرا آزار می‌دهد. می‌دانم که وظیفه‌ی فرزندی را ادا نکردم و حال می‌دانم که وقتش گذشته هست. ولی امیدوارم که به پدری خود مرا ببخشی و حلال کنی؛ و شما خواهران و برادرانم، اگر از من ناراحت هستید به خواهری و برادری خود مرا ببخشید و حلال کنید؛ و به پدر و مادرم توصیه کنید که اگر خواستند بر سر قبر من فاتحه بخوانند، اوّل برای تمام شهیدان فاتحه بخوانند، و آخر از همه برای من؛ و در آخر از تمام دوستان و آشنایان و اقوام برای من حلالیت بطلبید.
 
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و سلام بر شهیدان گلگون کفن ایران که با خون خود اسلام را به مرحله‌ی اصلی رساندند.
 
خداحافظ و نگهدار شما
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

به معنای واقعی پاسدار انقلاب اسلامی باشید

به معنای واقعی پاسدار انقلاب اسلامی باشید بیشتر بخوانید »

پس از شهادتم راه اسلام و قرآن را ادامه دهید

پس از شهادتم راه اسلام و قرآن را ادامه دهید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید جمشید جوکار بيستم آذر ۱۳۴۰ در روستاي محمود احمدي از توابع شهرستان تنگستان به دنيا آمد. پدرش محمد، راننده بود و مادرش فاطمه)فوت ۱۳۶۰ ( نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و سوم تير ۱۳۶۱ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسيد. مزارش در بهشت صادق شهرستان بوشهر واقع هست.

متن وصیت نامه شهید

انا لله و انا الیه راجعون

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و شهدای راه حق و آزادی، وصیت‌نامه خود را شروع می‌نمایم.

این جانب جمشید جوکار، دارنده شماره شناسنامه ۴۰۴ از بوشهر، فرزند محمدجعفر جوکار می‌باشم.
ای پدر و مادر عزیز و تمام امت اسلام، چیزی که مرا جذب کرد، شهادت برادران زیادی از رفقایم بود که مرا منقلب کرد. آیین و راهی که من در پیش گرفتم، راهی جز راه امام حسین(ع) نیست. مگر من از باهنر و رجایی و بهشتی و دیگر شهدای اسلام برترم؟ آیا ارزشم به اندازه آن‌ها نیست؟

امت قهرمان ایران و ای خانواده من، بعد از شهادتم گریه و زاری به راه نیندازید. امیدوارم همانند من باشید و راه امام، که همان راه اسلام و راه خدا و قرآن هست، پیشه خود کنید. مرا در قبرستان شهدا به خاک بسپارید.

ضمناً مقدار پولی که در بانک دارم به صرف امور خیریه برسانید. موتور سیکلتی که دارم بفروشید و پولش را به جبهه جنگ بفرستید. اما حتماً بعد از شهادت من و دیگر یارانم، ان‌شاءالله که جنگ دیگر تمام بشود.

به کلیه دوستان و آشنایان سلام می‌رسانم.

خدا حافظ شما باشد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پس از شهادتم راه اسلام و قرآن را ادامه دهید

پس از شهادتم راه اسلام و قرآن را ادامه دهید بیشتر بخوانید »

برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) گریه کنید

برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) گریه کنید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید خسرو بهادر نوزدهم شهریور ۱۳۴۵ در روستای قباکلکی از توابع شهرستان تنگستان به دنیا آمد. پدرش جعفر، کارگر صنایع دریایی بود و مادرش شیرین نام داشت. دانشآموز سوم راهنمایی بود. از سوی بســیج در جبهه حضور یافت. چهــارم خرداد،۱۳۶۱ در کوشک بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

متن وصیت نامه شهید
 
قاتلوا فی سبیل‌الله الذین یقاتلونکم (با آنان‌که با شما می‌جنگند، بجنگید).
 
با سلامی گرم به رهبر عالیقدرمان امام امت و با سلامی دیگر به رزمندگان جبهه حق علیه باطل و به امید هر چه زودتر پیروزی حق علیه باطل، وصیت‌نامه خود را شروع می‌کنم.
 
سلام پدر، مادر، برادران و خواهرانم. امیدوارم حال شما مثل فرزندتان خسرو خوب و سالم باشد. آمین یا کریم.
 
پدر و مادر عزیز، من اکنون در جبهه هستم و با صدامیان می‌جنگیم. اگر خداوند شهادت را نصیب من کرد و از گناهانم گذشت، برای فرزند خود گریه نکنید و روح او را شاد کنید. از شما خواهش می‌کنم به جان امام امت خمینی بت‌شکن برای من گریه نکنید. مردم را شاد کنید و مردم را به گریه نیندازید. هر وقت خواستید گریه کنید، برای امام حسین (ع) و برای ظهور امام مهدی (عج) گریه کنید که امید تمام ملت ایران هست.
 
از شما پدر، مادر، برادران و خواهرانم می‌خواهم همیشه به یاد مجروحان جنگ و یتیمان باشید و با آنها همدردی کنید.
 
مادرجان! از تو خیلی متشکرم که مرا تحویل اسلام دادی و برای بزرگ کردنم شب‌ها بیداری کشیدی. اکنون که نتوانستم زحمت‌های تو را جبران کنم، بسیار شرمنده هستم. مادرجان! لحظه موعود رسیده هست. من دیگر فرزند تو نیستم، فرزند اسلامم. من سرباز امام مهدی (عج) هستم. خداحافظ همگی؛ و‌ای پدرجان! از تو هم بسیار متشکرم که در روز‌های گرم تابستان سنگ را بر پشت خود حمل می‌کردی تا برای ما نان بیاوری و ما را بزرگ کنی. پدرجان! مرا به بزرگی خودت ببخش.‌ای برادرانم! من تا به حال هیچ ناراحتی از شما ندیده‌ام. از شما هم متشکرم که مرا تربیت کردید.‌ای خواهرانم! من در ایام کودکی شما را ناراحت کردم و شما برای من زحمت کشیدید. امیدوارم مرا ببخشید. امیدوارم هر کس از من ناراحتی دیده هست، مرا ببخشد. برای همه شما آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
 
مادرجان! امیدوارم برادرانم را حسین‌وار و خواهرانم را زینب‌وار بزرگ کنی. اگر برادرانم خواستند به جبهه بیایند، آنها را بفرستید که راهشان شناخته شده هست. دیگر مزاحم وقت شما نمی‌شوم. با همگی خداحافظی می‌کنم. خدا نگهدار.
 
پدر و مادر جان و دوستان من، این دعا را فراموش نکنید:
خدایا خدایا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.
از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.
امام را تنها نگذارید.
 
خدا نگهدار.
 
عملیات بیت‌المقدس
 
۱۲/۲/۶۱
 
انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) گریه کنید

برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) گریه کنید بیشتر بخوانید »

وقتی افراطی‌ها به شهید چمران تهمت زدند!

وقتی افراطی‌ها به شهید چمران تهمت زدند!



مهدی چمران در مراسم رونمایی از کتاب «بچه‌های نامنظم منظم» به ذکر خاطره‌ای از شهید مصطفی چمران پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آئین رونمایی از کتاب «بچه‌های نامنظم منظم»؛ روایت ۲۰ نفر از مسئولان ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران پیش از ظهر امروز چهارشنبه ۱۲ شهریور با حضور مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران، سردار مهدی امیریان مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، یحیی نیازی منتقد، عباس حیدری‌مقدم نویسنده کتاب و جمعی از اعضای ستاد جنگ‌های نامنظم و اهالی رسانه در سالن قصرشیرین موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.

در ابتدای این مراسم سردار امیریان مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: در تاریخ دفاع مقدس قله‌ها، اتفاقات و مواردی وجود دارد که قابل الگوگیری است. ما در دفاع مقدس به معرفی افراد و شخصیت‌ها بیشتر پرداخته‌ایم و از عملکردها و اقدامات مغفول مانده‌ایم لذا اقشاری در دفاع مقدس وجود داشته‌اند که به آنها پرداخته نشده است و باید به آن‌ها بپردازیم.

وی موضوع ستاد جنگ‌های نامنظم و حضور شهید چمران را بخش مهمی از دفاع مقدس دانست و گفت: من متولد سال ۱۳۵۸ هستم و جنگ را ندیده‌ام؛ اولین‌بار در یادمان شهید چمران روایت‌های راویان را مشاهده کرده‌ام و علاقه‌مند شدیم لذا یک روایت از دفاع مقدس می‌تواند مسیر زندگی افراد را تغییر دهد.

وقتی بعد از آزادسازی پاوه افراطی‌ها به شهید چمران تهمت زدند

مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با تأکید براینکه جنس رفتار رزمندگان دوران دفاع مقدس عملکردی بوده است، ادامه داد: مجموعه این کتاب‌ها و خرده‌روایت‌ها خیلی اوقات مسیر جوان‌ها را تغییر می‌دهد و منجر به رویش‌هایی میان جوانان می‌شود. ما موظفیم برای تاریخ و نسل‌های بعد کار کنیم و با این اقدامات است که جوانان الگو می‌گیرند و رویش‌های انقلاب صورت می‌گیرد.

وی تولید حداکثری آثار دفاع مقدس با محوریت متن و محتوای فاخر را اولویت اقدامات این موزه دانست و گفت: اگر می‌خواهیم برای دانش‌آموزان و دانشجویان حرف داشته باشیم، راهی جز تولید محتوا از طریق کتاب نداریم و در موزه این موارد را در اولویت قرار داده‌ایم.

ستاد جنگ‌های نامنظم در ابتدا چنین نامی نداشت

در ادامه مراسم مهدی چمران گفت: ستاد جنگ‌های نامنظم در ابتدا چنین نامی نداشت؛ بلکه متشکل از تعدادی افراد داوطلب بود که در جبهه‌ها شرکت کرده بودند و در شرایط خاصی شکل گرفت که اگر شکل نمی‌گرفت شاید سرنوشت جنگ طور دیگری بود.

وی ادامه داد: این ستاد در شرایطی شکل گرفت که ارتش در شرایط مناسبی نبود و سپاه هنوز شکل نگرفته بود. در چنین شرایطی رژیم بعثی عراق به ما حمله کرد و نفوذی‌ها زیادی بودند و مسائل را بازگو می‌کردند. در روزهای نخست جنگ شهید چمران نمی‌خواست به جبهه برود، چون سابقه کردستان را داشت و به پاوه رفته بود که بعد از یک مبارزه ۷۲ ساعته که با کمک فرمان امام خمینی (ره) توانست منجر به آزادسازی پاوه شود، با تهمت‌های گروه‌های چپ و دیگر افراطیون روبه‌رو شد.

وقتی بعد از آزادسازی پاوه افراطی‌ها به شهید چمران تهمت زدند

چمران به ذکر خاطره‌ای پرداخت و گفت: یک روز بعد از ظهر بود که خانمی از اهواز زنگ زد، و گفت، «هم‌اکنون ارتش بعثی عراق میدان آهنی اهواز را زد»؛ او گریه می‌کرد و می‌گفت، «هواپیماهای عراق مانند کلاغ در شهر پرواز می‌کنند» و آنجا بود که دکتر با او صحبت کرد و تصمیم گرفت به اهواز برود.

وی افزود: ستاد جنگ‌های نامنظم با حضور و همراهی آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) که در اولین دیدار با شهید چمران به اهواز رفتند، شکل گرفت؛ این ستاد، کارش را در یک دوران وانفسا شروع کرد؛ دورانی که هیچ‌کس به هیچ‌کس نبود.

حدود ۵۰۰ عنوان کتاب تاریخ شفاهی داریم

در ادامه سردار عباس بایرامی رئیس سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس گفت: حدود ۵۰۰ عنوان کتاب تاریخ شفاهی داریم و ۴۰ هزار عنوان کتاب دفاع مقدسی داریم و اگر به پنج میلیون هم برسد باز هم کم است و خیلی عقب هستیم. امیدوارم رزمندگان خاطرات خودنوشت خودشان را به دست ما برسانند. البته یک بانک سوژه درباره دفاع مقدس ایجاد کردیم.

عباس حیدری مقدم که کتاب «بچه‌های نامنظم منظم» به کوشش وی گردآوری شده است نیز در این مراسم گفت: بعضی از روایت‌ها در این کتاب دست اول هستند. جنگ فقط، تفنگ نبوده بلکه نقش مغزهای متفکر نیز در جنگ بسیار مؤثر بوده است.

در ادامه یحیی نیازی منتقد ادبیات پایداری گفت: شهید چمران مدیریت اقتضایی را در آن زمان به خوبی در جنگ پیاده کرد و در مدیریت لحظه‌ها عملکرد مطلوبی داشت. در روایت‌های کتاب تقابل اندیشه‌ها را می‌بینیم به ویژه در زمان فرماندهی بنی‌صدر بر کل قوا این کتاب ایجاد تفکر و پرسش می‌کند و روایت جمعی به روشن شدن زوایا کمک کرده است. این کتاب جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را به فرماندهی مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) و شهید دکتر مصطفی چمران تا زمان ادغام این ستاد پس از شهادت دکتر چمران روایت می‌کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی افراطی‌ها به شهید چمران تهمت زدند!

وقتی افراطی‌ها به شهید چمران تهمت زدند! بیشتر بخوانید »