جبهه

سردار سلیمانی در محاصره حلقه عشق رزمندگان فاطمیون+ فیلم

بشارت شهید سلیمانی به رزمندگان لشکر فاطمیون + فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، فاطمیون در نزدیک به ۹ سال جنگ سوریه به عنوان یکی از یگان‌های خط شکن و حماسه آفرین به دفاع از مردم جنگ زده سوریه و حرم‌های اهل بیت (ع) پرداختند. آنان با سازمان دهی منظم و تشکیلاتی منسجم در نبرد با تروریست‌های تکفیری خوش درخشیدند و البته شهدای زیادی را در این راه تقدیم اسلام کردند. فاطمیون که از یک جمع ۲۲ نفره و از اعضای قدیمی سپاه محمد تشکیل شده، در روز‌های تجاوز شوروی به افغانستان هم مقابل آن متجاوزان ایستادگی می‌کرد.

سردار سلیمانی در محاصره حلقه عشق رزمندگان فاطمیون+ فیلم

آنان با شروع جنگ سوریه داوطلب حضور در این جبهه شدند و درخواست خود مبنی بر اعضای نیرو به سوریه را با حاج قاسم سلیمانی مطرح کردند که با موافقت وی همراه شد. ارتباط رزمندگان فاطمیون با سردار سلیمانی تنها به رابطه فرمانده و سرباز محدود نمی‌شد و علاقه قلبی بین هر دو طرف وجود داشت. در عین حال سردار سلیمانی ضمن آشنایی به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های این لشکر مسوولیت‌های مهمی را در انجام عملیات و تثبیت مواضع به آنان واگذار کرده بود.

او در صحبت‌های خود بار‌ها به تمجید و تعریف از رزمندگان فاطمیون پرداخته بود و در صحنه‌های مختلف جنگ، بین نیرو‌ها حاضر می‌شد و به دیدار خانواده‌های شهدا و جانبازانشان می‌رفت.

شهید سلیمانی در بخشی از سخنان خود درباره فاطمیون گفته بود: «امروز شاید قدر عمل شما خیلی فهمیده نشود، اما تاریخ آینده و سال‌های بعد همه می‌دانند چه کار بزرگی برای خدمت به بشریت و خدمت به انسانیت انجام دادید. اینکه شما این بیابان‌ها را در هم نوردیدید و موفق شدید تا داعش را در این شهر شکست بدهید، از کار‌های بزرگ و نادر شما بود.»

وی در جای دیگری گفته بود: «مجاهدت‌های رزمندگان فاطمیون خاک مظلومیت را از چهره‌ی افغانستانی‌ها زدود. مجاهدت‌های رزمندگان فاطمیون هم در جبهه‌های نبرد خیلی اثرگذار است هم تأثیرات فراتری داشت. فاطمیون منشا تحول در جامعه‌ی ما هم شدند.»

در ادامه فیلمی از حضور سردار سلیمانی در بین رزمندگان فاطمیون در خط مقم نبرد با داعش در سوریه را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

بشارت شهید سلیمانی به رزمندگان لشکر فاطمیون + فیلم بیشتر بخوانید »

مادر شهید «حجت الله ملاآقایی» آسمانی شد

مادر شهید «حجت الله ملاآقایی» آسمانی شد


مادر شهید «حجت الله ملاآقایی» آسمانی شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار دفاع‌پرس از تهران، حاجیه صفورا افتخاری مادر شهید «حجت الله ملاآقایی» پس از سال‌ها تحمل رنج دوری، به علت کهولت سن و بیماری در سن ۸۶ سالگی به فرزند شهیدش پیوست.

پیکر این مادر شهید، امروز در بهشت زهرا تشییع و در قطعه صالحین قطعه ۲۵  خاکسپاری شد.

«حجت الله ملاآقایی» بیست و هشتم بهمن ۱۳۳۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش مردان، جهادگر بود و مادرش، صفورا نام داشت. تا دانشجوی کاردانی در رشته برق درس خواند. جهادگر بود. سال۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت. دوم آذر ۱۳۶۶، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

انتهای پیام/



منبع خبر

مادر شهید «حجت الله ملاآقایی» آسمانی شد بیشتر بخوانید »

مادر شهید «رجبی» آسمانی شد

مادر شهید «رجبی» آسمانی شد


مادر شهید «رجبی» آسمانی شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مادر شهید «امیر رجبی» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

پیکر ‌این مادر شهید روز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ساعت۱۰صبح در قطعه ۲۵ بهشت زهرا (س) تشییع و خاکسپاری می‌شود.

شهید «امیر رجبی» دهم دی ۱۳۴۲، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش حسن، دست فروش بود و مادرش، فخری نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سرباز ارتش بود. سال۱۳۶۲ ازدواج کرد. به عنوان ارتش در جبهه حضور یافت. ششم اسفند ۱۳۶۲، با سمت راننده در شرق بصره عراق بر اثر اصابت گلوله توپ شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

فرازی از وصیت شهید

پدر و مادر عزيزم! مى‌خواهم كه اصلاً براى من اشك نريزيد. مادر! مادرهاى شهدا را واقعاً ببين؛ اين صبر و استقامت را. برای رفتن به جبهه، كسى مرا مجبور نكرده و من عاشقانه به عشق الله رفتم و از شما می خواهم كه شيرت را براى من حلال كنى كه من با خيال راحت به پيش الله بروم. مادر! چه خوش است شربت شيرين شهادت. مادرم! اين را بدان، اين درجه نصيب هر كسى نمى‌شود و افتخار كن كه نصيب من شد.

انتهای پیام/



منبع خبر

مادر شهید «رجبی» آسمانی شد بیشتر بخوانید »

حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبهه

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت


حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبههبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سیمیندخت وحیدی» نویسنده و شاعر اهل جهرم است که در سال‌های دفاع مقدس نیز در جبهه‌های نبرد حضور یافت و با قرائت اشعار شورانگیز در بین رزمندگان به آنان روحیه می‌داد. او در خاطره‌ای از آن دوران نوشته است:

همیشه دوست داشتم کنار رزمندگان باشم. اوایل جنگ بود. یک بار رفتیم خرمشهر، خرمشهر بود و خانه‌های خراب و آن طرف آب عراقی‌ها.

من و خانم کاشانی، آقای سبزواری، آقای بیگی، آقای اسرافیلی، و آقایان سراج، امین پور، سید حسن حسینی و اوستا رفتیم کوت شیخ. آنجا کانال‌هایی کنده بودند. از کانال رد شدیم. ما را بردند به یک خانه و تأکید کردند که از پله‌های خانه بالا نرویم، چون در این صورت دیده می‌شویم. فقط اجازه داریم داخل خانه را نگاه کنیم. خانم کاشانی از پله‌ها بالا رفت طبقه‌ دوم را نگاه کرد. به محض اینکه پایین آمد آن خانه را با آرپی‌جی زدند. بعد مسوولان آمدند اعتراض کردند که تأکید کردیم که بالا نروید دشمن می‌بیند، چرا گوش نکردید. بعد از آن سریع از آن منطقه خارج شدیم. از همان کانال رد شدیم سوار مینی بوس شدیم برگشتیم خرمشهر. تا شب هم خرمشهر بودیم و شب شعر گذاشتیم، شعر خواندیم. هر کس یک شعر خواند. نوحه خواندند و برنامه دو سه ساعتی طول کشید.

خیلی دلم می‌خواست کنار بچه‌هایی که در حال دفاع از شهر و مبارزه با دشمن بعثی بودند، بروم؛ برای همین تصمیم خودم را گرفتم و رفتم جلو. خیلی تاکید کردند که جلو نروم، اما من اعتنایی نکردم و رفتم. اصلا اراده‌ عجیبی پیدا کرده بودم و متوجه نبودم که دشمن در حال تیراندازی است. جوان‌ها را که دیدم دورم جمع شده‌اند و گفتند شما مثل مادر ما هستی. وقتی می‌گفتند مادر با آمدنت به ما روحیه دادی، با دیدنت یاد مادر خودمان افتادیم از اینکه آنجا بودم و جوانان روحیه گرفتند خوشحال بودم و جوان‌ها هم اصلا فکر نمی‌کردند کسی هم سن و سال من بتواند بین رزمندگان برود. حضور زنی به سن و سال من در خط مقدم برایشان خیلی عجیب بود. وقتی هم شروع کردم به شعر خواندن بیشتر روحیه گرفتند. من پشت سنگر بودم، ردیف خاکریز‌ها مشخص بود و در سنگر حفره‌ای بود که ما راحت از داخل آن دشمن را می‌دیدیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت بیشتر بخوانید »

حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبهه

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت


حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبههبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سیمیندخت وحیدی» نویسنده و شاعر اهل جهرم است که در سال‌های دفاع مقدس نیز در جبهه‌های نبرد حضور یافت و با قرائت اشعار شورانگیز در بین رزمندگان به آنان روحیه می‌داد. او در خاطره‌ای از آن دوران نوشته است:

همیشه دوست داشتم کنار رزمندگان باشم. اوایل جنگ بود. یک بار رفتیم خرمشهر، خرمشهر بود و خانه‌های خراب و آن طرف آب عراقی‌ها.

من و خانم کاشانی، آقای سبزواری، آقای بیگی، آقای اسرافیلی، و آقایان سراج، امین پور، سید حسن حسینی و اوستا رفتیم کوت شیخ. آنجا کانال‌هایی کنده بودند. از کانال رد شدیم. ما را بردند به یک خانه و تأکید کردند که از پله‌های خانه بالا نرویم، چون در این صورت دیده می‌شویم. فقط اجازه داریم داخل خانه را نگاه کنیم. خانم کاشانی از پله‌ها بالا رفت طبقه‌ دوم را نگاه کرد. به محض اینکه پایین آمد آن خانه را با آرپی‌جی زدند. بعد مسوولان آمدند اعتراض کردند که تأکید کردیم که بالا نروید دشمن می‌بیند، چرا گوش نکردید. بعد از آن سریع از آن منطقه خارج شدیم. از همان کانال رد شدیم سوار مینی بوس شدیم برگشتیم خرمشهر. تا شب هم خرمشهر بودیم و شب شعر گذاشتیم، شعر خواندیم. هر کس یک شعر خواند. نوحه خواندند و برنامه دو سه ساعتی طول کشید.

خیلی دلم می‌خواست کنار بچه‌هایی که در حال دفاع از شهر و مبارزه با دشمن بعثی بودند، بروم؛ برای همین تصمیم خودم را گرفتم و رفتم جلو. خیلی تاکید کردند که جلو نروم، اما من اعتنایی نکردم و رفتم. اصلا اراده‌ عجیبی پیدا کرده بودم و متوجه نبودم که دشمن در حال تیراندازی است. جوان‌ها را که دیدم دورم جمع شده‌اند و گفتند شما مثل مادر ما هستی. وقتی می‌گفتند مادر با آمدنت به ما روحیه دادی، با دیدنت یاد مادر خودمان افتادیم از اینکه آنجا بودم و جوانان روحیه گرفتند خوشحال بودم و جوان‌ها هم اصلا فکر نمی‌کردند کسی هم سن و سال من بتواند بین رزمندگان برود. حضور زنی به سن و سال من در خط مقدم برایشان خیلی عجیب بود. وقتی هم شروع کردم به شعر خواندن بیشتر روحیه گرفتند. من پشت سنگر بودم، ردیف خاکریز‌ها مشخص بود و در سنگر حفره‌ای بود که ما راحت از داخل آن دشمن را می‌دیدیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت بیشتر بخوانید »