جبهه

عرصه فداکاری محدود به جبهه و جنگ نیست

عرصه فداکاری محدود به جبهه و جنگ نیست


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، امیر سرلشکر «سیدعبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش در مراسم سالروز اعطای نشان فداکاری فرماندهی معظم کل قوا به ارتش و یادواره ۱۱۸۴ شهید دانش آموخته دانشگاه افسری امام علی (ع) که عصر امروز (شنبه) در این دانشگاه برگزار شد، اظهار داشت: سالروز اعطای پرچم و نشان فداکاری به دانشگاه افسری امام علی (ع) را خدمت همه خانواده محترم شهدا تبریک و تهنیت می‌کنم.

امیر سرلشکر موسوی ادامه داد: فداکاری صفتی است که در همه جوامع و فرهنگ‌ها در طول تاریخ و پهنه جغرافیا به عنوان یک ویژگی برجسته و مورد تحسین شناخته شده است.

فرمانده کل ارتش افزود: انسان‌های فداکاری کسانی هستند که جان، مال، آسایش و زندگی خود را برای ارزش‌های والا، همنوعان، ملت و ناموس ملت فدا می‌کنند.

وی گفت: برجسته‌ترین فداکاران، آن عزیزانی هستند که جان خود را برای دیگران فدا کرده و فدا می‌کنند و این دانشگاه افتخار دارد که ۱۱۸۴ شهید از این غافله در دامان پر برکت خود پرورش داده است؛ به همین افتخار، فرمانده معظم کل قوا پرچم و نشان فداکاری را به این دانشگاه اعطا کرده اند.

امیر سرلشکر موسوی با تاکید بر اینکه فداکاری منحصر به بزل جان نیست، گفت: آنانی در راه ارزش‌ها جنگیدند و به افتخار جانبازی نائل گردیدند و آنانی که در زندان‌های مخوف بعثی عزت ایران را حفظ کردند پرچمداران فداکاری هستند.

فرمانده کل ارتش افزود: رزمندگانی که در جبهه‌های نبرد سلاح در دست در مقابل دشمنان این آب و خاک ایستادند و فرماندهانی که جان، عمر علم، هنر، تجربه و سلامتی خود را برای ایستادگی، دفاع و پیروزی تقدیم کردند صاحبان نشان فداکاری هستند.

وی اضافه کرد: اگرچه میدان اصلی فداکاری جبهه و جنگ است، اما فداکاری محدود به جبهه و جنگ نیست؛ هر جا نیار باشد برای منظور و هدفی بالاتر، هم نوع و مردم خود از خود و داشته‌های خود بگذریم فداکاری است.

سرلشکر موسوی افزود: آن جوانان برومند و مردان بزرگی که از همه راه‌های ادامه زندگی راه سربازی را انتخاب کردند و از شهر، دیار، خانه و خانواده و نزدیکان خود را گذشتند و در مرزها، آسمان‌ها و فراز قله‌ها از کیان کشور حراست می‌کنند جزو فداکارانه هستند که در قلب‌های شجاع و صبور آنها نشان فداکاری موج می‌زند.

وی یادآور شد: خانواده‌های صبور، فهیم و کم نظیر این عزیزان که با درک عمیق از جایگاه مردان خود جای خالی آنها و دوری آنها را تحمل می‌کنند و بار سنگین زندگی را به تنهایی به دوش می‌کشند و با بردباری رنج دوری از خانواده و نزدیکان را برای همراهی با مردان خود به جان خریدند ستاره‌های درخشان فداکاری هستند.

سرلشکر موسوی خاطرنشان کرد: اعطای نشان فداکاری به علاوه بر پاسداشت ایثارگری‌ها و رشادت‌های این عزیزان است یادآور این است هر کس به این راه قدم م گذرد و به این لباس ملبس می‌شود به صف عشاق فداکاری پیوسته است.

انتهای پیام/ ۲۷۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عرصه فداکاری محدود به جبهه و جنگ نیست بیشتر بخوانید »

دیدار با خانواده اولین شهید دوران دفاع مقدس سراوان

دیدار با خانواده اولین شهید دوران دفاع مقدس سراوان


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از زاهدان، حجت‌الاسلام‌ «مجتبی بامری» امام‌ جمعه سراوان در دیدار با خانواده شهید «محمد صالح نصرت‌زهی» اولین شهید دفاع مقدس شهرستان بیان کرد: ما باید قدردان شهدا باشیم به خصوص شهدایی که به صورت داوطلبانه عازم جبهه و جنگ شدند تا از کیان کشور دفاع کنند.

وی افزود: شهدای بسیجی که از این منطقه برای زنده نگه‌داشتن دین و شریعت خدای‌متعال رهسپار جبهه شدند، باید برجسته شوند.

امام‌جمعه سراوان ادامه داد: انقلاب اسلامی مربوط به قشر و مذهب خاصی نیست، شهدا به عشق امام راحل (ره) و انقلاب عازم جبهه شدند که می‌طلبد ترویج‌گر فرهنگ ایثار و شهادت باشیم.

لازم به ذکر است در ادامه با خانواده شهید «حمزه معینی» از شهدای بسیجی طرح امنیت نیز دیدار و با اهدای لوح سپاس و کارت هدیه از بردباری و شکیبایی خانواده معظم شهید قدردانی شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دیدار با خانواده اولین شهید دوران دفاع مقدس سراوان بیشتر بخوانید »

وقتی رزمنده‌ها در سنگر بی پرده از رهبر انقلاب سوال می‌پرسند+فیلم

نشست‌های صمیمی رهبر معظم انقلاب با رزمندگان در دل جنگ+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حضور روحانیت در جمع رزمندگان لشکر‌ها و یگان‌ها مایه دلگرمی و امید بود. رزمنده‌هایی که در شرایط سخت و دشوار جنگ در میدان‌های نبرد مشغول دفاع از کشور بودند و در جنگی نابرابر با دشمن بعثی با بذل جان مقاومت را با ادبیاتی نو مشق می‌کردند این همراهی روحانیت به نوعی تائیدی بر عملکرد آنان و دلگرمی برای حضور در این میدان بود.

بار‌ها روحانیونی که در جبهه حضور پیدا کردند، از رهبر معظم انقلاب اسلامی تا ائمه جمعه به جایگاه جهاد و بر تن کردن لباس مجاهدت اشاره داشته و آن را فیضی عظیم می‌دانستند که تنها انسان‌های بزرگ توان قدم گذاشتن در آن را داشتند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی که در آن زمان ریاست جمهور کشور بودند بار‌ها در میدان جبهه و در میان لشکر‌ها حاضر شدند و به سخنرانی در میان رزمندگان پرداختند. ایشان در سال ۱۳۶۷ از پادگان انبیا شوشتر محل استقرار نیرو‌های لشکر ۸ نجف آباد بازدید کرده و در میان کادر فرماندهی لشکر سخنرانی کردند.  

ایشان همچنین در ادامه از قسمت‌های مختلف پادگان و توان زرهی لشکر بازدید کردند که فیلمی از آن در آرشیو لشکر ۸ نجف آباد وجود دارد و منتشر شده است که در ادامه آن را می‌بینید.

در بخشی از این دیدار صمیمانه رزمندگان سوالات خود را از رهبر معظم انقلاب می‌پرسند.  

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از صحبت‌های خود در جمع رزمندگان لشکر ۸ نجف آباد می‌گوید: «من اول جنگ در منطقه در جبهه بودم. در اتاق ننشستم تفنگ به دست بگیرم بلکه در زمانی که هنوز سپاه حضور نداشت به جنگ رفتم. از وقتی مسئول شدم امام به ما اجازه نداد حتی در شهر‌های نزدیک به خط حضور پیدا کنیم.»

کد ویدیو

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست‌های صمیمی رهبر معظم انقلاب با رزمندگان در دل جنگ+ فیلم بیشتر بخوانید »

رزمنده‌ها آمدند امام را ببیند، من را دیدند!

خاطره طنز یک روحانی از حضور در جبهه


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌‌پرس، حجت‌الاسلام عبدالله حاجی صادقی؛ نمایندگی ولی‌فقیه در قرارگاه قدس در دوران دفاع مقدس، در کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان خاطره‌ای طنزآمیز از دوران دفاع مقدس پرداخته که به مناسبت سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه معصومه (س) منتشر می‌شود:

در غرب کشور، در یکی از عملیات‌ها (بعد از والفجر ۱۰-سال ۱۳۶۶)، قرار شد حدود هشت‌صد نفراز نیرو‌ها را پیاده از کرمانشاه به تهران برای دیدار حضرت امام ببریم.

وقتی بچه‌ها به همدان رسیدند، چون سپاه سوم قدس در همدان مستقر بود، ما به استقبال آنها رفتیم که شب را مهمان لشکر انصار الحسین (ع) باشند.

نیرو‌ها در یک سوله بزرگ مستقر شدند تا نماز را به جماعت بخوانیم و استراحت کنند که فردا صبح زود دوباره به حرکت خود ادامه دهند.

به من گفته شد: بعد از نماز جماعت، ده دقیقه برای رزمنده‌ها صحبت کنید تا ما غذاشون رو آماده و توزیع کنیم. چون خسته‌اند، اگه شما صحبت نکنید تا السلام علیکم نماز رو بگید، شام نخورده می‌خوابن.

ده دقیقه صحبت من که تمام شد، یک کاغذ آوردند که روی آن نوشته‌شده بود: حاج‌آقا، غذا آماده نیست، صحبت رو ادامه بدید.

بچه‌ها خوشحال شدند؛ فکر کردند در کاغذ نوشته وقت تمام است، صحبت را تمام کنم! دوباره چهار پنج‌دقیقه‌ای صحبت کردم که باز یک کاغذ دیگر دادند که شام آماده نیست.

خستگی و ناراحتی را در چشمان رزمنده‌ها می‌دیدم. از چشمانشان می‌شد فهمید که می‌گویند: ما نیومدیم تو رو ببینیم. فردا می‌خوایم امام رو ببینیم! البته حرمت نگه داشتند.

چند دقیقه دیگر از صحبت‌های من گذشت که کاغذ سوم را هم آوردند. دیدم جمعیت دیگر طاقت نمی‌آورد، گفتم: عزیزان، روی هر سه کاغذ نوشته: حاج‌آقا شام آماده نیست، لطفاً ادامه بدید!

یک بسیجی در جمع بلند شد و گفت: حاج‌آقا، اجازه می‌دید من هم اینجا چیزی بگم؟! گفتم: بفرمایید. گفت: اگه ما شام نخوایم، چی! دست از سر ما بردارید، ما خسته و کوفته‌ایم، بذارید استراحت کنیم.

منبع:

موحد علوی، علیرضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت عبدالله حاجی صادقی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۲۰۴، ۲۰۵

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خاطره طنز یک روحانی از حضور در جبهه بیشتر بخوانید »

شهیدی که سال‌های اخر عمرش به جای راه رفتن پرواز می‌کرد

خصلت‌هایی که پل رسیدن «عباس نورایی» به شهادت شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، برای آنها که خانواده نورایی را می‌شناسند، منصور نورایی شناس‌تر است. مداحی که صدای گرمش سال‌هاست در محافل و منابر بر گوش دل مستمعین می‎نشیند و آنان را به فیض در اعیاد و عزاداری‌ها می‌رساند، اما همین مداح معروف خودش را در سیمای برادری می‎‌بیند که به عنوان «شهید دوران دفاع مقدس» مدال افتخاری بر گردن خانواده نورایی است.

«عباس بیشتر از اینکه حافظ قرآن باشد، عامل به قرآن بود» جمله‌ای است که برادر شهید عباس نورایی در جمع گروهی از اعضای جامعه قرآنی می‌گوید. جامعه قرآنی سال‌هاست به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرآنی هر هفته به دیدار خانواده شهدای قرآنی می‌روند و این هفته مهمان خانه نورایی برادر شهید نورایی شده‌اند تا از زبان این مداح اهل بیت (ع) خاطرات و ویژگی‌های شهید را بشنوند.

همه شهدا سیرت زیبا داشتند. همین حاج آقا حاج رحیمی از رفقای ما از بچه‌های خوب جنگ بود. از مظلومیتش اینکه کسی او را نشناخت و از اول انقلاب در سپاه بود و از نیرو‌های بسیار باتقوا باهوش متواضع مدیر و با اقتداری که جایگاه ویژه‌ای در نیروی قدس داشت. به بچه‌ها می‌گفتم حاج رحیمی اگر شهید نمی‌شد حیف بود. 

** حساب ظالم را کف دستش می‌گذاشت

«من و عباس خیلی باهم رفیق بودیم، اما او حواس جمع‌‎تر بود. از بچگی یک لقمه حرام در دهانش نرفت، روی پاکی لقمه دقت نظر داشت، می‌خواست نان بخرد اول نانوا و شاگردهایش را خوب نگاه می‌کرد بعد نان می‌خرید. از هر لبنیاتی ماست نمی‌خرید. یکی دیگر از ویژگی‌های خوبش دفاع از مظلوم بود که با وجود قدرت بدنی خوبی که داشت محال بود در خیابان ظلمی ببیند و کمک نکند. اگر کسی ظلم می‌کرد تا حسابش را کف دستش نمی‌گذاش ولش نمی‌کرد.

** اجاره عقب افتاده به خاطر کمک به مردم

شغل معلمی حقوق کمی برای او داشت، با این حال بیشتر حقوقش را برای بچه‌های مدرسه خرج می‌کرد. بعد شهادتش متوجه شدم چند ماه اجاره عقب افتاده دارد که خودم تسویه کردم، چون پولی نگه نمی‌داشت و هر فقیری می‌دید مبلغی به او می‌داد. به بچه‌هایی که در درس ضعیف بودند مجانی درس می‌داد و حتی برای تردیس به خانه شان می‌رفت. در عبادت اهل تدبر بود و به جز قرآن که زیاد تلاوت می‎کرد مطالعه هم زیاد داشت. تا روی چیزی تحقیق نمی‌کرد بر آن صحه نمی‌گذاشت و وقتی هم که به باور و یقین می‌رسید دیگر رها نمی‌کرد.

** عباس سال‌های آخر پرواز می‌کرد!

سال‌های آخر زندگی اش دیگر مثل قبل نبود، یک روز که در حال رفتن به مسجد بود به دقت راه رفتنش را نگاه کردم، انگار دیگر روی زمین نبود. چندباری هم به همسرم گفتم عباس انگار پرواز می‌کند. هرکسی را هم می‌دید می‌گفت دعا کنید شهید شوم. از سال ۴۷ که مدرسه حاج آقا مجتهدی می‌رفتیم همش می‌گفت دعا کن شهید شوم. پایین وصیتنامه اش نوشته بود شهید جامانده‌ی گمنام عباس نورایی. جنازه اش ۲۸ سال ماند و وقتی هم که آمد باز همه نتوانستند در تشییع جنازه اش شرکت کنند، چون خودش دوست نداشت خیلی شلوغ شود. اصلا دنبال اینکه مطرح بشود نبود و چیزی جز خدا را نمی‌دید. ایشان حافظ قران نبود، اما به آیه آیه قرآن عمل می‌کرد. به مسائل شرعی مقید بود و همه چیز را مو به مو انجام می‌داد. 

پدرم اهل قران بود و ماه رمضان ۱۰ دور ختم قرآن داشت، مادرم نیز همینطور. مادرم انقدر به قرآن مسلط بود که وقتی قرآن می‌خواندم و غلط بود ایشان اصلاحش می‌کرد و می‌گفت تکرارش کن. معمولا یک ساعت و نیم قبل از نماز صبح مشغول خواندن یا نماز یا دعا می‌شد، از این جهت عباس هم خیلی به مادرم شبیه بود.

** امام با یک جمله پاسخ نویسنده کتاب موهن به مقدسات را داد 

شهدا حقیقتا نظر به وجهه الله کردند. سال ۶۵ تازه از جبهه به تهران رسیده بودم که خواستم بروم خانه، اما دیدم اگر بروم به نماز جمعه نمی‌رسیم، یک راست رفتم نماز جمعه. سه ربعی به نماز مانده بود گفتم یک کتابی هم بخرم که می‌خواهم برگردم جبهه کتابی داشته باشم. کتابی به چشمم خورد به نام آداب زیارت، عنوان کتاب نشان می‌داد کتاب خوب و پر محتوایی است، اما همین که باز کردم متوجه شدم همه مقدسات شیعه را به سخره گرفته است. این کتاب در شرایطی به چاپ رسیده بود در که بچه‌ها به جبهه می‌رفتند. خیلی دلم سوخت و با خودم گفتم این بچه‌ها می‌روند جبهه که بعضی‌ها چنین چیزی بنویسند.

برگشتم جبهه و چند روز بعدش از رادیو صدای امام را شنیدم که در جمع خانواده شهدا می‌گفت «تو چه می‌فهمی که شهید در لحظه شهادت چه می‌بیند، شهید نظر می‌کند به چهره خدا» به حدی خوشحال شدم انگار می‌خواستم بال دراورم، احتمال دادم امام کتاب را خوانده و جواب کتاب را با این یک جمله داده.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خصلت‌هایی که پل رسیدن «عباس نورایی» به شهادت شد بیشتر بخوانید »