تصاویر/ آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات علیه دشمن (۳)
تصاویر آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات علیه دشمن
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تصاویر/ آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات علیه دشمن (۳) بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تصاویر/ آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات علیه دشمن (۳) بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از دفاعپرس از زاهدان، گرامیداشت هفته وحدت روئسای دانشگاه های آزاد اسلامی و پیام نور خاش با جانباز دوران دفاع مقدس مهیب نورزایی نماد وحدت در شهر خاش دیدار و گفتوگو کردند.
«بهناز شهنوازی» سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی واحد خاش در این دیدار وحدت ميان شيعيان و اهل تسنن در ايران را زبانزد توصيف كرد و افزود: شهر خاش در سیستان وبلوچستان از نمونه هاي بارز وحدت در ايران به شمار مي رود و شيعه و سني ديوار به ديوار در كنار هم زندگي مي كنند.
وی در ادامه افزود:جانباز مهیب نورزایی از جانبازان دوران دفاع مقدس خاش اهل تشیع و همسر ایشان اهل تسنن می باشند ،معرفی این اسوه های ایثار و از خودگذشتگی که نمادی است از وحدت بین شیعه و سنی،مشتی محکمی می باشد بر دهان کسانی که تلاش دارند تفرقه اندازی کنند.
در انتهای این دیدار از جانباز دوران دفاع مقدس خاشی و همسر ایشان با اهدای لوح تقدیر بعمل آمد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دیدار جامعه دانشگاهی شهرستان خاش با جانباز دوران دفاع مقدس بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، عملیات والفجر مقدماتی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ با رمز یا الله یا الله یا الله در جبهه میانی فکه و از پنج محور شمال و جنوب رشیده، صفریه و ارتفاعات چرمر و خاک آغاز شد. عملیاتی که قبل از آغاز برای عراق لو رفته بود، اما رزمندگان اسلام در جبهه خودی این را نمیدانستند و به همین دلیل خیلی زود گردانهای حاضر در عملیات در محاصره قرار گرفتند. تیپ ۳۵ امام حسن (ع) و لشکر ۸ نجف از نیروهای عمل کننده این عملیات بودند که پشت جادهی شنی در حد فاصل پاسگاه رشیده تا پاسگاه صفریه قرار داشتند.
در فیلم پیش رو که بهمن ماه سال ۶۱ و در آستانه عملیات والفجر مقدماتی در منطقه زلیجان (جنوب فکه و شمال چزابه) توسط مرحوم محمود اصفهانی ضبط شده، بخشی از تمرینات نیروهای لشکر ۸ نجفاشرف در قالب ستونکشی نیروها نشان داده میشود.
این فیلم، با نمایش حرکت همزمان چند ستون طولانی از نیروها که تقریباً موازی با هم حرکت میکنند، شروع شده و تا دقایق پایانی فیلم نیز به همین صورت ادامه پیدا میکند. تعداد زیاد نیروها و تردد راحت و بدون دغدغۀ آنها، نشان میدهد این رزمندهها راهی محل انجام تمرینهستند.
بیشتر رزمندهها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند، ولی گاهی افراد مسنتر هم دیده میشوند. مثل حوالی دقیقه ۸ که دوربین اصفهانی روی چهره پیرمردی متمرکز شده و لحظاتی بعد شوخطبعی همیشگی اصفهانی گل کرده و خطاب به او میگوید: «زنده باد پیرِ بزرگ!»
اصفهانی همچنین در برخی دقایق از نیروها میخواهد شعار دهند، ولی انگار صدایش به گوش آنها نمیرسد و فقط روی فیلم ضبط شده یا نیروها به هر دلیلی، تمایلی به دادن شعار ندارند.
ستون نیروها در پارهای لحظات، شروع به دویدن میکنند و حوالی دقیقۀ ۱۸، غروب آفتاب نشان داده میشود.
بخش بعدی فیلم، زمانی است که هوا تاریک میشود و شلیکهای تمرینی با مهمات رسام، کلید میخورد. به نظر میرسد هدف اصلی این تمرین، آشنا شدن رزمندهها با شرایط واقعی شب عملیات باشد.
این فیلم که حدود هفده دقیقه است، طی چهار قسمت آماده شده که در ادامه یک قسمت از آن را میبینید.
انتهای پیام/ 141
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
شوخی فیلبمردار اصفهانی با پیر جبهه+ فیلم بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، دهه شصت و بحبوحه دفاع مقدس رد پای زنان همه جا بود، چه در خط مقدم جنگ با گرفتن اسلحه بر دوش و مبارزه با دشمن، چه در لباس امدادگر و بهیار و چه در صحنه پشتیبانی و حمایت از میدانهای نبرد، مهمتر از همه آنجا که پای دل کندن وسط بود، این زنها بودند که دل میکندند تا مردانشان به میانه آتش دشمن دشمن بروند و دفاع کنند. اما به واسطه وقایع و ماجراهای بی شمار رخ داده در میدان اصلی جنگ و جبهه که توسط مردان رقم میخورد به موضوع زنان در جنگ کمتر توجه شد. مجموعه اقدامات و فعالیتهای زنان در آن دوران هرچند بی سر و صدا و بدون هیاهو در کنار جریان اصلی دفاع مقدس کمتر دیده شد، اما رفته رفته با قوت گرفتن ادبیات دفاع مقدس و پایداری و ته نشین شدن رویدادها و وقایع، در قالب هنر و در کتاب و فیلم و نمایش به به بروز و ظهور درآمد.
گسترش رسانهها گرد فراموشی و بی توجهی از ماجرای حضور زنان در دفاع مقدس را کنار زد و انتشارهایی همچون «دا»، «من زندهام» در دهه ۸۰ و ۹۰ به این اتفاق کمک کرد که دفاع مقدس را از زاویه دیگری بتوان دید. با این وجود اندک توجه رسانههای در دهه شصت به حضور زنان در صحنههای مختلف دفاع مقدس قابهای ماندگاری از آن دوران را به یادگار گذاشت که در تاریخ ایران اسلامی بی نظیر و کم نظیر است.
سال ۱۳۶۳ مانور نظامیای در ورزشگاه شهید شیرودی تهران با حضور زنان برگزار شد. در بخشی از این مانور زنها نیز با اسلحه حضور داشتند. اسلحههایی که با یک شاخه گل درون لولههای تفنگ قرار بود پیام متفاوتی را مخابره کنند. یک قاب تصویر از این مانور برای همیشه ماندگار شد، تصویر زنی اسلحه به دشت و حجاب کامل که نگاه نافذش و پر صلابتش از زیر نگاه عکاس تصویر در نرفته است.
عکس متعلق به «منیر زاهد پناه» از اهالی ملارد است از آن زنهایی که در دوران انقلاب فعالیتهای انقلابی را شروع کرد و با شروع جنگ به عنوان جهادگر در فعالیتهای پشتیبانی نقش فعال داشت. روزهای جنگ همه ملارد و ادمهایش برای جبهه هر کاری از دستشان بر میآمد میکردند. تعداد زیادی از زنها هر روز مشغول پخت نان میشدند و پس از خشک کردن آنها را میفرستادند جبهه. در حقیقت یکی از پایگاههای اصلی پشتیبانی خوار و بار و مواد غذایی جبهه همین ملارد بود که منیر زاهدی هم یکی از زنان فعال در این زمینه هر کاری از دستش بر میآمد انجام میداد.
او، اما درباره عکسی که بعدها به گفته خودش جهانی شد و «محمد نوروزی» آن را با عنوان «آماده دفاع» در روزنامه اطلاعات منتشر کرده بود اینطور میگوید: «نمیدانم چه شد که عکاس از بین آن همه خانم بسیجی اسلحه به دست مرا برای لنز دوربینش انتخاب کرد. همین عکس در صفحه اول مجله زن روز چاپ شد و از قضا افتاد دست پدرم. سر همین یک دست کتک مفصل از او خوردم. همان زمان چند نفر از منافقین در ملارد دستگیر شدند و پدر هم که سواد نداشت فکر میکرد من هم عضو منافقین شدم که عکسم روی مجله چاپ شده. هرچه میگفتم مانور بود گوش نمیکرد. از شانس توی دکه روزنامه فروشی روستایمان هم این مجله را آوردند و دست همه افتاد. مردم وقتی میشنیدند تصویر یک دختر ملاردی روی جلد مجله رفته ذوق میکردند. ماجرا البته به اینجا ختم نشد و آشناها هرکجا عکسم را میدیدند خبر میدادند. مثلا پشت ساختمان ۷۲ تن عکس را کشیدند یا عکس تا بوسنی و هرزگوین هم برده شد!
عکس دیگر جهانی شده بود، هر روز قبل از سریال اوشین در تیتراژ برنامه تصویر زندگی عکس میآمد روی صفحه تلویزیون برای همین همه بهمان زنگ میزدند. عکس در کتاب پنجم ابتدایی هم رفت و پوستر و بنرش کردند. یک روز به ستوه آمدم و به دفتر روزنامه اطلاعات رفتم و گفتم تورا به خدا عکس مرا انقدر چاپ نکنید، پدرم درآمده، برایم دردسر شده. آن زمان یک بچه هم داشتم، گفتم من ازدواج کردهام و الان هم این عکس برایم دردسر شده. آخر مردم به شوهرم گفته بودند که زنت توی خانه اسلحه دارد، بگرد ببین کجا قایم کرده. شوهرم به حرفشان میخندید. خودش میدانست اسلحه برای مانور بسیج بود، آن هم بدون فشنگ.»
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ماجرای زنی که یک عکس انقلابی برایش دردسر ساز شد بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تصاویر/ صفآرایی رزمندگان اسلام در جبهههای دوران دفاع مقدس (۱) بیشتر بخوانید »