جشنواره فجر

هدف شورای فرهنگ عمومی، «مردمی‌سازی فرهنگ» است

هدف شورای فرهنگ عمومی، «مردمی‌سازی فرهنگ» است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «سید علی‌اصغر تقوی» مشاور شورای فرهنگ عمومی کشور در نشست خبری «آیین بزرگداشت چهلمین سالروز تأسیس شورای فرهنگ عمومی کشور» صبح امروز (سه‌شنبه) با حضور «قادر آشنا» مشاور وزیر و دبیر شورای فرهنگ عمومی برگزار شد، با تشریح برنامه‌ها و رویکرد‌های دبیرخانه شورا در هفته فرهنگ عمومی، اظهار داشت: در حوزه فرهنگ عمومی دو دسته فعالیت تعریف شده هست؛ نخست، دعوت از همه مجموعه‌ها، دستگاه‌ها، نهادها، شخصیت‌ها و حتی فعالان مستقل فرهنگی برای مشارکت و هم‌افزایی در برنامه‌ها و دوم، حمایت از طرح‌ها و ایده‌های مردمی برای تقویت جریان مشارکت اجتماعی در عرصه فرهنگ عمومی.

وی با بیان اینکه هدف شورای فرهنگ عمومی حرکت به سمت «مردمی‌سازی فرهنگ» هست، افزود: غرض اصلی ما در دبیرخانه رفتن به سمت برگزاری رویداد‌های مستقل و جشن‌های ویژه نبود، بلکه تلاش کردیم در این هفته برنامه‌ها و رویداد‌های دستگاه‌های مختلف را هماهنگ، حمایت و معرفی کنیم تا هم‌افزایی فرهنگی شکل بگیرد.

حجت‌الاسلام تقوی تأکید کرد: هفته فرهنگ عمومی با مناسبت‌های متعددی همراه هست؛ ازجمله روز نوجوان، روز محیط‌بان، روز خانواده و سبک زندگی، و روز دانش‌آموز که همگی در پیوند مستقیم با فرهنگ عمومی هستند. ما سعی کردیم برنامه‌ها را به نحوی تنظیم کنیم که هر روز از هفته با یکی از محور‌های مهم فرهنگی و اجتماعی کشور گره بخورد.

مشاور شورای فرهنگ عمومی تصریح کرد: روز پنجشنبه، هشتم آبان با عنوان «فرهنگ عمومی، محیط‌زیست و منابع طبیعی» برگزار خواهد شد. در این روز جشنواره‌های فیلم و تئاتر محیط زیستی، کارگاه‌های آموزشی در مدارس، نمایشگاه‌های هنری، نشست‌های فرهنگی و فعالیت‌های مردمی از جمله نهال‌کاری و پاکسازی طبیعت در استان‌های مختلف کشور برگزار می‌شود. در این حوزه سازمان حفاظت محیط زیست نقش هماهنگ‌کننده دارد و تشکل‌ها و گروه‌های مردمی نیز مشارکت خواهند داشت.

وی ادامه داد: در هفته جاری همچنین برنامه‌های متنوعی برای روز خانواده، با همکاری نهاد ریاست‌جمهوری، شورای فرهنگی اجتماعی زنان و جهاد دانشگاهی تدارک دیده شده هست. این نشست‌ها با محوریت سبک زندگی ایرانی اسلامی و بررسی چالش‌های میان سبک مدرن و سنتی برگزار می‌شود. در این بخش تلاش می‌کنیم با گفت‌و‌گو و تبیین، تعادل میان الگو‌های زندگی معاصر و فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی برقرار شود.

حجت‌الاسلام تقوی گفت: بر اساس مصوبات شورا، روز یکشنبه ۱۱ آبان نیز به عنوان «فرهنگ عمومی، قانون‌مداری، شهروندی و مشارکت اجتماعی» نام‌گذاری شده هست و در این روز دستگاه‌های مرتبط، به‌ویژه وزارت کشور و شهرداری‌ها، برنامه‌هایی در راستای اصلاح الگوی مصرف و ارتقای فرهنگ شهروندی خواهند داشت.

وی افزود: روز دوشنبه ۱۲ آبان نیز با عنوان «فرهنگ عمومی، هویت ایرانی اسلامی، اخلاق و معنویت» شناخته می‌شود که با محوریت سازمان تبلیغات اسلامی و همکاری نهاد‌های فرهنگی برگزار خواهد شد.

به گفته مشاور شورای فرهنگ عمومی، روز سه‌شنبه ۱۳ آبان که هم‌زمان با روز دانش‌آموز و روز استکبارستیزی هست، با عنوان «فرهنگ عمومی و فرهنگ مقاومت» برگزار می‌شود و وزارت آموزش‌وپرورش برنامه‌های گسترده‌ای در مدارس و مراکز آموزشی تدارک دیده هست.

وی افزود: در روز چهارشنبه، ۱۴ آبان که روز «فرهنگ عمومی، مطالعه و کتاب‌خوانی» نام‌گذاری شده هست، محور فعالیت‌ها بر ترویج فرهنگ مطالعه، گفت‌و‌گو‌های فرهنگی و گسترش ارتباط میان مردم و نخبگان متمرکز خواهد بود. هدف ما رواج گفت‌وگوی ملی و افزایش مشارکت اجتماعی از مسیر مطالعه و تبادل اندیشه هست.

حجت‌الاسلام تقوی در پایان با اشاره به شعار امسال هفته فرهنگ عمومی گفت: شعار امسال با اجماع نظرات نهادها، دستگاه‌ها و فعالان فرهنگی انتخاب شد و عبارت هست از: عزت ملی با تقویت فرهنگ ایرانی اسلامی.

وی تأکید کرد: تحقق این شعار در گرو مشارکت واقعی مردم و نهاد‌های مردمی هست و امیدواریم امسال بتوانیم با همکاری همگانی، گام مؤثری در جهت تقویت عزت و هویت ملی برداریم.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

هدف شورای فرهنگ عمومی، «مردمی‌سازی فرهنگ» است

هدف شورای فرهنگ عمومی، «مردمی‌سازی فرهنگ» است بیشتر بخوانید »

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟



چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهرماه ۱۴۰۱، درست در همان زمانی که دوران کرونا به پایان رسیده و چند روز از یک‌سالگی دوره مدیریت جبلی بر سازمان صداوسیما می‌گذشت، او به همراه جمعی از بازیگران و هنرمندان، مرکزی را در سازمان صداوسیما احداث کرد که قرار بود بخش «مغفول‌مانده‌ای» در مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای کشور را احیا کند. جبلی ماژیک آبی‌رنگی را در دست گرفت و سه خط کنار لوگوی مرکز تازه‌تأسیس سیمرغ متنی نوشت.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

نوشته جبلی به منزله آغاز به کار مرکزی بود که از این پس یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های تحولی سازمان را به دوش می‌کشید. در آن مراسم، مهدی فرجی تهیه‌کننده، جواد افشار کارگردان و امین زندگانی بازیگر، پشت تریبون می‌روند و از مزایای تاکتیک جدید صداوسیما می‌گویند. مراسمی که به‌جز فرجی و افشار، افرادی همچون بهروز افخمی، سعید سلطانی، احمد نجفی، سید جواد هاشمی، جعفر دهقان، بهروز مفید، حسین طاهری، محمود رضوی، محسن علی‌اکبری و حبیب والی‌نژاد هم در آن حضور دارند. حالا از آن روز سه سال می‌گذرد و عملکرد یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های سازمان برای پرداختن به بخش مغفول‌مانده در تحول باید مورد بررسی قرار گیرد. بخشی که قرار بود مهم‌ترین تولیدات سازمان برای رقابت با آثار نمایش خانگی از آن سرچشمه بگیرد.

با این حال، تولیدات مرکز سیمرغ طی این سه سال داده‌های پرنوسانی منتج شده که از پربیننده‌ترین مجموعه نمایشی شبکه دو سیما تا کم‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون را شامل می‌شود؛ تولیداتی که باید آن‌ها را روی ترازوی ارزیابی قرار داد تا مشخص شود یکی از ارکان اصلی تحول صداوسیما چه عملکردی داشته است.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اصلاً چرا سیمرغ بال گرفت؟

مرکز سیمرغ از همان ابتدا قرار بود در کنار «سیمافیلم» و «مرکز تولیدات صبا»، سه بازوی اصلی تولیدات سازمان را بر عهده بگیرد و ذیل استراتژی مدیران تازه ساختمان شیشه‌ای، نظام تولید را از نظام پخش جدا کند. یعنی به جای آنکه تولیدات در شبکه‌ها انجام شود، سیمرغ، سیمافیلم و صبا بودند که تولید را بر عهده گرفته و پخش را به شبکه‌های مختلف می‌سپردند.

تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. سیمافیلم ذیل همین رویکرد، ساخت سریال‌های الف ویژه و پرهزینه‌تر را بر عهده گرفت و مرکز صبا هم تولیدات کودک و نوجوان را پوشش می‌داد. حالا سیمرغ قرار بود چه کاری انجام بدهد؟

این مرکز تازه‌تأسیس قرار بود تولیدات کار اولی‌ها و جوان‌های فیلم‌سازِ متعهدی را پوشش بدهد که با بودجه‌های کم، تولیداتی مبتنی بر بوم و نظام مسائل تعریف‌شده در سازمان را پیش ببرند. به نوعی مرکز سیمرغ بدل می‌شد به بازوی جوان سازمان. با این حال، این همه وظایف سیمرغ نبود.

در همان مهرماه ۱۴۰۱ اعلام شد که سیمرغ می‌خواهد تمرکزش را بگذارد روی تولیداتی که در این سال‌ها مغفول مانده و به تنوع ژانر و بوم در آثار نمایشی تلویزیونی کمک کند. در وهله اول، این اقدام امیدوارکننده به نظر می‌رسید چون به معنای توجه بیشتر به سینمای مستند، مسابقه، برنامه ترکیبی، تله‌تئاتر و گونه‌های متفاوت سریال‌سازی همچون سیتکام بود.

ذیل همین نگاه، بخشی از بودجه سازمان به ساخت تولیداتی همچون «آقای قاضی» و «جام جم» تخصیص پیدا کرد و تولیدات موفقی همچون «ایرانگرد» و «زندگی پس از زندگی» به این مرکز انتقال داده شد. این یعنی بخشی از قدیمی‌ها به دلیل تقسیم‌بندی جدید سازمان به سیمرغ می‌رفتند و برخی از تولیدات هم منحصراً مربوط به سیستم تغییر یافته بودند.

با همه این احوالات، تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. نیرویی که سازمان با آن می‌توانست فرایند قدرت‌گرفتن سلبریتی‌ها را کنترل کند و بازار را در دست بگیرد؛ بازاری که تجربه سال‌های اخیر تلویزیون و نمایش خانگی نشان داده به این راحتی‌ها هم رام‌شدنی نیست.

اسماعیل بهمن‌آبادی، رئیس مرکز تولیدات جوان سیمرغ، گفته است: «شاید جنس چالشی که من در خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ تجربه کردم، در قیاس با سایر گروه‌ها در این مرکز در سه سال گذشته شدیدتر بود؛ هم باید کمبود نیروی انسانی هنرمند، متعهد و متخصص را در فرصت محدود و شروعی که داشتیم جبران می‌کردیم و هم باید برای حضور کسانی که از قبل در صف انتظار بودند، فرصتی فراهم می‌شد و برنامه‌ریزی می‌کردیم تا وارد چرخه تولید شوند. سخت‌ترین چالش ما این بود که هم‌زمان با هم باید این کارها را انجام می‌دادیم؛ آن هم در شرایطی که مرکز سیمرغ تازه‌تأسیس بود و تحقق مواردی که بیان کردم با طول و عرض این مرکز به‌راحتی اتفاق نمی‌افتاد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.سیمرغ در بازار سریال

با گذشت چند هفته از تأسیس رسمی این سازمان، مرکز سیمرغ عملکرد قابل‌توجهی را با سریال «آقای قاضی» از خود نشان داد. آقای قاضی در برهوت تولیدات تلویزیون، اثر موفقی بود که توانست به آمار بیش از۴۰ درصد مخاطب هم دست پیدا کند و سجاد مهرگان، کارگردان آقای قاضی، خیلی زود به عنوان مهم‌ترین آورده مرکز سیمرغ شناخته شد. آمارهای آقای قاضی و البته تولیدات ضعیف سیمافیلم باعث شد این سریال در برخی نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین تولید سال ۱۴۰۳ شناخته شود. با این حال، آقای قاضی یک تولید تمام‌سیمرغی نیست و محصول مشترک تلویزیون و حوزه هنری است و نمی‌توان آن را دستاورد تمام‌وکمال این مرکز تازه‌تأسیس دانست.

به‌جز این اثر، عملاً اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.

وضعیت «لمندگان» برای دیگر آثار نمایشی هم تکرار شد و تولیداتی همچون «رویای ریحانه» با آنکه در قسمت‌های اول در تلوبیون به عدد ۲۳ هزار مخاطب رسیده بودند، اما با گذشت زمان این عدد به دو یا سه هزار مخاطب رسید که نشان می‌دهد مهم‌ترین تولید مرکز سیمرغ در حوزه فرزندآوری در جذب مخاطب موفق عمل نکرده است. حتی سریال‌هایی چون «حکایت‌های کمال» و «چرخ گردون» که اعلام می‌شد در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند و با همین استدلال توانستند مجوز ساخت فصل دوم را بگیرند، تولیدات متوسطی بودند و فصل دوم‌شان با افول جدی مخاطب مواجه شد. شاهد مثال این موضوع هم مخاطب ۷ درصدی «چرخ گردون ۲» است که نشان می‌دهد پروژه دنباله‌سازی برای این مجموعه با شکستی فاحش مواجه شده است.

دنباله‌سازی البته تنها استراتژی ناموفق مرکز سیمرغ در چند سال اخیر نبود. این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟
لمندگان محصول مرکز سیمرغ

این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که مرکز سیمرغ با برخی تولیدات همچون «دوقلوها» و «شهر پرستاره» آثار نسبتاً موفقی را روانه آنتن کرد؛ آثاری که نشان می‌دهد دنباله‌سازی از تولیدات دوران موفق تلویزیون و همچنین استفاده از چهره‌ها هنوز در جذب مخاطب مؤثر است.

شاید مهم‌ترین مشکلات تولیدات سیمرغ در چند سال اخیر را بتوان مربوط به عدم حضور چهره‌ها و همچنین ضعف جدی در فیلمنامه و کارگردانی دانست. آثاری که برخی از آن‌ها مانند «آقای قاضی» موفق ظاهر می‌شوند، اما بخش مهم و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تولیدات، ضعف جدی در فیلمنامه دارند و پرداختشان به محتوا به شکل مشهودی کلیشه‌ای است؛ موضوعی که در آثار کمدی مرکز سیمرغ بیشتر و بهتر به چشم می‌آید.

نوسان در برنامه‌ها هم ادامه دارد

مرکز سیمرغ از همان ابتدای تأسیسش تمرکز جدی روی مستندمسابقه گذاشته بود و در همین راستا، تولیداتی همچون «خونه مونه»، «مزرعه فراوری»، «خانه» و «خانه سبز» را روانه آنتن کرد. برنامه‌هایی که بنا داشتند روی مفاهیمی همچون کارآفرینی، تمرکززدایی و خانواده متمرکز شوند اما درنهایت نتوانستند مخاطب چندانی را به آنتن تلویزیون بازگردانند و درمجموع ناموفق ارزیابی می‌شوند. به‌عنوان مثال، مستندمسابقه‌ای چون «خونه مونه» در هیچ‌کدام از قسمت‌هایش در تلوبیون نتوانست بیش از سه هزار مخاطب بگیرد، با آنکه در یکی از پنج شبکه اصلی تلویزیون هم پخش می‌شد.

با این حال، این مرکز در ساختن برنامه نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و مهم‌ترین برنامه‌ای که مسئله نقد تلویزیون را به دوش می‌کشید، روی آنتن برد. برنامه جام جم تا حدودی توانست بخشی از انتقادها نسبت به عدم مورد نقد قرار گرفتن خود سازمان در میان شبکه‌های سیما را پوشش دهد و مخاطب قابل قبولی هم بخصوص در فصل ابتدایی- پای آنتن بنشاند، با این حال جام جم هم مثل آقای قاضی و زندگی پس از زندگی نسیمِ موقت بودند و برخی تولیدات چون دوکوهه ادبیات، مشاور، هموطنز، تو بگو ماه کجاست(نوروز و محرم) و دیده بگشا(تولیدات نوروزی) نتوانستند چندان مخاطبی را برای مرکز سیمرغ جذب کنند. هرچند استراتژی استفاده از برنامه‌های گذشته همچنان در دستور کار مرکز سیمرغ قرار گرفته و قرار است فصل جدید «قندپهلو» به عنوان یکی از تولیدات موفق سال‌های قبل به آنتن تلویزیون بازگردد.

در سینمایی و مستند چیزی به جز ایرانگرد قابل ارائه است؟

مرکز سیمرغ در سه سال اخیر به جز تولیدات مختص به تلویزیون تلاش کرد به سمت آثار سینمایی هم حرکت کند و بلندپروازانه‌تر از تله‌فیلم آینده‌ای برای تولیداتش ترسیم کند. ساختن آثاری چون «خوناب» و «شکلات ششم» هم از این دست اقدامات بود.

هرچند که این دو فیلم فرصت حضور در جشنواره‌های درجه اول کشور را پیدا نکردند و شکلات ششم از ورود به جشنواره فجر بازماند و مهم‌ترین دستاوردش بردن جایزه بهترین فیلم کم‌هزینه از جشنواره فیلم مقاومت بود.

خوناب هم به عنوان دیگر اثر ساخته‌شده در این سه سال توانست با برنده شدن جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره مقاومت موفقیت دیگری را برای مرکز سیمرغ پدید بیاورد. به جز جشنواره مقاومت محصولات مرکز سیمرغ در سال‌های اخیر پای ثابت جشنواره عمار هم بودند و چندباری ازشان با فانوس عمار و لوح افتخار تقدیر شد. با این حال گویا این تولیدات صرفاً آثار تجربی‌ای بودند که قرار نبود به سمع و نظر مخاطب برسند.

این دست آثار در میان تولیدات مستند هم بسیار قابل توجه بود، هرچند کیفیت بسیاری از آثار مستند به نسبت آثار داستانی مرکز سیمرغ بهتر است و قابلیت ارزیابی بیشتری دارد؛ آثاری همچون «امیرعلی»، «همه فرزندان من»، «اسماعیل»، «سه روز قبل پرواز»، «جمعه سیاه‌»، «آلبوم خانوادگی من‌»، «پلاک ۱۱»، «ماه بالاسر آبادی»، «وداع تهران»، «تاریخ ورزشی ایران»(با جواد خیابانی)، «لیلی من»، «تا آخرین نفس»، «آقای وزیر»، «آذربایجان آتاسی»، «عهدنامه»، «مرگ پشت دیوارهای سبز»، «سید فیصل»، «باقر شمر» و «اربعین».

شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در مستندها و آثار کوتاه داستانی تولیدشده در مرکز سیمرغ به چشم می‌خورد، تولیدات مناسبتی است که به نظر هدفی جز تکمیل کنداکتور سیما در مناسبت‌های خاص ندارد و عمده آثار از این دست تولیدات سفارشی ناموفق است. در بین همین آثار تولیدشده هم مهم‌ترین اثر ایرانگردِ جواد قارایی‌ است که آن هم به مدیریت سه دور قبل سازمان صداوسیما برمی‌گردد.

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

برآیند تولیدات موفق را اعلام کنید

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

این موضوع نشان می‌دهد مرکز سیمرغ در مخاطب‌سنجی ایرادی جدی دارد. با آنکه در برنامه‌های این مرکز احیای موضوعاتی چون تله‌فیلم و تله‌تئاتر گنجانده شده بود اما آمار و ارقام و کیفیت محصولات نشان می‌دهد این ایده مرکز سیمرغ خیلی زود به بن‌بست رسیده و با واقعیت مواجه شده.

مجموعه این عملکردها چه در مرکز سیمرغ و حتی سیما فیلم یک پرسش جدی را ایجاد می‌کند؛ آیا ایده جداسازی پخش از تولید از اساس ایده درستی بود؟ آیا به جای بهره‌وری بیشتر ایده‌های بهتری به جز تولید سازمان‌های جایگزین وجود نداشت؟

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟ بیشتر بخوانید »

آیا فروش فیلم‌های دفاع مقدس به دوران درخشان خود بازمی‌گردد؟

آیا فروش فیلم‌های دفاع مقدس به دوران درخشان خود بازمی‌گردد؟



فیلم های دفاع مقدس روزگاری جزو پرفروش های سینما بودند، چه اتفاقی افتاده که این سبک اصیل و مهم سینمای کشور از فروش کمتری برخوردار شده است؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، فیلم‌های دفاع مقدس بدون شک یکی از گونه‌های مهم، اصیل و شاید انحصاری‌ترین ژانرهای سینمای ایران به‌شمار می‌آیند؛ چنان‌که فیلم‌های رزمی شرق آسیا نیز انحصاری‌ترین ژانر سینمای آن منطقه محسوب می‌شوند. آثاری که هم در حافظه‌ی تاریخی مردم ایران ماندگار شده‌اند و هم بخش بسیار مهمی از تاریخ سینمای ایران را شکل داده‌اند.

جدای از این، سینمای دفاع مقدس در فروش و جذب مخاطب نیز درخشان ظاهر شده است؛ به‌طوری‌که فیلم «عقاب‌ها» به‌عنوان رکورددار مخاطب در سینمای ایران شناخته می‌شود و «کانی‌مانگا» در فهرست پنج فیلم اول قرار دارد. فیلم‌های دیگری مانند «اخراجی‌ها ۲» و «گذرگاه» نیز جزو آثار پرمخاطب سینمای دفاع مقدس ایران هستند.

اما در سال‌های اخیر، فیلم‌های کمدی صدرنشین گیشه‌ی سینما شده‌اند و کمتر هفته‌ای پیدا می‌شود که فیلمی غیرکمدی در صدر جدول فروش قرار گیرد. در این میان، فیلم‌های دفاع مقدس یا همان جنگی نیز مانند دیگر گونه‌های سینمایی کشور از افت فروش و مخاطب آسیب دیده‌اند.

نگاهی به میزان فروش و مخاطبان سینمای دفاع مقدس از سال ۱۴۰۱ به بعد ـ که بار دیگر تولید این آثار جان گرفته ـ می‌تواند در تحلیل بهتر و دقیق‌تر این مسئله کمک‌کننده باشد تا بررسی شود چرا فیلم‌های تازه‌ی دفاع مقدسی از فروش طلایی روزهای گذشته برخوردار نیستند؛ آیا صرفاً توجه ویژه‌ی سینماداران به ژانر کمدی عامل اصلی است یا دلایل دیگری نیز وجود دارد؟

سینمای ایران , فیلم ,

عدد فروش ۷۵ میلیاردی و مخاطب نزدیک به ۲ میلیون نفر، به‌روشنی از افت فروش فیلم‌ها حکایت دارد؛ موضوعی که البته برای دیگر گونه‌های سینمایی غیر از کمدی نیز صادق است. هرچند اخیراً برخی تهیه‌کنندگان و منتقدان از احتمال بالای خرید بلیت‌ها و سانس‌های فیلم‌ها به‌صورت یک‌جا توسط صاحبان فیلم برای بالا نگه‌داشتن آمار فروش خبر داده‌اند ـ که باید به‌صورت جداگانه بررسی شود ـ اما در هر حال، آمار پایین فروش فیلم‌ها و مخاطبان ژانری که تنها فیلم «عقاب‌ها» به‌تنهایی ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب داشته، اتفاق خوبی برای این گونه‌ی انحصاری و اصیل سینمای کشور نیست. اما آیا سینمای دفاع مقدس می‌تواند به روزهای اوج خود بازگردد؟

نگاهی به یک اتفاق مهم در نیمه‌ی اول سال جاری نشان می‌دهد که همه‌چیز ممکن است؛ بازگشت یک فیلم اجتماعی با قدرت فروش بسیار بالا، یعنی «پیرپسر». فیلمی که در حاشیه‌ی جشنواره‌ فیلم فجر اکران شد و همین در حاشیه‌بودن نیز کمک شایانی به فروش آن کرد. فیلمی که باوجود مدت زمان طولانی نمایش، مخاطبان زیادی را به سینما آورد و فروش بالای ۱۷۴ میلیاردی را تا امروز نصیب خود کرد. در کنار آن، فیلم «زن و بچه» نیز تقریباً از وضعیت مشابهی برخوردار شد و این دو فیلم توانستند کفه‌ی فروش را به سمت ژانر اجتماعی سنگین کنند.

تشریح این موضوع که علل و عوامل فروش بالای دو فیلم اجتماعی در سینمای ایران پس از سال‌ها چیست، نیازمند گزارشی مستقل است. اما آنچه مشخص است، فیلمنامه و بازی از یک‌سو و از سوی دیگر حمایت سینماداران، جریان رسانه‌ای و تبلیغات فیلم، از عوامل اصلی فروش خوب این آثار بودند. هرچند که حاشیه‌سازی برای فیلم، مهم‌ترین عامل فروش بود؛ چیزی که پیش‌تر نیز برای فیلم‌هایی در تمامی ژانرها صادق بوده است.

اکنون می‌توان به این اندیشید که اگرچه فیلم‌های دفاع مقدسی یا دیگر گونه‌ها مانند کودک و نوجوان، ترسناک و… روزهای خوب گذشته‌ی خود را تجربه نمی‌کنند، اما تجربه‌ همین دو فیلم‌ اجتماعی جدید سینما نشان می‌دهد که این همه‌ ماجرا نیست و می‌توان به فروش دوباره‌ عالی و جذب مخاطبان فراوان برای این آثار امیدوار بود.

چرایی کاهش فروش فیلم‌های دفاع مقدسی

شاید بهتر باشد به‌جای بررسی علل کاهش فروش فیلم‌های دفاع مقدسی، ببینیم چرا پرمخاطب‌ترین فیلم دفاع مقدس این چند سال، یعنی «موقعیت مهدی»، از چنین اقبالی برخوردار شد؟ «موقعیت مهدی» به اعتراف سینماگران و منتقدان، یکی از خوش‌ساخت‌ترین و زیباترین فیلم‌های دفاع مقدسی تمام ادوار است. فیلمی که حتی رهبری نیز آن را تحسین کرد و طیف گسترده‌ای از منتقدان با سلایق گوناگون فرهنگی آن را ستایش کردند. این فیلم با فاصله ۱۰۰ هزار نفری از فیلم بعدی خود یعنی قلب رقه و ۲۰۰ هزار نفری از فیلم‌های سوم و چهارم قرار دارد.

آنچه نخستین ساخته‌ی هادی حجازی‌فر را تا این حد دلنشین و خواستنی کرده، چیزی نیست جز خلوص و به‌اصطلاح معروف ایرانیان، «دلی» بودن آن. «موقعیت مهدی» کاملاً برآمده از قلب است و به‌دور از هرگونه سفارشی‌سازی یا بهتر است بگوییم کار تبلیغی.

نکته‌ی بعد، استفاده‌ی به‌اندازه از فضای جنگ و نظامی‌گری است. باید باور کنیم که مخاطب ایرانی در فیلم‌های دفاع مقدسی به‌دنبال تصاویر خشن و کشت‌وکشتار نیست؛ چنان‌که در فیلم‌های اکشن هالیوودی این عنصر عامل جذب مخاطب است، اما اصرار بر آن در سینمای ایران می‌تواند موجب پس‌زدن مخاطب شود. البته این نکته تا حدی کلی است و الزاماً به‌معنای وجود این عنصر در فیلم‌های فوق نیست.

سوم و شاید مهم‌ترین عامل فروش خوب، حرف روز و مفهوم نویی است که مخاطب امروز آن را درک کند و با آن ارتباط برقرار نماید. «موقعیت مهدی» سفری به دل دفاع مقدس داشت و واقعیت‌های جنگ را از دید یکی از فرماندهان نظامی روایت می‌کرد؛ واقعیت‌هایی که کمتر به آن‌ها پرداخته شده بود. از توبه‌نامه‌ی پیش از عضویت در سپاه تا هراس برخی رزمندگان از مقابله با دشمن، و همه‌ی این‌ها در حالی بود که شهدایی قهرمان و نجیب داشتیم که جانانه از میهن دفاع کردند و روح ملکوتی‌شان به اوج رسید و مخاطب برای آنها در سالن تاریک سینما اشک می‌ریخت.

«غریب» نیز به‌عنوان یکی دیگر از آثار موفق سینمای دفاع مقدس، از چنین رویکردی برخوردار بود: واقعیت‌ها و آرمان‌ها. آنچه جوان امروزی باید بداند و از پنهان‌کردن آن دلخور می‌شود، و در عین حال به رشادت‌ها و وطن‌دوستی‌ها افتخار می‌کند.

«قلب رقه» نیز یکی از معدود فیلم‌های ساخته‌شده درباره‌ جریان مقاومت و داعش بود که در مجموع اثری موفق محسوب می‌شود. فیلمی که به چالش عشق و نبرد می‌پردازد؛ ترکیبی که همواره جواب می‌دهد. ترکیب بازی خوب با فضاسازی شهرهای جنگ‌زده و لحظات حساس نبرد با داعش، توانست «قلب رقه» را نیز در مجموع جزو فیلم‌های موفق از نظر فروش و جذب مخاطب قرار دهد. عامل موفقیت آن، توجه به یکی از موضوعات روز مرتبط با مقاومت بود.

بنابراین، در کنار موارد تکنیکی و فنی سینمایی مانند فرم، نگاه و تفکر رایج در فیلم دفاع مقدسی نیز اهمیت فراوانی برای فروش و جذب مخاطب دارد. در یک کلام، مخاطب فیلم دفاع مقدسی به‌دنبال کشف بخشی از هویت متعالی وطن خود در آینه‌ی یک فیلم است. هرچقدر فیلم با حقیقت ارتباطی صادقانه و منطقی برقرار کند، باورپذیرتر و موفق‌تر خواهد بود.

البته تمام آنچه در این گزارش بیان شد، بیشتر ناظر به خود فیلم و ابعاد گوناگون آن بود. چرخه‌ی اکران بدون شک توسط سینمادار و شبکه‌ی توزیع و پخش هدایت می‌شود، و تا زمانی که سانس‌های اکران به‌صورت عادلانه و با اعتماد به فیلم‌های غیرکمدی تقسیم نشود، همچنان شاهد فروش پایین در آثار غیرکمدی خواهیم بود.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا فروش فیلم‌های دفاع مقدس به دوران درخشان خود بازمی‌گردد؟

آیا فروش فیلم‌های دفاع مقدس به دوران درخشان خود بازمی‌گردد؟ بیشتر بخوانید »

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان



«از یاد رفته» در عمل ترکیبی از کلیشه‌های دست‌مالی‌شده، شخصیت‌پردازی‌های ناقص و پرداختی سطحی به موضوعاتی است که بارها در سریال‌های ایرانی و حتی ترکی تکرار شده‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «ازیادرفته» می‌توانست فرصتی باشد برای شبکه نمایش خانگی تا از قالب آثار تکراری بیرون بیاید و مخاطب را غافلگیر کند، اما خود یکی از نمونه‌های بارز اتلاف سرمایه و استعداد شد که مثل بسیاری از آثار دیگر شبکه نمایش خانگی، تا چند سال دیگر هیچ ردی از این سریال در خاطر هیچ مخاطبی نیست.

سریال «از یاد رفته»، یکی از محصولات نسبتا جدید شبکه نمایش خانگی است که چند هفته‌ای است عرضه شده ولی در طول این مدت نتوانسته به یک اثر جریان ساز تبدیل شود.

این سریال پیش از پخش و در همان قسمت‌های اولیه با تبلیغاتی پرزرق‌وبرق و وعده ساخت درامی متفاوت معرفی شد اما همان‌طور که تجربه‌های مشابه نشان داده، تبلیغ و ادعا تضمین کیفیت نیست. «از یاد رفته» هم به‌جای آن‌که روایتی نو و اثرگذار باشد، در عمل ترکیبی از کلیشه‌های دست‌مالی‌شده، شخصیت‌پردازی‌های ناقص و پرداختی سطحی به موضوعاتی است که بارها در سریال‌های ایرانی و حتی ترکی تکرار شده‌اند.

بزرگ‌ترین ضعف «از یاد رفته» به فیلمنامه آن بازمی‌گردد. داستان این سریال با محوریت کاراکتر «شهاب» آغاز می‌شود که قرار است حامل رازهای خانوادگی و یک خط درام پرکشش باشد. اما حتی پس از چند قسمت، هنوز به درستی دلیل مرگ پدرش، گذشته تاریک خانواده و انگیزه‌هایش برای بسیاری از کنش‌ها روشن نشده است. این کش‌دار کردن ابهامات به‌جای ایجاد تعلیق، فقط باعث دلزدگی تماشاگر می‌شود.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

از سوی دیگر، ورود شخصیت «پریسا» به قصه نمونه‌ای روشن از ضعف در منطق دراماتیک است. او ناگهان و بدون پیش‌زمینه به‌عنوان شخصیت اصلی زن داستان و کسی که قرار است با قهرمان قصه وارد رابطه عاشقانه شود معرفی می‌شود، بی‌آنکه مخاطب فرصت کند به او باور پیدا کند یا پیوندی احساسی میان این دو ببیند.

از طرف دیگر بخش زیادی از دیالوگ‌های این سریال هم شعاری و مصنوعی‌اند؛ کلماتی که بیشتر به بیانیه‌های اخلاقی می‌مانند تا حرف‌هایی که شخصیت‌ها در دل موقعیت می‌زنند. نتیجه آنکه به‌جای هم‌ذات‌پنداری، تماشاگر با مجموعه‌ای از جمله‌های تصنعی و بی‌اثر روبه‌رو می‌شود.

این مسائل محتوایی سریال باعث شده اکثر منتقدان و کارشناسان آثار نمایشی «از یاد رفته» را بیش از آنکه ملودرامی تأثیرگذار بدانند، به ترکیب شکست‌خورده‌ای از آثار قدیمی مانند «ستایش» و تا حدودی «زخم کاری» شباهت دارد؛ آثاری که دست‌کم قصه‌ای منسجم‌تر داشتند و از همان قسمت اول مخاطب تکلیفش با شخصیت‌ها وضعیت آن‌ها مشخص بود.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

ستاره‌های کم‌فروغ و شخصیت‌های گم‌شده

سریال «از یاد رفته» ترکیب متفاوتی از بازیگران دارد و چند نسل از ستاره‌های سینما و تلویزیون در آن حضور دارند. حسین مجوب، مجید مظفری و آزیتا حاجیان که چهره‌های اثرگذار و قدیمی آثار نمایشی هستند، از نسل بعدی آن‌ها بازیگران مطرحی مثل فرهاد اصلانی، فریبا کوثری و حمیدرضا آذرنگ در سریال حضور دارند و در میان جوانان هم چهره‌هایی همچون سینا مهراد، پردیس احمدیه و ارسطو خوش رزم در این اثر حاضر هستند، بازیگرانی که هرکدامشان در کارنامه شان آثار قابل دفاعی دارند ولی خروجی حضورشان در این سریال اصلا امیدوارکننده نیست، به این ترکیب بازیگران چهره‌هایی مثل الهام کردا، فریبا متخصص، الهام اخوان، کاظم هژیر آزاد و… را هم اضافه کنید تا ببینید برزو نیک‌نژاد برای سریال جدیدش مقابل دوربین نام‌های کوچکی نداشته است، در حقیقت با این تیم بازیگران انتظار می‌رفت سریال در بخش بازیگری نقطه قوت داشته باشد. اما آنچه دیده می‌شود برعکس است.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

ضعف فیلمنامه و کارگردانی سبب شده این بازیگران نتوانند توانایی‌های خود را بروز دهند و نقش‌هایشان به حدی تک‌بعدی و بعضاً تیپیکال از آب دربیاید که جایی برای خلاقیت باقی نمی‌ماند.

در میان بازیگران این سریال بدترین حضور هم به ارسطو خوش رزم اختصاص دارد، کسی که دو سال پیش سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر را برنده شد، سال گذشته نیز در جشنواره در یک فیلم سینمایی سنگین نقش اصلی را ایفا کرد اما در این سریال نقش جوانی را بازی می‌کند که یکی از اضافی‌ترین کاراکترهای سریال است و تقریبا توسری خورِ تمام شخصیت‌هاست! او که در نقش «امیر» ظاهر شده، عملاً گرفتار همان کلیشه عاشق جوان کم‌عمق است؛ شخصیتی که بارها در سریال‌های بی‌کیفیت دیده‌ایم.

خوش‌رزم در بسیاری از صحنه‌ها تکراری و فاقد پیچیدگی است، تا جایی که می‌توان گفت «امیر» به‌جای اینکه عنصری پیش‌برنده باشد، در قصه گم شده است. این ایراد زمانی پررنگ‌تر می‌شود که روابط عاطفی متعددی در سریال شکل می‌گیرد؛ مثلث‌ها و حتی مربع‌های عشقی که عملاً هیچ‌کدام کارکرد تازه‌ای ندارند.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

کپی بدون اصالت

یکی از انتقادهای پرتکرار کاربران فضای مجازی به این اثر شباهت عجیب «از یاد رفته» به سریال‌های ترکی است. روابط عاطفی پیچیده، مثلث‌های عشقی متداخل و نمایش اغراق‌شده روابط خانوادگی به‌وضوح یادآور ملودرام‌های ترکی است که سال‌هاست در ایران هم پخش می‌شوند و بعضاً طرفداران پروپاقرصی هم دارند. در این سریال تقریباً هر شخصیتی گرفتار رابطه‌ای عاطفی است، از مثلث عشقی جوان‌های داستان گرفته تا شخصیت‌هایی که فرهاد اصلانی و حمیدرضا آذرنگ نقش‌های آنها را به تصویر می‌کشند. چنین افراطی در پرداخت روابط احساسی، به‌جای عمق بخشیدن به قصه، آن را سطحی و شبیه نسخه دست‌چندم سریال‌های خارجی می‌کند.

به جز این موارد از نظر فنی هم «از یاد رفته» با ایرادات متعددی روبه‌رو است. تدوین سریال نه‌تنها ضرباهنگ درونی را رعایت نمی‌کند، بلکه با نماهای اضافه و کش‌دار شدن صحنه‌ها، حتی لحظات پرتنش را هم خنثی کرده است. به همین دلیل مخاطب به‌جای هیجان، احساس خستگی و بی‌حوصلگی دارد. کلوزآپ‌های غیرضروری و برش‌های تکراری نیز بر این ویژگی منفی آن افزوده‌اند.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

موسیقی متن هم یکی دیگر از نقاط ضعف جدی است و باوجود اتفاقات و لحظات خاصی که در برخی از قسمت‌ها بوده، (مثل سکانس تصادف، لحظات احساسی شهاب و پریسا و…) هیچ تم یا موتیف ماندگاری خلق نشده است. قطعات موسیقی بیشتر نقش پس‌زمینه‌ای بی‌اثر دارند و در بسیاری از مواقع حتی وصله ناجور به نظر می‌رسند. این در حالی است که انتخاب درست موسیقی می‌توانست بخش زیادی از بار دراماتیک را به دوش بکشد. کارگردانی برزو نیک نژاد نیز در این اثر ضعف‌های متعددی دارد، نماهای پرزحمت، حرکت‌های بی‌دلیل دوربین در کنار بازی‌های اغراق‌آمیز باعث شده انسجام بصری از بین برود.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

تبلیغات اولیه «از یاد رفته» وعده یک ملودرام عمیق و متفاوت را داده بود، اما همان‌طور که نقدهای رسانه‌ای و واکنش‌های کاربران در فضای مجازی نشان می‌دهد، این سریال در تحقق وعده‌هایش ناکام بوده است. نه روایت روان و منسجمی دارد، نه شخصیت‌هایش جذابیت کافی برای همراه کردن مخاطب دارند و حتی حضور بازیگران باتجربه هم نتوانسته ضعف‌های ساختاری را جبران کند.

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

آنچه در نهایت بر جای مانده، مجموعه‌ای است از کلیشه‌ها و روایت‌های تکراری است که در بسته‌ای پرهزینه اما بی‌روح عرضه شده. «از یاد رفته» می‌توانست فرصتی باشد برای شبکه نمایش خانگی تا از قالب آثار تکراری بیرون بیاید و مخاطب را غافلگیر کند، اما خود یکی از نمونه‌های بارز اتلاف سرمایه و استعداد شد که مثل بسیاری از آثار دیگر شبکه نمایش خانگی، تا چند سال دیگر هیچ ردی از این سریال در خاطر هیچ مخاطبی نیست.

منبع: خبرگزاری آنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان

«از یاد رفته»، سریالی که قطعاً از یاد می‌رود!/ ملودرام پرادعا اما کم‌جان بیشتر بخوانید »

«مجنون» در هفته دفاع مقدس اکران می‌شود؛ پرتره‌ای از شهید زین‌الدین

«مجنون» در هفته دفاع مقدس اکران می‌شود؛ پرتره‌ای از شهید زین‌الدین


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران قرار هست اواخر شهریور امسال و همزمان با هفته دفاع مقدس در سینماهای سراسر کشور اکران شود.

دفاع مقدس اکران می‌شود؛ پرتره‌ای از شهید زین‌الدین” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/4/27/3045623_747.jpg” alt=”«مجنون» در هفته دفاع مقدس اکران می‌شود؛ پرتره‌ای از شهید زین‌الدین” width=”720″ height=”480″>

مهدی شامحمدی در گفت‌وگویی درباره تغییرات این فیلم نسبت به نسخه جشنواره فیلم فجر گفت: ما پس از جشنواره فیلم فجر دوباره روی فیلم کار کردیم و تغییراتی در جلوه‌های ویژه بصری و تدوین فیلم داشتیم که صداگذاری و رنگ نیز به تبع این اتفاق تغییر کرد. اکنون نسخه نهایی «مجنون» آماده نمایش هست.

وی در پایان تصریح کرد: محتوای فیلم تغییر نکرده هست اما ۱۷ دقیقه از «مجنون» کوتاه شده و مسلماً این کوتاه شدن روی قصه اثر نیز تأثیرگذار هست.

فیلم سینمایی «مجنون» در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.

این فیلم سینمایی که محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج هست بخشی از حماسه آفرینی شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین در جزیره مجنون و عملیات بزرگ خیبر را به تصویر می‌کشد.

سجاد بابایی، بهزاد خلج، شبنم قربانی، حسام منظور، محمد رشنو، سید مهدی حسینی، افشین حسنلو و محمدرسول صفری در «مجنون» به ایفای نقش پرداختند.

دیگر عوامل اصلی این فیلم سینمایی عبارتتد از نویسنده: علیرضا محصولی، مدیر فیلمبرداری: سعید براتی، آهنگساز: مجید انتظامی، طراح صحنه: بهزاد جعفری طادی، طراح لباس: بهزاد آقابیگی، چهره پرداز: شهرام خلج، تدوین: حمید نجفی راد، سرپرست کارگردانی و برنامه ریز: رضا کشاورزی، صدابردار: هادی ساعدمحکم، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، عکاس: حسن شجاعی، جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، جلوه‌های ویژه بصری: کامیار شفیع پور، طراح لوگو: مجتبی حسن‌زاده.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«مجنون» در هفته دفاع مقدس اکران می‌شود؛ پرتره‌ای از شهید زین‌الدین

«مجنون» در هفته دفاع مقدس اکران می‌شود؛ پرتره‌ای از شهید زین‌الدین بیشتر بخوانید »