جلال طالبانی

آقای مهتدی؛ نه شما جلال طالبانی و نه "ایران" عراق است

آقای مهتدی؛ نه شما جلال طالبانی و نه "ایران" عراق است



رویکردهای منطقه ای و دول بزرگ جهانی به ایران و نیز قدرت بسیج منطقه ای حاکی از جایگاه ایران در معادلات جهانی دانست. بنابر این آقای مهتدی؛ نه شما جلال طالبانی و نه ایران عراق ۲۰۰۳ است

به گزارش مجاهدت از مشرق، فریدون حریری طی یادداشتی با عنوان “آقای مهتدی؛ نه شما جلال طالبانی و نه ایران عراق است” نوشت: برگزاری کنفرانس هشت نفر ناهمگون و نا متجانس در دانشگاه جرج تاون امریکا قبل از اینکه هدف و محتوای آن مورد توجه جامعه باشد ترکیب افراد تشکیل دهنده آن جلب توجه میکرد از رضا پهلوی با ۴۵ سال دوری از کشور که فقط از ایران کاخ سعدآباد و نیاوران را بیاد دارد تا سلاطین برهنگی که به تاکسی موسسات سینمایی غرب شهره یافته اند و یا کس دیگری که توپ و زمین چمن فراخترین دنیائیست که به خود دیده است.

اما در بین این رنگین کمان اضداد، نام کاک عبدا… مهتدی از همه نتراشیده تر می باشد.اسم او با مسمایش هرگز همخوانی ندارد چون نه عبدالله است و نه مهتدی. زیرا در عقیده مارکسیت و دارای مرام اشتراکیست و از آن جهت که موجب اضلال و گمراهی و فتنه های طولانی در کردستان شده هرگز مهتدی نبوده است.

کاک عبدا… که دهه هشتاد عمر خود را سپری می کند شرایط دو زیستی را در حیات سیاسی خود تجربه کرده است او در اوایل دهه پنجاه مدتی در زندان شاه بود و طبق اسناد مثبته ساواک او پس از تعهداتی به مسئولین ساواک از زندان آزاد شد و در همکاری با این نهاد سرکوبگر در شناسائی انقلابییون کردستان چیزی دریغ نکرد.

برگه های بازجوئی کاک عبدا… برای اولین بار سازمان چریکهای فدائی در اوایل بحران کردستان منتشر شد. کاک عبدا…طبق آموزه های قبلی خود اعلام داشت ، اطلاعاتی که به ساواک دادم انحرافی بوده و در راستای مصون ماندن فعالیتهای سیاسی ام مجبور بودم برخی ارتباطات جانبی را به ساواک بدهم.

کسانی که با الفبای فعالیت های مخفی سیاسی آنهم در دوران مبارزه علیه رژیم پادشاهی آشنائی دارند می دانند که اینگونه آدرس دادن‌ها برگرفته از هدایت یک سازمان پیشرفته امنیتی می باشد و در واقع یک شگرد امنیتی برای مدیریت هسته های مخفی جریانات سیاسی بکار برده میشد که در هر زمانی کاربرد خودش را دارد.

پس از این حرکت عبدا… مهتدی و برادر بزرگش صلاح مهتدی دهها دانشجوی کرد تبار از بوکان و سقز و مهاباد که در دانشگاه تبریز مشغول تحصیل بودند بدام ساواک افتادند که نمونه هایی از آنان هنوز هم در پیکره جامعه خصوصا شهر بوکان همانند آئینه دق در کنج جامعه روزگار را به پاییان می برند که کمترین آن محرومیت از تحصیل بود که موجب بی انگیزگی وانفعال و بریدن از درس و مشق و دانشگاه شد و سرنوشت آنان را عوض کرد.

پی کاک عبدا.. بر تن عمده دانش آموختگان دانشگاه تبریز در قبل از انقلاب خورده و خاطرات زیادی از آن دوران در سینه ها محبوس است.

در ابتدای بحران کردستان فواد مصطفی سلطانی یکی از همفکران عبدا… مهتدی از یک نشست حزبی در سقز از جلسه با کاک عبدا… جدا شد در هنگام بازگشت در نزدیکی روستای بسطام در درگیری مشکوک با نیروهای دولتی کشته شد کاک عبدا… پس از قتل فواد مصطفی سلطانی با چند گروه مارکسیستی ائتلاف تشکیل داده و نهایتا حزب کومله را تشکیل داد.

دکترجعفر شفیعی فرزند امام جمعه قبل از انقلاب بوکان و یکی دیگر از همراهان بوکانی کاک عبدا.. بود که در یک سانحه رانندگی در راه بغداد به سلیمانیه در سال ۱۳۶۴ کشته شد. این حزب که از خاکستر چند گروه کمونیستی تشکیل شده بود از همان ابتدا ء فعالین با عنوان حزب کومله جوانان زیادی از کردستان را به قتلگاه فرستاد و از سال ۱۳۶۳ با آشکار شدن اختلاف خونین با دیگر حزب کردستانی به رهبری عبدالرحمان قاسملو در کشتن جوانان کرد باهم در رقابت بودند کشتار مشکوک گردان شوان در منطقه اورمیه و گردان شوان در منطقه حلبچه زخم مزمنی بر پیکر این حزب کمونیست می باشد که تا کنون کاک عبدا… از پرداختن به آن اکراه داشته است.

پرسشی که از خاندان “حزب دوست ” مهتدی وجود دارد این است که علت اینکه در دوران مبارزه قبل از انقلاب و در دوران صف آرائی در مقابل جمهوری اسلامی هیچگونه خطر جانی متوجه خاندان اشرافی و فئودال انان نشده است؟ در حالیکه دوست نیمه راه او، فواد مصطفی سلطانی سومین قربانی خانواده اش برای آرمان های حزبیشان بود درحالیکه نام هیچ فردی از خاندان مهتدی در ردیف قربانیان مبارزات حزبی دیده نمی شود.

کاک عبدا… مهتدی در جریان اتفاقات اخیر دچار توهم شده و چشم بر تمامی تاریخ پر از ابهام و انکار و مذبذب و وابستگی گذشته خود، علاوه بر سروری کردستان سودای قرار گرفتن در ردیف رهبران جایگزین ایران را در سر می پروراند او با توهم از الگوی مرحوم جلال طالبانی و نظام سیاسی عراق پس از صدام، سودای بالاتری را در سر دارد.

در حالیکه او بهتر می داند جلال طالبانی در اوج قدرت راضی به اعدام جلاد عراق، صدام هم نشد جلال طالبانی نیز مانند مهتدی رهبر یک حزب کردی بود اما از انتقام رقبای خود هم صرفه نظر کرد در حالیکه حزب منتصب به مهتدی سراسر خیانت و تعدی و تجاوز و قتل های مرموز و مستمر می باشد که می تواند علل اصلی انشقاق حزب منتصب به او، به سه حزب اقماری باشد.

از طرف دیگر ایران با هیچ معیار عراق نه در دوران صدام ونه پس از آن قابل مقایسه نمی باشد اتحاد قدرت های مداخله گر علیه صدام بخاطر نافرمانی از دستورات صورت گرفت درحالیکه در اتفاقات اخیر قدرت های جهانی برای مهار قدرت منطقه‌ای و جهانی ایران با اختلافات زیادی اتفاق نظر پراکنده ای دارند.

ساختارهای درونی حاکمیت عراق بطور کلی متزلزل و نسبت به استیصال صدام واکنش نشان دادند در حالیکه در ساختار قدرت ایران هیچگونه خللی دیده نمی شود. رویکردهای منطقه ای و دول بزرگ جهانی به ایران و نیز قدرت بسیج منطقه ای حاکی از جایگاه ایران در معادلات جهانی دانست. بنابر این نه ایران در شرایط ۲۰۰۳ عراق قرار دارد و نه کاک عبدا.. مهتدی بوئی از جلال طالبانی می دهد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آقای مهتدی؛ نه شما جلال طالبانی و نه "ایران" عراق است بیشتر بخوانید »

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!



در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

در مقال پی‌آمده، نقش نامبرده در فرآیندهای مرتبط به حزب کومله، مورد بازخوانی قرار گرفته است.

فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در آغاز راه

عبدالله مهتدی فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در سال۱۳۲۸، در شهرستان بوکان از توابع استان آذربایجان‌غربی به دنیا آمد. پدر او از خان‌های زمان شاهنشاهی محسوب می‌شد که به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود، به امر دربار به شهر تهران دعوت شد و در آنجا زندگی کرد.

مهتدی تحصیلات خود را در تهران سپری کرد و در این شهر، با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد معتقد بدان تبدیل گشت. در روزهای پایانی پاییز۱۳۵۷، او همراه چند تن از دوستانش که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند، گردهم آمدند و سازمانی به نام «کومه له شورشگیری زه‌حمه تکیشانی کوردستانی ئیران» (سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران) را تأسیس کردند.

بنیان‌گذاران کومله، سه سالی را در زندان، به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی سپری کرده بودند. میانگین سنی‌شان ۳۰ سال و عموماً از طبقه متوسط و فئودال بودند و هیچ کدام، پیشینه طبقاتی کارگری و زحمت کشی نداشتند! عبدالله مهتدی برادر دیگری به نام صلاح‌الدین دارد که تئورسین اتحادیه میهنی کردستان عراق و مشاور جلال طالبانی بود.

مهتدی چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و همین فعالیت‌ها سبب شد تا در اولین کنگره گروهک کومله بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان سر کرده این گروه انتخاب شود.

او تا سال ۱۳۶۲ یعنی تا قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران، در گروهک کومله و در سال ۱۳۶۲ به توصیه رقیب دیرین خود سیدابراهیم علیزاده، فعالیت‌های خود را به عنوان دبیرکل حزب کمونیست ایران (حزبی که در ستیز با مذهب است) آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹، فعالیت‌های تروریستی خود را در این حزب ادامه داد.

مهتدی که از کمونیست‌های دو آتشه محسوب می‌شد، در نشریه «به سوی سوسیالیزم» یعنی نشریه تئوریک و رسمی حزب کمونیست، در مقابل انتقادات مطرح شده از سوی منتقدان، با واکنش‌های تند در مقام دفاع از حزب برمی‌آمد.

مشارکت در بمباران زندان «دوله تو»

در اردیبهشت ۱۳۶۰ جلیل گاردانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (خلبانان فراری)، به نمایندگی از حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح دیدار کردند.

در این ملاقات، بر سر بمباران زندان «دوله تو» توافق شد. بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریباً میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد قرار دارد. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق، منطقه آلواتن نام داشت که زندان دوله تو در آنجا بود.

این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی، در آن محبوس بودند.

براساس این توافق در ۱۷ اردیبهشت۱۳۶۰، زندانیان بر خلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه‌داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از ۵۰ به ۱۲ نفر کاهش یافتند! صبح آن روز هواپیماهای عراقی با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به شدت بمباران کردند.

طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله، نجات یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند! آنان در مجموع، ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. پس از آن عبدالله مهتدی و عبدالرحمن قاسملو، در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند!

حامی فتنه سبز!

مهتدی که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد، اما امروز کمونیست بودن خود را منکر شده است! او خود را به عنوان یک انسان دموکراسی‌خواه و فعال حقوق بشری معرفی می‌کند و هیچ گاه از نظر رفتار سیاسی، در تعادل نبوده و ثبات نداشته است.

وی تاکنون در حلقه متحدان کمونیست، رژیم بعث، سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سران فتنه سبز، رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان، به شکل همزمان و متناسب با اقتضائات روز حضور داشته است.

مهتدی در سال ۱۳۸۸، طی نوشته‌ای با عنوان «کردها و جنبش سبز»، حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام می‌کند! او در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، از این حرکت دفاع کرده و در پاسخ به سؤال خبرنگار که می‌پرسد: حزب کومله و جنبش سبز، عجیب نیست؟ می‌گوید: «خیر، به نظر من عجیب نیست، برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواه می‌دانم و ما هم از هر جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی می‌کنیم! منظورم هم از این حرف این است که اگر چه این جنبش بندناف خود را از گروهی که من به آن‌ها اصلاح‌طلب حکومتی می‌گویم، نبریده و کماکان با آن‌ها دارای لینک است، اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود، نمی‌دانم. بر عکس فکر می‌کنم به بن‌بست رسیدن آن، مدل اصلاح‌طلبی و سترون ماندن روش‌های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد. جنبش اصلاحات در ایران به بن‌بست رسیده و ناکام مانده است و لذا ما جنبش سبز را برای ادامه مسیر خود ایده‌آل می‌دانیم…».

وی اذعان می‌کند: «جنبش سبز با جنبش اصلاحات، تفاوت عمده‌ای دارد. در دوران اصلاحات، کجا مخالفت با ولایت فقیه را علنی می‌کردند یا کجا درباره جدایی دین از سیاست این طور که در جنبش سبزحرف می‌زنند، صحبت می‌کردند؟…».

مهتدی متوجه بود که فضای سیاسی کردستان، به نفع فتنه سبز نیست و به‌رغم آنکه در راستای حمایت از یک فراخوان، هماهنگ با دیگر گروهک‌های ضد انقلاب، به مناسبت فوت منتظری و در روز ۲۲ بهمن صادر کرد، اما مردم کردستان به فراخوان او و گروهک‌های دیگر جوابی ندادند و نه از عبدالله مهتدی حمایت کردند و نه از جنبش سبز!

در توهم رهبری کردستان ایران

مهتدی و گروهکش را از آن جهت می‌توان یک گروه مافیایی دانست که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر، حتی هم گروهی‌های خود را به قتل برسانند! زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند، هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه، به دور از انتظار نیست.

حزب کومله به دلیل انشعابات درون گروهی، به سه دسته با رهبری این افراد تقسیم شده است: ابراهیم علیزاده، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده. این افراد وقتی علیه یکدیگر بیانیه می‌دهند، تندترین و زشت‌ترین کلمات را به کار می‌برند و دیگری را به هر گونه جنایتی که امکان تصور آن وجود دارد، متهم می‌کنند! آن‌ها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی، قوم پرست و از این قبیل قلمداد می‌کنند!

جالب اینجاست که او در بین افکار عمومی، خود را دوستدار رفقای قدیمی خود معرفی می‌کند، اما در خفا و با توطئه، برای حذف رقبا تلاش می‌کند! پیشمرگان زیادی به عمر ایلخانی‌زاده توصیه کردند که در دام تفرقه افکنی‌های مهتدی گرفتار نشود، اما برخی دیگر معتقدند که وی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه افکنی، مردی آب‌دیده شده است!

بهرام رضایی از فرماندهان و کادرهای قدیمی کومله، در مصاحبه با یک سایت کردی – که در اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کند- نقشه‌های مهتدی برای کومله زحمت‌کشان کردستان را برملا کرده است.

او در پاسخ به این سؤال که: چرا بعد از یک سال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، این گروهک را ترک کرده و از آن‌ها جدا شده؟ می‌گوید: «بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمت‌کشان کردستانی (ایلخانی‌زاده با کومله انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران یعنی گروه مهتدی)، ما در یک دسته چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده وعیدهای را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد. در این نشست‌ها چند نماینده از هر دو طرف، شاهد قول‌های داده شده از سوی مهتدی بودند.اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال ۲۰۰۷ میلادی برمی‌گرد. ما رفاقت‌مان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم، از همان روز اول، جلوی خوانده‌شدن نوشته و سخنرانی‌های من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه‌های خودشان منتشر کردند…».

او در ادامه افشاگری‌های خود درباره مهتدی، این طور بیان می‌کند: «رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد، رفتارش به کلی تغییر کرد! اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان‌های عبدالله را اجرا و پیاده می‌کنند. من در ۳۴ سال گذشته، با خیلی از رهبران کومله کار کرده‌ام و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کومله بودن را در آن‌ها دیده‌ام، اما احساس کردم عبدالله مهتدی رهبر کومله نیست، بلکه آرام‌آرام در تلاش این است، تا خودش را به عنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز به طور خیلی جدی، او را دچار توهم کرده است!…».

عامل کشتار مهاباد، در شهریور ۸۹

مهتدی که نتوانسته بود مردم کرد زبان را با خود همراهی کند، خوش رقصی اربابانش را در قالب جنایتی دیگر محقق ساخت! به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند.

در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی یک میلیارد تومان برای تروریست‌ها در نظر گرفته بود، اما نهایتاً طناب‌دار نصیب‌شان شد! مهتدی دقیقاً همزمان با ورود گروهک‌های تروریستی تکفیری داعش به عراق، توسط سردبیر بی‌بی‌سی به این رسانه دعوت شده و به عنوان کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه، هر چند روز یک بار به دروغ پردازی، شایعه پراکنی و تبلیغ در راستای تجزیه عراق می‌پردازد.

بعد از پرده‌برداری در خصوص اینکه عبدالله مهتدی از بی‌بی‌سی فارسی حقوق می‌گیرد، تعدادی از عناصر کادری و پیشمرگان کومله، در این باره خواستار ارائه توضیح از سوی وی شدند! وی با تند خویی و عصبانیت اعلام کرد که مجبور نیست به کسی توضیح دهد و تنها مرجع تصمیم‌گیری در این مسائل، شخص رهبری کومله است و لاغیر؟! چند روز بعد تعدای از افراد گروه، از دبیر خانه کومله خواستار بررسی موضوع شدند، اما ابوبکر مدرسی معاون سر کرده کومله و عضو کمیته مرکزی گروه، در سخنانی برای حاضران، از نقش مهم و تأثیرگذار بی‌بی‌سی فارسی در معرفی بیشتر کومله به جهانیان سخن گفت و این رسانه را تریبونی در اختیار کومله معرفی نمود.

مدرسی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که این کار بی‌بی‌سی باعث می‌شود، دیگر شاخه‌هایی که به نام کومله کار می‌کنند، رسمیت خود را از دست بدهند و همه تنها کومله مهتدی را به عنوان تنها کومله موجود به رسمیت بشناسند.

در تمنای آشوب در ایران

در سال‌های اخیر خالد سیادت و محمد مهتدی (پسر عموی عبدالله مهتدی)، بارها و بارها به دلیل نبود حق آزادی بیان در بین اعضای کومله توبیخ شدند. اعتراض به نشست‌ها و اتحاد مهتدی با ربع‌پهلوی و دست بوسی او، نشست و مذاکرات مخفی با سلطنت طلبان، علیرضا نوری‌زاده، مصاحبه‌های بدون هماهنگی و خود سرانه با بی‌بی‌سی فارسی، دویچه وله آلمان، رادیو اسرائیل، صدای امریکا و…، از مهم‌ترین انتقادات این دو به سیاست‌ها و خط مشی مهتدی بود که به همین خاطر نیز اخراج شدند و فعالیت‌های ۳۵ ساله آن‌ها در کومله، به دستور مهتدی و یک روزه محو گردید!

در شهریور سال ۱۳۹۸، مهتدی بدون اطلاع کمیته مرکزی عازم امریکا شد! در پی بروز مخالفت‌های جدی در بین اعضای کمیته مرکزی کومله، مبنی بر خود سری‌های او در سفرهایش به امریکا و دیدار با مقامات این کشور، سر کرده کومله این بار تصمیم گرفت بدون اطلاع اعضای کمیته مرکزی، عازم امریکا شود. او در دیدار خود با اعضای حزب دمکرات امریکا، از آن‌ها در خواست کرد تا از کومله حمایت و این حمایت را در عمل ثابت کنند.

مهتدی همچنین خواستار اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های فلج کننده امریکا بر علیه ملت ایران شد و اعلام کرد: در صورتی که این فشارها بر مردم بیشتر شود، کاسه صبر ملت لبریز شده و شورش به پا می‌شود! وی در این رابطه قول داده که گروهک تروریستی کومله نیز از فرصت استفاده کرده و تیم‌های مسلح خود را برای ناامن کردن کردستان وارد معرکه خواهد کرد. مهتدی در ۲ آذر ۱۳۹۸، از تخریب اموال مردم حمایت کرد و از امریکا خواست تا به طور جدی‌تر از اغتشاشگران حمایت کند!

او همچنین اعتراف کرد که دستگیر شدگان از عوامل تحت امر این گروهک بودند و خواستار آزادی اغتشاشگران شد. سر کرده کومله به صراحت اعلام کرد که کومله حامی اغتشاشات است و برای رسیدن به هدف، باید آتش زد و این آتش زدن بانک‌ها، اتوبوس‌های شهری و خدمت‌رسان‌هایی که از بیت‌المال استفاده می‌کنند را شامل می‌شود.

عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸، به طور مشترک با نمایندگان سنا و وزارت امور خارجه دیدار کردند. آن‌ها از حزب کومله درخواست کردند که دستورات ارائه شده از سوی سرویس جاسوسی امریکا سیا را در کردستان پیاده کنند! ناامن کردن مناطق مرزی محروم و کُردنشین، انتشار اخبار جعلی، شایعه‌سازی، حمله به وابستگان نظام خصوصاً نیروهای بومی، از اهم مامویت‌های محوله به مهتدی و گروهکش بود.

او حتی روابط پنهانی خود با اسرائیل را آشکارا بیان می‌کند و می‌گوید: «ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم!». این سخن را می‌توان، یک چراغ سبز به اسرائیلی‌ها برشمرد. طبق گفته صاحب نظران، روابط کومله با اسرائیل از مدت‌ها قبل شکل گرفته و مهتدی تنها در آن گفتگو، این همکاری را قبل از آنکه فاش شود، افشا کرده است. با این همه مهتدی در مصاحبه با تلویزیون تیشک حزب منحله دمکرات کردستان، از مخالفت و عدم همراهی مردم کردستان با کومله می‌گوید: «این یک حقیقت است که ما احزاب کردستانی، بدون حمایت از مردم کردستان راه به جایی نخواهیم برد و تا زمانی که مردم پشتیبان ما نباشند، نه تنها ما بلکه هیچ دولت خارجی هم قادر به شکست رژیم نیست و دولت امریکا هم به ما گفته که بدون مردم نمی‌شود کار به جایی برد…».

مهتدی در جنگ ترکیبی اخیر

مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» که برگرفته از شعار کمونیستی «نان، صلح، آزادی» است، در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد! او در حالی خود را مدعی دفاع از حقوق زنان می‌داند که کومله بدترین جنایت‌ها را در مورد زنان روا داشته است.

داستان تجاوزات نیروهای کومله به زنان و خودکشی آنان و فرجام پرمحنت دختران فریب خورده که با هزاران امید و به قصد پیشمرگ شدن در گروهک، به اردوگاه‌های آن پیوستند، شاهدی بر این مدعاست. (ز-ع) در نامه خود به یکی از سایت‌های معتبر ایرانی می‌نویسد: «در اردوگاه کومله، یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، مرا به خانه‌اش دعوت کرد. او از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت: تو برای ما قابل احترامی. چون در تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد. اما خوردن شربت همانا و بیهوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. به مقر ناوندی پیش کاک عبدالله مهتدی رفتم و موضوع را به وی گفتم، اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت: تو نمی‌توانی اعضای کمیته من را بد نام کنی، غلط کردی!… و خلاصه هر چه از دهانش در آمد، به من گفت! من ماندم و تنهایی…».

پای ثابت جهت دهی اغتشاشات

با نظری به ستادهای فرماندهی اغتشاشات، که در قالب تلویزیون‌های لندنی بر مردم دریچه گشاده اند، مشخص می‌شود که عبدالله مهتدی در این به اصطلاح رسانه‌ها و در جهت دهی به آشوب ها، حضوری فعال دارد.

خبرگزاری فارس در تحلیلی در این باره، می‌نویسد: «با بررسی محتوای تلویزیون ایران اینترنشنال، که با حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت اطلاعاتی اسرائیل، به عنوان بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران به فعالیت می‌پردازد، روشن می‌شود که حمایت از آشوب‌های اخیر و حمایت از رهبران احزاب تجزیه‌طلب را، در دستور کار خود دارد. رهبرانی که خوابی جز شورش در شهرهای مرزی و تجزیه برخی استان‌ها، در سر ندارند. بخشی از مهمانان این هفته‌های ایران اینترنشنال، از عناصری هستند که هدفی جز ایجاد ناآرامی در چند استان مرزی و تجزیه ایران ندارند و این شبکه به تقویت این خط رسانه‌ای کمک شایانی می‌کند: عبدالله مهتدی، دبیرکل گروهک تروریستی کومله/ مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان/ ناصر بولیدی، دبیرکل حزب تجزیه‌طلب مردم بلوچستان/ سربازی، تجزیه‌طلب بلوچ/ سلیمانی تجزیه‌طلب پانترک/ اردبیلی، تجزیه‌طلب پانترک/ سیلاوی، تجزیه‌طلب پان عرب/ صالح کامرانی سرکرده گروهک تروریستی تجزیه‌طلب/ ابراهیم کیانی از عوامل شبکه کلمه/ کمانگر، تجزیه‌طلب کُرد/ مونا سیلاوی حزب تضامنی دموکرات اهواز (عربستان). این به اصطلاح مهمانان، برنامه‌های خود برای تجزیه ایران را در این شبکه‌ها تشریح کردند…».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا! بیشتر بخوانید »

ماجرای مزاح شهید «سلیمانی» با شهید «شفیع‌زاده»/ می‌خواهیم فیلمی بسازیم به‌نام «گولان»!

ماجرای مزاح شهید «سلیمانی» با شهید «شفیع‌زاده»/ می‌خواهیم فیلمی بسازیم به‌نام «گولان»!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، در جریان دفاع مقدس نیرو‌های «پیشمرگه مسلمان کرد» به رهبری «جلال طالبانی» برای مقابله با رژیم بعثی عراق، با ایران همکاری می‌کردند که مشروح آن در خاطرات و روایات فرماندهان منعکس شده است.

سردار سرتیپ دوم پاسدار «محمدجعفر اسدی» فرمانده لشکر ۳۳ المهدی در دوران دفاع مقدس که بعد‌ها فرمانده نیروی زمینی سپاه شد، در این خصوص روایتی از مزاح سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» درباره نقش شهید «حسن شفیع‌زاده»به‌عنوان فرمانده توپخانه سپاه، در کتاب «آشنای آسمان» بیان کرده است:

«آخرین دیدار ما با شهید «شفیع‌زاده» در قرارگاه بود. با سردار شهید «قاسم سلیمانی» رفتم دیدن او. توی قرارگاه هیچ‌کس نبود. ما که وارد قرارگاه شدیم، از خوشحالی مثل این‌که دنیا را به ایشان داده باشند، شاد و مسرور شد. قرار بود نیرو‌های «جلال طالبانی» از داخل عراق و ما‌ها از این طرف حمله‌ای را انجام دهیم تا «سلیمانیه» عراق آزاد شود. یک سری کار‌ها انجام شده بود. سردار «سلیمانی» مزاحی کرد به این صورت که، فرمود: می‌خواهیم فیلمی بسازیم به‌نام «گولان» (نام ارتفاعاتی در عراق) با شرکت افتخاری «جلال طالبانی» و به کارگردانی آقای «شمخانی» و در ادامه به ترتیب اجرای نقش سایر فرماندهان لشکر‌ها از جمله سردار «مرتضی قربانی» (فرمانده وقت لشکر ۲۵ کربلا مازندران) و خودش که فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود را برشمرد و بعد گفت: موزیک متن هم از «حسن شفیع‌زاده»؛ چون وقتی اجرای آتش می‌کرد، صدای آتش توپخانه قوت قلبی بود برای رزمندگان. «شفیع‌زاده» خیلی خوشش آمده بود مخصوصاً از تکه آخرش که موزیک متن هم از اوست.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای مزاح شهید «سلیمانی» با شهید «شفیع‌زاده»/ می‌خواهیم فیلمی بسازیم به‌نام «گولان»! بیشتر بخوانید »

ضربه به تأسیسات اقتصادی و نظامی دشمن در عمق ۲۵۰ کیلومتری خاک عراق


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: تشکیل قرارگاه برون مرزی «رمضان» توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، موجب وارد آوردن ضربات مهلک به دشمن بعثی توسط رزمندگان اسلام با همکاری با معارضان کُرد عراقی به‌ویژه «اتحادیه میهنی کردستان عراق» به‌رهبری «جلال طالبانی»، در عمق خاک عراق شد.

در راستای مأموریت‌های قرارگاه برون مرزی «رمضان»، سلسله عملیات‌های «ظفر» با هدف ضربه زدن به تأسیسات اقتصادی و نظامی دشمن، در عمق خاک عراق انجام شد که بر این اساس، عملیات «ظفر ۴» طراحی و در تاریخ ۲۸ آبان سال ۱۳۶۶ تنها چند روز پس از عملیات «ظفر ۳» به اجرا درآمد.

هدف رزمندگان اسلام از اجرای این عملیات، تلافی شرارت‌های رژیم عراق در بمباران مناطق غیرنظامی به‌ویژه بیمارستان شهر «دهوک» و همچنین انهدام تأسیسات اقتصادی و نظامی دشمن در منطقه عملیاتی استان «دهوک» بود که با رمز مبارک «یا رسول‌الله (ص)» انجام شد.

بر این اساس، تکاوران گردان ویژه «شهادت»، با همکاری مبارزین حزب دمکرات کردستان و پشتیبانی آتشباری پرحجم، به مواضع نیرو‌های بعث واقع در عمق ۲۵۰ کیلومتری خاک عراق یورش برده و مقر تیپ ۱۱۹ پیاده مستقر در شهر «دهوک» که حفاظت و هدایت پایگاه‌های اطراف شهر را به عهده داشت را به‌طور کلی منهدم کردند که به کشته و زخمی شدن ۳۰۰ نفر از نیرو‌های دشمن منجر شد و رزمندگان پس از ورود به شهر «دهوک»، ساختمان پلیس و مرکز مخابرات این شهر را به میزان ۴۰ درصد منهدم کرده و موجب شدند تا چهار کارخانه نیز که مایحتاج بعثی‌ها را تأمین می‌کردند، دچار خسارات عمده شوند.

در جریان عملیات «ظفر ۴»، تأسیسات انتقال برق در ۶ کیلومتری شمال غربی شهر و یک پارک موتوری دشمن هدف قرار گرفته و به آتش کشیده می‌شود و رزمندگان با مسدود کردن جاده ترانزیتی دهوک به ترکیه (به مدت ۹ ساعت) کامیون‌های حامل سوخت را به آتش کشیدند.

همچنین در ادامه این عملیات، مرکز گردان حفاظت جاده بغداد ـ ترکیه گلوله‌باران شده و بر اثر آن، ۱۰ پایگاه منهدم شده و ۷۰ تن به هلاکت می‌رسند و از طرفی دیگر نیز مراکز اقتصادی شهر «سهیل» از حملات رزمندگان مصون نماند و متحمل خسارات زیادی شد.

ضربه به تأسیسات اقتصادی و نظامی دشمن در عمق ۲۵۰ کیلومتری خاک عراق

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

ضربه به تأسیسات اقتصادی و نظامی دشمن در عمق ۲۵۰ کیلومتری خاک عراق بیشتر بخوانید »

انهدام مراکز نظامی و اقتصادی دشمن در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق + داده‌نما


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سال ۱۳۶۲ بود که فرمان تشکیل قرارگاهی با هدف انجام عملیات‌های برون‌مرزی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صادر شد که به‌دلیل مصادف شدن تشکیل آن با ماه مبارک رمضان، آن را قرارگاه «رمضان» نامیدند.

«تشکیل تیپ‌های مرزی متشکل از پاسداران و نیرو‌های مبارز عراقی» یکی از وظایف قرارگاه «رمضان» بود که در این راستا، همکاری با معارضان کُرد عراقی به‌ویژه «اتحادیه میهنی کردستان عراق» به‌رهبری «جلال طالبانی»، در دستور کار این قرارگاه قرار گرفت.

با تشکیل قرارگاه «رمضان»، سلسله عملیات‌های «فتح» با هدف نفوذ و ضربه به عمق جبهه و خاک دشمن، طراحی شد که در این راستا، عملیات «فتح یک» در منطقه «کرکوک» عراق اجرا شد.

انهدام مراکز نظامی و اقتصادی دشمن در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق + داده‌نما

شهر «کرکوک» در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق، واقع در جبهه شمالی جبهه دشمن واقع شده بود و دسترسی به نقاط حساس آن، کاری فوق‌العاده سخت و مستلزم تدابیر علمی و نظامی بود؛ بنابراین با توجه به خطرناک و حساس بودن طرح، بزرگ‌ترین بستر همیاری نیرو‌های ایرانی و معارضان عراقی مهیّا شد تا آن‌که دو یگان از نیرو‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمال و جنوب «کرکوک» نفوذ کرده و با استفاده از تمهیدات اتحادیه میهنی کردستان عراق، خسارات فراوانی را به تأسیسات اقتصادی و نظامی دشمن وارد ساختند.

عملیات «فتح یک» با رمز «یازینب (س)» در روز ۱۹ مهر سال ۱۳۶۵ آغاز شد که طی دو روز تأسیسات پالایشگاه کرکوک، واحد بهره‌برداری نفت شماره یک، نیروگاه حرارتی برق کرکوک، سه پایگاه موشکی زمین به هوا، تأسیسات تفکیک نفت و گاز «جمبور» در جنوب کرکوک، «جبل بور» و «شوار» منهدم و همزمان با آن مراکز استراق سمع و جاسوسی الکترونیکی و پارازیت دشمن در منطقه «سقزلی» از بین برده شد.

همچنین با اجرای آتش بر روی قرارگاه‌های سپاه یکم و لشکر هشتم عراق، این مراکز نظامی خسارات فراوانی دیدند و همچنین پادگان «دارامان» ارتش عراق به‌کلی ویران شد. از مهم‌ترین دستاوردهای عملیات «فتح یک» می‌توان به انهدام مقر سازمان امنیت عراق و عناصر ضدانقلاب سازمان منافقین خلق ایران اشاره کرد.

همچنین در این عملیات، دو پایگاه دشمن بر بلندی‌های «دوملان» به همراه تأسیسات نفتی «باباگرگر» در شمال غربی شهر «کرکوک»، ایستگاه راه‌آهن «کوره» در جنوب غربی کرکوک، مرکز ذخیره و پمپاژ نفت «کیوان» و یک فروند چرخبال دشمن منهدم و صد‌ها تن از نیروهای رزمی و حفاظتی آنان کشته و زخمی و ده‌ها تن نیز به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

انهدام مراکز نظامی و اقتصادی دشمن در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق + داده‌نما بیشتر بخوانید »