جمهوری اسلامی ایران

تبلور عزت در قالب قطعنامه ۵۹۸

تبلور عزت در قالب قطعنامه ۵۹۸


گروه استان‌های دفاع‌پرس‌ – «منصور طیوری» پیشکسوت دفاع مقدس و  استاد  دانشگاه؛ بررسی تحولات نظامی دفاع مقدس پس از حمله سراسری رژیم بعث عراق و همپیمانان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در شهریور ۱۳۵۹ و متوقف شدن ماشین جنگی این رژیم در اوائل سال ۱۳۶۰ و همچنین بازپس‌گیری خرمشهر در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ نشان از تغییر روند جنگ به سود ایران بود.

بعد از فتح فاو در سال ۶۴ و عملیات موفق کربلای ۵ در سال ۶۵ عملاً ارتباط عراق با خلیج فارس را قطع شد و ایران را در کنار کشور کویت که یکی از اصلی‌ترین حامیان اقتصادی عراق در جنگ بود قرار داد. تصرف منطقه شلمچه نیز ایران را به شهر استراتژیک بصره که برای عراق اهمیتی خاص داشت نزدیک کرد و باعث تغییر موازنه جنگ به نفع ایران شد و تحلیلگران غربی و شرقی از احتمال پیروزی قریب الوقوع ایران در جنگ و سرنگونی رژیم بعث عراق سخن می‌گفتند. فشار‌های ایران باعث شد تا سازمان رزم عراق فراخوانی نیرو‌ها را از یک نوبت تا قبل از سال ۱۳۶۵ به ۳۰ نوبت بعد از آن افزایش دهد.

این تحرکات در کنار حمایت‌های بدون وقفه رژیم‌های منطقه و فرامنطقه بویژه آمریکا و شوروی سابق، نه تنها خللی در اراده رزمندگان پدید نیاورد بلکه باعث افزایش انگیزه در همه سطوح از رزمندگان تا مسئولان شد؛ بنابراین کشور‌های حامی عراق که روند جنگ را به نفع رژیم بعث و در نهایت خود نمی‌دیدند قطعنامه‌ای را با اکثریت آراء در ۲۹ تیر سال ۶۶ با هدف پایان دادن به جنگ به تصویب رساندند که بلافاصله به دلیل پیروزی‌های بزرگ رزمندگان در جبهه‌های نبرد که شکست رژیم بعث و درنهایت فروپاشی آن رژیم منحوس را به همراه داشت بلافاصله این قطعنامه را مورد پذیرش قرار داد. اما رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) با بینشی عمیق به دلائل زیر در ابتدای امر این قطعنامه را نپذیرفتند:

۱- با طرح قطعنامه ۵۹۸ از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد حضرت امام خمینی اجازه فرمودند نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران با طرف‌های بین المللی و تهیه کنندگان قطعنامه در مورد محتوای آن به مذاکره بپردازند. هوشمندی امام مبنی بر مذاکره غیر علنی باعث شد محتوای قطعنامه در حد زیادی که منافع ایران پس از پایان جنگ را تامین کند به دنبال داشته باشد.

۲- عدم پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام، اولا به خاطرعدم اعتماد به صدام حسین بود، چرا که صدام که قرار داد ۱۹۷۵ را در جلوی دوربین‌های رسانه‌های پاره نمود و جنگ را شروع کرده بود، می‌توانست دوباره عهد شکنی کند. باید تضمین لازم برای پای بندی صدام وجود می‌داشت. ثانیا همه دنیا پذیرفته بودند که صدام حسین جنگ را آغاز کرده و از سلاح شیمیایی در جنگ علیه مردم خود و نیز علیه نیرو‌های رزمنده ایرانی استفاده کرده بود و زندگی در کنار چنین موجودی در صورتی که توسط همین جنگ مهار نمی‌شد، غیر ممکن بود و چنانچه پس از پایان جنگ دیدیم، آن چهره اهریمنی وقتی در جنگ با ایران به هدف خود که کشورگشایی بود نرسید، به کویت حمله کرد تا آن کشور را به عنوان بخشی از سرزمین عراق در آورد و دیدیم که چه سرنوشت شوم و نکبت باری را تجربه کرد.

۳- حضرت امام خمینی با قرائتی که از روحیه صدام حسین داشت، به گونه‌ای تصمیم گیری کرد که در پایان جنگ حتی یک وجب از سرزمین عزیزمان به چنگال بیگانه نیفتد و حتی ورود به خاک عراق در جریان جنگ با این هدف بود که هم راهی برای آزاد سازی سرزمین‌های باقی مانده در اشغال عراق باشد و هم زمانی که صلحی به وقوع پیوست، نه عراق و نه هیچ همسایه یا دشمن دیگری در فکر حمله به کشور عزیزمان ایران نباشد.

۴- نقش قدرت‌های بین المللی در استمرار جنگ را نیز نمی‌توان نادیده گرفت، حمایت‌های نظامی و تسلیحاتی از صدام حسین توسط قدرت‌های بزرگ و حمایت‌های مالی برخی از کشور‌های منطقه باعث شده بود که صدام علیرغم شکست‌های پی در پی از جانب رزمندگان دلاور کشورمان روش تجاوزکارانه خود را تغییر ندهد؛ بنابراین میتوان گفت آنجه برای جمهوری اسلامی ایران به رهبری زعیم عالیقدر حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بطور کل مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن می‌شد، اصرار بر تنبیه متجاوز به قدر کافی، احقاق حقوق حقه ایران و نیز بی‌اعتمادی در اجرای میثاق‌های بین‌المللی توسط قدرت‌های بزرگ بود.

پس از اینکه جمهوری اسلامی ایران باقدرت نسبت به احقاق حقوق خود پافشاری نمود، فشار‌های سیاسی غرب و شرق همراه با تبلیغات وسیع مبنی بر جنگ طلب نشان جمهوری اسلامی ایران و همچنین حملات رژیم بعث بیشتر شدند، اما همچنان ایران اسلامی برموضع خود پافشاری مینمود و در نهایت درتیرماه سال ۱۳۶۷ با فراهم شدن شرائط به نفع ایران و در اوج عزت و سربلندی، امام راحل نسبت به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اقدام نمود. حضرت آقا در آن زمان به عنوان رئیس جمهور در نماز جمعه ۲۲ مردا دسال ۶۷ در باره قبول قطعنامه فرمودند: اعلام قبول قطعنامه بوسیله جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت. اول اینکه آتش‌بس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم. دوم، با اعلام قبول قطعنامه ماهیت رژیم عراق علی‌رغم ادعا‌های صلح‌طلبی آشکار می‌شد و تحولات بعدی اصالت هر دو مصلحت را مشخص ساخت.

ایشان پیرامون عکس‌العمل عراق در این زمینه توضیح دادند: رژیم عراق در مقابل این حرکت غیرمنتظره جمهوری اسلامی ایران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگ‌طلب خود بود، باید آتش‌بس را قبول می‌کرد. اگر می‌خواست زیر بار فشار نرود، چهره منافقانه این رژیم افشا می‌شد و این هردو به نفع کشور ما بود؛ بنابراین با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ جمهوری اسلامی ایران رسما به دلایل زیر در این جنگ پیروز شد:

الف- حفظ، تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی

هدف اصلی رژیم بعثی عراق و ابرقدرت‌های حامی آن، براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بود که هر چند آسیب‌های زیادی به کشور ایران وارد کرد لیکن بر اقتدارش نیز افزوده شد و حاکمیت، از انسجام و ثبات بیش‌تری برخوردار شد و جایگاه ویژه‌ای را در نظام سیاسی منطقه و جهان کسب کرد.

ب) شکست استراتژی عراق در تهاجم به جمهوری اسلامی ایران

نگاهی به تاریخ معاصر، نشان دهنده‌ی این واقعیت تلخ است که جنگ‌های قرون اخیر همواره جدا شدن بخشی از خاک ایران را در پی‌داشته است و از افتخارات انقلاب اسلامی ایران این است که به رغم حمایت ابرقدرت‌ها از دشمن، با اتکال الهی و تکیه بر قدرت ملی، اجازه‌ی تجزیه‌ی ذره‌ای از خاک کشور را نداد و دشمن بعثی نتوانست به ادعا‌های خود در مورد اروند رود و سایر نقاط مرزی تحقق بخشد و کوچک‌ترین دست‌رسی پیدا کند.

ج) پذیرش مجدد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر توسط رژیم بعث عراق

صدام که با پاره‌کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، جنگ را آغاز کرد؛ در نهایت با پذیرش آن در ششمین و آ‌خرین نامه‌ی خود در ۶۹.۵.۲۳ به رئیس‌جمهور وقت ایران نوشت: «بدین ترتیب همه‌ی آنچه را که می‌خواستید و بر آن تکیه می‌کردید؛ تحقق می‌یابد و دیگر اقدامی جز مبادله‌ی اسناد باقی نمی‌ماند.»

د) معرفی رژیم بعث عراق به عنوان متجاوز توسط دبیر کل سازمان ملل متحد

خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل پس از اخذ و بررسی اسناد و ادله‌ی جمهوری اسلامی ایران و عراق در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۰ صدام را به عنوان تجاوز‌گر و آغازگر جنگ معرفی نمود که این موضوع، تحقق یکی از شرایط و خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران بود.

با توجه به دلایل ذکر شده که البته بخشی از دلایل پیروزی رزمندگان اسلام در دفاع مقدس بود، معلوم شد که جمهوری اسلامی ایران پیروز قطعی این جنگ بوده، زیرا توانسته است دشمن متجاوز را در کلیه‌ی اهداف خود ناکام بگذارد و از موجودیت و تمامیت ارضی خود به نحو احسن دفاع کند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تبلور عزت در قالب قطعنامه ۵۹۸ بیشتر بخوانید »

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پیش از آزادسازی خرمشهر، عراق در چنین جایگاهی قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و می‌توانست با فشار‌های سیاسی، خود را به ما تحمیل کند، ولی با آزادسازی خرمشهر قضیه برعکس شد و نظام بین‏‌الملل شاهد شکست نظامی – سیاسی عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالی بود که عراق برگ برنده خود را برای اعمال نظرات نامشروع در منطقه از دست داد.

در شرایطی که خرمشهر آزاد شده بود کشور‌های عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند. آمریکا و برخی کشور‌های عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏‌بس برقرار شود.

در تشریح علل تصمیم برگزاری کنفرانس غیرمتعهد‌ها در بغداد می‌توان گفت که رژیم صدام که در آن شرایط از لحاظ سیاسی بسیار ضعیف شده بود، بهترین راه خروج از این بحران را برگزاری اجلاس سران کشور‌های غیرمتعهد در بغداد دانست، زیرا از این طریق موفق می‌شد با صدور بیانیه و حربه‏‌های دیگر همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند.

از سوی دیگر، عراق بار‌ها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی پرنده‌ای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهد‌ها جلوگیری شود.

خلبان عباس دوران که بود؟

عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت.

وقتی جنگ تحمیلی در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می‌کرد. او در طول جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز جنگی داشت.

بار‌ها می‌گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

عباس دوران هفتم آذرماه سال ۱۳۵۹ در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد، چنانچه می‌گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.

در سال ۱۳۶۱ جنگ تحمیلی هر روز شعله‏‌ورتر می‌شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهد‌ها سخن می‌گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنز‌های سفارشی‏‌اش را بر روی اتوبان‏‌های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ می‌کردند که ایران نمی‌تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، بیستم تیرماه ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.

روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.

هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری هواپیمای شماره سه: توانگریان – خسروشاهی

ماجرای این مأموریت که خلبان عباس دوران در آن به شهادت رسید از زبان همکار و همراهش منصور کاظمیان خواندنی است:

وی می‌گوید: قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد، پرواز کند، زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت‏‌های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما توضیح دادند که به علت حساسیت ویژه، این عملیات با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره ۱» من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره ۲» محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره ۳»، توانگریان و خسروشاهی که البته قرار شده بود هواپیما‌های شماره ۱ و ۲ به عمق خاک عراق و شهر بغداد بروند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره ۳ نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما، عملیات را ادامه دهد.

ما به سمت بغداد پرواز کردیم. تقریباً ۱۵ کیلومتری بغداد بودیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏‌رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی این گلوله‏‌ها به هواپیمای ما اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهراً موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏‌ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. زیرا در آن شرایط اگر باز می‌گشتیم دوباره در دیوار آتش دشمن قرار می‌گرفتیم بنابراین به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

بعد از تخلیه بمب‏‌ها مسیری را ادامه دادیم که دقیقاً به سمت همان هتلی ختم می‌شد که قرار بود کنفرانس غیرمتعهد‌ها در آن برگزار شود.

زمانی که ما بمب‏‌ها را روی پالایشگاه الدوره می‌ریختیم آتش بی‌امان و شدید دشمن قطع نمی‌شد. در همان موقع بود که هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می‌سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می‌سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی‌دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

درست نمی‌دانم، اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی‌دانم آیا عباس بود که این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم). یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود. در هر صورت چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچ چیز ندیدم. وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهد‌ها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت‌‏های شب قبل از عملیات افتادم که به من گفت: «منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم.»

کاظمیان درباره عملیات‏‌های مهمی که با عباس دوران انجام داده است، می‌گوید: من از سال ۱۳۶۰ که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏‌های زیادی با او شرکت کردم که مهم‏ترین آن‌ها عملیات فتح‏‌المبین، عملیات بوشهر برای بمب‏‌باران اسکله‏‌های «البکر و الامیه» نزدیک بندر بصره و همچنین آخرین عملیات با هدف ناامن کردن شهر بغداد و به هم زدن کنفرانس غیرمتعهد‌ها بود.

عباس دوران بین همه معروف بود. ترس را هیچ‏گاه در وجود او ندیدم. سخت‏‌ترین مأموریت‏‌ها را قبول می‌کرد و به تنها چیزی که فکر می‏‌کرد هدف بود. حتی یادم هست در عملیات بمب‏‌باران اسکله‌های «البکر» و «الامیه» در نزدیکی بندر بصره، بنا به دلایلی قرار شد که عملیات به صورت نیمه کاره متوقف شود، ولی عباس دوران قبول نکرد و عملیات را به آخر رساند. او هیچ‏گاه در کابین صحبت نمی‌کرد و همیشه می‌گفت اگر از مسیر منحرف شدم و یا حالت نامتعادلی را مشاهده کردید آن وقت علاوه بر اینکه به من اعلام می‌کنید مواظب اطراف باشید.

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت، بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

نا امن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها

سرهنگ ناصر باقری دیگر همرزم عباس دوران می‌گوید: این عملیات از لحاظ سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم بود، (هر چند که تا کنون مهجور مانده است) اگر کنفرانس سران کشور‌های غیرمتعهد در بغداد برگزار می‌شد صدام به مدت هشت سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت. جمهوری اسلامی ایران اعتراض شدید خود را با تحریم کنفرانس نشان داده بود، اما این امر کافی نبود و این کنفرانس نباید در بغداد برگزار می‌شد و ریاست آن به مدت هشت سال در دست صدام قرار می‌گرفت.

ایران از لحاظ سیاسی نتوانست مانع این امر شود و در نهایت متوسل به حربه نظامی شد. تنها راهی که می‌شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد ناامن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می‌کرد. از سوی دیگر در آن زمان (سال ۱۳۶۱) ایران موشک دوربرد نداشت که بغداد را مورد هدف قرار دهد برای همین قرار شد این حرکت توسط هواپیما‌ها انجام شود. این عملیات در ردیف عملیات «حمله به h-۳» قرار دارد. (۱)

پیش از انجام عملیات به ما اعلام کرده بودند که درصد خطر این عملیات بالای ۸۵ درصد است. ۶ خلبان این سه هواپیمای (F-۴) نیز توسط ستاد کل انتخاب شده بودند. من با مرحوم اسکندری، شهید دوران با منصور کاظمیان و توانگریان و خسروشاهی خلبانان سه هواپیمای مذکور بودیم. در این بین من و اسکندری هر کدام ۶ بار بر فراز بغداد پرواز داشتیم، ولی شهید دوران اولین پرواز بود که بر فراز بغداد انجام می‌داد. علیرغم اینکه تا آن زمان دوران دارای بیشترین پرواز عملیاتی بود.

در این عملیات، نیت، زدن شهر بغداد و مناطق مسکونی نبود بلکه قرار بود با حمله به پالایشگاه «الدوره» بغداد و کوبیدن نقاط حساس آن و شکستن دیوار صوتی، فقط یک جو روانی و ترس ایجاد کنیم. از سوی دیگر پدافند دشمن هم خیلی قوی بود. از بدو ورود ما به خاک عراق با یک دیواره آتش روبرو شدیم که پدافند سبک آن‌ها ایجاد کرده بود. نزدیکی صبح بود که پدافند هوایی بغداد نیز ما را ردگیری کرد و ما در بین دو پدافند زمینی و هوایی قرار گرفتیم، به هر حال عملیات را ادامه دادیم و پالایشگاه را زدیم. در موقع رفتن، دوران که «لیدر» (سردسته) ما بود جلوی ما حرکت می‌کرد، اما پس از عملیات و موقع برگشت از سمت دیگر شهر بغداد هواپیمای من و اسکندری جلو بود و دوران و کاظمیان پشت سر ما بودند.

پدافند سبک عراق هواپیمای ما را که شماره دو بودیم زد و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد، ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد و فقط سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم. در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.

اسکندری به آن‌ها گفت عیب ندارد ما را هم زده‏‌اند پشت سر ما بیایید. دوران در جواب گفت: موتور شماره دو آتش گرفته و ما نمی‌توانیم بیاییم.

اسکندری مجدداً گفت: اگر می‌توانید بیایید، وگرنه بپرید بیرون؛ که بعد از این گفت‏‌وگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد و ما بالاخره با وجود آتش سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم. بعد‌ها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران «Eject» (به بیرون پرتاب شده) و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.

صبح روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهد‌ها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک میهن بازگشت.

۱- در عملیات حمله به «h_۳» جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با یک حمله غافلگیرکننده تعداد زیادی از هواپیما‌های جنگی رژیم بعث عراق را از بین بردند. عراق این هواپیما‌ها را برای در امان ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش به منطقه‌ای در نزدیکی مرز اردن منتقل کرده بود و هیچگاه تصور نمی‌کرد ایران بتواند در یک منطقه دورافتاده عراق عملیاتی انجام بدهد.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد بیشتر بخوانید »

رئیس جمهور عراق: پایگاهی برای حمله به دیگران نمی‌شویم

رئیس جمهور عراق: پایگاهی برای حمله به دیگران نمی‌شویم


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «عبداللطیف رشید» رئیس جمهور عراق درباره موضوعاتی چون سفر اخیرش به ایران و دیدار با رهبر معظم انقلاب، نقش بغداد در رفع اختلافات میان تهران و ریاض، و عوامل تاثیر‌گذار در بازگشت عراق به نقش طبیعی و تاریخی خود در منطقه و … با شبکه خبری العالم به گفت‌وگو نشست.

وی درباره سفر اخیرش به ایران ضمن ابراز خرسندی از نتایج آن گفت: از سران جمهوری اسلامی از مقام معظم رهبری تا رئیس جمهور و سایر مقامات تشکر می‌کنم، دیدارها بسیار مثبت بود، ما تصمیم به تعمیق و هماهنگی در روابط در تمام زمینه های تجاری، تاریخی و فرهنگی گرفتیم. درباره موضوع آب و برق و بقیه مسائل ضروری نیز بحث کردیم. بنابراین روابط ما مستمر و بسیار مستحکم است و هرگز آن را کتمان نمی‌کنیم و به آن افتخار می‌کنیم و لطف جمهوری اسلامی به عراق در شرایط دشوار را فراموش نمی‌کنیم.

وی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به سوالی در خصوص نگرانی امنیتی تهران از حضور گروه‌های مسلح مخالف جمهوری اسلامی ایران در منطقه کردستان عراق گفت: «روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق بسیار قوی است، ما در بیشتر زمینه‌ها هماهنگی داریم و همکاری‌های ما حتی از نظر امنیتی ادامه دارد و برنامه‌هایی برای تامین امنیت مرزها داریم و رایزنی و طرح‌های عملی در این زمینه اجرا می‌شود».

وی افزود: «ما مانند هر کشور دیگری با پناه‌جویان احساس همدردی می‌کنیم اما به آنها اجازه نمی‌دهیم که از عراق به عنوان پایگاهی برای حمله به کشورهای دیگر استفاده کنند. سیاست ما در این زمینه مشخص است و آن را سیاستی صحیح بین خود و کشورهای همسایه می‌دانیم».

رئیس‌جمهور عراق در پاسخ به این سوال که آیا طرح امنیتی و تفاهم نامه امنیتی که بر سر آن توافق شده بود اجرایی شده است، گفت: دیدارهایی انجام و اجرای طرح امنیتی آغاز شده است و نیروهای امنیتی طرفین در مرزهای عراق و ایران مستقر هستند.

رئیس جمهور عراق در بخش دیگری از این مصاحبه در خصوص ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض و اهمیت این آشتی سیاسی نیز گفت: «من معتقدم که این یک نقطه و تحول مثبت در وضعیت امنیتی و همچنین وضعیت همکاری در منطقه است، من امنیت در در کشورهای منطقه و نیز همکاری میان کشورهای منطقه را با یکدیگر مرتبط می دانم؛ لذا رابطه خوب بین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران منجر به تقویت امنیت و ثبات در منطقه و بهبود اقتصاد در منطقه می‌شود».

وی درباره اهمیت تلاش‌های جاری برای تقویت روابط جمهوری اسلامی ایران و مصر نیز گفت: بهبود روابط میان همه کشورها امری ضروری است و با روابط امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی مرتبط است به همین دلیل معتقدم تقویت روابط بین کشورهای منطقه منجر به تقویت روابط در تمام منطقه می شود و تاثیر بسیار مثبتی بر افزایش احترام متقابل در منطقه دارد.

وی در پاسخ به این سوال که در سایه پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی میان ایران و عراق، چگونه می‌توان سطح روابط دوجانبه را ارتقا و توسعه داد، گفت: «روابط ما با جمهوری اسلامی ایران به سطح بسیار خوبی رسیده است و رایزنی‌ میان ما ادامه دارد. اگر نگویم این رایزنی به صورت روزانه است؛ به صورت هفتگی در همه زمینه‌ها در سطوح تجاری، اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک انجام می‌شود. به نظر من عراق و جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به توافقات جدی در مسیر تحقق منافع و استقلال دو کشور کوتاهی نکردند».

وی در پاسخ به این‌که آیا کسی مخالف این روابط و تقویت روابط تهران و بغداد است؛ گفت: «صادقانه بگویم، تاکنون کسی به من یا جمهوری عراق فشار نیاورده است. ما سیاست و برنامه‌های خود و نیز منافع دو کشور، همچنین همکاری‌ها در راستای تحقق منافع مشترک را به طور جدی مدنظر قرار می‌دهیم».

رئیس‌جمهور عراق در خصوص روابط بغداد و واشنگتن در دولت فعلی و احتمال سفر به آمریکا نیز گفت: «روابط ما با آمریکا خوب است و این موضوع را کتمان نمی‌کنیم، برحسب نیاز و بر حسب ضرورت، هماهنگی و سفرهایی به واشنگتن در سطح مقامات و هیأت‌ها انجام می‌شود، اما مهم تر از همه آن‌ها این است که ما از استقلال عراق در همه زمینه‌ها حفاظت و دفاع می‌کنیم».

انتهای پیام/ 411

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رئیس جمهور عراق: پایگاهی برای حمله به دیگران نمی‌شویم بیشتر بخوانید »

ادای احترام رئیسی به مقبره رهبر فقید کنیا

ادای احترام رئیسی به مقبره رهبر فقید کنیا



رئیس جمهوری اسلامی ایران با حضور در مقبره رهبر ملی استقلال کنیا، به مقام این سیاستمدار فقید کنیایی ادای احترام کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت الله سید ابراهیم رئیسی پیش از ظهر امروز چهارشنبه در ادامه برنامه‌های سفر خود به کنیا، با همراهی رئیس و تعدادی از نمایندگان مجلس این کشور، با حضور در مقبره «جوموکنیاتا» رهبر ملی استقلال این کشور، به مقام این سیاستمدار کنیایی ادای احترام کرد.

جوموکنیاتا رهبر جنبش استقلال‌طلبی کنیا است که بیش از ۹ سال از عمر خود را در زندان‌های انگلستان سپری کرد. او اولین رئیس جمهور کنیا بعد از استقلال این کشور از انگلستان است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادای احترام رئیسی به مقبره رهبر فقید کنیا بیشتر بخوانید »

تاکید رئیسی بر گسترش همکاری‌ها و ارتقای سطح روابط با الجزایر

تاکید رئیسی بر گسترش همکاری‌ها و ارتقای سطح روابط با الجزایر



رئیس جمهور در دیدار وزیر امور خارجه الجزایر با تمجید از سابقه انقلابی و ایستادگی ملت این کشور در برابر استعمار، بر اراده ایران برای گسترش همکاری‌ها و ارتقای سطح روابط با الجزایر تاکید کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حجت السلام سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز شنبه در دیدار «احمد عطاف» وزیر امور خارجه جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر، با تمجید از سابقه انقلابی و ایستادگی ملت الجزایر در برابر استعمار، بر اراده جمهوری اسلامی ایران برای گسترش همکاری‌ها و ارتقای سطح روابط با الجزایر تاکید کرد.

رئیس جمهور روابط ایران و الجزایر را ارتباط دو کشور دوست، برادر و مسلمان دانست که می‌تواند مبتنی بر مواضع نزدیک و همسوی منطقه‌ای و بین‌المللی دو طرف، در عرصه‌های مختلف از جمله در زمینه‌های تجاری و اقتصادی گسترش یابد.

رئیسی با اشاره به دستاوردها و توانمندی‌های قابل توجه علمی و فناوری ایران و اعلام آمادگی برای به اشتراک گذاشتن این دستاوردها با الجزایر، تقویت تعاملات کشورهای اسلامی را زمینه ساز تشکیل مجموعه‌ای قوی از کشورهای همسوی اسلامی دانست و افزود: اگر همه کشورهای اسلامی با یکدیگر همسو و همراه بوده و موضعی را که ایران و الجزایر در حمایت از فلسطین دارند، دیگر کشورهای اسلامی نیز داشتند، امروز شاهد بسیاری از ظلم‌های نظام سلطه علیه مسلمانان در منطقه و جهان نبودیم.

«احمد عطاف» وزیر امور خارجه جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر نیز در این دیدار ضمن ابلاغ گرم‌ترین سلام‌ها و بهترین آرزوهای رئیس جمهور کشورش به دکتر رئیسی، با اشاره به گفتگوهای تلفنی بسیار سازنده رؤسای جمهور دو کشور گفت: آقای «عبدالمجید تبون» در راستای همین گفتگوها، به بنده مأموریت دادند تا عزم، اراده و آمادگی الجزایر برای گسترش روابط با ایران را در عالی‌ترین سطح ممکن به جنابعالی اعلام کنم.

وزیر امور خارجه الجزایر با تمجید از دستاوردهای سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران در عرصه روابط خارجی و تلاش برای گسترش روابط با کشورهای همسو، دوست و مسلمان، افزود: سطح روابط اقتصادی و تجاری دو کشور به هیچ وجه تناسبی با روابط سیاسی ممتاز فیمابین ندارد، اما با اهتمام رؤسای جمهور دو کشور شاهد تحول در عرصه روابط اقتصادی و تجاری خواهیم بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تاکید رئیسی بر گسترش همکاری‌ها و ارتقای سطح روابط با الجزایر بیشتر بخوانید »