جمهوری اسلامی ایران

مدیرکل آژانس اتمی از کاهش سطح همکاری ایران با بازرسان خبر داد!

مدیرکل آژانس اتمی از کاهش سطح همکاری ایران با بازرسان خبر داد!



وبگاه شبکه خبری بلومبرگ با استناد به گزارشی از آژانس اتمی مدعی شده نظارت‌های این نهاد بین‌المللی در ایران در سال ۲۰۲۲ با کاهش ده درصدی مواجه بوده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، وبگاه شبکه خبری بلومبرگ مدعی شده نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران در سال گذشته میلادی با توجه به اقدام ایران در برچیدن دوربین‌ها و ابزارهای پایشی این نهاد بین‌المللی افت کرده است.

بلومبرگ نوشته آمارهای آژانس اتمی نشان می‌دهد در سال ۲۰۲۲ بعد از خودداری ایران از اجرای توافقات نظارتی معین‌شده در برجام تعداد بررسی‌های انجام‌شده در این کشور با کاهش ۱۰ درصدی مواجه شد.

رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سندی با دسترسی محدود که در هفته جاری میان دیپلمات‌ها توزیع شده نوشته است: «بازرس‌های آژانس به شدت تحت تأثیر این تصمیم ایران قرار گرفتند.»

جمهوری اسلامی ایران یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام با توجه به نقض عهد این کشور و عدم عمل به تعهداتش در خصوص رفع تحریم‌ها، با استناد به شرایط مشخص‌شده در همین توافق کاهش تعهداتش در آن را آغاز کرد.

گروسی در گزارش سالانه موسوم به «اجرای پادمان‌ها» همچنین نوشته است: «ایران هنوز مسائل باقی‌مانده پادمان را شفاف‌سازی و حل نکرده است. در خصوص این موضوع کارهای مهم و قابل توجهی پیش روی ما قرار دارد.»

حدود دو ماه پیش گروسی و مقام‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران سفر کرده و با مقام‌های ایران گفت‌وگو کردند.

این دیپلمات با اشاره به نتایج آن سفر از «تضمین‌های سطح بالای ایران مبنی بر افزایش همکاری‌ها با آژانس اتمی» استقبال کرده است.

برنامه هسته‌ای ایران تحت شدیدترین نظارت‌ها در میان کشورهای دنیا قرار دارد. بلومبرگ نوشته نظارت‌های انجام‌شده در ایران از کشور ژاپن بیش از ۶۰ درصد از نظارت‌ها بر برنامه هسته‌ای ژاپن که از این لحاظ در رتبه دوم قرار دارد بیشتر است. این در حالی است که مواد هسته‌ای ایران بسیار کمتر از مواد هسته‌ای ژاپن است.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سال‌های گذشته برخی از ادعاهای مطرح‌شده از سوی رژیم صهیونیستی درباره برنامه هسته‌ای ایران را مورد توجه قرار داده و تکرار کرده است. تهران این ادعاها را ساختگی دانسته و آنها را رد کرده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مدیرکل آژانس اتمی از کاهش سطح همکاری ایران با بازرسان خبر داد! بیشتر بخوانید »

خرازی:ما در انتظار یک نظم نوین هم در منطقه و هم در سطح بین‌المللی هستیم

خرازی:ما در انتظار یک نظم نوین هم در منطقه و هم در سطح بین‌المللی هستیم



رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: ما در انتظار یک نظم نوین هم در منطقه و هم در سطح بین‌المللی هستیم و اساساً نظم جدید در پی تغییر توازن قوا انجام می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی عصر امروز(پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت‌ماه) در دومین روز همایش هندسه نظم جدید جهانی که در دانشگاه عالی دفاع ملی برگزار شد، گفت: ما در انتظار یک نظم نوین هم در منطقه و هم در سطح بین‌المللی هستیم. اساساً نظم جدید در پی تغییر توازن قوا انجام می‌شود. هر کشوری که صاحب قدرت است در این تغییر توازن قوا تلاش می‌کند تا موقعیت خود را تثبیت و نقش بالاتری ایفا کند.

وی ادامه داد: یکی از منابع عظیم قدرت، نظامی و دفاعی است تا امنیت و استقلالشان حفظ شود و با استفاده از قدرت رشد و توسعه پیدا کنند. جمهوری اسلامی ایران در احراز چنین قدرتی خون‌های بسیار داده است. بعد از آن هم با توسعه صنایع دفاعی به خودکفایی رسیده و تجهیزاتی ساخته که هم از جهت قدرت و هم سرعت اعجاب‌آور است.

خرازی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران قدرت را به دست آورده است، بیان کرد: اما در کنار این، انواع دیگر قدرت مثل اقتصادی، علمی و فناوری، سیاست خارجی، رسانه‌ای و نرم هم وجود دارد که باید احراز شود تا کشوری بتواند در سطح بین‌المللی ابراز وجود کند و منافع خود را تثبیت سازد.

وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه شوروی با وجود قدرت نظامی بالا نتوانست در رقابت با آمریکا در قدرت رسانه‌ای و اقتصادی پیروز شود و نهایتاً فروپاشید، تصریح کرد: چین هم تا همین سال‌های اخیر هیچ وقت تلاش نکرد در رقابت با قدرت‌های دیگر به ویژه آمریکا ابراز وجود کند. اما اخیراً شاهد هستیم چون قدرت نرم، علمی و فناوری و اقتصادی پیدا کرده است به رقابت و مقابله با آمریکا وارد شده و نه تنها قدرت سخت یافته که به قدرت نرم هم رسیده است.

خرازی با اشاره به قدرتمند شدن چین تصریح کرد: قدرت نرم چین به جایی رسیده است که با ‌«تیک‌تاک» به مصاف آمریکا رفته و آمریکا آن را تهدیدی برای خود تلقی می‌کند. کره شمالی هم یک حکومت نظامی دارد و از این نظر قدرتمند است اما از جهت اقتصادی، رسانه‌ای و نرم نمی‌تواند در جهان ابراز وجود کند. ما باید قدرت‌های خود را در زمینه‌هایی جز نظامی و دفاعی هم بالا ببریم.

رئیس شورای راهبردی روابط خارجی با تاکید بر اینکه ما در انقلاب و جبهه‌های جنگ، نصرت الهی را تجربه کرده‌ایم، تاکید کرد: انگیزه و پشتوانه ایران در کسب قدرت انگیزه الهی است و پشتوانه حرکت ملت بزرگ ایران هم همین است. اما اینکه چه ساختاری می‌تواند موجب کسب قدرت شود، در قانون اساسی ما مشخص شده و فرماندهی کل قوا که رهبری انقلاب باشد قدرت نظامی و دفاعی کشور را توسعه می‌دهد.

وی ادامه داد: راهبردهای که رهبری به دولت‌ها ابلاغ می‌کنند در همین جهت است که در زمینه‌های دیگر قدرت بتوانیم مثل قدرت نظامی به نتایج مطلوب برسیم و حقانیت خود را ثابت کنیم.

وزیر اسبق امور خارجه تاکید کرد: ما در منطقه خودمان خواستار همکاری هستیم. تا به حال رقابت‌های زیادی در این منطقه وجود داشته و اغلب هم به دلیل دخالت‌های بیگانگان بوده که به دنبال ایجاد اختلاف بین کشورها و کسب سود خود بوده‌اند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امروز یک بلوغی در منطقه در حال شکل‌گیری است که دست به دست هم دهیم و از اختلافات فاصله بگیریم و کنار هم کار کنیم تا بدون دخالت بیگانگان ساختارهایی در منطقه ایجاد کرد که منطقه به سمت توسعه و پیشرفت و ارتقای استقلال خود حرکت کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خرازی:ما در انتظار یک نظم نوین هم در منطقه و هم در سطح بین‌المللی هستیم بیشتر بخوانید »

ایران هرگز منزوی نخواهد شد/ ما در عرصه اقتصادی باید تجدیدنظر جدی کنیم

ایران هرگز منزوی نخواهد شد/ ما در عرصه اقتصادی باید تجدیدنظر جدی کنیم



رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان بسیار مهم و اساسی است و ایران هرگز منزوی نخواهد شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در اولین همایش بین المللی هندسه نظم جدید جهانی با گرامی‌داشت یاد و خاطره شهدا، گفت: همه روشنفکران و دانشمندان تغییر در نظم جدید جهانی را پذیرفته اند و شاید در نوع این تغییر که نظم جدید جهانی تک قطبی یا چند قطبی باشد، اختلاف نظر وجود داشته باشد.

وی ادامه داد: با توجه با پیچیدگی موضوع، نقش اندیشمندان بسیار کلیدی است و دانشمندان و اندیشمندان باید در این عرصه به خوبی نقش آفرینی کنند.

رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: ما به عنوان جمهوری اسلامی نمی‌توانیم به تغییر هندسه جهانی نگاه داشته باشیم اما نگاهی به مسائل داخلی نداشته باشیم. من باور دارم نقشی که جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان دارد، بسیار مهم و اساسی است اما باید مسائل سیاست داخلی و خارجی را مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که مقام معظم رهبری فرمودند، دنبال کنیم.

وی متذکر شد: رهبر انقلاب ابتدای امسال در حرم مطهر رضوی فرمودند که موضوع تحول از موضوعات جدی ماست. البته مقام معظم رهبری این بحث تحول را در سال ۱۳۹۹ و در حرم حضرت امام (ره) فرمودند که تحول یک ضرورت در کشور است و در رأس و مبنای این تحول حضرت امام (ه) هستند که امام راحل، با شکل گیری انقلاب اسلامی و راه و راهبردی که در مسیر امت اسلامی قرار دادند، امام تحول بودند.

رئیس قوه مقننه تاکید کرد: ما باید این مسیر را مدنظر داشته باشیم. بنده از این تحول به تعبیر حکمرانی نو یاد می‌کنم و همراه بر ضرورت حکمرانی نو در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی و خارجی تاکید می‌کنم و این حکمرانی باید بتواند نقاط قوت ما را گسترش دهد و نقاط ضعف ما را از بین ببرد.

وی ادامه داد: معتقدم نقش آفرینی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در سطح منطقه و بین المللی مخصوصاً برای امت اسلامی بسیار مهم، کلیدی و اثرگذار است. امروز یکی از حرکت‌هایی که انجام می‌شود، در انزوا قرار دادن ایران اسلامی است و هم دشمنان ما در این راستا تلاش می‌کنند و هم بعضاً برخی از نگاه‌ها و افکار در داخل کشور به این موضوع دامن می‌زنند. البته ایران عزیز ما آنقدر قوی، وسیع و تأثیرگذار است که هرگز منزوی نخواهد شد. عظمت انقلاب اسلامی تا به امروز در همه عرصه‌ها نشان داده که اینگونه است.

ما در عرصه اقتصادی باید تجدیدنظر جدی کنیم

رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: حتماً تلاش خواهند کرد که از قدرت ما بکاهند و به ما آسیب برسانند و درست در همان جاهایی به ما آسیب می‌رسانند که نقاط ضعف ماست. یکی از نقاط ضعف ما امروز عرصه اقتصادی ماست. ما در عرصه اقتصادی و حکمرانی اقتصادی خود باید تجدیدنظر جدی کنیم.

قالیباف اظهار داشت: ریشه اصلی اینکه ما امروز در حکمرانی اقتصادی در چالش قرار گرفتیم و دشمن ما هم چه در داخل و چه در خارج بر همین موضوع متمرکز شده است، اشکال از جایی شروع شده که ما از مبانی تحول در اقتصاد فاصله گرفتیم.

مردمی‌بودن یکی از مبانی و قدرت انقلاب اسلامی است

رئیس قوه مقننه بیان کرد: یکی از مبانی و قدرت انقلاب اسلامی، متکی به مردم بودن و مردمی بودن است. اگر ما امروز در عرصه بازدارندگی دفاعی و امنیتی در این اوج از قدرت هستیم که دشمنان تا بن دندان مسلح ما بحث مربوط به حرکت نظامی را از میز تصمیم خودشان حذف کردند، به دلیل تکیه این بخش بر مردم از ابتدای انقلاب تا امروز است. در مقابل ما اقتصاد را مردمی نکردیم و حضرت امام (ره) معتقد بودند که دخالت کارهای دولتی در اقتصاد مردم شرعا حرام است.

وی تاکید کرد: اگر اقتصاد ما مردمی بود و حکمرانی اقتصاد ما مردمی بود، حتماً به چالش امروز گرفتار نمی‌شدیم. اقتصاد را باید محور قطعی خودمان قرار دهیم. باید به این موضوع با اولویت برنامه پنج ساله هفتم توجه کرده و ضعف در حوزه اقتصاد را برطرف کنیم. باید ضمن توجه به تغییرات در نظم جهانی و اتفاقات در منطقه و سطح بین‌المللی ضعف‌ها را برطرف کنیم. باید اولویت سیاست خارجی به جای سیاسی و امنیتی توجه به مسائل سیاسی و تجارتی و تجارت بین‌المللی باشد.

حربه دشمن نسبت به جبهه مقاومت و کشورهای اسلامی موضوع اقتصاد است

قالیباف با بیان اینکه حربه دشمن نسبت به جبهه مقاومت و کشورهای اسلامی و ایران اسلامی موضوع اقتصاد است و ما باید این بخش را به شدت تقویت کنیم، گفت: تغییرات تنها منحصر به دولت‌ها و بازیگران نیست و بازیگران جدیدی در عرصه پیدا شدند که نقش آنها کمتر از دولت‌ها نیست. این موضوع در نظم جهانی مهم است که موازنه سازی صورت گیرد به خصوص ما باید به این موضوع در منطقه خودمان توجه کنیم.

رئیس قوه مقننه بیان کرد: فرصت‌های بزرگی در قاره آسیا و به طور کلی در امت اسلامی از شرق آسیا تا شمال غرب آسیا وجود دارد که باید در نظم جهانی به آن توجه شود. باید با حفظ استقلال خود ارتباطمان را با همه در چارچوب منافع ملی و جهان اسلام و بشریت داشته و به این سمت حرکت کنیم. برخی قدرت‌ها همچون حادثه رخ داده در اوکراین به دنبال تحت فشار قرار دادن کشورها هستند. قدرت جهانی این است که کشورها را تحت فشار قرار می‌دهند تا به یک سمت بروند که امروز درباره اوکراین این اتفاق افتاد و تأثیر خود را بر دنیا گذاشت.

حضور نامشروع رژیم صهیونیستی در منطقه موضوعات را پیچیده کرده است

رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه امروز در حوزه ژئوپلیتیک و فناوری موضوعات مهمی چون هوش مصنوعی و پیچیدگی‌هایی وجود دارد، اظهار داشت: موضوع راه‌های زمینی و ژئوپلیتیک در قدرت‌ها مورد توجه قرار گرفته است. برای جمهوری اسلامی ایران توجه به همسایگان و کشورهای اسلامی بسیار مهم است. البته حضور نامشروع رژیم کودک‌کش صهیونیستی در منطقه موضوعات را پیچیده کرده است و همه تلاش رژیم صهیونیستی و آمریکا این است که ایران اسلامی را دشمن کشورهای منطقه و مسلمان جلوه دهند که البته موفق نخواهند شد. البته با رویکردی صحیح و هوشمندانه در جمهوری اسلامی تلاش شد این اتفاق نیفتد اما باید به این خطر توجه شود.

وی تاکید کرد: باید انسجام و همبستگی را بین کشورهای همسایه را افزایش داد. باید اتحاد و همبستگی بین کشورهای اسلامی، جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی روز به روز بیشتر شود. تغییر در نظم جهانی فقط محدود به حوزه سیاسی نیست و متغیرهای جدید دیگری هم دارد. این تغییر تک‌بعدی نیست و چندبعدی است. باید نگاه جامع و دقیقی به تحولات آینده داشت و آن را مورد توجه قرار داد.

قالیباف با اشاره به اینکه شناخت از موضوعات و بازیگران بسیار مهم است چون آنها نقش آفرین هستند، بیان کرد: ساختارها از هرمی به شبکه‌ای تبدیل شده و پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌شود و از نسل دوم دینامیکی به نسل سوم سایبرنیتیکی حرکت کرده‌ایم که در این نسل شبکه‌سازی و مدیریت با شبکه‌ها و بازیگران جدید بسیار مهم هستند و تأثیر در نظم جهانی می‌گذارند. زمانی که از جنگ‌های ترکیبی در ابعاد مختلف حرف می‌زنیم، باید به این موارد توجه شود که نمونه آن در جنگ اوکراین و تغییرات در تکنولوژی را دیدیم. همه اتفاقات معطوف به هدف است و نکته مهم این بوده که خود تنظیم‌گر هستند و با این نگاه به حوادث سال گذشته در کشور باید توجه شود.

رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اولویت ما به عنوان مسلمان این است که باید همگرایی و انسجام بیشتری در نظم آینده داشته باشیم. امت‌های اسلامی باید از شرق آسیا تا غرب آفریقا با اتحاد و برادری کنار هم باشند که این باعث عزت و عظمت اسلام و مسلمانان در قرن جدید خواهد بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ایران هرگز منزوی نخواهد شد/ ما در عرصه اقتصادی باید تجدیدنظر جدی کنیم بیشتر بخوانید »

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون



خروج بنیادی از ائتلاف براندازان، بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نازنین بنیادی هم از شورای به اصطلاح همبستگی و جمع مبدعان منشور موسوم به «مهسا» جدا شد. حالا شیرین عبادی به همراه دو چهره معلوم‌الحال دیگر یعنی مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی کومله، قرار است به ادعای خودشان «ائتلافی برای رفع اختلاف مخالفان جمهوری اسلامی» باشند. جدایی بنیادی که هیچ گاه وزنه‌ای حتی کوچک در عرصه سیاست حساب نمی‌شده از ائتلافی که آن هم بیش از یک سیرک سیاسی کارکرد نداشته، به خودی خود حائز اهمیت ویژه‌ای نیست با این حال بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، چه کسانی را نمایندگی می‌کرد و آمدنش به صحنه و رفتنش از آن چه معنایی داشت.

کمدی تشکیل و فروپاشی یک ائتلاف

«شورای همبستگی» که روز گذشته به واسطه اعلام خروج بنیادی – بازیگر ۴۲ ساله هالیوودی- خبر فروپاشی‌اش رسانه‌ای شد، ائتلافی بود که تنها دو ماه عمر کرد. اواسط اسفندماه سال گذشته در حالی‌که نیروهای معاند ایران از نتیجه‌بخشی اغتشاش‌آفرینی‌هایشان در ایران به کلی ناامید شده بودند، با هدف تجدید قوا و از تب و تاب نیفتادن تحرکات ایذایی‌شان ابتدا با برگزاری یک نشست در دانشگاه جورج تاون واشنگتن اعلام همبستگی کردند؛ همبستگی‌ای که وقتی به مرحله انتشار منشور رسید با حذف علی کریمی و گلشیفته فراهانی آغاز شد و بعد وقتی نزدیکی حامد اسماعیلیون با سازمان منافقین از پرده بیرون افتاد و دعوای هواداران اسماعیلیون و پهلوی بالا گرفت با جدایی آنها از شورا تکمیل شد. حالا اینکه آن زمان همین نازنین بنیادی با آن سه نفر دیگر پیام دادند که بر «ادامه اتحاد» خود تأکید دارند، فقط پرده دیگری از آن مضحکه بود. شیرین عبادی در گفت‌وگو با اینترنشنال دلیل جدایی بنیادی را حملات و ناسزاگویی کاربران شبکه‌های اجتماعی به او اعلام کرد، اما وقتی با این سؤال مواجه شد که یک «وزنه سیاسی» که نمی‌تواند حملات در فضای مجازی را تحمل کند چطور می‌خواهد علیه یک نظام سیاسی براندازی کند، از پاسخ باز ماند!

صدای مردم ایران به زبان انگلیسی

بنیادی در بخشی از پیام توئیتری‌اش برای اعلام خروج کامل از شورای مذکور نوشت: «در این مسیر فراز و نشیب‌های زیادی رو تجربه کردم و همواره سعی بر این داشتم که صدای مردم ایران باشم.» این شاید جزو معدود توئیت‌هایی بود که او به زبان فارسی می‌نوشت، زیرا به عنوان فردی که از ۲۰ روزگی با خانواده به انگلیس مهاجرت کرده و تا ۱۹ سالگی زیر پرچم پادشاهی بریتانیا نفس کشیده و بعد در رؤیای شهرت به امریکا سفر کرده بود، بیش از آن انگلیسی و امریکایی است که بخواهد به زبان سلیس فارسی «صدای مردم ایران» باشد.

با این حال «فراز و نشیب» عمل سیاسی نازنین بنیادی به نظر بیش از آنکه محصول خواست خودش باشد، مانند بازیچه قرار گرفتن او توسط کلیسای «ساینتولوژی» است؛ آنجا که او را با تغییر رنگ مو و آرایش چهره و لباس به سوژه‌ای برای جلب توجه و همراهی تام کروز از اعضای سرشناس کلیسای‌شان تبدیل کردند و به وقت ضرورت نه تنها به آن رابطه خاتمه دادند که تمام مستندات آن رابطه را معدوم کردند.

مهره امریکایی ائتلاف براندازان

بازی با مهره نازنین بنیادی به عنوان مهره‌ای سیاسی هم رسماً از اوایل پاییز ۱۴۰۱ و با وقوع برخی ناآرامی‌ها آغاز شد. اگر چه این بار نه کلیسای ساینتولوژی که دولت‌های انگلیس و امریکا در تدارک یک مهره سیاسی میان تهی و گوش به فرمان با حضور در کمپین‌های به اصطلاح حقوق بشری برای او سابقه دست و پا کردند. به تصور آنها این چهره تبلیغ‌شده قابلیت آن را داشت که در دیدار با دولتمردان و حضور در نهادهای بین‌المللی به عنوان «نماینده مردم ایران» معرفی شود! بر اساس همین سناریو بود که نزدیک به یک ماه پس از آغاز اغتشاشات در ایران، بنیادی یکی از دو ایرانی شد که به عنوان «نمایندگان جامعه مدنی ایران» با دولتمردان امریکایی از جمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه، وندی شرمن معاون وزیر خارجه و راب مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیدار کرد و بعد به عنوان نماینده زنان ایران با کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهور امریکا و جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور امریکا دیدار و گفت‌وگو کرد. کار تا آنجا پیش رفت که بنیادی با حضور در نشست شورای امنیت از طرف برخی فعالان ضدانقلاب «نخست‌وزیر آینده ایران» لقب بگیرد؛ ادعایی که مثل «رئیس‌جمهوری خودخوانده مریم رجوی» فقط مایه تمسخر و استهزاء بود.

با این حال، این پیشینه نشان می‌دهد، بیش از آنکه نازنین بنیادی به عنوان یک فعال سیاسی مستقل با پیشینه بازیگری دیده شود، باید او را مهره و نماینده دولت امریکا در جمع شورای براندازان تلقی کرد. کما اینکه خروج او از این شورا بیش از دلایلی که ذکر شد، می‌تواند به رویکرد حامیانش مرتبط باشد. دولتمردان امریکایی که درک کرده‌اند رؤیای براندازی در ایران بیش از حد غیرواقعی است و دست‌کم برای تعبیر این خواب آشفته نمی‌توانند روی امثال پهلوی و علینژاد حساب کنند و البته هر چه دلار به پای این کمدی سیاسی ریخته‌اند، هدر رفته است.

البته نازنین بنیادی در همین اندازه حضورش کارکرد مطلوبی برای حامیان غربی‌اش داشت. تبدیل کردن منویات ضد ایرانی دولت‌های غربی به «خواست مردم ایران» قلب ماهیتی بود که به بهترین نحو توسط چهره‌ای مثل بنیادی انجام شد. تکرار اتهامات نخ‌نما شده مخالفان جمهوری اسلامی با لحن ملایم یک بازیگر البته نه‌چندان مطرح هالیوود، تقاضای تشدید «تحریم‌های اقتصادی» به مثابه «شیمی‌درمانی لازم»، درخواست قرار دادن سپاه ایران در فهرست گروه‌های تروریستی توسط انگلیس (در دیدار بنیادی با تام توگندات، وزیر امور امنیتی بریتانیا) و تکرار درخواست مداخله بیشتر امریکا در امور ایران، خواسته‌های غربی بود که در گلوی مهره خودساخته‌شان قرقره می‌شد. همه آن چیزی که نشان داد، امریکا و متحدانش تا چه حد در شناخت جامعه ایران به بیراهه رفته‌اند و چطور دچار این توهم شدند که می‌توانند از کسی که حتی فارسی حرف نمی‌زند و البته همچنان از سوی ملت و دولت ایران حائز حق ایرانی بودن است، یک صدای جعلی برای مردم ایران بسازند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون بیشتر بخوانید »

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد



عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: همه‌پرسی نمی‌تواند رافع مشکل باشد و مسئله‌ ما را حل کند و ما را به یک نتیجه‌ قطعی برساند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی امسال با دانشجویان، ضمن اشاره به صحبت یکی از دانشجویان درباره رفراندوم فرمودند: «گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همه‌ی مسائلی که پیش می‌آمد رفراندوم می‌کردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را می‌کنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همه‌ی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت می‌کنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور می‌شود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات می‌شود کرد، از همه طرف حرف می‌شود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحث‌وجدل و گفتگو و دوقطبی‌سازی می‌کنند برای اینکه یک مسئله‌ای رفراندوم بشود. در همه‌ی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا این‌جوری نیست که آدم این‌جور ساده از رویشان عبور کند.»

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای به همین مناسبت در گفتگو با دکتر عباسعلی کدخدایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو حقوقدان شورای نگهبان به بررسی اهمیت و جایگاه نقش مردم در اصول قانون اساسی پرداخته که در ادامه آمده است.

بحث را از اینجا شروع کنیم که به نظر شما از ابتدای انقلاب اسلامی نقش مردم چه بوده و در نظام جمهوری اسلامی و مخصوصاً قانون اساسی ما جایگاه مردم چگونه تعیین‌شده است؟

جمهوری اسلامی ایران نظامی بود که بر اساس اراده، خواست و حضور مردم شکل گرفت و اگر حضور مردم نمی‌بود اصلاً انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید.

رهبری بسیار مؤثر حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه از سال‌های حداقل ۴۱ به بعد را اگر در نظر بگیریم تا پیروزی انقلاب اسلامی و ده سالی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشتیم، همیشه ایشان تأکید بر حضور مردم و نقش مردم داشتند، به‌عنوان‌مثال امام وقتی‌که در بهشت‌زهرا دارند صحبت می‌کنند، می‌فرمایند که من با پشتیبانی این مردم دولت تشکیل می‌دهم. این نکته بسیار مهمی است که نقش مردم در شکل‌گیری انقلاب، در شکل‌گیری نهضت اسلامی و بعد در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش اصلی بوده است.

حالا ممکن است این سؤال مطرح بشود که خب مردم یک نقشی داشتند در پیروزی انقلاب و دیگر بعد از پیروزی انقلاب مردم نقش نداشته‌اند و نباید داشته باشند. نکته‌ی بعد این بود که امام در ۱۰ سالی که بعد از پیروزی انقلاب حضورداشتند و رهبری نظام را برعهده داشتند باز همیشه تأکید داشتند روی نقش مردم؛ چه در آغاز انقلاب، چه در شکل‌گیری و همه‌پرسی‌هایی که ما برای شکل‌گیری نظام‌مان و تصویب قانون اساسی‌ داشتیم و در همه‌ی مسائل دیگر. اگر مراجعه بکنیم به فرمایش‌های حضرت امام این حضور مردم و نقش مردم را می‌بینیم که یک نقش محوری است.

بعد از آن هم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سکان‌دار نظام اسلامی شدند، نگاه‌های بسیار عمیقی که ایشان داشتند و دارند در بحث حضور و مشارکت مردم، من جایی ندیدم که مقامات سیاسی یا رهبران سیاسی به این اندازه تأکید بکنند.

یک‌جایی ایشان در بحث تبیین مردم‌سالاری و نظام مردم‌سالار صحبت می‌فرمایند و می‌گویند نظام مردم‌سالار یعنی اینکه نظام با رأی مردم تعیین شود، یعنی اگر قانون اساسی می‌خواهیم تنظیم بکنیم با نظر مردم باشد، اگر می‌خواهیم اصلاح بکنیم باز نظر مردم باشد. و مثال می‌زنند که خبرگان قانون اساسی توسط مردم تعیین شدند و بعد قانون اساسی تهیه شد و متن پیش‌نویس به رأی مردم گذاشته شد. و هم چنان این حضور مردم در همه‌جای نظام ما نقش داشته است.

هیچ کشوری به‌اندازه این ۴۴ سال ما انتخابات‌ نداشته‌ است. ما انتخابات مجلس، شوراها، ریاست جمهوری و همه‌پرسی‌ها را داشتیم. چرا؟ چون اصل ششم قانون اساسی این‌طور مقرر کرده است که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آراء عمومی اداره شود.

وقتی‌که قانون اساسی ما مقرر می‌کند که اداره کشور با مشارکت مردم باید باشد پس نظام سیاسی ما بر اساس دین و رأی مردم اداره می‌شود و به عبارت رهبر انقلاب، مردم‌، سالار زندگی جامعه‌ی خودشان هستند؛ یعنی مردم‌ نظام را اداره می‌کنند.

اگر ما این فرمایش‌ها را در کنار اصول قانون اساسی و رویه‌های این ۴۰ سال ببینیم که در انتخابات مختلف، چه کسانی رأی می‌دهند و چه کسانی انتخاب می‌شوند؟ از جنس خود همین مردم توسط خود این مردم انتخاب می‌شوند با تنوع سلیقه‌ها و همه اختلاف‌نظرهایی که بوده است. این تنوع هم یکی از ویژگی‌های نظام‌های سالم مردم‌سالار هست که خوشبختانه ما این را در کشور داریم.

در قانون اساسی برای مراجعه‌ به نظر مردم، روش انتخابات و روش همه‌پرسی پیش‌بینی‌شده. ما در نظام‌مان تاکنون سه همه‌پرسی داشته‌ایم و حدود چهل انتخابات. بین این دو روش از نظر حقوق عمومی و قانون چه تفاوتی هست و در چه مواقعی ما سازوکار انتخابات را و در چه مواقعی سازوکار همه‌پرسی را دنبال می‌کنیم؟

اصل ششم قانون اساسی کشور ما که تأکید دارد که در نظام جمهوری اسلامی ایران اداره‌ی امور کشور باید بر اساس مشارکت مردم باشد؛ خب این دارد تبیین می‌کند که نظام ما یک نظام مبتنی بر مردم‌سالاری نمایندگی است، یعنی مردم در انتخابات مجلس شرکت می‌کنند و نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند. برای چه؟ برای قانون‌گذاری. در ریاست جمهوری رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند برای چه؟ برای تصدی امور اجرایی. در شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت می‌کنیم برای اداره مناطق شهری و روستایی. پس غالباً نظام‌ سیاسی ما از این اصطلاحاً دموکراسی نمایندگی و مردم‌سالاری نمایندگی استفاده می‌کند.

یک بخش دیگری را قانون اساسی ما در قالب همه‌پرسی مطرح کرده که دو بعد دارد. یکی اصل ۵۹ ماست که ما به آن همه‌پرسی تقنینی می‌گوییم. یک مورد هم در اصل ۱۷۷ قانون اساسی است که برمی‌گردد به اصلاح قانون اساسی که به آن همه‌پرسی اساسی می‌گوییم.

همه‌پرسی اساسی ناظر بر اصلاح قانون اساسی است که الان خیلی مورد بحث نیست. طبیعتاً هر وقت که لازم شد و شرایط بود، همه‌پرسی قانون اساسی هم انجام می‌گیرد.

اما اصل ۵۹ قانون اساسی چه می‌گوید؟ اصل ۵۹ یک ظرایفی را دارد که دقت در آن بسیار مهم هست. می‌گوید در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه‌ی مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه‌ی مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. یعنی چه؟ یعنی کاری که نمایندگان مجلس شورای اسلامی انجام می‌دهند، -که تقنین است- مجلس آن را به مردم واگذار کند.

پس‌کار دیگری را یا راه دیگری را قانون اساسی نگفته که شما مثلاً بیایید در رابطه با مسائل اجتماعی‌تان یک همه‌پرسی عام داشته باشید، یک همه‌پرسی عمومی داشته باشید. آنچه پیش‌بینی‌شده همین است که مجلس بگوید مردم جای آن‌ها تصمیم بگیرند. حالا شرایطی هم در اصل ۵۹ ذکرشده که درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم نمایندگان مجلس برسد.

پس ما به‌جز اصل ۵۹ که طبق آن وظیفه‌ی قانون‌گذاری مجلس به‌جای خود مجلس به مردم واگذار می‌شود، در موارد مهم هیچ نوع دیگر همه‌پرسی نداریم.‌

آیا فقط قوانین کشور ما در زمینه رفراندوم این‌طور است یا کشورهای دیگر در تصمیم‌گیری و اداره مسائل گوناگون‌شان به رفراندوم متوسل می‌شوند؟ خیر. خیلی کشورهای دیگر هم به همین صورت عمل می‌کنند. خیلی از کشورها که همه‌پرسی عمومی اصلاً ندارند. ممکن است بعضی همه‌پرسی تقنینی یا همه‌پرسی جزئی، آن هم در بخشی از مثلاً کشور داشته باشند، ولی معمولاً این‌طور نیست که همه‌پرسی در همه‌ی زمینه‌ها داشته باشند.

به نظر شما علت اینکه در کشورهایی که مدعی هم هستند، در همه مسائل همه‌پرسی نمی‌شود چیست؟

اصلاً باید ببینیم آیا همه‌پرسی همیشه پاسخ نهائی و قانع‌کننده‌ای به ما می‌دهد برای حل مشکلات؟ خیلی از صاحب‌نظران در غرب این مطلب را مطرح می‌کنند؛ نه‌فقط الان، از قدیم می‌گفتند که همه‌پرسی ممکن است در یک مواقعی مشکلی را حل بکند اما در بسیاری از مواقع نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه مشکلاتی را ایجاد می‌کند.

من حالا نمونه‌هایی از این مشکلات احتمالی را هم‌عرض می‌کنم. مثالی که حالا می‌توانیم بزنیم برگزیت است که در انگلستان برگزار شد و مسئله‌شان با اتحادیه‌ی اروپایی بود. خب تعداد مخالفین و موافقین استمرار و ادامه‌ی کار با اتحادیه‌ی اروپایی نزدیک هم بود. نخست‌وزیر وقت‌شان آمد صحبتی کرد و به خیال اینکه حالا مثلاً آن‌هایی که پاسخشان به استمرار کار هست بیشتر است و آن‌هایی که می‌گویند جدا بشویم کمتر است. با این تصور همه‌پرسی را برگزار کردند. الان مدت‌هاست در انگلستان مطرح است که آیا این همه‌پرسی مشکل را حل کرد؟ اولاً‌ با یک اختلاف رأی حداقلی جدا شدن انگلستان به تصویب رسید، یعنی تقریباً مخالفین و موافقین نزدیک هم بود رأی‌شان. اما رأی غالب این بود که خب جدا بشویم. این منجر به سقوط دولت وقت شد، یعنی آن‌قدر مشکلات ایجاد کرد و آن‌قدر این مسئله حساس بود که دولتشان سقوط کرد و اصلاً فضای سیاسی کشور به هم ریخت.

بعد هم آیا مشکل انگلیس با برگزیت حل شد؟ الان همان دوقطبی در جامعه‌ی انگلستان همچنان هست، یعنی شما می‌بینید که باز آن‌هایی که موافق ادامه‌ی کار با اتحادیه بودند همچنان دارند فعالیت می‌کنند، همچنان نگرانند، همچنان ناراحتند که چرا انگلستان جداشده است.

پس پاسخ اول این است که همه‌پرسی در همه‌جا نمی‌تواند حلال مشکل باشد. رهبر انقلاب هم فرمایشی داشتند که آیا این همه‌پرسی‌ها واقعاً یک بحث کارشناسانه‌ای را به ما می‌تواند جواب بدهد؟ آیا پاسخ درست را هم به ما می‌دهد؟ قطعاً این‌طور نیست و خیلی مثال‌های مختلفی را ما می‌توانیم بزنیم که در خیلی از مواقع همه‌پرسی پاسخ دقیق به ما نداده است، مثل همین برگزیت که الان در انگلستان هست، که اگر چه اکثریتی که گفتند به‌هرحال جدا بشویم ولی پاسخ دقیق و روشنی نبود که اشاره شد.

چرا در مسائل کارشناسی و تخصصی همه‌پرسی ممکن است جواب درست را به مسئله جامعه ندهد؟

سال‌های قبل مطالب و مقالات زیادی در این حوزه در کشورهای غربی هم نوشته شده است. سؤال این است که یک شهروند نسبت به یک مصوبه‌ی مطوّل یا یک موضوع تخصصی چقدر می‌تواند کارشناس باشد؟ مثلاً اگر یک موضوع اقتصادی باشد، من به عنوان یک شهروند چقدر می‌توانم پاسخ اقتصادی داشته باشم نسبت به آن مسئله. یا اگر یک مسئله‌ی سیاسی کلان در حوزه‌ی روابط بین‌الملل باشد، من واقعاً چقدر کارشناس هستم که می‌توانم نظر دقیق بدهم.

پس نکته این است که همه‌پرسی نمی‌تواند رافع مشکل باشد و مسئله‌ی ما را حل بکند و ما را به یک نتیجه‌ی قطعی برساند. این‌ها ایراداتی است که به همه‌پرسی از سوی صاحب‌نظران کشورهای مختلف، حتی کشورهای غربی گرفته شده است.

و یک مطلب دیگری که غربی‌ها در کتاب‌ها و مقالاتشان درباره همه‌پرسی دارند این است که ممکن است مثلاً‌ در یک همه‌پرسی گروه‌های سیاسی یا افرادی که ذی‌نفوذ هستند به‌هرحال بیایند با تبلیغات و هزینه کردن پول این مسئله را به‌سوی خودشان بکشانند، یعنی مردم را گمراه بکنند و یک نگاه غیرواقعی به آن‌ها القاء کنند.

حالا من اگر بخواهم مثال بزنم، شما در بحث انتخابات آمریکا یک واسطه‌ای دارید، چون انتخابات، انتخابات غیرمستقیم است؛ کالج‌های انتخاباتی. مردم باید به کالج‌های انتخاباتی رأی بدهند و کالج‌های انتخاباتی باید رئیس‌جمهور را انتخاب بکنند، هنوز هم هست. این روش برای زمانی بود که رسانه‌ها به این شکل وجود نداشت و مردم آمریکا ارتباط رسانه‌ای نداشتند. صاحب‌منصبان آمریکایی گفتند که اگر ما انتخابات را مستقیماً در اختیار مردم قرار بدهیم، ممکن است افرادی بیایند ذهن مردم را منحرف بکنند و یک افراد ناشایستی متصدی ریاست جمهوری بشوند. پس لازم است کارشناسان سیاسی این وسط به عنوان واسطه باشند که این‌ها بتوانند تشخیص بدهند.

چرا ممکن است برخی تصور کنند که اگر گفته شود بعضی مسائل کارشناسی است و امکان همه‌پرسی نیست، چنین حرفی می‌تواند توهین به مردم تلقی شود؟

مگر من و شما وقتی‌که داریم در خود همین دموکراسی رأی می‌دهیم به یک نفر یا چند نفر به عنوان نماینده‌ی شهرمان و حوزه‌مان و می‌گوییم که شما برو از طرف ما قانون‌گذاری کن، آیا این به مفهوم این است که به من شهروند توهین شده است؟ مثلاً‌ وقتی در یک نظام اداره کشور، نماینده‌ای را انتخاب می‌کنم و دارم به او وکالت می‌دهم که شما برو این بحث کارشناسی را پیگیری بکن، قطعاً قصد توهین یا این‌گونه مسائل که در میان نبوده است. این‌یک بحث علمی است و بحث نظری است و بحث کارشناسی است. پس این‌طور نیست که نفس همه‌پرسی به عنوان یک ارزش در کشورها مطرح باشد.

برخی تصور می‌کنند نماد تام حضور مردم و نظر مردم در اداره کشور همه‌پرسی است. نظر شما دراین‌باره چیست؟

همه‌پرسی یک روش است و اگر همه‌پرسی را به‌مثابه یک روش فرض بکنیم، این روش می‌تواند در یک‌جایی در یک‌زمانی مفید باشد و در یک‌زمانی هم مفید نباشد. یک نمونه من از داخل کشور مثال بزنم: وقتی‌که در زمان رژیم طاغوت آن بحث انقلاب سفید و آن مثلاً رفراندوم مطرح شد، خب علمای اسلامی مخالف بودند و مسائل مختلفی در این جهت مطرح شد، از جمله مسائلی که حضرت امام رحمة‌الله‌علیه گفتند. بعد نمایندگانی از دولت وقت رفتند خدمت مراجع، خدمت حتی حضرت امام رحمة‌الله‌علیه، و نهایتا برخی از مراجع خب موافق مسئله می‌شوند، اما حضرت امام رحمة‌الله‌علیه هم چنان مخالف بودند و حتی اعلام می‌کنند در یک سخنرانی که نمایندگان دولت هم آمدند پیش من، من به ایشان گفتم نه به مصلحت شماست نه به مصلحت مردم، چون رفراندومی که برگزار می‌کنید با این شرایطی که می‌خواهید برگزار بکنید مفهومی ندارد. حضرت امام رحمة‌الله‌علیه چون می‌دانستند رژیم پهلوی می‌خواهد فقط سوءاستفاده‌ای بکند، در این جهت مخالفت‌شان را اعلام می‌کنند. بعد امام یک اعلامیه‌ای می‌دهند که چرا با رفراندوم ما مخالفیم و نباید انجام بشود.

همان حضرت امام که در سال ۴۱ دارند با رفراندوم مخالفت می‌کنند، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبدع رفراندوم جمهوری اسلامی هستند، در موضوع قانون اساسی و اینکه قانون اساسی سریع‌تر تنظیم بشود، به رأی مردم گذاشته بشود.

پس این نبود که امام بخواهند بگویند که رفراندوم به عنوان یک ارزش است و باید همیشه انجام بشود. نه، یک روشی است که می‌توانید شما در مواقعی مراجعه بکنید به آراء مردم هر جایی که لازم باشد.

الان که نظام ما بعد از ۴۴ سال یک ثباتی گرفته، یک انسجامی گرفته، طبیعتاً باید در چارچوب قانون اساسی عمل بکنیم.

حضرت‌عالی علاوه بر اینکه از اساتید شناخته‌شده در رشته‌ی حقوق هستید سالها هم در شورای نگهبان حضور داشتید. بالاخره هجمه‌های مختلفی از سوی معاندین و معارضین به این جایگاه می‌شود و به‌هرحال اعضای شورای نگهبان هم در طول این سالها مأنوس بودند با تأکیداتی که رهبر انقلاب در بحث حق مردم، رأی مردم و صیانت از جمهوریت نظام داشتند. اگر خاطره‌ای یا نکته‌ای هست در این حوزه هم بفرمایید که توجه رهبر انقلاب را به رأی مردم نشان بدهد.

یک نمونه‌ی شاخص، برای سال ۸۸ بود که ما انتخابات را داشتیم و خب آن فتنه‌ای که اتفاق افتاد، علی‌رغم اینکه شورای نگهبان از همه‌ی گروه‌ها افرادی را تأیید صلاحیت کرده بود و به‌هرحال چهار نفر نامزد شده بودند اما متأسفانه عده‌ای آمدند آن رأی جمعی مردم را برنتابیدند و آن فتنه را رقم زدند.

در آن موقع موارد متعددی بود که رهبر انقلاب روی اجرای قانون تأکید داشتند، اما در آن جلسه‌ی معروفی که ستادها و رؤسای ستادهای انتخاباتی نامزدها حضور داشتند که ما از شورای نگهبان و دوستان‌مان هم از وزارت کشور بودند، رهبر انقلاب در پاسخ به سؤالاتی که ستادها داشتند تأکید ویژه‌ای که به شورای نگهبان و وزارت کشور داشتند این بود که شما طبق قانون و مقرّ قانون عمل بکنید و اگر تخلفی صورت گرفته با آن برخورد بکنید.

این صریح فرمایش ایشان بود که در آن جمع چند بار تکرار شد در مقابل خواسته‌ی افرادی که خلاف قانون، خواستار ابطال انتخابات بودند ، یعنی ایشان به نظر من پاسداری و صیانت کردند از رأی مردم در آن موقع.

و نکته‌ی دیگری که حالا در انتخابات مختلف دیگری هم تکرار شده است در بحث انتخابات مجلس، خب به‌هرحال افراد زیادی مراجعه می‌کردند مخصوصاً از مقامات به ایشان که مثلاً شما به شورای نگهبان توصیه بکنید فلانی تأیید بشود یا روی فرد یا روی مثلاً برخی از گروه‌ها و این‌ها. و ایشان تأکیدشان به شورای نگهبان این بود که شما بر اساس قانون عمل بکنید.

من این را در جایی دیگر مثال زدم که شما در رژیم گذشته می‌بینید که فردوست در خاطراتش می‌گوید که من و علم و منصور می‌نشستیم لیستی را ردیف می‌کردیم از نمایندگانی که باید در انتخابات اسم‌شان از صندوق در می‌آمد و این را می‌دادیم به شاه، شاه اگر موافق بود همین افراد از انتخابات و از صندوق انتخابات درمی‌آمد.

رهبر انقلاب در یک جای دیگر می‌فرمایند که من هم یک رأی دارم و این رأی من را هیچ‌کس مطلع نیست تا زمانی که در صندوق رأی می‌اندازم. حالا مقایسه بکنید این منطق و این تابعیت از قانون که رهبری جمهوری اسلامی ایران دارند با آن چیزی که مثلاً ما در رژیم گذشته داشتیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد بیشتر بخوانید »