جمهوری اسلامی

مطهری: مادرم در انتخابات به رئیسی رأی داد

مطهری: مادرم در انتخابات به رئیسی رأی داد



فرزند ارشد شهید مطهری درباره نظر مادرش پیرامون ردصلاحیت علی لاریجانی در انتخابات گفت: ایشان تحت تأثیر قرار نگرفت، یک مقدار ناراحت شد، اما به آقای رئیسی رأی دادند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدحسین رنجبران مجری برنامه «دست‌خط» در ابتدای این برنامه گفت: با توجه به ایام شهادت شهید مرتضی مطهری به یکی از افراد خانواده‌ ایشان که خیلی کمتر صحبت کرده، اختصاص داده شده است، او استاد دانشگاه تهران، دانشکده الهیات و پسر ارشد ایشان است، کسی است که گفتنی‌های فراوانی از اندیشه‌های استاد شهید مطهری برای ما دارد که هم به کار امروز و هم آینده می‌آید و هم خاطراتی از گذشته دارد.

در خدمت آقای دکتر مجتبی مطهری فرزند ارشد استاد شهید مرتضی مطهری هستیم که در آغاز برنامه به بخش‌هایی که مرتبط با شخصیت ایشان بود اشاره کردم.

* آقای دکتر سلام خیلی خوش آمدید.

سلام علیکم و رحمه الله، خیلی ممنون.

* تقریباً ۴۳ سال گذشت

بله، ۴۳ سال از شهادت ایشان می‌گذرد.

* شب شهادت را خاطرتان هست؟

بله.

* آن زمان ۲۵ سالتان بود؟

بله، ۲۶-۲۵ ساله بودم که از منزل آقای دکتر سهابی تلفن کردند، ظاهراً جلسه شورای انقلاب بود، شهید بهشتی هم آنجا بودند، گفتند آقای مطهری نمی‌آید و من گوشی را برداشتم و گفتم چطور نمی‌آید!؟ من به مادر گفتم نمی‌دانم ایشان چه می‌گویند، می‌گویند آقای مطهری نمی‌آید، تعجب کردم، مادر سراسیمه گوشی را از من گرفتند، مادر فوری متوجه شدند چه شده، یکدفعه حالشان متغیر شد، گفتند چه بلایی سرش آوردید! بعد او شروع کرد هق هق گریه که بله ایشان ترور و شهید شدند.

* به بیمارستان مراجعه نکردید؟

با خانواده به بیمارستان طرفه رفتیم، ظاهراً قبل از اینکه ایشان به بیمارستان برسند، شهید شده بودند.

* در جایی خواندم که شما گفته بودید مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای زودتر به بیمارستان رسیده بودند؟

بله، ایشان هم به بیمارستان آمده بودند. با اینکه ایشان آن موقع (قبل از سال ۶۰) هنوز رئیس جمهور نشده بودند، آمده بودند، یکی دو نفر از آقایان بودند که خود آقا آنجا بودند، ولی خیلی محدود بود، موقعی که ایشان شهید شدند. یکی دو نفر از اعضای جلسه هم آمده بودند.

* اعضای شورای انقلاب؟

اعضای شورای انقلاب مثل آقای… ی. به آنجا آمده بودند، از افرادی که خیلی مشخص و بنام بودند، حضرت آیت الله خامنه ای بودند.

* من در جایی مصاحبه‌ای از شما خواندم، گفتید پدر پیش‌بینی کرده بودند که من یکی از آن سه چهره‌ای هستم که فرقان گفته می‌زند، چهره مذهبی آنها، من هستم

مقاله‌ای که در مقدمه گرایش به مادی گرایی نوشته شد، این طور بخواهم بگویم، مقاله‌ای که با خون نوشته شد، «آنانی که ره دوست گزیدند همه، در کوی شهادت آرمیدند همه» و واقعاً ایشان شهادت خودشان را پیش‌بینی می‌کردند، حتی بعد از شهادت سپهبد قرنی، در قم گفتند که گروه فرقان گفتند ما یک شخصیت نظامی، مذهبی و سیاسی را در برنامه خودمان برای ترور داریم. پدر بلافاصله گفتند بعد از قرنی من هستم، آقایان گفتند برای خودتان محافظ و پاسدار بگذارید، شما نباید راحت بگیرید، انگار خودشان می‌دیدند، گفتند دیگر از این مسائل گذشته است که البته خود گودرزی هم در زندان اوین محاکمه شد و آقای ناطق نوری هم بود.

خیلی فحاش و کریه الچهره بود و به امام، علامه طباطبایی و شهید مطهری جسارت زیادی داشت، در این حد که آقای ناطق نوری گفت این را بیرون ببرید، فردا می‌خواهیم ایران را … کنیم، مردم ما را تکه تکه کنند، ببینید چقدر خبیث بود، آقای … می‌گفت تو از خدا بترس، او می‌گفت شما که من را می‌کشید، گفتند ما یک تیر به تو می زنیم، عذاب الهی سخت است، این تیر ما یک لحظه است، بدبخت معلوم است تو به آن دنیا هم اعتقادی نداری، تو دروغ می‌گویی، جوان‌ها را فریفته‌ای، اصلاً به مبدا، خدا، معاد، پیامبر، به هیچ چیز اعتقاد نداری.

او هم مثل اینکه اعدام شد، البته محمد بصیری هم قبل از او اعدام شده بود و ظاهراً مثل اینکه داماد ما زده بود، مادر نگذاشتند، گفته بودند خودتان می‌خواهید تیراندازی کنید؟ مادر به پسرها اجازه ندادند، گفتند داماد شهید که الان در مشهد است، ایشان تیر زد، ایشان الان مشهد است و این تیر را ایشان انداخت.

البته یک مسئله را خدمت شما بگویم که دو بار خون از ایشان رفت، من یادم است دو بار در حرم حضرت معصومه (س) نماز خواندند.

* بر پیکر شهید؟

یک بار آیت الله گلپایگانی خواندند، دو مرتبه خون بند نیامد، دوباره کفن زدند، با کفن، خون را بند آوردند و پوشاندند که مطمئن شدند خون بند بیاید، دومرتبه شهید بهشتی بعد از آیت الله گلپایگانی بر پیکر ایشان نماز خواند.

* قبل از شهادتشان خوابی دیده بودند؟

بله، گفتند من خودم را با امام خمینی (ره) با هم در خواب دیدم، ایشان می‌گفتند من دو سه بار خودم را در مدینه با امام خواب دیده بودم، وقتی ما وارد می‌شدیم، پیغمبر به ما احترام خاص می‌کرد، به امام بیش از من احترام می‌کرد، این دفعه (چند شب قبل از شهادت) خواب دیدم، احترام پیغمبر به من بیش از امام خمینی بود، تعجب کردم، سپس نزدیک شدیم، در مسجدالحرام برای طواف رفتیم، یکدفعه دیدم انسان بسیار نورانی از درون کعبه بیرون آمد، ما و امام هر دو (گویا می‌شناختیم) با هم گفتیم رسول خداست، خاتم‌الانبیا است، خودمان را آماده کرده بودیم، عطر زده و حمام رفته بودیم، نگاه کردیم، دیدیم ما چقدر نظیف و تمیز هستیم، عطر زده‌ایم و بوی عطر می‌دهیم و به استقبال پیغمبر رفتیم.

پیغمبر در حالی که لبخندی به لب داشتند به سوی ما می‌آمدند، اما وقتی که من نزدیک شدم، پیغمبر قبل از اینکه به سوی امام بیایند، به سوی من آمدند و من را بوسیدند، من گفتم آقا، آقا از اولاد شماست، خواهش می‌کنم اول آقا را مورد محبت قرار بدهید، خودم را کنار کشیدم، پیغمبر نگاهی کردند و سکوت کردند، من مثل بچه‌ای که جلوی پدربزرگ تسلیم شده باشد، چیزی نگفتم، پیغمبر اول به سراغ من آمدند، بوسیدند و بغل کردند و سپس رفتند امام خمینی را بغل کردند و بوسیدند اما عجیب این است که پیغمبر دومرتبه به سوی من برگشتند و لب‌های خودشان را به لب‌های من گذاشتند و مدتی لب‌های خودشان را روی لب‌های من نگه داشتند،

خواب را به مادر گفتند، مادر که اهل ریاضت و سختی در زندگی بود، می‌گفتند من فکر کنم تعبیرش این است که پیغمبر آثار شما، نوشته‌ها، جهاد و سخنتان را تأیید کردند. این خواب را شب جمعه دیدند، شب چهارشنبه قرار بود بیایند برای امام بیان کنند، آن وقت که شهید شدند، حاج احمد آقا رحمة الله دنبال ما آمدند که امام شما را می‌خواهد، مادر در آنجا خواب را برای امام گفتند، آنجا من اشک‌های امام را در چشمهایشان دیدم، امام سکوتی کرد و چشمانشان پر از اشک شد، عجایبی که از امام دیدم، امام اصلاً از خودشان چیزی نپرسیدند، قبلاً خواب دیده بودند، فقط گفتند ایشان برای من خیلی عزیز بود، من نمی‌توانم علاقه خودم را به ایشان توصیف کنم.

* حضرت امام، قم را برای محل تدفین ایشان گفتند؟

نکته خوبی فرمودید، من به دیگران گفته ام این حرم را به هیچ وجه ما نگفتیم، ممکن است بگویند چرا شهید بهشتی، شهید چمران و شهید رجایی در بهشت زهرا (س) هستند، آنها هم گوهرهایی بودند. خود امام گفته اند جای ایشان در حرم است.

* یک مقدار از خودتان بگویید. شما دکترای الهیات خوانده‌اید؟

بله.

* و یک جایی گفتید من به نوعی شاگرد خصوصی پدرم هم بودم؟

بله، یکی از کرامات پدرم را هم بگویم، من قبل از انقلاب می‌خواستم به دانشگاه دیگری مثلاً دانشگاه شهید بهشتی یا دانشکده‌های دیگر دانشگاه تهران بروم. گاهی مدرسه عالی زبان‌های خارجی در قبل از انقلاب، دانشگاه عالی ترجمه، هر چه امتحان می‌دادم و درس می‌خواندم قبول نمی‌شدم، نمی دانم پدر در نماز شب چه دعایی خواند که من به این محیط‌ها نروم، چون محیط آلوده بود، دخترها حجاب نداشتند، رابطه دختر و پسر بسیار بد بود…

* قبل از انقلاب؟

بله، پدر آرزو می‌کرد و عجیب که نمی‌خواست تحمیل کند، نمی‌گفت چرا اینجا شرکت می‌کنی؟ سکوت می‌کرد، ولی دعا می‌کرد که خداوند ما را هدایت کند، جای مناسبی برای ما و راه مناسب انتخاب کند، همین که نشد اینجاها قبول شوم، شروع به گریه کردم، پدرم گفتند حالا به دانشکده الهیات می آیی یا نه، گفتم بله می آیم، آن زمان دانشکده الهیات و هنرهای زیبا اختصاصی بود و دانشکده‌های دیگر دانشگاه تهران عمومی بود و کنکور سراسری داشت و من چون دیپلم طبیعی داشتم، اصلاً با معارف الهی و ادبی آشنا نبودم، یادم است پدر یک دفترچه ۴۰ یا ۶۰ برگ از معارف اسلامی و ادبیات عرب پُر کردند و همان دفترچه باعث شد که من بین ۶۵۰ نفر، ششم شدم و تا دکترای الهیات ادامه پیدا کرد.

* الان هم در دانشگاه تهران تدریس می‌کنید؟

فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستم اما هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هستم.

به نظر من یکی از مشکلات ما این است که معلمی در جمهوری اسلامی باید با عشق، خلوص، عاشقانه و خالصانه باشد، معلم باید عاشق باشد، چون شمعی باشد، بسوزد، مثل خود شهید مطهری که دیگران از وجودش روشنایی بگیرند.

یکی از ضایعات فرهنگی ما معلمان معارف هستند، برخی از معلمان معارف عاشق نیستند، فرد شغلی دارد، می‌گوید حالا برویم معارفی هم درس بدهیم. من یادم است، چند سال پیش مقام معظم رهبری برای آقایان مدرسین قم صحبت می‌کردند، گفتند باید آثار ایشان در حوزه مبنا باشد، ایشان می‌گفتند می دانم شما گوشتان به این مسائل گاهی برخی‌ از شما بدهکار نیست و آثار را به حاشیه می‌برید، آثار شهید مطهری باید در متن حوزه و کتاب‌های درسی باشد.

* چرا بعضی وقت‌ها اینطور می‌شود؟

سلیقه‌ای، بعضی از آقایان هستند که با عرفان و حکمت میانه ندارند، شاید مثلاً با روشنفکری دینی – به تعبیری بگوییم – میانه ای ندارند و حتی ممکن است برخی‌ها با خود انقلاب و امام و اصل انقلاب میانه نداشته باشند و حالا نمی‌توانند جرأت کنند. شهید مطهری تعبیری در تفسیر سوره نور دارند، می‌گویند، زیبایی، آرایش، برهنگی و خودنمایی جزو ذات زن است، پس به زن باید بگوییم خودت را بپوشان، حواس دیگران را پرت نکن، خانواده‌ها را متزلزل نکن، سلامت اجتماع را از بین نبر، آرامش روانی را در جامعه از بین نبر، پس حجاب برای این است. من می‌گویم درد از خود ماست. می‌خواهم بگویم خود قرآن خواندن و تلاوت قرآن در اروپا علامت روشنفکری است، مانتو و روسری پوشیدن در آمریکا علامت روشنفکری است، ما قدر خود و انقلاب را نمی‌دانیم.

* چقدر از اندیشه‌های سیاسی استاد شهید مرتضی مطهری الان بعد از ۴۳ سال دارد در کشور اجرا می‌شود؟

به نکته خوبی اشاره کردید، دو مسئله وجود دارد که مهم است، غربی‌ها می‌گویند حقوق‌مداری در غرب و اخلاق و فطرت در شرق است. شرق اخلاق‌مدار است و غرب حقوق‌مدار، در صورتی که باید توجه داشته باشیم یک نکته‌ای که در آثار ایشان وجود دارد، انسان‌ها از نظر حقوقی دارای کرامت و عزت هستند (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ ) این در آثار ایشان هست، ما باید توجه داشته باشیم که اگر بخواهیم حقوق‌مدار باشیم باید به مردم آموزش حقوقی بدهیم.

این خلأ در فرهنگ ما هست، اخلاق‌مداری فطری است، در عمق فرهنگ دینی ماست اما ما حقوق مدار نیستیم، چون آموزش حقوقی نداریم. اگر بخواهیم این آموزش در فرهنگ ما تجلی پیدا کند، باید مردم آموزش حقوقی ببینند. اینکه برخی‌ها می‌گویند قانون را دور می‌زنید، نه؛ ما فهم و درک قانون را باید برای مردم کلاس بگذاریم که مردم قانون را بفهمند.

* یعنی مردم از حقوق خودشان آگاه نیستند؟

بله، تعبیر خوبی فرمودید، از حقوق اجتماعی و سیاسی خودشان آگاه نیستند که باید به مردم آموزش داده شود، گاهی می‌گویند حقوق بشر مربوط به غرب است، این اشتباه است، در اسلام، قبل از حمله مغول ما حقوق بشر داشتیم، مسلمانان و تمدن اسلامی، حقوق بشر داشت.

* در اندیشه استاد شهید مطهری مرز میان حقوق مسئولان در قبال مردم و حقوق مردم در قبال مسئولان و این مرزی که حریم شخصی برای مسئولان قائل شویم، چگونه مرزی است؟

به نظر من یکی از مشکلاتی که ما الان داریم… شهید مطهری، امام خمینی، علامه طباطبایی، مقام معظم رهبری برای جامعه اصالت و هویت ذاتی قائل هستند، در واقع یک ادراک حقیقی قائل هستند، من معتقدم این خلاء در جامعه ما ایجاد است، جامعه شناسی، مردم‌شناسی، در کشور ما آن طور که باید کار نشده است، در آثار ایشان وجود دارد، در کتاب «جامعه و تاریخ» هست، اگر بخواهیم مردم سالاری دینی نهادینه، گسترده و عمیق شود، باید روی جامعه‌شناسی …

متأسفانه در علوم انسانی به این مسئله زیاد نپرداخته‌ایم، در آثار شهید مطهری و علامه طباطبایی نگاه کنید، درباره آیه ۲۰۰ سوره آل عمران، ایشان نوشته‌اند (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) ۀ علامه طباطبایی با توجه به همین آیه استنباط‌هایی می‌کنند، ترکیبی یاد می‌کنند که علاوه بر اینکه افراد دارای ویژگی‌ها و خصوصیات خاصی هستند، یک صورت نوعیه‌ای هم پیدا می‌کنند که این صورت نوعیه همان احکام، ویژگی‌ها و قوانین جامعه است، لذا شهید مطهری و علامه طباطبایی و خود امام (ره) برای جامعه هویت ذاتی و حقیقی قائل هستند، اگر اندیشه‌های شهید مطهری، امام و علامه طباطبایی در جامعه اجرا شود، این نظام بهترین نظام دنیاست.

* از سال ۵۷ تا الان ریشه‌های مردم سالاری دینی ما تقویت شده یا تضعیف شده است؟

به نظر من خوب بوده، در سال‌های اخیر (۲۰-۱۰ سال اخیر) کمی تضعیف شده است، باز هم داشته‌ایم، کمی کمرنگ شده، به خاطر اینکه پررنگی ادامه پیدا کند و این مسئله برای نظام هم تکامل پیدا شود و این ضایعه از بین برود، ‌ نیاز به …

نکته‌ای که الان در کشور ما وجود دارد و یکی از ضایعات فرهنگی ما هست، ارتباط فرهنگ با تمدن‌های دیگر است، تمدن اسلامی همواره با تمدن‌های ایرانی، تمدن مصر و هند ارتباط داشته است، منتهی سره را از ناسره جدا کرده، ناخوبی های اینها را دور ریخته و زیبایی‌ها را با «قولوا لا الله الا الله تفلحوا»، با توحید گرفته، یک روح و شخصیت و ماهیت مستقل، فرهنگ و تمدن اسلامی پیدا کرده است. من می‌خواهم بگویم در ارتباط با غرب هم همینطور است؛ سلطه غرب نفی است، غرب شدیداً قابل نقد است، سلطه غرب شدیداً نفی است، اما به معنای این نیست که ما با غرب تعامل نداشته باشیم. ۰

درست است علم و تمدن غربی دنباله تمدن اسلامی است، اما علوم غربی از علم الهی جدا شده‌اند، ریاضی غربی مسیر الهی ندارد، به قول افلاطون، ریاضی باید مسیر الهی داشته باشد. در اسلام، علوم از یک وحدت و نورانیت برخوردارند، وحدت روح، فرهنگ و وحدت علوم به یک مسیر سیر الی الله، لقاء الهی، عشق الهی برخوردارند اما در غرب اینطور نیست. لذا افلاطون می‌گوید ریاضیات وقتی صحیح است که آن ریاضیاتی که خدا تعبیر کرده، تمام جهان هستی بر محاسبات ریاضی و نظم بسیار دقیق بنا شده است.

برای همین می گویم ما در برخورد با غرب باید بسیار هم محتاط باشیم اما غرب را نفی نکنیم، درِ جمهوری اسلامی را به سوی غرب نبندیم. در عین اینکه نقد شدید داریم، در دهن غرب می‌زنیم، سلطه غرب را نفی می‌کنیم، نقد غرب هم باید کرد، ولی نفی نکنیم، تعامل داشته باشیم، در عین اینکه بدانیم مسیر غرب، مسیر درستی نیست.

* بر اساس اندیشه استاد شهید مطهری آیا عدالت‌خواهی اصالت دارد و باید بر اخلاق‌مداری غلبه داشته باشد یا نه اخلاق‌مداری است که باید بر عدالت‌خواهی اصالت داشته باشد؟

در آثار ایشان هست، ایشان فطرت اخلاقی و عدالت را مبانی حقوق می‌گویند، هر دو را بر مبنای فطرت می‌دانند، هم عدالت را محور می‌دانند و هم فطرت را.

بله، ایشان برای فطرت اصالت دقیق قائلند، برای عدالت هم مبنای فطری قائلند و هر دو را لازم و ملزوم هم می‌دانند و مبانی حقوقی اسلام را بر پایه این دو مبنا قرار می‌دهند. البته شما می‌دانید که از ارکان انقلاب اسلامی غیر از استقلال و آزادی، مسئله عدالت اجتماعی خیلی مهم است، یکی هم معنویت است.

من به جوانان عزیزمان توصیه کنم، خیلی‌ها می‌گویند ما آزادی اجتماعی می‌خواهیم، ولی هم اقبال لاهوری، هم پدر بزرگوار ما هر دو این حرف را می‌زنند، حالا نمی دانم در گفته‌های دکتر شریعتی هم هست یا نه که آزادی اجتماعی منهای آزادی معنوی نمی‌شود، نمی‌توانیم استفاده کنیم.

تا روح ما سالم نشود و از تعلقات و شهوات دنیایی آزاد نشود، روح و دل ما پاک نشود، امکان تحقق آزادی اجتماعی وجود ندارد، ولی یک نکته‌ای به جوانها بگویم، گاهی جوان‌های ما عُقده می‌کنند، می‌گویند برخی از مسئولان ما سوءاستفاده می‌کنند، می‌خورند، تبعیض وجود دارد، ولی ما مشکل و درد داریم و لذا به خدا، پیغمبر و گاهی به نظام بی مهر شده‌اند. فرق نمی‌کند، ولی من می‌خواستم در اینجا نکته‌ای را بگویم توجه داشته باشند اگر برخی ها امتیاز، امکانات و شرایط بیشتری دارند، یک طرف تناسب است، پله‌های خطرناک‌تر هم هست، سقوط بیشتر هست، لغزشگاه‌های خطرناک‌تری هم هست،

خیال نکنیم هر کسی امتیاز بیشتر دارد و پولدارتر است، موقعیت و منزل عالی‌تر داره… حساب و کتاب مشکل‌تر است، آدمی که سبکبال است، در برزخ عذابش کمتر است. ما یک طرف را می‌بینیم، دنیا فقط تا مرگ نیست، بعد از مرگ چه؟ ما ابدی هستیم، این نکته را به جوان‌ها بگویم اشتباه نکنید، رابطه خودتان را با خدا قطع نکنید، به خودتان ظلم نکنید و با خدا قهر نکنید، با امام حسین (ع)، رسول خدا (ص) و رهبری قهر نکنید. اگر مشکلات وجود دارد که حتماً هم هست، آن را به گردن دین و نظام نبندید و خدای ناکرده دچار مشکلات شوید.

* در همین موضوعات روز نگاه کنید، همین نکته‌ای که شما گفتید، از برخی رفتارها دلگیر می‌شوند، نمیإ‌دانم رفتاری از کسی، از مسئولان … عکس العمل هایی به خصوص در فضای مجازی اتفاق می‌افتد و رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان نکته‌ای را گفتند که انتقاداتتان سرجایش، ولی مواظب باشید حرف‌هایتان مخرج مشترک با دشمن پیدا نکند؟

خیلی نکته ارزشمندی گفتند که پدر هم گفتند که ما آزادی و تفکر می‌خواهیم اما جلوی غرض‌ورزی، توطئه، بدجنسی و بدنهادی را می‌گیریم، توی دهنش می زنیم، اینها جداست. ایشان می‌گویند آزادی و تفکر برای پیشرفت نظام لازم است، هسته تمدن اسلامی، عقلانیت بوده، متافیزیک تمدن اسلامی عقلانیت است، آزادی فکر.

می‌گویند اگر می‌خواهیم فکر رشد کند، نظام تکامل یابد، پرواز کند و اوج بگیرد، باید جلوی آزادی فکر را نگیریم، منتها شما نکته خوبی گفتید، اینکه مقام معظم رهبری فرمودند، چون برخی‌ها مریض هستند، در فضای مجازی می‌خواهند نیش بزنند، یک جور از این فضا استفاده نامطلوب کنند، اگر واقعاً آزادی فکر سالم باشد، میزگردها و حرف‌های سالم، اصلاً نقد هم بشود، خلاقیت‌های فکری ایجاد شود، برای پیشرفت نظام، فکر، تعالی علمی نظام و فرهنگی و تمدن اسلام می‌تواند بسیار موفق باشد.

* یکی از مهمترین مسائل الان جامعه ما فضای مجازی است، اگر استاد شهید مطهری بودند با فضای مجازی چگونه برخورد می‌کردند؟

من فکر می‌کنم برخورد عقلانی می‌کردند. فکر می‌کنم آثار ایشان هم پر از سیر عقلانی است. اول آنها را راهنمایی کنیم، سپس فرق بین توطئه، سوءنیت و غرض‌ورزی، مریض بودن دل با آزادی فکر که این دو باید حل شود، برخی‌ها با این مسئله … می‌کنند بعد می گویند آزادی فکر در نظام نیست. نخیر، شما مریض هستید! من نمی گویم اشکال ندارد، نظام ما هم ممکن است برای آزادی فکر اشکال داشته باشد، ولی شما مریض هستید، به نظر من، فضای مجازی را بستن خیلی کار اشتباهی است، به دین و نظام بسیار ضربه می‌زند، بهتر است ما راهنمایی کنیم، جلسه تشکیل دهیم و دائماً جوان‌ها را در دانشگاه‌ها و سمینارهای مختلف راهنمایی کنیم و فرق آزادی فکر را بگوییم.

متفکران و اساتید ما سخنرانی کنند. جوان‌های ما ناآگاه هستند و تفاوت بین آزادی فکر را نمی‌فهمند که هم بتوانند به خوبی از این فضای مجازی استفاده کنند…

فکر کنم نظر مقام معظم رهبری بزرگوار هم همین است. همان تعبیری که شما گفتید، ممکن است ما ضایعاتش را بگیریم، خب ضایعات برای نظام خیلی بد هم هست، ولی آزادی فکر که سالم باشد، باید جواب منطقی بدهیم، میزگرد تشکیل دهیم، با منطق، دلیل و محکم، بحث، صحبت و نقد کنیم از فکری که سالم است…

(بخش دوم گفتگو)

* متولد ۱۳۳۲ هستید؟

بله، نزدیک ۶۹ سالم است.

* حاج خانم (مادر) چطور هستند؟

الحمدالله بد نیست، اما یک مقدار نقاهت دارند، پایشان درد می‌کند، کرونای خفیف گرفتند، خوشبختانه سریع رد شد، اکسیژنشان خیلی خوب شد، قلبشان الحمدالله سالم است، با اینکه ۸۶ سالشان است، ولی مشکل خاصی ندارند. منتهی حرکت برایشان مشکل است، خیلی به ندرت حرکت می‌کنند. نمی‌توانند بیرون بیایند.

* یک بار حضوری خدمتشان رسیدم، خیلی دوست داشتیم یک برنامه خدمتشان باشیم، هر چقدر اصرار کردیم، قبول نکردند، ولی خیلی دوست داریم بتوانیم یک گفتگو هم با ایشان داشته باشیم.

یکی از هنرهای ایشان این است که – واقعاً خدا مادرمان را حفظ کند – هیچ وقت تحت تأثیر افراد سیاسی قرار نگرفت. من یادم است نهضت آزادی آقایان روشنفکر به مادر می‌گفتند شما بیایید در جلسات آقایان صحبت کنید، مادر می‌گفتند مطلقاً، من از خانه بیرون نمی آیم، فقط برای خانم‌ها صحبت می‌کنم. برای آقایان هم صحبت نمی‌کنم، حرمت معنویت شهید مطهری باید حفظ شود. خانم بسیار دانایی است.

* یک بار با ایشان همکلام شدم، به منزل شما آمدم، ۲۰ دقیقه نیم ساعتی با ایشان همکلام شدیم، واقعاً ایشان تأکید داشتند من مصاحبه نمی‌کنم، تصویر من نباید پخش شود، صحبت کردند، دغدغه بچه‌ها را داشتند.

حالا این بچه‌ها دورشان می‌چرخند.

* چند فرزند هستید؟

هفت خواهر و برادر هستیم. چهار خواهر و دو برادر دارم. پدرم ۷ اولاد داشتند.

* یعنی شما، علی آقای مطهری

بله، و محمد آقای مطهری که آنها دکتر هستند، وحیده خانم هم دکترای ادبیات عرب دارد و در دانشگاه الزهرا تدریس می کند، هیئت علمی آنجاست. بقیه خواهرهای من دیپلم هستند، دکتر وحیده مطهری در دانشگاه الزهرا استاد هستند و تدریس می‌کنند. همسر آقای دکتر عباسپور.

* با علی آقای مطهری از لحاظ سیاسی و تفکرات سیاسی چقدر نزدیک هستید؟

نسبتاً، خیلی نه، منطبق نیستم، یک مقدار.

* بعضی وقت‌ها شده به عنوان برادر بزرگ‌تر نصیحت هم کنید؟

گوش نمی‌دهد، چرا، خداییش شده، گفتم این حرف را نگو، بعضی حرف‌هایش را قبول دارم اما برخی را نه، مثلا راجع به هسته‌ای می گویم این چیست که می‌گویی، به هسته‌ای چه کار داری! باید صاحبنظران صحبت کنند، خود حضرت آقا بگویند، شما چه کار دارید.

* یک بار هم من مادر را دیدم، اتفاقاً مادر هم نگران بودند، می‌گفتند چند بار به علی آقا می گویم.

برخی از صحبت‌هایش خوب است، من با ایشان موافقم، ولی انتقاد هم دارم، ایشان حرف و فکرشان خوب است و می‌گویند فکر من این است و تحت تأثیر کسی قرار نمی‌گیرند، می‌گویند من فکرم همین طور است، مادرم می‌گویند… علی ما یک فرد سیاسی است، حتی خودش می‌گوید من به مسائل علمی و دانشگاهی خیلی ذوق ندارم. فرد بسیار سیاسی و در مجلس هم می‌بینید کاملاً فرد سیاسی شد.

* بین آقا دامادها علی آقای لاریجانی جایگاه ویژه ای دارند؟

بله پیش مادر، آقای لاریجانی فرزند میرزا هاشم آملی چون از یک صفای نفس، عرفان و صفای اخلاقی برخوردارند، مادر به ایشان ارادت بیشتری دارد، به همه دامادهایشان علاقه دارند، به ایشان بیشتر.

* در مورد قضیه انتخابات ۱۴۰۰ آقای لاریجانی تأیید نشد، مادر ناراحت نشدند؟

نه، کم، اما به آقای رئیسی رأی دادند. مادر که نمی‌تواند حرکت کند، از حسینیه الزهرا … آمدند و رای دادند. ایشان تحت تأثیر قرار نگرفت، نمی‌شود گفت چیزی نبود، بی انصافی است، یک مقدار ناراحت شد اما آن طور که بخواهد اثر بگذارد و بگویند رأی نمی‌دهم، پسر من را رد کردند، نه، قشنگ گفتند من رأی می‌دهم.

* شما چه زمانی ازدواج کردید؟

سال ۶۰ ازدواج کردم.

* بعد از شهادت پدر

دو پسر دارم، یکی از پسرانم دکترای حقوق و دیگری دکترای فلسفه دارد.

* در دوران انقلاب، خودتان که دستگیر نشدید؟

نه، من خاطره‌ای دارم که در دانشگاه صنعتی پدر صحبت کرد درباره اهداف روحانیت، آنجا حسابی مردم را برای حرکت در انقلاب بر علیه شاه تهییج کردند. بعد از اینکه سخنرانی پدر تمام شد، من احساساتی شدم، آن زمان ۲۵ سالم بود، جلو رفتم و شروع کردم بر علیه شاه شعار دادن «مرگ بر شاه»، بعد یکدفعه دیدم یک نفر من را گرفت و کشید و به ماشین پدر انداخت و بعد پدرم گفتند ای بنده خدای ساده، ای بنده خدای ساده، می‌دانی گارد اینجاست، اینها بچه‌های خود این دانشگاه هستند، اینها راه فرار بلد هستند، اگر گارد حمله کند می‌دانند کجا فرار کنند، تو بیچاره نمی‌دانی کجا فرار کنی، گارد هم به قصد کشتن، چنان می‌زد که بمیری، مطمئنم تو را می‌کشت، البته آنها به تناوب پدر را می‌گرفتند، من خوب یادم است برای قضیه فلسطین پدر را گرفتند

* این صحبت غرا و گیرای ایشان در مورد فلسطین یکی از صحبت‌های ماندگار بود؟

در حسینیه ارشاد، سال ۴۸، حساب هم باز کردند، به مردم هم گفتند به این حساب به مردم فلسطین کمک کنید. همان باعث این شد که ساواک ایشان را بازداشت کند، بعد ترسیدند.

* صحبت کردن در مورد اسرائیل، آن موقع در آن شرایطی که… با آن حرارت…

ایمان را نگاه کنید، با آن ایمان، شور و حماسه، واقعاً نور ایمان چه کار می‌کند.

* اختلافی که بین شهید مطهری و آیت الله بروجردی بود، چه موضوعی بود؟

ایشان (آیت‌الله بروجردی) با فلسفه خیلی میانه ای نداشتند.

* حضرت آیت الله بروجردی؟

بله، ایشان نزد آقای طباطبایی برای درس فلسفه می‌رفتند، با اینکه شاگرد ممتاز ایشان بودند و ایشان به آیت‌الله بروجردی هم علاقه داشت، حتی چه گریه‌ای برای آیت الله بروجردی می‌کرد.

* بعد آقای منتظری باعث رفع این اختلاف بین پدر و آیت الله بروجردی شدند؟

آقای منتظری در این مسائل، خود او هم استاد فلسفه بود، چون او هم با پدر فلسفه می‌رفت، منتهی آقای بروجردی خیلی میانه ای با خود فلسفه نداشت، می‌گفتند همان فقه را ادامه دهید. فکر کنم آقای منتظری در قم مانده بودند، ایشان چون می‌خواستند تهران بروند – آیت الله بروجردی سال ۱۳۴۰ رحلت کرد – ایشان سال ۱۳۳۱ آمدند … اینکه ایشان حوزه را رها کنند و به تهران بیایند، خیلی موافق نبودند، این مسئله اختلافشان با آیت الله بروجردی بود و با فلسفه هم خیلی میانه خوبی نداشتند.

از آقای طباطبایی گله کرد، آقای طباطبایی نامه‌ای به آیت الله بروجردی نوشتند که این نشانه خدایی بودن است، گفتند هر چه نظر شماست، گفتند من الان به این فلسفه برای جهان اسلام نیاز می‌بینم، اگر می‌گوئید قطع کن من قطع می‌کنم، با ادب گفتند، آقای بروجردی برعکس گفت نه، من به شما ایمان دارم، اگر اینطور نیاز می‌دانید بنده صحبتی ندارم.

* ایشان به حفظ حرمت مراجع خیلی تأکید داشت؟

بله، پدرم هم همینطور، من خاطره‌ای دارم، وقتی افرادی مثلاً از آیت الله خویی به امام … تا به آقای خویی بی ادبی می‌کردند، پدر ناراحت می‌شدند، می‌گفتند شما حق ندارید به یک مرجع توهین کنید، بلند شوید بروید ببینیم، آقای خویی خیلی برای من محترم است، آن نظرش است.

* نظر شهید مطهری در مورد مرحوم دکتر شریعتی چه بود؟

ایشان نقد می‌کردند، می‌گفتند دکتر شریعتی جامعه‌شناس با استعداد، با ارزش، خوش قلم ولی اسلام شناس نبوده است. اینکه برخی‌ها تهمت می‌زنند، بی دین و سنی بوده، اینها مزخرف است.

دکتر شریعتی فردی دانشگاهی، مسلمان، قصدش هم خیر بوده، جامعه شناس بوده و تاریخ اسلام می دانسته، فرد باسوادی بوده، ولی اسلام‌شناس نبوده، اسلام‌شناسی را … ایشان می‌گویند آقای دکتر شریعتی اسلام را سوژه قرار داده، بعد سروده، سپس روی آن توصیف کرده. ایشان می‌گویند باید اسلام را از منابعش شناخت، عمیقاً باید تفسیر و احادیث را دید، علوم اسلامی را دقیق خواند تا ما بتوانیم اسلام را عمیقاً بشناسیم، در حالی که آثار و نوشته‌های خوبی هم دارد، «فاطمه فاطمه است»»، «حج»، خدا رحمت کند پسر استاد جعفری می‌گفتند تا حج آقای شریعتی را نخوانده‌ای به حج نرو، به پسرشان می‌گفتند،

* علامه محمد تقی جعفری؟

بله، یعنی ما بی انصافی نکنیم. برخی‌ها خیلی بی انصاف هستند.

* برای همین بود که به رغم این نظری که پدر داشتند، خیلی تأکید داشتند که از آقای دکتر شریعتی استفاده کنید؟

به من می‌گفتند، استفاده کنید، مرد بزرگی بودند، ببخشید من نباید این تعبیر را بگویم، مثلاً حتی افرادی که مذهبی نبودند، استاد … اصلاً مذهبی نبود، در زمان طاغوت، فرد دانشمندی بود، ولی اصلاً مذهبی نبوداما پدر می‌گفت از علم او باید استفاده کرد، می‌گفتند از دکتر زرین‌کوب باید استفاده کرد، این افراد خیلی حیف هستند.

* رابطه شهید با دکتر نصر چگونه بود؟

بد نبود، ولی وقتی به دستگاه فرح رفتند، پدرم گفتند خاک بر سر نصر، این را من بگویم، از زبان خودش شنیدم.

* یعنی با گوش خودتان شنیدید؟

بله، با گوش خودم، گفتند نصر فرد بسیار با ارزشی است، عالم، دانشمند، ولی خودش را در دستگاه پهلوی خراب کرد و رفت با فرح پهلوی که بعد جلوی فرح بیاید سر خم کند.

* جایی از شما خواندم که گفتید خود امام (ره) و پدر شما یعنی شهید مطهری راضی نبودند که روحانیت پست بگیرد.

بله، نکته خوبی فرمودید، آقای هاشمی برعکس می‌گفت ما باید بیاییم، پدر ناراحت بودند. پدر می‌گفتند برای اینکه نگویند حکومت روحانیون است، بهتر است روحانیون از دور نظارت کنند، در حد ضرورت روحانی باشد، تا می‌توانیم حتی رؤسای مجلس، رئیس جمهور، قوه قضائیه مگر اینکه نشود. مثل رئیس قوه قضائیه که مجبوریم روحانی باشد، ولی مثلاً رئیس جمهور و مجلس می‌تواند روحانی نباشد، ممکن است شرایطش را نداشته باشند و مجبور باشیم روحانی انتخاب کنیم.

ولی مجلس، مقامات و وزرا روحانی نباشند، نگویند حکومت روحانی است، این حکومت آخونداست. تا آنجایی که ضرورت هست باید از وجود روحانی و پست استفاده کنیم، معمولاً روحانی باید هدایت و دائم راهنمایی کند، نباید پست بگیرد، مگر اینکه ضرورت ایجاب کند که پست بگیرد، ولی آقای هاشمی می‌گفت نه، چرا ما نگیریم؟ ما خودمان صاحب انقلابیم. پدر می‌گفتند اشتباه می‌کنید.

* نگاهشان به ولایت فقیه؟

ایشان می‌گفتند ولایت فقیه همان مسئله ایدئولوژی و نظارت و هدایت در همه مراتب است، فقیه باید در همه مراتب، هدایت ایدئولوژیکی، هدایت و مدیریت فراگیر داشته باشد و هدایت کند، ولی در همه کارها، کارهای جزئی نه – یک نظارت کلی داشته باشد. بر مسائل احاطه داشته باشد و دائم نظام را هدایت کند.

* و این را مخالف آزاداندیشی نمی‌دانستند؟

نه، نکته خوبی فرمودید، حوزه مردم‌سالاری دینی، آزاداندیشی و آزادی تفکر را با هم جمع می‌کردند، شهید مطهری بین ولایت فقیه، آزاداندیشی و مردم‌سالاری دینی جمع می‌کردند.

* شهید مطهری، خط قرمز بحث یا بخواهیم بگوییم مهاجه یا مثلاً تبادل نظر با ولی فقیه را چگونه می‌دانستند، خط قرمزش را کجا می‌دانستند؟

می‌گفتند بین مراجع و ولایت فقیه باید ارتباط باشد، حتی سخن بگویند، ممکن است نظر خودشان را نقد کنند، از نظر مراجع استفاده کنید، مثلاً همین آزادی فکر، من می‌گویم مثلاً تفسیر شورای محترم نگهبان است، درست هم هست اما شورای نگهبان باید از نظر حقوقدانان و اساتید دانشگاه هم استفاده کند که دید وسیع‌تری پیدا کند. فقط راه را در شورای محترم نگهبان نبندند، صدمه می‌خوریم. بله تفسیرهم فرمودند که باید شورای نگهبان باشد، بله، معنا ندارد ولی باید از نظرات اساتید استفاده کرد.

* یک جایی از شما خواندم که وقتی نظر امام قطعی می‌شد، شهید می‌گفتند نظر قطعی است، تبعیت کامل، ولی اگر نظر قطعی نشده بود مثل قضیه شهدای خانواده‌های مجاهدین در انقلاب …

بله، کسانی که صحبت دارند، قبل از این باید با امام با احترام و ادب صحبت کنند، البته کسی هم حرف می‌زند خیلی با احترام و ادب و قصد خیر داشته باشد، اگر اشتباه کند، ولی باید طوری باشد که از نظر دیگران استفاده کنیم، ولی نظر نهایی، نظر ولی فقیه است.

ولی در عینن حال باید آزادی فکر بگذارید، مراجع، حتی حقوقدانان صحبت کنند، دو نفر از حقوقدانان بیایند در شورای نگهبان صحبت کنند، حتی نظر آن را نقد کنند، یک حرف خوب بگویند، حرف آنها را هم استفاده کنند، بگویند اینجا را ممنونیم. اینطور کشور رشد می‌کند.

* امام یکی از چیزهایی که در مورد شهید مطهری می‌گفتند، این شناخت دقیق شهید مطهری از مجاهدین خلق یا همان منافقین بود، خیلی دقیق آنها را می‌شناخت؟

بله یکی از عجایب بود. وقتی امام به کشور بازگشتند، رجوی و اینها می‌خواستند به فرودگاه بیایند، امام به حاج احمد آقا گفتند اگر یک نفر از این افراد به فرودگاه بیایند من نیستم، امام گفتند من با شما نیستم، ببینید تا کجا رفتند، حاج احمد آقا تلفن کرد، گفتند مجاهدین و رجوی می‌خواستند برای استقبال امام به فرودگاه بیایند. پدر صریحاً به حاج احمد آقا گفتند (ببینید چه دیدی داشت) من یقین دارم اینها منحرف هستند، مسلمان نیستند، امام به ایشان خیلی علاقه داشت، گفت بگویید هیچکدام از این افراد حق ندارند به فرودگاه بیایند، جلوی آنها را بگیرند و اصلاً یک نفر را به فرودگاه راه ندهند که همان قضیه باعث کینه نسبت به ایشان شد و ایشان را نقد کردند و گفتند شما منافقی، شما علیه مذهب هستید، یعنی ماتریالیست منافقید، ماتریالیست‌ها و کمونیست‌ها احترامشان بیشتر است، چون می‌گویند ظاهر و باطن ما هیچ چیز را قبول نداریم. اما شما به نام مذهب، قرآن را تحریف می‌کنید، پدر گفتند من دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم.

قرآن را می‌خواهند تحریف کنند، مفاهیم معنوی و روحانی قرآن را از بین ببرند و تفسیرهای ماتریالیستی کنند، گودرزی ملعون -. پدر گفتند پناه بر خدا، این بزرگترین خیانت است، من تحمل این را ندارم. با قرآن کتاب خدا می‌خواهید این بازی را کنید، پدر این را گفتند، اگر قرار است من جان خودم را از دست بدهم، این بهترین شیوه مردن است با دیدار پیغمبر (ص).

همان هم باعث شد بر علیه این افراد مقاله‌ای با خون نوشتند (مقاله‌ای که در مقدمه علل گرایش به مادی‌گرایی نوشته شد) که گفتند شما مجاهدین خلق، ماتریالیست منافق هستید.

* خاطره‌ای از حضرت آقا و دیدارهایی که با آقا داشتید دارید؟

از خود پدر می‌گویم؛ محبت شدید بود. مثلاً وقتی آقا در مشهد سخنرانی داشتند به من می‌گفتند بروید سخنرانی آقا خیلی خوب و با روح است. مثلاً درباره حضرت امیر، اهداف اجتماعی، عدالت و…، می‌گفتند بروید از وجودشان استفاده کنید. به هر حال وقتی به مشهد می‌رفتند، ارتباطشان با آقا خیلی دقیق بود و شاید عمیق‌ترین رابطه را داشتند، خیلی مأنوس بودند، آقا هم علاقه‌شأن همین طور بود.

* بعد از شهادت شهید مطهری به خصوص قشر دانشجویان به حضرت امام مراجعه می‌کردند که ما از چه کسی استفاده کنیم؟ ایشان می‌گفتند از آقا سید علی آقا، آیت الله خامنه ای استفاده کنید، چه تشابهی باعث شد که امام چنین سفارشی به دانشجویان کنند که بعد از شهادت آیت الله مطهری به سراغ آیت الله خامنه ای بروند؟

من فکر می‌کنم ایشان با توجه به روشن‌بینی که داشتند، روحانی متفکر، با استعداد، از نظر علمی روشن، نسل و زبان امروز را خوب می‌شناختند، قالب روز و ادبیات جدید را می‌شناختند، فرد نوگرایی بودند. خلاقیت، نوگرایی و آزادی تفکر جزو هسته عقلانیت فرهنگ و تمدن اسلامی است.

* از شما جناب دکتر مطهری تشکر می‌کنم، خیلی ممنون. از مردم شریف ایران خداحافظی می‌کنم، اما آخر برنامه دستخط طبق روال با دستخطی است که جناب آقای دکتر مجتبی مطهری به یادگار برای ما خواهند نوشت.

«بسم الله الرحمن الرحیم

مَثَل شهید، مَثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مطهری: مادرم در انتخابات به رئیسی رأی داد بیشتر بخوانید »

چگونه مطالبه‌گری کنیم تا با دشمن همسو نشویم؟

چگونه مطالبه‌گری کنیم تا با دشمن همسو نشویم؟



تذکر دیروز رهبر انقلاب به دانشجویان این بود که در مطالبه‌گری با دشمن مخرج مشترک نداشته باشید. ملزومات چنین امری درک ابعاد مختلف روند مطالبه‌گری است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رهبرانقلاب دیروز در جمع دانشجویان یک نکته مهم درباره مطالبه گری فرمودند: « مطالبه‌گری شما به‌گونه‌ای باشد که هم در بیان صورتِ مسائل و هم در مقام ارائه راه‌حل‌ها، با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید.»

سوالی که پیش می آید این است که چگونه می توان مطالبه گری کرد اما دچار این آسیب نشد؟ برای پاسخ به این سوال باید جوانب ماجرای مطالبه گری را در صحنه ای که دشمن هم حضور دارد روشن کنیم. علت این بررسی این است که ما در یک فضای آسوده از دشمنی ها وارد کنشگری اجتماعی نمی شویم بلکه به طور کلی می توان گفت عرصه فعلی، عرصه ای است که دست کم سه گروه در حال رصد و کنشگری در آن هستند: 

اول: مردم 

دوم: مسوولان و یا گروه مطالبه شونده

سوم: دشمنان و مغرضان

هر سه گروه تمام تحرکات ما را می بینند و همزمان نسبت به هر کنش ما، واکنشی از خود نشان می دهند. پس ضروری است ملاحظات چنین فضایی را در همه فعالیت های اجتماعی و رسانه ای خود رعایت کنیم.

چگونه طرح رسانه ای داشته باشیم که با دشمن مخرج مشترک نداشته باشیم؟

اولین شرط اقدام رسانه‌ای تصویر سازی درست و دقیق از ماجرا است. سعی کنید در تولیدات رسانه‌ای خودتان عمق ماجرا را نشان دهید و اصل و فرع را از هم جدا کنید. در این مرحله اگر دشمن هم وارد شد ایرادی نیست. دشمن می خواهد از ضعف‌ها و کاستی‌ها برای خودش بهره برداری کند. چیزی که می تواند مانع این کار شود این است:

الف) راهکارهای موجود را نشان دهید: اگر از اندیشکده‌ها و یا مراکز دانشگاهی راهکاری برای مشکل پیدا کرده‌اید ارائه دهید. به مردم بگویید که مشکلی که شناسایی کرده‌اید راهکار دارد و هیچ بن‌بستی نیست.

ب) گزارش پیشرفت به مردم بدهید: هر مرحله از پیشرفت را در مسیر حل مشکل به مردم نشان دهید. حتی اگر جلسه‌ای در یک دستگاه اجرایی یا تقنینی برای بررسی ماجرا شکل گرفته به مردم انعکاس دهید. نشان دهید که مسوولان هم در حال پیگیری هستند.

ج) ماجرا را حیثیتی نکنید: به تعبیر رهبر انقلاب که دیروز فرمودند مطالبه‌گری را تند و تیز نکنید نباید فضا را به سمت رادیکال شدن سوق داد. فضای تند و تیز ایرادش این است که عموما فضا را از حالت عقلانی به حالت احساسی تغییر میدهد و در چنین فضایی هیچ کس به دنبال حل واقعی مسئله نخواهد بود. بیشتر تلاش می‌شود تا صورت مسئله پاک شود تا به اصطلاح آب‌ها از آسیاب بیافتد. 

د) صبور باشید و کار را تمام کنید: مطالبه‌گری و حل یک مسئله، روند کوتاه مدتی ندارد. ممکن است تصویب یک قانون سالها طول بکشد. اقتضا یک روند بروکراتیک زمان بر بودن آن است که این مسئله صرفا شامل کشور ما نمی‌شود و تمام کشورهای جهان چنین خاصیتی دارند. لذا به یکباره ناامید نشوید و ماجرا را رها نکنید. رها کردن یک موضوع وسط روند مطالبه بدترین ضربه را خواهد زد. چرا که مردم تصور خواهند کرد در چنین شرایطی اراده‌ای برای حل مشکلات وجود نداشته و این القا ناامیدی بدترین اتفاقی است که می تواند بیافتد.

و) کلی گویی نکنید: کلی گویی بدون تعیین جزئیات دلچسب‌ترین سوژه برای رسانه ضدانقلاب است. یکی از سیاست‌های همیشگی رسانه‌های ضدانقلاب این است که یک ضعف یا کاستی را به صورت کلی و بدون ذکر جزئیات مطرح می‌کند. در چنین شرایطی ایراد کار مشخص نمی‌شود و چنین به نظر می‌آید که هیچ راهکاری وجود ندارد.

ی) از تعمیم پرهیز کنید: تلاش رسانه‌های ضد انقلاب این است که اگر یک فسادی یا ضعفی پیدا کرد آن را به کل نظام تعمیم دهد. مثلا اگر در مصوبه‌ای از مصوبات مجلس یا یک شورا ایرادی وجود داشت اولین کار دشمن این است که بگوید آن مجلس یا شورا در اغلب موارد اینگونه عمل می‌کند. لذا سعی کنید به هیچ وجه موضوع را تعمیم ندهید و به راحتی از واژه‌های تعمیمی مانند « همه» یا « اغلب» یا « اکثر» و … برای موضوعات مورد مطالبه خود استفاده نکنید. اجازه این کار را هم به دیگران مخصوصا رسانه‌ها ندهید. خط و مرز موضوع خود را دقیق کنید.

ر) مرز بندی خود را با دشمن همیشه حفظ کنید: سیاست رسانه‌ای دشمن در چنین مواردی این است که نشان دهد اولا هیچ راهکاری وجود ندارد و دوما هیچ اراده‌ای برای یافتن راهکار نیست و سوما القای ناامیدی به هر طریق ممکن خط همیشگی رسانه‌های دشمن است. هرجایی دیدید این موارد پررنگ می‌شود ضد این عملیات‌ها را در دستور کار قرار دهید و پیشرفت‌های حاصل در مسیر مطالبه‌گری را به مخاطب ارائه دهید.

همچنین مراعات برخی ملاحظات می‌تواند کار را برایتان در مرز بندی با دشمن تسهیل کند و اجازه ندهد دشمن از شما و مطالبه‌گری‌تان سو استفاده کند. چند مورد از این راهکارها را مرور می‌کنیم:

یکم: موضوع مطالبه‌گری جبهه انقلاب و موضوع عملیات روانی دشمن ممکن است مشترک باشد

در هر حال مطالبه گری عموما شامل یک غفلت، کم‌کاری، فساد یا ناکارآمدی و حتی قیاس وضع فعلی با آرمان ها و … می‌شود که طبیعی است، دشمن برای تخریب یا ناامید کردن جامعه از حرکت روبه پیشرفت کشور دقیقا دست روی همین موارد بگذارد و عملیات روانی خود را حول این موضوعات متمرکز کند. این یعنی موضوع مطالبه‌گری ما و موضوع عملیات روانی دشمن می‌تواند یکی باشد. همین کار را سخت خواهد کرد. اینجاست که باید مسیر را دقیق انتخاب کنیم تا آسیب‌ها و آفت‌های مطالبه‌گری که رهبرانقلاب بارها به آنها اشاره کردند دامن گیر ما نشود.

احتمال دارد موضوعی را شما انتخاب کنید که تا آن زمان دشمن به آن توجه نداشته و پس از شروع به مطالبه‌گری و رسانه‌ای شدن توسط شما خط رسانه‌ای دشمن هم همزمان وارد ماجرا شود و عملیات خود را نسبت به آن ماجرا شروع کند. 

پس انتخاب موضوع می تواند مهم باشد. چرا که دشمن هم به آن متوجه خواهد شد. معنای این جمله این نیست که در انتخاب موضوع مطالبه‌گری محافظه کار باشیم؛ نه؛ بلکه اگر ملاحظات شرعی و قانونی را در انتخاب موضوع رعایت کنیم می‌تواند تا حد بسیار زیادی از آسیب‌ها جلوگیری کند.

دوم: ملاحظات شرعی و قانونی را در انتخاب موضوع مطالبه‌گری رعایت کنید

رعایت همین نکته ساده می‌تواند تا حد بسیار زیادی در ادامه راه به مطالبه‌گران کمک کند تا درگیر مسائلی از جنس همسویی با دشمن نشوند. اولا ذکر این نکته مهم است که بدانیم طبق فتوای امام خمینی(ره) رعایت قانون در جمهوری اسلامی ایران یک واجب شرعی است و هر کسی که تخلف قانونی انجام می‌دهد دچار خلاف شرع نیز می‌شود.

مشخصا یک مصداق جدی که عموما می‌تواند مطالبه‌گران را درگیر کند استفاده از اطلاعات محرمانه است. بنا به آنچه از فتوای امام خمینی(ره) گفتیم اگر برگه‌ای مهر محرمانه داشته باشد علنی کردن آن خلاف قانون و متعاقب آن خلاف شرع است.

ممکن است بگویید ما به محرمانه بودن فلان اطلاعات اعتراض داریم. حتما این حرف قابل طرح است. می‌توان حتی مطالبه کرد تا فلان اطلاعات از محرمانه بودن خارج شود. در این حالت هم باید موافقان و مخالفان بتوانند در یک فضای آزاد بحث‌ها و دلایل خود را طرح کنند. اما مادامی که اطلاعاتی محرمانه است بنا به حکم شرعی اجازه بهره‌برداری یا ورود به آن حوزه وجود ندارد و طبیعی است بهره بردن یک جریان مطالبه‌گر از چنین اطلاعاتی می‌تواند هم به کشور و هم به خود آن جریان ضربات مهلکی بزند.

مصداق دیگری که حرمت شرعی برای ورود به آن وجود دارد حوزه شخصی افراد است. زندگی شخصی هر فردی نباید موضوع مطالبه‌گری قرار بگیرد. از بیانات امامین انقلاب می‌توان توصیه‌های فراوانی پیدا کرد که مسوولان باید ساده زیست باشند، یا مسوولان باید از ثروت اندوزی حلال هم دست بردارند و امثالهم. اما هیچ مجوز شرعی برای ورود به زندگی شخصی افراد ولو اینکه مسوول باشند وجود ندارد. در مواردی که حتی مسئله امنیتی می‌شود و دستگاههای امنیتی می‌خواهند از شنود یا دوربین مخفی استفاده کنند هم یک مسیر سخت در ساختار قضایی کشور طی می‌شود تا بنا به حکم یک قاضی شرع چنین امکانی فراهم شود. 

یک مثال شاذ می تواند مسئله را شفاف‌تر کند. فرض کنید یک جریان مطالبه‌گری برای آنکه ساده زیستی مسوولان را مطالبه کند اقدام میکند به نصب دوربین‌های مخفی در خانه‌های مسوولان تا متوجه بشود که مثلا مسوولان جمهوری اسلامی در زندگی خصوصی خود اصول ساده زیستی را در خوراک، پوشاک و … رعایت می‌کنند یا نه؟ خب این شفاف است که کار غلطی است. نه شرع، نه قانون چنین اجازه‌ای را به هیچ کس نداده است.

پس توصیه‌های امامین انقلاب در این امور چه می‌شود؟ همه این توصیه‌ها باید تبدیل به یک فرهنگ بشود. مطالبه‌گری مصداقی اتفاقا می‌تواند کار را خراب‌تر کند. فردی که بخواهد از گزند چنین مطالبه‌گری‌هایی خلاص بشود حتما راهش را در پنهان‌کاری و یا … پیدا می‌کند اما اگر چنین اموری تبدیل به فرهنگ عمومی کشور بشود حتی اگر دوربین مخفی هم در خانه و زندگی کسی نصب نشود می تواند راهگشا باشد. 

یادمان باشد با دستمال کثیف نمی توان شیشه‌ها را پاک کرد. اگر خودمان شرعیات و قانون را رعایت نکنیم نمی‌توانیم با مطالبه‌گری دیگران را به رعایت شرع و قانون دعوت کنیم.

سوم: ابعاد موضوع انتخابی خودمان را به طور کامل شناسایی کنیم

مطالبه گری کار سخت و پیچیده‌ای است. نمی توان بدون اطلاعات وارد گود مطالبه‌گری شد. باید تلاش کنیم همه وجوه موضوع را درک کنیم. هر اطلاعاتی که حول آن موضوع وجود دارد باید گردآوری کرد. برخی اطلاعات ممکن است گمراه کننده باشد یا برخی اطلاعات می‌تواند از سوی دشمن منتشر شده باشد که جهت عملیات روانی خودشان است. همه اینها را شناسایی کنید. سعی کنید تمام موافقان و مخالفان و بی طرفان را رصد کنید و استدلالهایشان را بشنوید.

چهارم: مسوول ماجرا را دقیق شناسایی کنید

با شناسایی ابعاد موضوع باید بتوانید مسوول دقیق ماجرا را شناسایی کنید. بدانید باید به کجا مراجعه کنید و از کجا یک خواسته‌ای را مطرح کنید. تعمیم ندهید، کلی گویی نکنید، نقطه زنی کنید. اگر قانون مشکل دارد با نمایندگان وارد شور شوید، آنهم با نماینده‌هایی که مرتبط با ماجرا هستند، حالا یا در کمیسیون مربوطه یا از سوابق یک نماینده متوجه می‌شوید که دغدغه آن نماینده بوده و … یا اگر مشکل در اجرا وجود دارد دستگاه متولی را دقیق شناسایی کنید و با او وارد گفت و گو بشوید.

یادتان باشد مرحله اول در مطالبه‌گری پس از آنکه اطلاعات را جمع آوری کردید، و بعد از صحت سنجی، و شنیدن نظرات مختلف، این است که نظر متولی ماجرا را هم دقیق بشنوید و اگر استدلالی وجود دارد در جریان آن قرار بگیرید. شاید امکان گفت‌وگوی مستقیم وجود نداشته باشد، در این صورت حداقل نظرات آن دستگاه را از طریق رسانه‌ها دنبال کنید و تا می‌توانید در این مسئله دقیق باشید و نظر مسوولان را به درستی دریافت کنید. همین دیروز رهبرانقلاب در پاسخ به برخی سوالات دانشجویان فرمودند: « بسیاری از این مسائل پاسخ دارد اما مشکل این است که گفت‌وشنودی میان دانشجویان و مسئولان وجود ندارد که ضروری است مسئولان، وزرا و مسئولان دستگاههای مختلف با حضور در دانشگاهها به مطالبات و دغدغه‌ها پاسخ دهند و اگر هم در مسئله‌ای پاسخی نداشتند از پیشنهادها و سخنان دانشجویان برای حل آن مسائل بهره بگیرند.»

در پایان بدانید کار مطالبه‌گری یک امر ساده و سهل نیست. برای درک جزئیات این ماجرا باید آستین‌ها را بالا زد و وارد گود شد و با دقت و حوصله کار را پیش برد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چگونه مطالبه‌گری کنیم تا با دشمن همسو نشویم؟ بیشتر بخوانید »

ملت ایران برای حفظ حکومت عدل علی (ع) هرگز از پا نمی‌نشیند

ملت ایران برای حفظ حکومت عدل علی (ع) هرگز از پا نمی‌نشیند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، آیت‌الله «محمدباقر محمدی لائینی» نماینده ولی فقیه در مازندران در خطبه‌های نمازجمعه این هفته مرکز استان با بیان اینکه امام علی (ع) ساعاتی قبل از شهادت به فرزندان خود سفارش تقوا را کرده است، اظهار داشت: مهمترین مسئله تقواست و ما باید تقوا را در زندگی خود به کار ببندیم و انسانی باتقوا باشیم.

وی افزود: حضرت علی (ع) برای حق، عدالت، صلح، صفا، عبادت، تقوا و پاکی به شهادت رسیده است و باید با امام خود با عدالت رفتار کنیم؛ همانگونه که انتظار داریم امام با ما با عدالت رفتار کند.

امام جمعه ساری سپس با تبریک شب‌های قدر گفت: این فرصت مثل یک عید است و باید حُسن استفاده را از آن داشته باشیم و برای همدیگر دعا کنیم.

وی همچنین شهادت امام علی (ع) را تسلیت گفت و با گرامیداشت یاد شهید قرنی تصریح کرد: با شکست حمله نظامی آمریکا در طبس هیمنه پوشالی این ابرقدرت به خاک مالیده شد.

محمدی لائینی با گرامیداشت سالروز تشکیل سپاه پاسدارن بیان کرد: به برکت سپاه، مملکت ما از گزند‌های برون‌مرزی و درون‌مرزی با کمک نهاد‌های امنیتی محفوظ مانده است.

امام جمعه ساری ادامه داد: همه امامان عدالت‌محور و عدالت‌گستر هستند و عدالت با امام علی (ع) و امام زمان (ع) ارتباط بیشتری دارد و حکومت عدل علی (ع) به عنوان تابلوی درخشان در صفحه تاریخ ماندگار شده است.

محمدی لائینی با بیان اینکه بسیاری از انسان‌ها در مقابل عدالت دست به مخالفت می‌زنند و امام علی (ع) بخاطر عدالت به شهادت رسیده است، اظهار داشت: امام زمان (عج) باید ظهور و حکومت عدل جهانی را مستقر کند.

وی گفت: بیش از چهار دهه زیر پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی نشسته‌ایم و این نظام و حکومت هم با مکتب امام علی (ع) و هم با حکومت جهانی امام زمان (عج) در ارتباط است.  

انقلاب اسلامی مقدمه انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) است

محمدی لائینی با بیان اینکه مردم با شعار حکومت عدل علی (ع) انقلاب کردند، اضافه کرد: انقلاب اسلامی مقدمه و زمینه‌ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) است و با سیره و مکتب دو امام پیوند کرده است.

امام جمعه ساری بیان کرد: امروز وظیفه حکومت است که شیرینی عدالت را به ذائقه مردم بنشاند و انقلاب اسلامی دنباله‌روی حکومت عدل علی (ع) و مقدمه و طلیعه حکومت عدل جهانی امام زمان است و انتظار از حکومت‌داران و حکمرانان سیره و شیوه عدالت و ساده‌زیستی امام علی (ع) است.

محمدی لائینی افزود: ما نباید در این حکومت شاهد اشرافیت و تجمل‌گرایی باشیم و گرفتن حقوق نجومی و اختلاس و سوء استفاده زیبنده نیست و این در حالی است که مسئولین پاکدست و خوش رفتار و ساده‌زیست بیشتر هستند و انتظار است دستگاه‌های حاکمه با مظاهر تبعیض و بی‌عدالتی برخورد و عدالت را در حوزه‌های مختلف عملیاتی کنند.

وی ادامه داد: ما نسبت به حیوانات، حیات وحش، منابع طبیعی و محیط زیست نیز باید عدالت داشته باشیم و آن‌ها حفط کنیم و حقوق حیوانات و حیات وحش را رعایت کنیم.

وی بر حفظ آب، هوا، جنگل، منابع طبیعی، تالاب‌ها و… تأکید کرد و گفت: نباید اجازه بدهیم این‌ها مورد سوء استفاده عده‌ای قرار بگیرند و در صنایع باید عدالت داشته باشیم، هم حق مردم و جوانان را در نظر بگیریم.

مازندران نیاز به صنایع تبدیلی و مادر دارد

محمدی لائینی با بیان اینکه مازندران نیاز به صنایع تبدیلی و مادر دارد، عنوان کرد: نباید به بهانه محیط زیست و امثال آن جلوی صنایع مادر گرفته بشود و از طرفی نباید دنبال صنایعی برویم که به محیط زیست صدمه وارد کند و حیات وحش را به خطر اندازد و دریا و هوا و زمین را آلوده کند.

امام جمعه ساری با بیان اینکه به فرموده رهبر معظم انقلاب، هر پروژه‌ای باید پیوست زیست‌محیطی داشته باشد، تصریح کرد: در مورد پروژه میانکاله موافقین و مخالفین صحبت زیاد می‌کنند و این یک بحث موضوع شناسی تخصصی است و باید تیمی بدون اغراض سیاسی و انتخاباتی و جریانی تشکیل شود و این مسئله را دقیق بررسی کنند و اگر واقعاً ضرر و زیانش بر سودش می‌چربد، مسئله باید منتفی شود؛ وگرنه چنین صنایعی باید وجود داشته باشد و نیاز استان ماست و کار باید اساسی باشد و محیط زیست مسئله را منصفانه و علمی بررسی کند.

محمدی لائینی اضافه کرد: همیشه برخورد سلبی داشتن درست نیست و محیط زیست باید راهکار اثباتی هم ارائه کند و اگر واقعاً دل برای محیط زیست می‌سوزد، میانکاله بار‌ها و بار‌ها دچار حریق شده است؛ چرا یک مرکز اطفاء حریق ایجاد نمی‌کنند؟  

وی با بیان اینکه نیروگاه شهید سلیمی نکا هر روز چند میلیون مازوت مصرف می‌کند و بسیار مضر است؛ چرا گازسوز نمی‌شود، خاطرنشان کرد: به این همه منابع طبیعی در غرب و شرق و جلگه تجاوز می‌شود؛ چرا جلوی آن‌ها گرفته نمی‌شود و اقدامات بازدارنده مناسب نداریم؟ اگر می‌خواهیم محیط زیست حفظ شود، باید این موارد حفظ شود.

امام جمعه ساری اظهار داشت: مازندران از جهت صنایع مادر فقیر است و اگر برای محیط زیست ایجاد مشکل نمی‌شود، باید اجازه بدهیم پتروشیمی میانکاله ایجاد شود. چطور است در کشور‌های اروپایی که شرایط مثل استان ما را دارند در مقابل چنین مسئله‌ای راهکار دارند، اما اینجا جلوگیری می‌شود.

وی همچنین اقدامات خشن، نادرست و غیرانسانی رژیم صهیونیستی را در منطقه و از جمله افغانستان در کشتار انسان‌های بی‌گناه محکوم کرد و ادامه داد: می‌خواهند مسئله فلسطین را از محور گفت‌وگو‌ها به حاشیه ببرند و این‌ها جنایات رژیم صهیونیستی است و در هفته آینده هم راهپیمایی و هم برنامه خواهیم داشت.

محمدی لائینی گفت: امروز به آمریکا و رژیم صهیونیستی و همدستان‌شان اعلام می‌کنیم که ملت ایران در راستای حفظ این حکومت علوی و عدل علی و مبارزه با ظالمان هرگز از پای نخواهد نشست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ملت ایران برای حفظ حکومت عدل علی (ع) هرگز از پا نمی‌نشیند بیشتر بخوانید »

دشمن به دنبال تفرقه افکنی بین ایران و افغانستان است/ افغان‌ها «ملت برادر» ما هستند

سناریوی جدید دشمن؛ ایجاد تفرقه میان دو ملت ایران و افغانستان


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- حجت‌الاسلام محمد محمودی؛ در عالم سیاست هر کشوری با توجه به منافع یا تعارضاتی که ممکن است با سایر دولت‌ها داشته باشد کشور‌های دوست و دشمن را برای موجودیت خود و منافعشان تعریف می‌کند. در تاریخ بشریت تا گذشته نه‌چندان دور حکومت‌ها برای مقابله با تهدیدات خارجی بیشتر از لحاظ سخت افزار‌ی، جنگ افزار‌ی و نیروی انسانی برای تامین امنیت و تمامیت خویش می‌کوشیدند.

اما امروزه قدرت‌های استکباری روشی جدید در انحصار قدرت و جهت‌دهی نظم جهانی در راستای توسعه‌طلبی نامتعارف استعماری و غیر مشروع خویش اتخاذ کرده‌اند که اصلی‌ترین ترفندشان فروپاشی نرم ملت‌ها با ابزار‌هایی چون، تبلیغات گسترده رسانه‌ای تفرقه‌افکنی بین ملت‌های دوست و حتی اختلاف‌افکنی‌نژادی بین اقوام مختلف از یک ملت، سیاه‌نمایی در قالب پررنگ کردن معضلات و ناچیز انگاشتن پیشرفت‌ها و غیره… می‌باشد.

به همین دلایل روشن است که هیچ‌گاه در سیاست‌های راهبردی قدرت‌های استکباری، چون آمریکا و زیردستانش از دانه درشتشان استعمار پیر گرفته تا خردشان گاو نه من شیرده سعودی، دوستی و هم مسیری با حکومت استقلال مدار و استکبار ستیزی، چون جمهوری اسلامی ایران جائی نخواهد داشت و میزان دشمنی کشور‌های مشارالیه بیانگر این است که ایران برای آن‌ها بسیار بیشتر از یک رقیب غیر همسو در سیاست‌های راهبردی و استراتژیک است؛ لذا جمهوری اسلامی را یک دشمنی نه‌تنها با استقلال در تمامیت ارضی بلکه خطرناک‌تر در ایدئولوژی و آرمان‌های حکمرانی مستقل از شرق و غرب می‌دانند.

از همین رو هرچه ترس استکبار بزرگ‌تر می‌شود بیشتر به تقلا افتاده و در سال‌های اخیر به وفور دیده شده که با توجه به شرایط داخلی، خارجی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی ورزشی ما دشمن با سرمایه بیشتر و راهکار‌های متنوع‌تر از قبل در قالب‌های گوناگون با سیاه‌نمایی در هر چیزی که ممکن باشد به ستیز نرم می‌پردازد و یکی از این سناریو‌های پرتکرارشان اختلاف افکنی هرچه بیشتر بین مردم ایران و مردم شریف افغانستان است.

جالب اینکه ایران و افغانستان به قدری دارای مشترکات فرهنگی می‌باشند و در تاریخ چنان ارتباط تنگاتنگی داشته و سرنوشتشان به هم گره خورده، به گونه‌ای که گویا دوقلو‌های به‌هم چسبیده در پیکری واحد بوده‌اند که بعد‌ها از هم جدا افتاده‌اند. اگر بخواهیم این ارتباط و علقه را با پیوند‌های نسبی و خانوادگی مقایسه کنیم نزدیک‌تر از هر کشور و قومیتی می‌توانیم افغان‌ها را «ملت برادر» بدانیم.

بله هرگاه حال ایران خوب بوده حال افغانستان نیز خوب بوده و هرگاه افغانستان از چنگال استعمار خود را برهاند حال ایران بهتر خواهد بود. اگر افغانستان یکپارچه باشد پایگاه‌های نظامی دشمن از ما دورتر خواهد بود و چناچه ایران اسلامی و انقلابی هرچه قوی‌تر شود جبهه دلاوران افغان مقابل متجاوزان آمریکایی در افغانستان تقویت می‌شوند و نهایتا دشمنان جهان‌خوار مفتضحانه از افغانستان گریختند و همانقدر که برای این منطقه ملتهب جنگ زده (استکبارزده) دوستی و اتحاد این دو ملت برادر تسکین بخش می‌باشد برای دشمنان و منافع نامشروع‌شان خطر آفرین بوده و با وجود این اتحاد حضور فیزیکی امثال آمریکا و انگلیس در جغرافیای منطقه و حکومت‌های وابسته شیرده‌اشان در ساختار سیاسی ملت‌های مسلمان جایی نخواهند داشت.

پس طبیعتا دشمنان در کمال وقاحت در هر فرصتی با هر بهانه‌ای به وسیله مزدوران و غربزده‌ها چه در افغانستان و چه در ایران سعی در تفرقه‌افکنی می‌کند تا در خلاء به وجود آمده در راستای نیل به اهداف پلیدشان جایی برای نقشه‌های شومشان فراهم کنند، اما ملت‌هایی که شهیدانی، چون «احمد شاه مسعود» سردار «حاج قاسم سلیمانی»‌ها دیده‌اند با چشم بصیرت، دست یکدیگر را با محبت می‌فشارند و با ارده‌ای راسخ و گام‌هایی استوار قدم در مسیر همدلی برداشته و آخرین ضربه‌ها را نیز با قدرت بر پیکر نیمه جان استکبار جهانی وارد خواهند کرد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سناریوی جدید دشمن؛ ایجاد تفرقه میان دو ملت ایران و افغانستان بیشتر بخوانید »

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»



اصلاح‌طلبان که به گفته بسیاری کارشناسان به دلیل ضعف و ناکارآمدی دولت‌های یازدهم و دوازدهم پایگاه اجتماعی خود را کاملا از دست داده‌اند، این روزها برای عدم حضور در انتخابات بهانه‌تراشی می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق،‌ روزهایی که دولت از تسویه حساب استقراض ۵۴هزار میلیاردی دولت روحانی از بانک مرکزی به عنوان یکی از عوامل شتاب‌دهنده نرخ تورم خبر می‌دهد، اصلاح طلبان که به گفته بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی پایگاه اجتماعی خود را کاملا از دست داده‌اند دوباره بلندگو به دست شده‌اند که نظارت استصوابی کشور را به بن‌بست کشیده است. همه تلاش این جریان این است که بگویند چون ما تایید صلاحیت نشدیم، مردم پای صندوق‌های رای نیامدند.

** ورود مشروط!

این جریان‌سازی از سالنامه نوروزی روزنامه شرق کلید خورد. آنجا که سعید حجاریان گفت: «…ما مشارکت بی‌قید و شرط نداریم و همین‌جا بگویم که سال ۱۴۰۲ هم مشارکت حتما مشروط خواهد بود؛ مشروط به اینکه شورای نگهبان چه‌قدر با ما راه بیاید و تردید نکنید اگر راه را ببندند، شرکت نمی‌کنیم. من یک چیزی هم بگویم؛ شخصا باور دارم تحریم انتخابات هم مشکلی ندارد. این نظر من است، می‌تواند مخالفانی داشته باشد اما تحریم غیرقانونی نیست…»

ورای اینکه صحبت از تحریم انتخابات نیز خود می‌تواند یک کنش انتخاباتی زودهنگام باشد، طنز پنهان تلخی در این اظهارات حجاریان وجود دارد و آن اینکه آیا اساسا عدم حضور حجاریان و حلقه اطرافیانش موجب کاهش مشارکت شد یا همین سیاست‌های اشتباهی که دولت محبوب اصلاح‌طلبان در ۸سال حاکمیتش بر کشور اعمال کرد؟

او در بخش دیگری از اظهارات خود نیت و راهبرد خود و بخشی از جریان اصلاحات را اینگونه افشا می‌کند که: «من باور دارم که هنوز آن شعار قدیمی « فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا» کارایی دارد. فشار از پایین یعنی همین فشار افکار عمومی که واقعا تأثیرگذار بوده است…»

اصلاح‌طلبان به زعم خود درصدد این هستند که با ایجاد یک اجماع در افکار عمومی، نظر شورای نگهبان را درخصوص گزینه‌های اصلاح‌طلب خود در انتخابات آتی بنا به مصلحت تغییر دهند و یا دست کم، تقصیر هرگونه ناکامی را بر دوش شورای نگهبان بیاندازند. حال اینکه در دوره قبل انتخابات مجلس نیز انبوهی از اصلاح‌طلبان در قالب حداقل دو لیست انتخاباتی به صحنه آمدند و اشخاصی چون مجید انصاری هم بین آنان بودند ولی نتوانستند رای مردم را بگیرند.

حجاریان بعد از ۸سال،‌ به یکباره زبان باز می‌کند و به دولت فعلی که کمتر از ۸ماه از شروع به کارش می‌گذرد می‌تازد و می‌گوید: « حتی من می‌گویم اگر خود رئیس‌جمهور هم ضعیف عمل کرد، نباید با او تعارف کرد. وقت زیادی برای اصلاح امور وجود ندارد و نباید معطل کرد… نباید فرصت اصلاح را از دست داد. کشور نیاز به مدیران و مدیریت قوی دارد. باید جلوی فامیل‌بازی‌ها گرفته شود. این وضعیت تورم، ارزش پول ملی، بیکاری و… قابل پذیرش نیست و البته کابینه کنونی هم توان حل این مشکلات را ندارد.»

این اظهارات در حالی است که به اذعان کارشناسان اقتصادی با اعمال سیاست‌های درست اقتصادی در چند ماه گذشته، دولت برای تامین بودجه کشور نه تنها از بانک مرکزی استقراض نکرده، بلکه انبوه استقراض دولت قبل را هم تسویه کرده است. همچنین شتاب تورم در سایه همین سیاست‌ها کاهش یافته و نظارت سفت و محکم‌تری نسبت به بازارهایی چون مسکن و خودرو اعمال شده است. همچنین زیر سایه برچیده شدن کرونا، دیگر نه اصنافی تعطیل می‌شوند و نه چرخ صنعت گردشگری از کار می‌افتد. همین نوروز امسال بود که میلیون‌ها سفر داخلی رخ داد که ماحصل مدیریت کرونا در دولت فعلی بوده است.

** نظارت استصوایی و شعار سال

این ورود زودهنگام به عرصه انتخابات اما منحصر به حجاریان نیست. اکبر اعلمی نماینده مجلس ششم و هفتم نیز در کانال شخصی خود می‌نویسد: «مادامی‌که در جمهوری اسلامی، مسیر ورود به ارکان قدرت، بصورت مستقیم و غیرمستقیم، از فیلتر بسیار تنگ نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کرده و اکثر تصمیمات اساسی و راهبردی و روابط و مناسبات حاکم برکشور تابع اراده و منویات قدرت مطلقه‌ای است که به هیچ‌کس پاسخگو نیست و لاجرم شرط دسترسی به صندلی‌های قدرت و مدیریت در سطوح مختلف، به جای شایسته‌سالاری در گرو اعلام ارادت، تبعیت، سرسپردگی، اطاعت‌پذیری، ظاهرسازی، چاپلوسی، تملق و خودشیرینی است و در این بین ضابطه و شایسته‌سالاری جای خود را به رابطه‌ و چاکرسالاری داده است و افاضل خانه‌نشین و فرومایگان بر آنها مدیریت می‌کنند و اصول، پنهان و سایه‌ِ فروع بر همه امور گسترده شده، نامگذاری سال ۱۴۰۱ با عنوان «سال تولید؛ دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین» نیز همان سرنوشت نامگذاری‌های سالهای ۱۴۰۰ – ۱۳۷۸ را خواهد یافت».

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

اعلمی می‌خواهد بگوید اصلاح‌طلبان افاضل و شایستگان جامعه هستند و چون به دلیل رد صلاحیت‌ها نمی‌توانند در مصدر امور بنشینند، کشور پیشرفت نمی‌کند و شعارهای اقتصادی تحقق نمی یابد؛ ولی به این سوال‌ها پاسخ نمی‌دهد که دولت ۸ساله روحانی که همه اصلاح‌طلبان حامی آن بودند و همچنین فراکسیون امید مجلس که بخش عمده‌ای از مجلس سابق را شامل می‌شد،‌ دقیقا چه کردند؟ همچنین اعلمی نمی‌گوید که مجلس ششم که یکدست اصلاح‌طلب بود، جز حاشیه‌هایی چون تحصن چه حاصلی برای کشور داشت.

آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت(مشارکت سابق) هم در این سلسله اظهارات می‌نویسد: «هر چند از زمانی که نظارت استصوابی در قانون انتخابات ایران جا نمایی شد، همواره شاهد رد صلاحیت های سیاسی انتخاب شوندگان بودیم، اما با توجه به ضرورت تحقق مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، حداقلی از رقابت معنا دار وجود داشت، اما بعد از انتخابات ۹۸ که به نظرم گام اول بی اعتنایی به مشارکت حداکثری مردم برداشته شد و تقریبا تکلیف دو سوم کرسی های مجلس از پیش تعیین شده بود، اما با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری مخالفان مشارکت حداکثری مردم، این بار بسیار آشکاراتر انتخابات را  از معنا و مفهوم تهی کردند و اساسا هیچ رقابتی بین کاندیداها شکل نگرفت، در واقع هدف شکل گیری حاکمیت یکدست هر وسیله‌ای را حتی به قیمت افت مشارکت بی‌سابقه مردم توجیه کرد».

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

منصوری در این نوشتار خود سعی دارد ضمن القای مفهوم گزینش مصلحتی در دوره‌های گذشته توسط شورای نگهبان، این گزاره را به خورد جامعه بدهد که دیگر مشارکت برای شورای نگهبان مهم نیست. این را نز شاید بتوان از موارد سعه صدر نظام تلقی کرد که منصوری در این اظهارات خود رسما و بدون پرده می‌گوید نظام دوسوم کرسی‌های مجلس را چینش کرده بود و هیچ شخص یا گروهی مستندی برای این مدعا از او درخواست نکنند. با این حال پای استدلال منصوری و هم‌مسلکان سیاسی اش آنجا لنگ می زند که در ۸سال گذشته و در دوران ریاست جمهوری خاتمی کشور بصورت یکدست در اختیار اصلاح‌طلبان بود و از کابینه گرفته تا فرمانداران و استانداران اصلاح طلب بودند. و سوال اینکه در این ۱۶سال با کشور چه کردند؟

** ضعف و ناکارآمدی دولت‌های یازدهم و دوازدهم  دلیل کاهش مشارکت 

حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در این‌باره با اشاره به چرایی حملات اخیر اصلاح‌طلبان به شورای نگهبان می‌گوید: با توجه به عملکرد کوتاه‌مدت دولت سیزدهم اثبات شد که تمام بهانه‌هایی که اصلاح‌طلبان برای عدم حل مشکلات اقتصادی کشور می‌آوردند و آن مشکلات را به برجام و پذیرش FATF وصل می‌کردند، باطل بوده و با هدف تخریب افکار عمومی جامعه بود تا بتوانند اهداف آمریکا را در کشور پیاده کنند.

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

ترقی تاکید می‌کند که وجود این بهانه که اصلاح‌طلبان مطرح می‌کنند که ما با شرط و شروط در انتخابات شرکت می‌کنیم، چیز جدیدی نیست و اصلاح‌طلبان آن‌را بارها به اشکال مختلف مطرح کرده‌اند و هربار که دیده‌اند مردم به سمت جریان فکری دیگری گرایش دارند، یا انتخابات را زیر سوال برده‌اند، یا انگ تقلب به نظام زده‌اند و یا شورای نگهبان را تحت فشار قرار داده‌اند.

این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است که مواضع اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که آنها امیدی به بازگشت به حاکمیت از طریق صندوق رای و انتخابات ندارند و چون اصلاحات را پای صندوق مرده تصور می‌کنند، به دنبال این موضع‌گیری ها و تحریم انتخابات آینده و مشروط کردن حضورشان در صحنه هستند تا بتوانند آبروی از دست رفته خودشان را قدری ترمیم ببخشند. در حالی‌که امروز باید پاسخگوی خیانت‌ها و خسارت‌هایی که به کشور وارد کرده‌اند باشند.

این فعال سیاسی اصولگرا همچنین بیان می‌کند که «مردم در نظرسنجی‌ها عمده دلیل عدم مشارکت خود در انتخابات را بی توجهی دولت به خواسته‌های خود عنوان کردند و وقتی میزان مقبولیت دولت به زیر ۸درصد رسید، طبیعی هست که مردم مشارکتی نکنند و وقتی شاهد افزایش ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصدی نرخ تورم باشند و مشکلات اقتصادی همچنان متراکم باقی بماند و هیچ‌کدام از گرفتاری‌هایشان حل نشود، طبیعی هست که مشارکت کاهش یابد.

ترقی در یک کلام دلیل کاهش مشارکت را ضعف و ناکارآمدی دولت‌های یازدهم و دوازدهم عنوان می‌کند.

مغلطه و سفسطه که عمدتا در بستر رسانه،‌ به جامعه پمپاژ می‌شود، برگترین مولفه قدرت کنونی اصلاح‌طلبان است. اصلاح‌طلبان علاوه بر رسانه‌های داخلی، هم راستایی رسانه‌های ضد انقلاب را نیز همواره با خود دارند و بدیهی است که امروز بی‌بی‌سی، ایران اینترنشنال، من‌وتو و رسانه‌هایی از این دست هم‌صدا با امثال حجاریان از اکنن بر طبل تحریم انتخابات و بن بست در کشور بکوبند. اصلاح طلبان امروز با دست خالی از عملکرد و کارنامه،‌ به رسانه‌هایشان در داخل و خارج دل بسته‌اند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم» بیشتر بخوانید »