جمهوری خلق چین

پیام عراقچی به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین

پیام عراقچی به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین



سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مناسبت فرارسیدن هفتاد و ششمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین پیامی صادر کرد.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، متن پیام وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مناسبت فرارسیدن هفتاد و ششمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین، به شرح ذیل است:

به مناسبت هفتاد و ششمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین، صمیمانه‌ترین تبریکات خود را به دولت و مردم آن کشور ابراز می‌دارم.

توسعه چین در طی ۷۶ سال گذشته نشان داده است کشوری که به استقلال، خوداتکایی و خودسازی پایبند باشد، می‌تواند دستاوردهای چشمگیری داشته باشد آن گونه که توجه جهانیان را به خود جلب کند.

به عنوان شریک راهبردی جامع ایران، فارغ از هرگونه تغییر احتمالی در وضعیت بین‌المللی، ایران به همکاری‌های خود با چین ادامه خواهد داد.

برای چین آرزوی شکوفایی و موفقیت روزافزون دارم و اطمینان دارم که همکاری‌های چین و ایران نتایج ثمربخشی به دنبال خواهد داشت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیام عراقچی به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین

پیام عراقچی به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین بیشتر بخوانید »

نامه عراقچی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: از تفسیرهای گزینشی دست بردارید

نامه عراقچی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: از تفسیرهای گزینشی دست بردارید



وزیر خارجه ایران با اشاره به قصور مکرر اروپا در اجرای تعهدات برجامی، از بروکسل خواست به جای تحریف واقعیات، به تعهدات خود عمل کرده و نقش هماهنگ‌کننده بی‌طرف را ایفا کند.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نامه‌ای به کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگ‌کننده کمیسیون مشترک برجام، پیرامون سازوکار حل‌وفصل اختلافات مندرج در برنامه جامع اقدام مشترک تصریح کرد: از اتحادیه اروپا می‌خواهیم تا از تفسیرهای گزینشی دست برداشته و به تسهیل دیپلماسی اصیل برای پاسداشت چندجانبه‌گرایی اهتمام ورزد. جمهوری اسلامی ایران همچنان به دیپلماسی پایبند است و آمادگی دارد مذاکراتی را با هدف دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک عادلانه و متوازن از سر گیرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

مکاتبه حاضر در پاسخ به نامه مورخ ۱۸ آگوست ۲۰۲۵ سرکارعالی که به وضعیت مرتبط با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و سازوکار حل‌وفصل اختلافات آنسازوکار اختصاص یافته است، ارسال می‌گردد.متأسفانه نامه شما با ارائه روایتی گزینشی، از ذکر حقایق اساسی غفلت ورزیده، سابقه آیینی و رویه‌ای را تحریف نموده و از بی‌اعتنایی مزمن اتحادیه اروپایی و سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا به تعهدات خود ذیل برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت چشم‌پوشی کرده است.

جمهوری اسلامی ایران بر مواضع خود که شرح آن در مکاتبات پیشین اینجانب مورخ ۲۲ جولای و ۲۲ آگوست ۲۰۲۵ به تفصیل تبیین گردیده، مجدداً تأکید می‌نماید؛ مواضعی که بر فقدان هرگونه وجاهت و صلاحیت حقوقی سه کشور مزبور در توسل به سازوکار حل‌وفصل اختلافات یا تلاش برای فعال‌سازی بازگشت خودکار تحریم‌هاتصریح داشته و این موضع مورد تأیید فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین نیز می‌باشد. در این خصوص، به یادداشت‌های توضیحی ثبت‌شده از سوی روسیه و چین در رد ادعای توسل سه کشور اروپایی به سازوکار حل‌وفصل اختلافات که به ترتیب در تاریخ‌های ۱۱ و ۱۹ آگوست ۲۰۲۵ به شورای امنیت ارائه گردیده، ارجاع می‌نمایم.

علاوه بر آن، سابقه و روند فعال‌سازی سازوکار حل‌وفصل اختلافات از تاریخی که در نامه شما ذکر شده آغاز نمی‌گردد. شما از این واقعیت، که البته امیدوارم تعمداً نبوده باشد، که ایران نخستین مشارکت‌کننده در برجام بوده است که این سازوکار را در واکنش به خروج ایالات متحده از برجام و قصور اتحادیه اروپا و تروئیکا در جبران آثار مترتب بر عادی‌سازی روابط تجاری و اقتصادی با ایران، فعال نموده است، چشم‌پوشی کرده‌اید.

ادعای شما مبنی بر این‌که صرفاً دو مورد از فعال‌سازی رسمی سازوکار حل‌وفصل اختلافات، یک بار توسط تروئیکا در ژانویه ۲۰۲۰ و بار دیگر توسط ایران در جولای۲۰۲۰، رخ داده است به‌سهولت از ذکر توسل پیشین ایران به سازوکار مزبور در نامه مورخ ۱۰ مه ۲۰۱۸ چشم می‌پوشد؛ امری که به تشکیل نشست‌های کمیسیون مشترک و سایر اقداماتی که برای استنفاد کامل سازوکار پیش‌بینی شده بود انجامید؛ آن هم حتی پیش از آغاز اجرای تدریجی اقدامات جبرانی ایران. یادآوری می‌گردد که جمهوری اسلامی ایران در نامه مورخ ۲۱ اوت ۲۰۱۸خطاب به خانم فدریکا موگرینی، مسئول وقت، بار دیگر تأکید کرده بود که پیش‌تر «بر اساس بند ۳۶ برجام به سازوکار حل‌وفصل اختلافات توسل جسته و بدین‌منظور کمیسیون مشترک به‌ترتیب در سطوح مدیران سیاسی و وزرای امور خارجه در تاریخ‌های ۲۵ مه و ۶ جولای ۲۰۱۸تشکیل جلسه داده است».

نادیده گرفتن این مکاتبات، استدلال شما در مقابل استدلال اینجانب را بی‌اعتبار می‌سازد.

همان‌گونه که در مکاتبات پیشین خطاب به هماهنگ‌کننده مستند گردیده است، جمهوری اسلامی ایران سازوکار حل‌وفصل اختلافات را با حسن نیت تا سرحد استنفاد کامل طی کرده و بدین‌وسیله مستحقّ اتخاذ اقدامات جبرانی گردیده است. با این‌حال، ادعای فعال‌سازی سازوکار از سوی تروئیکا در سال ۲۰۲۰ صراحتاً از سوی ایران، روسیه و چین مردود اعلام گردید؛ هرگز به نحو استنفاد کامل پی گرفته نشد؛ و اقدامی ناموجه و غیرقابل قبول از سنخ «اقدام جبرانی در برابر اقدام جبرانی» محسوب می‌گردید که در واکنش به اقدامات جبرانی مشروع جمهوری اسلامی ایران اتخاذ شد.

در واقع، تصویر ارائه‌شده از سوی اتحادیه اروپا مبنی بر پایبندی به تعهدات برجامی، فاقد هرگونه استحکام و وجاهت است. اتحادیه اروپا و تروئیکا علی‌رغم تعلیق برخی تحریم‌ها در سال ۲۰۱۵، نه‌تنها در ایفای تعهد خویش نسبت به عادی‌سازی روابط تجاری و اقتصادی با ایران قصور ورزیدند، بلکه به‌طرز فاحش توافق را نقض نمودند؛ از جمله با امتناع از اجرای تعهدات خود در «روز گذار» برجام (۱۸ اکتبر ۲۰۲۳)، با گسترش دامنه تدابیر محدودکننده علیه ایران، و با اعمال و اعاده تحریم‌ها علیه اشخاص و نهادهای ایرانی، از جمله شرکت‌های هواپیمایی غیرنظامی، شرکت‌های کشتیرانی، شناورها و بنادر ایرانی.

افزون بر این، تروئیکای اروپایی در اجرای مؤثر هیچ‌یک از یازده تعهد تکمیلی که پس از نشست وزرای امور خارجه در چارچوب کمیسیون مشترک برجام در تاریخ ۶ جولای ۲۰۱۸ بر عهده گرفتند، اقدام معناداری به عمل نیاوردند.

شایان ذکر است که ابتکاراتی نظیر سازوکار اینستِکسناکافی و صرفاً نمادین بوده و هرگز به حجم معناداری از مبادلات منتهی نگردید. علاوه بر این، گفت‌وگوهای وین در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به دلیل لجاجت ایالات متحده آمریکا، ملاحظات سیاسی داخلی آن کشور و همچنین گره زدن مذاکرات به موضوعات نامرتبط از سوی تروئیکا و اتحادیه اروپا، به سرانجام نرسید. از آن مهم‌تر، قصور اتحادیه اروپا در محکوم نمودن حملات غیرقانونی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته‌ای تحت پادمان ایران، که در نقض آشکارا منشور ملل متحد و اصول حقوق بین‌الملل انجام گرفت، همراه با همدستی تروئیکا از طریق تأمین سلاح و حمایت‌های علنی، بیش از پیش هرگونه ادعای حسن‌نیت را مخدوش می‌سازد.

افزون بر آن، اظهارات سرکارعالی مبنی بر لزوم «پایان یافتن برنامه هسته‌ای ایران» که انکار مبنای اساسی برجام محسوب می‌شود، نقش اتحادیه اروپا به‌عنوان هماهنگ‌کننده بی‌طرف و عینی را به‌شدت زیر سؤال می‌برد.

بدین‌وسیله بار دیگر تأکید می‌نماید که هرگونه تلاش احتمالی از سوی تروئیکا برای احیای مفاد قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که به‌موجب قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) ملغی گردیده‌اند، چنان‌که در مکاتبات پیشین اینجانب به تفصیل بیان شده است، بلااثر و بی‌اعتبار است؛ قطعنامه ۲۲۳۱ باید طبق جدول زمانی خود در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ منقضی گردد.

از اتحادیه اروپا می‌خواهیم تا از تفسیرهای گزینشی دست برداشته و به تسهیل دیپلماسی اصیل برای پاسداشت چندجانبه‌گرایی اهتمام ورزد. جمهوری اسلامی ایران همچنان به دیپلماسی پایبند است و آمادگی دارد مذاکراتی را با هدف دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک عادلانه و متوازن از سر گیرد؛ مشروط بر آن‌که سایر طرف‌ها جدیت خویش را نشان دهند و از اقداماتی که شانس موفقیت مذاکرات را تضعیف می‌نماید، پرهیز کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نامه عراقچی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: از تفسیرهای گزینشی دست بردارید

نامه عراقچی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: از تفسیرهای گزینشی دست بردارید بیشتر بخوانید »

پکن: حکم دادگاه لاهه در مورد دریای جنوبی چین نمایشی مضحک است

پکن: حکم دادگاه لاهه در مورد دریای جنوبی چین نمایشی مضحک است



وزیر امور خارجه چین اعلام کرد: حکم دادگاه لاهه در مورد دریای جنوبی چین توسط قدرت‌های خارجی سازماندهی و دستکاری شده و نمایشی مضحک است.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روزنامه صبح جنوب چین، وانگ یی، در آستانه نهمین سالگرد حکم دادگاه لاهه در مورد دریای جنوبی چین در سال ۲۰۱۶، بیان کرد: پرونده‌ای که فیلیپین آن را مطرح و دیوان دائمی داوری در لاهه در موردش حکم کرد، توسط قدرت‌های خارجی سازماندهی و دستکاری شده است.

وانگ که این اظهارات را روز گذشته به وقت محلی در جریان نشست سالانه وزیران امور خارجه شرق آسیا در کوالالامپور مطرح می‌کرد، افزود: هدف آنها [از صدور این حکم] بی‌ثبات کردن دریای جنوبی چین به نفع خودشان بود.

وزیر امور خارجه چین خاطر نشان کرد: پکن برای حفظ ثبات در منطقه تلاش می‌کند و مذاکرات مربوط به یک آیین‌نامه الزام‌آور دریای جنوبی چین با کشورهای عضو آسه‌آن را سرعت بخشیده است.

او در این نشست که با حضور دیپلمات‌های ارشد ۱۸ کشور، از جمله ۱۰ کشور عضو آسه‌آن و آمریکا برگزار شد، اضافه کرد: تمام تلاش‌ها برای ایجاد مشکل یا ایجاد اختلاف در نهایت شکست خواهد خورد.

لازم به یادآوری است که فیلیپین این پرونده را در سال ۲۰۱۳ به دادگاه ارائه اما پکن از شرکت در آن خودداری کرد. دادگاه، در غیاب چین، در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۶ (۲۲ تیر ۱۳۹۵)، در حمایت از اکثر ادعاهای فیلیپین، حکم داد.

مری‌کی کارلسون، سفیر آمریکا در فیلیپین، روز جمعه در مجمعی به میزبانی اندیشکده «استرات‌بیس» فیلیپین، مدعی شد که حکم داوری دریای جنوبی چین در سال ۲۰۱۶ قطعی و لازم‌الاجرا است و مواضع چین در این دریا فاقد مبنای قانونی است.

سفیران کشورهایی از جمله انگلیس، کانادا، آلمان و ژاپن در مانیل نیز در این مجمع نظرات مشابهی را تکرار کردند و برخی از سفارتخانه‌های خارجی بیانیه‌هایی در این مورد صادر کردند.

سخنگوی سفارت چین در فیلیپین روز شنبه در واکنش به این مواضع، گفت: موضع پکن در مورد پرونده داوری دریای جنوبی چین همچنان ثابت، روشن و قاطع است و پرونده داوری اساساً یک نمایش سیاسی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پکن: حکم دادگاه لاهه در مورد دریای جنوبی چین نمایشی مضحک است

پکن: حکم دادگاه لاهه در مورد دریای جنوبی چین نمایشی مضحک است بیشتر بخوانید »

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟



«نشنال دیفنس» ضعف‌ها و کمبودهای راهبرد بازدارندگی ایالات متحده را در برابر تهاجم نظامی چین به تایوان، مورد بررسی قرار داده و برنامه‌های لازم را برای اصلاح و تقویت راهبرد آمریکا پیشنهاد داده است.

به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، نشریه‌ی تحلیلی «National Defense»، از رسانه‌های وابسته به «انجمن ملی صنایع دفاعی» ایالات متحده، در مقاله‌ای(به تاریخ ۲۷ دسامبر)، به موضوع مهم مناقشه‌ی نظامی احتمالی ایالات متحده و جمهوری خلق چین در آینده‌ای نزدیک پرداخت.

در این مقاله، ضعف‌ها و کمبودهای راهبرد بازدارندگی ایالات متحده در برابر تهاجم نظامی چین به تایوان، مورد بررسی اجمالی قرار گرفته و برنامه‌های و طرح‌های لازم برای اصلاح و تقویت راهبرد آمریکا پیشنهاد شده است.


انتشار این مقاله، صرفا از باب اطلاع‌رسانی است و تمام محتوای آن الزاما مورد تایید مشرق نیست.


آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

رئیس جمهور شی جین پینگ در سال ۲۰۲۳ در کمیسیون امنیت ملی حزب کمونیست چین سخنرانی کرد. به گزارش مجاهدت از خبرگزاری دولتی شینهوا، او گفت:

“پیچیدگی و دشواری مسائل امنیت ملی که اکنون با آن روبرو هستیم، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ما باید به ریشه‌ها بپردازیم و به بدترین سناریو فکر کنیم و آماده باشیم که آزمون‌های بزرگ را در تندبادهای شدید و دریاهای خشن و حتی دریاهای خطرناک و طوفانی را پشت‌سر بگذاریم.

به همان اندازه که استراتژی دولت بایدن برای “بازدارندگی یکپارچه” تلاش کرد چین را از رفتار تهاجمی‌تر خود در منطقه هند و اقیانوس آرام باز دارد، سوال مهم این است که اگر بازدارندگی شکست بخورد چه اتفاقی می افتد؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

در این رابطه، اگر جنگی بزرگ در شرف آغاز بود، محدود بودن استراتژی در توانایی خود برای رسیدگی به این موضوع و مسایل مرتبط با آن، اثبات می شد. در حالی که داشتن نیروهای بیشتر در هند و اقیانوس آرام و تقویت این نیروها، جنگ با چین را تا حدودی آسان‌تر می کند، چندین جنبه دیگر از جنگ قدرت بزرگ وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد، به ویژه اگر بازدارندگی یکپارچه شکست بخورد: آماده سازی برای جنگ قدرت بزرگ؛ ایجاد یک وطن مقاوم برای درگیری پایدار؛ کاهش نفوذ جهانی چین؛ و آماده سازی برای یک چین پس از شی جینپینگ.

در مورد آماده سازی، بخش قابل توجهی از استراتژی دفاعی فعلی در رابطه با متوقف‌کردن تجاوز نظامی چین، بر جلوگیری از حمله‌ی میان-تنگه‌ای به تایوان متمرکز است. در حالی که این ممکن است تمرکز اصلی برنامه ریزی باشد، هر گونه درگیری با پکن در مورد تایوان، احتمالا به یک جنگ قدرت بزرگ با پیامدهای جهانی تبدیل خواهد شد.

شش عنصر کلیدی وجود دارد که باید برای بهبود توانایی ایالات متحده برای غالب شدن در یک درگیری با جمهوری خلق چین مورد توجه قرار گیرد: بازنگری در ساختار غیرنظامی-نظامی؛ رشد نیروی نظامی؛ بسیج جمعی نیروهای ذخیره؛ رفع شکاف موشکی؛ تسلیح تایوان قبل از درگیری؛ و ایجاد زیرساخت‌های نگهداری برای اسیران جنگی دشمن.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

یکی از درس‌های اصلی جنگ‌های افغانستان و عراق این است که نقشه‌های اولیه جنگ — در حالی که برای یک دشمن سازمان یافته به صورت متعارف کافی بود — برای شورش‌هایی که ایالات متحده(در جدول زمانی که مخالفان ما انتخاب کردند، با آن‌ها مواجه می شد) ناکافی بود. در نهایت، هر دو درگیری در ابتدا به اشتباه مفهوم‌سازی شدند؛ در عمل ضعیف اجرا شدند، و سازگاری با الزامات منحصر به فرد هر دو جنگ خیلی دیر اتفاق افتاد، آن هم پس از این که مردم آمریکا صبر خود را از دست داده بودند. ما باید سوال های سخت بپرسیم که چرا نقشه های اولیه جنگ ما برای افغانستان و عراق کافی نبود و آیا ترتیبات نهادی ما برای برنامه ریزی برای بازدارندگی و احتمالا درگیری با چین مناسب است یا خیر.

یکی از حوزه‌هایی که باید بررسی شود، قانون سازماندهی مجدد وزارت دفاع در سال ۱۹۵۸ است که رئیس ستاد مشترک را از زنجیره فرماندهی خارج کرد. اثر عملی این اصلاحات این است که یک حلقه‌ی رهبری و اطلاعات حیاتی که نیروهای میدان را با ستاد مرتبط می کرد، قطع شد. همچنین یک لایه واسطه بین نیروهای میدان و رهبری غیرنظامی را حذف کرد که همچنین نقش حیاتی در تبیین انتخاب‌های استراتژیک به عنوان بخشی از نقش‌های گسترده و مباحثات مربوط به ماموریت‌ها، در میان خدمات مختلف دیگر، ایفا می کرد.

علاوه بر این، رئیس ستاد مشترک، برای رهبران غیرنظامی، پوشش سیاسی لازم برای تغییر مسیر در طول یک درگیری فراهم می کرد، چرا که تحت ترتیبات نظامی-غیرنظامی فعلی، رهبران غیرنظامی به طور مستقیم در تصمیمات برنامه‌ریزی جنگ درگیر هستند.

ایالات متحده باید یک بازنگری در ساختارهای نظامی-غیرنظامی را با تمرکز بر بازگرداندن ستاد مشترک به زنجیره فرماندهی انجام دهد.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

در همین حال، توانایی‌های نظامی رو به رشد چین به صراحت برای تصرف تایوان و شکست‌دادن ائتلاف نظامی تحت رهبری ایالات متحده طراحی شده است. اندازه و پیچیدگی این نیروها چالش بزرگی برای ایالات متحده است، زیرا چین همچنین به دنبال رشد نیروهای خود و توانایی‌های نظامی و همکاری با متحدان و شرکا است.

با وجود این که ایالات متحده از نظر کیفیت نیروهای مسلح خود مزایای قابل توجهی دارد، کمیتِ ظرفیت‌ها هنوز وزن خاص خود را دارد. ایالات متحده باید یک برنامه تهاجمی برای افزایش توانایی‌های نظامی خود را با تمرکز بر یک برنامه‌ی قدرتمند در تولید ناوها، جنگنده ها، قابلیت های سایبری و فضایی و پلتفرم‌های لجستیکی انجام دهد.

یک جنگ بزرگ قدرت احتمالا نیاز به بسیج انبوه سربازان ذخیره از تمام خدمات دارد که فشار زیادی بر زیرساخت‌های موجود ذخیره ایجاد می کند. جان پومفرت و مت پوتینگر در نشریه‌ی «فارن افرز» در مارس ۲۰۲۳ نوشتند که پکن “قانون جدیدی را تصویب کرده است که ارتش آزادی بخش خلق را قادر می سازد تا به راحتی نیروهای ذخیره خود را فعال کند و سیستمی را برای جایگزینی نیروهای جنگی در صورت جنگ نهادینه کند. “

یک تمرین بسیج جمعی باید برای شناسایی شکاف‌ها، ضعف‌ها وکمبودها در منابع لازم برای پاسخگویی به الزامات جنگ با چین انجام شود.

در مورد رفع شکاف موشکی، جنگ در اوکراین نقاط ضعف تامین مهمات ایالات متحده را برجسته کرده است و نشان می دهد که ظرفیت صنعتی کافی برای حتی موارد اساسی مانند گلوله‌های توپخانه وجود ندارد. برای مثال، در طول جنگ اوکراین، نیروهای مسلح آن به طور متوسط ۱۰۰۰۰۰ گلوله توپخانه ۱۵۵ میلی متری در ماه مصرف می کردند، اما صنعت دفاعی ایالات متحده تنها می توانست ۱۴۰۰۰ گلوله در ماه را جایگزین کند.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

به همین ترتیب، این محدودیت ها برای راکت‌های استینگر، جاولین و سامانه‌های راکت توپخانه‌ای با تحرک بالا نیز وجود دارد که ممکن است در هر جنگی با چین نقش داشته باشند.

اثر عملی این محدودیت‌ها در پایگاه صنعتی دفاعی این است که نقشه‌های جنگی ایالات متحده با دارایی‌های موجود و زیرساخت‌های صنعتی فعلی نمی تواند محقق شود. ایالات متحده باید یک بازنگری جامع از مهمات مورد نیاز برای سناریوی احتمالی جنگ چین انجام دهد و منابع را برای کاهش شکاف موشکی بین برنامه‌های جنگی و ظرفیت پایگاه صنعتی دفاعی اختصاص دهد.

یکی از عناصر اصلی توانایی اوکراین برای دفع حمله نیروهای روسی در سال ۲۰۲۲ تمرکز آن بر توسعه ارتش خود پس از تصرف بخش‌هایی از خاک اوکراین توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ بود. این تمرکز، نه تنها شامل تمرکز بر حرفه‌ای‌تر کردن ساختار نظامی، بلکه به دست آوردن سلاح های لازم برای جلوگیری از حمله احتمالی آینده روسیه نیز بود.

این درس باید در مورد تایوان نیز اعمال شود. تجربه‌ی اوکراین همچنین نشان می دهد که داشتن توانایی ایالات متحده برای دسترسی سریع به انبارهای موجود مهمات نیز ضروری است. ایالات متحده باید به طور فعال تایوان را با مهمات لازم برای خنثی‌کردن حمله مسلح کند. واشینگتن باید به ارتش تایوان اجازه دهد تا از ذخایر مهمات موجود ایالات متحده در وضعیت بحرانی استفاده کند و پشتیبانی نظامی ایالات متحده را برای توانایی های نظامی خود گسترش دهد.

هر گونه درگیری با چین شامل تحریم‌های گسترده، ممنوعیت‌های تجاری، محاصره‌ها و ضبط دارایی‌هایی خواهد بود که بر اجزای مهم، مواد خام و سایر موارد ضروری مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز یک طرح جنگی تأثیر می گذارد. پکن در حال حاضر چنین تلاشی را برای جدا کردن اقتصاد خود از غرب انجام می دهد.

ایالات متحده باید بررسی گسترده‌ای انجام دهد که کدام اقلام خاص برای جنگ موثر ضروری هستند و تلاش کند تا اطمینان حاصل کند که از ایالات متحده یا یک کشور متحد تهیه شده اند، این اقلام را قبل از درگیری ذخیره کند، جایگزین ها را شناسایی کند و مشخص سازد که کدام اقلام چین در نهایت از خود ایالات متحده تامین می شود و جلوی انتقال آن‌ها را به چین سد کند.

هر گونه درگیری طولانی‌مدت با چین، مستلزم همکاری صنعت ایالات متحده با ارتش ایالات متحده خواهد بود تا نه تنها ابزارهای جنگی لازم برای درگیری مانند کشتی‌ها، هواپیماها و غیره، که همچنین قابلیت‌های تخصصی، که کیفیت یا کمیت بیشتری در بخش خصوصی دارند، با سهولت بیشتری فراهم گردد.

ایالات متحده باید مطالعه کند که کدام نهادهای بخش خصوصی — که همکاری آن‌ها برای پیروزی ضروری است — برای غلبه در درگیری با چین ضروری هستند. حتی اگر ایالات متحده بتواند مهم‌ترین جنبه‌های اقتصاد خود را از چین جدا کند، بخش زیادی از شبکه تامین لجستیکی آن شامل کشورهای دیگر است و آسیب پذیری‌هایی دارد که چین از آن‌ها بهره برداری کرده است. ایالات متحده باید به شدت از زنجیره‌های تامین جهانی خود برای مواد نظامی، قطعات و فناوری محافظت کند تا با موفقیت یک استراتژی بزرگ جنگ قدرت را اجرا کند.

در مورد کاهش نفوذ جهانی چین، بخش عمده‌ای از نیروهای نظامی آمریکا بر دفع حمله پکن برای تصرف تایوان متمرکز خواهند بود. با این حال، نیروهای نظامی چین نیز در چندین پایگاه در سراسر جهان قرار دارند و این کشور تعداد قابل توجهی از عملیات “منطقه خاکستری” را برای گسترش نفوذ خود انجام می دهد.

ایالات متحده باید گزینه‌ای را برای تعیین فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده به عنوان آژانس اصلی در وزارت دفاع برای تخریب، جابجایی و نابودکردن توانایی های نظامی چین در خارج از اقیانوس هند و اقیانوس آرام و همچنین تمرکز بر عملیات منطقه خاکستری خود، جستجو نماید.

در همین حال، رئیس جمهور شی نیروی محرک اصلی سیاست های نظامی تهاجمی کشور در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و سراسر جهان است.

در حالی که حزب کمونیست چین اقدامات او را تقویت و حمایت می کند — و بسیاری از رهبران آن نیز از اهداف شی حمایت می کنند — برکناری او از قدرت به شدت روند نظامی چین را تعدیل می کند.

اگر جنگ با چین رخ دهد و برای چین بد پیش برود، ممکن است فرصتی برای تسهیل برکناری شی از قدرت وجود داشته باشد. یک گام اولیه در این استراتژی، ایجاد یک توانایی جنگ سیاسی در دولت ایالات متحده است که نه تنها نقض حقوق بشر حزب کمونیست، بلکه حاکمیت ضعیف، فساد و ضعف کلی آن در نسبت با مردم چین را برجسته می کند. همچنین نیاز به بررسی کامل جناح‌های سیاسی در چین و پرورش یک جنبش مخالف در داخل کشور — که چالش برانگیز خواهد بود — یا خارج از آن و همچنین برنامه‌ریزی برای یک چین پس از شی، وجود دارد. ایالات متحده باید به دنبال ایجاد یک توانایی جنگ سیاسی برای تضعیف حکومت کمونیستی در چین و تسهیل برکناری رئیس جمهور شی باشد.

ایالات متحده در یک نقطه عطف استراتژیک منحصر به فرد قرار دارد که در آن همزمان موفقیت‌ها و شکست‌های جنگ‌های خود در افغانستان و عراق را بررسی می کند، در حالی که همچنین به این فکر می کند که جنگ بزرگ قدرت با جمهوری خلق چین اساسا چه معنایی دارد.

در عین حال که آمریکا بازدارندگی خود را در برابر اقدامات تهاجمی چین در هند و اقیانوس آرام تقویت می کند، همچنین یک انقلاب فکری را از سرمی گذراند که اگر بازدارندگی شکست بخورد، چگونه خواهد جنگید. در حالی که بیشتر بحث در مورد جنگ بالقوه با چین مربوط به مسائل کمیتی است — چه تعداد کشتی، موشک، گلوله و سیستم‌های تسلیحاتی با کیفیت — بحث گسترده‌تری باید در مورد جنبه‌های کلیدی چگونگی جنگ‌های سنتی ایالات متحده شکل بگیرد.

واشینگتن باید بیشتر روی این موضوع تمرکز کند که چگونه باید در یک جنگ قدرت بزرگ حاضر شود، تاب‌آوری را در داخل کشور برای یک درگیری طولانی‌مدت ایجاد کند، و بهترین راه پس زدن گسترش نفوذ چین در سراسر جهان کدام است. همچنین باید درس‌های خود را از جنگ اوکراین در تدوین راهبرد بازدارندگی در برابر تهاجم چین به کار گیرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟ بیشتر بخوانید »

سفر آتی رئیس جمهور چین به روسیه

سفر آتی رئیس جمهور چین به روسیه



ایگور مورگولف سفیر روسیه در چین با اشاره به روابط نزدیک میان مسکو و پکن، در اظهاراتی از سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به روسیه در سال آینده میلادی (۲۰۲۵) خبر داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مورگولف در مصاحبه با یک رسانه محلی با بیان اینکه برنامه‌های زیادی در مورد رویدادهای دو جانبه مشترک میان مسکو و پکن در دست تهیه و بررسی است، اظهار کرد: یکی از این رویدادها، برنامه سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین در سال ۲۰۲۵ به روسیه است.

سفیر روسیه در چین با اشاره به خودداری پکن از محکوم کردن جنگ روسیه در اوکراین تاکید کرد: پکن دلایل مسکو برای جنگ در اوکراین را درک می‌کند زیرا هر دو کشور با فشارهای مشابهی از سوی آمریکا و متحدانش مواجه هستند و آنها سعی دارند فشار بر چین را در منطقه آسیا و اقیانوسیه افزایش دهند.

از سوی دیگر مائو نینگ سخنگوی وزارت خارجه چین پیشتر در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی اگرچه سفر آتی شی جین پینگ به روسیه را تائید نکرد اما بار دیگر خاطرنشان کرد که پکن و مسکو در تمام سطوح از روابط نزدیکی برخوردار هستند.

شی جین پینگ و ولادیمیر پوتین روسای جمهور چین و روسیه پیش تر در پکن با یکدیگر دیدار کردند. شی در اظهاراتی گفت که چین به دنبال احیای صلح و ثبات در قاره اروپا است.

شی و پوتین پس از دیدار خود بیانیه‌ای مشترک درباره تعمیق همکاری راهبردی جامع چین و روسیه برای هماهنگی با هدف آغاز عصر جدید روابط دیپلماتیک بین دو کشور امضا و منتشر کردند.

بر اساس این بیانیه، چین و روسیه همچنین اعتماد و همکاری در زمینه نظامی را بیشتر خواهند کرد و دامنه رزمایش‌های مشترک را گسترش خواهند داد.

در این بیانیه همچنین آمده است: این دو کشور همچنین خواستار جلوگیری از انتقال بحران اوکراین به مرحله غیرقابل کنترل هستند و بر اهمیت گفت‌ وگو به عنوان یک راه حل تاکید می‌کنند.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره طرح صلح چین برای اوکراین که مورد توجه روسیه قرار گرفته است، گفت: از دیدگاه ما، راه حل ساده است؛ فدراسیون روسیه فقط باید از اوکراین خارج شود.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سفر آتی رئیس جمهور چین به روسیه

سفر آتی رئیس جمهور چین به روسیه بیشتر بخوانید »