جنگ ایران و عراق

جنگ تحمیلی؛ مقابله سخت استکبار جهانی با انقلاب اسلامی

جنگ تحمیلی؛ مقابله سخت استکبار جهانی با انقلاب اسلامی


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: جنگ هشت‌ساله ایران و عراق در حالی رخ داد که ۲ قدرت جهانی و هم‌پیمانان آن‌ها در دوران جنگ سرد، در حمایت از یک طرف جنگ اتفاق نظر داشتند و همچنین مهم‌تر از همه، عدم حل و فصل نهایی جنگ و بسیاری مسائل دیگر، سبب شد تا علت نحوه و نتایج جنگ، تا سال‌هایی مدید همچنان مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ بنابراین شکل‌گیری زمینه‌ها و مجموعه عواملی که امکان وقوع جنگ را فراهم ساخت، به‌دلیل ابعاد و نتایج نظامی سیاسی و حقوقی آن، همواره به‌عنوان یکی از جدی‌ترین مباحثی بوده که از زمان وقوع جنگ و پس از آن، مورد بحث و بررسی قرار داشته هست. حال باید به این سوال پاسخ داد که آیا این امکان وجود داشت که از وقوع جنگ جلوگیری شود؟ طبیعتاً بدون توصیف و تشریح اوضاع حاکم بر ایران انقلابی پس از سقوط رژیم شاه و التهاب و نگرانی‌های موجود در مورد نتایج و تاثیرات ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه و سپس کالبد شکافی دلایل عراق برای تجاوز به ایران، نمی‌توان به درک و پاسخ درستی در این زمینه دست یافت.

انقلاب اسلامی ایران و آثار و نتایج آن، به عقیده اغلب محققین غربی بیشترین تأثیر را در وقوع جنگ تحمیلی داشته هست؛ بدین معنا که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بنای استراتژی آمریکا که بر دو ستون ایران و عربستان سعودی پی‌ریزی شده بود، فروریخت و این مسئله مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را دست‌خوش تغییر و تحول کرد؛ بدین‌ترتیب که «موازنه نسبی قوا» که بین ایران و عراق حاکم بود، تغییر کرد و با پیدایش خلاء قدرت در منطقه، موج اسلامی می‌توانست ثبات منطقه را مورد تهدید جدی قرار دهد؛ در نتیجه اعاده نظم پیشین، لازمه تأمین منافع آمریکا و غرب در منطقه بود.

ارزیابی غربی‌ها از علل وقوع جنگ و ماهیت آن که به اعتباری نشان‌دهنده نحوه نگرش غربی‌ها و مفهوم‌سازی آن‌ها در مورد جنگ، با هدف توضیح و تشریح رخداد وقایع آن هست، ناظر بر این معناست که انقلاب اسلامی ایران نظم موجود و حاکم بر منطقه و ایران را برهم زد و نتایج ناشی از این تحول، زمینه‌های وقوع جنگ را به وجود آورد. در واقع در غرب، جنگ ایران و عراق از زاویه تجاوز و دفاع که بیان‌کننده واقعیات جنگ و مبین دیدگاه و نظریات ایران هست، مورد بررسی قرار نمی‌گیرد؛ بلکه بیشتر وضعیتی که منجر به وقوع جنگ شد، مورد نظر هست. در این نگرش، مفهوم جنگ به‌عنوان یک امر نامطلوب پس از جنگ جهانی دوم، در چارچوب نظریه توسعه و تکامل مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ به همین دلیل، جنگ یک عامل بالقوه مغایر با نظم مطلوب جهان ارزیابی می‌شود. بر پایه این مفهوم، غربی‌ها وقوع انقلاب اسلامی و تأثیرات ناشی از آن را برای منافع غرب شامل نفت، ثبات کشور‌های مرتجع منطقه، امنیت اسرائیل و همچنین مقابله با نفوذ شوروی به عنوان جنایتی علیه نظم جهانی قلمداد می‌کنند.

چنین باوری در مورد انقلاب اسلامی، مقابله با آن را با استفاده از زور و کلیه ابزار و وسایل مورد لزوم نه‌تنها ضروری؛ بلکه اجتناب‌ناپذیر می‌کند؛ زیرا مسئله اصلی مفهوم درگیری و جنگ نیست؛ بلکه در این جنگ، هدف به‌عنوان هسته مرکزی ضرورت واژگون ساختن نظام انقلابی حاکم بر ایران و یا تعدیل و مهار آن به‌منظور اعاده نظم پیشین بوده هست. در این راستا «جیمز بیل» یکی از کارشناسان مسائل منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، در مورد دلیل واقعی جنگ در کتاب خود نوشته هست: «دلیل واقعی جنگ، درگیری سیاسی برای دست یافتن به برتری و سلطه یافتن بر خلیج فارس بود. در این روند عراق امیدوار بود انقلاب ایران را در نطفه خفه کند و نابود سازد که این برای کشور‌های منطقه نظیر عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های خلیج فارس، هدف چندان ناخوشایندی نبود».

عراقی‌ها در توضیح علل شروع جنگ، بر مفهوم حقوقی «پیشگیری» تأکید می‌کنند و در اظهارات خود، بدون آن‌که دلایل روشن و درستی ارائه نمایند، می‌گویند پس از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر وضعیتی قرار داشتند که به جز مقاومت و برخورد با تجاوزگری، راهی برای حفظ کشور خود نداشتند. در نهمین کنگره حزب بعث – که برای نخستین‌بار مباحث آن در مورد جنگ ایران و عراق منتشر شد – تاکید می‌شود که در برابر رهبران عراق تنها اختیار یک راه وجود داشت، یا مقاومت و جلوگیری از تجاوزات دشمن و یا اینکه تسلیم شدن به برنامه‌های (امام) خمینی. همچنین «مجید خدوری» عراقی‌الاصل مقیم آمریکا در کتاب خود، در توجیه علل تجاوز عراق به ایران نوشته هست: عراق در موقعیتی قرار داشت که ناگزیر شد برای دفاع از خود، دست به اقدام بزند. وی در عین حال به دلیل اینکه چنین ادعایی فاقد مبانی حقوقی روشن و مشخص می‌باشد، اضافه می‌کند: «البته مناسب بود که عراق به شورای امنیت متوسل می‌شد و خود رأساً دست به کار نمی‌شد».

در هر صورت وجود اختلاف مرزی و ارضی میان ایران و عراق – که با انعقاد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر حل و فصل شده بود و حتى وقوع تشنج مجدد میان دو کشور – که مبانی و راه‌حل‌های رفع اختلافات در قرارداد الجزائر تعیین شده بود – به تنهایی نمی‌توانست انگیزه و علت اصلی تجاوز عراق به ایران باشد؛ زیرا پیش از این، دو کشور ایران و عراق در اوضاع بسیار حادتری قرار داشته‌اند که هرگز به یک جنگ تمام عیار متوسل نشده‌اند. مهم‌تر آن‌که ایران به‌دلیل وضعیت انقلابی و منازعات داخلی – که به‌طور طبیعی انقلاب‌ها پس از پیروزی درگیر آن‌ها هستند – فرصت و امکان آن را نداشت که عراق را تحریک و یا مورد تهاجم قرار دهد.

بررسی اوضاع داخلی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی هرچند به‌صورت اجمالی و گذرا، نشان‌دهنده این معناست که ایران نه‌تنها برای جنگ که حتی برای دفاع نیز آمادگی نداشته هست؛ زیرا علاوه‌بر منازعه‌ای که در داخل کشور بلافاصله پس از پیروزی انقلاب میان نیرو‌های انقلابی و لیبرال‌ها آغاز شد، اقتصاد کشور فوق‌العاده ضعیف شده بود و بسیاری از جریانات ضدانقلابی در مناطق مختلف کشور برای تضعیف دولت مرکزی تلاش می‌کردند. منابع تسلیحاتی ایران به‌دلیل ماهیت ضدآمریکایی قطع شده بود و در مجموع ایران بسیار آسیب‌پذیر به نظر می‌رسید. در این میان وضعیت نیروهای ارتش که وظیفه دفاع از مرزهای ایران را برای مقابله با تهدیدات و تهاجم دشمن بیگانه بر عهده داشتند، بسیار نامطلوب بود. گروه‌های سیاسی شعار انحلال ارتش را سر می‌دادند که با درایت و هوشمندی امام خمینی خنثی شد؛ ولی در عین حال ارتش با مشکلات اساسی که بسیاری از آن‌ها ریشه در ساختار”، «هویت»، «آموزش» و «فرماندهی و کنترل» داشت، برای انتقال از یک ارتش طاغوتی به ارتش اسلامی دست و پنجه نرم می‌کرد. این روند همچنان ادامه یافت و حتی جریان ضدانقلابی در درون ارتش برای اعاده وضعیت پیشین، کودتای نقاب را در تیر سال ۱۳۵۹ و تنها ۵۰ روز قبل از آغاز تجاوز دشمن، سازماندهی و اجرا کرد و از طرفی هم سپاه پاسداران در این وضعیت با ماموریت دفاع از انقلاب، درگیر ماموریت‌های امنیتی در داخل کشور و در شهرها بود و بخشی از توان آن در کردستان در مصاف با گروه‌های ضدانقلاب صرف می‌شد. همچنین بسیج نیز که به فرمان امام خمینی در ششم آذر سال ۱۳۵۸ تشکیل شد، به‌دلیل موانع موجود، فاقد هویت نظامی بود؛ این درحالی هست که رژیم بعثی حاکم بر عراق دقیقاً به چنین وضعی آگاه بود. در واقع وضعیت نظامی ایران نشان‌دهنده کاهش توان دفاعی کشور و در نتیجه از میان رفتن قدرت بازدارندگی ایران در برابر عراق بود و این مسئله قطعاً نقش بسیار اساسی در تصمیم‌گیری عراق برای تجاوز به ایران داشته هست.

رژیم عراق به‌منظور دستیابی به نقش جدید در منطقه و در فضای برخورد خصومت‌آمیز آمریکا و غرب علیه نظام انقلابی ایران بی‌ثباتی ناشی از انقلاب در داخل ایران را به مثابه یک فرصت استثنایی برای تسلط بر خلیج فارس، به سود خود ارزیابی می‌کرد. در واقع روند تحولات ظاهراً به نفع عراق تمام شده بود؛ زیرا به جای یک ایران قوی در مقابل یک عراق ضعیف و منزوی، یک عراق قوی در مقابل یک ایران ضعیف و متفرق قرار گرفته بود. در این مرحله، گرایش سیاسی عراق که به‌طور سنتی به سوی شرق بود، تدریجاً به سمت غرب به چرخش درآمد؛ زیرا برای عراق، مقابله با انقلاب اسلامی در چارچوب منافع و سیاست‌های غرب در مقایسه با شرق عملی و امکان‌پذیرتر بود. عراقی‌ها احتمال قطع ارسال تسلیحات روسی را پیش‌بینی کرده بودند و با توجه به سلاح‌هایی که پیش از این خریداری کرده و انعقاد قرارداد تسلیحاتی چهار میلیارد دلاری با فرانسه، تصور می‌کردند در یک جنگ سریع و کوتاه‌مدت دچار مشکلات اساسی نخواهند شد. البته این مسئله نیز قابل پیش‌بینی بود که روس‌ها هم با تهاجم عراق به ایران موافق باشند؛ زیرا این مسئله علاوه بر اینکه تمرکز و انرژی ایران را به جنگ با عراق منتقل می‌کرد، می توانست جمهوری اسلامی ایران را به گسترش روابط به‌ویژه در زمینه نظامی با مسکو سوق دهد.

شمارش معکوس برای شروع جنگ متعاقب ناامیدی آمریکایی‌ها از حل معضل گروگان‌ها در تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۳۵۸ آغاز شد. در تیر سال ۱۳۵۹ برابر اعترافات «رکنی» یکی از عناصر کودتای نقاب، آمریکایی‌ها در مورد تقدم و تأخر کودنا و جنگ به بحث و بررسی پرداختند و اجرای کودتا را در تقدم اول قرار دادند؛ زیرا در صورت موفقیت کودتا، دیگر نیازی به تهاجم نظامی عراق نبود. ضمن این‌که شکست کودتا با توجه به نقش محوری ارتش در اجرای آن، می‌توانست موقعیت روحی و روانی آن را متزلزل کند. همچنین بنابر برخی گزارش‌ها، رهبران عراق از ناحیه هوایی ایران بسیار نگران بوده‌اند؛ بنابراین وقوع کودتا می‌توانست تا اندازه‌ای نگرانی عراق را که در اندیشه تجاوز به ایران بود، نیز برطرف سازد. سرانجام با شکست کودتای نقاب و فرار عناصر کودتاچی به عراق و تشریح وضعیت نظامی ایران، عراقی‌ها که از چندماه قبل برای تجاوز به ایران در آمادگی به سر برده و همزمان با کودتای نقاب نیز در ۲۰ نقطه مرزی درگیری ایجاد کرده بودند، بر نقل و انتقالات خود افزودند و سرانجام در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تهاجم سراسری خود را آغاز کردند.

با توجه به آن‌چه که توضیح داده شد، تهاجم عراق به ایران در واقع تهاجم به یک انقلاب بود. به‌عبارت دیگر، ایران بهای انقلاب خود را پرداخت؛ زیرا راه‌حل‌هایی که فراروی خود داشت، امکان ممانعت از وقوع جنگ را از میان برده بود. ایران برای جلوگیری از وقوع جنگ که زمینه‌های آن به نحو اجتناب‌ناپذیری در حال شکل‌گیری و تکوین بود، سه راه حل شامل «بازدارندگی»، «یارگیری سیاسی» و «ارائه امتیاز» فراروی خود داشت. قدرت بازدارندگی ایران ظاهراً به دلیل وضعیت نیرو‌های ارتش کاهش یافته بود و نیرو‌های انقلابی نظیر سپاه و بسیج نیز از لحاظ امکانات در وضعیت مناسبی قرار نداشتند. حضور لیبرال‌ها در رأس هرم قدرت سیاسی در این مقطع، عوارض نامطلوب و غیرقابل جبرانی به‌دنبال داشت؛ زیرا لیبرال‌ها به لحاظ بینش و تفکر و عدم درک ماهیت و مبانی انقلاب، قادر به حل معضلات انقلاب نبودند. بنی‌صدر در حد فاصل اسفند سال ۱۳۵۸ تا شهریور سال ۱۳۵۹ علاوه بر ریاست جمهوری، به‌عنوان فرمانده کل قوا منصوب شده بود؛ لیکن نه تنها نیرو‌های انقلابی را منزوی کرد؛ بلکه در به کارگیری ارتش برای بازدارندگی در برابر عراق نیز ناتوان بود.

یارگیری سیاسی و مشارکت در یک ائتلاف سیاسی منطقه‌ای یا جهانی نیز به‌دلیل فقدان ثبات سیاسی در کشور برای تصمیم‌گیری و همچنین به‌دلیل ماهیت انقلاب اسلامی عملی نبود؛ زیرا وضعیت کشور مانع از شکل‌گیری روابط سیاسی پایدار بود. ضمن این‌که ارائه امتیاز آشکار نیز کاملاً با خط مشی انقلاب در تضاد بنیادین بود و عملاً هیچ‌گونه تاثیری در ممانعت از وقوع جنگ نداشت و تنها می‌توانست زمان آن را به تأخیر اندازد. در نتیجه مردم ایران بر پایه هویت جدیدی که با انقلاب اسلامی کسب کردند، تهاجم عراق را در چارچوب سیاست‌های آمریکا و با هدف براندازی نظام انقلابی حاکم بر ایران تفسیر و به دفاع در برابر متجاوزین مبادرت کردند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

جنگ تحمیلی؛ مقابله سخت استکبار جهانی با انقلاب اسلامی

جنگ تحمیلی؛ مقابله سخت استکبار جهانی با انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

ظهر عاشورا و نذر قمه‌زنی که ممنوع شد!

ظهر عاشورا و نذر قمه‌زنی که ممنوع شد!



اداره هیئت در آن سال‌ها آسان نبود. برای برگزاری مراسم عزاداری باید از کلانتری مجوز گرفته می‌شد. مأموران شاه بر حرکت دسته‌ها و نوع اشعار مداحی نظارت داشتند.

  • هتل تارا مشهد

‌به گزارش مجاهدت از مشرق، کتاب «کوچه نقاش‌ها» روایتی است مستند از خاطرات سیدابوالفضل کاظمی، یکی از رزمندگان دفاع مقدس و فرمانده گردان میثم. این اثر به کوشش راحله صبوری تدوین و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. برخلاف بسیار از آثار مرتبط با خاطرات جنگ، «کوچه نقاش‌ها» بیشتر از آنکه روی میدان نبرد تمرکز داشته باشد، تصویری دقیق از سبک زندگی، فضای فرهنگی و اجتماعی و مناسبات مذهبی در محله‌های جنوب تهران ارائه می‌دهد.

به مناسبت ایام عزاداری و سالروز شهادت سید و سالار شهیدان، نگاهی انداختیم به کتاب «کوچه نقاش‌ها» و همراه با روایت‌های سید ابوالفضل کاظمی، سری زدیم به تهران قدیم؛ به روزهای محرم و آنچه در کوچه‌پس‌کوچه‌هایش از مناسک و مراسم مذهبی جریان داشت.

سید ابوالفضل کاظمی که در کوچه نقاش‌ها بین خیابان صفاری و خیابان خراسان متولد شده است. او از فعالان مردمی محله‌های جنوب تهران و ناشناخته‌ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بود. سید ابوالفضل کاظمی به دلیل علاقه‌اش به این محله و کوچه نام کتاب را «کوچه نقاش‌ها» گذاشته است. این اثر روایت خاطرات او از دوران کودکی در کوچه‌پس کوچه‌های تهران تا حضورش در مناطق جنگی است. کاظمی در طول روایتش از تجربه‌هایی در محله‌های جنوب شهر تهران سخن می‌گوید محلاتی که با فرهنگ و مناسک مذهبی گره خورده بود. او مخاطب را به تهران قدیم می‌برد و از خاطرات خود در ایام محرم می‌گوید از تشکیل جلسات شعر مذهبی تا هیئت‌های محرم و دسته‌های عزاداری آن.

درهمین محله بود که انجمن‌های ادبی و مذهبی محلی شکل گرفت. گروهی از ساکنان، دور هم جمع می‌شدند شعر مذهبی می‌خواندند، مشاعره می‌کردند. سید ابوالفضل هم خیلی زود جذب این فضا شد. او در بخشی از خاطراتش می‌گوید «با اینکه سن و سالم کم بود، خمیرمایه‌اش را داشتم. خیلی زود غزل، قصیده، رباعی، وزن و قافیه را یاد گرفتم و شروع به ساختن شعرهای مذهبی کردم. نوحه می‌ساختم و شب‌ها تو هیئت به مداحان می‌دادم».

اداره هیئت در آن سال‌ها آسان نبود. برای برگزاری مراسم عزاداری باید از کلانتری مجوز گرفته می‌شد. مأموران شاه بر حرکت دسته‌ها و نوع اشعار مداحی نظارت داشتند. در بخشی از خاطرات سید ابوالفضل کاظمی به روند گرفتن مجوز و مواجهه‌اش با مأموران اشاره می‌کند. «کلانتری مرا به عنوان بانی هیئت خواست؛ یک کاغذ داد دستم و گفت بنویس: ناظر هیئت کیه، بانی کیه، روضه‌خوان و خواننده کیه».

در ادامه، از فضای سنگین حاکم بر عزاداری‌ها یاد می‌کند. در آن دوران، فضای سیاسی حاکم بر جامعه چنان سنگین بود که مراسم‌های مذهبی نیز از نظارت و حساسیت‌های حکومت در امان نبود. هنگام برگزاری دسته‌های عزاداری، معمولاً یک آژان در کنار دسته حرکت می‌کرد تا مراقب باشد مبادا اشعار یا نوحه‌ها جنبه سیاسی پیدا کنند. اما در یکی از دسته‌های عزاداری ابیاتی را می‌خوانند که مضمون سیاسی و انقلابی داشت. «از همت ماست بقای ایمان / ‏ زنده و جاوید رژیم قرآن» این ابیات منجر شد ماموران مشکوک شوند و چند تن از اعضای دسته از جمله سردمدار آن را دستگیر کردند.

ظهر عاشورا و نذر قمه‌زنی؛ یکی از بخش‌های متفاوت کتاب است. سیدابوالفضل برای نخستین‌بار نذر قمه‌زنی‌اش را در ظهر عاشورا انجام داد. همراه با چند نفر از دوستانش به محله جوادیه رفتند. صبح زود حلیم خوردند، کفن پوشیدند و جلوی سر خود را تراشیدند. محله جوادیه به قمه‌زنی شناخته می‌شد و جمعیت زیادی آنجا حضور داشت. همراه دسته شدند و فردی با قمه، جلوی سرشان را برید. با وجود اینکه بار اولشان بود، دردی احساس نکردند. سال بعد در محل خودشان قاسم معمار برایشان قمه زد. قاسم این کار را خوب بلد بود، اما نگرانی اصلی‌شان داوود نیازی بود که هنگام قمه‌زنی کنترلش را از دست می‌داد و ضربه‌هایش شدیدتر از بقیه می‌شد. داوود از نوجوانی این نذر را داشت و هر سال انجامش می‌داد. از سال ۱۳۷۲ که قمه‌زنی ممنوع شد، دیگر ادامه نداد و سال بعد به‌دلیل سکته مغزی درگذشت.

با شروع جنگ ایران و عراق، سیدابوالفضل هم به‌تدریج وارد مناطق درگیری شد. ابتدا در کردستان و سپس در جنوب کشور حضور پیدا کرد. برخلاف بسیاری از خاطرات جنگ که بر عملیات‌ها و تاکتیک‌ها تمرکز دارند، کاظمی بیشتر از فضای انسانی جبهه می‌گوید؛ از ارتباط با نیروها، شرایط زندگی در منطقه، شوخی‌ها و دشواری‌های روزمره. او تأکید دارد که در جبهه هم مثل محل، بیشتر دنبال انجام کار و کمک بوده تا فرماندهی یا تصمیم‌گیری.

«کوچه نقاش‌ها» فراتر از یک خاطره‌نگاری از فضای جبه و جنگ است. این کتاب نوعی از زیست اجتماعی است که امروز کمتر نشانی از آن در شهرهای بزرگ باقی مانده؛ زندگی در کوچه‌های مشترک، تجربه هیئت و محرم در ابعاد محلی، حضور نوجوان‌ها در مجالس شعر و عزاداری، و در نهایت پیوند بین فرهنگ مذهبی و تحولات اجتماعی و سیاسی دهه‌های گذشته. سید ابوالفضل کاظمی راوی زندگی خود در بستری از تجربه‌های مشترک یک نسل است؛ نسلی که در کوچه‌های تهران بزرگ شد، شعر گفت، هیئت‌داری کرد، و در نهایت پا به خاک جبهه گذاشت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ظهر عاشورا و نذر قمه‌زنی که ممنوع شد!

ظهر عاشورا و نذر قمه‌زنی که ممنوع شد! بیشتر بخوانید »

لشکر ۲۵ کربلا مازندران؛ فاتحان فاو و خط شکنان دوران دفاع مقدس+ فیلم

لشکر ۲۵ کربلا مازندران؛ فاتحان فاو و خط شکنان دوران دفاع مقدس+ فیلم


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، لشکر ۲۵ کربلا مازندران یکی از مهم‌ترین و توانمندترین یگان‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بوده هست. این لشکر به دلیل شجاعت، ایثارگری و توانمندی نیروهایش به عنوان «خط شکن» و «فاتحان فاو» شناخته می‌شود.

دفاع مقدس+ فیلم” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/11/20/2810544_867.jpg” alt=”لشکر ۲۵ کربلا مازندران؛ فاتحان فاو و خط شکنان دوران دفاع مقدس+ فیلم” width=”600″ height=”400″>

نقش این لشکر در عملیات‌های مهم و تأثیرگذار جنگ ایران و عراق، به ویژه عملیات والفجر هشت، برجسته و بی‌نظیر هست.

عملیات والفجر هشت که در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ آغاز شد، یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات‌های نظامی ایران در دوران جنگ بود. این عملیات به منظور آزادسازی منطقه فاو در جنوب عراق و قطع دسترسی دشمن به خلیج فارس انجام شد.

لشکر ۲۵ کربلا مازندران در این عملیات نقش بسیار مهمی ایفا کرد و نیرو‌های آن با شجاعت و تخصص خود توانستند موانع سخت و دشمنی‌های دشمن را شکست دهند و به هدف‌های تعیین شده دست یابند.

اروند رود، که یکی از رودخانه‌های منحصر‌به‌فرد در جهان هست، نقش حیاتی در این عملیات داشت. نیرو‌های لشکر ۲۵ کربلا با عبور از این رودخانه و انجام عملیات‌های چریکی و مخفیانه، توانستند دشمن را غافلگیر کنند و به پیروزی‌های بزرگی دست یابند. این عملیات به حدی مهم بود که امروزه در دانشگاه‌های ایران و جهان به عنوان یک نمونه برجسته از تاکتیک‌های نظامی و عملیات‌های موفق تدریس می‌شود.

لشکر ۲۵ کربلا مازندران به عنوان یکی از برجسته‌ترین و مؤثرترین یگان‌های نظامی در دوران دفاع مقدس شناخته می‌شود و نقش حیاتی آن در عملیات‌های مهم مانند والفجر هشت همواره در تاریخ جنگ ایران و عراق به یادگار خواهد ماند.

کد ویدیو

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

لشکر ۲۵ کربلا مازندران؛ فاتحان فاو و خط شکنان دوران دفاع مقدس+ فیلم

لشکر ۲۵ کربلا مازندران؛ فاتحان فاو و خط شکنان دوران دفاع مقدس+ فیلم بیشتر بخوانید »

عکس/ کشف گور دسته جمعی از زمان صدام

عکس/ کشف گور دسته جمعی از زمان صدام



رسانه‌های عراق از کشف گورهای دسته جمعی مربوط به زمان حکومت صدام معدوم در منطقه الشخیه در صحرای سماوه خبر دادند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ کشف گور دسته جمعی از زمان صدام

عکس/ کشف گور دسته جمعی از زمان صدام بیشتر بخوانید »

روزی که جهان، به حقانیت و دفاع مشروع جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرد

روزی که جهان، به حقانیت و دفاع مشروع جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرد


روزی که جهان، به حقانیت و دفاع مشروع جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرد

به گزارش نوید شاهد، 18 آذر 1370 مطابق با 11 دسامبر 1991 روز اعلام رسمی عراق به‌عنوان متجاوز و آغازگر جنگ از سوی دبیرکل سازمان ملل متحد است. روزی که نخستین اقدام و گام بین‌المللی در احقاق حقوق مشروع و مسلم ایران تحقق یافت و پس از 11 سال کور و کر ماندن محافل سیاسی و حقوقی و قدرتهای بزرگ جهانی در برابر تجاوز مزدوران رژیم جنایتکار و جنگ‌افروز بعثی و چشم بستن بر آنهمه جنایات و وحشیگریها و نقض فاحش و آشکار حقوق بشر در قتل عام و موشک‌باران شهرها و بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و غیر نظامی و نسل کشی‌هایی از قبیل فاجعه حلبچه و… سرانجام راهی جز اعتراف به این حقیقت عریان، عینی و روشن‌تر از آفتاب باقی نماند.

 

بند ششم قطعنامه 598 و الزام دبیرکل به تعیین و اعلان رسمی متجاوز

 

بند ششم قطعنامه 598 که بموجب آن آتش بس میان ایران و عراق در 26 تیر 1367 از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته شد، دبیرکل سازمان ملل را ملزم کرده تا از طریق مشورت با این دو کشور، مسئول منازعه و آغازگر جنگ را مشخص و به شورای امنیت معرفی کند. بر همین اساس در 14 آگوست 1991 مطابق با مردادماه سال ۱۳۷۰، «خاویر پرز دکوئیار»، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد با ارسال نامه‌ای به دو دولت ایران و عراق، از آن‌ها خواست مدارک خود در مورد متجاوز و آغازگر جنگ را ارائه دهند.

 

پاسخ ایران و عراق به «دبیرکل»

 

در پاسخ به این درخواست دبیرکل سازمان ملل، عراق با ارسال نامه‌ای مدارک و ادله خود را ارائه داد. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، مدارک، مستندات و اسناد معتبر و متقنی را برای اثبات متجاوز بودن عراق به سازمان ملل ارسال کرد؛ مدارکی که در آن‌ها تاکید شده بود بر اساس اصل ۵۱ منشور ملل متحد، اقدامات ایران در جنگ با عراق صرفا در حیطه «دفاع مشروع» قابل تعریف است.

 

پروسه «بررسی مستندات» و «تعیین متجاوز»

 

دبیرکل سازمان ملل، اسناد ارسالی دو کشور را در اختیار یک هیات کارشناسی بی‌طرف قرار داد تا تعیین کنند کدام یک از دو کشور ایران و عراق، آغازگر جنگ بوده و در ابتدا به خاک طرف مقابل تجاوز کرده است. نهایتا این هیأت، توضیحات عراق برای اثبات متجاوز بودن ایران را غیرقابل قبول دانست و بدین ترتیب در تاریخ ۱۸ آذرماه سال ۱۳۷۰، دبیرکل سازمان ملل با ارسال گزارشی به شورای امنیت، عراق را به عنوان آغازگر جنگ هشت ساله اعلام کرد.

مدارک و مستندات ایران با تکیه بر ماده ۵۱ منشور ملل متحد درباره «اصل دفاع مشروع» است و دبیر کل سازمان ملل پس از مشورت با کارشناسانی که خود، آن‌ها را انتخاب کرده بود، در کنار مطالعه اسناد ارائه شده از سوی ایران و عراق، سرانجام و در پی اظهارنظر کارشناسان این گروه بی‌طرف، در نهایت دبیرکل وقت سازمان ملل در آذرماه ۱۳۷۰ نظر خود را اعلام و عراق را آغازگر جنگ تحمیلی معرفی کرد.

 

نکاتی از گزارش دبیرکل سازمان ملل

 

 در بخشی از گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل در سال ۱۳۷۰ درباره معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ، آمده است: مسلم است که جنگ بین ایران و عراق که سالیان دراز به طول انجامید، شروعش نقض حقوق بین‌الملل بود و موارد نقض حقوق بین‌الملل موجب مسئولیت برای مخاصمه است که موضوع اصلی پاراگراف ۶  قطعنامه ۵۹۸ است. این گزارش، تاکید می‌کند که پاسخ عراق به نامه ماه آگوست ۱۹۹۱ دبیرکل سازمان ملل به ۲ کشور پاسخی محتوایی نیست و توضیحات عراق برای جامعه بین‌المللی قابل قبول و کافی نیست.

این نظر دبیرکل وقت سازمان ملل طی یک گزارش رسمی در ۹ بند به شورای امنیت سازمان ملل اعلام شد؛ در بند ۶ گزارش دبیرکل سازمان ملل، تصریح شده است: «رویداد برجسته‌ای که تحت عنوان موارد نقض حقوق و مقررات بین‌المللی در بند ۵ این گزارش به آن اشاره کردم، حمله ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه ایران است که بر اساس منشور سازمان ملل متحد، اصول ۲ قوانین شناخته شده بین‌المللی یا اصول اخلاقی بین المللی قابل توجیه نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است.»

همچنین در بند دیگری از این گزارش آمده است: «حتی اگر پیش از شروع مخاصمه، برخی تعرضات از جانب ایران به خاک عراق صورت گرفته باشد، چنین تعارضاتی نمی‌تواند توجیه کننده تجاوز عراق به ایران که اشغال مستمر خاک ایران را در طول مخاصمه، در پی داشت باشد. تجاوزی که ناقض ممنوعیت کاربرد خشونت است که یکی از اصول آمره حقوق بین‌الملل است.»

شورای امنیت سازمان ملل می‌باید فورا گزارش دبیرکل سازمان ملل را تصویب کرده و به صورت رسمی،  عراق را به‌عنوان متجاوز جنگ هشت ساله اعلام می‌کرد، اما چنین اقدامی صورت نگرفت.

 

تحلیل عملکرد سازمان ملل در جنگ هشت ساله؛ از منظر حقوق بین‌الملل

 

سازمان ملل براساس منشور ملل وظیفه دارد که صلح و امنیت بین‌‎المللی را حفظ و تضمین و هر نوع تهدیدی علیه آن را احراز و با آن مقابله کند؛ این وظیفه براساس منشور به شورای امنیت واگذار شده است. با پذیرش قطعنامه، جنگ تحمیلی پایان یافت و طبیعتا شورای امنیت باید هم در ابتدای جنگ، هم در میانه جنگ و هم در پایان آن به وظایف خود عمل می‌کرد، اما ما شاهد ترک فعل شورای امنیت و به تبع آن سازمان ملل بودیم. شورای امنیت، قانونا موظف است در مواردی که نقض و یا تهدید صلح  و امنیت به شمار می‌روند، مداخله کند و این یک تصویر کلی از وظیفه شورای امنیت در مواجهه با هر جنگی است. هنگامی‌که رژیم صدام، علنا و آشکارا جلوی دوربین‌ها و مقابل چشم خبرنگاران دنیا، عهدنامه الجزایر را پاره و سپس به خاک ایران حمله کرد، شورای امنیت این موضوع را احراز نکرد که چه کسی این جنگ را شروع کرده، کدام طرف، اصل منع توسل به زور را نقض کرده و چه طرفی باید به عنوان آغازگر جنگ شناخته شود. متاسفانه شورای امنیت به‌وضوح، ترک فعل کرد و از انجام این وظیفه مسلم، استنکاف ورزید و آن را مسکوت گذاشت و با دخالت دادن مسائل و اغراض سیاسی، از ادای مسئولیت خود، شانه خالی کرد. سلطه سیاسی غرب به سرکردگی آمریکا در این ماجرا به روشنی مشهود است و سکوت، ترک فعل و حتی در برخی موارد چراغ سبز نشان دادن به رژیم صدام از طرف شورای امنیت را در تمام این سالها شاهدیم که حقیقتا موجب شگفتی بود. در ادامه نیز شورای امنیت به تکلیف خود عمل نکرد و رژیم صدام با استفاده از این چشم پوشی نهادهای ناظر بین المللی، نقض اصول مخاصمات بین‌المللی را در دستور کار خود داشت و فهرستی پرشمار از موارد فاحش نقض حقوق بین‌الملل و حقوق بشر را در کارنامه ننگین خود ثبت کرد. از یک سو اقدامات حقوقی و سیاسی که کشور ما انجام داد و از سویی دیگر اقداماتی که رژیم صدام صورت داد و اظهارات مقام‌های رژیم بعث و حملاتی که از سوی رژیم صدام در آن سال‌ها انجام شده بود از جمله چند اقدام بسیار مهم از قبیل: حملات شیمیایی، جنگ شهرها، استفاده از سلاح‌های غیرمتعارف که کاربرد آنها ممنوع است و اقدامات بسیار دیگر، موجب شد تا در نهایت این گزارش منتشر شود. البته فضای بوجود آمده در عرصه بین الملل بر علیه رژیم صدام و اجماع جهانی پس از تجاوز صدام به کویت و جنگ اول خلیج فارس و حمله و تحریم آمریکا و نیروهای چندملیتی به عراق را نمی توان از شرایط انتشار این گزارش منتزع نمود. در چنین شرایطی، دبیرکل سازمان ملل به میدان آمد و در گزارش خود عراق را آغازگر جنگ تحمیلی اعلام کرد. اقدام دبیرکل سازمان ملل متفاوت از اقدام شورای امنیت است که در این زمینه وظایفی بر عهده دارد.

 

رویکرد متناقض و دوگانه شورای امنیت در جنگ تحمیلی و تجاوز عراق به کویت

 

در مورد کویت، تحقیقات بین المللی بلافاصله انجام شد و کشور‌های غربی برای متوقف کردن جنگ، بصورت متحد و متمرکز، اقدام سریع کردند چرا که در آنجا منافع کشور‌های غربی در کویت نباید به خطر می‌افتاد، اما در مورد ایران، شورای امنیت اقدامی نکرد و ساکت و منفعل ماند. در مورد ایران، شورای امنیت بطور صریح و آشکار، ترک فعل کرد و در مورد کویت با فوریت وارد عمل شد و استاندارد دوگانه‌ای که در حقوق بین‎الملل بیان شده، در اینجا یکی از اصلیترین مصادیق خود را به نمایش گذاشت.  اگرچه شورای امنیت این اقدام را انجام نداد، اما دبیرکل سازمان ملل این وظیفه را هرچند دیر، ادا نمود و شاید فشار‌هایی را هم به دلیل این گزارش متحمل شد. متاسفانه سایه شوم سیاست، قدرت و ثروت نظام سلطه جهانی بر حقوق بین‌الملل و حقوق بشر، در چنین صحنه های شرم آوری از تبعیض و نابرابری، بخوبی مشاهده می‌شود و قابل انکار نیست.

 

اهمیت اقدام و اعلام دبیرکل سازمان ملل در یک دورنمای تاریخی

 

اقدام دبیرکل سازمان ملل از منظری تاریخی، یک دستاورد بزرگ برای ملت و کشور ما بود؛ از این نظر که اگر هرکس بخواهد در آینده این موضوع را مطالعه و بررسی کند، خواهد دانست که متجاوز در این جنگ تحمیل شده بر ما، رژیم جنایتکار بعثی حاکم برعراق بوده و ما طبیعتا می‌توانیم از این گزارش در ابعاد دیگر برای استیفای حقوق خود در این موضوع استفاده کنیم. بعد دیگر و مهمتر، اثبات حقانیت ما و مشروع بودن دفاع و مظلومیت و مقاومت قهرمانانه ملت ما و فرزندان دلیر و شهیدش در این جنگ بود که سرانجام جهان مجبور به سرفرودآوردن و تسلیم در برابر این حقیقت گردید.

 

انتهای گزارش/

روزی که جهان، به حقانیت و دفاع مشروع جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرد

منبع خبر

روزی که جهان، به حقانیت و دفاع مشروع جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرد بیشتر بخوانید »