سهم یک مادر از سفره انقلاب +عکس
سهم یک مادر از سفره انقلاب +عکس بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حمید داودآبادی از جمله کسانی است که نامش با جبهه و جنگ گره خورده است. کمتر کسی است که علاقمند به مقوله دفاع مقدس داشته باشد و نام وی را نشنیده یا یکی از آثار ارزشمند وی را نخوانده باشد.
خاطرات حمید داودآبادی یکی از گنجینههایی است که با آن میشود با سبک زندگی رزمندگان بدون غلو و مبالغه آشنا شد. خیلی از جوانان و نسل جنگندیده امروز از جمله آن زن سنی و آن سه جوان با خواندن کتابهای او مسیر زندگی خود را تغییر دادند. وی کارنامه درخشانی در میان رزمندگان دوران دفاع مقدس و جوانان نسل امروز دارد که بیش از این نیاز به تعریف در خصوص فعالیتها و شخصیت وی نیست.
چهلسالگی دفاع مقدس بهانهای شد تا خبرنگار دفاعپرس پای سخنان «حمید داودآبادی» بنشیند تا وی از ناگفتهها و سختیهای جنگ بگوید. در ادامه این گفتوگو را میخوانید:
دفاعپرس: در خصوص فعالیتهای «خلق عرب» پیش از تصرف خرمشهر در ایران برایمان بگویید.
گروهی به نام «جمعیت خلق عرب» در ایران فعالیت میکردند که این افراد مزدور صدام بودند. این افراد در میان مردم عادی زندگی میکردند. «خلق عرب» بر این اعتقاد بودند که خرمشهر متعلق به عراق است و نژاد عرب نیز برتری دارد. گروهی از این جمعیت همچنان در مرزهای کشور زندگی میکنند. البته خیلی از این افراد فرار کردند و به عراق پناهنده شدند.
یک هفته پیش از اشغال خرمشهر و شروع جنگ تحمیلی، کماندوهای عراقی به خرمشهر آمدند و در منازل این افراد پنهان شدند. ۳۱ شهریور سال ۵۹ مردم شهر خرمشهر ناگهان در کوچه و خیابان کماندوهای عراقی را دیدند.
دفاعپرس: رژیم بعث تجهیزات و زمین مسلح داشت، چرا ما اینگونه نبودیم؟
ما مدافع بودیم و عراق مهاجم. کسی که مهاجم است، فرصت دارد که زمین را مسلح کند تا به وی حمله نشود. یک سال اول جنگ به ما حمله شد و سپس ما قصد بازپس گیری زمینها را داشتیم. در دوران جنگ تحمیلی ما مینگذاری نکردیم بلکه مینها را خنثی میکردیم. این تفاوت جنگ ما و عراق بود. رژیم بعث خط پدافندی مستحکم و سنگرهای بتونی ساخته بود. زمانی که رژیم بعث خرمشهر را تصرف کرد، شعبه بانک و مدرسه تاسیس و برق شهر را تامین کرد. خانواده فرماندهان عراقی همراه با مردم خرمشهر در این شهر زندگی میکردند.
حقایق دفاع مقدس نباید سانسور شود
دفاعپرس: به نظر شما مطالب ناگفته جنگ تحمیلی چه زمانی مطرح خواهد شد؟
تمام وقایع دوران دفاع مقدس از تلخ و شیرین باید به موقع و حقیقی گفته شود. باید جوان امروز بداند که ما در جبهه همه نوع رزمندهای داشتیم. همه نماز اول وقتخوان نبودند. آنقدر رزمندگان را مقدس معرفی میکنیم که هیچ کس جرات نمیکند به آنها نزدیک شود یا شخصیت آنها را در خود بپروراند والا زمانی که یک جوان از افرادی همچون شاهرخ ضرغام و… میشنود، اعتماد خودش را به مطالب دفاع مقدس و معنویات جنگ از دست میدهد.
انتقادات زیادی در خصوص فیلم اخراجیها وجود دارد که چرا از شخصیت گروه اخراجیها و مجید سوزوکی گفته شد. در حالی که این موضوع از واقعیتهای جنگ است. اگر این افراد که آنها را «لات» مینامیم نبودند، در همان روزهای آغازین جنگ، کشور تصرف شده بود. چرا باید این افراد را در تاریخ پنهان کنیم؟!
روزهای پایانی جنگ با هجوم وحشیانه منافقین به کشور، گروهی از همین جوانها به اسلام آباد آمدند. من آن زمان مسئولیت یک گروهان ۱۰۰ نفره را بر عهده داشتم که ۸۰ نفر از آنها نماز نمیخواندند. میگفتند: «با خود گفتیم که ما چقدر بیغیرت هستیم که در خانه بنشینیم و منافقین بخواهند شهر ما را تصرف کنند.» همه این افراد بعد از اتمام جنگ و عملیات مرصاد، تاسف میخوردند که چرا زودتر به جبهه نیامدهاند. این افراد در جنگ بودند و باید واقعیتها را بیان کنیم. نمیتوانستیم بگوییم افرادی که نماز نمیخوانند به جبهه نیایند و از کشور خود دفاع نکنند.
فردی را در جبهه به خاطر دارم که گاهی با وی شوخی میکردم. میگفت: «با من شوخی نکن». پاسخ میدادم: «مگه تو کسی هستی که با تو نباید شوخی کنم؟» وی دوست نداشت که از گذشتهاش برایمان بگوید. میگفت: «اگر گذشته من را بدانی دیگر جرات نمیکنی با من شوخی کنی». مدتی از این ماجرا گذشت و من به مرخصی آمدم. در جمعی نام وی را آوردم. یک نفر با حالت تعجب گفت: «فلانی با شماست؟ او یکی از گندهلاتهای تهران بود». به جبهه که برگشتم، چیزهایی که شنیده بودم را به او گفتم. ابتدا سر باز میزد و منکر میشد. نهایتا گفت که «من تغییر کردم و نمیخواهم دیگر گذشتهام را مرور کنم.» او واقعا تغییر کرده بود و شجاعانه در میدان نبرد میجنگید.
اعجوبههایی که گمنام جنگیده و گمنام ماندند
ما از این گونه اعجوبهها در زمان جنگ کم نداشتیم. یک هفته قبل از شهادت شهید آوینی، با وی در صف نماز جمعه بودم. پیرمردی با ظاهری ژولیده به سمت ما میآمد. خطاب به شهید آوینی گفتم: به آن پیرمرد نگاه کند تا ماجرایی را برایش بگویم.
آن پیرمرد ژولیده به سمت من آمد و با لهجه زیبایی گفت: «سلام داودآبادی.» طبق دیدار همیشهمان دو شکلات به دستم داد و ادامه داد: «یاد شهید سعید طوقانی بخیر.» او شهید آوینی را نمیشناخت. دو شکلات هم به وی داد و از ما فاصله گرفت.
پس از رفتن وی خطاب به شهید آوینی گفتم: «در دوران پهلوی، او یکی از قاچاقچیان کالا بود. با آغاز جنگ تحمیلی، متحول میشود و به جهه میرود. زمانی که نیروهای اطلاعات و عملیات میخواستند از کوههای صعبالعبور بگذرند و راهی را پیدا نمیکردند، این فرد به آنها کمک میکرد و از آنجایی که مسیرهای کوهستانی را به خوبی بلد بود از میان تونلهایی که در قدیم از آنها برای قاچاق کالا استفاده میکردند، این نیروها را عبور میداد.
کمکهای وی به این یک بار ختم نمیشود. بار دیگر هم پیش از عملیات خیبر، نیروهای اطلاعات و عملیات را با لباسهای عراقی به قاچاقچیها میسپارد تا آنها را به خاک عراق برسانند. یک هفته بعد هم آنها را سالم به کشور برمیگرداند.
آن پیرمرد بدون هیاهو و هیچ درخواستی هشت سال به کشور خود خدمت و نهایتا حدود هفت سال پیش فوت کرد. هیچ کس برای او یادوارهای برگذار نکرد و حتی کتابی ننوشت. از اینگونه افراد بسیار در دوران دفاع مقدس داشتیم که در گمنامی خدمت و در گمنامی هم شهید یا مرحوم شدند.
آوینی پس از شنیدن فعالیتهای این پیرمرد، گفت بعد از ماموریت فکه، برنامهای در خصوص فعالیتهای این پیرمرد در دوران جنگ تحمیلی خواهد ساخت. آوینی در همان عملیات و در فکه به شهادت رسید و فرصتی نیافت تا از این مرد شجاع مستندی به یادگار بسازد.
واکنش امام خمینی (ره) به شکست رزمندگان اسلام در برخی عملیاتها
در خصوص عملیاتها هم متاسفانه به مرحله سانسور رسیدهیم. تمام عملیاتهای دوران دفاع مقدس ما با رژیم بعث همیشه پیروز نبودیم. در برخی عملیاتها پیروز و در برخی دیگر شکست میخوردیم، اما کمتر به این موضوعات میپردازیم. بعد از آزادی فاو (در عملیات والفجر ۸) حضرت امام (ره) در حسینیه جماران فرمودند: «یک وقت مغرور نشوید؛ اینها کار خداست، از جانب خداست؛ یعنى و من یتوکل على اللّه فهو حسبه، اتکال به خدا سبب شد که این پیروزى نصیب ما شود و اتکال به خدا هم سبب شده بود که انقلاب به پیروزى برسد.»
زمانی که نیروها در عملیات کربلای ۴ و بدر شکست خوردند، فرماندهان در قرارگاه حال بدی داشتند و خودشان را شکست خورده میدانستند. امام (ره) نامهای ارسال کردند و فرمودند: «چرا ناراحتید؟ پیغمبر (ص) هم در جنگ احد شکست خورد. به جای ناراحتی به دنبال جبران باشید.»
دفاعپرس: به نظر شما چه نوع خاطرهگویی میتواند بر روی نسل امروز تاثیرگذار باشد؟
با خاطرهگویی نظامی در اردوهای راهیان نور مخالف هستم. در حال حاضر راهیان نور بیشتر خاطرات نظامی گفته میشود. نقطه حمله و تلفات دشمن برای یک جوان نسل امروز هیچ جذابیتی ندارد. به نظرم دوران دفاع مقدس به دو قسمت جنگ و جبهه تقسیم میشود. روزی یک نفر از من پرسید چند سال در جنگ حضور داشتی؟ پاسخ دادم: «۱۰۰ روز». گفت چه مدت در جبهه بودی؟ گفتم: «۵۰ ماه.»
فضای دفاع مقدس بر روایت جنگ تحمیلی ارحج است
یک بسیجی در مدت ۹۰ روزی که به ماموریت میرفت. ۸۰ روز در فضای معنوی اردوگاه و ۱۰ روز در درگیری بود. آن فضای معنوی که خدا را ناظر بر اعمال خود دیدند، ارزشمند است و امثال من دلشان برای آن روزها تنگ شده است. تانک و ترکش زدن، هیچ لذتی ندارد. آن فضایی که روح تو را رشد میدهد، ارزشمند است.
فیلمها و مستندات ساختهشده از دوران دفاع مقدس به نظر من همان تعبیر «جنگ» است. ترکیدن تانک زیبایی ندارد. جبهه است که زیباست. فهم ما به فضای معنوی کربلا و جبهه نرسید و خودمان را با مادیات و جنگ زمینی اسیر کردیم.
دفاعپرس: برخی حضور رزمندگان در جبهه را به دو دسته تقسیم میکنند. گروه اول کسانی بودند که دفاع از کشور را از واجبات میدانستند و گروه دیگر نیز بر حسب احساسات راهی جبهه شدند. حضور این دو گروه در جبهه را چگونه تبیین میکنید؟
رزمندگان بیشتر تحت تاثیر یکدیگر بودند. خیلیها بر این باورند که با سخنرانی و برگزاری کلاسهای عقیدتی باعث شدند که جوانان برای دفاع از کشور به جبهه بروند، در حالی که آنها بصیرت داشتند و هیچ کس از روی احساسات یا سخنان یک نفر به جبهه نمیرود.
«بصیرت» بزرگترین عامل گسیل جوانان به جبهه
تنها بیانات امام خمینی (ره) بود که مردان کشورمان را مجاب میکرد باید در جبهه حضور داشته باشند. دیدیم در دورانی که امام راحل فرمودند: «جبههها را پر کنید». جمعیت کثیری به سمت مناطق عملیاتی رفتند. رهبر و فرمانده در حرکت بسیار مهم است. ۷۲ تن از یاران امام حسین (ع) میدانستند که فردا چه سرنوشتی خواهند داشت، اما با اطاعت از امام خود در صحرای کربلا ماندند. رزمندگان دوران دفاع مقدس هم میدانستند که در جبهه تانک و گلوله هست، اما صحنه را خالی نکردند.
در میان نیروها، رزمندهای داشتیم به نام شهید «محمد عاطف» هر زمان صدای اذان را میشنید، اشک میریخت. اشکهایش را میبوسیدم و میپرسیدم: «چرا گریه میکنی؟» میگفت: «نمیدانم صدای اذان که به گوشم میرسد، اشک در چشمانم حلقه میزند». این افراد عاشق خدا و با بصیرت بودند. مگر میشود چنین فردی از روی احساسات یا شنیدن صدای «آهنگران» راهی جبهه شده باشد.
البته در مقابل داشتیم کسانی را که به «بسیجی تلویزیونی» معروف بودند. این افراد وقتی صدای مارش عملیات را از تلویزیون میشنیدند، جوگیر شده و به جبهه میآمدند، اما در رزم شبانه در پادگان با شنیدن خمپاره میترسیدند و به عقب برمیگشتند.
اغراق در معنویت جبهه نتیجه عکس دارد
ما مسیرمان را گم کردیم. آنقدر در تعریف از معنویات جبهه غرق شدیم که گاهی دشمنان به تمسخر میگیرند و از القابی همچون «شربت شهادت» و «کلید بهشت» استفاده میکنند.
این را باید بپذیریم که خیلی از رزمندگان دوران جنگ نیز به سابقه خدمت خود مغرور شدند و تمام معنویات کسب کرده را باختند. در قرآن آمده است که «کسی پذیرفته میشود که تقوا دارد» تقوا داشتن به معنای داشتن کارت جانبازی نیست.
دفاعپرس: آیا با کسانی مواجه شدهاید که با خواندن زندگینامه شهدا مسیر زندگیشان تغییر کرده باشد؟
بله. شاید برخی باور نکنید که یک خانم سنی با خواندن کتاب «دیدم که جانم میرود» شیعه شد. یک پروفسور آلمانی با خواندن کتابهای دفاع مقدسی از مظلومیت رزمندگان اشکش سرازیر شد. یک روز سه جوان به دفتر کارم آمدند و گفتند که با خواندن خاطرات شهید «مصطفی کاظمزاده»، نماز اول وقت میخوانند و هر هفته بر سر مزار وی میروند. آنها سطر به سطر کتاب قطور «از معراج برگشتگان» را حفظ بودند.
به خاطر دارم خانمی نزدم آمد و گفت که من حجاب نداشتم. کتاب «دیدم که جانم میرود» شما را به خاطر شرکت در مسابقه خواندم و با حجاب شدم. همسرم چند سال سعی کرد تا بتواند من را به حجاب تشویق کند، اما نتوانست. همسرم گفته است که بیایم و از شما تشکر کنم.
«خاطرات زندگی شهدا» بهترین ابزار اصلاح سبک زندگی جامعه
به کرات رخ داده است که به من گفتهاند با خواندن خاطرات شهدا و یا کتاب شما، راهمان را پیدا کردیم، اما معتقدم که شهدا این افراد را به راه راست دعوت کردند.
من به عنوان یک رزمنده بر خودم واجب میدانم تا خاطرات جبهه و جنگ را برای نسل بعدی بیان کنم. این خاطرات تنها به من تعلق ندارد. حداقل یک میلیون رزمنده به جبهه رفتند و در میان آنها ۷۰۰ هزار نفر زنده ماندند و از دوران دفاع مقدس خاطرات زیادی دارند. این در حالی است که ما تنها حدود ۲۰ نویسنده دفاع مقدسی که خود رزمنده بودند، داریم.
من به عنوان یک رزمنده وظیفه دارم که رسالتم را با نوشتن خاطرات جبهه و جنگ به اتمام برسانم. همچنین ناشران و خبرنگاران نیز وظیفه دارند، این خاطرات را منتشر کرده و به گوش نسل امروز و آینده برسانند.
دفاعپرس: از خاطرات خود با شهید «جعفر علی گروسی» که در کتابهایتان نام وی را آوردید، برایمان بگویید.
با جعفر سال ۶۴ در اردوگاه کرمانشاه آشنا شدم. وی از ساعت ۱۰ صبح وضو میگرفت و بیتاب شنیدن صدای اذان بود. من همیشه کنارش نماز میخواندم. با درختچههای بلوط در گوشهای آلاچیق ساختیم. یک پتو زیرش انداختیم و بعد از ظهرها زیارت عاشورا میخواندیم. جعفر سرش را روی شانههای من میگذاشت و گریه میکرد. یک بار پرسیدم: «چرا وقت نماز بدنت میلرزد؟» با کمی تاخیر پاسخ داد: «همان قدر که عاشق شروع نماز خواندن هستم. به سلام نماز که میرسم، وحشت میکنم. زیرا من خدا را عاشقانه دوست دارم. در پایان نماز به این میاندیشم که خدا هم من را دوست دارد؟» همیشه منتظر این بود که خدا نشان دهد، دوستش دارد.
شهیدی که گمشدهاش عشق به خدا بود
ارتباط نزدیکی با جعفر داشتم. آنقدر به وی علاقه داشتم که وقتی به من میگفت یک قند به من بده، با سرعت این کار را انجام میدادم. به خاطر دارم در همان سال یک روز که بیحوصله بودم، گفت: «حمید میای به اندیشمک برویم؟» من هم با کمال میل پیشنهادش را پذیرفتم. در اندیشمک به عکاسی رفت و یک حلقه فیلم دوربین خرید. سپس گفت: «برگردیم.» تعجب کردم و گفتم: «من که حلقه فیلم داشتم. چرا تا اندیشمک آمدیم؟» پاسخ داد: «میخواستم خودم حلقه فیلم را تهیه کنم.» زمانی که به پادگان برگشتیم، ۳۶ عکس تکی و دستهجمعی از وی گرفتم. شب فیلم را به جعفر تحویل دادم. حلقه فیلم را به دستم داد و گفت: «عکسها را نزد خودت نگهدار، لازمت میشود.»
چند سال بعد، من و جعفر از هم جدا شدیم. من به دوکوهه رفتم و جعفر به کردستان. با نامه با یکدیگر در ارتباط بودیم. به وی میگفتم به دوکوهه بیا، اینجا معنویت زیاد است. پاسخ میداد: «خوب ماندن در جایی که معنویت هست، ارزشمند نیست. میخواهم در کردستان به دنبال معنویت بگردم. به اینجا آمدم تا ببینم خدا من را هنوز دوست دارد یا نه». پس از این نامه، یک ماه از وی بیخبر بودم و پاسخ نامههایم را نمیداد تا اینکه نامهای از سوی سپاه به دستم رسید که جعفر در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسیده است. خدا در کردستان به جعفر گفت که دوستش دارد. جعفرعلی گروسی در ۱۷ مهر سال ۶۶ به شهادت رسید.
بعد از اتمام جنگ تحمیلی، بارها عکسهای شهید گروسی را در رسانهها و فضای مجازی منتشر کردم. یک روز پدر جعفر ۲۸ سال بعد از شهادت وی، به دفترم آمد و خواست تا برایش خاطرات پسرش را بگویم. عکسهای جعفر را در همان دیدار به پدرش تقدیم کردم.
من در خاطراتم از جعفر و دیگر رزمندگان و شهدا به صحنه نبرد اشاره نکردم، زیرا معتقدم که بیان منش و شخصیت شهدا میتواند بر روی جوانان تاثیر بگذارد نه نحوه جنگیدن آنها.
دفاعپرس: از ماجرای اعزام ۱۰ رزمنده با نامه جعلی برایمان بگویید.
آن زمان کسانی که برای اولین بار قصد اعزام به جبهه را داشتند باید حداقل دو ماه دوران آموزشی را سپری میکردند. با نزدیک شدن به زمان عملیات، رزمندگان میخواستند بدون گذراندن دوره آموزشی در عملیات شرکت کنند. از این رو نامه سابقه جبهه جعلی را با دست خط خودم نوشتم. تصویر مهر را از یک نامه دیگر پاره و به نامه الصاق کردم. سپس نام آن رزمنده را نوشته و کپی میگرفتم. آن زمان هم استعلام وجود نداشت تا صحت و سقم نامه مشخص شود. به آن رزمنده هم مناطق عملیاتی را توضیح میدادم که اگر نامه لو رفت. سوالات را بتواند جواب دهد. مصطفی کاظم زاده نیز از این نامه استفاده کرد و از آن جایی که فرمانده بر منطقه گیلانغرب مسلط بود، به وی مشکوک و مانع حضورش در عملیات شده بود. ۱۰ نفر از این نامه استفاده کردند و به شهادت رسیدند.
دفاعپرس: شما با رزمندگان دوران دفاع مقدس و رزمندگان مدافع حرم در ارتباط بودید؟ کدام نسل را پیروز واقعی میدانید؟
رزمندگان دفاع مقدس با همه آن ادعاها و از خودگذشتیها از جوانان امروز عقبتر هستند.
دفاعپرس: در خصوص ثبت زندگینامه شهدای مدافع حرم هم برنامهای دارید؟
روزی خواهر شهید مدافع حرم «عباس کردانی» با من تماس گرفت و درخواست کرد در خصوص زندگی برادر شهیدش کتابی بنویسم. ابتدا به جهت اینکه چند کتاب همزمان در دست کار داشتم، قبول نکردم. خواهر شهید ادامه داد که برادرم کتابهای شما را مطالعه میکرد و علاقه زیادی به قلم شما داشت، به همین خاطر علاقمندم که شما کتاب زندگی نامه عباس را بنویسید.
پذیرفتم که کتاب زندگینامه شهید کردانی را بنویسم. زمانی که زندگینامه شهید را خواندم، غبطه خوردم که چرا در زمان حیات وی با هم ملاقات نداشتیم. این شهید بزرگوار فرد با بصیرتی بود. این کتاب نیز از سوی انتشارات شهید کاظمی به زودی منتشر خواهد شد.
غبطه میخورم که چرا دو شهید را در دوران حیات ندیدم یکی از آنها «شاهرخ ضرغام» و دیگری شهید مدافع حرم «عباس کردانی» است.
دفاعپرس: کتاب دیگری در دست چاپ دارید؟
بله. خاطرات خودم از دوران کودکی، پیروزی انقلاب تا پایان دوران دفاع مقدس در ۱۱ جلد به زودی از سوی انتشارات «یا زهرا (س)» منتشر خواهد شد.
نوشتن خاطراتم بعد از اتمام جنگ را آغاز کردم که حدود یک هزار صفحه شده است.
دفاعپرس: شیوه خاطرهنویسی شما به چه صورت است؟
در تمام خاطراتی که مینویسم، خودم حضور داشتم. همچنین خاطراتم شاهدان زیادی دارد. برخی در خاطرات خود میگویند «یک نفر، یک جایی و یک عملیاتی». به نظر من اینگونه خاطرات دروغ است و بر دل نیز نمینشیند. خاطرهای که با اسناد و مدارک گفته شود، تاثیرگذار است.
به کرات دیدهام که برخی در کتابها و روایاتشان خاطره دزدی میکنند و یا دروغ میگویند که این یک ضربه بدی به تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس میزند.
دفاعپرس: به نظر شما فضای مجازی چه میزان توانسته جای کتاب را پر کند؟
فضای مجازی مثل یک سوپرمارکت است. کسی که بدون هدف وارد آن میشود، خرید خوبی نخواهد داشت. در فضای مجازی خواه ناخواه اخبار دروغ انتشار مییابد. هر زمان هم که میپرسیم منبع این خبر از کجاست؟ پاسخ میشنویم: «اینترنت». فضای مجازی منبع موثق و مستندی نیست. این خود یک عیب و خطر بزرگ است که فرهنگ ما را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
از سوی دیگر باید بگویم که هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد. هیچ فردی با خواندن مطالب فضای مجازی دانشمند نشده است. حضور در فضای مجازی، هیجانی زودگذر است، اما خواندن کتاب هدفمند است.
انتهای پیام/ 131
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دوران هشت سال دفاع مقدس، مظهر دفاع مشروع ملت مسلمان ایران در مقابل زورگویی قدرتهای استکباری دنیا بود. دشمنان خارجی و منافقان داخلی برای ناامید ساختن مردم در دفاع از میهن اسلامی، تمام توان خود را به کار گرفتند و با استفاده از تمام رسانههای تبلیغاتی استکبار و دست در دست آنان، به مقابله با ملت مظلوم ایران پرداختند؛ اما آنها از قدرت بینظیر ایمان مردم و وحدت کلمه آنان پیرامون کلمه حق غافل بودند.
در این بین بزرگان دین با حضور به موقع در صحنه و دادن پیام به مردم، مبنی بر اینکه دفاع از حریم و ناموس کشور اسلامی و جهاد در مقابل متجاوز، لازم و واجب است، نقش سترگی در این راه ایفا کردند. مراجع عظام تقلید با سخنان و رهنمودهای خود، مشروعیت این دفاع را تأکید کرده و حضور گسترده و مستمر مردم را در جبهههای نبرد رقم زدند
شوق جهاد و قرار گرفتن در شمار مجاهدان راه خدا و کسب رضایت حق در سایه ادای تکلیف، در وجود آحاد رزمندگان به ویژه روحانیان که دوشادوش بسیج مردمی، سپاه انقلابی و ارتش مکتبی در خطوط مقدم حاضر می شدند، موج میزد و روحانیان به عنوان پرچمداران حرکتهای انقلابی، بیشترین نقش را در حضور مردم در صحنههای مبارزه ایفا میکردند. تشویق و ترغیب مردم به حضور در میدانهای نبرد و ایجاد روحیه استقامت و مقاومت در دشواریهای ناشی از جنگ و دادن امید و اطمینان به تحقق وعدههای الهی، از جمله نقشهای روحانیت در حماسه دفاع مقدس است، نقشی که روحانیت به فرمان امام راحل آن را عهدهدار بودند.
رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار با دستاندرکاران کنگره شهدا و ایثارگران روحانی استان قم که در تاریخ ۹۶/۸/۲۲ برگزار شد با شاره به نقش روحانیت در جبهه نبرد حق علیه باطل فرمودند:
«این را مسلّم باید بدانیم که اگر در مبارزات اخیر یعنی مبارزاتی که منتهی شد به تشکیل نظام جمهوری اسلامی و انقلاب، روحانیت وارد نمیشد، این اتفاق هرگز نمیافتاد؛ یعنی هیچ حزبی، هیچ مجموعهای، هیچ گروهی از گروههای روشنفکر، تا گروههای سیاسی، تا گروههای چریکی، قادر نبودند بساط حکومت استبدادی و سلطنتی را در این کشور براندازی کنند و از بین ببرند و تسلّط دیرین استعمار را بر این کشور نابود کنند و زمینهاش را از بین ببرند. اگر روحانیّت در این میدان وارد نمیشد، امکان نداشت چنین اتّفاقی بیفتد. کار را مردم کردند، امّا حضور مردم ناشی بود از حضور روحانیّت. اگر روحانیّت نبود، مردم اینقدر، با این حجم، با این جدّیّت وارد نمیشدند؛ اگر روحانیّت نبود، جنبهی دینی این مبارزه و این مجاهدت پنهان میماند و مطرح نمیشد. بنابراین حضور روحانیّت در میدان مبارزه، یک پدیدهی بسیار مهمّ تاریخی است و این شهادت، نشانهی آن حضور است.»
استان دارالمجاهدین و دارالومنین همدان نیز همانند سراسر کشور از این قاعده مستثنی نبوده و روحانیون همدانی دوشا دوش دیگر رزمندگان و اقشار مختلف در دفاع مقدس حضوری چشم گیر و با صلابت داشتند.
یکی از این رزمندگان و مجاهدان روحانی همدانی که در طول ۸ سال دفاع مقدس در نبرد حق علیه باطل حضور داشت، حجت الاسلام والمسلمین سید جلال رضوی مهر بود که حضور در جبهه را چون ستاره ای در آسمان زندگی خود میداند.
حجت الاسلام والمسلمین رضوی مهر پس از حضور و شرکت در چندین عملیات، ۳ بار به توفیق جانبازی نائل گشت که عوارض ناشی از جراحات شیمیایی نیز هم اکنون در سینهاش به جا مانده است و ضمن اینکه در دوران جنگ نیز به عنوان بسیجی نمونه تشویق و ترفیعات دریافت نموده و پس از آن به محضر امام خمینی(ره) شرفیاب شد.
وی دوران دفاع مقدس را درخشندهترین تاریخ در نظام مقدس جمهوری اسلامی دانست و اظهار داشت: در دوران ۸ ساله دفاع مقدس وفاق ملی، انسجام، اتحاد، ولایت مداری، تعهد و مسئولیتپذیری مردم فهیم ایران اسلامی در مقابل دیدگان جهانیان به نمایش گذاشته شد.
نایب رئیس مجمع نمایندگان طلاب افزود: تمام اقشار ملت ایران اسلامی در دفاع مقدس، پیروزمندانه در میدان نبرد با دشمنان حضور پیدا کردند و دشمن را از میهن اسلامی بیرون راندند و لذا باید این موضوع را از افتخارات جمهوری اسلامی برشمرد که حتی یک وجب از خاک کشور به دست دشمنان نیفتاد.
وی با بیان اینکه به فضل الهی و ایثار و خون مقدس شهدا شاهد قراردادهای ننگینی همچون ترکمنچای، چالدوران، پل ذهاب و تحویل جزایر خلیج فارس به دشمن نبودیم، مطرح کرد: این رهبری و فرماندهی کل قوا و ولی فقیه زمان، امام راحل(ره) بود که با نفس مسیحایی خود توانست روحیه خود باوری، رشادت و شجاعت را در ایران اسلامی بدمد و با اقیانوسی از انسانهای رزمنده، شجاع و با ایمان، دشمنان زبون را خار و ذلیل نمایند.
رئیس مجمع نمایندگان طلاب استان همدان با اشاره به حمایتهای صورت گرفته از صدام در دوران جنگ، خاطر نشان کرد: ظاهر ماجرا این بود که دولت بعث عراق با ایران اسلامی درگیر جنگ شده، اما واقعیت آن بود که استکبار و قریب به سی و چند کشور در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کرده بودند.
نباید از حضور روحانیون به عنوان تبیین گران معارف محمدی در دوران دفاع مقدس غافل شویم
وی تصریح کرد: گرچه در آن دوران با وجود ترورهای ناجوانمردانه مجاهدین خلق در داخل کشور، ایران اسلامی توانست با قدرت و توانمندی دشمن را مغلوب کند، اما نباید از حضور روحانیون به عنوان تبیینگران معارف محمدی(ص) در مرزها غافل شویم.
حجت الاسلام والمسلمین رضوی مهر با بیان اینکه طلاب و روحانیون در کنار دیگر رزمندگان حضوری پر قدرت داشتند، عنوان کرد: چه زیبا بود حضور طلاب رزمنده تبلیغی با عمامه و لباس رزم، همراه با بند و حمایل و تجهیزات نظامی که در یک دست اسلحه و در دست دیگر قرآن همراه داشتند و سنگر به سنگر دوشا دوش رزمندگان حضور داشتند.
وی با اشاره به اعزام روحانیون همدانی از مدرسه آیت الله آخوند، این اعزام را مایه فخر دانست و گفت: از مباهات این حوزه باید به حضور فعال مرحوم آیت الله سید ابوالحسن موسوی همدانی امام جمعه فقید همدان، این روحانی توانمندی که فعالیتهای بی شائبه و مدیریتهای مخلصانه و مجاهدانهاش در خاطر مردم است، اشاره کرد.
نایب رئیس مجمع نمایندگان طلاب با بیان اینکه از جای جای استان همدان روحانیون در دفاع مقدس حضوری فعال داشتند، مطرح کرد: چهره معصومانه شهدای روحانی همچون عبادینیا، روحالله بختیاری، معبودی، جواهری، بهرامچی، رمضانی منطقی از همدان و شهید یوسفی از اسدآباد، شهید مولوی، بحیرایی و موسیوند از نهاوند و تک تک شهدایی که از نقطه نقطههای استان به جبهه آمده بودند، در ذهنها نقش بسته است.
وی با اشاره به نزدیک بودن سالروز شهادت شهید همدانی، یادآور شد: هرگز نمیتوان فراموش کرد که این شهدای روحانی تحت تدبیر و فرماندهی شهید همدانی چه در غرب و چه در جنوب، در موقعیت شهید محرمی، جزیره مجنون، جوانرود، پل ذهاب، پل فلزی و سردشت و بانه خوش درخشیدند و به وظایف خود به خوبی عمل کردند.
این روحانی رزمنده با تاکید بر اینکه آمار صنفی روحانیت شهید دو برابر سایرین است، ابراز کرد: این از افتخارات روحانیت است که در کنار مرکب اجتهاد و فقاهت، مرکب خون را نیز ره گشا و راهبردی برای امداد و کمک به ملت محمد و آل محمد(ص) میدانستند.
وی با بیان اینکه امروز نیازمند داشتن دانش نامهای جامع از شهدای روحانی برای تبیین حضور آنها در دوران دفاع مقدس هستیم، گفت: بنده پیشنهاد میدهم که در مراکز حوزههای علمیه، دفتر جمعآوری خاطرات از شهدای روحانی ایجاد شود و بانک اطلاعات فردی شهدای روحانی ایجاد شود تا با جمعآوری آمار و اطلاعات میدانی و انضمام آن به داشتههای خود، بتوانیم دانشنامهای از شهدای روحانی را تدوین نماییم.
رئیس مجمع نمایندگان طلاب استان همدان با تاکید بر اینکه با جمعآوری دلنوشتهها، دست نوشتهها و خاطرات روحانیون شهید میتوان گنجینهای گرانبها از داشتههای معنوی را برای نسلهای آینده ذخیره سازی کرد، ابراز داشت: وظیفه مدیران و مسئولان حوزهها، فرماندهان دفاع مقدس و دفاتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه این است که این مهم را اهمیت ببخشند و در اجرایی نمودن این طرح بکوشند، تا دشمنان با قلمهای مسموم خود افکار نوجوان و جوانان ما را مسموم نسازند.
حضور رهبر معظم انقلاب در تمام صحنه های دفاع مقدس، پدیدهای درخشان در پرونده خدمات این مرد بزرگ الهی است
وی در پایان با اشاره به حضور رهبر معظم انقلاب در تمامی صحنههای دوران دفاع مقدس، بیان کرد: باید از حضور مقام معظم رهبری در جبههها با وجود آنکه خود هم رئیس جمهور بودند، هم امام جمعه تهران وهم تبلیغات جبهه و جنگ را با نمایندگی اداره میکردند، اما در کنار رزمندگان در جبهه حضور داشتند یاد کرد و آن را به عنوان یک پدیده درخشان در پرونده خدمات این مرد بزرگ الهی به ایران اسلامی و امت اسلامی ثبت کرد.
روحانی جانبازی که حضور در جبهه را ستاره درخشان زندگی خود میداند بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از شکستهای پیدرپی رژیم بعث عراق و همپیماناش در جنگ تحمیلی دفاع مقدس، برای ناامن شدن آبراه خلیج فارس و جلوگیری از صادرات نفت خام از پایانه نفتی خارگ در استان بوشهر، جنگ عملا به خلیج فارس کشانده شد.
در سال 66 که خلیج فارس به میدان نبرد ایران و رژیم بعث عراق و حامیان آنان از جمله آمریکا تبدیل شده بود رزمندگان نیروی دریایی سپاه حماسه بیبدیلی در نبرد مستقیم با استکبار جهانی خلق کردند.
بیشتر بخوانید:
ماجرای ۹۰ میلیون مارک خسارت به بیتالمال در جنگ
نیروی دریایی آمریکا در این میدان نبرد که کشتیهای تجاری و نفتکش ایران را هدف قرار میداد بر اساس تدابیر اتخاذ شده، رزمندگان استان بوشهر در نیروی دریایی سپاه اقدامات متعدد و مهمی در مقابله به مثل انجام دادند.
عملیات مقابله به مثل یکی از درخشانترین عملیاتهای نیروی دریایی سپاه در 8 سال دفاع مقدس است.
فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی سپاه با تاکید بر نقش مهمی رزمندگان در عملیات به مثل در خلیج فارس اظهار داشت: رزمندگان استان بوشهر در نیروی دریایی سپاه در عملیات مقابله با مثل در آبهای خلیج فارس نقش برجسته و مهمی داشتند.
سردار رمضان زیراهی به حماسه شهید نادر مهدوی در رویارویی با نظامیان آمریکایی در خلیج فارس پرداخت و تصریح کرد: یکی از عملیاتهای مقابله به مثل حماسه شهید نادر مهدوی در رویارویی با نظامیان آمریکایی در خلیج فارس در مهرماه سال 1366 است.
وی بیان کرد: زمانیکه آمریکاییها در جنگ 8 ساله درحمایت از رژیم بعث عراق وارد کارزار شدند و مستقیم شناورهای اقتصادی و تجاری ایران مورد هدف قرار میدادنند شهید نادر مهدوی و همررزمانش برای مقابله با آنها وارد عملیات بزرگی شدند.
فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی سپاه ، با بیان اینکه شناورها و بالگردهای آمریکایی بیشترین نقش در هدف قرار دادند شناورهای تجاری و نفتکشهای جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس داشتند تصریح کرد: در این راستا شهید نادر مهدوی با اتفاق همرزمانش حماسهای جاوید در مقابله به مثل با آمریکاییها در خلیج فارس آفریدند.
سردار زیراهی، عملیات غرور آفرین 16 مهرماه سال 1366 را یکی از حماسههای جاوید دانست و افزود: در این عملیات با درگیری مستقیم بین شناورها و بالگردهای آمریکایی با شناورهای شهید نادر مهدوی و همرزمانش، پس از درگیریهای مختلف صدماتی به نیروهای آمریکایی وارد شد.
وی با اشاره به اینکه رزمندگان ضربات سختی به بالگرد آمریکایی وارد کردند تصریح کرد: در این عملیات پس از سرنگونی بالگرد آمریکایی، تعدادی از رزمندگان از جمله نادر مهدوی، غلامحسین توسلی، بیژن گرد، نصرالله شفیعی، آبسالانی، محمّدیها، مجید مبارکی شهید و تعدادی نیز اسیر شدند.
زیراهی با بیان اینکه نادر مهدوی یکی از قهرمانان ملی مبارزه با استکبار جهانی است گفت: شهید مهدوی و دیگر همرزمانش ابهت پوشالی آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را شکستند.
فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی سپاه، شهید نادر مهدوی راالگوی مقابله و مبارزه مستقیم با استکبار جهانی دانست و تصریح کرد: حماسه شهدای خلیج فارس برگرفته از مکتب عاشورای حسینی است که اکنون رزمندگان از این فرهنگ بهرهمند هستند.
حماسه سردار شهید نادر مهدوی در نبرد مستقیم با آمریکا در خلیج فارس دارای آموزههای بسیاری است و اقتدار همیشگی و توانمندی ایران اسلامی را در حفاظت و صیانت از مرزهای ایران اسلامی به ویژه خلیج فارس به اثبات رساند.
سپاه چگونه آمریکا را در خلیج فارس "بیهویت" کرد؟ بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حمله هوایی و موشکی رژیم بعث عراق به مناطق مسکونی ایران بخشی مهم از تاریخ جنگ تحمیلی است که به پرداختن به آنها ضرورتی انکار ناپذیر دارد. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در ادامه فعالیتهای خود مبنی بر انتشار اسناد دسته اول مرتبط با جنگ تحمیلی مجموعه «جنگ شهرها» را منتشر کرده است که در جدیدترین مجلد آن به حملههای هوایی عراق به شهر تهران پرداخته است. حملههایی که با آغاز جنگ تحمیلی آغاز و در بعد از ۱۳۶۳ افزایش یافت.
«زینب اسلامی» نویسنده این کتاب است که در ۳۷۴ صفحه همه اسناد مرتبط به این موضوع را به صورت روزشمار جمعآوری کرده است.
«شروع جنگ»، «دوره اول جنگ شهرها در تهران»، «آتشبس کوتاه مدت و تلاشهای بینالمللی برای صلح»، «از سرگیری جنگ شهرها»، «تلاشهای دیپلاماتیک»، «ادامه تلاشهای دیپلماتیک و بمباران تهران» و «موشکباران تهران» از بخشهای این کتاب است.
قسمتی از متن کتاب:
«عراق در روزهای آغاز جنگ، در حمله به مناطق نظامی تهران به تعدادی از منازل مسکونی آسیب وارد کرد و بعد از آن نیز گاهی با هواپیماهای جنگی دیوار صوتی تهران را شکست، اما تهران تا قبل از ۱۳۶۳، هدف حملات جدی عراق قرار نگرفت. در واقع با آغاز جنگ شهرها بود که مرحله جدیدی در تاریخ جنگ تحمیلی آغاز شد و تهران به دفعات هدف تجاوز هوایی و موشکی عراق قرار گرفت.
حملات دشمن در ابتدا به صورت هوایی اجرا میشد. هواپیماهای عراقی مسیر طولانی فرودگاههای نظامی خود را تا تهران بهدشواری میپیمودند و بمبها و راکتهای معدودی را که همراه داشتند، با دقت کم، بر فراز تهران رها میکردند. بسیاری از این بمبها در مناطقی میافتادند که هیچ آسیبی به کسی نمیرساند. گاهی نیز هواپیماها با شکستن دیوار صوتی، ترس و دلهره ایجاد میکردند و به سرعت دور میشدند.»
«جنگ شهرها، تهران» در ۳۷۴ صفحه به قلم «زینب اسلامی» به نگارش درآمده و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است.
محکومیت رژیم بعث در یک کتاب بیشتر بخوانید »