جنگ تحمیلی

روایتی از شب عملیات فتح‌المبین


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از مبارزان انقلاب اسلامی و رزمندگان عرصه دفاع مقدس هست که در طول سال‌ها فعالیت خدماتی به نظام اسلام انجام داده هست.

تهیه، تکثیر و پخش اعلامیه، نوار و رساله حضرت امام خمینی (ره)، راه‌اندازی گروه مبارزاتی علیه رژیم پهلوی و فرار مستشاران آمریکایی از اصفهان نقش به سزایی داشته هست. همچنین برگزاری مراسم سومین روز شهادت مصطفی خمینی در مدرسه صدر بازار اصفهان، مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم، سخنرانی در راهپیمایی‌های مبارزاتی دانش آموزی و دانشجویی در دوران انقلاب از جمله فعالیت‎های وی هست.

صفرزاده به دنبال فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، با همکاری حجج اسلام سید علی‌اکبر ایوبی و علی ضامن عطایی، تمام توان خود را برای تشکیل بسیج و آموزش بسیجیان در منطقه خورسکان اصفهان به کار گرفت.

حضور رزمی تبلیغی در جبهه، راه‌اندازی دفتر تبلیغات اسلامی در ستاد عملیات جنوب، تشکیل ستاد هماهنگی تبلیغات بین کلیه ارگان‌های مستقر در خرمشهر و آبادان، راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ آبادان؛ راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ سوسنگرد؛ راه‌اندازی دایره عقیدتی سیاسی ناحیه خوزستان؛ شرکت در عملیات‌های فرماندهی کل قوا، شکستن حصر آبادان، رمضان، فتح المبین، بیت‌المقدس، کربلای ۴ والفجر ۸. از جمله فعالیت‌های وی در دوران دفاع مقدس هست.

متنی که قسمت نوزدهم آن را در ادامه می‌خوانید مروری هست بر تاریخ شفاهی حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.

عملیات فتح‌المبین 

بین عملیات‌ها، به مسئولیت‌هایی که داشتم می‌پرداختم و نزدیک حمله که می‌شد دوستان به سفارش خودم خبر می‌دادند تا خود را برسانم.  روزی خبر دادند که در آستانه عملیات فتح‌المبین قرار گرفتیم، خودت را برسان. در ۲۵ اسفند سال ۶۰ با راننده و تویوتا وانت به سمت پادگان دوکوهه حرکت کردیم. از دفتر اعزام برگه گرفتم و رفتم. وانت را در انبار از وسایلی که مورد نیاز رزمندگان بود و باید به منطقه می‌رفت، پر کردیم و با گرفتن آدرس تقریبی به سمت دال‌پری و تیشه شکن حرکت کردیم. در طول مسیر به یک رودخانه فصلی رسیدیم که سیل در آن جاری شده بود و، چون پُل نداشت باید از رودخانه به مسیر خود ادامه می‌دادیم. 

حدود چهل تا پنجاه خودروی سبک و سنگین ایستاده بودند، باید به هر شکلی که بود به راه خود ادامه می‌دادیم تا به شب نخوریم. در همین موقع یک تریلی زد به آب و حرکت کرد، همین که وسط آب رسید طبق میزان فرورفتگی تریلی محاسبه کردم اگر ما برویم تا رکاب ماشین در آب قرار می‌گیرد، به راننده گفتم: چهار چرخ را قفل کن و بشین این طرف و خودم پشت فرمان نشستم و با دنده یک به صورت یک نواخت و بدون مکث به دل رودخانه زدیم و از آن طرف بالا آمدیم.

وقتی آن طرف رسیدیم، برگشتم دیدم پس از رد شدن ما همه خودرو‌های متوقف شده، آرام آرام از پشت سر و مقابل ما حرکت کردند تا خود را آن طرف رودخانه برسانند و به مسیر خود ادامه دهند. غروب آفتاب به دال‌پری و سپس به تیشه شکن رسیدیم. شهید پارسا و شهید حجتی را در مقر جهاد نجف آباد ملاقات کردیم و ایشان گفتند شب را بمانید تا صبح شما را ببریم، چون بار داشتیم با تشکر و عذرخواهی، خداحافظی کردیم و با راهنمایی آن دو عزیز به سمت مقر لشگر ۱۴ حرکت کردیم. 

در مقر با راهنمایی هم محلی و دوست قدیمی، سردار غلام حسین هاشمی وسایل را تحویل دادیم و خود را به گردان شهید حبیب‌الهی که آقایان علی محمدی و ایوبی بودند رساندیم. صبح روز بعد راننده با خودرو برگشت و من برای حمله در گردان ماندم. تمایل نداشتم هر جایی بروم، چون محصور می‌شدم و نمی‌گذاشتند کار‌هایی که به ذهنم می‌رسد و لازم و ضروری هست، انجام دهم؛ بنابراین کنارِ دوستان در همان گردان ماندم تا اینکه شب سال تحویل ۶۱ فرا رسید. 

عصر آن روز آماده باش دادند، همه نیرو‌ها در بیابانی جمع شدند. شهید حاج حسین خرازی و شهید ردانی‌پور نیرو‌ها را توجیه کردند و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا نیرو‌ها برای حمله حرکت کردند.

شب عملیات به دلایلی حمله صورت نگرفت و نیرو‌ها برگشتند و فردا شب مجدداً برای حمله آماده شدیم. مسیر در کنار یک آب راه بود و بخاطر اواخر ماه قمری هوا روشن نبود. سر یک طناب را به نفر اول و یک سر را به نفر آخر گردان داده بودند تا نیرو‌ها متفرق نشوند، اما از آن جایی که در بعضی از مسیر‌ها سیلاب، فررفتگی در زمین ایجاد کرده و مسیر ناهموار شده بود، نیرو‌ها در دل تاریکی ناخواسته زمین می‌خوردند و طناب از دستشان خارج می‌شد و با نفر جلویی، فاصله می‌گرفتند و احتمال گُم شدنشان زیاد بود و این برای جوان‌تر‌های کم سنّ و سال که تجربۀ جنگ نداشتند مقداری سبب تضعیف روحیه می‌شد. 

با آن که من نسبت به وضعیت مسیر آگاهی نداشتم در همان فرورفتگی‌ها می‌ایستادم و نیرو‌ها را هدایت می‌کردم و در پایان سریع خود را به جلوی گُردان می‌رساندم و در فرورفتگی بعدی می‌ایستادم با همان روش افراد را رد می‌کردم. مسیر طولانی و ناهموار بود، از شهید ایوبی و چند نفر دیگر کمک خواستم. با همین شیوه آرام آرام با راهنما آشنا شدم که این برای طی کردن مسیر و به سلامت عبور دادن نیرو‌ها خیلی مؤثر واقع شد.

گردان از هم پاشید 

این حرکت ادامه داشت تا کل گردان از رودخانه رد شود. نیرو‌ها وارد رودخانه شدند و وقتی آن طرف خارج شدند به دلیل وجود نیزار، همدیگر را گم کردند و هر دسته از یک سمت خارج شد و گردان از هم پاشید. با صدا زدنِ نیروها، توانستیم حدود ۸۰ نفر را جمع کنیم و این در حالی بود که بی‌سیم چی به دلیل خستگی، بی‌سیم را رها کرده بود. سریع بی‌سیم را برداشتم و از راهنما خواستم تا طی تماسی با فرمانده گردان چاره اندیشی کند، وقتی ایشان با فرمانده گردان تماس گرفت، فهمیدیم نیرو‌ها سه قسمت شدند. 

به راهنما پیشنهاد دادم هر گروه با زدن تیر رسام هوایی موضع خود را نشان دهد و همه به سمت گروهی بیایند که در مسیر اصلی قرار دارد تا گردان در یک نقطه جمع شود. راهنما پیشنهاد مرا به وسیله بی‌سیم با فرمانده گردان در میان گذاشت، اما ایشان گفت: همه به سمت من بیایند. به راهنما گفتم این نظر در صورتی درست هست که موضع فرمانده گردان در مسیر اصلی باشد، اما اگر او از مسیر اصلی منحرف شده باشد؛ کار درستی نیست، شما قبول کن تا با شلیک تیر رسام ببینیم مواضع سه گروه کجا قرار دارد تا بعد تصمیم بگیریم به کدام سمت برویم. 

هر گروه با اعلام قبلی تیر رسام خود را شلیک کردند و مشخص شد آن دو گروه از مسیر اصلی منحرف شده‌اند و تنها ما با کمک راهنما در مسیر اصلی قرار داریم. مجدد با فرمانده گردان صحبت کرد و گفت شما و گروه سوم از مسیر منحرف شدید و باید به طرف ما بیایید. باز هم فرمانده گردان نپذیرفت. از راهنما پرسیدم یقین داری که ما در مسیر اصلی قرار داریم و آن دو گروه از مسیر منحرف شده‌اند؟ راهنما گفت: من بیش از بیست بار، در روز و شب، این منطقه را وارسی کردم و شک ندارم. 

گوشی بی‌سیم را برداشتم و خودم را به فرمانده معرفی کردم و گفتم با توجه به نظر راهنما که منطقه را مثل کف دست می‌شودناسد؛ یا همه به سمت ما بیایید و ایشان نپذیرفت. 

گفتم حداقل همه به سمت وسط سه نقطه‌ای که تیر رسام زده شد حرکت کنیم در غیر این صورت ما با کمک راهنما راه خود را ادامه می‌دهیم تا به خط عراقی‌ها برسیم. 

وقتی فرمانده دید با او این طور محکم صحبت می‌کنم پذیرفت و به سمت ما حرکت کردند و پس از یک ساعت به ما رسیدند و همه به پیاده روی ادامه دادیم تا به پادگان عین خوش رسیدیم و پس از درگیری یک ساعته، پادگان عین خوش به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.

منبع: جامانده (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به روایت حسن صفرزاده تهرانی) 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایتی از شب عملیات فتح‌المبین بیشتر بخوانید »

فیلم/ اعلام رمز عملیات «کربلای پنج» در قرارگاه لشکر ۱۹ فجر

فیلم/ اعلام رمز عملیات «کربلای پنج» در قرارگاه لشکر ۱۹ فجر

گروه ساجد دفاع‌پرس: عملیات «کربلای پنج» یکی از عملیات‌های سرنوشت‌ساز دوران هشت سال دفاع مقدس بود که پس از عدم موفقیت کامل عملیات «کربلای چهار»، تنها ۲ هفته پس از آن، یعنی ۱۹ دی سال ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه و شرق بصره به اجرا درآمد که سرانجام دستاورد رزمندگان اسلام در این عملیات موجب شد تا تلاش‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافته و به تصویب قطعنامه ۵۹۸، که در آن برای اولین‌بار تا حدود زیادی نظریات جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده بود، بیانجامد.

فیلمی که در ادامه مشاهده می‌کنید، لحظاتی از آغاز عملیات «کربلای پنج» را به تصویر می‌کشد که سردار «نبی رودکی» فرمانده وقت لشکر ۱۹ فجر، رمز مبارک «یا فاطمةالزهراء (س)» را به رزمندگان دلاور این لشکر اعلام می‌کند.

کد ویدیو

سردار رودکی در کتاب تاریخ شفاهی خود، گفته هست: لشکر ۱۹ فجر پرچمدار و علمدار عملیات «کربلای پنج» بود؛ چون ما در شکستن خط در «کربلای چهار» موفق بودیم و پس از پیگیری و اصرار زیاد مبنی بر انجام «کربلای پنج» در منطقه عملیاتی «کربلای چهار» و مجدداً شکستن خط در «کربلای پنج»، آقای «محسن رضایی» پرچم گنبد حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) را به لشکر ۱۹ فجر دادند و همان‌طور که لشکر ۲۵ کربلا در عملیات «والفجر هشت»، پرچم مقدس امام رضا (ع) را بر مناره‌های مسجد فاو به اهتزاز درآورده بود، ما هم آن را در منطقه پنج‌ضلعی بالای پاسگاه کوت سواری عراق نصب‌کرده و به اهتزاز درآوردیم.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ اعلام رمز عملیات «کربلای پنج» در قرارگاه لشکر ۱۹ فجر بیشتر بخوانید »

محسن رضایی: حوادث سوریه نتیجه بی‌توجهی به نیروی ایمان و اراده بود

محسن رضایی: حوادث سوریه نتیجه بی‌توجهی به نیروی ایمان و اراده بود



فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی گفت: اگر اتکا به تجهیزات و توپ و تانک و موشک و پهپاد بر نیروی انسانی با ایمان و خلاق و بااراده اولویت داده شود، اتفاقاتی مانند سوریه رخ می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن رضایی در جمع دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع) با بیان اینکه جنگ تحمیلی را باید از منظر سخت‌افزار، نرم‌افزار و مغزافزار مطالعه کرد، گفت: فرماندهان و فرماندهی با نوآوری و خلاقیت و ابتکار عملیاتی در لایه سوم جای دارد که نیازمند مطالعه فراوان است.

وی یادآوری شد: هرگاه از اصول و قواعد موفقیت در دفاع مقدس فاصله بگیریم شکست می خوریم. اگر اتکا به تجهیزات و توپ و تانک و موشک و پهپاد بر نیروی انسانی باایمان و خلاق و بااراده اولویت داده شود، اتفاقاتی مانند سوریه رخ می‌دهد.

فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی افزود: در دفاع مقدس تکیه ما بر نیروی باایمان و خلاق و مبتکر و بااراده رزمندگان و فرماندهان بود و البته از تجهیزات ‌و فناوری نیز برای تکمیل نیروی دفاعی استفاده کردیم.

وی ادامه داد: امروز خانه سست عنکبوت رژیم صهیونیستی پشت دیوار تکنولوژی و حمایت‌های نظامی آمریکا و انگلیس و اروپا پنهان شده است و این نیروی انسانی باایمان و خلاق و مبتکر و بااراده است که می‌تواند این بنیان سست را پشت دیوارهای فناورانه به لرزه اندازد.

رضایی تصریح کرد: عملیات، تاکتیک را تسهیل و استراتژی را تقویت می‌کند و اینگونه بود که در دفاع مقدس جوانانی که تنها ۴۵ روز آموزش دیده بودند به گونه‌ای طراحی عملیاتی می‌کردند که می‌توانستند در مقابل افسران کارکشته رژیم بعث بجنگند. نوآوری و ابتکار، عملیاتی ارکان اساسی پیشرفت نظامی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

محسن رضایی: حوادث سوریه نتیجه بی‌توجهی به نیروی ایمان و اراده بود بیشتر بخوانید »

ابتکار عمل در جمع‌آوری و توزیع کمک‌های مردمی به جبهه‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از مبارزان انقلاب اسلامی و رزمندگان عرصه دفاع مقدس هست که در طول سال‌ها فعالیت خدماتی به نظام اسلام انجام داده هست.

تهیه، تکثیر و پخش اعلامیه، نوار و رساله حضرت امام خمینی (ره)، راه‌اندازی گروه مبارزاتی علیه رژیم پهلوی و فرار مستشاران آمریکایی از اصفهان نقش به سزایی داشته هست. همچنین برگزاری مراسم سومین روز شهادت مصطفی خمینی در مدرسه صدر بازار اصفهان، مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم، سخنرانی در راهپیمایی‌های مبارزاتی دانش آموزی و دانشجویی در دوران انقلاب از جمله فعالیت‎های وی هست.

صفرزاده به دنبال فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، با همکاری حجج اسلام سید علی‌اکبر ایوبی و علی ضامن عطایی، تمام توان خود را برای تشکیل بسیج و آموزش بسیجیان در منطقه خورسکان اصفهان به کار گرفت.

حضور رزمی تبلیغی در جبهه، راه‌اندازی دفتر تبلیغات اسلامی در ستاد عملیات جنوب، تشکیل ستاد هماهنگی تبلیغات بین کلیه ارگان‌های مستقر در خرمشهر و آبادان، راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ آبادان؛ راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ سوسنگرد؛ راه‌اندازی دایره عقیدتی سیاسی ناحیه خوزستان؛ شرکت در عملیات‌های فرماندهی کل قوا، شکستن حصر آبادان، رمضان، فتح المبین، بیت‌المقدس، کربلای ۴ والفجر ۸. از جمله فعالیت‌های وی در دوران دفاع مقدس هست.

متنی که قسمت هجدهم آن را در ادامه می‌خوانید مروری هست بر تاریخ شفاهی حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.

کمک‌های مردمی 

آوردن کمک‌های مردمی مشکلاتی داشت؛ چراکه یگان‌های عملیاتی کمک‌ها را تحویل می‌گرفتند و مقصد مصرف برای نیرو‌های آورنده هدایا مشخص نمی‌شود و اجازه نمی‌دادند آنها از نزدیک با رزمندگان دیدار داشته باشند. از قم سه اِکیپ کمک‌های مردمی می‌آوردند؛ یکی از مدرسه فیضیه و دو تا از بازار. آقایان برقعی و اسحاقی از گروه بازار بودند. یک روز با چند کامیون پر از کمک‌های مردمی سراغ ما در عقیدتی سیاسی آمدند و گفتند: شما در جبهه خط دارید؟ 

گفتم: بله. 

گفتند: کمک‌های مردمی نیاز دارید؟ 

گفتم: بله. 

گفتند: ما کمک‌های مردمی را برای تیپ‌ها و لشکر‌ها می‌بریم، اما نمی‌بینیم کجا و چگونه توزیع می‌شود و اجازه بازدید از جبهه و رزمندگان هم نداریم. شما اگر این خواسته ما را عملی کنید، کمک‌ها را در اختیار خطوط ژاندارمری قرار دهیم. 

گفتم: اشکالی ندارد و آنها هم بسیار خوشحال شدند. شب را در مهمانسرای ژاندارمری گذراندند و صبح آماده اعزام شدند.

جناب سرهنگ سپهری نماینده خطوط ژاندارمری در قرارگاه عملیاتی و رابط بین سپاه و ارتش بود، او را صدا زدم و گفتم: این کمک‌های مردمی را به همراه این آقایان در خطوط ژاندارمری توزیع کنید. 

ایشان گفت: کامیون‌های شاسی بلند نمی‌توانند در خط تردد داشته باشند. گفتم تا مقر‌های پشت خط با همین کامیون‌ها بروید و سپس با وانت توزیع کنید و تأکید کردم که آقایان باید ببینند چه وسیله‌ای در کجا توزیع می‌شود و خودشان کمک‌ها را به دست رزمندگان برسانند و اضافه کردم؛ در بازدیدی که همراه با توزیع انجام می‌دهند نیاز‌های واقعی را به آنان نشان دهند تا در مرحله بعدی همان نیاز‌ها را تهیه کنند و بیاورند. 

عصرِ فردا وقتی در یکی از مناطق عملیاتی بودم به من اطلاع دادند؛ آقایان از خط مقدم برگشته و می‌خواهند شما را ببینند. 

گفتم: در مهمانسرا از ایشان پذیرایی کنید و استحمام و استراحت کنند تا بیایم. 

وقتی خدمت آنان رسیدم دیدم برخورد و نوع تعامل ما با ایشان خیلی جذاب بوده و بسیار خوشحال بودند و تشکر کردند و گفتند: بعد از ده مرتبه که کمک‌های مردمی آوردیم، فقط این بار به دلمان چسبید و از این بابت بسیار رضایت داریم و خوشحالیم و توانستیم نیاز‌های حقیقی خطوط ژاندارمری را لیست کنیم تا در اسرع وقت تهیه و جهت توزیع خدمت برسیم. از آن پس این گروه هر ۴۵ روز یکبار کمک‌های مردمی را به منطقه می‌آوردند. 

منبع: جامانده (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به روایت حسن صفرزاده تهرانی) 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ابتکار عمل در جمع‌آوری و توزیع کمک‌های مردمی به جبهه‌ها بیشتر بخوانید »

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش: اقدامات هوانیروز، روحیه‌بخش و الهام‌آفرین است

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش: اقدامات هوانیروز، روحیه‌بخش و الهام‌آفرین است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی‌ امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «نوذر نعمتی»، جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش، در بازدید از آمادگی، تجهیزات و توان رزمی پایگاه یکم رزمی هوانیروز کرمانشاه، اظهار کرد: اقدامات هواپیمایی نیروی زمینی ارتش، در دوران دفاع مقدس، پس از آن، در مردم‌یاری‌ها و انجام مساعدت‌ها و همکاری با دیگر یگان‌ها و نهاد‌های نظامی، روحیه‌بخش و الهام آفرین است.

وی ادامه داد: ارتش در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یک سازمان رزمی با تسلیحات زیاد، اما کاملاً وابسته به نیرو‌ها و مستشاران آمریکایی و غربی بود؛ پس از پیروزی انقلاب و به برکت این نظام اسلامی، نیروی زمینی ارتش و یگان‌های تابعه نظیر هوانیروز با تکیه بر خداوند متعال و جان‌فشانی‌های بی‌دریغ جوانان انقلابی این مرز و بوم چه در جنگ تحمیلی و چه در دوره فعلی و در راستای شکستن خط تحریم در آمادگی کامل قرار دارند.

جانشین فرمانده نزاجا در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اقدامات گسترده و خدمات هوانیروز تصریح کرد: بحمدلله مجموعه هوانیروز در زمینه‌های مختلفی به ویژه عرصه فناوری، دست‌یابی به تجهیزات روزآمد و تعمیر ادوات و تسلیحات کاربردی نظامی به پیشرفت‌های بسیار بزرگی دست پیدا کرده است.

وی افزود: علاوه بر حوزه نظامی و دفاعی، این نیرو در زمینه مردم‌یاری و کمک‌رسانی به موقع در هنگام بروز بحران‌های طبیعی نظیر سیل و زلزله نیز دستاوردها، افتخارات و اقدامات ارزشمندی را از خود به یادگار نهاده است.

امیر سرتیپ نعمتی، با اشاره به مجاهدت‌های هوانیروز در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز تأکید کرد: در دوران جنگ تحمیلی، چه در هنگام آفند و پدافند نسبت به مواضع و موقعیت دشمن و چه در هنگام نیاز به پیش‌روی از طریق خطوط هوایی و بازکردن گره‌های نبرد بر روی زمین، بالگرد‌های هوانیروز از طریق پشتیبانی خطوط مقدم و هم از طریق انتقال تجهیزات و نفرات، کمک‌های شایان توجه و ارزشمندی را به ثبت رسانده‌اند.

وی در پایان با ذکر خاطراتی از چند تن شهید شاخص هوانیروز خاطر نشان کرد: شهدای برجسته، شاخص و الگوی هوانیروز همچون شهیدان علی‌اکبر شیرودی، احمد کشوری و یحیی شمشادیان، نمونه ها‌ی شاخصی بودند که با رشادت‌ها و افتخارآفرینی‌هایشان برای همیشه در قلب نیرو‌های مسلح کشور و جوانان این مرز و بوم ماندگار خواهند ماند.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش: اقدامات هوانیروز، روحیه‌بخش و الهام‌آفرین است بیشتر بخوانید »