جنگ تحمیلی

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش: اقدامات هوانیروز، روحیه‌بخش و الهام‌آفرین است

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش: اقدامات هوانیروز، روحیه‌بخش و الهام‌آفرین است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی‌ امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «نوذر نعمتی»، جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش، در بازدید از آمادگی، تجهیزات و توان رزمی پایگاه یکم رزمی هوانیروز کرمانشاه، اظهار کرد: اقدامات هواپیمایی نیروی زمینی ارتش، در دوران دفاع مقدس، پس از آن، در مردم‌یاری‌ها و انجام مساعدت‌ها و همکاری با دیگر یگان‌ها و نهاد‌های نظامی، روحیه‌بخش و الهام آفرین است.

وی ادامه داد: ارتش در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یک سازمان رزمی با تسلیحات زیاد، اما کاملاً وابسته به نیرو‌ها و مستشاران آمریکایی و غربی بود؛ پس از پیروزی انقلاب و به برکت این نظام اسلامی، نیروی زمینی ارتش و یگان‌های تابعه نظیر هوانیروز با تکیه بر خداوند متعال و جان‌فشانی‌های بی‌دریغ جوانان انقلابی این مرز و بوم چه در جنگ تحمیلی و چه در دوره فعلی و در راستای شکستن خط تحریم در آمادگی کامل قرار دارند.

جانشین فرمانده نزاجا در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اقدامات گسترده و خدمات هوانیروز تصریح کرد: بحمدلله مجموعه هوانیروز در زمینه‌های مختلفی به ویژه عرصه فناوری، دست‌یابی به تجهیزات روزآمد و تعمیر ادوات و تسلیحات کاربردی نظامی به پیشرفت‌های بسیار بزرگی دست پیدا کرده است.

وی افزود: علاوه بر حوزه نظامی و دفاعی، این نیرو در زمینه مردم‌یاری و کمک‌رسانی به موقع در هنگام بروز بحران‌های طبیعی نظیر سیل و زلزله نیز دستاوردها، افتخارات و اقدامات ارزشمندی را از خود به یادگار نهاده است.

امیر سرتیپ نعمتی، با اشاره به مجاهدت‌های هوانیروز در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز تأکید کرد: در دوران جنگ تحمیلی، چه در هنگام آفند و پدافند نسبت به مواضع و موقعیت دشمن و چه در هنگام نیاز به پیش‌روی از طریق خطوط هوایی و بازکردن گره‌های نبرد بر روی زمین، بالگرد‌های هوانیروز از طریق پشتیبانی خطوط مقدم و هم از طریق انتقال تجهیزات و نفرات، کمک‌های شایان توجه و ارزشمندی را به ثبت رسانده‌اند.

وی در پایان با ذکر خاطراتی از چند تن شهید شاخص هوانیروز خاطر نشان کرد: شهدای برجسته، شاخص و الگوی هوانیروز همچون شهیدان علی‌اکبر شیرودی، احمد کشوری و یحیی شمشادیان، نمونه ها‌ی شاخصی بودند که با رشادت‌ها و افتخارآفرینی‌هایشان برای همیشه در قلب نیرو‌های مسلح کشور و جوانان این مرز و بوم ماندگار خواهند ماند.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش: اقدامات هوانیروز، روحیه‌بخش و الهام‌آفرین است بیشتر بخوانید »

فیلم / وزیر آموزش و پرورش: از تدریس علوم و معارف دفاع مقدس کوتاه نمی‌آییم

فیلم / وزیر آموزش و پرورش: از تدریس علوم و معارف دفاع مقدس کوتاه نمی‌آییم

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم / وزیر آموزش و پرورش: از تدریس علوم و معارف دفاع مقدس کوتاه نمی‌آییم بیشتر بخوانید »

کربلای ۴ و زمینه‌سازی برای موفقیت در عملیات «کربلای ۵»


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در عملیات «کربلای ۴» طراحی شد که رزمندگان جزیره ام‌الرصاص را تصرف کنند و گام بعدی حرکت به سوی بصره بود. این عملیات بامداد ۴ دی ماه ۱۳۶۵ آغاز شد اما با توجه به هوشیاری دشمن و دسترسی آنها به اطلاعات، رزمندگان ما در بدو ورود به جزیره ام‌الرصاص با دشمنی مواجه شدند که با تمام توان منطقه را زیر آتش گرفته بود. بنابراین به دلیل لو رفتن این عملیات، دستور عقب‌نشینی به سایر گردان‌ها داده شد و نیروها آماده شدند تا ۱۵ روز بعد عملیات موفقیت‌آمیز کربلای ۵ را رقم بزنند.

کربلای ۴ و زمینه‌سازی برای موفقیت در عملیات «کربلای ۵»

جعفر طهماسبی از رزمندگان گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا می‌گوید: «عملیات کربلای ۴ به جهت تدبیر و مباحث حفاظتی حرف نداشت. همه مقدمات فراهم بود اما جبهه ما با دشمنی طرف بود که با تمام توان خودش و اربابانش به صحنه آمده بود. اطلاعات دقیقی از رفت و آمدها داشت و به همین دلیل توانست جلوی پیشروی نیروهای ما را بگیرد. اما اینکه برخی خیلی اصرار می‌کنند که بگویند ما در این عملیات شکست خوردیم، این گفته درست نیست چون این عملیات مقدمه‌ای برای پیروزی در عملیات کربلای ۵ شد. ضمن اینکه ما در این عملیات به دشمن هم ضربه زدیم. دشمن هم فکر کرده بود که این عملیات را انجام داده‌ایم و دیگر عملیاتی نداریم، فرماندهانش را به مرخصی فرستاد و ۱۵ روز بعد همین نیروهایی که در کربلای ۴ آماده عملیات بودند، موفقیت کربلای ۵ را رقم زدند و توانستند دژ شلمچه را بشکنند.»

تنگه شهادت بین جزیره ام‌الرصاص، جزیره بوارین و جزیره ماهی بود.جایی که باید همه نیروها اعم از غواص‌ها و قایق‌هایی که نیرو می‌آوردند باید از بین آن عبور می‌کرد اما دشمن با تسلط تیر از داخل این جزایر نیروها را زیر آتش می‌گرفت.

کربلای ۴ و زمینه‌سازی برای موفقیت در عملیات «کربلای ۵»

محسن درودیان پژوهشگر و راوی دفاع مقدس هم درباره این عملیات می‌گوید: «نسبتِ میان عملیات کربلای چهار با کربلای پنج در سال ۱۳۶۵ را باید در بررسی علت شکست در کربلای چهار و چگونگی تبدیل شکست به پیروزی در عملیات کربلای پنج تعریف کرد. عملیات کربلای چهار با فرض غافلگیری آغاز شد، چنانکه سایر عملیاتها با همین فرض آغاز می‌شد. اما واکنش دشمن نشان دهنده هوشیاری دشمن بود لذا نحوه مواجهه دشمن با پیشروی نیروها در همان ساعات اولیه موجب طرح این نظر از سوی فرمانده وقت سپاه مبنی بر لو رفتن عملیات از رده به‌ کلی سری شد. در واکنش به این ادراک از هوشیاری دشمن روند تحولات با تصمیم گیری فرمانده وقت سپاه تغییر کرد و شکست در کربلای چهار به‌عنوان عملیات سرنوشت‌ساز، به پیروزی در عملیات کربلای پنج تبدیل شد.»

درودیان در ادامه بیان می‌کند: «علت تبدیل شکست به پیروزی چند موضوع بود که ۱ ـ شهامت و درایت فرماندهان سپاه در ارزیابی صحنه عملیات و ضرورت توقف آن که قبل از روشن شدن هوا این تصمیم گیری شجاعانه برای جلوگیری از افزایش تلفات، از سوی فرمانده سپاه اتخاذ شد. ۲ ـ انتخاب زمین مناسب برای عملیات و تعیین تاکتیک عملیاتی، همچنین تأکید بر زمان برای انجام عملیات، با تلاش محسن رضایی صورت گرفت. آقامحسن با تجزیه و تحلیل عملیات کربلای چهار به این نتیجه رسید که موفقیت لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع) در محور شلمچه به دلیل پیشروی برخلاف آرایش و استحکامات دشمن هست. براساس این تحلیل، برای اقناع‌سازی فرماندهان درباره تاکتیک عملیات از عبارت «سُر خوردن» در پشت مواضع دشمن استفاده و نهایتاً نتیجه این تدبیر و تلاش برای آماده سازی عملیات، موجب تبدیل شکست به پیروزی شد.»

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

کربلای ۴ و زمینه‌سازی برای موفقیت در عملیات «کربلای ۵» بیشتر بخوانید »

داستان مقاومت یک شهر در برابر تهاجم موشکی صدام


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ساعت ۱۵:۳۵ و ۱۸، ۲۸ آذر سال ۱۳۶۱ دو فروند موشک زمین به زمین به دو نقطه پرجمعیت دزفول اصابت و بیش از ۲۰۰ منزل مسکونی و مغازه را ویران، ۶۲ نفر را شهید و ۲۸۷ نفر را مجروح کرد. پس از این تاریخ به دلیل اصابت موشک‌های فراوان، دزفول به «بلد الصواریخ» یا «شهر موشک‌ها» معروف شد. در واقع اولین موشک جنگ به دزفول اصابت کرد.

رژیم بعثی عراق، هر بار که در رویارویی مستقیم با رزمندگان اسلام در میادین نبرد، شکست می‌خورد برای جبران ضعف‌ها و همچنین اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، شهر‌ها و مناطق مسکونی را موشکباران و بمباران می‌کرد و در همین راستا، در روز ۲۸ آذر ۱۳۶۱، دزفول برای چندمین بار هدف یورش بی‌رحمانه موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. اگرچه قبل از این جنایت، هواپیما‌های عراقی بار‌ها شهر‌های ایران را بمباران کرده بودند، اما حمله به دزفول، نخستین حمله در ابعاد گسترده به وسیله موشک‌های زمین به زمین بود.

یکی از مهمترین اهداف رژیم بعث عراق از بمباران و موشک‌باران شهر‌ها به ویژه شهر دزفول این بود که با از بین بردن زیرساخت‌های اقتصادی و ناامن کردن شهرها، به مردم ایران بگوید که از مقاومت دست بردارید. این رژیم با وجود برخورداری از همه نوع تجهیزات جنگی و نیروی انسانی شکست‌های سنگینی از رزمندگان اسلام متحمل می‌شد؛ رزمندگانی که با تشویق و ترغیب پدران و مادران خود عازم دفاع از دین و میهن اسلامی خود شده بودند و حالا صدام می‌خواست با شهید کردن مردم بی‌دفاع در شهرها، آنها را از ادامه کارشان باز دارد.

این تاکتیک، یک تاکتیک مرسوم در هر جنگی محسوب می‌شود. یعنی فشار غیرمستقیم به طرف مقابل برای عقب‌نشینی از مواضع سیاسی و دفاعی. اما صدام با همه ادعایش هیچگاه نتوانست بفهمد که دفاع ملت ایران نه تنها با سایر جنگ‌ها تفاوت دارد بلکه مردمی هم که در مقابلش ایستاده هست، یک مردم انقلابی با پیشینه دینی و اسلامی هست که راهبری مدبر، آنها را هدایت می‌کند.

آرمان‌های انقلاب اسلامی چنان در روح و جان مردم ایران نفوذ کرده بود که مقاومت در برابر هر بحرانی را بر آنها تسهیل می‌کرد. مردم مقاوم دزفول هم که در خط مقدم دفاع از خاکریز انقلاب اسلامی قرار داشتند، به ویژه در اوایل جنگ تحمیلی رسالتی مضاعف بر دوش خود احساس می‌کردند، چون دشمن تا حدود ۲۰کیلومتری این شهر رسیده بود و تا زمان رسیدن و حضور نیرو‌های نظامی، مردم با دست خالی از شهر دفاع کردند و دشمن مجبور شد به پشت رودخانه کرخه عقب‌نشینی کند. به عبارت دیگر دزفول سد بزرگی مقابل عراق در دستیابی به اهدافش شده بود. سدی اعتقادی.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهک‌های منافق به ویژه گروهک «خلق عرب» وابسته به رژیم حاکم عراق شروع به ایجاد ناامنی کردند و می‌خواستند خوزستان را ناامن کنند. در سرکوب این گروهک‌ها، مردم دزفول نقش اساسی ایفا کردند. همچنین با اعزام نیرو به خرمشهر و آبادان که نیرو‌های منافق در آنجا بودند توانست پیشروی آنها را بگیرد.

عراق هم در راستای درهم شکستن مقاومت مردم از هیچ راهی دریغ نکرد. دزفول نه تنها مقاومت کرد، بلکه هیچگاه خالی از سکنه نشد و زندگی در شهر جریان داشت. با وجود حملات سنگین صدامیان، مردم دزفول خطوط زیادی در جبهه ایجاد کردند و اعزام‌های ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ هزار نفری به جبهه‌ها داشتند. اعزام‌های شهر دزفول به قدری گسترده بود که تیپ ولی عصر (عج) برای شهر دزفول ایجاد و بعد تبدیل به لشکر شد که تمام خوزستان را در برمی‌گرفت.

به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی، دزفول دروازه شمالی خوزستان محسوب می‌شد و بعد از شروع جنگ تحمیلی، صدام برای تصرف خوزستان باید ارتباط شمال این استان با کشور را قطع می‌کرد. دزفول برای صدام یک شهر استراتژیک و نظامی به حساب می‌آم. د چنین دلایلی باعث شده بود تا صدام فشار را بر این شهر بیشتر کند.

رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ، ۱۷۶ موشک غول پیکر «فراگ ۷» و «اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد. هواپیما‌های دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بی دفاع شهر فرو ریختند و آتشبار‌های عراق با شلیک ۵۸۲۱ گلوله توپ نقاط مختلف شهر را ویران ساخت.

در این شهرستان حدود ۱۹۵۰۰واحد مسکونی، تجاری، آموزشی و مذهبی بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد ویران و به تلی از خاک مبدل شد. اما با این همه خسارت، مردم دزفول با تقدیم ۲۶۰۰ شهید، ۴۰۰۰ جانباز، ۴۵۲ آزاده سرافراز و ۱۴۷ مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساخت.

اگر نگاهی به تقویم بیندازیم در کنار سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر، مناسبت «روز استقامت و پایداری روز دزفول» در چهارم خرداد را می‌بینیم. روزی که سال ۶۶ در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری در تقویم رسمی کشور به نام «روز مقاومت و پایداری» ثبت شد.

جنایت‌های رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی در بمباران و موشکباران شهر‌های ایران در حالی رخ می‌داد که مجامع به اصطلاح جهانی هیچگونه واکنشی نشان نمی‌دادند و شکایت‌های ایران از این مجامع هم همیشه بی‌پاسخ می‌ماند. ایران در حالی شاهد قربانی شدن مردم غیرنظامی و زیر ساخت‌های شهری خود توسط عراق بود که می‌توانست مقابله به مثل کند. اما با تاکید بر آموزه‌های اسلامی هیچگاه نخواست شاهد کشته شدن افراد غیرنظامی دشمن در شهر‌ها باشد و حتی پیش از هدف گرفتن زیرساخت‌ها و محل‌های نظامی، ساکنان شهر و منطقه مورد نظر را آگاه می‌ساخت تا خسارت انسانی احتمالی به حداقل ممکن برسد و این شیوه را تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

داستان مقاومت یک شهر در برابر تهاجم موشکی صدام بیشتر بخوانید »

درسی که یک سرهنگ از سرباز وظیفه گرفت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از مبارزان انقلاب اسلامی و رزمندگان عرصه دفاع مقدس هست که در طول سال‌ها فعالیت خدماتی به نظام اسلام انجام داده هست.

تهیه، تکثیر و پخش اعلامیه، نوار و رساله حضرت امام خمینی (ره)، راه‌اندازی گروه مبارزاتی علیه رژیم پهلوی و فرار مستشاران آمریکایی از اصفهان نقش به سزایی داشته هست. همچنین برگزاری مراسم سومین روز شهادت مصطفی خمینی در مدرسه صدر بازار اصفهان، مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم، سخنرانی در راهپیمایی‌های مبارزاتی دانش آموزی و دانشجویی در دوران انقلاب از جمله فعالیت‎های وی هست.

صفرزاده به دنبال فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، با همکاری حجج اسلام سید علی‌اکبر ایوبی و علی ضامن عطایی، تمام توان خود را برای تشکیل بسیج و آموزش بسیجیان در منطقه خورسکان اصفهان به کار گرفت.

حضور رزمی تبلیغی در جبهه، راه‌اندازی دفتر تبلیغات اسلامی در ستاد عملیات جنوب، تشکیل ستاد هماهنگی تبلیغات بین کلیه ارگان‌های مستقر در خرمشهر و آبادان، راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ آبادان؛ راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ سوسنگرد؛ راه‌اندازی دایره عقیدتی سیاسی ناحیه خوزستان؛ شرکت در عملیات‌های فرماندهی کل قوا، شکستن حصر آبادان، رمضان، فتح المبین، بیت‌المقدس، کربلای ۴ والفجر ۸. از جمله فعالیت‌های وی در دوران دفاع مقدس هست.

متنی که قسمت پانزدهم آن را در ادامه می‌خوانید مروری هست بر تاریخ شفاهی حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.

کارت پایان خدمت با شهادت 

در یکی از مقر‌های ژاندارمری مشکلی پیش آمده بود، قرار شد یک نفر از فرماندهی و یک نفر از عقیدتی سیاسی برای بررسی موضوع به محل اعزام شوند. از فرماندهی یک سرهنگ و از عقیدتی سیاسی یک سرباز صبح که آمدند سوار ماشین شوند دیدند نماینده ما یک سرباز هست! خیلی به جناب سرهنگ برخورد، آمد دم در عقیدتی سیاسی با عصبانیت گفت: حاج آقا صفرزاده بدتر از این نمی‌توانستید به من توهین کنید؟! من جناب سرهنگ این مملکت، نماینده هنگ ژاندارمری می‌خوااهم بروم بازرسی، شما یک سرباز را به عنوان نماینده هم‌تراز من کرده‌اید؟ 

گفتم: من عذرخواهی می‌کنم، شرمنده هستم، کسی را ندارم، ما همه سربازیم، اگر ناراحتید، خودم در خدمت باشم! البته بنا بر تجربه‌ای که شما دارید بهتر بود وقتی برگشتید، آن موقع قضاوت کنید. خلاصه با تلخی رفتند و عصر که برگشتند، جناب سرهنگ مستقیم پیش من آمد و گفت: از صحبتی که صبح با شما داشتم عذرخواهی می‌کنم، من به انتخاب شما افتخار می‌کنم، این که ژاندارمری چنین انسان‌هایی دارد به خود می‌بالم، ایشان استاد اخلاق هست، ایشان به من درس زندگی داد، فکر نمی‌کردم یک جوان این قدر از نظر روحی متعالی شود و اوج بگیرد، من او را به عنوان فرمانده خودم قبول دارم. 

در نهایت این سرباز بسیجی طوری برخورد کرده بود که هرگاه برای بازرسی می‌خوااستند بروند تمایل داشتند او همراه شان باشد. سرباز دیگری داشتیم وقتی زمانِ خدمتش تمام شد، پایانی نرفت و به بهانه این که کارت پایان خدمتش بیاید؛ در عقیدتی سیاسی ماند! وقتی کارت پایان خدمتش آمد باز دل نمی‌کند که برود. به او گفتم: برو سَری به پدر و مادرت بزن و اگر خواستی به عنوان بسیجی نامه بگیر و دوباره بیا. 

خلاصه با اصرار گفت پایان هفته با فلانی می‌روم، اما سریع برمی‌گردم. پایان هفته خداحافظی کرد و رفت. یک ساعت بعد خبر آوردند همین که می‌خواست سوار مینی‌بوس شود؛ کنار او گلوله خمپاره منفجر می‌شودود و به شهادت می‌رسد. 

حمّامِ یک روز درمیان 

یکی از مقر‌های خط ژاندارمری که در اختیار پادگان آموزشی خسروآباد بود، فرماندهی داشت به نام سرگرد آریافر. ایشان فرمانده لایق و بسیار منظم و منضبط بود و به ظواهر اشخاص بسیار توجه می‌کرد. در بعضی از بازدید‌هایی که از آن خط به عمل می‌آمد لازم بود سراغ ایشان بروم و مطالبی را منتقل کنم. همین که در دفتر ایشان حاضر می‌شدم به سربازش دستور می‌داد: آرایشگر را صدا بزنید و برای حاج آقا لباس بیاورید تا دوش بگیرد. 

به ایشان می‌گفتم: نیرویی که در خط تردد دارد بهتر از این نمی‌تواند خود را تمیز نگه دارد. 

ایشان می‌گفت: شما باید یک روز در میان بیایید این جا دوش بگیرید و لباس‌ای خود را برای شستشو به لباسشویی بدهید.

ایشان به سبب همان نظم و ترتیبی که داشت، نمی‌گذاشت نماز جماعت پادگان ترک شود، بعضی مواقع گِله می‌کرد ما دو روز هست امام جماعت نداریم و از شما خبری نیست! این که می‌گویم یک روز در میان بیا، برای این هست که امام جماعت هم نداریم؛ برای ما روحانی بفرست. 

بار‌ها می‌گفت: همة روحانیون را بفرست تا این جا حمام کنند تا نماز جماعت ما هم به راه باشد. 

روزی بعد از بازدید خط و کمک به سرباز‌ها در ساخت سنگر؛ با کفش‌های گِلی و لباس‌های خاکی و شوره زده به سراغش رفتم.

تا از پشت پنجره مرا دید فریاد زد نیا تو، همان جا بایست و سریع سربازش را خبر کرد تا به وضع من رسیدگی کند. 

هر وقت می‌خواست از خط بازدید داشته باشد باید از قبل خبر می‌دادند که قرار هست جناب سرگرد بیاید، از او که می‌پرسیدم چرا سرزده بازدید نمی‌کنی؟ می‌گفت: اگر سرزده بروم، بی نظمی‌ها مشخص می‌شود و و باید همه آنان را تنبیه کنم! خبردار شوند برایشان بهتر هست. 

ایشان بعد از جنگ به درجه تیمساری ارتقاء یافت و در یک مأموریت با سقوط هواپیما در مسیر اصفهان تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

جا دارد از فرمانده هنگ ژاندارمری جناب سرهنگ خرمرودی هم یادی کنم ایشان با تمام سختی‌ها و مشکلاتی که وجود داشت، نهایت همکاری را با عقیدتی سیاسی به عمل می‌آورد و در نهایت در عملیات مرصاد به شهادت رسید. بعد از ایشان سروانِ مخلص و وارسته‌ای در گردان ساحلی بنام حق‌جو آمد که فرمانده گروهان و مسئول انجمن اسلامی پادگان بود و بخاطر تعهد و عملکرد شایسته، به عنوان فرمانده گردان ساحلی و پس از ترفیع درجه به سرگردی، به عنوان فرماندهی هنگ ژاندارمری منصوب شد. 

از آن جایی که ایشان فرمانده لایقی بود، بعد از دفاع مقدس به ترتیب به فرمانده هنگ ژاندارمری اصفهان و فرمانده هنگ ژاندارمری قم و سپس به فرمانده انتظامی استان خوزستان و استان قزوین منصوب شد و پس از مدّتی با درجه امیری بازنشسته شد و هنوز ارتباط بسیار صمیمی ما با یکدیگر قطع نشده هست. 

منبع: جامانده (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به روایت حسن صفرزاده تهرانی)

 انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

درسی که یک سرهنگ از سرباز وظیفه گرفت بیشتر بخوانید »