جنگ تحمیلی

صدای انفجار در گیلانغرب مربوط به گلوله عمل نکرده به جامانده از جنگ تحمیلی است

صدای انفجار در گیلانغرب مربوط به گلوله عمل نکرده به جامانده از جنگ تحمیلی است



فرماندار گیلانغرب گفت: صدای انفجاری که بعدازظهر امروز در یکی از محله های شهر گیلانغرب شنیده شد مربوط به منفجر شدن یک قبضه گلوله عمل‌نکرده به جای مانده از دوران جنگ تحمیلی است.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، با بیان اینکه این انفجار در یکی از کانال های فصلی آب در ضلع جنوبی شهر گیلانغرب رخ داد، افزود: این حادثه هیچ‌گونه خسارت مالی و جانی به دنبال نداشته است.

وی اظهار کرد: این گلوله عمل نکرده در اثر روان آب ها حابجا شده و با توجه به جمع شدن زباله در این کانال آب فصلی، اهالی محل اقدام به آتش زدن زباله ها کرده بودند که این گلوله منفجر شده و صدای مهیبی داشت.

شهرستان گیلانغرب در زمان جنگ بارها هدف بمباران و گلوله باران رژیم بعث قرار گرفته بود.

بخشی از گلوله‌ها و مین‌های عمل نکرده زمان جنگ توسط سیلاب‌ها، رانش زمین و فرسایش خاک به نقاط غیردسترس منتقل شده‌اند و این عوامل باعث جابه‌جایی آنها از اعماق زمین و انتقال آن به سطح می‌شود که این خود نگرانی‌هایی را برای مرزنشینان ایجاد کرده است.

با گذشت سال ها از پایان جنگ تحمیلی، مرزنشینان مناطق غربی استان کرمانشاه همانند ساکنان سایر مناطق مرزی همچنان قربانی مین های خاموش و انفجار مهمات عمل نکرده هستند.

جشن پاکسازی ۷۰۰ هزار هکتار از زمین های آلوده به مین استان کرمانشاه بهمن ماه سال ۹۱ با حضور مسوولان برگزار شد اما با این وجود از آن زمان تاکنون چند مورد برخورد خودرو یا انسان با مین های باقی مانده از زمان جنگ تحمیلی در نواحی مرزی این استان مشاهده شده است.

با وجود تلاش بی وقفه نیروهای پاکسازی میدان های مین، تاکنون تعدادی از مردم مناطق مرزی استان کرمانشاه به ویژه مرزداران، عشایر و نیروهای پاکسازی زمین های آلوده به مین در اثر برخورد و یا انفجار مین و مهمات به جا مانده از دوران جنگ تحمیلی شهید، جانباز، مجروح و معلول شده اند.

گیلانغرب در غرب کرمانشاه بیش از ۷۲ هزار نفر جمعیت دارد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صدای انفجار در گیلانغرب مربوط به گلوله عمل نکرده به جامانده از جنگ تحمیلی است بیشتر بخوانید »

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بودند. جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید:

به امید نصرت خدا می‌جنگیم

هفتم آبان ۱۳۵۹ گرفتن صدای آمریکا هم جزو عادتم در این روزهاست که امروز هم اطراف گروگان‌ها بحث و گفتگو داشت و ناراحت هست که چرا یک سال هست این جاسوس‌ها آزاد نشده‌اند. از مناظره تلویزیونی کارتر و رقیب انتخاباتیش هم صحبتی داشت و حرفش این بود که رضا پهلوی قصد دارد روز ۹ آبان پادشاهی خود را اعلام کند و پیامی به مردم ایران بفرستد لابد پدروار کوروش کورش را هم مخاطب قرار داده که کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم، بیچاره آمریکا که هنوز چشم امیدش به خاندان پهلوی هست. 

خدمات شایان محمدرضا برای آمریکا چنان مزه انداخته که حالا دست به دامان بچۀ بیست سالۀ او شده که لابد تمام نشانه‌های پدر را در او می‌بیند و حماقت را ببین که این بدبخت، آمریکا، هنوز از خواب خرگوشی بیدار نشده و خیال می‌کند ملتی که با اُردنگی محمدرضا را بیرون کرد حالا می‌رود بدنبال فرزندش. بعداً خبر رادیو تهران را شنیدم در همین اثنا آقایان مهندس یحیوی و حاج حدادی آمدند قدری نشسته و گفتگو‌هایی پیرامون اوضاع خرمشهر و آبادان و مسائلی مربوط به جنگ شد. 

ساعت حدود ۹ تلفن زنگ زد، آقای صدر از رادیو بود. استفسار از سلامت من نمود وقتی که صدای مرا شنید خوشحال شد گفت: دیشب خبری به ما دادند که فلانی مجروح شده و بچه‌ها خیلی مشوش و نگران و حالا که صدای شما را می‌شنویم خوشحال و مسروریم. ضمن تشکر گفتم بچه‌ها را سلام برسان و بگو حال من بحمدالله خوب هست و بادمجان بم آفت ندارد. ساعت ۹ آقای امیرتیمور یکی از معلمان به اتفاق برادر دیگری آمدند و معلوم شد برادری که همراه آقای امیر تیمور هست، نیاز به مساعدت مالی دارد که چند تومانی به عنوان قرض از من گرفت. 

ساعت ۹:۲۰ آقای جماعتی از افراد فعّال و متدین مسجد مهدی موعود به اتفاق گروهی از خواهران آمدند. این آقای جماعتی در مسجد مهدی موعود، واقع در کوی پیروز جداً خدماتش شایان توجه بوده. از بدو درگیری شب و روز به اتفاق برادران و خواهران دلسوز با جدیت تمام در ستاد مسجد پیروز مشغول فعالیت پشت جبهه هستند. 

این خواهران که به اتفاق آقای جماعتی آمده‌اند از خدمتگزاران پرتلاش پشت جبهه هستند که در پخت و پز و تأمین غذای رزمندگان فوق العاده فعالیت کرده‌اند و حالا با توجه به وضعی که در خرمشهر به وجود آمده و وضع بحرانی آبادان و احتمال خطر برای آنها با توجه به رذالت و بی‌شرافتی بعثی‌ها اجازه می‌خواهند که از آبادان خارج شوند؛ که قبلاً این مطلب را با دفتر امام در میان گذارده و مُعَظَّمٌ لَه فرمودند با احتمال خطر از شهر خارج شوند. با تشکر فراوان از این خواهران با ایمان و اخلاص گفتم شما مجازید که از آبادان خارج شوید. خداحافظی کردند و رفتند عنایات و الطاف الهی شامل حال این زنان شیردل و توجهات امام زمان بدرقه راهشان. امروز صدای شلیک توپخانه خودمان و کاتیوشا از صبح بلند هست که مایه امیدواری هست. 

چرا امیدوار نباشیم که ما مردم مظلومی هستیم که برای حفظ و دفاع از حقمان با ظالم جاهلی، چون صدام می‌جنگیم و این وعده الهی هست کهبه داد مظلوم برسد و ظالم عاقبت خاسر و به قهر خدایی گرفتار می‌شود حدود ساعت ۱۰:۳۰ آقای حاج سید ابوالحسین مزارعی آمدند با آمدن ایشان مسرور شدیم؛ چه این که لطایف و بذله‌های شیرین او برای ما غذای مطلوبی هست؛ اما خیلی خسته بود. 

مسافتی حدود ٥ تا ٦ کیلومتر از منزل خودش کوی ذوالفقاری تا ایستگاه هفت و مراجعت به منزل ما را پیاده طی کرده بودند؛ زیرا این روز‌ها هیچ وسیله سواری از قبیل تاکسی و اتوبوس پیدا نمی‌شود. فرزندم، مهدی، قلیانی برایش دست و پا کرده مشغول هست. در همین اثنا یک چریک عشایری آمد که درد دل‌هایی داشت و بنده هم تا حد امکان به سخنش گوش داده او را دلداری و تقویت کردم. 

برادرم رسول و فرزندم محمود از کمیته ارزاق آمدند؛ رفته بودند مقداری میوه پیدا کنند چند کیلو انار و سیب آوردند که بسیار بجا و بموقع بود یک عدد انار صرف کرده به اتفاق رسول تا هنگ ژاندارمری رفتم در آنجا تلفنی با تهران با آقای صانعی در ارتباط با مسائل جبههصحبت کردم و سپس برای پیام رادیویی به رادیو رفتم که برق رادیو قطع و پیام عملی نشد. اندکی با بچه‌های رادیو به گفتگو نشسته و سپس به مسجد قدس آمدم برای نماز ظهر و عصر یکی از پیرمردان مسجد در اطراف موضوع خرمشهر و آبادان برایم صحبت‌هایی کرد. 

نزدیکی‌های غروب به اتفاق آقای مزارعی از خانه خارج شدیم. با ماشین برادرم رسول و به اتفاق فرزندانم مهدی و محمود مرا کنار فرمانداری پیاده کردند و آقای مزارعی به اتفاق برادرم برای به دست آوردن مقداری شیر رفتند. به مسجد رفتم آقای مزارعی هم به اتفاق رسول و محمود و مهدی با مقداری شیر که از یکی از دوستان آقای مزارعی به نام حاج صلبوخ گرفته بودند آمدند با چند نفر معدودی که این شب‌ها ملازم مسجد و نماز جماعت هستند، نشسته‌اند، صحبت در اطراف جنایات صدام که غرش توپ و صدای انفجار که خیلی نزدیک بود. 

همه را از جا کند انفجار پی در پی هست حتی بعضی از برادران نظر دادند که امشب نماز در مسجد را ترک کنیم. گفتم ما که تا مسجد آمده ایم نماز هم می‌خوانیم؛ هر چه بادا باد. نماز خوانده به منزل آمدیم و با آقای صفاتی و مزارعی و محمود و مهدی و رسول گفت‌و گوی‌مان در ارتباط با ضایعات و تلفات امروز هست که شهر زیر باران شدید و گلوله‌های توپ و خمپاره بود. 

معلوم شد که امروز شهید و زخمی زیاد داشته‌ایم که نزدیکی‌های منزل خودمان زنی شهید شد. بعضی هم در شهر مجروح و شهید شدند، ولی برای مردم مجروح و کشته شدن دیگر عادی شده و خیلی وحشت از این امور ندارند که می‌دانند جنگ هست و جنگ میوه‌اش همین‌هاست. بالاخره امشب را هم با غرش توپ‌ها و خمسه خمسه‌ها گذراندیم. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران بیشتر بخوانید »

رسانه‌های جهان خدمت‌گزار رژیم بعث عراق

خدمتگزاری رسانه‌های سراسری غربی به رژیم بعثی عراق


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. مرحوم جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف تبدیل کرد. اعلامیه‌های امام خمینی (ره) توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از جمله اقدامات آیت‌الله جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی خدمات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت چهارم آن را در ادامه می‌خوانید.

** در انتظار شنیدن سخنان امام

صبح روز ششم آبان ۱۳۵۹ طبق معمول صدای آمریکا را گرفتم. امروز همه‌اش از گروگان‌ها بحث بود که به مجلس شورای اسلامی کشانده شده و این روز‌ها بحثش در مجلس آغاز شده و ادامه دارد. ساعت هفت اخبار رادیو تهران را گرفتم. خلاصه اخبار را گفت و وعده داد تفصیل را ساعت ۸ بگوید. راستی امروز هجده ذی‌الحجه و عید سعید غدیر هست. همه به مولای متقیان متوسل شویم که خداوند به برکت این مرد حق به فریاد دوستان اسلام برسد. آقای صفاتی حدود ساعت ۹ به رادیو رفتند. دو نفر از برادران جبهه خرمشهر که چند روزی هست در آبادان هستند. آمدند و راجع به خرمشهر صحبت‌هایی شد. این برادر‌ها اظهار داشتند برای خرمشهر نقشه‌ای داریم و از بنده کمک خواستند که در حد توانم راهنمایی کردم. 

راستی فراموشم شد که ساعت هفت یکی از خواهر‌ها آمد و مبلغی به عنوان خمس حدود ۸۰۰ تومان تحویلم داد که جداً مایه اعجابم و همه شد که خداوند به برکت این نوع افراد مخلص و مؤمن ما‌ها را مدد خواهد کرد. صبح دلگرمی وضع جبهه‌ها مثل دیروز هست خرمشهر در دست بعثی‌ها، آبادان زیر آتش توپخانه و خمپاره‌انداز دشمن، هواپیما‌های دشمن هم آبادان را بمباران کرده‌اند که هنوز از تلفات و ضایعات خبر موثقی در دست ندارم. 

ساعت حدود ۱۰:۱۵ به اداره رادیو رفتم چند روزی هست مجال پیام رادیویی نیافته‌ام. امروز که عید غدیر هست رفتم و چند کلمه‌ای صحبت کردم. در تشویق مردم و اینکه ما در هر حال پیروزیم و صدام مغلوب و ورشکسته. بعد از پیام رادیویی به روال هر روز حدود ساعت ۱۲ به مسجد قدس رفته نمازی خوانده و طبق معمول ناهار را برداشته به اتفاق محمود و مهدی و رسول به منزل آمدیم.

امروز سر سفره غذا، غیر از فرزندانم محمود و مهدی و برادرم رسول کسی را نداریم. اخبار رادیو تهران را گرفتم. معلوم شد به مناسبت عید غدیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی و هیئت دیگر به حضور امام رسیده‌اند و امام سخنانی ایراد فرموده که رادیو وعده داده هست در همین بخش خبری آن را پخش کند. در انتظار شنیدن سخنان امام هستم که آقای فرخی به اتفاق باقر – فرزند آقای موسوی ـ و دو نفر دیگر که یکی از آنها فرزند آقای فرخی بود، آمدند و این آقای فرخی فرزندی در جبهه داشته که شهید شده هست قدری او را دلداری دادم و تسلیت گفتم؛ ولی روحیه‌اش خیلی قوی هست و شهادت فرزند او را مصمم‌تر کرده هست.

برای این برادران چای درست کردیم، نمازی خواندند و رفتند. ساعت به حدود ۵ رسید و حالا طبق معمول باید به مسجد بروم. برای ادای فریضه مغرب و عشاء که رفتم و همان اندک بودند. در همسایگی مسجد، بعضی محله‌ها شب گذشته به وسیلهٔ میگ‌های بعثی بمباران شد و هدف این بمباران، خانه‌های افراد عادی بوده که همه طعمه حریق شده هست. اعمال صدام که با آب و تاب از رادیو بغداد نقل می‌شود و بعد صدای آمریکا و بی‌بی‌سی و خبرگزاری‌های در خدمت استعمار همین‌ها را نشخوار می‌کنند. 

سر راه که از مسجد به منزل می‌آمدیم به فرمانداری سری زده، مقداری نفت برای چراغ فانوس که شب مورد احتیاج واقع می‌شود گرفتیم. برادر اکبری از برادران ستاد که نفت برایمان آورد قدری صحبت و درد دل از اوضاع مخصوصاً از وضع خرمشهر کرد. معتقد بود که پیش آمد ناگوار خرمشهر معلول سهل انگاری و تعللی بود که از بعضی مسئولین امر سر زده هست.

صحبت‌های این برادر و خیلی‌های دیگر موجه و منطقی به نظر می‌رسید، چه اینکه خرمشهری که دلیرانه چندبار این اهریمنان را از خودش راند چگونه شد که دیگر بار برگشتند تا حال که قوای‌شان آنجا متمرکز هست. شب در منزل خوابیدم حادثه قابل ذکری رخ نداد جز چند بار انفجار خمپاره قبل از ساعت ۸ صبح آقای صفاتی به منزل آمدند و خبر‌های مسرت انگیزی داشتند که نیرو‌هایی از خارج رسیده و قصد عملیاتی هست به  منظور نجات خرمشهر و حفظ آبادان. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خدمتگزاری رسانه‌های سراسری غربی به رژیم بعثی عراق بیشتر بخوانید »

همکاری جهاد سازندگی و سپاه پاسداران

نقش جهادگران اصفهان در مقابله با محاصره شهر اهواز


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس. انقلاب اسلامی ایران ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با پایان بخشیدن به حاکمیت سیاسی رژیم پهلوی، نظامی نوینی ایجاد کرد. بدیهی هست که به موازات این تحول باید ساختار کشور نیز دگرگون می‌شد؛ این فضا زمینه ایجاد نهاد‌هایی متناسب با کارکرد‌هایی ویژه را فراهم آورد.

مردم نیز بلافاصله داوطلبانه برای نظام‌مند کردن کشور اعلام آمادگی کردند. با توجه به نسبت جمعیت روستانشین به شهری، ضرورت رسیدگی و بهبود شرایط در روستا‌ها بیشتر احساس می‌شد؛ لذا به موازات تشکیل نهاد‌های انقلابی، جهاد سازندگی نیز در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ به عنوان بازوی سازندگی انقلاب برای خدمت به روستاییان و مناطق محروم و انتقال ارزش‌ها و فرهنگ انقلاب به آن مناطق تشکیل شد.

متن زیر سیر ایجاد و رشد نهاد مقدس جهاد سازندگی هست که در ادامه قسمت یازدهم آن را می‌خوانید.

** جهاد پشتیبان سپاه

هرچه تهاجم زمینی و هوایی دشمن بیشتر می‌شد مردم خوزستان با مشکلات جدیدی روبه رو می‌شدند. طولی نکشید که جهادگران با سیل آوارگان جنگی روستا‌ها و شهر‌های مرزی مواجه شدند که به اهواز و شهر‌های امن خوزستان پناه می‌آوردند. تعداد این مهاجران جنگی به حدی رسید که اسکان آنها به صورت یک مشکل جدی توجه جهاد و مسئولان را به خود جلب کرد علاوه بر ساخت اردوگاه، اداره آنها و تهیه امکانات اولیه نیز به عهده جهاد قرار گرفت و برای تأمین نیاز‌های اولیه این اردوگاه‌ها به سایر ادارات مراجعه کردند. 

این روش از تدارکات اردوگاه‌ها تنها از عهده جهاد خوزستان بر می‌آمد که نزد سایر ادارات مقبولیت داشت میزان فعالیت جهاد خوزستان در مناطق مختلف جنگی به حدی رسید که تنها در نخستین ماه جنگ ۲۰ نفر از جهادگران به شهادت رسیدند. جمعی از بانوان اهواز ستاد پشتیبانی و جمع آوری مایحتاج جبهه‌ها را به نام زینبیه اهواز راه‌اندازی کردند. علاوه بر بسته‌بندی اقلام اهدایی جبهه‌ها، شستشوی پتو و ملحفه رزمندگان و مجروحان را نیز انجام می‌دادند. بسیاری از کمک‌های مردمی جهاد از این طریق جمع‌آوری و بسته‌بندی می‌شد. 

میزان خدمات‌رسانی جهاد به جبهه به اندازه‌ای رسید که برای هماهنگی بیشتر آیین‌نامه همکاری بین سپاه استان خوزستان و جهاد سازندگی استان تدوین شد که مهر ۱۳۵۹ به مرحله اجرا درآمد. این همکاری در سه محور تعریف شد تا با توجه به علاقه و توانمندی داوطلبان ورود به اهواز آنها را در محل‌های مناسب به کار گیرند. 

آن دسته از جهادگرانی که تمایل به شرکت در عملیات رزمی داشتند در اختیار سپاه قرار گرفتند تا پس از آموزش و تجهیز شدن، به مناطق عملیاتی اعزام شوند. در این راستا استفاده از نیرو‌های ستادی برای تشکیلات مستقر در اهواز حمایت از واحد‌های جهاد مستقر در مناطق عملیاتی برای تأمین اسلحه و مهمات آنها مشخص شدن نیاز‌های فنی جبهه برای سفارش به کارگاه‌های جهاد استان از جمله وظایف سپاه در آیین‌نامه همکاری مذکور تعریف شد. 

وظایف جهاد در این آیین‌نامه بیشتر به فعالیت‌های فنی-مهندسی امداد و درمان و تدارکات گرایش داشت، از جمله کار‌های عمرانی در زمینه ساخت سنگر و پناهگاه، راه‌سازی و راه‌اندازی کارگاه‌های فنی اهواز جهت ساخت تجهیزات جبهه‌ها جمع‌آوری و بسته‌بندی کمک‌های مردمی و توزیع آنها در جبهه‌ها، سروسامان بخشیدن به امور بهداشت و درمان جبهه‌ها، ضد عفونی کردن مناطق جنگی، تأمین دارو و اعزام اکیپ‌های پزشکی به مناطق عملیاتی، از دیگر بند‌های این آیین‌نامه بود. 

در این آیین‌نامه به تقسیم کار‌های مشترک بین این دو ارگان از جمله امور فرهنگی و تبلیغات پشت جبهه، تهیه سازوکار‌های ارتباط بین جبهه و پشت جبهه و نیز خدمات تدارکاتی و حمل و نقل جبهه‌ها نیز اشاره شد. یکی از بند‌های تفاهم‌نامه مشترک سپاه و جهاد هماهنگی در امور تبلیغات جهاد سازندگی بود.

اعزام اکیپ‌های فیلم بردار و خبرنگاران جنگی برای ثبت و ضبط وقایع جنگ، از این مسیر شکل گرفت و در چند جبهه آغاز به کار کردند خبرنگاران با معرفی نامه سپاه به مناطق و بیمارستان‌ها مراجعه و با رزمندگان مصاحبه می‌کردند آنها در مدت کوتاهی موفق به گرفتن تعداد قابل توجهی عکس و گزارش شدند که برای رسانه‌ها کاربرد خوبی داشتند. 

فعالیت جهاد با این شرح وظایف در آبان سرعت بیشتری گرفت و تقسیم کار‌ها در بین جهاد استان‌ها روان‌تر شد به این ترتیب پشتیبانی از جبهه‌ها به وسیله جهاد‌های مستقر در مناطق مختلف با هماهنگی فرماندهان محور‌های عملیاتی و فرماندهان جهاد استان انجام می‌گرفت نحوه پیشروی دشمن در جبهه میانی نشان می‌داد. 

ارتش عراق از سمت جفیر وارد جبهه میانی شد و پس از تصرف پادگان حمیدیه و بخشی از جاده اهواز – خرمشهر تا منطقه نورد اهواز پیشروی کرده و از این محور اهواز را گلوله‌باران می‌کرد با جدی شدن محاصره اهواز، جهادگران اصفهان وارد مناطق عملیاتی جبهه‌های اطراف این شهر شدند و اقدام به احداث خاکریز کردند. شاید بتوان گفت که اولین خاکریز‌های جهاد در همین محور احداث شد.

منبع: کتاب «خاکریز‌های خط مقدم؛ تاریخ مهندسی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس» اثر «نصرتالله محمودزاده»

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش جهادگران اصفهان در مقابله با محاصره شهر اهواز بیشتر بخوانید »

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «ترکش بربری» و «بوسه‌گاه حوری»

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «ترکش بربری» و «بوسه‌گاه حوری»


گروه ساجد دفاع‌پرس: رزمندگان اسلام در جبهه‌ها علی‌رغم همه مشقت‌ها و سختی‌هایی که متحمل می‌شدند؛ اما هرطور که بود، علاوه بر توجه به معنویات، از هر فرصتی نیز برای خوش‌گذرانی و شوخ‌طبعی آن‌هم در حیطه رعایت ارزش‌ها استفاده می‌کردند و از این راه، سعی می‌کردند تا روحیه حاکم در میان یکدیگر را سرزنده و شاداب نگه دارند که نمونه این شوخ‌طبعی‌ها، استفاده از اصطلاحات و تعبیر‌های خاص بود.

ترکش بربری

ترکش خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری؛ هر ترکش درشت و به اصطلاح سخت و نخراشیده‌ای که اصابت آن، آه از نهاد هر کسی بلند می‌کرد، مثل «ترکش ساطوری» در مقایسه با ترکش‌هایی نظیر «نخودی» و «رهایی‌بخش» و غیره؛ کلمه‌ «بربری» در برابر «لواشی» به کار می‌رفت که هر دو نان بربری و نان لواش بودند، یکی در نهایت خشونت و سختی خصوصاً سرد و بیات آن، و دیگری انگار برگ کاغذ از سبکی و نازکی و خوش‌خوراکی! ترکش بربری را ترکش استعلاج دائمی هم می‌گفتند؛ ترکشی که هر کس می‌خورد، هم نانش می‌شد و هم آبش.

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «ترکش بربری» و «بوسه‌گاه حوری»

بوسه‌گاه حوری

تاول ناشی از گاز شیمیایی.

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «ترکش بربری» و «بوسه‌گاه حوری»

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «ترکش بربری» و «بوسه‌گاه حوری» بیشتر بخوانید »