جنگ شناختی

این مانع را نادیده نگیرید

نبرد «جهاد تبیین» و «جنگ شناختی» در شیارهای خاکستری مغز



به نظر می‌رسد در این میدان به‌طور مشخص دو گروه مورد هجمه قرار می‌گیرند؛ رهبران و مردم. ممکن است در آنِ واحد هر دو گروه یا یکی از آنها هدف این جنگ باشند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ناتو تا سال ۲۰۲۰ پنج حوزه جنگی را به رسمیت می‌شناخت؛ زمین، هوا، دریا، فضا و فضای سایبری. از یک سال پیش کارشناسان این سازمان می‌گویند عملاً باید یک حوزه دیگر را هم به پنج مورد فوق افزود؛ «جنگ شناختی» (cognitive warfare). این حوزه جدید چیست و جنگ در آن چه ابعاد و ویژگی‌هایی دارد و چرا ما باید در این زمینه تامل کنیم؟ دقت در چیستی و چگونگی این جنگ، پاسخ سوال بعدی یعنی نسبت ما با آن را روشن می‌سازد. 

در «جنگ شناختی»، ذهن انسان به میدان نبرد تبدیل می‌شود. «جیمز جوردانو»، متخصص علوم اعصاب، مغز انسان را میدان نبرد قرن بیست‌ویکم معرفی می‌کند. هدف این است که نه تنها آنچه مردم فکر می‌کنند، بلکه نحوه تفکر و عمل آنها نیز تغییر کند. اگر این جنگ با موفقیت انجام شود، باورها و رفتارهای فردی و گروهی را شکل داده و تحت تأثیر قرار می‌دهد تا به نفع اهداف تاکتیکی یا استراتژیک مهاجم باشد. در شکل حداکثری خود، این پتانسیل را دارد که کل جامعه را بشکند و از هم بپاشد، به‌طوری که دیگر اراده جمعی برای مقاومت در برابر نیات دشمن را نداشته باشد. در این میدان نیروی مهاجم می‌تواند بدون توسل به زور یا اجبار آشکار، جامعه را تحت سلطه خود درآورد.

یکی از ویژگی‌های مهم این جنگ در هم آمیختن فضای زمانی جنگ و صلح است. وقتی از جنگ سخن به میان می‌آید، اذهان به‌طور سنتی تصاویری از درگیری‌های نظامی را به خاطر می‌آورند؛ بمباران هوایی، موشکباران، نبرد نیروهای پیاده و زرهی، درگیری‌های دریایی و… وقتی خبری از این تصاویر نباشد بطور خودبخود مفهوم صلح جای آن را می‌گیرد. در جنگ شناختی این دو فضای زمانی از یکدیگر جدا نیستند. نکته دیگر در پیوستگی زمانی این جنگ است. بسته به اینکه هدف از راه‌اندازی «جنگ شناختی» چه باشد، طول مدت آن متغیر است. یک عملیات منحصر و مجزا در این میدان می‌تواند بر هدف محدود جلوگیری از انجام یک مانور نظامی طبق برنامه‌ریزی، یا مجبور کردن به تغییر یک سیاست عمومی خاص تمرکز کند. چندین عملیات متوالی را می توان با هدف بلندمدت برهم زدن انسجام جوامع یا اتحادها، از طریق ایجاد شک و تردید در مورد اساس حکومت، براندازی فرآیندهای مردم‌سالارانه، برانگیختن اغتشاشات مدنی یا تحریک جنبش‌های جدایی‌طلبانه، راه‌اندازی کرد. در چنین حالتی که هدفی استراتژیک دنبال می‌شود، این جنگ می‌تواند حتی چند دهه به طول انجامد.

به نظر می‌رسد در این میدان به‌طور مشخص دو گروه مورد هجمه قرار می‌گیرند؛ رهبران و مردم. ممکن است در آنِ واحد هر دو گروه یا یکی از آنها هدف این جنگ باشند. هدف قرار دادن رهبران در ابتدای امر هدفی سهل‌الوصول‌تر است. ادراکات سران یک جامعه مورد تهاجم قرار می‌گیرد تا در ذهن آنان احتمال رسیدن به هدف اصلی کم‌رنگ شده و چاره‌ای جز سازش و تسلیم در برابر مهاجم، پیش پای خود نبینند. البته ماجرا همیشه به این سرراستی و وضوح نیست. گاهی وقت‌ها نیروی مهاجم در «جنگ شناختی»، سازش و تسلیم را در زرورقی از پیروزی و مصالحه‌ای از جنس برد – برد به حریف تحمیل می‌کند. توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ موسوم به برجام نمونه‌ای تاریخی از چنین موردی بود. یکی از روزنامه‌های حامی دولت تدبیر و امید تیتر زد؛ «پیروزی بدون جنگ» و این دقیقاً خلاصه‌ای از هدف و ماهیت «جنگ شناختی» است. این دستکاری ادراکی نباید و نمی‌تواند موقت باشد و باید تا رسیدن به نقطه نهایی ادامه یابد. نقطه نهایی جایی است که طرف مقابل کاملاً تسلیم یا کنترل شود. تلاش مستمر آمریکا برای تحمیل برجام۲ و ۳ و… در همین راستا قابل تفسیر است. 

این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب از سال‌ها پیش در قالب «اختلال در دستگاه محاسباتی» بارها نسبت به آن هشدار داده‌اند. اینها تنها چند نمونه از این هشدارها هستند؛

– آنچه ما امروز در مجموعه‌ رفتار دستگاه استکبار مشاهده می‌کنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتی و دستگاه محاسباتی من و شما است. در میدان‌های دیگر، استکبار نتوانسته است، کاری از او برنیامده است.(۱۶ تیر ۱۳۹۳)

– یکی از کارهای مهمّ دشمنان همین است: با شما که مواجه می‌شود، نیّت شما را که می‌داند، تصمیم شما را که می‌داند، درصدد برمی‌آید کاری کند تا محاسبات شما عوض بشود، دستگاه محاسباتی شما را دچار اختلال کند؛ یکی از کارهای مهمّ دشمن در عرصه‌های گوناگون این است. (۱۴ خرداد ۱۳۹۸)

– تخریب محاسبات؛ ببینید یکی از کارهای دشمن این است که محاسبات مسئولان کشور و مؤثّران فکری کشور و در درجه‌ بعد آحاد ملّت را تغییر بدهد و در محاسبات اینها اثر بگذارد؛ مثل اینکه شما فرض بفرمایید بتوانید در رایانه‌ یک شخصی یک بدافزار را وارد کنید که همه‌ چیزهایی را که این رایانه به شما خواهد داد، عوضی بدهد، غلط بدهد؛ در رایانه‌ عمومی و کلّی مدیریّت یک کشور، در اندیشه‌ آنها، در محاسبات آنها گاهی دشمن تأثیر می‌گذارد. (۸ آبان ۱۳۹۸)

– مهم این است که دستگاه محاسباتی را حفظ کنیم، سالم نگه داریم، نگذاریم دچار اختلال بشود. اگر دستگاه محاسباتی ما اختلال پیدا کند، بسیاری از امکانات ما هم از دست ما خواهد رفت، شرایط خوب ما تبدیل به شرایط بد خواهد شد.(۲۱ مهر ۱۳۹۹)

در «جنگ شناختی» گروه دوم هدف، مردم هستند. اعمال نفوذ و تغییر در ذهن چند شخصیت سیاسی نیاز به ابزار زیادی ندارد چرا که می‌توان به طرق مختلف آشکار و پنهان نقاط قوت و ضعف و منافذ ذهنی این افراد را شناخت اما وقتی شما با یک جمعیت چند میلیونی مواجه هستید، تلاش برای تاثیرگذاری بر آنها نیازمند داشتن اطلاعات از تک‌تک آنهاست. چند دهه پیش ابزار دقیق و قابل اتکایی برای این شناخت وجود نداشت. ظهور شبکه‌های اجتماعی و گوشی‌های هوشمند این مانع را برطرف کرده است. امروزه با کمک منبعی به نام «بیگ دیتا» که محصول رشد انفجاری فناوری‌های دیجیتالی است، جوامع بزرگ تبدیل به یک شیء شده‌اند که می‌توان ادراک آن را دستکاری کرد. چرا دشمن در برابر ساماندهی و حکمرانی در فضای مجازی چنین واکنش‌های سختی از خود نشان می‌دهد؟ پاسخ در مسئله کلیدی «جنگ شناختی» علیه توده‌هاست. آمریکایی که حتی انتشار تصویر و نام شهید سلیمانی در شبکه‌های اجتماعی را برنمی‌تابد، هرگونه تلاش ایران برای برقراری ضابطه و قاعده در این فضا را با ادعای آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات به شدت مردود می‌شمارد. گردش اطلاعات آزاد است اما نه هر اطلاعاتی!

در چنین فضای سخت و سهمگینی چرایی مطالبه رهبر انقلاب درخصوص لزوم «جهاد تبیین» قابل درک است. در واقع «جهاد تبیین» آنتی‌ویروس «جنگ ‌شناختی» پیچیده دشمن است. غرب، «علوم مغزی» را به جنگ‌افزار مبدل کرده تا با بهره‌برداری از آسیب‌پذیری‌های مغز انسان، زمینه «هک مغزی» و در نهایت «مهندسی اجتماعی» را فراهم سازد تا به «پیروزی بدون جنگ» دست یابد.

از این روست که چند روز پیش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند؛ «این را من از روی اطّلاع عرض می‌کنم که امروز انبوهی از رسانه‌ها – نمی‌شود شمرد، به‌خصوص با این وضع فضای مجازی- با هزاران متخصّص: متخصّص هنر، متخصّص رسانه، متخصّص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیّتی انبوه در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاق‌ها را برگردانند، ایمان‌ها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این [جور] است. حالا دیگران برای کشورهای دیگر چه کار می‌کنند، آنها بحث‌های دیگری است؛ این مطلبی که من عرض می‌کنم، هدفی است متوجّه به کشور ما، مردم ما، جمهوری اسلامی ما، باورهای ما، اعتقادات ما. هزاران دستگاه دارند در این زمینه کار می‌کنند با پول‌های گزاف و پشتیبانی‌های گوناگون. خب، این یک حرکت شیطانی است و جبهه‌ شیطان است… از خودمان سؤال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بی‌امانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها – ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نبرد «جهاد تبیین» و «جنگ شناختی» در شیارهای خاکستری مغز بیشتر بخوانید »

بایکوت سخنان امام‌ جمعه مشهد بعد از مانور گسترده روی یک کلیپ/ رسانه‌ها چطور به ادراک شما جهت می‌دهند؟

بایکوت سخنان امام‌ جمعه مشهد بعد از مانور گسترده روی یک کلیپ/ رسانه‌ها چطور به ادراک شما جهت می‌دهند؟


گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس؛ «دیوارهای حرم متبرک است اما اگر خون روی آن بریزد نجس نمی‌شود؟ چرا نجس می‌شود. بنابراین، اگر کسی هم که ناقل این ویروس است درب حرم را ببوسد، درب حرم را آلوده کرده است. حرف افراد خرافه‌پرور را باور نکنید، آستان قدس رضوی بیش از ۲ میلیارد تومان ماسک خریده است»؛ این بخشی از اظهارات آیت‌الله علم‌الهدی در خطبه‌های نمازجمعه مشهد در واکنش به کلیپی است که در آن یک مدیر کاروان زیارتی، به زائران توصیه می‌کند که از رعایت پروتکل‌های بهداشتی در حرم مطهر خودداری کنند. این سخنان در نمازجمعه بزرگترین شهر مذهبی ایران، در رسانه‌های مختلف تا چه اندازه بازتاب پیدا کرد؟ آن کلیپ مربوط به یک سفر زیارتی مربوط به یک گوشه کشور چطور؟ بر خلاف مانور گسترده‌ای که توسط رسانه‌های مختلف روی آن کلیپ داده شد و حتی کانال رسمی وزیر ارتباطات آن را در تلگرام بازنشر کرد، این سخنان صریح آیت‌الله علم‌الهدی سانسور شد. بدیهی است هر موضوعی که بیشتر مورد تمرکز قرار بگیرد، درذهن عموم مردم عمیق‌تر نهادینه می‌شود و به همین سادگی، رسانه‌ها ادراک جمعی نسبت به یک موضوع را جهت‌دهی می‌کنند.

 

کدام رسانه‌های کلیپ سفر زیارتی را در سطح گسترده بازنشر دادند؟

 ماجرای کلیپ از این قرار بود که فردی که ظاهرا روحانی کاروان است، به زائران امام‌رضا(ع) توصیه می‌کند که از رعایت پروتکل‌های بهداشتی در حرم مطهر خودداری کنند. او از زائران می‌خواهد ماسک نزنند و در و دیوار حرم را ببوسند، زیرا معتقد است ویروس کرونا در حرم امام هشتم راه ندارد. این اظهارات با واکنش‌های زیاد و گوناگونی رو‌به‌رو شد.  از همان ابتدا، شبکه‌های ضد ایرانی فارسی زبان از جمله «بی‌بی‌سی»، «من‌و‌تو» و «ایران‌اینترنشنال» و چهره‌های مشخصی مثل مسیح علی‌نژاد به پوشش رسانه‌ای این فیلم پرداختند. اما از آن عجیب‌تر، بازنشر آن توسط کانال رسمی وزیر ارتباطات کشور بود که باعث انتشار گسترده‌تر آن در فضای کانال‌های تلگرامی شد.

 

انتشار گسترده و هماهنگ کلیپ جنجالی توسط ضدانقلاب

 

 

 


آذری جهرمی با انتشار این کلیپ، باعث بیشتر دیده شدن آن شد.

 

سخنان مهم و صریحی که در بیشتر رسانه‌ها وزن چندانی پیدا نکرد

آیت‌الله علم‌الهدی، امام جمعه مشهد در نیز در رابطه با اظهاراتی مانند آنچه در این کلیپ جنجالی بیان شده بود، اینگونه واکنش نشان داد: «امام‌رضا(ع) ولایت مطلقه الهی دارد اما کرامت حضرت به یک جریان غیر معقول تعلق نمی‌گیرد. اینکه کسی بگوید در حرم اگر خودم را از ارتفاع بیندازم صدمه نمی‌بینم، اتفاقا می‌میرد. با امام‌رضا(ع) لج نکنید، امام‌رضا(ع) می‌تواند شما را حفظ کند اما معجزه غیرمعقول نمی‌کند.» نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در ادامه گفت: «دیوارهای حرم متبرک است اما اگر خون روی آن بریزد نجس نمی‌شود؟ چرا نجس می‌شود. بنابراین، اگر کسی هم که ناقل این ویروس است درب حرم را ببوسد، درب حرم را آلوده کرده است» وی افزود: «نجاست را باید از حرم پاک کرد؛ کسی که آلوده است و حرم را بوسید، آن را آلوده کرده و نفر دوم که ببوسد مبتلا می‌شود. حرف افراد خرافه‌پرور را باور نکنید، آستان قدس رضوی بیش از ۲ میلیارد تومان ماسک خریده است.»

اما همان طور که قابل پیش‌بینی بود، رسانه‌های ضدانقلاب، حتی کوچکترین اشاره‌ای به این بیانات آقای علم‌الهدی نداشتند. بیشتر رسانه‌های اصلاح‌طلب نیز، ترجیح دادند این سخنان را در حاشیه دیگر مطالب و نهایتا به صورتی کم‌ رمق بازتاب دهند. این در حالی است که همین رسانه‌ها، بارها امام جمعه مشهد را مورد هجمه قرار داده‌اند؛ هجمه‌هایی که با تقطیع جملات آقای علم‌الهدی به دفعات تکرار شده است و هر مطلبی که این تصویرسازی را مخدوش کند، در فضای رسانه‌ای سانسور می‌شود.

این نمونه باز هم نشان می‌دهد رسانه‌ها می‌توانند با وزن‌دهی به موضوعات  تعیین می‌کنند چه چیز را «باید» بشنویم و چه چیز را نه؛ چه چیز را باید ببینیم و حق دیدن چه چیزی را نداریم. و در آخر، چه چیزی را باید دغدغه خود تلقی کنیم و چه چیزی را بی‌اهمیت بدانیم. همه این‌ها یعنی باید در مورد ادراکات خودمان از وقایع پیرامونی، بیشتر تأمل کنیم.

انتهای پیام/





منبع خبر

بایکوت سخنان امام‌ جمعه مشهد بعد از مانور گسترده روی یک کلیپ/ رسانه‌ها چطور به ادراک شما جهت می‌دهند؟ بیشتر بخوانید »

«خاشقچی» به چه جرمی مُثله شد؟/ اهمیت افکار عمومی مردم ایران برای سعودی‌ها

«خاشقچی» به چه جرمی مُثله شد؟/ اهمیت افکار عمومی مردم ایران برای سعودی‌ها


گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس؛ دولت جدید امریکا پس از یک مانور پر سر و صدای تبلیغاتی، سرانجام گزارشی درباره قتل جمال خاشقچی منتشر کرد. در این گزارش تاکید شده است که قتل فجیع خاشقچی، با اطلاع و دستور مستقیم بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی انجام گرفته است. انتشار این گزارش رسمی، باعث شد دوباره نام این روزنامه‌نگار بر سر زبان‌ها بیفتد و واکنش‌های جهانی در پی داشته باشد. اینکه چرا دولت بایدن تلاش دارد این موضوع را برجسته سازد و به عنوان سر خط خبرها در رسانه‌های جهان پین کند، به تحلیلی مجزا نیاز دارد. اما او چه کرده بود که مستحق چنین مجازات دردناکی از سوی شخص ولیعهد بود؟

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد!

خاشقچی یکی از منتقدان جدی سیاست‌های سعودی بود که به لحاظ رسانه‌ای، دامنه اثرگذاری قابل توجهی داشت. ستون نویسی در واشنگتن پست، تحلیل‌های انتقادی در «الوطن»، نویسندگی در «میدل ایست آی» و مدیریت شبکه خبری «العرب» در کارنامه حرفه‌ای او به چشم می‌خورد. اما این تمام ماجرا و علت ترور او نیست.

پیش از قتل او، روزنامه گاردین در گزارشی به افشای پشت پرده منابع مالی شبکه «ایران اینترنشنال» پرداخته بود.

«می توانم تاکید کنم که جمال خاشقچی به این دلیل کشته شد که صبح ۲۶ سپتامبر (۶ روز قبل از مرگ) از استانبول با من تماس گرفت و فاش کرد که محمد بن سلمان و سعود القحطانی، شبکه ایران اینترنشنال در لندن را تامین مالی می‌کنند.»

 

گاردین افشا کرده بود که سعودی‌ها تامین بودجه و در واقع، سیاست‌گذاری کلان این شبکه ضد ایرانی را بر عهده دارند. اما ارتباط این افشاگری روزنامه گاردین با قتل خاشقچی چیست؟ سعید کمالی دهقان، خبرنگار گاردین در توییتی نوشت: «می توانم تاکید کنم که جمال خاشقچی به این دلیل کشته شد که صبح ۲۶ سپتامبر (۶ روز قبل از مرگ) از استانبول با من تماس گرفت و فاش کرد که محمد بن سلمان و سعود القحطانی، شبکه ایران اینترنشنال در لندن را تامین مالی می‌کنند.» بنابراین، منبع آگاهی که اطلاعات مربوط به این افشاگری پر هزینه را در اختیار گاردین قرار داده بود، همان جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار سعودی-آمریکایی است.


سعید کمالی دهقان از راز قتل خاشقچی پرده بر می‌دارد

کمالی دهقان، خبرنگار ایرانی گاردین پیش از انتشار این توییت، از دوستان و آشنایان خود خواسته بود با او تماسی بر قرار نکنند. همچنین می‌توانیم نگرانی او را از توییت دیگری که خطاب به مادرش نوشته بود دریابیم. او که خبر قتل دلخراش همکارش را شنیده بود، به خوبی می‌دانست که ممکن است هدف ترور بعدی خودش باشد. از همین رو، سفارت ایران در انگلستان او را تحت حمایت خود قرار داد و نسبت به خطرات احتمالی که جان او را تهدید می‌کرد، به مسئولین ذیربط هشدار داد. حال باید پرسید علت این خشونت بی حد و حصر سعودی‌ها نسبت به اهالی قلم و رسانه چیست؟ چرا روزنامه‌نگاران بین المللی تا این اندازه از تیم‌های ترور سعودی وحشت دارند؟ این در حالی است که امروز سعودی‌ها مدعی ایجاد فضای باز رسانه‌ای و آزادی گردش اطلاعات شده‌اند!

سیاست‌های ضدایرانی و هزینه‌های سرسام‌آور

ایران اینترنشنال، شبکه‌ای ماهواره‌ای و فارسی زبان است که ۲۴ ساعته و بدون پخش حتی یک آگهی بازرگانی، علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند. شبکه‌ای که به گفته عواملش، بیشترین تعداد تهیه‌کننده، مجری و گزارشگر، بزرگترین اتاق خبر رسانه‌های فارسی‌زبان و به‌روز‌ترین امکانات تهیه و تولید را در اختیار دارد. ایران اینترنشنال در گران‌ترین شهر اروپا یعنی لندن و با سرمایه‌ای بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار تاسیس شده است و نسبت به دیگر شبکه‌های خبری، حقوقی چند برابری به کارمندانش می‌دهد. گفته می‌شود هزینه سالانه این تلویزیون، چیزی در حدود ۵۰ میلیون دلار است. نگار مرتضوی، گزارشگر سابق تلویزیون ایران اینترنشنال نوشته بود: «عربستان سعودی بسیار سیستماتیک و پیگیر در حال جهت‌دهی جدید به رسانه‌هاست. عربستان سعودی به دنبال نفوذ و اعتبار است و برای تحقق این خواسته هزینه‌های زیادی پرداخت می‌کند.»

ایران اینترنشنال، همان رسانه‌ای است که پس از حمله تروریستی اهواز، با سخنگوی گروهک تروریستی «الاحوازیه» به مصاحبه پرداخت. همچنین پوشش زنده مراسم گردهمایی منافقین در آلبانی، از جمله اقدامات این شبکه ضد‌ایرانی است. پشتیبانی از دیگر گروهک‌های تروریستی، حمایت همه‌جانبه از همایش تجزیه‌طلبان، پوشش لحظه به لحظه اعتراضات و آشوب‌ها در ایران، حمله به نهاد دین و خانواده، سیاه‌نمایی پیوسته از وضعیت داخلی ایران و بزک چهره دشمنان انقلاب اسلامی از سیاست‌های تعریف شده این شبکه ماهواره‌ای است.


ایران اینترنشنال، شبکه‌ای با هزینه‌های گزاف و در خدمت سیاست‌های سعودی

رسانه‌های جنایتکار و اعتماد‌سازی

همیشه یکی از بزرگترین دغدغه‌های رسانه‌ها، اعتماد‌سازی برای مخاطب است. اعتماد مخاطب یعنی اعتبار رسانه و اگر رسانه‌ای از اعتبار کافی نزد افکار عمومی برخوردار نباشد، اساسا از کارکرد اصلی خود فاصله گرفته است. یعنی توان ارتباط‌گیری با مخاطب و اثرگذاری بر او را از دست داده است. رسانه تدریجا و به دشواری اعتبار کسب می کند، اما این اعتبار انباشت شده، ممکن است به طور ناگهانی فرو بریزد. حتما مدیران ایران اینترنشنال از حجم نفرت مردم ایران نسبت به سعودی‌ها و چهره‌هایی چون بن‌سلمان آگاهی دارند. قاتل زنان و کودکان یمنی در میان جامعه ایرانی، کمترین جایگاه و محبوبیتی ندارد. به همین علت، ایران‌ اینترنشنال که ذهن و اراده مخاطبان ایرانی را هدف گرفته، هرگونه ارتباط خود با سعودی‌ها را انکار می‌کند تا بتواند به مرور، اعتباری به هم بزند. افشاگری‌های امثال خاشقچی، می‌توانست این نقشه را به نابودی بکشاند و دلارهای سعودی که خرج اعتمادسازی شده بود را به باد دهد. گرچه علت کینه بن سلمان با این منتقد عربستانی بسیار ریشه‌دار بود و به نقدهای تند و تیز او در سال‌های گذشته بر می‌گشت؛ اما نمی‌توان نقش این افشاگری را قتل او نادیده گرفت. بنابراین خاشقچی نه تنها باید حذف می‌شد، که باید آیینه عبرتی می‌شد برای دیگران.

انتهای پیام/





منبع خبر

«خاشقچی» به چه جرمی مُثله شد؟/ اهمیت افکار عمومی مردم ایران برای سعودی‌ها بیشتر بخوانید »