جهادگر شهید

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی»

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی»


به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی» در یازدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۶ در شهر بجنورد چشم به جهان گشود. خانواده‌ی مؤمن و مذهبی صدقی، به امید آنکه فرزندشان از همان ابتدا، وجودش با نیکی سرشته شود، نام محسن را بر او نهادند تا نیک نامی، معنای اسمش گردد. پدر و مادر محسن، از همان ابتدای کودکی با توسل به ائمه معصومین او را با آموزه‌های دینی تربیت کردند و محسن به عنوان یک کودک مهربان با آموختن اخلاق و ادب از محضر پدر و مادری نیکوکار، همواره مورد حب دوستان و آشنایان قرار گرفت.

یکی از نشانه‌های بارز تربیت اسلامی محسن آن بود که از همان ابتدای کودکی سعی می‌کرد نماز را در اول وقت بجای آورد و برای این کار همیشه پیش قدم و پیش تاز دیگران بود. او با این عمل خود می‌خواست خود را بیشتر از دیگران به خدا نزدیک کند و طعم شیرین  عبادت را به دیگران بچشاند. او علاقه‌ی بسیاری به کسب علم داشت. اما فکر کار و تلاش هم در ذهن او نقش می‌بست و در کنار کسب علم، به کار و زحمت نیز می‌پرداخت.

محسن به عنوان یک دانش‌آموخته‌ی روشنفکر، به خوبی مسئله انقلاب را درک کرده بود و با هیبت یک جوان مصمم و انقلابی، با شور و حرارتی بسیار، در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردم انقلابی بجنورد شرکت می‌کرد. آن روز‌ها و در هوای سرد زمستان سال ۱۳۵۷ مردم با کمبود سوخت و خوار و بار روبه رو بودند. اما جوانان ایثارگر و نیکوکاری همچون محسن، تمام تلاش خود را به کار می‌گرفتند تا روز‌های پر التهاب انقلاب، روز‌های سختی برای مردم نباشد. محسن پس از پیروزی انقلاب، با هدف خدمت به مردم محروم روستایی، جهادسازندگی را به عنوان نهاد فعالیت‌های خود برگزید و در شهرستان بجنورد جزء اولین نفراتی بود که گام در این نهاد انقلابی گذاشت.

در روز‌های آغازین جنگ تحمیلی سال ۱۳۵۹، محسن با اشتیاق تمام روانه جبهه‌های نبرد شد. او بی خبر از آشنایان، با عزمی آهنین به جبهه اعزام شد و در منطقه سوسنگرد به عنوان فردی جهادگر علاوه بر فعالیت‌های سازندگی، اسلحه در دست گرفت و در لباس رزمنده‌ای شجاع به دفاع از خاک وطن پرداخت.

در روز‌های آغازین جنگ خیانت‌های بنی صدر، رئیس جمهور وقت ایران، ضربات سنگینی بر میهن عزیزمان وارد کرد و سوسنگرد نیز به واسطه همین خیانت‌ها در محاصره دشمن بعثی افتاد. در جریان درگیری‌های سوسنگرد، محسن و دیگر همرزمان شجاعش با تمام غیرت در مقابل دشمن ایستادگی کردند و با مقاومت و شهادت خویش به همه جوانان نسل‌های بعد از خود پیام دادند که آزادی وطن، حاصل قطره قطره‌ی خون و لحظه لحظه‌ی حیات جوان‌های نسل اوست.

پس از پایان نبرد و دفع حمله دشمن، شهید «محسن صدقی بجنوردی» در تاریخ یازدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ در سن بیست و سه سالگی به شهادت رسید. پیکر شهید در زادگاهش شهرستان بجنورد به خاک سپردند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی» بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صفایی»

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صفایی»


به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، جهادگر شهید «محسن صفایی» در آغازین روز‌های بهار سال ۱۳۴۷ در خانواده‌ای مصفا به عطر معنویت در شهر بجنورد دیده به جهان گشود. کودکی که شور و نشاط او تجلی بخش عشق بود و عرفان؛ زیرا او از همان ابتدای سنین خردسالی زمینه‌ی خودشناسی را در خود یافته بود تا در ایام نوجوانی، خدای خویش را بشناسد و در راه خشنودی او گام بر دارد.

محسن در سن ۶ سالگی وارد دبستان شد. او اوقات فراغت از تحصیل را علاوه بر پرداختن به فعالیت‌های فرهنگی و ورزشی، درکارگاه برادرش کار می‌کرد. وی در مسجد حاج قنبر بجنورد که کانون فعالیت‌های مذهبی محسن و دیگر دوستانش بود. مجالس و مراسم مذهبی مسجد و محل همیشه شاهد حضور محسن بود، زیرا او به هر طریقی که می‌شد سعی می‌کرد در راه خدا گام بردارد تا به بدین گونه ارادت خود را به ائمه اطهار ابراز نماید. او همواره با خواندن قرآن، سکوت لحظه‌ها را می‌شکست و با ترنم آیات آسمانی، نوای دل انگیز کلام خدا را طنین انداز خانه می‌کرد.

محسن در ایام قبل از انقلاب با سن و سال اندکی که داشت، به خوبی رژیم سَـفاک را شناخته بود. او با مطالعه کتاب‌های مذهبی و دینی، پی به واقعیت‌های موجود جامعه برده بود و به همین دلیل روح انقلابیش نیز به مانند دیگر جوانان ایرانی، به تلاطم افتاده بود و از این رو با راهنمایی‌های پدرش در تظاهرات مردم علیه رژیم شاه شرکت فعال داشت. محسن معتقد بود که امام خمینی اگر بیاید مردم به دین و ایمان روی خواهند آورد و چهره شهر و میهن با پاک شدن از فساد، دوباره زیبا  می‌شود. او می‌گفت: «اگر امام بیاید دوباره اسلام زنده می‌شود» و همین طور هم شد.

در اوایل شروع جنگ با سن اندکش، داوطلب حضور در جبهه شد. اما به خاطر سن و سال کمش از حضور او در جبهه ممانعت کردند. او هر بار که در مراسم تشییع شهدا حضور می‌یافت، آرزو می‌کرد تا روزی نوبت او شود که در جبهه حضور پیدا کند. سرانجام با همین روحیات به همراه چند تن از دوستان خود از طریق جهاد سازندگی  بجنورد، در سن ۱۸ سالگی موفق شد تا گام در جبهه نبرد بگذارد. او در جبهه، لحظه‌ی وصال به معبود را در ثانیه‌های حضور جستجو می‌کرد تا اینکه در شب ۳۰ دی ماه ۱۳۶۵ به علت اصابت ترکش بمب‌های آتشین هواپیما‌های دشمن برفراز آسمان قرارگاه نجف محسن به آرزوی خود یعنی وصال معبود و شهادت رسید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صفایی» بیشتر بخوانید »