جهاد سازندگی

ماجرای جلسه اضطراری حاج احمد متوسلیان برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر عضو کومله

جلسه اضطراری حاج «احمد متوسلیان» برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر یک عضو کومله


ماجرای جلسه اضطراری حاج احمد متوسلیان برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر عضو کوملهبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهناز اشکیان امدادگر دوران دفاع مقدس است که سابقه حضور او در فعالیت‌های انقلابی و جهادی، به پیش از انقلاب اسلامی و شرکت در تظاهرات‌ها بازمی‌گردد.

او با شروع جنگ تحمیلی و پس از سپری کردن دوره‌های امدادگری و کمک‌های اولیه به همراه چند تن دیگر از زنان به جبهه‌های غرب و جنوب اعزام شد. در ادامه خاطره‌ای از حضور وی در کردستان در دوران دفاع مقدس را می‌خوانید.

نجات به دست خواهر عضو کومله

اولین اعزامم بهمن سال ۶۰ به استان کردستان بود. وضعیت آن روز کردستان به گونه‌ای بود که وقتی می‌خواستیم از اصفهان اعزام شویم باید یک هفته تا ۱۰ روز در مقر سپاه سنندج می‌ماندیم تا ستون نظامی آماده رفتن به مریوان شود. آن‌وقت با ستون نظامی خود را به شهر مریوان می‌رساندیم، محل ماموریت ما در بیمارستان الله اکبر مریوان بود. چندین بار اتفاق افتاد زمانی که به همراه ستون نظامی حرکت می‌کردیم بین راه ضد انقلاب کمین می‌زد و مجبور بودیم به مقر برگردیم.

یکی از خاطرات فراموش نشدنی‌ام در کردستان مربوط به زمان فراغت از عملیات بود. زمان عملیات به مجروحین رسیدگی می‌کردیم و در زمان‌های دیگر به مدارس می‌رفتیم تا ضد انقلاب مجالی برای فعالیت نداشته باشد. ضد انقلاب داخل آموزش و پرورش نفوذ کرده و آموزش ساخت بمب دست‌ساز و ترور را به دانش آموزان می‌داد. طبیعی بود وقتی وارد مدرسه می‌شدیم و چند روزی را با بچه‌ها می‌ماندیم انس و الفتی به هم پیدا می‌کردیم، همراز هم می‌شدیم و مورد محبت قرار می‌گرفتیم.

یکی از بچه‌ها که همکلاسی من بود همیشه از مشکلات خانه‌شان برایم حرف می‌زد، اینکه خواهر و برادرش جزو کومله بودند و او از این بابت ناراحت بود. چند روز خبری از او نبود، نگرانش شدم، یک روز تصمیم گرفتم سری به منزلش بزنم و حالش را بپرسم. از مدرسه که تعطیل شدیم خودم را به درب خانه رساندم، خودش در را باز کرد، پر از ترس و اضطراب بود، بدون هیچ حرفی دیگری گفت فرار کن، تا جایی که می‌توانی فرار کن. من هم با تمام وجود، تا جایی که توان داشتم جانم را در پاهایم گذاشتم و به سمت مقر دویدم.

چند روز بعد وقتی به مدرسه آمد دیدم پای چشمش کبود است. گفت خدا خیلی تو را دوست داشت؛ تعریف کرد آن روز خواهر و برادرم تو را در راه خانه دیدند و قصد داشتند اسیرت کنند، به خاطر اینکه تو را فراری دادم سه روز بدون آب و غذا مرا به زیرزمین انداختند و بسیار کتک و لگد زدند. تمام بدنش کبود و جای شلاق و لگد بود.

تلاش متوسلیان برای نجات یک زن

چند روز در هفته با اکیپ جهاد سازندگی به روستا‌های دورافتاده از شهر می‌رفتیم، جا‌هایی که امکانات پزشکی نداشتند و به دلیل صعب العبور بودن، مردم، توانایی آمدن به شهر را مخصوصا در زمستان نداشتند. با کمک برادران دارو و پزشک به مردم می‌رساندیم و قبل از غروب آفتاب به مقر برمی‌گشتیم.

آن سال سرمای وحشتناکی بود، بیشتر از یک متر برف آمد، یک روز که در خوابگاه را باز کردیم دیواری از برف مقابل خود دیدیم که امکان رفت و آمد را از ما گرفت. ر همین شرایط به یکی از روستا‌ها سرزدیم که قبل از این نیز چندین مرتبه رفته بودیم. پشت ماشین کانکسی می‌زدیم و آن را پر از دارو می‌کردیم برادران جلوی ماشین می‌نشستند و من و همکارم نزدیک پله کانکس فضای خالی‌ای بود که به کارتن‌ها تکیه می‌دادیم و آنجا می‌نشستیم. آن روز نزدیک غروب آفتاب وقت برگشتن فرا رسید، همه توی ماشین نشستند، من هم آخرین کارتن را توی کانکس جا دادم و تا آمدم خودم بنشینم ماشین حرکت کرد، نزدیک پنج کیلومتر پشت ماشین دویدم، اما من را ندیدند و ماشین راهش را به سمت مقر ادامه داد. تنها وسط جاده مانده بودم، ترس همه وجودم را فرا گرفت. شب روستا دست ضد انقلاب می‌افتاد و یک ساعت با مریوان فاصله داشت، زمین تا چشم کار می‌کرد پوشیده از برف بود. توی جاده نشستم و متوسل به امام زمان (عج) شدم، مردم روستا که دیدند جا ماندم آمدم سراغم، خیلی محبت داشتند و هرکس می‌گفت امشب را در خانه ما باش، می‌دانستم خیلی از این‌ها اعضای خانواده شان عضو کومله و دموکرات هستند. با خودم فکر کردم خوراک گرگ‌ها شوم بهتر است تا خدایی ناکرده به دست ضد انقلاب بیفتم. گفتم همینجا می‌نشینم تا ببینم تقدیرم چیست. زیر لب دعای فرج می‌خواندم. مردم آتش بزرگی برپا کردم و کنارم نشستند در حالی که مدام ذکر می‌گفتم. هرچه به شب نزدیک‌تر شدیم صدای گرگ‌ها از اطراف واضح‌تر شنیده می‌شد، گرگ‌ها در حال پرسه زدن بودند، اهالی روستا گفتند بمانی گرگ تو را می‌خورد، قبول کردم هرچه خدا بخواهد همان می‌شود.

از آن طرف ماشین که به مقر رسید دوست من انقدر به کارتن‌های عقب کانکس مشت زده و گریه کرده بود که همه کارتن‌ها پاره شده بود وقتی رسیدند. تا حاج احمد متوسلیان از موضوع باخبر شد از شدت ناراحتی سریع جلسه اضطراری برگزار کرد. دستور داد ستون نظامی تشکیل شده و بدون من بازنگردند، حتی شده جنازه من را بیاورند. ساعت یک بعد از نصف شب ستون به روستا رسید و من به همراه دوستان به مقر برگشتم. واقعا آن شب یاری امام زمان (عج) را دیدم.

می‌خواهم این را با زبان دل بگویم اگر امروز در کمال آرامش و امنیت نشستیم و هر ساعت از شبانه روز می‌توانیم بیرون از خانه برویم این از زحمات شهدا و خانواده ایثارگران است که از آسایش خود گذشتند تا آسایش نسل‌های بعدی را تامین کنند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

جلسه اضطراری حاج «احمد متوسلیان» برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر یک عضو کومله بیشتر بخوانید »

بزرگ‌ترین آفت و خطر تهدیدکننده انقلاب، خطر نفوذ خطوط انحرافی است

بزرگ‌ترین آفت و خطر تهدیدکننده انقلاب خطر نفوذ خطوط انحرافی است


بزرگ‌ترین آفت و خطر تهدیدکننده انقلاب، خطر نفوذ خطوط انحرافی استبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید محسن وزوائی در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. وی تابستان ۱۳۵۸ به جهاد سازندگی پیوست و سیزدهم آبان ۱۳۵۸، در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در اشغال سفارت آمریکا در تهران حضور داشت و دی‌ماه ۱۳۵۹، با سمت فرماندهی گردان ۹ سپاه تهران، به جبهه‌های غرب رفت.

وی در اردیبهشت ۱۳۶۰، به همراه شهید غلامعلی پیچک، علیرضا موحد دانش و محسن حاج‌بابا، در عملیات بازی دراز نقش‌آفرینی کرد. سپس به فرماندهی سپاه گیلانغرب منصوب شد و در مرحله دوم عملیات بازی دراز در شهریور ۱۳۶۰ شرکت کرد و به‌شدت مجروح شد.

در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، بار دیگر به جبهه رفت و در عملیات مطلع الفجر مجروح شد. در ۸ اسفند ۱۳۶۰، با سازمان‌دهی یک گردان رزمی در پادگان، ولی عصر (عج) سپاه تهران، راهی خوزستان شد و به نیرو‌های تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در پادگان دوکوهه پیوست. در آنجا به فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر منصوب شد.

در مرحله اول عملیات فتح‌المبین، محسن وزوائی و گردانش، موفق به تسخیر ارتفاعات «علی گره زد» و تصرف مواضع توپخانه سپاه ۴ ارتش رژیم بعثی شدند. پس از اتمام عملیات فتح‌المبین، او به تهران بازگشت و در ۱۵ فروردین ۱۳۶۱، در حکمی رسماً به فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) منصوب شد.

پس از توافق با احمد متوسلیان، تیپ‌های ۱۰ سیدالشهدا (ع) و ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) با هم ادغام شدند و وزوائی به سمت معاونت عملیاتی و فرماندهی یکی از دو محور تیپ ۲۷ در عملیات بیت‌المقدس منصوب شد.

وی سرانجام در تاریخ ۱۰ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۱ در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی خرمشهر)، کنار جاده اهواز- خرمشهر، بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن شهید شد.

فراز‌هایی از وصیت‌نامه شهید

حقیر بزرگ‌ترین افتخار خودم را عبودیت به درگاه احدیت می‌دانم. می‌خواهم بگویم؛‌ای عازمان و‌ای عاشقان لقاءالله،‌ای مخلصین اخلاق و‌ای کسانی که مشغول ریاضت کشیدن جهت نزدیکی به درگاه خدا هستید! بیایید تا ببینید، در جبهه‌ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزدیکی به درگاه خدا رسیده‌اند که نوجوان تازه‌داماد، پس از سه ساعت که از عروسی‌اش می‌گذرد، در جبهه‌ها حاضر می‌شود.

آخر در کدامین مکتب، چنین ارزش‌هایی را سراغ دارید؟

خدا را شاهد می‌گیرم هنگامی‌که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰، در سرپل ذهاب، به‌واسطه اصابت گلوله تانک زخمی شده بودم، خون زیادی از بدنم رفته بود، وقتی به کمک الهی نجات پیدا کردم، در بیمارستان زجر زیادی می‌بردم؛ آن‌گونه که شاید قابل‌تصور نباشد، به‌طوری‌که در یک‌شب، ۱۰ عدد والیوم ۱۰ به من تزریق شد تا کمی آرام گرفتم، اما هنگامی‌که درد می‌کشیدم، در عین زجر بدنی، از لحاظ معنوی و روحی لذت می‌بردم. حس می‌کردم که بار دوشم سبک می‌شود و هنگامی‌که شخص پرستار مراقب من، به سخره می‌گفت «چرا این کار را کردی و خودت را به این روز انداختی، به خمینی بگو تا بیاید درستت کند!» به او گفتم «خدا خودش درست می‌کند» و همین‌طور هم شد؛ و الله قسم وقتی‌که از فشار کارم کم می‌شود، در خود احساس ضعف و کوچکی می‌کنم. آخر می‌دانید‌ای امت شهیدپرور ایران! امروز در شرایطی هستیم که لحظه‌ای غفلت، خیانت به اسلام و قرآن است. باید باهم برای خدا تا آنجا که توان داریم، کوشش کنیم.

امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامی پرداخته‌اند، در رأس آنان به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامی وابستگان دیگرش.

پس از خدا غافل نشوید که پشیمانی سودی ندارد و ما باید به تعبیر امام، تکلیف را عمل کنیم. اگر توانستیم پیروز می‌شویم و اگر کشته هم شویم، شهید هستیم و این نیز خود پیروزی است. پس ما نباید نگرانی داشته باشیم.

این منافقان از خدا بی‌خبر باید بدانند که ملت آن‌ها را شناخته است. اکنون‌که ملت در جبهه‌ها حاضر شده است، شما بیشتر ملت بی‌گناه را ترور می‌کنید. شما نامردان تاریخ هستید که روی تمامی جباران تاریخ را از یزید بن معاویه گرفته تا هیتلر سفید کرده‌اید. شرمتان باد؛‌ای خودفروختگان به اجنبی! آخر چگونه حاضر می‌شوید از کودکان شیرخوار گرفته تا روحانیون معظم و جان‌برکف، این راهیان راه الله را ترور نمایید؟

این امت باید بداند از بزرگ‌ترین خطراتی که انقلاب را تهدید می‌کند، آفت نفوذ خطوط انحرافی، در خط اصلی انقلاب، یعنی همانا خط امام است. پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمی‌گذارید.

شما امت مسلمان ایران؛ در تاریخ جهان نمونه هستید. شما فرزندانی تربیت نموده‌اید که شهادت را بالاترین سعادت خود می‌شمارند و فقط روی پشتوانه الهی حساب می‌کنید و شکست در راه چنین حرکتی مفهومی ندارد؛ و از خدا می‌خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و از خدا می‌خواهم که مرا به حال خود وامگذارد که بنده‌ای حقیر و زبون هستم و به درگاه کسی غیر از او نمی‌توانم رو بیاورم؛ و در آخر برادران و خواهرانم! به امید این‌که انقلاب حرکتی است به‌منظور اثبات حق و این مسئولیت به گردن همگی ماست. دستورات الهی را فراگیرید و در عمل نیز آن‌ها را به‌کارگیرید.

امروز از نعمت حکومت اسلامی برخوردارید و این بزرگ‌ترین موهبتی است که خداوند بر شما ارزانی داشته است. قدر آن را بدانید و شکر نعمتش را به‌جا آورید.

اگر نتوانستید جنازه‌ام را به عقب بیاورید، آن را به روی مین‌های دشمن بیندازید تا اقلاً جنازه من کمکی به اسلام کرده باشد.

منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

بزرگ‌ترین آفت و خطر تهدیدکننده انقلاب خطر نفوذ خطوط انحرافی است بیشتر بخوانید »

مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کرد


مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جهاد سازندگی به فرمان امام خمینی (ره) در روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ با هدف سرعت بخشیدن به سازندگی مناطق محروم و روستا‌ها و محرومیت زدایی تشکیل شد و در نخستین روز‌های ابتدایی جنگ با هدف کمک به رزمندگان اسلام و هموار کردن مسیر‌های عملیات و عبور برای رزمندگان به صورت خودکفا وارد جبهه‌های جنگ شدند و حضورشان به گونه‌ای بود که فعالیت آن‌ها در تسریع پیروزی‌های رزمندگان تأثیر زیادی داشت.

نشریه پل به برخی اتفاقات در جنگ تحمیلی اشاره کرده است که در ادامه می‌خوانید.

اوایل فروردین ۱۳۶۷ که عمیات والفجر ۱۰ تازه به پایان رسیده بود، اکثر نیرو‌های ایرانی در منطقه «حلبچه» بودند که رژیم بعثی برای بار دوم به منطقه فاو (منطقه عملیاتی والفجر ۸) حمله کرد. دومین عملیات فاو که در فروردین ۱۳۶۷ با حمله رژیم بعثی به منطقه فاو (منطقه عملیات والفجر ۸) برای بازپس گیری و تصرف دوباره این منطقه اتفاق افتاد، با موفقیت نیرو‌های ایران به پایان نرسید و علت آن همکاری اطلاعاتی امریکا با عراق و تغییر شرایط به نفع عراق بود.
نیرو‌های جهاد خراسان در اولین شب درگیری در فاو، در سه راه «کارخانه نمک» اقدام به احداث یک خاکریز در محل استقرار لشکر ۲۵ کربلا کردند تا این منطقه دور از دید دشمن باشد. اما میزان تلفات و پاتک‌های دشمن آنقدر زیاد بود که نتوانستند به کارشان ادامه دهند و مجبور به عقب نشینی شدند.

سمت جانشین فرمانده کل قوا، بسیج قوا علیه جبهه بعث

در سال پایانی جنگ، حملات نظامی عراق به مواضع ایران افزایش یافت و شرایط در جبهه‌های جنگ به نفع عراق تغییر کرد، در روز ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ امام خمینی (ره) در حکمی آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی را با تمام اختیارات به سِمَت جانشین فرمانده کل قوا منصوب کردند تا وی بتواند تمام امکانات دولتی و نظامی (نیرو‌های مسلح) را علیه جبهه بعث به کار بگیرد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در بازدید از مناطق غرب و جنوب، برای ادامه کار، دو راه پیشنهاد داد که یکی از آن‌ها اتمام جنگ و دیگری؛ ادامه جنگ با آماده کردن نیرو‌ها و امکانات بود که البته امام (ره) راهکار دوم را انتخاب کردند.

احداث خاکریز نیرو‌های جهادی برای مقابله با نیرنگ منافقین

در روز ۲۹ خرداد ۱۳۶۷، نیرو‌های منافقین با کمک ارتش عراق و به عنوان بخشی از نیروی رزمی عراق به منطقه مهران حمله کردند و جبهه ایلام- مهران ناامن شد؛ البته برای متوقف کردن حملات و ممانعت از ورود منافقان به منطقه مهران، گردان‌های مهندسی زیر نظر قرارگاه نجف و جهاد که شامل خراسان، ایلام، لرستان و آذربایجان بود، مأمور به احداث چند خاکریز در اطراف مهران شدند که این خاکریز‌ها می‌توانستند مانع ورود منافقان به شهر مهران شوند.

روز چهارم تیر ماه ۱۳۶۷، ارتش عراق به منطقه بدر و خیبر که جاده هواز- خرمشهر بود، حمله دیگری را آغاز کرد، اما گردان‌های مهندسیِ قرارگاه کربلا در جهاد، به مقابله با آن پرداختند.

موافقت با تصویب قطعنامه ۵۹۸ راه حلی حقوقی برای دفع تجاوز عراق

در این شرایط که ایران توانایی نظامی و اقتصادی مناسب برای ادامه جنگ نداشت و قادر به اتمام فیزیکی و نظامی جنگ نبود، مسئولین با نظر امام (ره) با تصویب قطعنامه ۵۹۸ موافقت کردند. این قطعنامه، یک پایه حقوقی بین المللی برای دستیابی به صلح و دفع تجاوز ارتش عراق بود.

پس از پذیرش قطعنامه، نیرو‌های بعثی حملات دیگری را آغاز کردند و تصمیم آنها، تصرف قسمت‌های بیشتری از بخش‌های جنوبی کشور بود، اما این حرکت، مردم را به صورت نیرو‌های داوطلب به سمت جبهه‌ها حرکت داد.

عملیات مرصاد برای مقابله با حربه فروغ جاویدان

در تاریخ پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷، منافقین برای عبور از تنگه چهارزبر و کرمانشاه، عملیات فروغ جاویدان را برنامه ریزی کردند و نیرو‌های سپاه و ارتش، برای مقابله با منافقین، نام «مرصاد» را بر روی آن گذاشتند و با رمز «یا علی (ع)» عملیات خود را آغاز کردند. رزمندگان اسلام در مسیر عبور منافقین در «پادگان ابوذر» برای دفع حمله آنها، تهاجم نظامی را به عمل آوردند که آن، از سرعت حرکت شان می‌کاست.

گردان‌های مهندسی جهاد، در دو منطقه سازمان یافتند که جهاد باختران و لرستان در محور‌های کِرِند- اسلام آباد و جهاد آذربایجان، ایلام و خراسان، در محور‌های مهران، سومار و گیلان‌غرب مستقر شدند که این گردان، در ابتدای منطقه گیلان‌غرب، یک پایگاه پدافندی ایجاد کرد.

رزمندگان اسلام باخبر شدند که منافقین از مناطق «سرپل ذهاب»، «کِرِند» و «قصر شیرین» قصد عبور دارند، اما از آنجا که خبری از ایشان نبود، فرمانده قرارگاه نجف جهاد، گروهی را برای جمع آوری اطلاعات به «کرند» فرستاد.
جهاد باختران با هماهنگی لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع)، در همین منطقه چند خاکریز را احداث کردند.

نیرو‌های جهاد اسلام آباد، یا مانع هر نظامی را که قصد عقب نشینی داشت، می‌شدند یا اگر هم قصد درگیری نداشتند، سلاحشان را می‌گرفت و به نیرو‌های داوطلب می‌داد. در همین حوالی از قرارگاه مرکزی جهاد، دستور احداث خاکریز در اطراف «ماهی دشت» صادر شد.

مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کرد

پس از عملیات مرصاد که با پیروزی قطعی رزمندگان اسلام به پایان رسید و ناکامی عراق در حمله دوباره به ایران، یک ماه پس از پذیرش قطعنامه یعنی در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۶۷، عراق مجبور به پذیرش آتش بس شد و مذاکرات سه جانبه‌ای میان ایران، عراق و سازمان ملل شکل گرفت و پس از آن، طرفین به مرز‌های خود بازگشتند و تحت نظارت ناظران سازمان ملل، در روز ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ میان ایران و عراق آتش بس برقرار شد و در این روز، جنگ میان ایران و عراق به طور قطع پایان یافت و اسرای دو کشور پس از دو سال به کشور‌های خود بازگشتند. روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ اسرای ایرانی از مرز خسروی وارد ایران شدند.

۱۸ آذر ۱۳۷۰، سرنوشت آغازگر جنگ مشخص شد

در روز ۲۳ مرداد ۱۳۷۰ دبیرکل وقت سازمان ملل (خاویر پرز کوییار) به دو کشور ایران و عراق نامه نوشت و از آنها خواست تا ادله و مدارک و خود را مبتنی بر طرف آغاز کننده جنگ به سازمان ملل بفرستند. عراق این نامه را جدی نگرفت و در فرستادن مدارک دقت به خرج نداد؛ اما ایران در روز ۲۴ شهریور ۱۳۷۰، مدارک مستند و مستدل خود را به سازمان ملل تقدیم کرد که سازمان ملل آن را در اختیار یک گروه بی‌طرف قرار داد. این گروه بررسی‌های خود را آغاز کردند و در روز ۱۸ آذر ۱۳۷۰ نظر خود را مبنی بر اینکه کشور عراق آغازگر جنگ بود، اعلام کرد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کرد بیشتر بخوانید »

مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کرد


مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جهاد سازندگی به فرمان امام خمینی (ره) در روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ با هدف سرعت بخشیدن به سازندگی مناطق محروم و روستا‌ها و محرومیت زدایی تشکیل شد و در نخستین روز‌های ابتدایی جنگ با هدف کمک به رزمندگان اسلام و هموار کردن مسیر‌های عملیات و عبور برای رزمندگان به صورت خودکفا وارد جبهه‌های جنگ شدند و حضورشان به گونه‌ای بود که فعالیت آن‌ها در تسریع پیروزی‌های رزمندگان تأثیر زیادی داشت.

نشریه پل به برخی اتفاقات در جنگ تحمیلی اشاره کرده است که در ادامه می‌خوانید.

اوایل فروردین ۱۳۶۷ که عمیات والفجر ۱۰ تازه به پایان رسیده بود، اکثر نیرو‌های ایرانی در منطقه «حلبچه» بودند که رژیم بعثی برای بار دوم به منطقه فاو (منطقه عملیاتی والفجر ۸) حمله کرد. دومین عملیات فاو که در فروردین ۱۳۶۷ با حمله رژیم بعثی به منطقه فاو (منطقه عملیات والفجر ۸) برای بازپس گیری و تصرف دوباره این منطقه اتفاق افتاد، با موفقیت نیرو‌های ایران به پایان نرسید و علت آن همکاری اطلاعاتی امریکا با عراق و تغییر شرایط به نفع عراق بود.
نیرو‌های جهاد خراسان در اولین شب درگیری در فاو، در سه راه «کارخانه نمک» اقدام به احداث یک خاکریز در محل استقرار لشکر ۲۵ کربلا کردند تا این منطقه دور از دید دشمن باشد. اما میزان تلفات و پاتک‌های دشمن آنقدر زیاد بود که نتوانستند به کارشان ادامه دهند و مجبور به عقب نشینی شدند.

سمت جانشین فرمانده کل قوا، بسیج قوا علیه جبهه بعث

در سال پایانی جنگ، حملات نظامی عراق به مواضع ایران افزایش یافت و شرایط در جبهه‌های جنگ به نفع عراق تغییر کرد، در روز ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ امام خمینی (ره) در حکمی آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی را با تمام اختیارات به سِمَت جانشین فرمانده کل قوا منصوب کردند تا وی بتواند تمام امکانات دولتی و نظامی (نیرو‌های مسلح) را علیه جبهه بعث به کار بگیرد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در بازدید از مناطق غرب و جنوب، برای ادامه کار، دو راه پیشنهاد داد که یکی از آن‌ها اتمام جنگ و دیگری؛ ادامه جنگ با آماده کردن نیرو‌ها و امکانات بود که البته امام (ره) راهکار دوم را انتخاب کردند.

احداث خاکریز نیرو‌های جهادی برای مقابله با نیرنگ منافقین

در روز ۲۹ خرداد ۱۳۶۷، نیرو‌های منافقین با کمک ارتش عراق و به عنوان بخشی از نیروی رزمی عراق به منطقه مهران حمله کردند و جبهه ایلام- مهران ناامن شد؛ البته برای متوقف کردن حملات و ممانعت از ورود منافقان به منطقه مهران، گردان‌های مهندسی زیر نظر قرارگاه نجف و جهاد که شامل خراسان، ایلام، لرستان و آذربایجان بود، مأمور به احداث چند خاکریز در اطراف مهران شدند که این خاکریز‌ها می‌توانستند مانع ورود منافقان به شهر مهران شوند.

روز چهارم تیر ماه ۱۳۶۷، ارتش عراق به منطقه بدر و خیبر که جاده هواز- خرمشهر بود، حمله دیگری را آغاز کرد، اما گردان‌های مهندسیِ قرارگاه کربلا در جهاد، به مقابله با آن پرداختند.

موافقت با تصویب قطعنامه ۵۹۸ راه حلی حقوقی برای دفع تجاوز عراق

در این شرایط که ایران توانایی نظامی و اقتصادی مناسب برای ادامه جنگ نداشت و قادر به اتمام فیزیکی و نظامی جنگ نبود، مسئولین با نظر امام (ره) با تصویب قطعنامه ۵۹۸ موافقت کردند. این قطعنامه، یک پایه حقوقی بین المللی برای دستیابی به صلح و دفع تجاوز ارتش عراق بود.

پس از پذیرش قطعنامه، نیرو‌های بعثی حملات دیگری را آغاز کردند و تصمیم آنها، تصرف قسمت‌های بیشتری از بخش‌های جنوبی کشور بود، اما این حرکت، مردم را به صورت نیرو‌های داوطلب به سمت جبهه‌ها حرکت داد.

عملیات مرصاد برای مقابله با حربه فروغ جاویدان

در تاریخ پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷، منافقین برای عبور از تنگه چهارزبر و کرمانشاه، عملیات فروغ جاویدان را برنامه ریزی کردند و نیرو‌های سپاه و ارتش، برای مقابله با منافقین، نام «مرصاد» را بر روی آن گذاشتند و با رمز «یا علی (ع)» عملیات خود را آغاز کردند. رزمندگان اسلام در مسیر عبور منافقین در «پادگان ابوذر» برای دفع حمله آنها، تهاجم نظامی را به عمل آوردند که آن، از سرعت حرکت شان می‌کاست.

گردان‌های مهندسی جهاد، در دو منطقه سازمان یافتند که جهاد باختران و لرستان در محور‌های کِرِند- اسلام آباد و جهاد آذربایجان، ایلام و خراسان، در محور‌های مهران، سومار و گیلان‌غرب مستقر شدند که این گردان، در ابتدای منطقه گیلان‌غرب، یک پایگاه پدافندی ایجاد کرد.

رزمندگان اسلام باخبر شدند که منافقین از مناطق «سرپل ذهاب»، «کِرِند» و «قصر شیرین» قصد عبور دارند، اما از آنجا که خبری از ایشان نبود، فرمانده قرارگاه نجف جهاد، گروهی را برای جمع آوری اطلاعات به «کرند» فرستاد.
جهاد باختران با هماهنگی لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع)، در همین منطقه چند خاکریز را احداث کردند.

نیرو‌های جهاد اسلام آباد، یا مانع هر نظامی را که قصد عقب نشینی داشت، می‌شدند یا اگر هم قصد درگیری نداشتند، سلاحشان را می‌گرفت و به نیرو‌های داوطلب می‌داد. در همین حوالی از قرارگاه مرکزی جهاد، دستور احداث خاکریز در اطراف «ماهی دشت» صادر شد.

مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کرد

پس از عملیات مرصاد که با پیروزی قطعی رزمندگان اسلام به پایان رسید و ناکامی عراق در حمله دوباره به ایران، یک ماه پس از پذیرش قطعنامه یعنی در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۶۷، عراق مجبور به پذیرش آتش بس شد و مذاکرات سه جانبه‌ای میان ایران، عراق و سازمان ملل شکل گرفت و پس از آن، طرفین به مرز‌های خود بازگشتند و تحت نظارت ناظران سازمان ملل، در روز ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ میان ایران و عراق آتش بس برقرار شد و در این روز، جنگ میان ایران و عراق به طور قطع پایان یافت و اسرای دو کشور پس از دو سال به کشور‌های خود بازگشتند. روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ اسرای ایرانی از مرز خسروی وارد ایران شدند.

۱۸ آذر ۱۳۷۰، سرنوشت آغازگر جنگ مشخص شد

در روز ۲۳ مرداد ۱۳۷۰ دبیرکل وقت سازمان ملل (خاویر پرز کوییار) به دو کشور ایران و عراق نامه نوشت و از آنها خواست تا ادله و مدارک و خود را مبتنی بر طرف آغاز کننده جنگ به سازمان ملل بفرستند. عراق این نامه را جدی نگرفت و در فرستادن مدارک دقت به خرج نداد؛ اما ایران در روز ۲۴ شهریور ۱۳۷۰، مدارک مستند و مستدل خود را به سازمان ملل تقدیم کرد که سازمان ملل آن را در اختیار یک گروه بی‌طرف قرار داد. این گروه بررسی‌های خود را آغاز کردند و در روز ۱۸ آذر ۱۳۷۰ نظر خود را مبنی بر اینکه کشور عراق آغازگر جنگ بود، اعلام کرد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

مذاکرات سه جانبه، عراق را مجبور به پذیرش آتش بس کرد بیشتر بخوانید »

نقش تعیین‌کننده «جهاد سازندگی» در عملیات «فتح‌المبین»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حماسه‌ها و پیروزی‌های رزمندگان در دوران دفاع مقدس، مدیون فکر، پژوهش و ابتکار نخبگان و مهندسان این سرزمین در کنار توکل و توسل آن‌ها بود که موجب شد تا پس از هشت سال، دشمنی که از جانب ابرقدرت‌های جهان، پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می‌شد، ناامید به مرز‌های خود بازگردد؛ دشمنی که با بهره‌گیری از تجهیزات تخصصی و تجربه‌های مشاورین نظامی کشور‌های غربی و شرقی، در ابندای جنگ، فکر فتح یک‌هفته‌ای تهران را در سر می‌پروراند.

«جهاد سازندگى» یکی از ارکان کلیدی در دوران جنگ تحمیلی است که اقدامات بی‌بدیل آن در این دوران با بهره‌گیری از فکر، پژوهش و ابتکار نخبگان و مهندسان این سرزمین برای پشتیبانی از جنگ، در افکار عمومی تا حد زیادی مغفول مانده است؛ این درحالی است که اگر فعالیت‌های «جهاد سازندگی» نبود، هیچ‌یک از پیروزی‌های دوران دفاع مقدس به‌دست نمی‌آمد؛ چراکه ساخت سنگرها، خاکریزها، پل‌ها، جاده‌ها و… برعهده رزمندگان «جهاد سازندگی» بود.

نگاهی به نقش تعیین‌کننده «جهاد سازندگی» در عملیات «فتح‌المبین»

عملیات «فتح‌المبین» یکی از عملیات‌های پیروزمندانه دوران هشت سال دفاع مقدس است که در آن رزمندگان جهاد سازندگی نیز همانند دیگر رزمندگان اسلام، در به‌دست آمدن این پیروزی بزرگ نقش موثری ایفا کردند؛ اما پیش از آن‌که بخواهیم به تشریح اقدامات رزمندگان جهاد سازندگی در عملیات «فتح‌المبین» بپردازیم، جهت روش شدن عظمت کارهاى انجام‌شده و حساسیت آن‌ها، ابتدا به مروری کوتاه بر روند این عملیات خواهیم پرداخت.

عملیات «فتح‌المبین»

طرح‌ریزى عملیات «فتح‌المبین» از اواسط آبان سال ۱۳۶۰ آغاز شده بود؛ اما به‌علت آماده نبودن شرایط، این عملیات به فروردین سال ۱۳۶۱ موکول شد؛ بنابراین عملیات «فتح‌المبین» ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه دوم فروردین سال ۱۳۶۱ با رمز مبارک «یا زهرا (س)» آغاز شد.

عملیات «فتح‌المبین» در منطقه عملیاتی به‌وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع، در جبهه جنوب و منطقه غرب کرخه و غرب شوش و دزفول با هدف تصرف ارتفاعات منطقه عملیاتى به‌منظور آزادسازى بخش وسیعى از جنوب غربى میهن اسلامى انجام گرفت و بنا به نظر بسیارى از کارشناسان و فرماندهان جنگ، این عملیات به‌لحاظ موقعیت خاص منطقه استراتژیک آن و نیز حجم وسیع عملیات و اثربخشى مهم آن در روند و آینده دفاع مقدس، نقطه عطف جنگ تحمیلى به‌شمار مى‌رود.

از نتایج مهم عملیات پیروزمندانه «فتح‌المبین» مى‌توان به‌طور خلاصه به بازپس‌گیرى ۲ هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان از اشغال دشمن متجاوز و همچنین آزادسازى جاده مهم و استراتژیک دزفول تا دهلران و تصرف چاه‌هاى نفتی ابوغریب در ارتفاعات تینه و  نیز به اسارت گرفتن بیش از ۱۵ هزار سرباز و افسران دشمن توسط رزمندگان کشورمان اشاره کرد.

اقدامات مهندسى رزمى جهاد سازندگی در عملیات «فتح‌المبین»

پیش از عملیات فتح‌المبین، به‌دنبال عملیات پیروزمندانه «طریق‌القدس» و آزادى بستان و تجربیات گران‌بهایى که از نقطه‌نظر نظامى و مهندسى حاصل شد و با مشخص شدن منطقه غرب دزفول براى عملیات آینده، کلیه نیروهاى رزمى مهندسى جهاد سازندگى براى انجام خدمات لازم، به این منطقه بسیج شدند.

از آن‌جا که فرصت مناسب و لازم در اختیار بود و مسئولیت مهندسى نیز به‌طور رسمى و کتبى به جهاد سازندگى واگذار شده بود، به‌لحاظ وسعت منطقه عملیاتى و کثرت نیروهاى مهندسى شرکت‌کننده، فعالیت‌هاى بسیار گسترده و معجزه‌آسایى صورت‌گرفت که نقش اساسى و تعیین‌کننده‌ای در به‌دست آوردن پیروزی‌ها داشت.

نگاهی به نقش تعیین‌کننده «جهاد سازندگی» در عملیات «فتح‌المبین»

با شروع عملیات پیروزمندانه «فتح‌المبین»، ۱۰ ستاد مهندسى رزمى جهاد که هرکدام در سطح خدمات مهندسى یک لشکر عمل کردند و با بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ نفر جهادگر توانستند هزاران فعالیت متنوعی را انجام دهند. از جمله:

– احداث و ترمیم بیش از ۹۱۰ کیلومتر جاده عملیاتى و تدارکاتى و ارتباطى
– احداث ۴۹۲ کیلومتر خاکریز
– احداث ۱۳۰ دهنه پل کوچک و بزرگ (از جمله یک دهنه پل شبکه‌اى به طول ۲۰۰ متر در محور شوش
– احداث بیش از ۲۳ هزار و ۴۰۰ مورد انواع سنگرهاى انفرادى، اجتماعى و ماشین‌آلات و …
– احداث ۱۳ باند هلی‌کوپتر
– احداث و راه‌اندازى ۲ سایت موشکى (زمین به هوا) و نصب تمام سنگر‌ها و دیگر استحکامات مورد نیاز آن.
– احداث و راه‌اندازى ۲ قرارگاه فرماندهى و نصب ۱۴ سنگر بتونى بزرگ در این قرارگاه‌ها.
– احداث پنج مقر توپخانه با سکوهاى آتش و سنگر‌ها و استحکامات موردنیاز
– احداث و بهره‌بردارى از پنج حلقه چاه عمیق و نیمه‌عمیق
– احداث و بهره‌بردارى از ۱۱ واحد اورژانس صحرایى
– راه‌اندازى بیمارستان شوش و افزایش ظرفیت آن از ۱۷ به ۷۰ تخت‌خواب
– نصب ۵۰ دستگاه ژنراتور جهت رفع نیازمندی‌هاى رزمندگان اسلام
– توزیع بیش از ۲۰ هزار بلوک سیمانی جهت احداث سنگر در خطوط مختلف عملیات
– احداث ۱۶ باب حمام صحرایى

فعالیت‌های موثر جهاد سازندگی در عملیات «فتح‌المبین»

نگاهی به منظقه عملیاتی «فتح‌المبین» نشان می‌دهد که دشمن در غرب کرخه از مقابل با احداث کانال‌ها و میادین مین و استحکامات دفاعى، خود را براى همه‌گونه حمله‌اى آماده کرده بود و جناحین نیروهاى دشمن از یک طرف به یک سلسله ارتفاعات متکى بود که در جهت شرقى غربى تا ارتفاعات مرتفع پا علم و دالپرى و تى شکن امتداد یافته بود. وضعیت این منطقه از نظر وجود دره‌ها و تپه‌هاى صخره‌اى مرتفع به‌گونه‌اى بود که دشمن به‌خصوص در منطقه دالپرى امکان هیچ‌گونه تهاجمى را نمی‌داد و مراکز فرماندهى خود را در عمق نیرو‌ها در «عین خوش» مستقر کرده بود. در جناح جنوبی نیروهاى دشمن متکى به ارتفاعات میشداغ و تپه‌هاى رملى پشت آن بود که در آن‌جا نیز تهاجمات نیروهاى اسلام رl سخت می‌کرد؛ بنابراین جهاد سازندگی دست به فعالیت‌های زیر زد:

۱. ایجاد شبکه گسترده راه از «پا علم» به طرف ارتفاعات دالپرى و تى‌شکن

این شبکه با طول بیش از ۲۰۰ کیلومتر به‌لحاظ این‌که در دل ارتفاعات و در میان دره‌ها و رودخانه‌ها قرار داشت، با بیش از ۷۰ دهنه پل، از یک‌مترى تا ۴۰ مترى احداث شد که امکان ترابرى و نفوذ نیروهاى اسلام را به پشت نیروهاى دشمن و بالاى سر مرکز فرماندهى دشمن ممکن ساخت و اهمیت ویژه‌اى در کسب پیروزی‌ها داشت. این کار طاقت‌فرسا که بیشتر به معجزه شبیه بود، در نهایت رعایت مسائل امنیتى از جمله ندادن مرخصى به نیرو‌ها و حمل و نقل آن‌ها به‌نحوى که امکان رد و بدل هیچ‌گونه اطلاعاتى ممکن نباشد، در حداقل زمان ممکن و با کار شبانه‌روزى صورت گرفت.

نگاهی به نقش تعیین‌کننده «جهاد سازندگی» در عملیات «فتح‌المبین»

۲. جاده رقابیه به زلیجان (جاده کاظمین)

این جاده در شرایطى از دل ارتفاعات سنگى میشداغ و از میان تپه‌هاى رملى به‌طول ۲۰ کیلومتر در کمتر از یک ماه احداث شد که امکان ترابرى و نفوذ نیروهاى اسلام را به پشت تنگه رقابیه یعنى عمق دشمن و پشت جبهه آن‌ها و مجاورت مرکز فرماندهى دشمن فراهم آورد.

۳. ساخت جاده‌ها براى ارتباط نیرو‌ها در یک جبهه گسترده

 براى ارتباط نیرو‌ها در یک جبهه گسترده، از «دالپرى» و «دشت عباس» تا محور «کرخه» و از آن‌جا تا «شوش» و «رقابیه»، کار مهندسى عظیمى انجام گرفت که در طول نزدیک به ۶ ماه حدود هزار کیلومتر جاده احداث شد و با نام‌هاى زیبایى همچون «عاشورا»، «نجف»، «کربلا»، «امام خمینى»، «شهید بهشتى» و سایر شهدا نامگذارى شد.

۴. گشودن جبهه‌هاى جدید و احداث خاکریزهاى متعدد براى اتصال آن‌ها

هرچند در کل عملیات «فتح‌المبین» نزدیک به ۵۰۰ کیلومتر خاکریز احداث شد؛ اما بایستی گفت که قسمت اعظم کار مربوط به قبل از عملیات است که در شهرهاى «شوش» تا «رقابیه» جبهه‌هایى جدید گشوده و به هم متصل شدند و نیرو‌ها براى عملیات در آن‌ها مسقر شدند. این کار در یک شرایط بسیار سخت مثلاً در جبهه «شوش» آن‌هم در تاریکى شب و زیر آتش شدید دشمن صورت گرفت.

۵. احداث اورژانس برای نجات جان مجروحان

جهاد سازندگی برای عملیات «فتح‌المبین» ۱۰ اورژانس ایجاد کرد؛ اما نمی‌توان با ذکر این‌ موضوع اهمیت و نقش آن‌ها را بیان کرد؛ چراکه رزمندگان جهاد سازندگی در خطوط مقدم کلیه جبهه‌هاى «فتح‌المبین» یک ابتکار نو و خارق‌العاده به‌کار گرفته و اورژانس‌هایى با سقف بتنى و با ابعاد ۱۵*۸ با آب لوله‌کشى و برق احداث کردند؛ کارى که حقیقاً در نجات جان مجروحان و انجام خدمات لازم قبل از انتقال به بیمارستان‌ها که در فاصله بسیار دورى از جبهه بودند، نقش تعیین‌کننده‌ای داشت.

نگاهی به نقش تعیین‌کننده «جهاد سازندگی» در عملیات «فتح‌المبین»

۶. پشتیبانى مادى و معنوى رزمندگان

علاوه بر اقدامات مؤثر فوق که کاملاً برجسته و مشخص و تعیین‌کننده بودند، اقدامات دیگرى صورت گرفته که در تجهیز و تدارک رزمندگان و پشتیبانى مادى و معنوى از آن‌ها نقش بسیار داشته‌اند؛ از جمله:

– ایجاد تعمیرگاه‌هاى ثابت در کلیه جبهه‌ها و اعزام واحدهاى سیار به خطوط مقدم.
– ایجاد ۱۴ حمام صحرایى از شش الى ۱۲ دوش در دل جبهه‌ها که در آن شرایط سخت مورد استقبال خیل عظیمی از رزمندگان قرار گرفت.
– تدارکات رزمندگان در کلیه جبهه‌ها و خطوط مقدم با استفاده از هدایاى مردمى.
– آب‌رسانى و شربت‌رسانى و بالاخره کارهاى تبلیغاتى بسیار گسترده از قبیل ایجاد مساجد و حسینیه‌ها، اعزام گروه‌هاى تبلیغاتى و ارسال کتاب و روزنامه و…

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

نقش تعیین‌کننده «جهاد سازندگی» در عملیات «فتح‌المبین» بیشتر بخوانید »