جهاد سازندگی

اینفوگرافیک/ جهادگر شهید «محمدحسن کسایی»

اینفوگرافیک/ جهادگر شهید «محمدحسن کسایی»


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اینفوگرافیک/ جهادگر شهید «محمدحسن کسایی» بیشتر بخوانید »

ماموریت اصلی سپاه برقراری امنیت است/ اختصاص ردیف بودجه مستقل محرومیت زدایی

اختصاص ردیف بودجه مستقل برای محرومیت‌زدایی/ مأموریت اصلی سپاه برقراری امنیت است


سردار «سید ضیاءالدین حزنی» معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه مرکزی جهاد سازندگی و محرومیت‌زدایی سپاه در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، درباره مأموریت‌های این قرارگاه اظهار داشت: مأموریت اصلی سپاه برقراری امنیت پایدار، صیانت از انقلاب و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و دستاورد‌های انقلاب است.

وی ادامه داد: پس از جنگ، سپاه قرارگاه سازندگی را از ظرفیت‌های مهندسی خود که در جنگ شکل گرفته بود، تشکیل داد و به‌واسطه آن، این قرارگاه تبدیل به دست راست دولت در آبادانی کشور شد.

سردار حزنی اضافه کرد: سپاه در روند فعالیت‌ها به این نتیجه رسید که افزون بر ساختن خود پروژه‌ها مانند سد، پل و بزرگراه، به مردم اطراف پروژه‌ها هم نیم‌نگاهی داشته باشد؛ برای نمونه اگر آنجا مشکل زیرساختی در جاده، پل، مسجد، مدرسه و… دارند، به آن‌ها هم رسیدگی کند.

معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه مرکزی جهاد سازندگی و محرومیت‌زدایی سپاه افزود: لذا سال ۱۳۸۰ به این نتیجه رسیدیم که افزون بر قرارگاه‌های تخصصی در حوزه سدسازی، راه‌سازی، تونل‌سازی و…، قرارگاه دیگری هم برای محرومیت‌زدایی نیاز است؛ بنابراین قرارگاه محرومیت‌زدایی «کوثر» شکل گرفت.

وی گفت: برای این قرارگاه یک ردیف بودجه مستقل محرومیت‌زدایی در دولت باز شده است که به واسطه آن، یک قدم دولت و چند قدم ما برداشتیم و پیش رفتیم؛ البته آمار فعالیت‌های ما به‌روز است که مناطق محروم، صعب‌العبور و مناطق مأموریتی سپاه در اولویت فعالیت‌ها قرار دارند.

سردار حزنی در خصوص همکاری دولت‌ها با این قرارگاه هم عنوان کرد: در این چند دولتی که تجربه کردیم، چندان تفاوتی در موضوع محرومیت‌زدایی وجود نداشته است؛ زیرا همه آن‌ها همکاری داشتند؛ اما مشکل اصلی در کم بودن اختیارات فرمانداران و استانداران و تمرکز اختیارات در مرکزیت است که اگر این اختیارات میان فرمانداران و مدیران کف و رده نهایی تقسیم شود، به بهتر انجام شدن مأموریت‌های ما کمک شایانی خواهد کرد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اختصاص ردیف بودجه مستقل برای محرومیت‌زدایی/ مأموریت اصلی سپاه برقراری امنیت است بیشتر بخوانید »

پل «خیبر»؛ شاهکار مهندسان ایرانی

پل «خیبر»؛ شاهکار مهندسان ایرانی


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از تبریز، «پل خیبر واقعاً یک شاهکار بود؛ به صراحت می‌گویم الان هم نمی‌توانید در یک جنگ، مشابه چنین پلی را پیدا کنید. این پل حاصل ابتکار و نبوغ مهندسان ایرانی بود که کار‌های ناشدنی را شدنی می‌کنند»؛ این جمله، بخشی از روایت «محمد امنی‌رئوف» رزمنده جهادسازندگی در دوران دفاع مقدس، از چگونگی ساخت پل «خیبر» است که در عملیات «خیبر»، برای تسهیل در رفت‌وآمد رزمندگان و ادوات به جزیره «مجنون» ساخته شد.

«امنی‌رئوف» از همان هفته‌های آغازین جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شده و ابتدا مدتی در کنار شهید «مصطفی چمران» در ستاد جنگ‌های نامنظم جنگیده و سپس چندین نوبت دیگر، گاه به‌عنوان جهادگر و گاه در لباس بسیجی، در عملیات‌های گوناگون شرکت کرده است.

وی همزمان با ایام سی و هشتمین سالگرد عملیات «خیبر»، در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در تبریز به بیان خاطرات خود از این عملیات، خصوصاً چگونگی ساخت پل «خیبر» پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

دفاع‌پرس: از حضورتان در عملیات «خیبر» بگویید؛ خیبر چندمین تجربه شما در جبهه بود؟

من قبل از آن شش یا هفت بار در عملیات‌های مختلف مثل «فتح‌المبین»، «رمضان»، «مسلم بن عقیل» و موارد دیگر شرکت کرده بودم. قبل از این عملیات چندبار به‌صورت جسته و گریخته به‌عنوان جهادگر حضور یافته بودم؛ اما اکثرا به‌عنوان عضو گردان «سیدالشهداء (ع)» لشکر عاشورا شرکت می‌کردم و بعد از اتمام عملیات، سعی می‌کردم با آشنایی که از مسائل مهندسی داشتم، به دوستان جهادگر مخصوصاً شهیدان مهندس «بهروز پورشریفی» و «حسن کسائی» کمک کنم. خوشبختانه توفیق شد در عملیات «خیبر» هم حضور داشته باشم.

دفاع‌پرس: مهم‌ترین کار جهاد سازندگی در عملیات «خیبر»، طراحی و ساخت پل شناور بود. این پل چه زمانی و چرا ساخته شد؟

در آغاز عملیات، رزمنده‌های ما از طریق غواصی، قایق و هلی‌برن وارد جزیره مجنون شدند و آن‌جا را تصرف کردند؛ اما نیاز بود نیروهایمان پشتیبانی شوند و برایشان مهمات و آب و غذا رسانده شود و بقیه نیرو‌ها هم وارد جزیره شوند. این قضیه موضوع زیادی داشت؛ چراکه با توجه به باتلاقی و نیزار بودن منطقه، دشمن با کنترل آب باعث می‌شد قایق‌ها به مشکل بخورند. برای همین ساخت پل از قبل که طراحی و پیش‌بینی شده بود، در روز دوم یا سوم عملیات اجرایی شد.

دفاع‌پرس: از جزئیات و مختصات پل بگویید.

بین نقطه خشکی ما و قسمت شمالی جزیره مجنون، ۱۴ کیلومتر فاصله وجود داشت. برای اتصال ۲ نقطه، به ۲ هزار و ۵۰۰ قطعه احتیاج داشتیم. عرض هر قطعه سه متر و طول آن شش متر بود و در چهار گوشه آن، گوشواره وجود داشت تا به‌وسیله پین به یکدیگر متصل شوند.

هرچند ۲ هزار و ۵۰۰ قطعه مورد نیاز بود؛ اما دستور ساخت ۵ هزار قطعه به جهاد سازندگی ۲۵ استان کشور داده شده بود. به‌نحوی که مثلاً تراکتورسازی تبریز موظف بود ۱۰۰ قطعه بسازد. اسکت و شاسی این قطعات، از تیرآهن نمره ۱۴ بود که به شکل لانه‌زنبوری طراحی شده و وسط آن‌ها یونولیت جاگذاری شده بود و هرکدام  ۶۰،۵۰ تا ۷۰ سانتی‌متر ارتفاع داشتند تا روی آب شناور بماند.

برای این‌که هنگام عبور خودرو‌ها این پل به مشکل نخورد و یونولیت‌ها نشکنند، یک ورق آهنی عاج‌دار روی آن گذاشته شده بود. همچنین برای اینکه هنگام بالا و پایین شدن و تکان خوردن پل، ماشین‌ها به آب نیفتند – که البته چند مورد هم این اتفاق افتاد و بعضی از خودرو‌ها و آمبولانس‌هایمان به آب افتادند- در ۲ طرف قطعات با لولا، باله نصب شده بود تا پل روی آب شناور باقی بماند.

علت ساخت ۵ هزار قطعه (۲ برابر مقدار مورد نیاز) این بود که ممکن بود قطعات در اثر حمله دشمن آسیب ببینند و نیاز شود تا آن‌ها را تعویض کنیم.

از امتیازات بزرگ پل، وزن کم آن بود؛ به‌طوری‌که رزمندگان به سادگی قطعات را حمل می‌کردند. بعضی از قطعات اضافه را لابه‌لای نیزار‌ها پنهان کرده بودیم تا از دید دشمن در امان باشند و هر موقع که قطعه‌ای در اثر توپ دشمن سوراخ یا متلاشی می‌شد، سریعاً با باز و بست کردن پین‌ها، آن را تعویض می‌کردیم.

به‌نظر من پل خیبر واقعاً یک شاهکار بود؛ به صراحت می‌گویم الان هم نمی‌توانید در یک جنگ، مشابه چنین پلی را پیدا کنید. این پل حاصل ابتکار و نبوغ مهندسان ایرانی بود که کار‌های ناشدنی را شدنی می‌کردند.

پل «خیبر»؛ شاهکار مهندسان ایرانی

دفاع‌پرس: قطعات چطور به منطقه آورده شدند؟

همان‌طور که گفتم، قطعات هرکدام در یک کارخانه ساخته می‌شدند و ظاهرا جز رئیس کارخانه، کسی از کاربری آن اطلاع نداشت. هر چهار قطعه با یک تریلی حمل می‌شد. راننده‌ها هم آن‌ها را به اهواز می‌آوردند؛ اما برای اینکه در آن‌جا دپو نشوند، بعدا آن‌ها را در ورودی جاده اهواز-خرمشهر که «بنه عقبی» می‌گفتیم، پیاده کردیم. سپس با ماشین‌های سبک به اسکله آوردیم. جالب اینکه قطعات کوچکی هم به‌عنوان نفررو طراحی شده بودند که فقط برای عبور رزمندگان پیاده بود و در موازات پل بزرگ‌تر نصب شدند.

دفاع‌پرس: ظاهرا این پل قبلا در تهران آزمایش شده بودند. ماجرای آن چه بود؟

پل در دریاچه ورزشگاه آزادی توسط مهندس شهید «بهروز پورشریفی» و در حضور فرماندهان امتحان شده بود و بعد از دیدن نتیجه موفقیت‌آمیز، ساخت آن تصویب شد. وزیر وقت صنایع سنگین هم در جریان قرار گرفته بود و پس از طرح در هیئت دولت، هزینه‌های آن تامین شد.

دفاع‌پرس: چطور جریان آب، پل را با خود نمی‌برد؟

آب جزیره مجنون ثابت بود و سرعت و جریانی نداشت. در اروند هم که رودخانه وحشی و طغیانگری است، ساخت چنین پلی جواب نداد؛ البته به جایش پل «بعثت» ساخته شد که آن هم ماجرای مفصلی دارد.

دفاع‌پرس: نصب پل در منطقه چقدر زمان برد؟

حدود یک هفته طول کشید؛ اما بعداً که عملیات تمام شد و مدتی گذشت، فشار دشمن برای بازپس‌گیری جزیره خیلی زیاد شد. به یاد دارم که شهید «مهدی باکری» آمد و به حاج «بهروز پورشریفی» گفت: «ما نیاز داریم که توپ و تانک و بولدوزر به جزیره ببریم. این پل جواب نمی‌دهد؛ چون تحمل وزن ماشین آلات سنگین را ندارد». برای همین قرار شد یک جاده احداث شود؛ یعنی کنار همان پل «خیبر»، به طول ۱۴ کیلومتر یک جاده ساخته شد.

دفاع‌پرس: این جاده چطور ساخته شد؟

ساخت جاده ۷۲ روز طول کشید و چون تعداد روزها ساخت آن به تعداد یاران حضرت سیدالشهداء (ع) بود، نامش را جاده سیدالشهداء (ع) گذاشتند. ۱۸ متر عرض جاده بود و با ریختن شن و ماسه و سنگ و پر کردن باتلاق درست شد. ساخت آن هم از ۲ طرف آغاز شد، چون در جزیره هم بعضی ماشین‌آلات از دشمن به غنیمت گرفته شده بود. وقتی ۲ طرف به هم رسیدند، در آن نقطه گوسفند قربانی شد و رزمنده‌ها شکر و حمد خدای بزرگ به جا آوردند.

یادم می‌آید موقع ساخت جاده، شهید «باکری» به مهندس «پورشریفی» گفت: «این جاده کی تمام می‌شود؟ چون هر روز شهید می‌دهیم». «حاج بهروز» گفت: «آقا مهدی! نگران نباش. بچه‌های جهاد یا کاری را قبول نمی‌کنند یا اگر قبول کردند، تمام می‌کنند».

پل «خیبر»؛ شاهکار مهندسان ایرانی

دفاع‌پرس: در جریان عملیات‌ها وقتی کار جهادگر‌ها تمام می‌شد، در ادامه چه کاری انجام می‌دادند؟ مثلا وقتی پل خیبر ساخته شد، بعد از آن یک هفته چه کار می‌کردید؟

در جبهه استراحت وجود نداشت. کسی ساعت را نگاه نمی‌کرد و این بچه‌ها بودند که دنبال کار می‌رفتند، نه اینکه کار آن‌ها را پیدا کند. بعد از تصرف جزیره «مجنون»، لازم بود تا آن را حفظ کنیم؛ چون حفظ پیروزی سخت‌تر از به دست آوردن آن است. برای همین در جزیره جاده و خاکریز و بیمارستان صحرایی و سکوی موشک و سکوی تانک ساختیم.

به یاد دارم که در جزیره چهار جاده مهم ساختیم؛ اما یک روز دیدیم دشمن آب را زیاد کرد و نزدیک بود تا پد‌های ما زیر آب بروند. ما هم بشکه‌ها را پر از شن و ماسه کردیم و کنار هم چیدیم. روی بشکه‌ها هم چند لایه کیسه خاک و شن و ماسه قرار دادیم. دشمن هم دیوانه‌وار بشکه‌ها را می‌زد، ولی ما مجددا جایگزین می‌کردیم. واقعا همه کار می‌کردند. به همین ترتیب جزیره را با چنگ و دندان حفظ کردیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پل «خیبر»؛ شاهکار مهندسان ایرانی بیشتر بخوانید »

در جهاد اقتصادی نیازمند حمایت سپاه هستیم

در جهاد اقتصادی نیازمند حمایت سپاه هستیم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یاسوج، مدیرکل و کارکنان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد امروز با رئیس سازمان جهاد کشاورزی این استان دیدار و در خصوص برنامه‌های مشترک این دو اداره‌کل بحث و تبادل‌نظر کردند.

«سید علی معتمدی‌پور» رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد در این دیدار با بیان اینکه جهاد سازندگی و سپاه دو بال برای انقلاب بودند، اظهار داشت: امروز نیز این دو نهاد در خدمات‌رسانی به مردم و بحث معیشت آنها حضور فعال دارند.

رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به اهمیت اقتصاد و معیشت مردم در شرایط کنونی، افزود: امروز جهاد کشاورزی پیشتاز جهاد اقتصادی است و در این زمینه نیازمند حمایت سپاه هستیم و تعامل سپاه و جهاد کشاورزی، لازمه استمرار نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

وی در خصوص مشکل نبود اسناد مربوط به دوران دفاع مقدس در سازمان جهاد کشاورزی استان، خاطرنشان کرد: ما در همه زمینه‌ها آرشیو اطلاعاتی خوبی نداریم و می‌طلبد همه جهادگرانی که در دوران دفاع مقدس نقش ایفا کردند و اکنون در قید حیات هستند برای تدوین نقش جهاد در دوران دفاع مقدس همکاری کنند.

معتمدی‌پور تأکید کرد: ما وظیفه داریم خاطرات و آثار دوران دفاع مقدس را برای نسل‌های بعد و آیندگان زنده نگه داریم و به منظور کمک به تدوین نقش جهاد در دوران دفاع مقدس، نشستی با جهادگران برگزار و نظرات آنها در این زمینه بررسی می‌شود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در جهاد اقتصادی نیازمند حمایت سپاه هستیم بیشتر بخوانید »

جهاد سازندگی در کوران عملیات‌ها چگونه به کمک آمد؟

جهاد سازندگی در کوران عملیات‌ها چگونه به کمک آمد؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «جهاد سازندگى» سال ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی (ره)، با هدف رسیدگى به محرومان تشکیل شد و در زمینه‌های محرومیت‌زدایى و تلاش در جهت سازندگى، عمران و… کشور فعالیت‌های خود را آغاز کرد. با آغاز تجاوزگری‌های رژیم بعث عراق به خاک ایران از ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، بسیاری از سازمان‌ها و نهاد‌ها، اعم از دولتی و غیردولتی، به پشتیبانی از جبهه‌ها پرداختند که «جهاد سازندگى» نیز یکی از این سازمان‌ها بود. با شروع جنگ تحمیلی با توجه به نیازمندی‌هاى جنگ، «ستاد پشتیبانى مهندسى جنگ» در «جهاد سازندگى» تشکیل شد. «ستاد پشتیبانى مهندسى جنگ» در کوران تحریم‌های سخت نظامی و غیرنظامی، فعالیت‌های تخصصی خود را متناسب با نیاز‌های جنگ، سازماندهی کرد که در این راستا، با تشکیل شش قرارگاه فرماندهی به همراه تیپ‌ها و گردان‌های تخصصی، در این حوزه گام برداشت.

سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران درباره نقش جهادسازندگی در عملیات بیت المقدس روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید:

در بیت المقدس باز جهاد همراه ما بود. جناح سمت راست عملیات قرارگاه فتح با من بود و با تیپ ۵۵ هوابرد. مرحله دوم عملیات جاده که تا مرز رفتیم، همه جوره جهاد همراه ما بود و جناح ما را تأمین کرد. از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز رفتیم، صبح عملیات مرحله‌ی دوم، ما با برادرمان آقای دادخواه، مدیر جهاد اصفهان، باهم در یک ماشین بودیم. ما به آن طرف جاده رفتیم که به سمت خط برویم، ناگهان دیدم تانک‌ها برگشتند و آماده برای شلیک شدند. گفتم دادخواه بایست و بیا پایین! من و بچه‌های دیگر به پایین پریدیم و دادخواه تا یک پایش را از ماشین پایین گذاشت، با تیر و تانک به ماشینش زدند و منهدم شد.

خودش هم همان جا بدنش تکه تکه شد و شهید شد. ما هیچ ادعایی نداریم در کنار هم بودیم. آن اخلاص، آن معرفت، آن تقوا و آن یقینی که در دل تک تک رزمندگان حاصل شد باعث تقویت ایمان شد و شهدای عزیزی مثل محمدتقی رضوی و علی فارسی، خلیل پرویزی، احمد حجتیه مرتضی آوینی، هاشم ساجدی، حسین ناجیان، شهید طرحجی و این عزیزان خط شکنان بودند. قرارگاه‌ها و یگان‌ها را کنترل می‌کردند و در صف مقدم هم به فیض شهادت رسیدند. فرماندهانی مثل شمایلی، لاله زار، قریب، حسن بیگی، نبی زاده، موحدخواه، ورشابی و مهندس دانش جعفری، این‌ها همه پشتیبانی جنگ و در قرارگاه و در خط بودند ما همه‌ی تصمیماتمان را در خط مقدم می‌گرفتیم. بچه‌های جهاد می‌آمدند.

در عملیات کربلای ۵ لشکر کربلا ۴۱ ثارالله، من و قاسم سلیمانی از پنج کیلومتر آب عبور کردیم. رفتیم به ضلع غربی و از روی پل عراقی‌ها رفتیم. صبح عملیات عراقی‌ها مثل گله‌ی گوسفند فرار می‌کردند. در آنجا مستقر شدیم. ۲۲ روز آنجا بودیم. هر روز ۵۰ تا گلوله روی من و قاسم میریختند. این بچه‌های جهاد، برادرمان آقای گلی و نوری بودند که شاید ۱۰ الی ۱۵ تا از دستگاههایشان را منهدم می‌کردند. با تمام قدرت و با یک روحیه بالا خاکریز‌ها را زدند و توانستند یک پناهگاه درست کنند؛ ما در آنجا ۲۲ روز جنگیدیم. امروز گردان می‌رفت، فردا دسته برمی گشت.

اسلحه و همه‌ی آن‌ها منهدم میشدند. شاید حدود ۴۰ گردان من وارد کردم، حدود ۲۵ تا گردان قاسم وارد کرد مجموعا همه بچه‌های جهاد، سپاه، بسیج و برادر‌های ارتش کنار هم بودند. روز ۱۰ یا ۱۵ ام عملیات کربلای ۵ آتش بسیار سنگینی بود آقا محسن آتش‌ها را سازماندهی کرده بود. وقتی این تیپ‌های عراق می‌آمدند هم شنود می‌گرفتیم و هم دیدبانی، ۴۳ تا تیپ با من و محمد کوثری درگیر شدند روز ۱۰ یا ۱۵ ام بود که ناگهان تیپی آمد و پیاده بود. آقا محسن گفت مرتضی و قاسما گفتیم به گوش! گفت دیدیم تیپی آمد. ناگهان ۱۶۰۰ گلوله زدند. سردار چهارباغی، از فرماندهان در وسط این آتش بودند. ما ناگهان دیدیم وسط این آتش یک افسر و سرتیپی پر از خاک بودند بچه‌ها او را گرفته بودند و آوردند.

وقتی که پیش ما آمدند با آن‌ها احوال پرسی کردیم، خودمان آب نداشتیم بخوریم به آن‌ها آب دادیم. دست و صورتشان را شستیم. یکی از آن‌ها می‌لرزید. گفتیم کیف احوال؟ گفت من از بصره هستم. بعد گفتیم که اسمت چیست و اسمش را گفت و خلاصه، گفتیم چه خبر؟ گفت ثار الله. گفتیم چقدر تلفات دادید؟ گفت من ۳ هزار نیرو آورده ام و ۴۰ نفر زنده مانده ایم، خودم هم فرار کردهام و آمدم به سمت شما. گفت ربع میلیون تلفات داشته ایم لذا این طور خدا به ما کمک کرد و ۸ قطع بند قطعنامه در کربلای ۵ رقم خورد؛ اما این همدلی، برادری، کنار هم بودن، اخلاص، تقوا و معرفتی که در بین بچه‌ها بود باعث پیروزی شد و ما امروز جشن پیروزی میگیریم. امروز صدام کجاست؟ لشکرهایش کجا هستند؟ سپاهیان و ادواتش کجاست؟ همه‌ی آن‌ها نابود شدند.

بعد از جنگ آیت الله هاشمی رفسنجانی ما را به غرب کشور فرستادند؛ کرمانشاه، ما فرمانده ایلام، همدان و کرمانشاه و یک مقطع ۱۶ ماهه هم فرمانده سپاه بدر شدیم. صدام به کویت حمله کرد، تسلیم شد و تبادل اسرا کرد. تبادل اسرا که شد، من فرمانده غرب بودم. بنا شد که آزادگان را تحویل بگیریم و اسرای عراقی را ارتش تحویل می‌داد. برنامه ریزی کردیم. روز اول که رفتیم بی احترامی کردند، نیرو‌های مسلح آوردند و با آن‌ها برخورد کردیم. باز روز دوم با آن‌ها برخورد کردیم؛ گفتند ما فرمانده داریم. با یک بنز و تشریفاتی آمدند. سلام و علیک کرد، قد بلندی داشت، در چادری نشستیم، گفتم بیا با هم صحبت کنیم و ببینیم باید چکار کنیم. گفتم نیرو‌های مسلح را جمع کنید و تبادل را انجام دهید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جهاد سازندگی در کوران عملیات‌ها چگونه به کمک آمد؟ بیشتر بخوانید »