جهانگیری

بوی کباب نیست، خر داغ می کنند!

بوی کباب نیست، خر داغ می کنند!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق کانال ویرگول مدیا نوشت: چند روزیست رسانه ها خبر آزادسازی پول های بلوکه شده ایران در کره جنوبی را منتشر می کنند.

عده ای از محل تخصیص این پول صحبت می کنند که باید کجا برود و کجا نرود. عده ای هم مثل جهانگیری می گویند خوش به حال دولت بعد که با کلی پول کار را شروع می کند. 

اما مسئله اینجاست که کدام پول؟ چه کسی گفته که قرار است پولی وارد کشور شود که حالا برای محل هزینه آن نقشه می کشند؟

یکی از رسانه های آمریکایی در خبری به نقل از منبعی نامعلوم گفته است که قرار است طبق معافیتی 90 روزه، پول های بلوکه شده ایران به صادر کنندگان کره ای و ژاپنی تحویل داده شود. 

این پول در ازای واردات گذشته ی ایران، شامل کالاهای غیر تحریمی یا به عبارتی بهتر کالاهای لوکس، پرداخت خواهد شد.

در این خبر به صراحت آمده است که قرار نیست هیچ پول یا کالایی به ایران داده شود و صرفا بدهی ایران به صادرکنندگان کره ای و ژاپنی از پول های بلوکه شده پرداخت خواهد شد.

در نتیجه هیاهویی که رسانه های داخلی و امثال جهانگیری از پول دار شدن دولت بعد! به راه انداختند، چیزی جز سراب نیست.

اما ای کاش همین بدهی ایران هم پرداخت شود! در صحت این خبری که یکی از رسانه های نه چندان مطرح آمریکایی آن هم به نقل از منبعی نامعلوم منتشر شده، جای سوال هایی وجود دارد:
 
1- در این خبر آمده که این معافیت با امضای وزیر امور خارجه آمریکا رخ داده است. درحالی که تصمیمات در حوزه تحریم، برعهده وزارت خزانه داری قرار دارد نه امور خارجه. 

2- هم اعمال تحریم و هم رفع تحریم از آن جایی که بر مبادلات اثر دارد، به طور رسمی و علنی اعلام می شود تا تمام کشورها از آن با خبر شوند. اما در مورد این معافیت هیچ اعلام رسمی از طرف مقام آمریکایی، صورت نگرفته است.

3- ایران و کره جنوبی مدت هاست که به صورت دو جانبه بر سر آزاد سازی پول های ایران در حال مذاکره هستند. در نتیجه این مسئله خارج از مذاکرات وین قرار دارد.

از طرفی اگر این خبر واقعیت داشته باشد، به قدری مهم است که باید واکنش هایی را از طرف کره جنوبی شاهد باشیم. اما این کشور هیچ گونه واکنشی نسبت به این خبر نداشته است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

بوی کباب نیست، خر داغ می کنند! بیشتر بخوانید »

بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه!

بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: با برگزاری انتخابات اخیر یکی از خطوط اصلی عملیات روانی دشمن طرح موضوعی تحت عنوان «حاکمیت یکدست» است. البته این ادعا و برچسب فقط از سوی دشمن و ضدانقلاب تکرار نمی‌شود و برخی افراد در داخل نیز همین موضوع را بیان کرده و نسبت به آن هشدار می‌دهند و حتی از ماه‌ها پیش از انتخابات نیز با لحنی تهدیدآمیز از آن سخن می‌گفتند.

آنچه دشمن سعی دارد از یکدست‌سازی حاکمیت به افکار عمومی القا کند، حذف سلایق گوناگون از سیاست و اجتماع و حاکم کردن یک نوع تفکر خاص با استفاده از اجبار و فشار است. اما آیا به راستی چنین است و چنین اتفاقی افتاده؟ سؤال مهم‌تر اینکه آیا اساساًً چنین ادعایی امکان تحقق دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید به چند انتخابات اخیر نگاهی دقیق کرد. انتخابات مجلس فعلی (در زمستان سال ۹۸)، ریاست جمهوری و شورای شهر. در انتخابات ریاست جمهوری جریان اصلاحات مدعی است نامزدهایش از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده‌اند. این نامزدها که بودند؟ می‌توان از دو طیف نام برد؛ طیف نخست افرادی مانند جهانگیری و پزشکیان و طیف دوم هم نامزدهای طیف به اصطلاح رادیکال جریان اصلاحات.

آیا به‌راستی اصلاح‌طلبان انتظار داشتند کسانی که صراحتاً قانون اساسی کشور و ساختار رسمی ‌نظام را قبول ندارد، تایید صلاحیت شوند!؟ بعید به‌نظر می‌رسد عقلای جریان اصلاحات چنین دید کوته‌فکرانه‌ای به سیاست‌ورزی داشته باشند.

اما طیف اول؛ حتی خود اصلاح‌طلبان هم معترف هستند که شورای نگهبان از منظر سیاسی به آنها لطف کرد و اگر می‌خواست سیاسی‌بازی کند باید افرادی همچون جهانگیری را تایید می‌کرد تا با توجه به عملکرد و کارنامه خود چنان پاسخی از مردم بگیرند که تا سال‌های سال نتوانند در میدان سیاست سر بلند کنند. اما ملاک و معیار برای شورای نگهبان قانون است و نه محاسبات سیاسی.

در انتخابات مجلس و شورای شهر وضعیت به مراتب روشن‌تر است. در هر دو انتخابات اصلاح‌طلبان لیست داشتند و از لیست خود آشکارا هم دفاع کردند. در انتخابات مجلس ۵ لیست داشتند و در شورای شهر تهران لیستی واحد به اسم جمهور که حمایت مکتوب شخص خاتمی‌ را به همراه داشت. اما در هر دو انتخابات شکست خوردند. حال می‌توانند صادقانه کلاه خود را قاضی کنند که چه عواملی موجب رویگردانی مردم از آنها شده است و یا به فرافکنی روی بیاورند و از پروژه یکدست‌سازی حاکمیت برای حذف خود دم بزنند و چشم خود را به روی واقعیات ببندند.

اما موضوع یکدست‌سازی حاکمیت لایه دیگری هم دارد که بسیار از آنچه گفته شد مهم‌تر است. ایران درگیر جنگی تمام‌عیار و همه‌جانبه است. شدیدترین و سخت‌ترین تحریم‌های طول تاریخ بشریت بر ما تحمیل شده و در کنار آن مشکلات و معضلات دیگری وجود دارد که در مجموع وضعیت سخت و حساسی را رقم زده است.

فرض کنید خانواده‌ای با خودرو در حال عبور از یک گردنه مه‌آلود و یخ‌زده است. راه ناهموار است و دره‌هایی عمیق در کنار جاده. علاوه بر این گرگ‌های درنده‌ای نیز اینجا و آنجا کمین کرده‌اند. به‌ نظر شما در چنین شرایطی اصلی‌ترین و ضروری‌ترین نیاز این خانواده برای عبور از این مهلکه چیست و خطرناک‌ترین حالت برای آنان کدام است؟ برای این خانواده هیچ چیز مهلک‌تر از اختلاف و عدم انسجام نیست. در حالی که باید همه حواس‌ها و نیروها با یکدیگر جمع شده و معطوف به مقابله با موانع طبیعی و خطرات غیرطبیعی پیش رو باشد، درگیری و اختلاف درونی، علامت سفاهت و بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه است.

وضعیت امروز ما بسیار خطیرتر از خانواده مورد مثال است. دشمن می‌خواهد با برچسب‌هایی مانند یکدست‌سازی حاکمیت، مانع از اتحاد و انسجام داخلی شده و آن را امری قبیح و مذموم جلوه دهد. از نظر آنان حاکمیتی مطلوب است که مسئولان آن هر روز یقه همدیگر را بگیرند و بر سر مسائل ریز و درشت اختلاف و دعوا داشته باشند و این اختلاف را علنی نیز کنند. اصل اولیه و تعیین‌کننده برای عبور موفق از این پیچ تاریخی و گردنه پر از مخاطره، اتحاد و انسجام زیر چتر یک فرماندهی واحد است.

اگر می‌خواهید میزان حیاتی بودن این اتحاد و انسجام را بدانید باید به این عبارات تحلیلگر مشهور آمریکایی، توماس فریدمن در کنفرانس سالانه سیاستگذاران اندیشکده شورای ملی روابط اعراب و آمریکا دقت کنید. حرف‌های فریدمن تاریخ مصرف ندارد و یک راهبرد دقیق و ثابت است. او می‌گوید: «رژیم‌هایی مثل رژیم ایران از بالا دچار گسست و شکست می‌شوند، این رژیم‌ها از پایین دچار گسست و شکست نمی‌شوند. چنین رژیم‌هایی مثل اتحاد جماهیر شوروی (سابق) هستند. نحوه فروپاشی این رژیم‌ها از بالا است و این‌گونه است که یک شکاف واقعی ایجاد می‌شود.

اگر ‌ترامپ و پمپئو تحریم‌های (ضد ایران) را برمی‌داشتند و به همراه شرکای اروپایی‌شان به سراغ ایرانی‌ها می‌رفتند و می‌گفتند «ما فقط می‌خواهیم ۱۰ سال دیگر به مدت توافقنامه هسته‌ای بیافزاییم یا می‌خواهیم ۱۵ سال به مدت توافقنامه هسته‌ای بیافزاییم، ما می‌خواهیم که آزمایش‌های موشکی شما به شعاع خاورمیانه محدود شود». اگر فقط همین دو چیز را به ایرانی‌ها می‌گفتند آنها (ایرانی‌ها) در بالاترین سطوحِ رژیم با یکدیگر درگیر می‌شدند. نیمی ‌از آنها می‌گفتند که ما باید از این پیشنهاد استفاده کنیم چون ما برای همیشه تحریم بودیم، نیمی ‌دیگر نیز می‌گفتند خیر! شما باید در بالاترین سطوح رژیم، جنگ و درگیری راه بیاندازید. نباید به اصطلاح «شُل و وِل» بود، باید پیشنهادی روی میز گذاشت که برای بخشی از حاکمیت (ایران) وسوسه‌انگیز باشد!»

هر موضع‌گیری و اقدامی که با اتحاد، انسجام و هماهنگی نیروهای مادی و معنوی کشور در تعارض باشد، بازی در زمین دشمن و پاس گل به حریف است. مهم نیست نیت چیست و چرا چنین ماجرایی رخ داده است. مهم آن است که اصلی‌ترین و ضروری‌ترین وضعیت نیروها – همان هماهنگی و هم‌افزایی- خدشه‌دار و تضعیف شده است. تاریخ مملو از بزنگاه‌هایی است که جماعتی به دلیل همدلی و اتحاد موانع بزرگ را پشت‌سر گذاشته و افتخار آفریده‌اند و برعکس جماعتی نیز با همه امکانات و فرصت‌ها به‌دلیل تفرقه، شکست‌های سنگین خورده‌اند.

استاد شهید مرتضی مطهری درباره علت اصلی سکوت امیرالمومنین علی(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) می‌گوید: «طبعا هر کس می‌خواهد بداند آنچه علی علیه‌السلام درباره آن می‌اندیشید، آنچه علی علیه‌السلام نمی‌خواست آسیب ببیند، آنچه علی علیه‌السلام آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد، چه بود؟ حدسا باید گفت: آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین قوّت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان می‌دادند، مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند. موفقیّت‌های محیّرالعقول خود را در سال‌های بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. علی‌القاعده علی علیه‌السلام به‌خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد.

امّا مگر باورکردنی است که جوانی سی و سه ساله دورنگری و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلّط و نسبت به اسلام وفادار باشد که به‌خاطر اسلام راهی را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست! بلی باور کردنی است. شخصیّت خارق‌العاده علی علیه‌السلام در چنین مواقعی روشن می‌گردد. تنها حدس نیست، علی علیه‌السلام شخصا در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علّت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست، بیان کرده است.»

آنچه دشمن سعی دارد از یکدست‌سازی حاکمیت به افکار عمومی القا کند، حذف سلایق گوناگون از سیاست و اجتماع و حاکم کردن یک نوع تفکر خاص با استفاده از اجبار و فشار است.



منبع خبر

بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه! بیشتر بخوانید »

برای تامین برق باید به برنامه توسعه عمل می‌کردیم نه توافق پاریس

برای تامین برق باید به برنامه توسعه عمل می‌کردیم نه توافق پاریس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه جام‌جم در ارزیابی علل قطع اخیر برق نوشت: جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور در حاشیه بازدید از مرکز ملی راهبری شبکه برق کشور گفت: ظرفیت نصب شده در کشور حدود ۸۵ هزار مگاوات است که از این میزان بین ۵۲ تا ۵۳ هزار مگاوات قابل استفاده خواهد بود. این در شرایطی است که پیک مصرف حدود ۶۴ هزار مگاوات برآورد شده و کسری برق حدود ۱۱ تا ۱۲ هزار مگاواتی داریم.

صحبت‌های معاون اول رئیس‌جمهور در شرایطی گفته می‌شود که دولت سالانه با سیاست‌گذاری‌های مختلف تولید برق را به حدود ۱۰۰ هزار مگاوات افزایش می‌داد. آمارها نشان می‌دهد تولید برق در هشت سال گذشته تنها 17/6 درصد رشد داشته است. در برنامه ششم توسعه باید سالی ۵۰۰۰ مگاوات تولید جدید برق انجام می‌شد اما سالانه ۲۵۰۰‌ مگاوات برق جدید تولید شده است.

محقق نشدن و بی‌توجهی به مفاد برنامه ششم توسعه باعث شد تا بازارهای صادراتی ایران نیز از دست برود. ایران در سال‌های گذشته به برخی کشورهای همسایه از جمله عراق برق صادر می‌کرد که فعلا متوقف شده است.

مشخص است در این شرایط عراق نیاز خود را از کشور دیگر تامین خواهد کرد و به‌ دست آوردن دوباره آن برای ایران آسان نخواهد بود.

جام‌جم در ادامه می‌افزاید: در دولت یازدهم معاهده‌ای به‌نام معاهده پاریس تایید و اجرا شد که برخی کارشناسان دلیل خاموشی‌های اخیر را اجرای آن می‌دانند. در معاهده پاریس آمده به‌ منظور کنترل و کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای کشورها در زمینه استفاده از سوخت فسیلی سقف تعیین کنند.

همچنین نگاهی به خاموشی‌های اخیر نشان می‌دهد مهم‌ترین عامل پیشامدهای کنونی، کم‌توانی برخی مدیران ارشد در کنترل و راهبری بحران‌ها، ناشی از انتصابات و انتخاب‌های ناشیانه دوران اخیر و به حاشیه راندن افراد دانا، توانا، مجرب، متخصص و متعهد است. انتقادات بسیار اساسی و زیادی به سیاست‌ها و عملکرد برخی از مسئولان و مدیران ارشد بخش نیرو وارد است.

مشکل امروز برق، در کم‌توانی مدیریت دولتی، غفلت از تکالیف برنامه ششم توسعه، اجرای معاهده پاریس و انحراف در سیاست‌گذاری است.



منبع خبر

برای تامین برق باید به برنامه توسعه عمل می‌کردیم نه توافق پاریس بیشتر بخوانید »